نام کتاب: "1984"
نویسنده: جورج اورول
ترجمه: صالح حسینی
خوانش توسط: آرمان سلطان زاده
سال انتشار : ۱۹۴۹
۷ بخش
👇
زندگی، پهنه غم و اندوه نیست، اندک زمانی است، برای شادی و بالندگی.
#حکیم_اُرُد_بزرگ
💛 @textpoem1
من یاد گرفتهام زوال یک رؤیا درست از جایی شروع میشود که آدمها به جای حرفزدن با دیگری، شروع به گفتگوهای درونی طولانی میکنند.
آن سنگ خودخوری که در دلت نگه میداری، عاقبت سنگین میشود و تو را به قعر تاریک دریای تنهایی بازمیگرداند.
#حمید_سلیمی
💛 @textpoem1
هیچ رابطهای قادر به از میان بردن تنهایی نیست.
هریک از ما در هستی تنهاییم. ولی می توانیم در تنهایی یکدیگر شریک شویم همان طور که عشق، درد تنهایی را جبران می کند. بوبر میگوید:
یک رابطهی خوب و صمیمی، بر دیواره های سر به فلک کشیده ی تنهایی آدمی رخنه می کند،
بر قانون بیچون و چرای آن فائق می شود و بر فراز مغاک وحشت انگیز عالَم، از وجود خود به وجود دیگری پل میزند.
#اروین_یالوم
📚روان درمانی اگزیستانسیالیسم
💛 @textpoem1
ديوانه ام
همه را تو مى بينم يا هميشه تو را مى بينم
هيچ قاصدكى را جز به خبر آمدنت نمى بينم
ديوانه ام
همه خيابان ها را من با تو مى رقصم برگ ها با خيابان
پاييز جشن با شكوه گريه دارهاست
بيا چشم هايم براى تو در چشم هاى من بخند
ديوانه ها با يك لبخند عاشق مى شوند
دارى گريه مى كنى ؟
نه بابا گريه چيه ، بارونه
ديوانه ام
هيچ بارانى مستى دست هايم را نمى پراند
نه دست هايم باز مى شود نه دست مى كشم از تو
اصلا بيا دست هايم براى تو محكم بگير مرا ، مستم ...
يِه كم الكل بدون تو آب است آب با تو شراب همين باران هاى با تو آتش مى زند مرا..
#سجاد_افشاريان
💛 @textpoem1
تـن تـو آهـنگی است
و تـن من کلمه ای است
که در آن می نـشیند
تا نـغمه ای در وجود آیـد
سروده ای که تـداوم را می تـپد
#احمد_شاملو
💛 @textpoem1
امید جان جهان است | قسمت سیزدهم پادکست اورسی منتشر شد.
این روزها که غلظت اخبار و اتفاقهای ناگوار از شرایط عادی خیلی بیشتر شده، برای اکثرمان احساس یأس بیشتر از همیشه خودنمایی میکند. قسمت سیزدهم پادکست اورسی، نتیجۀ کنجکاوی ما راجع به اُمید است.
حامی: خنیاگر، آموزشهای تصویری موسیقی
راههای شنیدن پادکست
«أنا لستُ حزینة
أنا حُزن العَالم!
فَفِی صَدری وطن یبْكی...»
من اندوهگین نیستم
من اندوه جهانم!
در سینهام سرزمینیست که میگرید.
#غادةالسمان
💛 @textpoem1
I know there is hope in these waters
But I can't bring myself to swim
When I am drowning in this silence
💛 @textpoem1
ادب جدایی در رابطه عاشقانه
انگار هنر عاشقی بیشتر آداب دانی و نکته سنجی در مقام پیوستن است، که باید دل محبوب را به دست آورد. هنر عاشقی شکل تعالی یافته هنر شکار است، اما شکار دل. عاشق بر گرد محبوبش می چرخد، می رقصد، پر می گشاید، نغمه سرمی دهد تا جلوه زیبایی هایش نظر محبوب را جلب کند، و او را به پاسخ متقابل و متقارن برانگیزد. ظاهراً شیوه دلربایی انسانها و سایر حیوانات تفاوت ساختاری بنیادینی ندارد. تفاوت اما در اخلاق عاشقی است. در قلمرو ما انسانها شکار دل محبوب به هر شیوه ای روا نیست، شیوه انسانی، عشق ورزی در قلمرو اخلاق است- یا باید باشد. اما به نظرم مهمترین ویژگی عشق ورزی انسانی، یعنی عشق ورزی در قلمرو اخلاق، رعایت آداب پیوستن نیست، آداب دانی در مقام گسستن است. ما در مقام شکار دل محبوب سراپا هوشیار و مراقب ایم و هزار و یک دقیقه ظریف را رعایت می کنیم، اما در مقام گسستن غالباً زمخت، بی ملاحظه و بی ادب می شویم- انگار نه انگار که مسؤولیت عاشقی به مقام وصل منحصر نیست، در هنگام فصل هم هست. همه ما کمابیش می دانیم که تجربه عاشقی در غالب موارد باران بهاری است- تند می بارد و زود سرمی