بدنه اصلی سپاه اوایل سال1358پادگان ولیعصر(عج) شکل گرفت قریب به اتفاق یاران به شهادت رسیدند جمعی حسرت به دل در این کانال باقی ماندند بزم رزم عاشقان را میَتوان ازما شنید @ValiAsr58 ارائه مطلب . خاطره و عکس @y_z_d
انا لله وانا اليه راجعون
با کمال تاسف و تاثر باخبر شدیم والده محترمه برادر همرزم و عزیزمان سید صادق حسینی به دیار باقی شتافتند ضمن عرض تسلیت به خانوادهٔ مرحومه بخصوص برادر عزیز علو درجات را برای این بانوی مکرمه آرزومندیم
T.me/Gordane5
آخرین گردهمایی نمایندگان هیأت گردانهای9گانه سپاه، در پادگان ولیعصر عج.
تصمیمات اتخاذ شده. به زودی از همین کانال اطلاع رسانی میشود
T.me/valiasr58
یاران سفرکرده گردان5
❤️محمدآخوندحفیظی
❤️قدمعلی آزاد
❤️احمد ابراهیمیفر
❤️مسعوداصغری
🖤محمداسدی
❤️حسین اسکندری
❤️سیدعباس اصطهباناتی
❤️قدرت الله افروز
❤️ماشاءالله استاد مرتضی
❤️محمدعلی علی اکبری
❤️حسین آماده
❤️محمدعلی اکبری
🖤رضاباغدار
🖤سیدعلی پیشواییان
❤️یوسف پیری
❤️محمد تاجیک
❤️محمدتورانلو
❤️⭐️مسعودثقفی
❤️یوسف جعفری
❤️ابولقاسم جعفری
❤️احمدجعفری
❤️علیاصغر جوانفکر
❤️غلامرضاحاج مدرس
❤️محمدرضا حاجیان
❤️اصغرحاج نوروزی
❤️حسین حسنخوئی
❤️یدالله حسینخانی
🖤سیدمجتبی حسینی
❤️امیررضا خادم الرضا
🖤محسن چایچی
❤️ایاز دهقان
❤️عباس درهم پور
❤️رضا دیانت پور
🖤یونس رجبی
❤️حسین راحت
❤️محمدحسین رضاخانی
❤️اصغر رفیعی
❤️جلال زرین قلم
❤️علیاصغر سجادی
🖤سیدحسین سراجپور
❤️نصرت الله سرلک
❤️ داودسلطانی
❤️فیروزسلیمانزاده
❤️یدالله سلیمی افضل
❤️محمدسعیدی
❤️مسعودسعیدی
❤️؟ شاهچراغی
❤️جواد شفیقتاش
❤️جعفر شفیعی
🖤حسین شاهدی
❤️محمدعلی شاهرخشاهی
❤️ولی الله شهبازی
❤️عباس لالی
🖤مجیدعباسی
❤️؟ عباسیان
❤️عبادالله علیپور
❤️فاضل علیزاده
❤️مسعود غلام جعفری
❤️امیرهوشنگ فرجی
❤️فتح الله فلاح پور
❤️علیرضا قاسمیان
❤️احمد قاسمی
❤️مهدی قربانی
❤️داود قیوم اصغری
❤️علیاصغر کاشانی
❤️حسین رضاکاشی
❤️محمدباقر کاظم زاده
محمدرضا کشاورز
❤️؟ کاوه
❤️اسدالله کردبچه
❤️سیدعلی کشمیری
❤️حمزه کیانی فیض آبادی
🖤حیدر کربلایی
❤️رسول مشهدی یساول
❤️علی منصوری
❤️جواد ملکی
🖤سیف الله میرعالی
❤️؟ ناصری
❤️محمد نوروزی
🖤داود نیازی
❤️شهید 68
🖤مرحوم 12
⭐️بیمزار 1
@GORDANE5
وصیتنامه شهید غلامعلی پیچک فرمانده محور غرب کشور
❤️❤️❤️تاریخ شهادت 60/9/20❤️❤️❤️
بسم رب الشهداء و الصدیقین
🌷جنازه ی مرا روی مین ها بیندازید که منافقین فکر نکند ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم.
