✅ نبض دانشگاه در دستانت! 📍دانشگاه تهران، دانشکده فنی ارتباط با ادمین: @mags_admin
💠هـوشــــنـامـه
📰پلاک ۰۱ | شماره پنجم از سال چهاردهم | شماره ۴۷
📣ویژهنامه کارگروه هوش مصنوعی
🔹pelak01/%D9%87%D9%80%D9%80%D9%88%D8%B4%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88-ybuxgckd7yuw">ـ هـوشــدارو
🔹pelak01/deepseek-r1-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-mybgyzqhmxki">ـ DeepSeek R1 در یک نگاه
🔹pelak01/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D9%87%D9%88%D8%B4-%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C-bsglbpibbvum">ـ جدال هوش مصنوعی
🔹pelak01/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2-%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%81%DB%8C%D8%B6%DB%8C-fhn84z80ojpa">ـ آزادگی آموز اگر طالب فیضی
📓مطالعه نشریه
✅نبض دانشگاه در دستانت
🌐@utnabz
🌐@pelak_01
#یادداشت_دانشجویی
#غزه_در_آتش
✍️ حسین حاجباقری، مهندسی برق ۱۴۰۱
⭕️ خودخواهان نابخشودنی
بسم النور
🔻یکی گوشهی جانمازش نشسته و آرام دعا میخواند تا خدا عاقبتش را بخیر کند. اما دلش آرام است.
یکی دیگر، در هیاهوی روزمرهاش، دنبال لقمهای نان حلال است تا بر سفرهی خانوادهاش بنشاند، اما ذرهای دلش برای سفرهی دیگری نمیتپد.
کمی آنسوتر، پدری از خراش کوچکی که روی پای فرزندش افتاده، دنیا را به هم میریزد، اما دلش برای رنج بچههای دیگر نمیلرزد.
پشت میزهای دانشگاه، دانشجویی نشسته که گمان میکند با فعالیت تشکلیاش دینش را به اسلام ادا کرده، اما بیشتر سرگرم بازیهای کودکانه است تا خدمت به دین خدا...
🔻هر کسی سرگرم کاری است.
اما کیلومترها آنطرفتر، غزه هنوز زیر آتش است. دیگر کار از آوارگی دختربچهها گذشته؛ دیگر کسی نمانده که آواره شود. همهچیز ویران شده...
غزه پر است از صدای کودکانی که یتیم شدهاند، زنانی که بیوه شدهاند، و پدرانی که پیکر فرزندانشان را در آغوش خاک نهادهاند.
روزگار از این بیرحمی ناله میزند، تاریخ از این سکوت متحیر است، دریاها وسعت خود را بیشتر کردهاند تا مبادا دنیا در سیل اشکهای بچههای فلسطین غرق شود، و زمین شرمسار است که میزبان موجوداتی است که حتی بویی از انسانیت نبردهاند؛
موجوداتی که فقط به فکر گذران زندگی بیارزش خود هستند، تا هرطور شده تجملات بیشتری را برای خود انبار کنند.
🔻اما بیخیال مردم دنیا! حرف از خودمان است...
ما چه کردیم؟ ما که دم از دین، شرف، انسانیت، و حمایت از مظلوم میزدیم...
در زمانی که آسمان و زمین بر غزه میگریند و کاری از دستشان ساخته نیست، ما نشستهایم و بحث میکنیم: مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم؟
چنان از یاری رهبری غافل شدیم که حالا موضوع، مذاکرهکردن یا نکردن نیست، بلکه نوع مذاکره شده است؛ با همان دشمنی که سلاحهای رژیم غاصب را تأمین میکند.
🔻چه زود داغ سیدحسن را فراموش کردیم... چه زود وعدهی «قطعاً سَنَنتصر» را از یاد بردیم... چه زود به اشکهایمان برای هنیه خیانت کردیم.
تاریخ از ما چگونه یاد خواهد کرد؟ به عنوان نسلی که بهجای دلبستن به وعدهی «نصرٌ منالله و فتحٌ قریب»، دل به قدرتهایی بست که در مقابل خدا به صف شدهاند؟
آه... کمکم شبیه مردم شام میشویم؛ همانهایی که بعد از کربلا با خطبههای زینب کبری گریستند، ولی دیگر سودی نداشت؛ مگر فرصتی برای جبران مانده بود؟
🔻در عجبیم از روزگاری که عدهای از مسلمانان در صف مقدم مبارزه با دشمنان خدا هستند، و پیروان علیبنابیطالب (ع) در گوشهی خانه در فکر دخل و خرج خویشاند.
شیعهای که باید زینت دین میشد، امروز جز خودش و سفرهاش را نمیبیند...
وای بر این شیعه! که نه تنها زینت اهلبیت نیست، بلکه ننگ آنان است.
🔻کاش هنوز مردان غیور، سیدحسن نصراللهها، یحیی سنوارها، اسماعیل هنیهها بودند...
شاید آنها میتوانستند تلنگری بزنند به این مسلمانان دروغین!
اما نه... وقتی داغشان اینچنین زود از یاد رفت، چه انتظاری که سخنشان اثری داشته باشد؟
یک ننگ بر این مردم بیحیای دنیا، صد ننگ بر مسلمانان بیتفاوت، و هزار ننگ بر شیعیانی که این خونها را دیدند و سکوت کردند؛ این اشکها را دیدند و دلشان نلرزید؛ این جنایات را دیدند و باز هم یا دست و دلشان برای مذاکره لرزید یا میتوانستند مانع مذاکره شوند و ساکت ماندند...
🔻تاریخ هرگز این نسل را نخواهد بخشید؛ نسلی که از آن به عنوان بیغیرتترین نسل تاریخ یاد خواهد شد و مادر گیتی هزاربار خود را برای پروراندن چنین موجوداتی لعنت خواهد کرد.
🔻آری! آرام بخوابید ای مسلمانان...
غزه نابود شد.
دیگر عذاب وجدان نداشته باشید؛ دیگر کسی نیست که شما را سرزنش کند. حالا با خیال آسوده برای آسایشتان بجنگید، ای بیمعرفتترین مخلوقات تاریخ!
🔻و اما فلسطین...
به قول محمد رسولی:
غزه جایی است که
مدرسهها بیمارستان میشوند
بیمارستانها، قبرستان
پرندهها بر خاک میافتند،
انسانها پرواز میکنند،
و دیگران تماشا.
شرمندهایم که تو در چنگال این نسلِ بیوفا گرفتار شدی...
ما را ببخش که زخم تو، برای ما دردی نداشت!
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_چهارم
⭕️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
🔻جمعیت از جلوی هنرها و ادبیات به سمت فنی حرکت میکند و شعار سر میدهد:«خونی که ریخته میشه با هیچی پاک نمیشه، ننگ ما ننگ ما مسئول الدنگ ما»
جلوی فنی و رو به ساختمان فنی، دور سه گلدان بزرگ صحن مینشینند. شعار میدهند که به ما ملحق شوید. نزاعهای کوچکی بین بچهها رخ میدهد. دکتر حسینی سرپرست دانشگاه و آقای رضاییان و الیگودرزی و مسئول نهاد دانشگاه کمکم خودشان را میرسانند. برایشان صندلی میآورند تا بنشینند و صحبت کنند. دکتر حسینی که میآید، دانشجوها دورش را میگیرند و میگویند آنقدر اینجا مینشینیم تا پاسخگو باشید.
🔻 در همین اثنا در سمت دیگر دانشگاه در کنار تندیس سالگرد دانشگاه تهران در چهارراه فنی یکی از دانشجویان غش کرده است که از قضا « اشکان رحمتی » از مطالبهگران اصلی جمعیت مقابل دکتر رضاییان میباشد. با ورود اورژانس داخل دانشگاه ابتدا با انتقالش به بیمارستان توسط افراد حاضر مخالفت میشود اما درنهایت راضی میشوند به همراه دو نفر از دوستانش که یکی دختر و یکی پسر هستند با همراهی ماشین حراست به کلینیک انتقال پیدا کند.
🔻دانشجوها شروع به صحبت میکنند. ابتدا همهمه است و صدای اعتراضات متعدد از هرطرف به گوش میرسد. یکی میگوید چرا کشته شد؟ دیگری فریاد میزند که شما عرضه ندارید و شعار میدهند:«ننگ ما، ننگ ما مسئول الدنگ ما» درمیان حرفها به وقایع شب قبل در کوی اشاره میشود. بچهها میگویند که شما دیشب قول داده بودید! قول داده بودید که اسناد این اتفاق منتشر شود؛ اسناد شکایت از لباس شخصی، اسناد شکایت بخاطر نبود کیوسکِ نیرو انتظامی و پیگیری دقیق کسی که مقصر بوده. حدود یک ربع بر سر این مسئله میگذرد.
سرپرست دانشگاه میگوید:« ۵ نفر نماینده شوند من به آن ۵ نفر نشان میدهم.»
یک نفر از دانشجوها میگوید ما هیچکداممان به دیگری اعتماد نداریم؛ شما باید اسناد را پخش کنید! ما همه حق مطالبه این را داریم که اسناد را ببینیم و نماینده معرفی نمیکنیم.
با ادامه صحبتهای سرپرست دانشگاه، بحث به حاشیه میرود و بر سر حراست جدلی رخ میدهد. دختری میگوید آنها ما را زدند. دکتر حسینی پاسخ میدهد که اگر کسی شما را زده باشد، توی دهانش میزنم. بچهها میگویند که حراست همین عقب ایستاده، اگر راست میگویید بسمالله! اما آقای حسینی توجهی نمیکند. بچهها متهمش میکنند به آنکه فقط حرف میزند و عمل نمیکند. سر و صدا از اطراف بلند میشود.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_دوم
⭕️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
🔻برخی معترضان میگویند که خبرگزاری فارس یک خبرگزاری حکومتی است. اگر واقعا همچین حرفی نزدهاید پس چرا سکوت کردهاید که این را از شما پخش کردند؟ چرا سکوت کردید؟ الان مقصرید شما! بروید از این خبرگزاری شکایت کنید اگر نگفته اید.
🔻در میان انبوه حرفها، یک مطالبه دیگر این است که صنفی خوابگاه و دانشگاه ها تشکیل بشود. ما به علت نداشتن اینها اینگونه به مشکل خوردهایم. صدای جیغ و فریاد حضار منجر میشود که آقای رضاییان تایید تشکیل صنفی خوابگاه را بدهند.
بچهها میگویند که اعلام عمومی کنید تا بدون این تایید صلاحیتهای مزخرفتان به صورت آزاد ثبتنام کنند و نامزد شوند و انتخابات صورت بگیرد. آقای رضاییان تایید میکند و قول میدهد همین امروز اعلام رسمی کنند که بازه کاندیداتوری و انتخابات چه زمانی است و تا هفته بعد انجام شود این کار ها. دانشجوها پرتکرار میگویند که نگویید انجام میدهم! دقیق تاریخ بدهید به ما. چرا که دیشب سرپرست خوابگاه گفت من فردا صبح استناد پیگیری هارا گزارش میکنم که الان ظهر است و هنوز خبری نیست. ما خسته شدیم از وعده وعید پوچ و تو خالی تاریخ و زمان بدهید!
🔻بحث لباس شخصیها را دختری که دیشب بیسیم را دیده و برداشته بود باز میکند. و از مشاهدات دیشبش میگوید.
همچنان بحث مطالبات باز است. یک گلهای که بحثش باز میشود، آنست که سرپرست دانشگاه دیشب آمده اما هیچ حرف جدیدی که دست ما را بگیرد نزده است و این میتینگ ۱۸ تیری که برگزار شده، برای دانشجویان آب و نان نمیشود. بچههایی که بیشتر حرف میزنند ازین مسئله ابراز ناراحتی میکنند و میگویند:«ما لیدر نیستیم، هرکسی میخواهد بیایید صحبت کند کسی لیدر نیست کسی ساکت نباشد هرکس از سمت خودش بیایید حرف خودش را بزند.»
