@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
انسان آنچه که فکر میکند، نیست..
آن چیزیست که پنهان میکند...
" آندوه مالرو "
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
امروز خوبتر باش برای خودت، برای همه برای زمینی که به خوب بودنت نیاز دارد...
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
حال خوبتو فقط از خدا بخواه
خدا زیر قولش نمیزنه...
"
#اولین_سالگرد
عرض تسلیت به خاندان معزای تبریزی ونجفی وسایربستگان
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
خاطرۀ محمد قاضی 🌺
از آشنایی او با کتاب شازدهکوچولو.
داستان آشنا شدن من با کتاب «شازده کوچولو» داستان شیرینی است.
آن هنگام که در اداره حقوقی وزارت دارایی به خدمت مشغول بودم، یکی از دوستان با ذوق و با سواد که تحصیلاتش را در فرانسه انجام داده بود و زبان فرانسه را خوب میدانست، روزی در اداره به من گفت کتابی از فرانسه برایش رسیده که بسیار شیرین و جذاب است و از خواندن آن کلی لذت برده، بهحدی که علاقهمند شده و خیال دارد آن را به فارسی ترجمه کند.
من خواهش کردم که اگر ممکن است آن را چند روزی به من امانت بدهد تا من نیز آن کتاب مورد پسند وی را بخوانم و سپس به او برگردانم. او با لطف و محبتی که به من داشت پذیرفت و روز بعد کتاب را آورد و برای مدت یکهفته به من سپرد که پس از آن حتماً کتاب را به او برگردانم.
به عنوان پشت جلد کتاب نگریستم، دیدم نام کتاب شازده کوچولو و اثر نویسندهای به نام آنتوان دو سنت اگزوپری است. بار اول بود که با چنین کتابی برخورد میکردم. قول دادم که در ظرف همان یکهفته آن را بخوانم و سپس به او پس بدهم.
آنروز با کتاب دریافتی پس از تعطیل اداره، طبق معمول به توپخانه رفتم و سوار اتوبوس شدم و در همانجاکه درکنار پنجره نشسته بودم، کتاب را گشودم و شروع به خواندن کردم. چند صفحهای که پیش رفتم و بهراستی آنقدر کتاب را جالبتوجه و شیرین و دلنشین یافتم که اصلاً متوجه نشدم کی اتوبوس از مسافر پر شد و کی به راه افتاد؛ و فقط وقتی به خود آمدم که به انتهای خط، یعنی به ایستگاه راهآهن رسیده بود و شاگرد شوفر خطاب به من که تنها مسافر مانده در اتوبوس بودم گفت: آقا اینجا ته خط است، چرا پیاده نمیشوید؟
سرم را از روی کتاب برداشتم و اعتراض کردم که: ای آقا، من میخواستم در چهارراه معزالسلطان پیاده شوم، چرا حالا به من میگویید؟ گفت: آنجا هم اعلام کردیم که چهارراه معزالسلطان است دو، سه نفری پیاده شدند ولی شما پیاده نشدید. لابد در آنجا هم مثل حالا سرتان با کتاب گرم بود و نفهمیدید.
باری، کتاب شازدهکوچولو را آنقدر زیبا و جالبتوجه یافتم که دو روزه قرائت آن را به پایان آوردم و تصمیم گرفتم که به ترجمۀ آن بپردازم. البته دوست بنده نیز اظهار علاقه به ترجمه آن کرده بود، ولی چون تا به آن دم نه کتابی ترجمه کرده و نه چیزی با نام او به چاپ رسیده بود که مردم او را بشناسند و با نامش آشنا باشند، من حرفش را جدی نگرفتم و شروع به ترجمۀ کتاب کردم.