🌷به دامادی دوماهه ی من نگریید که دامادی بزرگی در پیش دارم…
🌷خدا کند که حکومت #سرنگون گردد، اما #منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون شهداست. بگذارید بگویند حکومت دیگری هم به جز حکومت علی (ع) بود به نام خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد،
ما #از_سرنگونی_نمیهراسیم
بلکه #از_انحراف_میترسیم.
🌷من در این راهی که انتخاب کرده ام، سختی بسیار کشیده ام؛ خیلی محرومیت ها لمس نموده ام. همه ی هدفم این است که زحماتم از بین نرود. از خدا می خواهم که حتماً این کارها را از من قبول کند و اجرم را بدهد.
🌷اجر من تنها با شهادت ادا می شود و اگر در این راه شهید نشوم، همه زحماتم هدر رفته است.
@ValiAsr58
گردهمایی پیشکسوتان بمناسبت هفته دفاع مقدس درتاریخ ۷مهر۹۸ سپاه محمد.ص. با حضور مسولین هیئت های۹گردان پادگان ولیعصر عج
پادگان ولیعصر (عج) _سالن شهید رشادی هفتم مهر ٩٨
🌷 @ValiAsr58 🌷
دومين سالگرد درگذشت برادر رزمنده پیشکسوت جبهه و جهاد، حاج حسين شاهدى را به اطلاع مى رساند.
به همين مناسبت مراسم بزرگداشت آن مرحوم روز پنج شنبه مورخ ١٣٩٨/٤/٢٠ از ساعت ١٧ الى ١٩ بر سر مزار واقع در بهشت زهرا (س) قطعه ٩٩ رديف ١٠٢ شماره ٣٣ برگزار مى گردد.
@ValiAsr58
تجمع مسئولان هيأت گردانهای9گانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مشهد مقدس
٩٨/٣/۲۲
@ValiAsr58
علیاکبر جوانفکر (معاون مطبوعاتی دولت نهم و دهم)
بر سر مزار برادر شهیدش ❤️شهید علیاصغر جوانفکر ❤️
🌹شهید علیاصغر جوانفکر از شهدای گردان5عصر 🌹
🔹گردانهای9گانه سپاه پاسداران، نخستین تشکیلات نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔹
#ولیعصر_پادگان_عاشقان_بود
@ValiAsr58
شهید آوینی و آرم سپاه
متن کوتاه زیر خاطرهی یکی از اعضای محترم کانال، جناب آقای مجید فراهانی است از شهید سیدمرتضی آوینی که پس از مطالعهی پست "نشان و علائم فرهنگ پاسداری" برای ما ارسال کردهاند:
"سیدمرتضی از من خواست یک دست لباس کهنهی سپاه برایش ببرم تا برای پسرش کوچک کند، ولی من که لباس زیاد داشتم، یک دست نو بهش دادم. آن روزها رسم شده بود که بچههای سپاه برای فرزندانشان هم لباس سپاه تهیه کنند. آقامرتضی پاسدار نبود، ولی خیلی با بچههای سپاه حال میکرد. در یکی از آخرین سفرهایی که برای تولید مستند به جنوب رفته بودیم، شلوار آن لباس فرم را پوشیده بود. به من گفت: «مجید دلم نیومد دست توش ببرم. پیرهن سپاه رو زدم به چوبرختی و هر وقت به آرم سپاه نگاه میکنم، دلم باز میشه». خدا رحمتش کند؛ به بچههای سپاه خیلی علاقه داشت. در سری دوم روایت فتح (بعد از جنگ) شرط کرده بود با بچههای سپاه روایت فتح را راه بیاندازد و بسیجیوار کار کنند. هستهی اولیهی روایت فتح بعد از جنگ، آقایان مرتضی شعبانی، اصغر بختیاری، احمد عباسی، پرویز رمضانی، و بنده همه از بچههای سپاه بودیم که مجموعهی شهری در آسمان را دربارهی خرمشهر ساختیم.