🔻ابتدا با رضاییان خیلی محترمانه و متشخصانه صحبت شد و یکی یکی حرفها مطرح شد تا اینکه پسری کسب اجازه برای صحبت میکند. حرفهایش خیلی طولانی است و فضا را ملتهب میکند. کمی از حراست طرفداری میکند و کمی هم از معترضان طرفداری میکند. وسط حرفهایش یک اتهام شخصی به یکی از دانشجویان معترض را نیز مطرح میکند که ارتباطش با یک تجمع اعتراضی سالم معلوم نیست. بعد هم میگوید که سرپرست دانشگاه با زدن حرف سیاسی در جلسه دیروز فضا را جهتدهی سیاسی میکند و از بار مسئولیت شانه خالی میکند. با ادامه حرفهایش سر و صدا بلند میشود و شلوغ میشود و با حرفهایش مخالفت میکنند . جمعیت اعتراض میکند که سخنش را تمام کند و میگویند که به اندازه ۹ نفر حرف زدهای. در نهایت با ادامه یافتن سخنان آن پسر، جمعیت شروع میکند به هو کشیدن تا بالاخره بتوانند حرفهای دیگری را هم در حضور رضاییان بیان کنند.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#یادداشت_دانشجویی
#بخش_دوم
✍ حنّانه رستمی، مهندسی کامپیوتر ۱۴۰۰
⭕️ سوریه؛ انقلاب مردمی یا پازلی از خاورمیانه جدید؟
🔻ارتش سوریه با بحرانهای داخلی و فقدان حمایت مواجه بود. اختلافنظر میان فرماندهان ارتش و نیروهای ایمانی جیشالوطنی منجر به انحلال جیشالوطنی شد. تحریمهای شدید اقتصادی، اقتصاد سوریه را تضعیف کرد و واگرایی در ارتش افزایش یافت. نیروهای مخالف سوریه، بهویژه در شمال و ادلب، بهطور متوسط ۴۰۰ دلار در ماه دریافت میکردند، در حالی که نیروی ارتش سوریه تنها ۲۰ دلار حقوق داشت. وعدههای کشورهای منطقه باعث کاهش تنشها و فاصله گرفتن فرماندهان سوری از درگیریها شد و بشار اسد اجازه هیچگونه عملیاتی علیه اسرائیل را نمیداد. او از ارتش خود ناامید شده و ارتش را فاقد توان مقاومت میدانست. در همین حین، تحریرالشام در شمال سوریه قدرت گرفت و با آموزشهای پهپادی و فناوریهای جدید توان آنها افزایش یافت.
🔻ترکیه نیز با انگیزههای اسلامگرایانه و نوعثمانی به دنبال گسترش نفوذ خود در سوریه و بازسازی امپراتوری عثمانی است. اردوغان با ادعاهای ارضی نسبت به شمال سوریه و مناطق نفتی شمال عراق، تلاش میکند نفوذ خود را افزایش دهد.
🔻ایران در برخورد با تحولات اخیر رویکردی هوشمندانه اتخاذ کرده است و تمایلی به درگیری با جریانهای اسلامگرای تندرو و حضور کشورهای ناتو در همسایگی خود ندارد و دشمنان اصلی خود را آمریکا و اسرائیل میداند. همچنین، ارتباط با سعودیها و کاهش تنشها را به نفع جبهه مقاومت میداند.
🔻حضور نظامی ایران در سوریه به درخواست دولت مشروع سوریه بوده و اگر در آینده نظام جدیدی در سوریه شکل بگیرد که همراه با جریان مقاومت نباشد، ایران از جریان مقاومت حمایت خواهد کرد.
🔻آمریکا اجازه شکلگیری یک قدرت قوی در نزدیکی اسرائیل را نمیدهد. همانگونه که ابتدا عرض کردم، هدف آنها ناامنسازی منطقه و کشاندن درگیریها به مرزهای ایران است و البته که دشمنان جمهوری اسلامی از گروههای معاند، سیاسی، فرهنگی و تجزیهطلب حمایت میکنند. اگر آمریکا به حمایت از کردها ادامه دهد، تجزیهطلبی کردی در ترکیه تقویت خواهد شد که مشکلات جدی ایجاد میکند. کردها ۲۵ درصد جمعیت و ۳۰ درصد سرزمین ترکیه را تشکیل میدهند!
🔻صحنههای مقاومت نشاندهنده اراده الهی است. ملتهایی که برای خدا حرکت میکنند، یاری میشوند. تقویت بنیانهای اعتقادی از مهمترین راهبردهای ما است.
🔻دانشگاهها در بیداری ملتها نقش جدی دارند و نباید منفعل شوند و ما دانشجویان باید در این عرصه پیشقدم شویم.
🔻در روزهای سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، لازم است از نقش و تأثیرات کلیدی ایشان در تقویت جبهه مقاومت و ایجاد هماهنگی بین نیروهای مقاومتی در منطقه یاد کنیم. سپهبد سلیمانی با رهبری هوشمندانه و شجاعانه، توانست جبهههای مقاومت را متحد کرده و مانع پیشروی دشمنان شود. ایشان با ایجاد شبکههای همکاری و تقویت اتحاد بین نیروهای محلی، نقش مهمی در شکست تروریستها و جلوگیری از تجزیه کشورهای منطقه ایفا کرد. حضور حاج قاسم به عنوان نمادی از مقاومت و استقامت در برابر تجاوزات خارجی، همواره در یادها باقی خواهد ماند و الگوی برجستهای برای نیروهای مقاومت خواهد بود.
🔺در ایام سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، ذکر صلواتی را به روح بلند ایشان تقدیم کنیم.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#یادداشت_دانشجویی
#سردار_دلها
✍️ حمیدرضا حمیدی، مهندسی مکانیک ۱۴۰۲
⭕️ ساعت ۱:۲۰
🔻دقیقا پنج سال از آن روز میگذرد. روز که چه عرض شود، از همان لحظه که چشم باز کردم مثل شب تاریک بود. سرمای قلبها بر سرمای هوا افزوده شده و بهت و سردرگمی فضا را اشغال کرده بود. از آن زمان، این ملتی که برایشان به آن سوی از خودگذشتگی قدم گذاشتی، در یادت هستند… عارفانه و عاشقانه دوستت میدارند… و آن کفتاری که مدتها در کمینت نشسته بود، همچنان میترسد.
🔻همیشه در یادت بودند… از همان ابتدا در یادت بودند… همانهایی که شاید نمیدانستند اهل کرمانی یا زمانی در جبهههای جنگ برابر غاصبان ایستاده بودی؛ اما آنچه میدانستند این بود که سیل باشد یا گلوله، زلزله باشد یا خمپاره، خواهیایستاد؛ درست همانجا، مقابل چشمان ما، رو به روی هر درد و رنج و تهدیدی…
🔻پیراهنِ همیشه خاکی و کفش گِلی شدهات را هرگز فراموش نمیکنند؛ انگشتر خون و آتشدیده را، دست پینهبسته را و آن صحنه آخر را… و آن تصویر را باور نمیکنند، همانقدر که فراموشت نمیکنند، همانقدر که بیعَلَم شدنِ حرم را کسی باور نمیکرد. در چشمانشان از پیش زندهتری، و در دلهایشان از پیش سوزانتر… همین کارها را کردی که دوستت دارند!
🔻همیشه دوستت داشتند… از همان ابتدا دوستت داشتند… شب و روز تلاش شد تا میان تو و آنهایی که دوستت داشتند فاصله بیفتد، اما آنچه این میان افتاد تنها از جنس وصال بود… حتی زمانی که صدای انفجار نعره میکشید و در گوشها جولان میداد؛ حتی وقتی که پرواز فرشتهای با بالهای صورتی و گوشوارههای قلبی را دیدند؛ حتی آن لحظه که پرستاری میدوید برای کمک، بیخبر از آنکه انفجار دوم در کمین یادگارانت نشسته تا آسمانیشان کند… تماما وصال بود و وصال!
🔻گُلی که قرار بود تقدیم مزارت گردد سوخت و نوگلی که می خواست مسرور به دیدار گلزارت شود، پر پر شد و مشعوف به دیدار خودت… دومین بمب منفجر شد تا به همه نشان دهد هر پروانهای که گرد این شمع پرواز کند خواهد سوخت! اما اکنون گرد شمعِ همچنان روشنِ وجود تو پروانه های بیشتری بال میزنند… ترکشی که در قلبشان فرو رفت نقش تو را ترسیم کرد و خونی که آن روز ریخته شد نام تو را نوشت! همین نقش و نگار کافی است که بذر ترس در دل دشمن جوانه زند.
🔻میترسیدند… از همان ابتدا میترسیدند… تا انتها هم خواهند ترسید. آنانی که فکر میکردند با رفتنت خیالشان آسوده خواهد شد. همانهایی که آتش انداختی به سالها هزینههای گزاف و طراحی و برنامهشان. اما آنچه پس از تو برایشان ماند چیزی جز آشفتگی دوچندان نبود. تا جایی که وحشتشان از مزار سرباز وطن به مرز جنون رسید و همه چیز روشن شد؛ که حتی اکنون، از روح پر کشیده تو به قدر ترس سایه از خورشید هراسانند!
🔻نمیترسیدند… از همان ابتدا نمیترسیدند… اگرچه با یک انفجار دیوار میلرزد، سقف میلرزد، ستون میلرزد، اما دل نمیلرزد! بل هم نوای ذکر یا حسین(ع) میتپد، تا زمانی که چیزی برای انتقام نمانده باشد، یا برای تپیدن! این است ملت امام حسین(ع)؛ یادگار تو! یاد تو دل این ملت را به آتش میکشد و سوزش دل ملت شهادت، دنیا را…
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#یادداشت_دانشجویی
#بخش_دوم
✍️ محمدپویا هادیاندلجو، مهندسی برق ۱۴۰۲
⭕️ قانونگذاران ماهنشین
🔻کسی که آرامش روحی و اجتماعی افراد را برهم میزند باید با او برخورد شود، اما اینکه ما بخواهیم به بهانه مدیریت فضای مجازی همه پلتفرمهای خارجی که مردم در آنها حضور فعال دارند و مشابه داخلی آنها به قدرتمندی آنها نیست فیلتر کنیم، پذیرفته نیست.مسائلی که در قسمت اول مطرح شد، ناظر بر جرائم یا حتی نحوه کشف جرم یا عوامل متخلف نبود. بلکه گوشهای از مواردی بود که قرار است وارد بر روح بدنهی مدیریتیِ حاکم شوند. مواردی که با ابزار قانون، به نحوی که مواردی مثل شبکه ملی اطلاعات رد شده بودند باز هم به واسطه این لایحه، نرم نرمک پای در عرصه اجرایی میگذارند.
🔻برای جمعبندی این بخش باید گفت که تلاش شد دو مورد از مواردی که در صورت اجرا نقش ملموسی را بازی میکنند تبیین شوند. مابقی بندها نیز مثل مکلف کردن صدا و سیما در پرداختن به دو هدف متعالیِ بیان گردیده اند. با این حال آیا صدا و سیمای ما آنقدر شایسته هست که درخور توجه مردمِ ما شود تا بتوان آن را به سمت اهداف مطلوب این لایحه جهت داد یا مجدد به گونهای بد عمل میکند که شبکههای معاند به منبع دست اول مردم تبدیل شوند و ابتکار جهت دهی به افکار عمومی را بدست بگیرد. خلاصه که قانونگذار در فصول یک تا چهار دستگاهها را در عالیترین حالت عملکردی خود دیده و به آنها مسئولیت محول کرده است.
به اندازهای که کلام یارای آن را داشت مطالب را گفتم. به قول مولانا:
با لب دمساز خود گر جفتمی
همچو نی من گفتنیها گفتمی
اما قطعا مسائل دیگری بود که در این مقال نگنجند و بیان نشد.
🔻حال میپردازیم به قسمت حاشیهساز این لایحه که بیشتر مورد توجه قرار گرفت. یعنی فصل ۶ مربوط به جرائم و مجازات.
اگر از بحث تناسب جرم با مجازات صرف نظر کنیم، همچنان در متن قانون موارد تعجبآوری را میبینیم. برای مثال در ماده ۴۲ تبصره۵ میبینیم که عنوان شده «مطبوعات حق مصاحبه با افرادی که برای آنها تشکیل پرونده یا قرار تامین یا قرار نظارت قضایی(بازداشت خودمان) صادر شده است یا محکومیت قطعی خود را اعلام عمومی کردهاند، ندارند» . شاید در نگاه اول این موضوع منطقی به نظر برسد. اما بیایید طور دیگر نگاه کنیم؛ اگر کسی نقدی به قانون داشته باشد و دارای چنین سوء پیشینهای باشد عملا هیچگونه رسانه رسمی نمیتواند صدای او را برساند. که این مطلب با آزادی بیان تعارض دارد.
🔻بدون تعارف و رک و پوست کنده صحبت کنیم.
