Simo and his former slave Sosia. From Terence´s Andria, 1803
by #Abildgaard 🇩🇰
oil on canvas, 142 × 157.5
Statens Museum for Kunst, Denmark
فیلم #برادران_لیلا را دیدم. بحق یکی از فیلمهای سیاسی دوران معاصر است:
پدر دیکتاتوری بی عرضه، متوهم و احمق است که درحالیکه فرزندانش بیکار و گرسنه اند، ۴۰ سکه (نماد ۴ دهه حکمرانی) را میخواهد تقدیم عروسی فامیل دورش (سوریه، لبنان و یمن...) کند تا جایگاه توهمی «بزرگتر خاندان» را ا ز آن خود کند!
برادران لیلا نماینده اقشار مختلف جامعه هستند که در نتیجه نادانی و توهم پدر، تمام سرمایه و جوانی خود را از دست داده اند و فقط یکی از آنها به جبر حوادث و بصورت شانسی، موفق به فرار از ایران میشود.
و لیلا نماد زن آگاه و عصیانگر جدید ایرانی که حماقت دیکتاتور را تاب نمی آورد و سیلی را به صورت او مینوازد.
دیدم برخی انتقاد کرده اند که حرمت پدر شکسته شده، گویا اینان از مفهوم فیلم هیچ نفهمیده اند و فقط داستان ظاهری برای آنان معنا دارد!
پدر دیکتاتور در سکانسهای پایانی فیلم خودبخود می میرد و پسر طرفدار او، ضمن پک گرفتن از ته مانده سیگار پدر فوت شده، به جمع نسل جدیدی می پیوندد که با مرگ دیکتاتور، جشن تولد آزادی را برپا کرده اند.
این فیلم را یکی از بهترین فیلمهای سیاسی معاصر میدانم، که روزگاری را که حکومت ملاها بر سر ایران و مردمان آن آورده، بخوبی ترسیم کرده است...
⏺️پدر: نماد .....🙈
لجباز، متوهم، دیکتاتور، به فکر جایگاه و قدرت خود، دروغگو. به اعضای خانواده (مردم ایران) دروغ میگوید که پول ندارد، مسئول تمام بدبختی آنهاست.
⏺️علیرضا نماد اصلاحطلبان که بعد از ۸ سال سر و کلهشان پیدا میشود
⏺️پسر عمو و فامیل: نماد روسیه و چین و سوریه و لبنان و...
⏺️پسران خانواده: نماد نسل سوخته دهه پنجاه، شصت، هفتاد.
⏺️سند خانه: نماد امنیت، که دیکتاتور (پدر) مردم را از امنیت از دست رفته میترساند.
⏺️لیلا: نماد مظلومیت و شجاعت زنان ایران و جنبش #زن_زندگی_آزادی
۲/۳
در نهایت با سیلی دختر به پدر، و سپس مرگ او، شادی به خانه و نسل بر میگردد. و دختران این نسل در حال پایکوبی در هنگام مرگ او.
⏺️ قرارداد مغازه: نماد برجام که به اسم علیرضا زده میشود، و پدر (دیکتاتور) با خودخواهی خود آن را بهم میزند. و زمانی که کار از کار گذشته و بدبختتر شدهاند پدر فکر احیا دوباره قرارداد به سرش میزند.
⏺️گربه تو بغل لیلا: نماد ایران
🕊️
#رقص_خدانور
با من باش، به من نگاه کن
بگو
فقط بگو چطور نور را
میرقصی؟
بگو کدام توالیِ اندوه
چنین بیمحابا
در جایگاهِ خدا مینشیند
و کدام مادر
در کدام سرزمین،
میتواند
داغدارِ لبخندت باشد؟
بگو چطور شد
که توانستی
چنان به دهانِ آن لعینِ ظالم
مشت بکوبی
که نفس نفسِ مردماش
آن مردمِ سادهی خاکاندودش
به رقص تو، بپروازند؟
فلج شود آن دست
که از تو ننویسد
و نیست شود آن مردی
که در تقابلِ چشمات
خیرگی کند!
تا باد
رقص باد
بر نبضِ تو
و تا باد
مرگ باد
به حکمِ تشنگیات
بر حاکمانِ دجالخو.
چهلم #خدانور_لجعی
هجدهم آبانماه هزار و چهارصد و یک
#عیسی_اسدی #میم
برای #زاهدان
برای مادرِ خدانور
و برای قطره قطره آبِ چشم در برابر شنهای سرگردان
بعد از هیتلر، همه ی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است؛ اما یک چیز نابود شده ی اساسی بود که هرکسی نمی فهمید و آن، خیانت هیتلر به کلمات بود. خیلی از کلمات شریف، دیگر معنی خود را از دست داده بودند، پوچ و مسخره شده بودند. عوض شده بودند. آشغال شده بودند.
کلماتی مانند آزادی، آگاهی، پیشرفت و عدالت.
#هاینریش_بل
People may not always remember your exact words or actions, but they will forever remember the feelings you gave them.
#ai_art
Two sleeping girls on the stove bench, 1895
by #Albert_Anker 🇨🇭
oil on canvas, 55.5 x 71.5 cm
Kunsthaus Zürich, Switzerland
Original file
Tenime yazılmışsın
Elimden ne gelir?
İçime kazınmışsın
Beynim kalbime yenilir
Tenime yazılmışsın
Elimden ne gelir?
İçime kazınmışsın
Beynim kalbime yenilir
Çıkmadın aklımdan bir gün
Yüzün hep gözümün ucunda
Kendini bi' duvar gibi
Ördün karşıma
Bulursun ararsan hata
Hep ölçer biçersen cefa
Unutulur gidersin
Kaldırırlar rafa
Tenime yazılmışsın
Elimden ne gelir?
İçime kazınmışsın
Beynim kalbime yenilir
Çıkmadın aklımdan bir gün
Yüzün hep gözümün ucunda
Kendini bi' duvar gibi
Ördün karşıma
Bulursun ararsan hata
Hep ölçer biçersen cefa
Unutulur gidersin
Kaldırırlar rafa
Hell Fire
اتش جهنم
اثر:
#Alan_Macdoneld(2021) 🎨
باور دارم به این جمله از داستایوفسکی که می گوید:
جهنم رنج ناتوانی از دوست داشتن است...
یعنی جانیانی که همنوعانشان را می کشند، ناتوان از دوست داشتن ادمها هستند و تا ابدالدهر در جهنم وجود خود سرگردان و پریشان خواهند ماند.
داستایوفسکی / برادران کارامازوف
برگریزان پاییز
مهسا امینی
زن زندگی ازادی