توضیح اینکه مجموعهی ماندگار و درخشان روایت فتح از زمستان 1364 تا پایان جنگ توسط گروه جهاد تلویزیون تولید میشد، اما تعداد زیادی از اعضای تیمهای تولید این مجموعه از نیروهای سپاه بودند. البته هیچگاه در تیتراژها اسمی از کسی برده نشد و تنها در بعضی قسمتها قید شده: "با تشکر از فیلمسازی نیروی هوایی سپاه". بعد از جنگ ساخت این مجموعه از سال 71 با تشکیل مؤسسهی روایت فتح تحت مدیریت معاونت تبلیغات و انتشارات نیروی مقاومت بسیج سپاه از سر گرفته شد.
غیر از اسامی فوق، ابراهیم حاتمیکیا، محمد صدری، هادی قمی، شهید امیراسکندر یکهتاز، شهید ابوالقاسم بوذری، شهید حسن هادی، شهید رضا مرادی و جمعی دیگر، از پاسدارانی بودند که به عنوان فیلمبردار یا صدابردار در گروه روایت فتح مشغول خدمت بودهاند. بعضی از آنان – مانند حاتمیکیا - در حال حاضر جزو فیلمسازان و مستندسازان برجستهی انقلاب هستند که البته اکثراً در سازمان سپاه حضور ندارند! در این مورد در پستهای آینده توضیح بیشتری داده خواهد شد.
/channel/ValiAsr58
✨﷽✨
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج】
✳️ نماهنگ شهدای گردان۵عصر ✳️
❤️🌹 #نامشان_جاودان 🌹❤️
❤️🌹 #راهشان_پر_رهرو_باد 🌹❤️
رقص زیبای شقایق دیده ام
خون جاری روی قایق دیده ام
با کبوترها سفر کردم به دشت
دور جسم پاکشان گردیده ام
رد شدم تا از کنار خونشان
خاکشان مانده کمی بر دیده ام
روی خون پاکشان پا می نهی!
من از آنها خون دل دزدیده ام
تا ابد #طوفان وزد با این غزل
بر تن جامانده ام نالیده ام
بزم رزم عاشقان را می توان از ما شنید
@ValiAsr58 کانال پادگان عشق
پیشکسوتان گردانهای عملیاتی سپاه گردانهای9گانه
با عرض سلام و سپاس از همراهی شما همرزمان عزیز و خانواده های محترم
بدینوسیله به اطلاع میرسد آدرس کانال پادگان ولیعصر (عج) از بزم رزم
/channel/BAZMERAZM
به ولیعصر۵٨
@ValiAsr58
تغییر یافت لطفاً اطلاعرسانی کنید 🙏💐🙏
/channel/ValiAsr58
یادواره شهدای بازی دراز
پنجشنبه 29آذر ساعت 18
#فاتحان_قله_های_عرفان
#بزم_رزم_عاشقان_را_میتوان_از_ما_شنید
کانال رزمندگان پیشکسوت گردانهای عملیاتی سپاه (گردانهای9گانه)
@Bazmerazm
کانالها و گروه های رزمندگان پیشکسوت گردانهای عملیاتی سپاه(گردانهای9گانه)
گردان 4فتح
https://t.me/joinchat/InVbPT3nPlOZbg5djCdZfA
گردان5عصر
https://t.me/joinchat/Ahxo7UAgSUKQee_Ikh4qFA
یادگردان5عصر
https://t.me/joinchat/Ahxo7Q379JBV4nVN9A9Ggw
گردان 9قدر
https://t.me/joinchat/InVbPT589j5FU4twVlVaSw
کانال بازی دراز
/channel/sarepol
کانال پیشکسوتان گردانهای عملیاتی سپاه (پادگان ولیعصر)
@Bazmerazm
کانال گردانها
@gordanha
/channel/BAZMERAZM
إنَّالله وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُون
درگذشت جانباز سرافراز سردار حاج بهزاد کتیرایی رياست اسبق فدراسيون كاراته ج.ا.ا را به رزمندگان #گردان9قدر تسلیت میگوييم
#بزم_رزم_عاشقان_رامیتوان_از_ما_شنید
@BAZMERAZM
عکس یادگاری گردان9قدر در محل نخست وزیری