در ماده ۴۴ قانون آمده است :
«طراحی یا تبلیغ لباس، پیکره (مانکن)، اسباب بازی، مجسمه، عروسک، تابلو، نماد یا تصویر مروج برهنگی، بیعفتی، کشف حجاب و بدپوششی که شورای فرهنگی عمومی کشور بر اساس معیارهایی که به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، تعیین میکند، جرم است و مرتکب در مرتبه اول علاوه بر ضبط ابزار ارتکاب جرم به حداکثر جزای نقدی درجه چهار یا دو برابر درآمد خالص حاصل از ارتکاب جرم هر کدام که بیشتر باشد و به تشخیص قاضی به ممنوعیت خروج از کشور تا دو سال و ممنوعیت فعالیت عمومی در فضای مجازی تا دو سال و در مراتب بعدی به حداکثر جزای نقدی درجه سه یا سه برابر درآمد خالص حاصل از ارتکاب جرم هر کدام بیشتر باشد و به تشخیص قاضی به ممنوعیت خروج از کشور از شش ماه تا دوسال و به ممنوعیت فعالیت عمومی در فضای مجازی از شش ماه تا دو سال محکوم میشود.»
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
👥 نشست اول نبضگفتار
📚نقد و تحلیل نبض شماره ۱۶۹ | در امتداد طوفان
🕓 یکشنبه، ۲ دی، ساعت ۱۶
📍ساختمان مرکزی، اتاق جلسات دانشکده صنایع
📕مطالعه کامل نشریه
✅ نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
🔰عکسنوشت|جنگ پینگپنگ نیست
🔺جهان قبل از طوفانالاقصی به سمت یک نظم نوین جهانی پیشمیرفت که چشمانداز آن، سلطه آمریکا و اسرائیل بر جهان بود.
🔺پس از طوفانالاقصی اما معادلات حاکم بر منطقه و جهان زیر و رو شد و رژیم صهیونیستی دست و پا زنان تلاش میکند تا جهان را به نظم حاکم قبلی بازگرداند.
بررسی کاملتر این مسئله که هر طرف جنگ از نظم چه میخواهد و اینکه ما به عنوان بخشی از محور مقاومت کجای این نظم قرار داریم و چه باید بکنیم در یادداشت «جنگ پینگپنگ نیست» نگاشته شده است.
📕 مطالعه متن کامل یادداشت
✅ نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
🔰 عکسنوشت| معماران صحنه مقاومت
🔺مسئلهی هویت زن، فارغ از بحث مقاومت و یا مسائلی همچون حجاب، آزادیها و تعادل میان نقشها در زندگی، نیاز به درک و بازخوانی ادبیاتهای موجود و مخصوصا خوانش انقلاب اسلامی دارد.
🔺در یادداشت معماران صحنه مقاومت، به نقش اساسی زن در بستر زندگی اجتماعی و خاصتا زنِ مسلمانِ الگوی انقلاب اسلامی و مقاومت پرداخته میشود و ضمن بررسی نقش ایشان در ادبیات امامین انقلاب، بروز و ظهور زنان مقاومت در صحنه توصیف میشود.
📕 مطالعه متن کامل یادداشت
✅ نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
♨️ پیشخوان نبض ۱۶۹، ویژهنامه سالگرد طوفانالاقصی
💢 در امتداد طوفان
▪️معماران صحنه مقاومت
▫️طوفان و دروازه
▪️جنگ، پینگپنگ نیست!
▫️زدن یا نزدن؛ مسئله این نیست!
▪️استادانی که نور میآورند
✅ نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_دوم
⭕️ پرده دوم: چهار راه فنی
🔻آنیکی کارت دعوت به دست، پشت تریبون حاضر میشود و میگوید: از دلایلی که باعث میشود دانشجو بماند و خدمت کند آنست که احساس اثرگذاری و مهم بودن بکند. در حالی که مسئولین صدای ما را نمیشنوند. من اگر میخواستم صحبتهای دکتر پزشکیان را بشنوم که در خانه مینشستم و تلویزیون تماشا میکردم. حالا هم که نه اجازه صحبت دانشجویان است و بسیاری از دانشجویان هم اجازه ورود ندارند، من هم به عنوان نماینده تشکل با اینکه مجوز ورود دارم اما به احترام شما و به خاطر آنکه به هویت منِ دانشجو آسیب وارد شده، با کمال احترام این کارت ورود را پاره میکنم.
صدای تشویق بلند میشود. حالا دور تریبون خیلی شلوغ شده و حتی در فاصلههای دورتر هم ایستادهاند و نظاره میکنند.
🔻آقایی که سنش به ارشد و دکتری میخورد، پشت تریبون میآید و خودش را منتقد وضع معرفی میکند و سپس حرفهای عجیبی میزند که خیلی ربطشان به هم معلوم نیست. به دانشجویان اتهام میزند که اکثر شما با سهمیه آمدهاید و نخبه نیستید.
همهمه میشود و چند نفر صدا بلند میکنند که پاسخش را بدهند. مجری تریبون فضا را آرام میکند و میخواهد که میان صحبتها کسی چیزی نگوید.
دوباره به صحبتهایش ادامه میدهد و میگوید مشکل شما معدن نیست، شما درد کارگر را نمیفهمید. گریزی میزند به رانتهایی که در انتخاب مسئولین صورت میگیرد. بعد هم میگوید شما چرا اینجا به رئیس جمهور نقد میکنید؟ بروید به شهردار و آقای فلانی و فلانی نقد کنید.
در انتها هم گلایه میکند که آقای پزشکیان باید در فضای عمومی دانشجویان را ملاقات میکرد.
همه متعجب از حرفهای یکی به میخ و یکی به نعل این دانشجو، با یکدیگر پچ پچ میکنند.
🔻یک دانشجوی علوم اجتماعی پشت تریبون میآید و میگوید که دکتر پزشکیان را خیلی دوست دارد و برایش احترام قائل است و توقع چنین مواجههای را از جانب ایشان نداشته. در صحبتش اشاره میکند که راه حل مشکلات، دیالوگ جامعه مدنی با مسئولین است و بلند میگوید:«آقای پزشکیانِ عزیز، آقای دکتر پزشکیان! جامعه مدنی این است!»
🔻ساعت ۱۱:۳۰، حدود دو ساعت از شروع تریبون گذشته و گرمای هوا شدت گرفته است. تریبون به پایان میرسد و مجری ضمن تشکر از حاضرین، میگوید که اندکی بعد، نطق تشکلها از همین تریبون قرائت خواهد شد.
جمعیت پراکنده میشوند. عدهای هم منتظرند شاید رئیسجمهور پس از پایان برنامه سالنی، به جمع واقعی دانشجویی بیاید و بتوانند با او صحبت کنند.
برگزارکنندگان تریبون، گلچینی از صحبتهای دکتر پزشکیان را از بلندگو پخش میکنند. آنجا که گفته بود: «بگذارید دانشجو حرفش را بزند. اگر درست میگفت موظفیم که عمل کنیم و اگر اشتباه میکرد هدایتش کنیم.»
🔻جلسه سالنی به پایان رسیده و حاضرین در جلسه، با پذیرایی از سالن خارج میشوند.
دوباره چهارراه فنی شلوغ میشود و تریبون برای صحبت نمایندگان تشکلهای دانشجویی دوباره برپا میشود.
ابتدا آقای صفری مسئول بسیج دانشجویی پیرامون آنچه در جلسه رخ داده و درخواستی که مبنی بر حضور رئیس جمهور در جمع دانشجویان داشته است، توضیحاتی را میدهد. اندک اندک صدای اذان به گوش میرسد و جمعیت کمکم کاسته میشود.
🔻نوبت به نطق نمایندههای تشکلها میرسد. ابتدا نماینده انجمن اسلامی مستقل و سپس نمایندههای تشکلهای عدالتخواه، جامعه اسلامی دانشجویان و بسیج دانشجویی پشت تریبون قرار میگیرند و بیانیههای تشکلهایشان را قرائت میکنند. اکثر تشکلها صحبتشان حول وفاق و شعارهاییست که رئیس جمهور در صحبتهایش زیاد به آن پرداخته و پس از آن به مسائل جاری کشور همچون وضعیت سیاسی جبهه مقاومت و کشور، مسائل معادن مختلف و نحوه برخورد با دانشگاهیان میپردازند. پس از نطق نمایندههای تشکلها آقای مرزانی مسئول بسیج دانشکدگان مدیریت، به شرح مفصلتر ماوقع جلسه سالنی میپردازد و با ذکر یک صلوات تریبون را به پایان میرساند.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_چهارم
⭕️پرده اول: سالن علامه امینی
🔻«… هستم، خادم بسیج دانشجویی در دانشگاه تهران، اگر اینجا حاضر شدم…»
همهمه و هیاهو به شکایت بلند میشود. دانشجوی پشت تریبون دو کف دستش را بالا میبرد:«دارم همین رو عرض میکنم… دارم همین رو عرض میکنم..»
نگاهش را به رئیسجمهور میگرداند. صحبتش را با اشاره به درخواست رسمیهای مکرر و مشترک تشکلهای دانشجویی برای فرصت نطقداشتن دانشجویی، که مستقیم و غیرمستقیم و از هر واسطه و تلاشی بیپاسخ مانده -با نام بردن اسم تشکلها- شروع میکند. تحسین و دستزدن این بار از سمت دانشجوها، که البته در میان خیل جمعیت کمتعدادند، بالا میرود. وزیر علوم -سیمایی صراف- زیر لب با پزشکیان چندکلامی ردوبدل میکند.
🔻«متاسفانه، صدای دانشجوها شنیده نشد در این برنامه…»
دختری که برافروخته جلو آمده، فریاد میزند. «تو صدای دانشجوها نیستی!»
دانشجو پاسخ میدهد:«من صدای دانشجوها نیستم! من اصلا صدای دانشجوها نیستم! منتها از رئیسجمهور میخوام اتفاقا به شما صدا بده!»
سوت و کف و تحسین ممتد از سالن بلند میشود.
دانشجو صحبتش را با اشاره به پارچهنوشت سردر دانشگاه تهران ادامه میدهد.
«اینجا که هستم نمیخواهم نطق تشکلم را اینجا انجام دهم، نمیخواهم موضع تشکلم را بگویم… اومدم بگم از دانشگاه سیاسی صیانت کنید..»
🔻نگاهش را به ظفرقندی میدوزد و اشاره میکند که اگر از 16 آذر و 13 آبان میگوییم، صاحبان اصلی آن دانشجوها هستند.
نهایتا صحبتش را با دو خواهش خاتمه میدهد؛ اشاره میکند که توی رئیسجمهور تریبون دادهای اما دفترت و مسیر رسمی نه. خواهش میکند که رئیسجمهور در جمع و تریبونی که بیرون درهای بسته سالن با حضور و نطقخوانی تمام تشکلها فراهم شده حاضر شود و خواهش دوم اینکه روز 16 آذر شنوای صحبت تشکلها باشد.
🔻گوشه راست سالن عدهای دختر و پسر که ظاهرا از انجمن اسلامی هستند جمع شدهاند و با حراست سالن و کتشلواریپوشها بحث میکنند. احتمالا فرصت جدایی برای تریبون داشتن میخواهند.
کارمندان که ترک میکنند، بچههای انجمن ردیف جلو، جایشان را پر میکنند.
فردی از حراست میآید و با دانشجوی نماینده درِ گوشی چیزهایی ردوبدل میکند.
اخر مراسم؛ گوشه راست سالن بین چندردیف یکهبهدوی تشکلی میشود.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_دوم
⭕️پرده اول: سالن علامه امینی
🔻حالا وزیر علوم است که سخن خود را شروع میکند.
گمشده اصلی ملت ما را وفاق میداند و با آبوتاب میگوید ما نه بر سر مشکلات و نه بر سر راهحلها وفاق نداریم.
شمرده شمرده و باتسلط و برخلاف میهمانان قبلی، با نگاه به حاضرین سخن میگوید.
ادامه میدهد:«دانشجوها اولین گروهی بودند که پشت شما حاضر شدند، دانشجوها به مسئولیت اجتماعی خود واقفند.»
و نهایتا صحبتش را با خاطرهای کمی عجیب روبهروی رئیسجمهور پایان میدهد:«محاطی محمد، معمارِ مالزی نوین که پزشک بود، تعریف میکند در مطب بودم و خانمی آمد که چشم بچهاش مشکل داشت؛ اما چون تمکن آن را نداشت که [هزینه درمان را] بپردازد، کوری فرزندش را ترجیح داد. من از آن روز تصمیم گرفتم پزشکی را برای ورود به سیاست و رفع فقر کنار بگذارم.
و مالزی شد مالزیای با آن معیار رشد اقتصادی که امروز میبینیم.
