کتاب خواندن یک تفریح نیست، یک نیازه... 📚📚📚 کتاب میخوانم چراکه زندگی مرابس نیست #فرناندو_پسوآ کانال اصلی: @aramesh13577
باید یا رنجنکشیدن را انتخاب کرد یا دوستنداشتن را...! زیرا به همانگونه که انگیزهٔ آغازِ عشق، تمنا بوده است؛ انگیزه ادامهاش چیزی جز نگرانی دردناک نیست.
ص۱۲۴
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
دریایی، که چون خشایارشا، میکوشیم ابلهانه بر او بخاطر آنچه به کام کشیده تازیانه بزنیم. آغاز چنین مرحلهای الزاماً به معنی شکست است. خوشابحال کسانیکه این را زود بفهمند و بیشازحد به ادامهی جدالی نکوشند که بیهوده و ستوهآور است.
ص۱۲۲
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
حتی زنانیکه سوگند میخورند، دروغ نگویند، زیرِ تیغ هم حاضر نیستند به خصلت خود اعتراف کنند.
👌👌
ص۱۱۷
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
در حالی که نقاشان بسیاری سعی در نوآوری در شیوه نقاشیِ چهره زن، در سده هجدهم را دارند که صحنه پردازی ماهرانه را بهانه ای برای القای انتظار، اخم، علاقه خیالبافی و مانند اینها میکند؛ چرا بوشه ها و فراگونارهای امروزی به جای تابلوهایی با مضمون «نامه»، «کلاوسن» و غیره ...تابلویی مثلاً به نام «زن و تلفن» نمی کشند ،که در آن لبخند بالبداهه زنِ در حال مکالمه، بویژه از این رو طبیعی است، که میداند کسی او را نمی بیند؟
👌👌
ص۱۱۶
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
عجیباست که نخستین عشق، درعینحال که با آسیبپذیرکردنِ دل آدمی، راه را برای عشقهای بعدی هموار میکند، دست کم این امکان را نمیدهد که با استفاده از همسانیِ عارضهها و دردها، آنها را درمان کنیم.
ص۱۱۳
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
شکی نیست که می ارزد ،چنان آسایشی را به بهایی گزاف به دست آوری! اما آیا ساده تر این نبود ،که خودت ،به دست خودت نگرانی را به بهایی گرانتر از پیش نخری؟
وانگهی خوب میدانی که این آرامشهای گذرا، هر چقدر هم عمیق باشد، نگرانی به هر حال از آنها نیرومندتر است. گاهی حتی همان جمله ای که باید مایه آرامش میشد ،نگرانی را زنده میکند.
👌👌
ص۱۱۲
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
در دنیایی که عشق فقط از دروغ زاده میشود و چیزی نیست ،جز نیاز عاشق به این که دردش را همان کسی که برشانگیخته تسکین دهد، به چه جرأتی میتوان خواستار زندگی بود، چگونه میتوان در مقابله با مرگ حرکتی کرد؟
ص۱۱۰
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
شگفتا که چیزهایی شاید ازهمه ناچیزتر ناگهان ارزشی استثنایی مییابد ؛آنگاه که آن کسیکه دوست میداری، پنهانشان می کند.
👌👌
ص۱۱۰
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
اغلب موضوع عشق چیزی نیست جز جسمی که احساسی [و ترس از دست دادنش با نگرانی دوباره ندیدنش] با آن میآمیزد. و این نوع نگرانی سازگاری بسیاری با بدنها دارد. خصوصیتی بر آنها می افزاید که از زیبایی فراتر می رود، و این یکی از دلایلی است که می بینیم مردانی بی اعتنا به زیباترین زنان؛ شیدایِ برخی زنانی می شوند که به نظر ما زشت می آیند.
ص۱۰۸
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
افسوس، چشمانِ چندتکه، چشمان دورپِیما و اندوهگین... شاید مسافت را نشان دهد، اما مقصد را نه...!