هفته موعود به پایان رسید و او کتابش را از من خواست. من بهعذر اینکه گرفتاریهای خانوادگی مجال نداده است کتاب را به پایان برسانم و اکنون به نیمههای آن رسیدهام، خواهش کردم که یکهفته دیگر هم به من مهلت بدهد. او اعتراض کرد و جداً کتابش را خواست، ولی چون من اصرار ورزیدم، پذیرفت و تأکید کرد که دیگر مهلت تمدید نخواهد شد و باید حتماً در آخر هفته کتابش را به او پس بدهم و من بیآنکه بگویم به ترجمۀ آن مشغولم، قول دادم که حتماً تا آخر هفته کتاب را پس خواهم داد و دیگر همه وقت خود را صرف ترجمۀ آن کردم تا در پایان دوازده روز دیگر کارم به پایان رسید. آنوقت کتاب را بردم و پس دادم دوستم را با اینکه از خلف وعده من کمی دلگیر شده بود، خوشحال کردم. ولی وقتی گفتم که آن را ترجمه هم کردهام، سخت مکدر شد و گفت: من خودم میخواستم این کار را بکنم، شما به چه اجازهای و به چه حقی چنین کاری کردهاید؟ من که کتاب را برای ترجمه به شما نداده بودم.
گفتم: شما که تابهحال به کار ترجمه دست نزدهاید، و من به همین جهت حرفتان را جدی نگرفته بودم. بههرحال اگر از یک کتاب دو ترجمه در دست باشد مهم نیست و عیبی نخواهد داشت. اگر هم موافق باشید، من حاضرم ترجمۀ کتاب را به نام هردومان اعلام کنم و ضمناً ترجمۀ خودم را هم به شما بدهم که اگر با هر جای آن موافق نباشید، به سلیقۀ خودتان آنجا را عوض کنید و سپس بدهید تا کتاب به نام هردومان چاپ شود.
گفت: خیر، من میخواستم فقط به نام خودم آن را ترجمه کنم و دیگر شازده کوچولو برای من مرده است. خندیدم و گفتم: اگر برای شما مرده است، من او را برای همه فارسی زبانان زنده کردهام.🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
فیلسوف آزادی 🌺
جاناستوارتمیل، یکی از فیلسوفان آزادی است.
استوارت میل معتقد است که خطرِ سرکوبِ آزادیِ بیان بیشتر از خطرِ آزادیِ بیان است و البته دفاعِ وی از از آزادیِ بیان، دفاعی منطقیفلسفی است.
وی چنین دفاع میکند که مطلبی که فرد میخواهد بیان کند از سه حال خارج نیست:
یا درست است یا نادرست است و یا قسمتی درست و قسمتی نادرست است.
اگر درست باشد ممانعت از بیان آن باعث میشود که مردم از سخن درست محروم شوند و در جهالت باقی بمانند.
اگر نادرست باشد جلوگیری از آن باعث میشود که امکان ابطال و ردّ آن نزد مردم از بین برود.
اگر قسمتی درست و قسمتی نادرست باشد مردم هم از بهرهمندی از قسمت درست و هم از امکان ابطال قسمت نادرست محروم میشوند.
گرچه وی تأکید دارد که از کجا معلوم که آنچه ما نادرست میدانیم و مانع گفتهاش میشویم، درست نباشد؛
چراکه تاریخ ثابت کرده است که عقاید بسیار زیادی سرکوب شده اما بعدها معلوم شده که آن عقاید درست بوده است.
بنابراین آنچه ما به آن معتقدیم، حقیقت محض نیست و باید اجازه دهیم تا دیگران هم عقاید خود را که مخالف عقاید ماست، بیان کنند.🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دال
ای برف ، سپیدانه ببار...🥀
تب کرده خیال من صمیمانه ببار
بر جان به لب رسیده جانانه ببار
در باور من نبود سرمای سیاه
ای برف دمت گرم سپیدانه ببار
عارف خوشرودی 🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
برگی از یک کتاب : 🌺
در رأس محاکم عرف شاه صفوی قرار داشت.
هر حکمی، چه از سوی محاکم عرف و چه از
سوی محاکم شرع صادر می شد برای اجرایی
شدن باید به موافقت شاهنشاه می رسید.
فرمان شاهی از نافذترین حکم ها و بدون هیچ
قید و شرطی بلافاصله اجرا می شد. شاهنشاه
صفوی هم قاضی و هم مجری حکم بود؛ این
قدرت را داشت که حلال را حرام و حرام را
حلال کند و هیچ کسی هم نمی توانست بر
حکم او خرده بگیرد، چنان که شرلی در
سفرنامه اش عنوان می کند: «اگر شاه بخواهد
شراب تا سه روز آزاد می شود بعد سه روز هر
کسی مست کند مجازات او سر بریدن است.»