حال آقای پزشکیان؛ الآن که بیش از ۵۰درصد مردم ما زیرخط فقرند، شما نیز مشابه محاطی محمد درس و دانشگاه را برای قرارگیری در سیاست تَرک کردهاید، در این جایگاه نشستهاید و باید اقتصاد را متحول کنید...»
🔻در همین اثنا، کاغذهای کوچکی است که میان این و آن در سالن نوشته و دست به دست میشود. زمزمهها و درگوشیگفتنها و بعضا جابهجاشدنها در سالن دیده میشود.
🔻فردی با موهای ژولیده و بلند و لباس سیاه و کمی تکیده، در حالی که تقدیرنامهای را در دست دارد از ردیفهای جلوی بخش دوم گوشه چپسالن بلند میشود و صدا بلند میکند:
خواهش میکنم. التماس میکنم. استدعا میکنم.
حراست کتشلوار سرمهای از دور آرامَش میکند و سپس او را به کناری میبرند. کتی کرمرنگ به او میدهند و او را ردیف اول مینشانند.
🔻نوبت وزیربهداشت، ظفرقندی میرسد.
صحبتش را با ۱۶ آذر و سه شهید تقدیمی دانشگاه تهران شروع میکند؛ به ۱۳ آبان و شهید چمران که شهید این دانشگاه است اشاره میکند.
از افزایش ظرفیت صددرصدی در عین اینکه از تجهیز و ارتقا ساختار و "اساتید" بازماندهایم سخن میگوید؛ اینکه کیفیت تحصیل دانشجوی علومپزشکی ما مستقیما با جان مردم مرتبط است.
گریزی به سهمیههای غیرمنطقی کنکور میزند و اینکه تا عدالت آموزشی در ورود به دانشگاه تنظیم نشود، نخبههایمان را از دست خواهیم داد.
اشارهای به فعالکردن دیپلماسی علمی و روابط بینالملل در پژوهش دارد تا بتوانیم در مرزهای دانش باقی بمانیم.
اشاره میکند که باید چارهای برای سختیهای تحصیل در پزشکی اندیشید.
میگوید دانشگاه شجره طیبه است و میانهش از آیه اصلها ثابت و فرعها فیالسما میخواند تا بگوید دانشگاه برای این کشور ثمره میدهد. به سنگ و ساختمان دانشگاه عشق و ارادت دارد.
🔻ترجیعبند سخنان وزیر و رئیس و استاد و دانشجو، فرار نخبگان است و اینکه باید بمانند.. از صحبتهای انتخاباتی خود پزشکیان نطق و وام گرفتهاند.
دانشجویی که رفتن را به ماندن ترجیح میدهد.. آه و واویلا، چه کردهایم که او میرود.
و بعد از آن اشاره به عدالت آموزشی که از اشارات رئیسجمهور بوده است.
🔻افشین راهدار پشت تریبون میرود تا به عنوان نماینده دانشجویی صحبت کند.
البته ساز و کاری که ایشان را به عنوان نماینده تعیین کردهاند مشخص نیست.
درباره مهاجرت نخبگان میگوید و به نیاز دانشگاهیان به امکانات پژوهشی، تسهیلات رفاهی اشاره میکند.
او عدم شایسته سالاری در سیستم اداری کشور و جذب هیئت علمی را مطرح میکند.
از دولت میخواهد تا به قدرت سختافزاری و نرمافزاری دانشجوها اعتماد کنند.
به سخنان مقام معظم رهبری اشارهای میکند و میگوید که دانشگاه باید پویا باشد و باید برای تشکلهای دانشجویی بسترسازی کرد و باید فرصت برای تضارب آرا دانشجویان ایجاد کرد.
ادامه صحبتهایش پیرامون آنست که فرایند شناسایی نخبگان در بنیاد ملی صحیح نیست. نخبگان به حمایتهای مادی و معنوی نیاز دارند.
همچنین میگوید که ساز و کارهای کنکور سراسری و ورود به دانشگاه مسئله دارد و آزمانهای نهایی مغایر عدالت آموزشیاند.
در انتها به روحیه علمی و مقاومتی دانشجویان میبالد و بابت گفتمان وفاق و اهتمام به قومیتهای مختلف از رئیس جمهور تشکر میکند.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#یادداشت_دانشجویی
✍️ امیرحسین عباسنژاد، مهندسی مکانیک ۱۴۰۰
⭕️ مهمانی بیصاحبخانه
بسم الله الرحمن الرحیم
🔻قصهی ما از روزی شروع شد که آقای خمینی عصایش را بلند کرد، بر قلب سرد و پر رخوت دانشگاه کوبید، سدها را شکافت، چیستی دانشگاه برای مردم را فریاد زد و مرداب ما را به دریای مواج انقلاب اسلامی متصل کرد.
🔻این اولین بار بود که جریانی اینچنین به دانشگاه و دانشجوی ما هویت داد. حس اعتماد به نفس و استقلال طلبی را در ما پروراند و ما را از عنصری دنبالهرو، بیروح و خودخواه به دانشجوی تحول آفرین، خلاق و آرمانخواه تبدیل کرد تا باری از روی دوش ملت برداریم، دردهای مردم را فریاد بزنیم و در راستای درمان درد این ملت قدم برداریم.
🔻در این مبارزه، دشمنان تا ما را دیدند، فهمیدند تا ذهنیت مبارزه در رگهای دانشگاه جاریست، تا دانشجو بیتفاوت نیست، تا استاد فقط به تهمانده علم آنها پایبند نیست، نمیشود جلوی این موتور جریانساز عظیم را گرفت.
پس با تغییر ذهنیتها شروع کردند. ما آرمانخواه بودیم، زیادهخواه خوانده شدیم. مطالبهگری کردیم، رادیکال لقب گرفتیم. ارزشهایمان را فکر شده انتخاب کردیم، متعصب خوانده شدیم. استادی که در مورد مسائل کشور صحبت میکرد، نامتعارف جلوه داده شد. زمانیکه که جلوی سر در دانشگاه برای خون ریخته شده کارگرانِ مظلومِ معدنِ ناکجاآباد تجمع کردیم به سخره گرفته شدیم؛ گویی ما تافته جدا بافته از درد مردم هستیم.
🔻همه اینها منجر شد تا دانشگاهی که روزی رئیس جمهور را تعیین میکرد، حالا به جایی رسیده که رئیس جمهور بدون حضور صاحبان اصلیش میخواهد بیاید، جشنی بگیرد، تنها از یک دانشجو حرفی بشنود و دانشجویان را پشت درهای بسته منتظر مطرح کردن مطالباتشان و سوالاتشان بگذارد.
🔻روی صحبتم با اشباه الرجالی نیست که سال هاست چنگالهای سیاست زدایی خود را دور حلقوم دانشگاه محکم کردهاند. صحبت با آنها لحن تیز تری از یک یادداشت دانشجویی میطلبد. میخواهم با دانشجویی حرف بزنم که هنوز میخواهد درد مردم را به گوش خادمان ملت برساند. مهم نیست با من از نظر سیاسی هم سلیقه هست یا نه. مهم این است جریانی که این جلسه خصوصی را ترتیب داده و این سرنوشت شوم را بر ما تحمیل کرده، با جان گرفتن دوباره دانشجو و نهاد مقدس علم، گردنش بشکند. مهم این است صدای نفرآباد و هپکو و هفت تپه و طزره و طبس و آه مردم تا گوش عالیترین مقامات کشور برسد.
🔻وقتی رهبر انقلاب با تمام دلمشغولیهایش هر سال دیدار عمومی با دانشجویان و نخبگان را نخست محل شنیدن مطالبات و سوالات آنها میکند، چرا در دانشگاه تهران رئیس جمهور بدون تریبون دادن به هیچ یک از تشکل های رسمی دانشگاه بیاید، دورهمی داشته باشد و برود؟!
زمانی را به یاد بیاور که همین آقای خامنهای را در زمان تیراندازی هم حاضر در دانشگاه میبینی تا ذهنهای تشنهی دانشجویان را بدون آب حیات انقلاب اسلامی رها نکند. آن وقت آقای رئیس جمهور با الگوگیری از چه کسی، این چنین شأن دانشجو که ترسیم کننده آینده کشور است را زیر سوال میبرد؟
🔻ترتیب دادن این جلسهی تقریبا بدون حضور دانشجو اتفاقی نیست و عقبهی آن از برنامه شبهدانشجویی زمان انتخابات ریاست جمهوری امسال قابل مشاهده است.
دانشگاه خانهی دانشجو و اولین محل اثرگذاری و کنشگری اوست. بشکند دستی که میخواهد این خانه را از چنگ صاحب خانه در بیاورد و امکان نقش آفرینی را از او بگیرد. اگر بیتفاوت باشیم، راه را برای ادامهی این روند باز گذاشتهایم. ولی قصهی ما قرار نیست اینجا به پایان برسد. اینجا محل مطالبه حقوق مردم و ترویج گفتمان انقلاب و اسلام عزیز باقی خواهد ماند و این نهضت مقدس هر سد محدود کننده را در هم خواهد شکست.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#یادداشت_دانشجویی
#ناترازی_انرژی
یادداشت حمایتی از نامه بسیج دانشجویی دانشکدگان فنی به رییس جمهور
✍️ محمدمهدی اشکشی، مهندسی برق ۱۴۰۲
⭕️یارانه پنهان ، هزینه آشکار
🔻اصلاح یارانههای انرژی در ایران، امروزه نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر است؛ ضرورتی که در دل خود عدالت اجتماعی، سلامت اقتصاد و پایداری زیستمحیطی را توأمان دارد. در سالهای گذشته، بخش قابل توجهی از منابع کشور صرف پرداخت یارانههای پنهان به حاملهای انرژی شده است؛ یارانههایی که در ظاهر حمایتی از مردم تلقی میشوند، اما در واقع به شکلی ناعادلانه توزیع شدهاند و بیش از همه به نفع دهکهای ثروتمند جامعه عمل کردهاند. دهکهای بالای درآمدی، با مصرف بالاتر بنزین، گاز و برق، سهم بیشتری از این یارانهها دریافت میکنند، در حالی که اقشار کمدرآمد، که سهم کمتری از مصرف انرژی دارند، بهرهای ناچیز از این منابع میبرند. به بیان سادهتر، یارانهای که قرار است ابزاری برای کاهش نابرابری باشد، خود به یکی از عوامل تعمیق آن بدل شده است.
🔻ادامه این وضعیت نهتنها از منظر عدالت اجتماعی ناپسند است، بلکه بار مالی سنگینی بر دوش بودجه عمومی گذاشته است. در شرایطی که دولت با کسری بودجه مزمن و کاهش توان سرمایهگذاری در حوزههایی چون آموزش، سلامت و زیرساختهای عمرانی مواجه است، تخصیص منابع به مصرف انرژی ارزان و بدون هدفگذاری، به معنای هدررفت فرصتهای توسعهای است. این در حالی است که اصلاح هوشمندانه نظام یارانهها میتواند منابع قابلتوجهی را آزاد کرده و در قالب حمایتهای هدفمند به اقشار آسیبپذیر اختصاص یابد یا صرف ارتقای زیرساختهای ملی شود.
🔻از سوی دیگر، پیامدهای زیستمحیطی یارانههای انرژی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. ارزانسازی قیمت سوخت و برق، الگوی مصرفی ناپایدار را تشویق کرده و کشور را با چالشهایی چون آلودگی هوا، اتلاف منابع طبیعی و افزایش شدت انرژی مواجه کرده است. این الگوی مصرف، نهتنها اقتصاد را ناکارآمد ساخته، بلکه میراثی پرهزینه برای نسلهای آینده به جای میگذارد.
🔻با این همه، اصلاح یارانهها باید با احتیاط، تدریج و برنامهریزی دقیق انجام گیرد. تجربههای گذشته نشان دادهاند که هرگونه اقدام شتابزده و فاقد پشتوانه اجتماعی میتواند منجر به نارضایتی عمومی و بیاعتمادی شود. از اینرو، شرط موفقیت در اصلاح یارانهها، نه تنها طراحی سیاستهای جبرانی کارآمد برای اقشار ضعیف، بلکه گفتوگوی شفاف با مردم، افزایش اعتماد عمومی و هماهنگی نهادی است. افزایش تدریجی قیمت حاملها، همزمان با تقویت زیرساختهایی چون حملونقل عمومی، بهینهسازی مصرف انرژی در بخش مسکن و حمایت از صنایع پاک، میتواند آثار تورمی را کاهش دهد و مسیر را برای گذار به اقتصادی کارآمدتر و عادلانهتر هموار سازد.