@BAZMERAZM
حمد لله نام من در دفتر عشاق مهدی(عج) آمده
سرنوشت کهکشانها جمله در ایام چندی آمده
قافله سالار عشاق جهان را در کنارم دیدهام
پرچم یاران امانت دست ما تا نسل بعدی آمده
روی دوش خود نمیبینی چنین بار گرانی را مگر
نقل تاریخ از زبان همراهان هر شهیدی آمده
بار دیگر اشتیاق راه او، ما را در اینجا کرده جمع
خاطرات این سفر از قلب ما، تا صفحه بندی آمده
دفتر آن رهروان را مینویسند عاقبت با نام ما
نام #طوفان هم کنار حافظ و امثال سعدی آمده
T.me/valiasr58
روزهای پایانی سال 1359 خبر رسید عملیاتی روی ارتفاعات بازی دراز قراره انجام بشه بخاطر همین عملیات نفوذی در عمق مواضع دشمن توسط ابراهیم، وهاب قنبری و رضا گودینی و من انتخاب شدیم. شاهرخ نورایی و حشمت کوه پیکر نیز از میان کردهای محلی با ما همراه شدند.
وسایل لازم که مواد غذایی و سلاح و چندین مین ضد خودرو بود برداشتیم. با تاریک شدن هوا حرکت کردیم. با عبور از ارتفاعات، به منطقه دشت گیلان رسیدیم. با روشن شدن هوا در محل مناسبی استقرار پیدا کردیم و خودمان را مخفی کردیم.
در روز،به شناسایی مواضع دشمن و منطفه پرداختیم.
با تاریک شدن هوا و پس از خواندن نماز حرکت کردیم.
من و رضا گودینی به سمت جاده آسفالته و بقیه بچهها به سمت جاده خاکی رفتند. در اطراف جاده پناه گرفتیم. وقتی جاده خلوت شد به سرعت روی جاده رفتیم.
دو عدد مین ضد خودرو را در داخل چالههای موجود کار گذاشتیم. و سریع به سمت جاده خاکی حرکت کردیم.
از نقل و انتقالات نیروهای دشمن معلوم بود که عراقیها هنوز بر روی بازیدراز درگیر هستند. هنوز به جاده خاکی نرسیده بودیم که صدای انفجار مهیبی از پشت سرمان شنیدیم.
یک تانک عراقی روی مین رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتی گلولههای داخل تانک نیز یکی پس از دیگری منفجر شد. تمام دشت از سوختن تانک روشن شده بود. ترس و دلهره عجیبی در دل عراقیها افتاده بود. به طوری که اکثر نگهبانهای عراقی بدون هدف شلیک میکردند.
وقتی به ابراهیم و بچهها رسیدیم، آنها هم کار خودشان را انجام داده بودند.
با هم به سمت ارتفاعات حرکت کردیم. ابراهیم گفت: تا صبح وقت زیادی داریم. اسلحه و امکانات هم داریم، بیایید با کمین زدن، وحشت بیشتری در دل دشمن ایجاد کنیم.
هنوز صحبتهای ابراهیم تمام نشده بود که ناگهان صدای انفجاری از داخل جاده خاکی شنیده شد. یک خودرو عراقی روی مین رفت . صدای تیراندازی عراقیها بسیار زیاد شد. آنها فهمیده بودند که نیروهای ما در مواضع آنها نفوذ کردهاند برای همین شروع به شلیک خمپاره و منور کردند. ما هم با عجله به سمت کوه رفتیم.
یکدفعه یک جیپ عراقی از پشت تپه روبرویمان به سمت ما آمد.
بچهها سریع سنگر گرفتند و به سمت جیپ شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم. یک افسر عالیرتبه عراقی و راننده او کشته شده بودند. فقط بیسیمچی آنها مجروح روی زمین افتاده بود. گلوله به پای بیسیمچی عراقی خورده بود و مرتب آه و ناله میکرد.