منبع: سفرنامه برادران شرلی،آنتوان شرلی،ترجمه آوانس،ص۷۷🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
جمهوری لبخند ! 🌺
خندیدی و شهر آرزومند تو شد
گل با همه اسم و رسم ، پسوند تو شد
یک رای که بیشتر ندارم، آن هم
تقدیم به جمهوری لبخند تو شد .
محمد علی نیکومنش 🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
مرگ سهراب 🌺
سهراب مرده
در بیابان کاشان اما،
اجاق شقایق هنوز گرم است.
علیرضا طالبی پور 🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
سعید نفیسی 🌺
زاده ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ تهران
درگذشته ۲۳ آبان ۱۳۴۵ تهران
ادیب، شاعر، نویسنده، مترجم و تاریخنگار.
شعری از شادروان سعید نفیسی:
از جهان رفت 🌱
رفت فرهاد و ازو قصة شيريني ماند
وز جوانمردي او تا ابد آييني ماند
دوش رفت از برم آن دلبر و در خانة من
بوي جان پروري از طرة مشكيني ماند
ذوق ديدار دمي بود و زان تا دم مرگ
بار رنجي ست كه بر خاطر غمگيني ماند
نام آن خواجه به زشتي و به رسوايي رفت
نام نيكوئي اگر ماند ز مسكيني ماند
ايخوش آن پادشه كشور معني كه ازو
از همه مال جهان خرقه ی پشميني ماند
دين پاكي كه پي خدمت خلق آمده بود
شد فراموش و از آن زاهد خودبيني ماند
اي كه از عشق «نفيسي» خبري مي شنوي
از جهان رفت و ازو شهرت ديريني ماند🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
ای حافظ 🌺
سخن تو هم چون ابدیت بزرگ است؛ زیرا آن را آغاز و انجامی نیست. کلام تو هم چون گنبد آسمان، تنها به خود وابسته است و میان نیمهٔ غزل تو با مطلع و مقطع آن فرقی نمیتوان گذاشت؛ زیرا همهٔ آن در حد جمال و کمال است.
اگر روزی دنیا به سرآید،
ای حافظ آسمانی
آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم. چرا که این، افتخار زندگی من و مایهٔ حیات من است.
یوهان ولف گوته شاعر آلمانی 🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
شناخت انسان ها 🌺
مردها را در هنگام مریضی همسران شان
میتوان شناخت و زنها را
در هنگام تنگدستی مردان زندگی شان!
دوستان را در هنگام سختیهای روزگار
میتوان کشف کرد و فرزندان را در زمان
کهنسالی والدین.
برادران را در وقت تقسیم میراث میتوان
تشخیص داد و نزدیکان وخویشاوندان را
در غربت و جلاوطنی.
حقیقت دوستی را بعد از رسیدن به هدف
میتوان شناخت و ایمانداران را در لحظهی
امتحان الهی.
انیس منصور،
نویسنده و ادیب مصری🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
تنها....🌺
« ای دوست! بیا تا غم فردا بخوریم »
جز این، چه به دست هستمان، تا بخوریم؟
از سفرهی دیروزپرستان، تنها
باید غم فردای تو را، ما بخوریم!
سپاهی_لایین(کاوە زێدان)🥀🥀🥀
*ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم-خیام🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
از میان همه پیامبران جرجیس را انتخاب کرد!🌺
گویند روباهی خروسی را از دیهی بربود و شتابان به سوی لانۀ خود می رفت. خروس در دهان روباه با حال تضرع گفت:"صد اشرفی می دهم که مرا خلاص کنی." روباه قبول نکرد و بر سرعت خود افزود. خروس گفت:"حال که از خوردن من چشم نمی پوشی ملتمسی دارم که متوقع هستم آن را برآورده کنی." روباه گفت:"ملتمس تو چیست و چه آرزویی داری؟" خروس گرفتار که در زیر دندانهای تیز و برندۀ روباه به دشواری نفس می کشید جواب داد:"اکنون که آخرین دقایق عمرم سپری می شود آرزو دارم اقلاً نام یکی از انبیای عظام را بر زبان بیاوری تا مگر به حرمتش سختی جان کندن بر من آسان گردد.»