🔻در نهایت، اصلاح یارانههای انرژی، اگر با تدبیر و عدالت همراه شود، نه تهدیدی برای معیشت مردم، بلکه فرصتی برای بازسازی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی کشور خواهد بود؛ فرصتی که تعلل در بهرهبرداری از آن، هزینههایی بهمراتب سنگینتر از اجرای مدبرانهاش به دنبال خواهد داشت.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_پایانی
⭕️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
🔻یک نفر که کنار دکتر حسینی ایستاده، پیشنهاد میدهد که بچهها شکایتشان از حراست را مکتوب کنند. پسری در پاسخ میگوید برداشت دانشجوها این طور هست که حراست زیر نظر شما نیست و به شما گوش نمیدهد.
سرپرست دانشگاه نه پاسخ مشخصی برای دانشجوها دارد و نه حرفهایش معترضان را آرام میکند.
یکی میگوید:« حراست چرا هر روز به حجاب گیر میدهد اما نمیتواند امینت ما را تامین کند؟» دختری حرفش را ادامه میدهد:«به من میگوید لباس من کوتاه است چطور میتواند به این گیر بدهد ولی نمیتواند امنیت ما را تامین کند؟»
پسری میگوید چرا این همه نامه زده شده، داخل مسجد کوی هم گفتیم، چرا یک نورافکن زده نمیشود؟! یک کیوسک نمیگذارید؟ هزینهاش بیشتر از جان یک دانشجوست؟! چرا در شریف این چیزها تامین است ولی اینجا نه؟! به من بگویید طرشت خطرناکتر است یا اینجا؟ بچهها همراهی میکنند و دست میزنند.
کمکم مطالبات از آنچه منظور بوده منحرف میشود و سفره گلایههای صنفی به رئیس دانشگاه پهن میشود. یکی میگوید چرا یک دانشجو باید بترسد نسبت به اینکه کیفش را بدهد؟ و بحث را به سمت وامهای دانشجویی میکشاند:« چرا نباید وام دانشجویی درست داده شود؟ این بنده خدا مرحوم مقاومت کرده، چاقو زدن و کشتنش. من اگه بدونم دانشگاه بهم وام میده که لپتاپ بخرم ول میکنم و کیفم رو میدم و مقاومت نمیکنم که چاقو بخوره داخل شکمم... لپتاب وسیله درس و کار من هست.»
🔻دانشجوها همراهی میکنند و دست میزنند اما آنقدر مطالبات به حاشیه میرود که بین خود دانشجویان بحث بالا میگیرد. یک نفر بلند میشود و میگوید اولویت را رعایت کنید و بحث را عوض نکنید. حرف ما چیز دیگریست! صدای شعار بلند میشود:«دانشجو، اتحاد اتحاد» و با این شعار، مطالبات حاشیهایِ صنفی پایان مییابد.
🔻در ادامه باز بر سر انتشار اسناد حادثه اصرار میشود تا آنجا که دکتر حسینی علیرغم میل باطنیاش کوتاه میآید و قول میدهد که اسناد منتشر شوند. دانشجوهای معترض زمان دقیق از سرپرست دانشگاه میخواهند و او میگوید که ظرف ۲۴ ساعت آینده انجام خواهد شد.جمع که تا به حال بر ایستادن اصرار داشت و میخواست بنشیند تا بالاخره مسئولین به وعدهشان عمل کنند، با این قول تصمیم میگیرد که اگر تا ۲۴ ساعت آینده یعنی ساعت ۱۶ روز بعد خبری از اسناد نشد، وعده دیدارشان روبروی کتابخانه مرکزی خواهد بود.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_سوم
⭕️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
🔻در ادامه سوالات، بچهها از آقای رضاییان راجع دستگیری نیروی امنیتی حاضر در کوی میپرسند که در پاسخ رضاییان اینطور میگوید که ایشان دیشب دستگیر شده که ما امروز صبح کارهای حقوقی شکایت از ایشان را انجام دادیم. پس از کمی گپ و گفت و شلوغی، الیگودرزی رئیس حراست دانشگاه در جمع دانشجویان معترض حاضر میشود. سوالات شروع میشود که دلیل حضور لباس شخصیها در کوی چه بوده و چه ضرورتی داشته و اصلا آن لباس شخصیها از کدام نهاد بودهاند؟! با اینکه مکررا این پرسشها مطرح میشود اما آقای الیگودرزی در پاسخ به این سوال به عدم اجازه قانونی برای پاسخگویی اشاره میکنند.
پس از آقای الیگودرزی، آقای موسوی مدیرکل حوزه ریاست دانشگاه به صحبت میان دانشجویان میآید.
🔻ساعت حدود ۱۴:۲۰ دقیقه است و حرفها و مطالبات کمتر شده و جمعیت هم کمی پراکنده شدهاند.
عدهای شروع به حرکت به سمت شبستان میکنند و شعار «دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد»، «دانشجو داد بزن حقتو فریاد بزن» سر میدهند. سپس به سمت دانشکده علوم مسیر را کج میکنند اما منصرف میشوند و تصمیم جمعی بر این میشود که مسیر را به سمت سردر دانشگاه تغییر میدهند. جمع معترضین مشغول شعار دادن هستند. شعارها به ناگاه از حالت مسالمتآمیز خارج میشود و گویی بناست تجمع کمی ناآرام پیش برود:«بسیجی، سپاهی قاتل ما شمایی» البته صدای همراهان با شعارهای رادیکال، کمتر است و جمع همراهی نمیکند.
حوالی دانشکده ادبیات، نیروهای حراست از راه میرسند و از حرکت به سمت سردر ممانعت میکنند و محترمانه درخواست میکنند که به سمت سردر نروند. به نظر میرسد رفتن به سمت سردر خط قرمز حراست است. در ادامه اما مواجهه حراست با دانشجوها از حالت مسالمتآمیز خارج میشود و یکی از حراستیها که از حجم توهینها و فحاشیها به ستوه آمده با لحن بدی با دانشجوها مقابله میکند. حلقهای ایجاد میشود و به نظر میرسد در حلقه زد و خوردهایی درحال وقوع است. یکی از افراد حراست که آقای قدبلندی است، جلوی جمعیت مشغول فیلمبرداری است که توجهها به او جلب میشود و به سمتش حمله میکنند و مسیر تجمع منحرف میشود. بچهها عصبانی فریاد میزنند که فیلم را پاک کن. فیلمبردار به سمت هنرها میرود که بچهها به دنبالش میروند.
🔻چند نیروی حراست میروند و میلهای که در مسیر سردر است را قفل میکنند. صدای اعتراض بلند میشود که ما راهپیمایی اعتراضی سادهای داریم و رفتار شما نادرست است. در این میان که بر طبل دعوا زده میشود، چند نفر فیزیکی با حراست درگیر میشوند. دختری آن وسط خطاب به حراست میگوید چرا میزنید؟ و آن نیروی حراست پاسخ میدهد:«اگه من مشت بزنم که میفتی، من کِی تو رو زدم؟» دختر چند فحش رکیک حواله حراستیها میکند و مصر است که کتک خورده. حراست هم سعی میکند خواهش کند که دانشجوها به سمت سردر نروند.
بچهها از شخصی که فیلم میگرفته، میخواهند که کارتش را نشان دهد و وقتی با امتناع او مواجه میشوند، میگویند که شما لباس شخصی هستید و به دانشگاه آمدهاید.
پسری با فرق کج روی سکوی جلوی دانشکده هنرها میرود و میگوید اسم کسی که داشته فیلم میگرفته را قرار است به من بدهند و تهدید کرد که اگر هویت آن شخص را برایمان مشخص نکنید ما ول کن نیستیم و حراست و دانشگاه را تهدید میکند. در نهایت میرود تا مطمئن شود آن شخص لباس شخصی نیست و فیلم را هم پاک میکند. که در ادامه مطمئن میشود و به سایرین اطمینان میدهد که ویدئو پاک شده است و آن شخص به خاطر فیلمبرداری توبیخ خواهد شد.
🔻حراست میگوید که ما فقط میخواهیم که شما به سمت سردر نروید. بحثی شکل میگیرد و دانشجوها میگویند ما اگر به سردر نرویم، صدایمان شنیده نمیشود.
حراستیها میگویند که اگر بروید جلوی سردر ما نمیتوانیم امنیتتان را تامین کنیم.
چند دختر در پاسخ میگویند که پس شماها کارتان چیست؟! حراست هم پاسخ میدهد الآن هم داریم امنیتتان را حفظ میکنیم دیگر!
🔻معترضان دو دسته میشوند، گروهی به سمت بالا حرکت میکنند و بقیه همانجا میمانند. کمی شلوغ میشود که تصمیم نهایی را بگیرند که جمعیت بالا برود یا اصرار برای رفتن به سمت سردر را ادامه دهند.
دختری چادری در این میان با حراست بحث میکند که چرا در اعتراض مسالمتآمیز ما ورود کردید و فضا را متشنج کردید! چرا حراست فیلم گرفته؟! حراست میگوید ما ورود نکردهایم و فقط میخواهیم به سمت سردر نروید.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_اول
⭕️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
🔻اذان ظهر از گلدستههای مسجد پخش میشود و حالا جمعیتِ پراکنده دانشجوها آرامآرام به حلقه مبدل میشود. یک نفر در حدفاصل مسجد و کتابخانه ایستاده که قدی بلند و موهای کمپشتی دارد؛ شخص دیگری نیز در نقطه مقابل او ایستاده. گویی قرار است نطقی کنند و تجمع اعتراضی را رسما آغاز کنند.
صحبتها آغاز میشود و همان آقای قدبلند، میگوید که حق ما دانشجوهاست که پیگیری کنیم، کسی اینجا به قتل رسیده! صنفی و نهادهای دیگر کجا هستند؟! چرا پیدایشان نیست؟ پیگیری نکردند... این مسئله باید از نهادهای دانشجویی پیگیری شود تا ساختارمند باشد و بتواند به جایی برسد و البته تکرار شونده باشد. باید هفته به هفته بیابیم و جمع شویم و گزارش بخواهیم.
🔻تنصدایش را بالا میبرد و با لحنی حماسی و احساسی، جمعیت را به خروش میآورد: «باید تشکلها (صنفی و انجمن) بیایند و بگویند چه کاری کردند تا اینجا و اگر نکردهاید هم بروید تا بقیه بیایند به جای شما. اگر هم کاری کردهاید بگویید تا نهادهای دانشجویی پیگیری کنند و اگر همکاری نکردند، آنها را پرت کنیم بیرون.»
معتقد است که باید از سمت خودِ دانشجویان کار پیگیری شود نه هیئت دانشگاه که مفتخور و کار نکن است و پاسخ هم نمیدهد. میگوید که اصلا باید کمیته حقیقتیاب دانشجویی تشکیل دهیم که همین صنفی و ... بنشینند دور هم که هم ما دانشجوی غیر تشکلی بفهمیم چه دارد میشود و بتوانیم پیگیری کنیم هم آنها که بلدند و آدمها را میشناسند.(میخواست ساز و کاری معرفی کند برای پیگیری ماجرا)
بخشی از این حرفها را البته آن شخصی که در نقطه مقابل ایستاده به زبان میآورد. ساعت ۱۲:۳۰ است و نطق همچنان ادامه دارد. چند دانشجوی دختر هم البته هستند و چند کلمهای صحبت میکنند اما نه آنطور منسجم و نطقگونه همچون آن دو پسر.
فریاد میزنند که:
«دانشجو داد بزن، حقتو فریاد بزن»
«ما تماشاچی نمیخواهیم به ما ملحق شوید»
خودشان بیشتر شعار میدهند و بقیه آنچنان همراهی نمیکنند؛ به عبارتی خروشی نیست اما جمعیت خوب است.
🔻پس از اینها پسر اولی دوباره میگوید که باید این مطالبه به نتیجه برسد و نباید خاموش شود. اینجا یک نفر مرده است! بیایید توی صحن دانشگاه راه بیفتیم، حرکت کنیم تا کسانی که توی کلاسها خوابند و کاری به این قضیه ندارند، از این خبر آگاه شوند.
فریاد میزند که: ننگ بر رهگذر باد که میشنود و رد میشود و میرود.
در همین حوالی، ساعت ۱۲:۴۰ دکتر رضاییان با دست بر سینه و لبخند میآید وسط جمعیت و میگوید که بیایید صحبت کنیم.
🔻یک مطالبه جدی جمعیت این است که دانشگاه میگوید ما چند ماه است از نهاد های ذی ربط انتظامی و ... پیگیری میکنیم که بیایند و کیوسک بزنند و نیرو بگذارند اما این کار را نمیکنند. خب شما تلویزیون دارید (خطاب به دانشگاه) اگر واقعا این کارها را نمیکنند، نامه بزنید و منتشر کنید و بگویید که ما تلاش میکنیم و انجام نمیدهند که ما بدانیم که یقه چه کسی را بگیریم؛ بدانیم مقصر کیست که از او مطالبه کنیم.