یکی از بچهها اسلحهاش را مسلح کرد و به سمت بیسیمچی رفت. جوان عراقی مرتب میگفت: الامان الامان.
ابراهیم ناخودآگاه داد زد: میخوای چیکار کنی؟! الان اون اسیر ماست!
بعد هم به سمت بیسیمچی عراقی آمد و او را از روی زمین برداشت. روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه میکردیم. یکی گفت: آقا ابرام، معلومه چی کار میکنی!؟ از اینجا تا مواضع خودی سیزده کیلومتر باید توی کوه راه بریم. ابراهیم گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته!
بعد به سمت کوه راه افتاد. ما هم سریع وسایل داخل جیپ و دستگاه بیسیم عراقیها را برداشتیم و حرکت کردیم.
پس از هفت ساعت کوهپیمایی به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف میزد. او هم مرتب از ابراهیم تشکر میکرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت صبح را خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند!
آن جا بود که فهمیدم او هم شیعه است. بعد از نماز،کمی غذا خوردیم.
اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب را نداشت. خودش را معرفی کرد وگفت: من ابوجعفر، شیعه و ساکن کربلا هستم. اصلاً فکر نمیکردم که شما اینگونه باشید و...خلاصه کلی حرف زد که ما فقط بعضی از کلماتش را میفهمیدیم.
هنوز هوا روشن نشده بود که به غار«بانسیران» در همان نزدیکی رفتیم و استراحت کردیم. رضا گودینی برای آوردن کمک به سمت نیروها رفت.
ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچهها را صدا کرد. پرسیدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار برمیگشتم یکدفعه جا خوردم! جلوی غار یک نفر مسلح نشسته بود. اول فکر کردم یکی از شماست. ولی وقتی جلو آمدم باتعجب دیدم ابوجعفر، همان اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است! به محض اینکه او را دیدم رنگم پرید. اما ابوجعفر سلام کرد و اسلحه را به من داد.
بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه یک گشتی عراقی شدم که از این جا رد میشد. برای همین آمدم مواظب باشم که اگر نزدیک شدند آنها را بزنم!
یسیمچی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده.
بعد ادامه دادند: این اسیر 3روز است که مشغول صحبت است. تمام اطلاعاتش صحیح و درست است
سلام بر ابراهیم – ص 112
راوی فرج الله مرادیان
«گردان۲ از گردانهای9گانه سپاه»
@ValiAsr58
🌷در آستانه سالگرد شهادت1360/9/20 #شهید غلامعلی پیچک و بهمناسبت اولین سال انتشار کتاب «شاهینِ بر آفتاب» توسط نشر ۲۷ بعثت،
نشست ویژه بررسی این کتاب در خبرگزاری تسنیم برگزار میشود.
در این مراسم ابعاد مختلف شخصیت و عملکرد شهید غلامعلی پیچک در دوران دفاع مقدس با حضور خانواده و همرزمان شهید روایت میشود.
همچنین دکتر حسین قرائی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر، درباره کتاب «شاهینِ بر آفتاب» سخنرانی و نویسنده کتاب نیز توضیحاتی درباره مستندات و نحوه نگارش این کتاب ارزشمند ارائه خواهند کرد.
کتاب «شاهینِ بر آفتاب» سرگذشتنامه مستند آموزگار بسیجی شهید غلامعلی پیچک است که توسط استاد گلعلی بابایی، نویسنده نامآشنای تاریخ دفاع مقدس نوشته شده و توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شده است
🔹در حاشیه این مراسم کتاب «شاهینِ بر آفتاب» با ۳۰درصد تخفیف عرضه میشود.
برای سفارش تلفنی این کتاب با شمارههای ۶۶۹۶۴۰۶۹ و ۶۶۹۶۴۰۷۱ تماس بگیرید.
هزینه ارسال این کتاب به سراسر کشور رایگان است.
