اگه ماه من بودی میومدم تا
آسمون با تو
میدزدیدم از ابرا نگاتو ، میموندم
تنهایی با تو🤍
برات آرزو میکنم؛ امروز همون خوشحالی که مدتها منتظرشی رو تجربه کنی :)
صبحت بخیر رفیقِ من 🤍
You get in life what you have the courage to ask for.
تو زندگى دقيقا همون چيزى گيرت مياد كه شجاعت درخواستش رو داشته باشى
«علق قلبك بالله فالله لا يؤذي احد.»
قلبت را به خداوند گره بزن که او هیچکس را نمیآزارد..
وقتی رگ گردنت را میبوسم
با یک تیر
دو نشان زده ام
هم تو را بوسیده ام
هم خدا را.. :)
#کوروش_نامی
یعنی نیمه روح“soulmate”
یعنی نیمه من
یعنی جونم برای تو و روحت برای من
به زبان خودمون یعنی جونم فدای روح پاکت.
یه افسانهی ژاپنی هست که میگه:
اگه احساس میکنی داری
همهچیز رو از دست میدی،
این رو به یاد بیار!
که درختها هم هر سال برگهاشون میریزه، ولی همچنان سرپا به انتظارِ سبز شدن، شکفتن، گل دادن... و روزهای بهتر میایستند.🌱
نمیدونم چرا اما خیلی چیزا عوض شده.
دیگه درگیر این نیستم که همه خوششون بیاد ازم! معاشرت با همین چندتا دوستِ نزدیکم کافیه برام. حتى برام مهم نیست کسی عاشقم باشه! حوصلهی اینکه یکی مدام بخواد هی آمار بگیره ازم که کجایی وُ چیکار میکنی رو ندارم. حواسم رو دادم به کارم که پول دربیارم تا بتونم چیزایی که دلم میخواد رو زندگی کنم. واقعا فکر نمیکنم کی از من جلوتره یا چند سال دیگه کجام. باور کن خیلی راحت ترم اینجوری. این سالها همش درگیر چیزایی بودم که من رو از خودم دور کرده بود.
رهاترم الان، چون رها کردم خیلی چیزارو.
تازه دارم میرسم به خودم. به زندگیِ نکردهم!
#علی_سلطانی
در اولین مکالمه تلفنی پرسید: "چرا رفتی؟" دلایلم را توضیح دادم. در دومین مکالمه تلفنی هم پرسید: "چرا رفتی؟" دوباره دلایلام را گفتم. تا زنده بود، در هر مکالمه تلفنی همان پرسش را میپرسید. کمکم فهمیدم که برای او “چرا رفتی؟” یک پرسش نبود، یک جمله خبری بود: «کاش نمیرفتی».
Читать полностью…توی فروشگاه یه آقایی کنارم بود
گوشیش زنگ خورد ، جواب داد گفت :
"سلام خوشگل ترین دختر دنیا چطوری خواهر گلم؟!"
میخوام بگم که از این داداشا باشین(:
«في الشق الأيسر مِن صَدري،
مدينة صَغیرة أنت لها النُور والمِصباح»
در سمت چپ سینهام شهریست که تو برای آن نور و روشنایی هستی...✨🤍
لاادری
میخوام بهت بگم تو قوی ترین آدمی هستی که تو زندگیم دیدم،
میدونم که تلاش میکنی برای خودت و حالت
میدونم که بعضی روزات رو خیلی سخت میگذرونی و وقتی به عقب برمیگردی نمیدونی اصلا چه طوری گذروندی اون روز رو ولی کم نمیاری
میدونم با همه اتفاق های یهویی که از آسمون میان وسط زندگی
چطوری صبوری میکنی و مهربونی
واقعا بهت افتخار میکنم..
«هممون یه رفیق داریم که تو نداریمون کیف پوله،
تو غمامون شادیه،
تو ناامیدیمون نور امیده،
برا دردامون درمونه،
ولی تو شادیمون یه گوشه وایمیسه و جاشو به رفیق نماهامون میده! قدر این رفیقا رو بدونید.
رو دور خوشبختی که افتادید رفیقای روزای نداریتون و بدبختیتونو فراموش نکنید.»
|این آدر هَند|
انقدر معیارای عجیب و غریب برای دوست و رفیق و پارتنر گذاشتیم که یادمون رفته آدما همینن؛ معمولین، کامل نیستن، همیشه خوب نیستن، اشتباه میکنن، خسته میشن، حق دارن…
Читать полностью…و اما یادت نرود عزیزم؛
من همیشه شانهام را برای تکیه کردن تو، آغوشم را برای غم ها و خستگی هایت، و چشم هایم را برای خواندن حرف های ناگفته ی نگاهت کنار میگذارم.
یادت نرود؛ هرموقع به دنبال جایی برای گریختن بودی، به من بازگرد. که من وطن تو هستم.
-دیاکو.
یادآوری:
تموم میشه.
ناراحتیات، گریه هات، بی پولیات، دوندگیهات، دوستیات، درسات، مشکلاتت، بیماریت، تنهاییت، نگرانیات، خستگیهات، دلتنگیات، خندههات، ذوقت، پولت، تفریحاتت.
همهی چیزای خوب و بدی که حسشون میکنی تموم میشن و تو نباید توشون غرق شی.
توی یه دنیای دیگه، تو هم من رو دوست داری
همونقدر که من تو رو.
با هم زندگی میکنیم، با هم پیر میشیم
با هم میمیریم، مارو کنارِ هم دفن میکنن
از خاکمون یه سروِ بلند قد میکشه تا آسمون
همه پرندههای دنیا میان رو شاخهها خونه میسازن
تموم میشه آوارگی.
سبز میمونیم من و تو، برای همیشه...
| حمید سلیمی
لطفا تو اونی باش که وقتی یکی تو یه جمع تنهاست و با کسی آشنایی نداره، میره جلو و باهاش حرف میزنه تا احساس راحتی داشته باشه.
خانومِ گُلوکُز
مامان، سلام، پاککن من امروز دوباره گم شد تو کلاس. اون پاککن قشنگه، اونی که از آقامعراج خریدی برام. اونیکه روش خرس داشت.
میشه برام یه کتلت کوچولو درست کنی؟ بگی بفرما، این قد خودته، مال تو، غصه نخور. بعد یه پاککن عین همون بدی و بگی دوتا خریدی چون میدونستی بچهت هرچی دوست داره رو گم میکنه.
اما دیگه تو هم معجزههات ته کشیده مامان. ضرر کردم که بزرگ شدم. ضرر کردم.
میخوام بهت بگم تو قوی ترین آدمی هستی که تو زندگیم دیدم،
میدونم که تلاش میکنی برای خودت و حالت
میدونم که بعضی روزات رو خیلی سخت میگذرونی و وقتی به عقب برمیگردی نمیدونی اصلا چه طوری گذروندی اون روز رو ولی کم نمیاری
میدونم با همه اتفاق های یهویی که از آسمون میان وسط زندگی
چطوری صبوری میکنی و مهربونی
واقعا بهت افتخار میکنم..
مامانم همیشه بهم میگه: حتی اگه شب عروسیتم متوجه شدی که اشتباه کردی بیا دره گوش من بگو اشتباه کردم، من عروسی رو بههم میزنم؛
مامان راست میگه، زندگی خیلی کوتاه تر از اونه که تو اشتباهاتمون غرق بشیم.