ص۱۰۸
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
عشقهایی هست که در آنها زنِ سبکی از همان آغاز خودرا به مردی که دوستش دارد نمونه پاکدامنی نمایانده است. اما چهبسیار عشقهای دیگر که دارای دو دورهی کاملا متضادند. در دورهی اول زن کمابیش بآسانی، با برخی ظرافتهای ساده از گرایشش به خوشگذرانی و از زندگی کامجویانهای که مرد به آن میکشاندش، خلاصه از همهی چیزهایی حرف میزند که بعد، وقتی حسودی و کنجکاوی مرد را دید، همهی آنها را دربرابر همان مرد با شدت هرچه تمامتر انکار میکند. کار مرد به آنجا میکشد که حسرت نخستین اعترافهای اورا می خورد، حال آنکه خاطرهشان هنوز زجرش میدهد.
ص۱۰۵-۱۰۶
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
منی که سالیان سال ،مفهوم زندگی و اندیشه راستین آدمها را فقط در روایت مستقیمی جسته بودم، که خودشان داوطلبانه از آن ارائه میکردند. حال بتقصیر ایشان کارم به آنجا کشیده بود که برعکس، فقط شواهدی را معتبر بدانم که بیان منطقی و تحلیلیِ حقیقت نبودند؛ از خود گفته ها فقط زمانی چیزی در می یافتم که می توانستم، آنها را به همان شیوه ای تفسیر کنم که سرخ شدن چهره کسی را که دستپاچه میشود یا سکوتی ناگهانی را...!
ص۱۰۳
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
نوعی حسادت بعد از عمل وجود دارد، حسادتی تأخیری که بعد از ترک کسی به سراغ آدم میآید.
ص ۱۰۱
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
فکر خیانتدیدگی را که یک ذرهاش کشندهاست اگر با نیش گفتهٔ سهمگینی در آدمی رخنه کند، به شکل بدگمانی هرروزه به مقدار بسیار میتوان تحمل کرد. و بدون شک به همین دلیل و به یاری یکی از مشتقات غریزه بقاست که آدم حسود بیهیچ دودلی چیزهایی ساده و بی شائبه را انگیزه شومترین بدگمانیها میکند ، و البته با اولین شاهدی که در تایید بدگمانیاش ارائه کنی از پذیرفتن حقیقت آشکار سر باز میزند.
ص۱۰۰
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
برخی از روزهای زندگی که در آنها بحرانی استثنایی پیش می آید و کسی که هیچگاه کاری نکرده میپندارد که بحران، اگر به خوبی و خوشی پایان یابد، محرک او در عادت به کوشایی خواهد شد؛ مثلا، بامدادی است و او برای دوئلی از خانه خارج میشود که بناست در شرایطی بسیار خطرناک برگزار شود؛ و ناگهان، در زمانی که بعید نیست زندگیاش از او گرفته شود به ارزش آن پی میبرد و میبیند که میشد این زندگی را صرف آغاز اثری هنری کرد، یا فقط برای چشیدن لذت هایی به کار گرفت که هرگز نتوانسته نصیب خود کند. با خود می گوید: اگر می شد جان بدر ببرم بدون یک دقیقه معطلی کار را شروع می کردم و چقدر هم خوش میگذراندم. در واقع، زندگی در نظرش ناگهان بسیار ارزشمندتر شده است زیرا انبوه چیزهایی را میبیند که به نظرش زندگی می تواند به او بدهد، و نه اندک چیزی را که عادت داشته از زندگی بگیرد. زندگی را به شکلی می بیند که دلخواه اوست، و نه به شکلی که به تجربه میداند که به آن میدهد، یعنی مبتذل. زندگی ناگهان در نظرش آکنده از کار و کوشش، سفر، کوهنوردی، همه چیزهای زیبایی می شود که فکر می کند عاقبت شوم دوئل امکانشان را از او بگیرد، و هیچ نمیاندیشد که پیش از دوئل هم امکان همه آن چیزها از او به خاطر عادت های بدی گرفته شدهبود که اگر دوئلی هم در کار نبود ادامه می یافت.
ص۹۷
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
حسادت بهدلیل آنکه خوراک به آن نمیرسد، پایان میگیرد؛ و ادامهاش تنها به این خاطر بوده که بیوقفه خوراک میخواسته است.