🔸سهشنبه ۱۲ آذر ۹۸ از ساعت ۱۴
بلوار کشاورز، خیابان جمالزاده شمالی، کوچه شیرزاد، پلاک ۱۲
🆔 @ValiAsr58
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
انا لله و انا الیه راجعون
با نهایت تاثر وتاسف درگذشت والده همرزم عزیزمان سیدمهدی حسینی «گردان1» را به اطلاع میرساند
ضمن عرض تسلیت به این برادر گرانقدر برای آن بانوی مکرمه علو درجات و برای خانوادهٔ ایشان صبر جزیل خواستاریم.
هیأت شهدای پیشکسوتان گردانهای عملیاتی سپاه
@ValiAsr58
🎥⭕️بوسه فرمانده کل سپاه بر دستان «سردار فضلی»، فرمانده قهرمان دوران دفاع مقدس
👤سرلشکر سلامی: «انصارالله» میتواند تمام میدان جنگ را تغییر دهد و این واقعیت را دشمن میداند.
در کدامیک از ارتشهای جهان سراغ داریم
فرمانده ارشد خم شود دست نیروی خود را ببوسد
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در سپاه مهدی(عج) ارشدیت به خلوص و ایثار و عشق است ❤️❤️
@ValiAsr58
بسم رب الشهداوالصدقین
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)
همه باید پاسدار خون شهید باشند
مقام معظم رهبری
همرزم ارجمند در مراسم دعای پر فیض زیارت عاشورا در مسجد فخریه به مناسبت مراسم اعطای درجه شهید غلامعلی پیچک " با یادوخاطره امام راحل و شهدای گلگون کفن هشت سال دفاع مقدس و مدافعان حرم حضور بهم رسانید .
به برکت صلوات بر محمد وآل محمد (ص)
سخنران :سردار حاج محمد کوثری
زمان : ۷/۳۰ بامداد روز پنج شنبه ۱٣ تیر ماه ۱٣٩٨
مکان : تهران - خیابان پیروزی - خیابان شهید غلامعلی پیچک - مسجد فخریه
منتظر قدوم مبارک شما هستیم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@ValiAsr58
انا لله و انا الیه راجعون
با نهایت تاثر وتاسف درگذشت برادر رزمنده پیشکسوت جبهه و جهاد
🌷سید علیاکبر مصطفوی🌷 را به اطلاع میرساند
مراسم ختم سهشنبه سه شنبه ۲۷ فروردین ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ در مسجد الحسین واقع در تهران نو خیابان فرخی برگزار میشود
@ValiAsr58
مريم کاظمزاده خبرنگار دفاع مقدس و همسر شهيد اصغر وصالي شايد بهترين کسي باشد که بتواند ما را با خصوصيات فردي وي آشنا کند.
«يکبار شهيد وصالي مرا ديد و گفت شما خبرنگاران پشت ميز مينشينيد و از جنگ مينويسيد. راوي جنگ بايد در صحنه حضور داشته باشد.» از اين موضوع مدتي گذشت تا اين که يک روز دکتر چمران گفتند يک گروه ميخواهند براي شناسايي به مرز بروند؛ ميروي؟ از خدا خواسته کوله و دوربين را برداشتم و راه افتادم. سرپرست اين گروه شهيد وصالي بود. دکتر رو به شهيد گفتند خواهر را سالم ميبري، سالم هم تحويل ميدهي! شهيد گفتند منطقه درگيري است. بايد از بين دشمن برويم. دو روز پيادهروي داريم و... اما بالاخره راه افتاديم. مسير سخت بود. خيلي جاها بايد ميپريديم. کوه بود و دره. گروه به علت اين که رزم چريکي آموخته بودند مشکل نداشتند اما براي من بسيار دشوار بود. قمقمه نداشتم، آب جيرهبندي شده بود. هوا گرم بود. رفتيم تا اين که راهنما نويد يک چشمه را داد به سختي خودم را نگه داشتم. وقتي به آب رسيديم، يکي از بچهها ليوان آبي را به من داد. من هم آب را تعارف کردم. شهيد وصالي گفت اينجا جاي تعارف و اين حرفها نيست، سريعتر بخوريد برويم و تا شب نشده به پناهگاهي برسيم.»