🔻دانشجوها میگویند اگر واقعا ۴ ماه است که تلاش میکنید، خب شفاف سازی کنید.
چند نفر میگویند که این وعده وعیدها را مدام میدهید و...
دانشجوها خیلی فشرده حلقه ای به دور اقای رضاییان تشکیلدادهاند و صحبت میکنند.
میگویند که دکتر حسینی گفته است من قلبم ضعیفه و نمیتوانم مدیریت کنم و اینها (اینها ناظر به لباس شخصیها بود ) بروند کنار.
تا آقای رضاییان آمد گفتند آقای رضاییان خبرگزاری فارس گفته شما گفتهاید که تامین امنیت به عهده دانشگاه نیست. رضاییان در پاسخ میگوید:«من همچین حرفی را نزدهام» و به طور کل ماجرا را نفی میکند و میگوید ما یک حرفی میزنیم بعد میبینیم چیز دیگری از حرف ما درآوردهاند.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#یادداشت_دانشجویی
#بخش_اول
✍ حنّانه رستمی، مهندسی کامپیوتر ۱۴۰۰
⭕️ سوریه؛ انقلاب مردمی یا پازلی از خاورمیانه جدید؟
بسماللهالرحمنالرحیم
«ثُمَّ صَرَفَكُم عَنْهُم لِيَبْتَلِيَكُم ۖ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُم ۗ وَاللَّهُ ذُو فَضلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»
«سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید، و خدا از تقصیر شما درگذشت، که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است.»(۱۵۲) آل عمران
🔻به سبب شرایط اخیر منطقه و سقوط نظام سیاسی سوریه، گفتوگو و تبادل نظر ضرورت یافته است. خداوند در آیات شریفه سوره آل عمران یادآوری میکند که اگر حرکت برای خدا باشد، از دست دادن چیزی نباید موجب نگرانی شود.
امام خمینی (ره) نیز در مواجهه با سقوط خرمشهر با نگاهی توحیدی فرمودند: «جنگ است دیگر؛ جنگ بالا و پایین دارد.» این نگاه توحیدی، شکستناپذیری گفتمان مقاومت را تقویت میکند.
🔻بازخوانی حوادث اخیر و تحلیل مسیر پیش رو نشان میدهد که سقوط نظام سوریه و شهادت فرماندهان حزبالله نیازمند تحلیل عمیق است. در این یادداشت کوشیدهام که موضوعات این تحول را به شیوهای نکتهبهنکته اما پراکنده بیان کنم.
🔻رژیم صهیونیستی که توسط انگلستان تأسیس شد، با حمایت آمریکا به بقای خود ادامه داده و همواره بهعنوان محصولی نامشروع شناخته میشود. آمریکا بارها با خیانت به متحدان خود ثابت کرده که اولویتش با اسرائیل است.
در همین راستا، طرح «خاورمیانه جدید» با هدف تضعیف کشورهای منطقه و تثبیت قدرت اسرائیل شکل گرفت. اسرائیل ابتدا به حفظ موجودیت خود در مرزهای فلسطین میاندیشید، اما با گذشت زمان، سرزمینهایی از جمله صحرای سینا، کرانه باختری و بلندیهای جولان را اشغال کرد و حتی تا بیروت پیشروی کرد.
ولع این رژیم نامشروع تمامی ندارد، همانگونه که رهبرکبیر انقلاب امام خمینی(ره) در جمع مردم فرمودند: «اشتباهی که همه مسلمین، خصوصاً ملتها و دولتهای عرب کردند این بود که مهلت دادند که اسرائیل و اغراض شخصیه دولتها مانع شد از اینکه صدای اسرائیل را در همان اول خفه کنند و نگذارند قدرت پیدا بکند. مهلت دادند تا اینکه مطلب به اینجا رسید که الآن دست تعدی او دراز شده است، و جنوب لبنان را به آتش میکشد.»
🔻توسعه طلبی اسرائیل با بروز مقاومت در لبنان قدرتنمایی حزب الله متوقف شد و در جنگهای پی در پی اسرائیل مجبور به عقب نشینی و پذیرش واقعیت حزب الله گردید برای جبران این شکست طرح «خاورمیانه جدید» توسط آمریکا پایهریزی شد. مختصات خاورمیانه جدید، تغییر مرزبندی کشورها به نفع آمریکا و اسرائیل است. رژیم صهیونیستی به دلیل جغرافیای محدودش، آسیبپذیر است و باید دولتهای قوی، تضعیف و کشورها، فرو بپاشند. حملات به افغانستان و عراق و بروز پدیده داعش زمینهساز اجرای طرح خاورمیانه جدید بود اما باز مقاومت نقشه جدید آمریکا در منطقه را باطل کرد به همین دلیل باید این مسئله مقاومت از پیش پای طرحهای آمریکا برداشته میشد. اینجاست که جریان مقاومت هدف حملات غرب قرار گرفته است. اما آینده بر اساس ایده غربیها پیش نمیرود. در سوریه، سرزمینهای تحت سلطه کردهای حامی آمریکا به مقابله با ترکیه کشانده شدهاند و جنوب سوریه شاهد تقویت جریان دروزیها است. تقسیمبندی مناطق علوینشین و عربنشین در سوریه پایان یکپارچگی سوریه متحد را نشان میدهد و طرحهایی مشابه برای عراق، ترکیه، عربستان و ایران نیز وجود دارد.
🔻ایران از ابتدا در برابر خاورمیانه جدید ایستاده و از جریان مقاومت حمایت کرده است. نظریه مقاومت در برابر خاورمیانه جدید پاسخی به این تهدیدات است. مقاومت در تمامی سرزمینهایی که هدف تغییر نقشه قرار گرفتند، متولد و تقویت شد. این مقاومت بر مبنای اعتقاد به خدا و نصرت الهی استوار است و هر ضربهای را به فرصتی برای رشد تبدیل میکند. پیروزی دائمی با مقاومت است، به شرط آن که توانها، تدبیر و ایمان به کار گرفته شوند. سقوط نظام سیاسی سوریه به معنای نابودی مقاومت نیست؛ بلکه فرصتی برای رویشهای جدید مقاومت است.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#یادداشت_دانشجویی
#بخش_سوم
✍️ محمدپویا هادیاندلجو، مهندسی برق ۱۴۰۲
⭕️ قانونگذاران ماهنشین
🔻مسئلهای که مطرح میشود بعضی از لباسها که بستهبندی آنها، عکس شخصی است که آن لباس را (که غالبا بدن نما هم هست) پوشیده نیز آیا از مصادیق تبلیغ بی عفتی است؟ این لباس ها معمولا توسط دستفروش ها و مغازه داران فروخته میشود. در اینصورت آن دستفروش که در بساطش اینگونه لباس ها را میفروشد باید مشمول چنین جرمی باشد؟ آیا هدف او بی عفت کردن جامعه است؟ یا اینکه باید با شرکت تولیدی آن برخورد شود؟ چرا که او برای کسب منفعت خودش دست به این کار میزند.
🔻حال میرسیم به مادهای که خیلی خبرساز شد. یعنی ماده ۵۰. طبق این ماده اگر یکی از بانوان اقدام به بدپوششی در انظار عمومی که نامحرم حضور دارد بنماید، در ابتدا به او تذکر داده میشود و مشمول جریمه تعلیقی(یعنی نمی گیرن ولی اگه تکرار بشه میگیرن) میشود و با تکرار آن تا ۴ مرتبه این جریمه سنگینتر شده و در صورتی که از ۴ مرتبه بیشتر شود به حبس درجه ۵ محکوم میشود(بین ۲ تا ۵ سال). حال سوال اینجاست اگر این قانون اجرا شود چند نفر محکوم میشوند؟ از طرف دیگر آیا ۴ بار تذکر برای زندانی کردن یک انسان کافیست؟ آیا آمار بانوان زندانی ما افزایش نمییابد؟ آیا در دراز مدت این مسئله باعث تغییر رفتار در بانوان میشود؟ آیا چنین جرمی باید معادلش زندان باشد؟ آنهم به خاطر مطلبی که میشد به سادگی آموزش داد؟ شاید بهتر است آنها که مسئولیت تربیت را برعهده داشتند مواخذه شوند.
در میان کلام به این نکته اشاره کنم که خداوند متعال هم که دستور به قطع ید دزد داده است، شرایطی را برای آن مقرر کرده که هرگز در این دوره و زمانه پیش نمیآید! در آیات و روایت که پیرامون مسئله حجاب بررسی میکنیم، هیچ برخوردی از سوی اهل بیت(ع) نمییابیم. در قرآن هم آیات در مورد این مسئله در یک مورد به برخورد اشاره میکند اما نمیگوید زندانی کنید.1
گفته است از کار زشت بازدارید نه اینکه شخص را زندانی کنیم چرا که زندانی شدن تبعات جبرانناپذیری در آینده شخص دارد. علاوه بر این مطلب، درست است که زندان یک راه است اما باید مکدر شدن افکار عمومی و جامعه جهانی نسبت به خودمان را مورد توجه قرار دهیم.
🔻جالب اینجاست که مسئله به همین مقدار ختم نمیشود. در تبصره یکم ماده ۶۴ این لایحه میتوان مشاهده کرد که برای کشف جرم های مدنظر این لایحه، دوربینهای واجا، سایت انرژی هستهای و وزارت دفاع میتوانند با رعایت ملاحظات امنیتی در دسترس فراجا قرار بگیرند. در این قسمت ابهاماتی وجود دارد. این ابهامات از ضریب حساسیت بالایی برخوردار است. چرا که داریم فیلمهای راهبردیترین بخشهایی که متضمن حساس ترین مسائل علمی کشور هستند را در اختیار فراجا میگذاریم. آنهم در قانون به آن اشاره نشده که به کدام بخش بدهیم و حتی نگفته چه نهادی باید ملاحظات حفاظتی را اعمال کند. از آن گذشته آیا فراجا که معاونت اطلاعات آن دیری نیست که به سازمان اطلاعات ارتقا پیدا کرده آیا حداقل روی کاغذ شایستگی آن را دارد که بتواند مسئولیت حفاظت اطلاعات را برعهده گیرد؟ مسئله دیگر که میتواند مشکل ایجاد کند اینست که با احترام به عزیزان محترم شاغل در فراجا، ممکن است افراد ناشایستی در این جایگاه شغلی حضور داشته باشند. برای مثال یکی از مواردی که در این لایحه تاکید شده که جرم است، اذیت و آزار افراد محجبه است. حال آنکه در سال ۱۴۰۱ یکی از افرادی که از کارکنان فراجا بود یکی از بانوان آمر به معروف را کتک زد! با وجود چنین افرادی در ساختار فراجا، احتمال اینکه در آن نفوذ صورت بپذیرد ساده بنظر میرسد. با این وجود و این فرایند جذب فراجا تضمین حفظ اطلاعات مردم به عهده چه کسی است؟با وجود چنین ایراداتی که به نظر حقیر رسید دلیل اصرار بر اجرایی شدن این لایحه با این عجله به بهانههای مختلف به چه منظور است؟
🔻به امید روزی که به نقطه ای برسیم که بتوان به دیگران نشان داد که راه سعادت چیست…
در پایان باید گفت که درست است که اوضاع فرهنگی جامعه در بحث حجاب خوب نیست؛ اما نباید با بد قانونی اثرگذاری آن را بر سایر ابعاد جامعه گستراند. مثلا اگر این قانون موجب نارضایتی شود دیگر نباید انتظار داشت انتخاباتمان پرشور برگزار شود.
«بعضی از این خانمها که در عرف معمولی به آنها خانم بدحجاب گفته می شود حالا چکار کنیم اشک هم از چشمهایش میآید. ردش کنیم؟ مصلحته ؟ حقه ؟ نه! دل متعلق به این جبهه است. جان دلباخته به این اهداف و آرمانهاست.»