ص۱۲۲
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
رنج عشق گاهی فرو مینشیند، اما سپس به شیوه دیگری سر برمیآورد. گریه میکنی از این که دیگر آن شور دوستانه، انگیزش عاشقانه آغاز آشنایی را در دلدار نمیبینی، اما از این بیشتر رنج میکشی اگر آن شور و انگیزشی را که دیگر با تو ندارد با دیگران بازیابد؛ سپس، این رنج را درد تازه سهمگینتری پس میزند، درد این بدگمانی که دیشب به تو دروغ گفته و بدون شک به تو خیانت کرده باشد؛ این بدگمانی هم فرو مینشیند و مهربانی دلدار تسکینت می دهد؛ اما آنگاه کلمه فراموش شدهای دوباره به یادت می آید، شنیده بودی که به خوشی مشتاق است؛ اما خودت او را همیشه آرام دیدهای؛ میکوشی تب و تاب خوشیاش را با دیگران مجسم کنی، حس میکنی که خودت برایش چندان اهمیتی نداری، در حالی که با او سخن می گویی در او اثری از ملال، حسرت، اندوه میبینی، چون شبی تیره مینماید پیرهنهای ولنگارانه ای که در حضور تو به تن دارد، و آنهایی را که در آغاز آشنایی برای خوشامد تو می پوشید برای دیگری میگذارد.
ص۱۲۰
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
هر بار که عاشق می شدم، با خود میگفتم که این چنین تصاحب همه زندگیِ یک انسان، تصاحبی خلاصه شده در یک کلمه، چقدر باید شیرین باشد. اما در عالم واقعیت وقتی که میتوان از تصاحب سخن گفت، یا دیگر اهمیتی ندارد یا اینکه عادت، محبت را سست نکرده اما درد و رنج را بهجای شیرینیهاش نشاندهاست.
ص۱۱۶
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
فقط با کسانی زندگی میکنیم که دوست نداریم، و فقط برای همین خواستهایم با ما باشند ،که عشق تحمل ناپذیرمان را سرکوب کنیم: عشق به زنی، یا سرزمینی، یا زنی که سرزمینی را درخود دارد.
ص۱۱۴
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
به همان گونه که خسیسانی هستند که از سرِ سخاوت ،مال اندوزی میکنند ؛ما گشاده دستانی ایم که از سرِ خِسّت، ولخرجی میکنیم و زندگیمان را بیشتر نه فدای کسی؛ که فدای همه ساعتها و همه روزهایی از زندگی مان میکنیم، که او با خود آمیخته است. و در مقایسه با آنها زندگیِ هنوز طی نکردهٔ آینده، به نظرمان دورتر و مجزاتر، کمتر خودمانی و کمتر متعلق به ما جلوه میکند.
👌👌
ص۱۱۴
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
شناعت این گونه عشقهایی که فقط از نگرانی زاییده میشوند، در این است که در قفس خود بی وقفه اندیشه هایی بی مفهوم میپروریم؛ گذشته از این که در چنین عشق هایی معشوقه بندرت آدمی را از نظر جسمانی کاملاً خوش می آید؛ زیرا انتخاب او نه از تمایلی آزادانه، بلکه ناشی از قضای یک لحظه اضطراب بوده است. لحظه ای که ضعف روحیه آدمی، آن را بینهایت تداوم می دهد و وا میداردش که هر شب، دست به این یا آن آزمایش بزند و تا حد استفاده از مُسکّن سقوط کند.
ص۱۱۱
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
خودِ رنج الزاماً آدمی را دچار عشق یا نفرت کسی که آن را برانگیخته باشد نمیکند: به جرّاحی که تنت را به درد میآورد بیاعتنا میمانی. امّا در شگفت میشوی اگر زنی که چندی میگفته که تو همه چیز اویی، بیآنکه خود همه چیز تو باشد، زنی که دیدنش، بوسیدنش، نوازشش را خوش میداشتهای، با مقاوتی ناگهان به تو بفهماند که در اختیارت نیست. این سرخوردگی گاهی خاطرهٔ فراموش شدهٔ اضطرابی قدیمی را زنده میکند که میدانی برانگیزندهاش نه این زن، بلکه دیگرانی بودهاند که خیانتهایشان در همهٔ گذشته است تداوم داشته است.