البته مقصود خروس این بود که روباه به محض آنکه دهان گشاید تا کلمه ای بگوید او از دهانش بیرون افتد و بگریزد و خود را به شاخۀ درختی دور از دسترس روباه قرار دهد. روباه که خود سرخیل مکاران بود به قصد و نیت خروس پی برده گفت: جرجیس، جرجیس و با گفتن این کلمه نه تنها دهانش اصلاً باز نشد بلکه دندانهایش بیشتر فشرده شد و استخوانهای خروس به کلی خرد گردید. خروس نیمه جان در حال نزع گفت:"لعنت بر تو، که در میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کردی."🥀🥀🥀
@tab
۱۰ ژانویه روز تن تن است. 🌺
۱۰ ژانویه ۱۹۲۹ تنتن خبرنگاری کنجکاو
و ماجراجو همراه با سگ محبوبش میلو
توسط هرژه، کارتونیست بلژیکی خلق شد🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
مادر 🌺
با گوشه ی لب تبسمی مبهم کرد
زنبیلِ نگاه را پر از شبنم کرد
دود از نفس اجاق بالا می رفت
مادر کمی از ابر برایم دم کرد!
شعر :
هادی ناظریان
تابلو :
هادی ضیاءالدینی🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
برای زمستان و برف جدید 🌺
به بی رنگی! نویدش را نوشته
زمین مشق ! سپیدش را نوشته
به روی سینه ی کوه و در و دشت
خدا شعر ! جدیدش را نوشته
عزیزعلی انصاری 🥀🥀🥀
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
حضرت موسی درخواست کرد
تا همنشین خود را در بهشت
مشاهده کند. قصابی ساده را
نشانش دادند که تنها ویژگی اش،
خدمت به مادر پیرش بود....
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
میگن شیشه حافظه داره
یعنی هر ضربه ای بهش بزنی
تو خودش جمع میکنه
برا همینه که بعضی وقتا
بی دلیل یا با یه تقه کوچیک میشکنه
حکایت دل ما آدماست.
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
تاریکی، نمیتواند بر تاریکی غلبه کند،
تنها روشنی میتواند آن را انجام دهد؛
نفرت، نمیتواند بر نفرت غلبه کند،
تنها عشق میتواند آن را انجام دهد...
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
زمانی که خدا اراده بر کاری کند غیر ممکن ممکن میشود، خدایا شکرت...
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند، بچه ها نمی توانند بزرگ شوند،این طور نیست ؟ نه ، نمی توانند. شاید قد بکشند اما بال و پر نخواهند گرفت..!
#آنا_گاوالدا
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
همیشه به داشته هایت
شکر گزار باش
چیزی که تو قدرشو نمیدونی
دیگران با گریه از خدا میخواهند!
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
تو استوری ها، از دوستانم پرسیدم؛ قشنگترین جملهای که از روانشناس یا مشاورت شنیدی چی بود!؟
+ عزیز دلی نوشت یه بار مشاورم گفت؛ "دوست داشتن کسی که هیچ حسی بهت نداره، مثل اینه که تو فرودگاه منتظر کشتی باشی".
و این تلنگر سنگینی بود...
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
اونقدر فکر نکن
چه جوری میشه بخواد بشه
میشه خدا قشنگ میچینه
بهش اعتماد کن رفیق
❖
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو
شش درس طلایی، از زبون قدیمیا ...
👈با آشنا معامله نکن ...
👈چیزی که قطعی نشده رو
به هیچکس نگو ...
👈به آشنا کمک کن ولی آشنارو
باخودت همکار نکن ...
👈با همکارت رفیق نشو
👈خوشحالی و موفقیتت رو جار نزن
👈زود میفهمی آدم یه دونه از
غریبه میخوره ده تا از خودی ...
#سخنان حکیمانه
سوزاند مرا، نه آتشی،آه خودم
چاهی ست اگر،نشسته در راه خودم
اقبال مرا ببین،به دریا بروم
باید ببرم آب به همراه خودم
#مرتضی_برخورداری
🔻🔻🔻🔻
@tabiat_dalaho
⚘╰══•🍀•══╯⚘
#طبیعت_دالاهو