*
به خانهاي رسيديم. شام آوردند؛ خسته و مانده شروع کرديم به خوردن. نان و ماست و دوغ (با سبزي کوهي) و يک مرغ هم بود. شهيد جز نان و ماست هيچ چيز نخورد؛ آن هم به مقداري کم. هرچه بچهها اصرار کردند، غذا نخورد. رفت بيرون و گفت گشتي ميزنم و برميگردم. بعدها از شهيد وصالي پرسيدم که چرا آن شب شام نخوريد، گفت: «کاش نميدانستم آن خانواده فقط همان مرغ را داشتند! و از گروهکها و منافقان به واسطه مذهبي بودنشان چه ضربهها تحمل کردند! ياد ژاندارمها افتادم که همه چيز روستاييان را غارت کردند و...»
*
وقتي در کردستان با ايشان آشنا شدم، بعد از مدتي از من خواستگاري کردند. جا خوردم. پرسيدم: «چرا من؟» گفتند: « براي ادامه راه همراه ميخواهم و تو با حضورت در شرايط سخت کردستان نشان دادي ميتواني همراه من باشي.» و به همين سادگي زندگي ما شروع شد. کل مدت آشنايي و زندگي ما با هم، يک سال هم کمتر شد. الحق که همراه خوبي هم بودند. تا لحظه آخر سر حرفشان ايستادند. حتي موقع شهادتشان هم با هم بوديم. خلف وعده نکرد. فقط خداوند ميتواند قضاوت کند که آيا من هم همراه خوبي بودم يا نه؟ يادم است وقتي سرپلذهاب با هم بوديم به من گفتند: «ديگر مثل کردستان نباشد که هر جايي خواستي بروي. هر جا صلاح بود با هم ميرويم يا حداقل با مشورت برو.»
*
31 شهريور که جنگ شروع شد، در دفتر روزنامه بودم. آمد خداحافظي. گفتم من هم ميآيم. گفت: «شرايط با کردستان فرق ميکند، جنگ است!» گفتم مگر کردستان جنگ نبود. گفت: «من شناختي از منطقه ندارم. حالا شرايط بد است.» گفتم مگر در کردستان شرايط خوب بود؟ باز با همان آرامش مخصوص به خودش سکوت کرد و سر تکان داد. گفتم. من ميخواهم بروم. گفت: «حالا برويم خانه.» گفتم در خانه هم اگر خانوادهام اين حالت تو را ببينند مانع رفتن من ميشوند. من ميخواهم بروم. وقتي جديت مرا ديد، پذيرفت. به خانه رفتيم و در مقابل آنها گفت: «زنم است و ميخواهم با خودم ببرمش.» و همان شب کولهپشتي خودم را که جهت رفتن به کردستان ميبستم، براي دو نفر آماده کردم و به طرف جنوب راه افتاديم.
*
عاشورا بود، نزديک ظهر. آن روز براي عمليات رفته بودند. از صبح التهاب عجيبي داشتم. دليلش را سنگيني روز عاشورا ميدانستم. در منطقه گيلانغرب بوديم. تير به سرشان خورده بود و ظهر مجروح شده بودند. بعد از نماز مغرب و عشا به من خبر دادند. به بيمارستان اسلامآباد رفتم و تا زمان شهادت بالاي سرشان بودم. شب قبل خواب ديده بودم بستهاي را که مال من بود و ميگفتند امانت است، يک آقاي سيد با قامت بلند از من گرفت، ابتدا مخالفت ميکردم اما در آخر با بغض گفتم بگيريد برداريد، ديگر مال من نيست. خواب را فراموش کرده بودم و درست بالاي سر شهيد وصالي خاطرم آمد. گفتههاي خود وصالي را هم در مورد شکنجههايي که در زندان شاه در ظهر عاشورا به او داده بودند به خاطرم آمد. اصغر وصالي ميگفت: «وقتي آن روز بعد از شکنجههاي ساواک به هوش آمدم خدا ميداند چقدر اشک ريختم که چرا خداوند مرا لايق شهادت ندانسته است.» همه اينها در ذهنم به حرکت درآمده بود. نفسم تنگ شد، هوا سنگين بود، شام غريبان بود. ديدم وصالي هم نميتواند نفس بکشد. داد کشيدم. دکترها آمدند، تنفس مصنوعي دادند، آمپول زدند، هي روي سينهاش فشار دادند. قلبم گرفت. ياد روز عاشورا افتادم... اي صاحب اين روز خودت ميداني و چشمهايم را بستم ...