مقام معظم رهبری
1- «باید از میان شما، گروهی، مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند، و آنان همان رستگارانند»"۱۰۴ ، آلعِمران"
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#یادداشت_دانشجویی
#بخش_اول
✍️ محمدپویا هادیاندلجو، مهندسی برق ۱۴۰۲
⭕️ قانونگذاران ماهنشین
هو المدبر
🔻این روزها بحث ابلاغ لایحه عفاف و حجاب از مجلس به دولت بسیار بالا گرفته است حال آنکه موافقان و مخالفان آن در سطح عام جامعه تنها به گفتهها و آنچه از دیگران شنیدهاند اکتفا میکردند. سر انجام این طرح به شورای عالی امنیت ملی رفت. با این حال این طرح مثل هر طرح دیگری مفاد مفید فایده ای دارد و همچنین مشابه همه طرح های دیگر نکات غیر قابل اغماضی دارد که باید حتما پیگیری شود. اما آنچه باعث میشود یک طرح رد شود غالب بودن بخش دوم به اول، برحسب مقتضیات جامعه است.
🔻اگر تا بهحال این لایحه را خوانده باشید، به وضوح میفهمید که در آن اشاره بسیاری به دو مقوله «فرهنگ عفاف و حجاب» و«سبک زندگی اسلامی با محوریت خانواده» شده و کارسپاریهایی که در زمینههای مختلف به نهادها و وزارتخانهها انجام شده، مبتنی بر نگاه به این دو مبحث است. اما نکتهای که این روزها چشمها را به خود دوخته جرائم و سازوکارهای اجتماعی پیگیری این مسئلههاست. بگذارید این قسمت را به بخشهای بعدی موکول کنیم و اینجا صرفا به طرح بحث در مورد فصلهای ۱ تا ۴ بپردازیم. در طول لایحه از ابتدا به خصوص در قسمتهایی که تقسیم وظایف بین وزارتخانهها و سایر دستگاهها صورت پذیرفته، تمام تلاش قانونگذار بر استفاده حداکثری از ظرفیت این ارگانها برای تشویق مردم و کارکنان دولت به عفاف و به طور موازی تحکیم بنیان خانواده است. مثلا یک نمونه آن که جالب توجه است، تشکیل پرونده فرهنگی برای دانشجویان میباشد که باید توسط وزارت علوم پیگیری شود. این مطلب کمی قابل تامل است. آیا از این پرونده در آینده قرار است استفادهای شود؟ آیا بناست ملاک سنجش بین افراد قرار بگیرد؟ اگر آری پس شایسته سالاری چه میشود؟ آیا در مقایسه و انتخاب فرد شایسته، اثر گذاری آن کم است؟ اگر خیر پس بیهوده وقت خودمان و ۸۰ میلیون نفر را گرفتهایم. بودجه های کلانی که صرف کار های انشاءالله کارشناسانه و جلسات انشاءالله تخصصی و… که به کار میرود را فاکتور میگیریم.
🔻از جمله دیگر مسائلی که به چشم میخورد «دستور پیگیری و اجرای طرح شبکه ملی اطلاعات» است. این طرح که سابقا رد شده بود، چرا باید به عنوان یک طرح جامعتر بیاید و تصویب بشود؟ مگر مسئولین وقت، این طرح را چند سال پیش بهخاطر عدم وجود زیرساختهای رسانهای ما، عدم تابآوری جامعه و چند مسئله ریز و درشت دیگر رد نکردند؟ آیا زیر ساختها درست شده یا ما قدرت جذب مخاطب پیدا کردهایم؟ حال آنکه یک نمونه از عملکرد رسانههای ما در اطلاعرسانی از قضیه سوریه و حتی شهادت شهید نصرالله گوی و میدان رسانه را به بی بی سی و نفیسه کوهنورد باخته بودند؟ اگر به واسطهی این لایحه، طرح شبکه ملی اطلاعات به انجام برسد آنقدر همه چیز مبهم است که نمیتوان گفت چه قرار است پیش بیاید. مثلا اگر این طرح اجرا شود گوگل باید در ایران دفتر بزند. حال مسئله آنست که گوگل با چه انگیزهای باید بیاید و در ایران دفتر رسمی بزند؟ یادم هست در شبکه خبر آن زمان که پیرامون شبکه ملی اطلاعات در صحن مجلس بحث میشد، نماینده مجلسی میگفت اگر شرکتهای خارجی مثل گوگل بخواهند در ایران فعالیت کنند باید به ما مالیات بدهند زیرا دارند از زیرساختهای ما استفاده میکنند، و درصورتی که به ما مالیات ندهند یا از قوانین کشور ما پیروی نکنند آن وقت طی ۶ ماه فیلتر میشوند. حال شرکتهایی مشابه گوگل چرا باید به سمت ایران و قوانینش گام بردارند؟ قطعا راهی که اکنون در پیش گرفتهاند برایشان به صرفه تر است. زیرا اگر قرار باشد با ایران همکاری کنند تحت فشار دولت آمریکا قرار میگیرند که در اینصورت با ایران همکاری نمیکنند و ایران مجبور به فیلترینگ این شبکه میشود. صدها شبکه اینچنینی دیگر هستند که این دوگانه برای آنها بهوجود خواهد آمد و در صورتی که با ایران همکاری نکنند باید فیلتر شوند. آیا وضعیت کره شمالی یا چین یا روسیه ایجاد نمیشود؟ آیا آن نارضایتیهایی که زمان اغتشاشات از قطع کردن اینترنت ایجاد شده بود پیش نمیآید؟ اینها سوالهای بزرگی است که در صدا و سیما فقط قسمت حاکمیت و اقتدار مقدس جمهوری اسلامی را بزرگ میکنند درحالی که مثل قضیهی بورس با مردم از تبعات اینچنینی آن، صحبت نمیشود. اما نباید انتظار هم داشت که قسمت حاکمیت ما فضای مجازی را به حال خود رها کند فقط به خاطر اینکه مردم محدود میشوند! محدودیت اساس آرامش است به شرطی که درست و بجا باشد. مثلا قوانین راهنمایی رانندگی ضامن آرامش شهروندان است درحالی که محدودیت های زیادی اعمال میشود. جنس محدودیت های فضای مجازی باید اینچنین باشد. اما نباید زیاده روی کرد ، به طور مثال اگر کسی مطلبی را خلاف عرف و اخلاق منتشر کند، بی شک باید با او برخورد شود.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
🔰عکسنوشت|زدن یا نزدن؛ مسئله این نیست
🔺پس از عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نشان دادند از پاسخ دادن به حملات دشمن صهیونیستی باکی ندارند. اما در این بین سوالی که ذهن همگان را به خود مشغول میکرد این بود: « نقش مردم عادی در این صحنه نبرد چیست؟ آیا حضور آنها به صرف فریاد انتقام انتقام خطاب به نیرویهای مسلح ختم میشود؟»
🔺در یادداشت «زدن یا نزدن؛مسئله این نیست!» تلاش شده تا به نقشی که باید برای مردم عادی در شرایط جنگی فعلی متصور شد، پرداخته شود...
📕 مطالعه متن کامل یادداشت
✅ نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
🔰عکسنوشت|طوفان و دروازه
🔺از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ با شروع عملیات طوفانالاقصی، تحولات زیادی در نظم جهانی رقم خورد. تحولاتی که حاصل ریخته شدن خون هزاران انسان بود. شاید برای شما هم این سوال به وجود آمده باشد که با نتایجی که در این یکسال رقم خورده است آیا انجام این عملیات بهصرفه بود؟ با متن طوفان و دروازه همراه باشید...
📕 مطالعه متن کامل یادداشت
✅ نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
🔻 نبض شماره ۱۶۹، ویژهنامه سالگرد طوفانالاقصی
🔺 در امتداد طوفان
▪️معماران صحنه مقاومت| #نقشآفرینی_زنانه
▫️طوفان و دروازه| #صلح_ابراهیم
▪️جنگ، پینگپنگ نیست| #نظم_نوین
▫️زدن یا نزدن؛ مسئله این نیست!| #وعده_صادق #حرکت_مردمی
▪️استادانی که نور میآورند| #اساتید_دانشگاه #رهبران_فکری_جامعه
✅ نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
🔻نشریات منتشر شده توسط دانشکدههای بسیج دانشجویی دانشکدگان فنی دانشگاه تهران به مناسبت ورود دانشجویان جدیدالورود به دانشگاه:
⭕️نشریه بسامد
- بسیج دانشجویی دانشکده مکانیک
📗شماره سی و هفتم
🔺من کجا هستم؟
▫️من چرا اینجا هستم؟
🔺یک برش از دانشکده مکانیک
▫️زندگی با طعم خوابگاه
🔺هشدار، خطر خوابگاه زدگی
⭕️نشریه پلاک ۰۱
- بسیج دانشجویی دانشکده برق و کامپیوتر
📗شماره دوم از سال چهاردهم
🔺طبقهی بالای علم
▫️در خواب دوش پیری، در کوی فنی دیدم
🔺مهمات فنی
-این پست به مرور تکمیل خواهد شد-
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_اول
آیین بازگشایی دانشگاه، ۲۱ مهرماه ۱۴۰۳ با حضور رئیس جمهور
⭕️ پرده دوم: چهار راه فنی
🔻دور تا دور چهارراه فنی را بنر و پارچه سفید زدهاند و مسیر به سمت حقوق و کتابخانه بسته شده. رفت و آمد به دانشکدههای ضلع شرقی سخت شده و باید از پشت مسجد دور زد تا به آنطرف رسید.
غرفهها هم کارت ورود به برنامه را میدهند.
وسط میدان دوربین شبکه دانشگاه تهران دیده میشود و به سمت گیتهای ورودی به برنامه تنظیم شده است.
بیشتر افراد غیر دانشجواند. آقایانِ پرتعدادِ کت و شلوار پوشیده و میانسال و تعدادی انگشت شمار، خانمِ مسئول که در محل تحویل کارتها نشستهاند. کمتر دانشجویی دیده میشود که در میان این جمع باشد.
🔻دختر دانشجویی بهتزده از چند دانشجوی دیگر میپرسد:«شما کارت ورود دارید؟ به من گفتهاند که دعوت نشدهام. آقای دیگری هم میگوید که اصلا دعوتی در کار نبوده و تعداد محدودی را انتخاب کردهاند.»
پسری که رد میشود و حفاظت برنامه را میبیند، با کنایه خطاب به دوستش میگوید:«حالا یک طوری بیسیم دست گرفتهاند انگار چه خبر است!»
نگاه سنگین دانشجویانی که دعوت نیستند، هنگام گذر از چهارراه فنی کاملا مشهود است.
🔻در محل دریافت کارت شلوغی بیشتری دیده میشود. به برخی که سهمیه ورود داشتهاند، میگویند که کارت شما چاپ نشده است! یا میگویند باید ببینیم که اگر سالن جا داشته باشد سهمیهها را چاپ کنیم.
برخی هم میگویند ما فرهنگیان هستیم و به صورت دستی اسمشان را به لیست اضافه میکنند!
یکی دو خبرگزاری در محل مشغول ثبت گزارش هستند.
🔻چند دانشجو پلاکارد بهدست، در ضلع شمالی چهارراه میایستند. این جملات روی پلاکاردها به چشم میخورد:
«آقای پزشکیان، وفاق این بود؟!»
«دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد»
«سیاست زدایی از دانشگاه»
«ورود ممنوع، حضور فرمایشی»
دانشجویان بیشتری در چهارراه جمع شدهاند. عدهای منتظر راه ورودی برای رفتن به برنامهاند. چند نفر دیگر کارت ورود دارند اما حفاظت مانع ورودشان میشود و میگوید که ظرفیت سالن پر شده است. جلوی گیت آقایان خیلی شلوغ است و فقط کسانی را که حراست هماهنگ کند راه میدهند.
تعداد دانشجوهای پلاکارد بهدست بیشتر شده:
«برنامه نمادین آغاز سال تحصیلی»
«بذارید حرفشو بزنه»
«فستیوال حضور در دانشگاه»
🔻ساعت ۱۰ صبح است. صندلیهایی را به محوطه میآورند و تریبون دانشجویی که فراخوانش را شب قبل در کانالهای تشکلی گذاشته بودند بهصورت رسمی آغاز میشود.
تا قرآن برنامه را قرائت میکنند، صندلیها پر میشود و با شروع صحبتهای مجری، کمکم دور تریبون تجمع میشود.
مجری میگوید از آنجا که در برنامه فرصت حضور و صحبت دانشجویان فراهم نشده و رئیس جمهور در جمع واقعی دانشجویان حضور نیافته، پشت این تریبون حرفهایتان را خطاب به رئیس جمهور بزنید.
صحبتهای زیادی خطاب به رئیس جمهور و برخی هم خطاب به دانشجویان زده میشود.
🔻چراغ اول صحبتها اینطور روشن میشود: بشکند دست کسی که میخواهد دانشگاه را غیر سیاسی کند. ما به هر دلیلی که امروز اینجا جمع شدهایم و با هر گرایش سیاسی که هستیم، باید برای حل مشکلات کشورمان بتوانیم با رئیس جمهورمان حرف بزنیم.
