قدیم ها عصر جمعه دلگیر بود. حالا صبح جمعه ، بلکه تمام هفته مالامال غم است. نفس بالا نمیآید از احاطه اینهمه مصیبت!
✍
@wallmobi
جنگل هم که باشی، درختانت را ببرند، بیابان میشوی! فکر کن انسان باشی، و احساساتت را بخُشکانند …
@wallmobi
کسی که برا ١٠ تا سکه شرفشو میفروشه ١١ تا سکه بهش بدی ننشم میذاره روش میده.
@wallmobi
👤مشنگ! وقتی میری تو یک کوچه، سیتا خونههست و هر سیتاش بهت سنگ میزنند، دیگه به اونها نمیگن دشمن، اونها صاحبخونهاند و تو متجاوز!
@wallmobi
بعضی وقتا که تو تاریکی گیر افتادی، فکر میکنی که تو دفن شدی ولی درواقع تو کاشته شدی...
✍🏼
@wallmobi
دنیا اونقدر باهات میجنگه تا تورو به یه بی احساس سرد سنگ تبدیلت کنه
@wallmobi
یکی میگفت
یه مردِ فوقالعاده با یه زنِ فوقالعاده
هیچوقت نمیتونن باهم باشن!
چون زنِ فوقالعاده
همون اول پیشنهاد رو قبول نمیکنه
و مرد فوقالعاده
هیچوقت دوبار به یه نفر پیشنهاد نمیده
خلاصه که الان با تنها بودنم دارم راحت تر کنار میام
@wallmobi
"سینوهه" شبی را به مستی کنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد یکی از برده های مصر که گوش ها و بینی اش به نشانه بردگی بریده بودند را بالای سر خودش میبیند، در ابتدا میترسد، اما وقتی به بی آزار بودن آن برده پی می برد، با او هم کلام میشود.
برده از سینوهه خواهش میکند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم را نوشته اند برای او بخواند.
سینوهه از برده سئوال میکند که چرا میخواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟ و برده می گوید: سال ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم، مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمین های بیکران یکی از اشراف بود. روزی صاحب اين قبر با پرداخت رشوه به ماموران فرعون زمین های مرا به نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد و بعد از اینکه گوش ها و بینی مرا برید و مرا برای کار اجباری به معدن فرستاد، سالهای سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آنها را به عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آنها اطلاعی ندارم، اکنون از کار معدن رها شده ام، شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند ...
سینوهه با برده به شهر مردگان (قبرستان) می رود و قبرنوشته ی آن مرد را اینگونه می خواند :
"او انسان شریف و درستکاری بود که همواره در زندگی اش به مستمندان کمک می کرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرا می بخشید و هر گاه کسی مالی را مفقود می نمود ، او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران می کرد و او اکنون نزد خدای بزگ مصر (آمون) است و به سعادت ابدی رسیده است..."
در این هنگام ، برده شروع به گریه می کند و می گوید: "آیا او انقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی دانستم؟ درود خدایان بر او باد .... ای خدای بزرگ ای آمون مرا به خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم ببخش..."
سینوهه با تعجب از برده می پرسد که چرا علیرغم این همه ظلم و ستمی که بر تو روا شده ، باز هم فکر می کنی او انسان خوب و درستکاری بوده است؟
و برده این جمله ی تاریخی را می گوید که : "وقتی خدایان بر قبر او اینگونه نوشته اند، من حقیر چگونه می توانم خلاف این را بگویم؟"
و سینوهه بعد ها در یادداشت هایش وقتی به این داستان اشاره می کند، مینویسد:
"آنجا بود که پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد و در هر دوره می توان از نادانی و خرافه پرستی مردم استفاده کرد"
سینوهه پزشک فرعون
@wallmobi
بندرعباس میتونست دبی باشه.
کیش که میتونست مالدیو بشه.
شیراز که میتونست مصر باشه.
گیلان و مازندارن رو نگم براتون
اهواز که میتونست قطر باشه.
اصفهان که میتونست ایتالیا باشه.
تهران که میتونست ً نیویورک باشه.
و ایرانی که میتونست بهشت باشه.
@wallmobi
هربار که ترانهای برایت سرودم
قومی بر من تاختند،
که چرا برای میهن شعر نمیسرایی؟
و آیا زن
چیزی به جز وطن است؟
👤نزار قبانی
@wallmobi
چقدر،!!!
تا کجا،!!!
باید از دست بدهیم؛
تا دیگر چیزی برای از دست دادن نداشته باشیم،!!!
تا دیگر رنج از دست دادن را نکشیم.!!
@wallmobi
بنام خدای رنگین کمان🌈
فردا اگر روز خوبی بود
مرا
برای دیدن باران،
برای قدم زدن کوههای پاییزی،
برای رقصیدن در برگ ریز،
برای دوست داشتن بیدار کنید؛
از گریستن، خستهام،
از رنجها، خستهتر...
@wallmobi
رنگ خطکشی عابر پیاده از جنسی انتخاب شده که با یه نم بارون هر ماشینی روش ترمز زد حداقل سه تا عابر پیاده رو زیر بگیره
@wallmobi
فکر را پَر بدهید
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
فکر باید بپرد
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند
"فکر اگر پَر بکشد"
جای این توپ و تفنگ، این همه جنگ
سینهها دشت محبت گردد
دستها مزرع گلهای قشنگ
"فکر اگر پر بکشد"
هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها ...
👤نیما یوشیج
@wallmobi
رفتم انرژی زا بگیرم یارو گفت میشه ۶۰ تومن
دیدم ۶۰ تومن تو جیبم باشه بیشتر انرژی میگیرم.
@wallmobi
پــایانـے بـــــراے قصہها نـیست...!
چــرا که نه گـــوسفنــدان
عاقــــل مےشــــوند ، نہگــــرگــها سیــر...!
..
@walmobu
اینروزا بیشتر از پدر مادرایی که تازه بچه دار شدن، میهن دنبال اسم جدید میگرده
@wallmobi
پسرمو سمت راستم میخوابونم دخترمو سمت چپ؛
و از اونجایی که عادت دارم رو یک طرفم بخوابم با این تفکر که "نکنه چشاشو باز کنه و ببینه پشتم بهشه" تا خود صبح اینور اونور میشم که نکنه یکیشون ناراحت بشن:)
الان میفهمم مادربزرگم چرا میگفت آدم مار بشه ولی مادر نشه
@wallmobi
این کارایی که شما با دوست معمولی انجام میدین،زن و شوهرا باهاش بچه به دنیا میارن
@wallmobi
همه ما فقط دو نوع شب در زندگیمان داریم؛
شبی که میخواهیم زودتر صبح شود و شبی که هیچگاه دوست نداریم به صبح برسد.
و مرز بین اینها تنها یک "او"ست که بستگی دارد مانده باشد، یا رفته باشد .
@wallmobi
گواهینامه به ۷۰ سال به بالا نمیدن،وام هم نمیدن
۷۰ساله به بالاها ضامن هم نمیتونن بشن.
اما...
مملکتو سپردن به ۷۰ سال به بالا
خیلی جالبه نه؟!
@wallmobi