آید. اما زخمهای عشق همیشه با ما می ماند. غالب زخمهایی که عشق بر روح ما حکّ می کند نه از اصل جدایی که از نحوه جدایی است. در رابطه عاشقانه افراد باروهای قلعه وجودشان را به روی هم می گشایند تا به عمق وجود هم درآیند. اما این گشودگی دل انگیز عمیقاً آسیب پذیرشان هم می کنند- قلعه ای که باروهایش گشوده است در برابر تیرهای آتشین حریف بی دفاع تر هم می ماند. این آسیب پذیری مفرط عشق را خطرخیر می کند، و در لحظه جدایی زخمهای عمیق تری بر عمق جان فرد برجامی گذارد. به نظرم مهمترین ادب جدایی در رابطه عاشقانه این است که هیچ یک از طرفین، رابطه را بی خبر و یکسویه قطع نکند. جدایی باید گام به گام و با آگاهی و توافق طرفین رخ دهد. طرفین باید به هم فرصت و امکان تحلیل، ارزیابی، و تلاش برای ترمیم رابطه را بدهند، و اگر این همه به جایی نرسید، بکوشند رفته رفته آمادگی های روانی لازم را برای جدایی در طرف مقابل فراهم آورند. و از آنجا که عاشقی نوعی اعتیاد است، در پاره ای موارد آن کس که در رابطه “ترک می شود” باید به کمک روانشناس و حلقه دوستان مراحل ترک اعتیاد از محبوبش را از سربگذراند تا زخم جدایی به شریانهای حیاتی روح اش نرسد. عاشق خوب آن نیست که می داند چطور دل محبوبش را شکار کند، عاشق خوب آن است که بداند چطور دل محبوبش را نشکند- حتّی در وقت جدایی. عشق انسانی بیش از آنکه هنر دلبری باشد، هنر دلداری است.
#آرش_نراقی
💛 @textpoem1
تفاوت میان یک انسان بیتجربه و انسانی مجرب در این است که اولی به هر بهانه خواهان مرگی شرافتمندانه است، در حالیکه دومی به خاطر هر چیزی به فروتنی زندگی را دوست دارد.
#جی_دی_سلینجر
💛 @textpoem1
بگذار
لب هایت
برای بوسیدن باشد...
چشم هایت
به اندازه ی کافی
حرف برای گفتن دارد!
#پرویز_محمدی
💛 @textpoem1
روز شماری مکن.
حتی اگر فکر میکنی در مهلکه،
افتادهای روز شماری مکن!
حالا هم لحظه شماری مکن!
شب نمیتواند تمام نشود.
طبیعت شب آن است که برود رو به صبح.
نمیتواند یک جا بماند.
مجبور است بگذرد.
اما وقتی تو ذهنت را اسیر گذر لحظهها کنی،
خودت گذر لحظهها را سنگین و سنگینتر میکنی؛
بگذار شب هم راه خودش را برود.
#محمود_دولت_آبادی
💛 @textpoem1
امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر میدهد با نغمهای بیکلام
و هرگز خاموشی نمیگزیند
و شیرینترین آواییست که
در تندباد حوادث به گوش میرسد
و توفان باید بسی سهمناک باشد
تا بتواند این مرغک را
که بسیار قلبها را گرمی بخشیده
از نفس بیندازد..
من آنرا در سردترین سرزمین شنیدهام
و بر روی غریبترین دریاها
با این حال؛ هرگز؛ در اوج تنگدستی
خرده نانی از من نخواسته است..
#امیلی_دیکنسون
#پادکست
💛 @textpoem1
- شما مثل اینکه تازه ازدواج کردین، آره؟
+ بله.
- چند وقته؟
+ پنج روز.
- پنج روز یا پنج ماه؟
+ پنج روز.
- یعنی درست شبِ زلزله؟
+ درست یه روز بعد از زلزله.
- حتماً کسوکارت طوری نشدن که تونستی توی این وضعیت ازدواج کنی، هان؟
+ چرا آقا، خیلی از دست دادیم. پسر عمو، پسردایی، پسرخاله.. کلاً اگه بخوای حساب کنی در حدوداً ۶۰، ۶۵تا از دست دادیم.
- پس چطور ازدواج کردین؟
+ ما انگشتر نامزدی گذاشته بودیم خونهشون، میخواستیم سه چهار روز دیگه عقدش کنیم. بعداً زلزله اومد که فامیل و بستگانمون از بین رفتن، ما دیگه بهامید بزرگتر نموندیم و گفتیم بهامید بزرگتر بمونیم یکی میگه هفتش رد شه، یکی میگه سومش رد شه، یکی میگه سالش رد شه... بالاخره ما هم توی این شلوغی تمومش کردیم و آوردیمش...
خلاصه گفتیم تشکیل زندگی بدیم، اونایی که رفتن مگه میدونستن؟ ما هم گفتیم تا زنده هستیم شروعِ زندگی کنیم. شاید زلزلهی بعدی اومد ما هم مُردیم. دروغ میگم آقا؟...
🎥 زندگی و دیگر هیچ...
#عباس_کیارستمی
💛 @textpoem1