ص۱۱۰
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
مردان از واسطه ها متنفرند، چه به فرار کمک میکنند و به وسوسه دامن میزنند، اما اگر برعکس عاشق زنی گرفتار باشند؛ مشتاقانه واسطهای را میجویند تا او را از اسارت بدر آورد و به ایشان برساند. این که وصلت با زنان ربوده شده ،دوام کمتری دارد؛ از آنجاست که همه عشق ،از ترس دست نیافتن به ایشان با نگرانی گریختنشان زاییده می شود، اما وقتی از دست کسانشان ربوده یا از تئاترشان بیرون برده میشوند، وقتی که وسوسه گریختن را رها میکنند، و در یک کلمه از عاطفه آدم (هر نوع عاطفه ای) مجزا می شوند، دیگر چیزی نیستند جز خودشان؛ یعنی تقریبا هیچ، و همان کسی که آن همه مدت میجستشان و میترسید از این که رهایش کنند بزودی ترکشان می کند.
ص۱۰۹
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
وعدۂ نامه ای را دادهبود، آرام بودی، دیگر حتی خود را عاشق او حس نمیکردی، نامه نمیرسد، نامهرسان نمیآید، چه شده؟ نگرانی سر برمیآورد، و نیز عشق. بویژه چنین کسانی آدم را عاشق خود می کنند، به بهای نامرادیاش. زیرا با هر اضطراب تازهای که دربارهشان حس میکنی اندکی از شخصیتشان را در نظرت از دست می دهند. به رنج کشیدن رضا دادهبودی، میپنداشتی کسی در بیرون از خودت را دوست میداری، اما در مییابی که عشقت تابع اندوهت است، و شاید عشق همان اندوه است و موضوعش فقط به اندازه بسیار محدودی فلان دختر سیاهموست. اما در هر حال، عشق را بویژه چنان کسانی میانگیزند.
👌👌
ص۱۰۸
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
حسادت اغلب، چیزی نیست جز نیاز اضطراب آمیز اعمالِ خودکامگی بر امور عشق...!
ص۱۰۶
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
گرچه حسادت به تو کمک می کند که گرایشی به دروغگویی را در دلدارت کشف کنی، گرایش اورا هم، وقتی که فهمیدهباشد حسودی صدبرابر میکند و دروغ گفتنش یا از سر ترحم است، یا ترس، یا برای آنکه به گونهای غریزی و هماهنگ با کاوشها و پرس و جوهایت، از دستت بگریزد.
ص۱۰۵
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
این چنین است که حسادت پایان ناپذیر می شود، زیرا حتی اگر دلدار مثلا مرده باشد و دیگر نتواند با کارهای خود حسادت برانگیزد، میشود که خاطراتی متأخر بر هرنوع رخدادی ناگهان در ذهن ما مانند رخداد عمل کند، خاطراتی که تا آن زمان در پی توضیحشان برنیامدهبودیم، به نظر بی اهمیت آمدهبودند و همان تأمل ما بر آنها [بدون هیچ عامل بیرونی] می تواند به آنها مفهومی تازه و دهشتناک بدهد. لازم نیست دونفر باشید، کافیاست در اتاقت تنها باشی و فکر کنی و خیانتهای تازهای از معشوقهات سر بزند،حتی اگر مرده باشد. از اینرو نباید نباید در عشق، هم آنچنان که در زندگی عادی، فقط از آینده ترسید، بلکه باید از گذشته هم، که اغلب برای ما بعد از آینده تحقق می یابد بترسیم. در اینجا منظور ما فقط آن گذشتهای نیست که بعدها ازآن باخبر میشویم، بلکه گذشتهای است که از مدتها پیش در درون خود نگه داشتهایم و ناگهان خواندنش را فرامیگیریم.
ص۱۰۲
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
عشق بیماری علاجناپذیری، مثل برخی انواع آمادگی روماتیسم است که در آنها، تسکین گذرایی جای خود را به سردردی صرع گونه میدهد.
ص۱۰۰
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
تاثیر شرایط استثنایی این است که گرایش موجود در انسان را تشدید کند: نزد کوشنده سختکوشی و نزد تنبل بیکارگی را...!
ص۹۸
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ
در پس هر شیرینیِ جسمانیِ اندک عمیقی، خطری همیشگی نهفته است.
ص۹۵
📚#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
✍#مارسل_پروست
#مهدی_سحابی
#نشر_مرکز
#جلد_ششم
#اسیر
❏ʋɛռʊֆɮօօᏦ