https://sherenab.com/blog/2158/%D9%87%D9%85%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%AA%D8%A7-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%86
به یاد دلاورمردانی که در خون سجده نمودند
@ValiAsr58
کتاب رازهای ناگفته حاوی خاطراتی از روزهای آغازین دفاع مقدس
نویسنده: عباس عبدالله زاده از رزمندگان #گردان5عصر
@ValiAsr58
اطلاعیه شماره5
جلسات ماهانه رزمندگان و خانواده شهدای گردان5عصر
طبق روال همیشگی اولین سه شنبه هر ماه (خورشیدی) ساعت چهارده (2بعدازظهر) #سه_شنبه4دی1397
جلسه ماهانه گردان در سالن کنفرانس پيشکسوتان برقرار است
مستدعی است در راستای تحکیم روزافزون این جلسات حضور حداکثری داشته باشید
محور این جلسه:
!-انتخاب هیئت مدیره
2_رونمایی پوستر شهدای گردان
3-انتخاب داوطلبین برای راه اندازی اداره دفتر گردان در پادگان ولیعصر(عج) <یکروز در هفته>
#لطفا_به_همرزمان_وخانوادهءمعظم_شهدای_گردان_اطلاعرسانی_کنید
مجموعه پیشکسوتان سپاه پاسداران
پادگان ولیعصر (عج) جنب زمین چمن
@GORDANE5
عملیات طلوع فجر20آذر1360 گیلان غرب و سرپل ذهاب با رمز «یا مهدی ادرکنی الله اکبر »
هدف این عملیات آزادسازی مناطق تصرفشدهای مثل ارتفاعات شیاکوه و برآفتاب بود. دو روز پس از انجام این عملیات، رزمندگان در همان منطقه عملیات «امیرالمؤمنین» را با هدف فریب دشمن برای موفقیت هرچه بیشتر در عملیات «مطلعالفجر» انجام دادند
"خدا کند که حکومت سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون شهداست. بگذارید بگویند حکومت دیگری هم به جز حکومت علی (ع) بود به نام خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی نمی هراسیم بلکه از انحراف می ترسیم."
20آدر1360 شهادت شهید پیچک گرامی (راهش پر رهرو باد)
@Bazmerazm
یادواره شهدای بازی دراز
پنجشنبه 29آذر ساعت 18
#فاتحان_قله_های_عرفان
#بزم_رزم_عاشقان_را_میتوان_از_ما_شنید
کانال رزمندگان پیشکسوت گردانهای عملیاتی سپاه (گردانهای9گانه)
@Bazmerazm
جهت برگزاری یادوارهءشهدای بازو دراز
اسامی شهدای بازو دراز را به برادر افشاری @y_z_d جهت ارسال دعوتنامه معرفی کنید
#فوری
/channel/GORDANE5
کل شیءهالک الاوجهه
با نهایت تاثر و تاسف وفات مرحوم سیدمهدی قاضی برادر همرزم عزیزمان سیدابوالفضل قاضی را که ظهر غدیر خم به رحمت خدا پیوست را به خانواده معزی و خانواده داغدیده به خصوص همرزم عزیزمان تسلیت و تعزیت عرض نموده بقای عمر با عزت، صبر و آجر صبر برای خانواده و غفران و مغفرت برای آن مرحوم آرزومندیم
برای شادی روحش فاتحه ای قرائت شود
رزمندگان گردان5عصر
@GORDANE5