دیگری میگوید:«آقای رئیس جمهور! چطور درباره آمریکا حرف از مذاکره و برادری میزنید، اما دانشجویان کشور خودتان را لایق صحبت و مشورت نمیدانید؟»
🔻چند نفر دیگر هم با ناراحتی به عدم مدیریت برنامه برای ورود دانشجویان، اطلاعرسانیهای نادقیق و انتخاب غیر شفاف دانشجویان دعوت شده گلایه میکنند و میگویند کلاسهایشان را دور زدهاند که رئیس جمهور را ببینند و حالا پشت درهای بسته ماندهاند.
دانشجویان گویی به دنبال سهم خودشان در گفتمان وفاق دولت هستند.
🔻دو دانشجو پشت تریبون میآیند و از مشکلات معدن و فاجعههایی که هرسال در معادن رخ میدهد، با رئیس جمهور غائب میگویند. میگویند که آقای رئیس جمهور اگر صدای ما دانشجویان را نمیشنوید، یعنی صدای کارگران را نمیشنوید.
دیگری هم از انتخاب نماینده دانشجویی حاضر در سالن گلایه دارد و میگوید که معلوم نیست چطور انتخاب شده و چطور میتواند نماینده ما باشد؟
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_سوم
⭕️پرده اول: سالن علامه امینی
🔻نوبت به تقدیر از رتبههای برتر میرسد؛ به ترتیب سه نفر اول گروههای آزمایشی.
پروتکلی نبوده؛ راحت لباس پوشیدهاند. یکی با کتوشلوار و پوشش رسمی، بقیه راحت و هرآنچه خواستهاند.
میان اینها رتبهبرتری است که موقع بالارفتن از صحنه ابتدا برای حاضرین تا کمر خم میشود. میآیند و تقدیرنامهشان را میگیرند و دستی میدهند و منتظر عکس میایستند. احسنت و آفرینگوییها از کارمندان و اساتید سالن بلند است.
پزشکیان با مدل رفاقتی و در جایگاه پدریاش، با لبخند زیر چانهی یک رتبهبرتر را میگیرد و میچرخاند.
رتبههای برتر پس از عکس دستهجمعی با رئیسجمهور، از گوشه چپ سن خارج میشود. یوسف سلامی راهشان را سد میکند تا کلامی چند از نخبههای احتمالا دانشگاه تهرانی شکار کند.
🔻یکی از رتبهبرترها با پیراهن قرمزش روی سن میماند و با صدای گرم و بلند و لحن خودمانی بین آن همه نطق تشریفاتی صدا بلند میکند.
و با صراحت خاص خودش؛ از تراز ترکیبی کنکور و مصوبه کنکوری شورای عالی انقلاب فرهنگی که صدها هزار نوجوان را به ناامیدی کشانده یاد میکند. و آن را یک فاجعه آموزشی مدیریتی که موجب نفرت عمومی شده میخواند. بابت تقلبات گسترده، اشکالات اجرایی، دیرکرد در صدور کارت و…
با صحبت هایش بالا و پرهیاهوترین سوتوکف را از جمعیت میگیرد.
مجری هم در ادامه از صحبتهای رتبهبرتر نکتهای بیرون میکشد و رئیسجمهور را به آن دعوت میکند.
🔻نوبت به سخنرانی رئیسجمهور میرسد. جلوی سالن همه برمیخیزند. وی پشت سن قرار میگیرد.
از گوشهی سمت راست سالن کسی بلند میشود؛
«آقای پزشکیان! آقای پزشکیان!
اگر از وفاق حرف میزنید دانشجوها هم تو این وفاق بگنجند. چرا به تشکلا تریبون ندادید»
و جملهاش را چندباری تکرار میکند. صدای سوتوکف از سالن بلند میشود.
🔻کارمند پیرهن آبی که پیشتر آمد، سر از کاغد برمیدارد و صدا بلند میکند که باادب باش! صداتو پایین بیار جلو رئیسجمهور!
مهمانان زیاد غیردانشجوی سالن بهتزدهاند. همزمان از گوشه کنار سالن صداهای نامعلومی بلند میشود؛ از همراهی تا تذکر ادب و مبارزهطلبی.
از گوشه سمت چپ سالن، یکی با کلاه کپ و ریشپرفسوری و کت قهوهای دهانبهدهان میگذارد؛
توی بسیجی صدای من نیستی!
از گوشه سمت چپپایین سالن عدهای دیگر به حمایت بلند میشوند و سخنانی در همان راستا میگویند.
🔻از اینجا به بعد را دیگر در فیلمهای پخششده مراسم دیدهاید.
پزشکیان با گوشه چشم توجهش جلب میشود و سعی میکند چند باری صدایش را بر صدای هیاهوهای بلندشده غالب کند:«یه جلسهی..یه جلسهی...اختصاصی با تشکلا میذاریم»
کمی کنترلش را از دست میدهد و لحنش جدی میشود:«ببیند دانشجو که شلوغ نمیکنه بابا بذا من حرفمو بزنم بعد ببینیم چی میشه»
صداهای اعتراض ادامه دارند. پزشکیان با لبخند نیمبندی ادامه میدهد:«بسماللهالرحمنالرحیم… باید عرض کنم خدمت…
صداهای اعتراض تمرکزش را پاره میکنند
…با درود به روان بنیانگذار پاک انقلاب اسلامی و شهیدانمان خدمت شما عزیزانمان، اساتید محترم سلام عرض میکنم و از خداوند بزرگ..»
🔻صدایی از میان جمعیت بالاتر میرود:«برنامه برای دانشجوئه، نباید برای دانشجو تریبون بذارید؟»
پزشکیان که کلافهشده ادامه میدهد:«ببینید جلسه رو نباید به هم بزنید، جلسه رو میخوای به هم بزنی ما پاشیم بریم شما حرف بزنی...یه وقت دیگه.. یه جلسهی...»
«الآن چنتا تشکل میخوان حرف بزنن؟...نه اجازه بدید شلوغ نکنید... چند نفر میخواد حرف بزنه؟»
🔻جمعیت با انگشت یک را نشان میدهند و عدهای به تکاپو افتادهاند. عدهای از گوشه کنارسالن به سمت جلو حرکت میکنند.
-«یدونه رو انتخاب کنید به عنوان نماینده دعوا هم نکنید»
از همان گوشه چپ سالن، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بلند میشود و جلو میرود. تصویر جلد و طرح جنجالی روزنامه سازندگی از این نقطه شکار شد.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
#روایت_دانشگاه
#بخش_اول
آیین بازگشایی دانشگاه، ۲۱ مهرماه ۱۴۰۳ با حضور رئیس جمهور
⭕️پرده اول: سالن علامه امینی
🔻محوطه چهارراه فنی به سمت مسجد را دورتادور داربست زدهاند، با بنر پوشاندهاند و حصار کشیدهاند و از آنجا به بعد قابل عبور و مرور نیست. این سوی چهارراه فنی به سمت ۱۶ آذر، غرفههایی فستیوالگون برپاست تا کارت دانشجویان از پیشدعوتشده برنامه را، اول از لیستی بخوانند و سپس کارتورود آبیرنگی بدهند. زیر کارتها قید شده که از کجا دعوتشدهای… عضو محترم تشکل…دانشآموز رتبهبرتر… کارمند محترم و…
رفت و آمد صبحگاهی دانشجویان برای رسیدن به کلاسها مثل همیشه در جریان است؛ با تعجب نگاه میکنند و بعضی هم جلو میآیند و میپرسند چه خبر است؟ چه میدهند؟ پس چرا ما دعوت نشدهایم؟
🔻ظاهرا اسامیای در لیست هست اما کارت برایشان صادر نشده. میگویند اسامی دیر فرستاده شده و چاپ نکردهایم یا میگویند سالن پر شده و دیگر نمیدهیم.
روبهروی قسمت و داربستهای ورود، جمعی پشت قسمت ورود دختران ایستادهاند و هیاهوی کوچکی به پاست.
دانشجو میگوید:«خانم من کارت دارم. چطور میشه ظرفیت سالن پر شده باشه ولی برا من کارت صادر شده باشه؟ خب موقع تنظیم ظرفیت و صدور کارت این چیزای دودوتا چهارتایی حساب نشده؟»
دیگری میگوید:«ظرفیت سالن موقع پخش سهمیهها چرا در نظر گرفته نشده؟»
صدای دیگری بلند است:«راه بدید بریم، اونجا رو پلهها میشینیم.»
حراستهای خانم که کلافه شدهاند، مدام به حراستهای آقا کنار گیت ارجاع میدهند:«نمیدونم دخترم. دست ما نبوده تقسیم اینها. جا نیست. برو به اون آقا بگو اجازه داد راه میدیم»
در همین حین یک تشریفات کتشلواری بیسیمدار برنامه میآید و با اشاره به خانم سنوسالداری میگوید: «ایشونو بفرستید تو.»
این اتفاق که رخ میدهد، در جمع صدا بالا میرود و هیاهو درست میشود. چند نفر میان جمعیت هم میگویند در آن لیست ورود با خودکار اسم بعضی را اضافه کردهاند. حراستهای خانم دستوپا گمکرده، به هم نگاه میکنند.
چند دقیقه بعد همان تشریفاتی میآید و اشاره میکند:«۵نفرشونو بفرستید تو.»
۵نفر پس از بازرداخل میشوند. حراستهای خانم باقی دخترهای بیرون سالن را تهدید میکنند که:«شماها که اینجا موندین اگه شلوغ کنید دوستتونو میفرستیم بیرون»
🔻ساعت یک ربع به ده را نشان میدهد. برنامه هنوز شروع نشده است. زن و مرد، دانشجو و کارمند و استاد، پیر و جوان و نوجوان در سالن پخشند و هرکس هرجایی جا بوده نشسته.
در سالن چشم میگردانی؛ سنوسالها بالاست. باید به خود زحمت بدهی که از میان جمعیت، دانشجو پیدا کنی. در میان عکسهای بیرون آمده از سالن هم چنین چیزی به وضوح جلب توجه میکند.
کارمندی موسفید و پیرهن آبی است که کاغذی همراه خود آورده و بادقت از سخنان خستهکننده مدعویننکتهبرداری میکند.
یوسف سلامی است که دورتادور سالن میچرخد و هرازچندگاهی یکی دو نفر را از جا بلند میکند تا خوراک رسانهایاش را تولید کند.
پیرمرد سنوسالداری است که میگوید از انجمن علمی دانشکدگان کرج آمده. دو زن مسنتر میگویند از کارمندان معاونت توسعه علوم پزشکی هستند و سهمیهها به این شکل که "هرکس دوست داشت برود، این تعداد هست" بینشان پخش شده. خانم جوانی میگوید دانشجوست و از تربیتبدنی آمده؛ هرچه پرسیده میشود از کجای تربیت بدنی و به اسمچه تشکلی، همان تربیتبدنی را تکرار میکند.
🔻دکتر پزشکیان وارد سالن میشود و در جایگاه خود مینشیند. هنوز کسی روی سن نرفته، دسته بزرگی از ۳۰،۴۰ عکاس و فیلمبردار در نقطه مرکزی سن روی هم سوار شدهاند تا جا گیری رئیسجمهور منتخب در تالار علامه امینی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران را ثبت کنند.
🔻سرپرست دانشگاه تهران که به اشتباه توسط مجری، رئیس خطاب شده، می آید و انشایش را می خواند. از دیپلماسی علمی به سند علمی راهبردی میزند و تاکید میکند دانشگاه و مراکز علمی پیشران سیاستند. از فرمایشات مقام معظم رهبری اشارهای میآورد. از مهاجرت نخبگان میگوید و نبود منابع مالی را به عنوان یک چالش جدی عنوان میکند.
بعد از او رئیس دانشگاه علوم پزشکی هم بهصورت مشابه کاغذ به دست، از عمده مسائل دانشجویان پزشکی میگوید.
✅نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz
🔻 نبض شماره ۱۶۸، ویژهنامه شهادت سید حسن نصرالله
🔺انه لجهاد، نصر او استشهاد
▪️تعلمت الحیاه منک| #اراده_قوی_انتقام
▫️زیر سایه نصرالله| #آغاز_نصرالله #شهید_مقاومت
▪️انه لجهاد، نصر او استشهاد| #آمریکا_در_منطقه #تثبیت_معادلات
▫️همه راهها بسته است؛ جز یک راه!| #ترور #نتانیاهو_رو_به_زوال
✅ نبض دانشگاه در دستانت!
🆔 @utnabz