ترس هنگامی به وجود می آید که بین «فکر کننده» و «فکرهایش» تضاد٬ جدایی و دوگانگی هست.
هنگامی که «فکر کننده» وجود ندارد٬ هیچ تضاد و دوگانگی نیز در فکرها وجود ندارد.
(در این صورت تنها فکر است- نه «من فکر میکنم»)
چیزی که واضح٬ یا مضمر است٬ برای درک یا شناخته شدن نیاز به تلاش و کوشش ندارد.
فکر کننده از طریق فکر شکل میگیرد. آنگاه فکر کننده خودش را بکار میگیرد و میکوشد تا فکرها را شکل بدهد٬ آنها را کنترل کند؛ آنها را نظم و سامان بدهد؛ یا آنها را پایان بدهد؛ آنها را متوقف کند.
«فکرکننده» یک پدیدهی جعلی٬ ساختگی و کاذب است؛ توهمی است که خود ذهن آن را به هم بافته.
کریشنامورتی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@taalibakhshi
دانایی بازتاب شناسایی انسان از گستره ای است که تحت سیطرهی روشنایی و نور است و فراتر از دانایی شناسایی فراسوی مرز این گستره یعنی پهنه ی ناشناخته ظلمت و تاریکی است .
@taalibakhshi
آدمی که به دانایی خویش اشراف پیدا میکند مسافر سرگردان ظلمت و روشنایی درون خویش؛ آدم بودن را با دوگانگی اش تکرار میکند.
نقطه ی تلاقی نور و تاریکی خاکستریست .
طلوع یا غروب، هرکدام آغاز و پایان دیگری است اما حد فاصل خیر و شر بیرنگ است.
خط باریک و مبهم بیطرفی جایگاه سیمرغ است نه آدمی.
اما به گمان وارثان آسمان آنان که در ظلمات مشعل افروخته اند، دیده اند که در غروب همیشگی ترازوی شاهد هیچ گاه بر هم نمیخورد.
چنان که در طلوع سرمدی، هر کفه ی میزان با کفه ی دیگر برابر است.
@taalibakhshi
✨️🕊✨️
هر لحظه در برابر گذشته بمیرید
شما به گذشته نیاز ندارید
فقط در مواردی که گذشته کاملاً به لحظه حاضر مربوط می شود به آن رجوع کنید.
نیروی این لحظه و کامل بودن وجود را حس کنید.
حضور خود را احساس کنید.
آیا نگران هستید؟ آیا بسیاری از افکار شما در اطراف «اگر دور می زند؟» در این صورت شما خود را با ذهن یکی می دانید؛ ذهنی که خود را به یک وضعیت تخیلی آتی فرافکنی کرده و ایجاد هراس می کند.
امکان ندارد بتوانید با چنین وضعیتی رو به رو شوید، چون وجود ندارد این وضعیت یک توهم ذهنی است.
فقط با قبول لحظه حال می توانید این دیوانگی را که دشمن سلامت و زندگی شما است متوقف کنید.
✴️ به نفس کشیدن خود آگاه شوید
✴️ هوایی را که به درون بدن وارد و از آن خارج می شود احساس کنید.
✴️میدان انرژی درونی خود را حس کنید.
✅️ تمامی آن چه که باید در زندگی حقیقی (نه در فرافکنی ها تخیلی ذهن ) با آن رو به رو شوید و به آن رسیدگی کنید در همین لحظه است.
#اکهارت_تله
@taalibakhshi
کلیدِ رستاخیزِ سرمست ، در دستانِ انسانی
است از جنس نور....
همو که یادش ،سکوت را بدل به آواز می کند....
#ساده_لوح
#محمود_پورآزاد
@taalibakhshi
چون در دریا افتاد، اگر دست و پای زند، دریا در هم شکندش، اگر خود شیر باشد.
الّا خود را مرده سازد.
عادت دریا آنست که تا زنده است او را فرو میبرد، چندانکه غرقه شود و بمیرد.
چون غرقه شد و بمرد، برگیردش و حمالِ او شود.
اکنون از اول خود را مرده سازد، و خوش بر روی آب میرود.
#شمس_تبریزی
@taalibakhshi
دلا در راه حق گیر آشنایی
اگر خواهی که یابی روشنایی
در افتادی به دریای حقیقت
مشو غافل همی زن دست و پایی
از آنجا که جمعی از هنرمندانمون منطق الطیر عطار رو بصورت نمایشنامه صوتی اجرا کردند...
به پاس زحماتشون و آشنایی با آن عارف گرانقدر، در این کانال روزانه یک قسمت از آن گذاشته میشود.
گر مرد رهی ز رهروان باش
در پرده سر خون نهان باش
بنگر که چگونه ره سپردند
گر مرد رهی تو آن چنان باش
خواهی که وصال دوست یابی
با دیده درآی و بی زبان باش☘
تعالی بخشی
@taalibakhshi
گروهى نزد شبلى آمدند و شبلى به آنان گفت:
چه كسانى هستيد؟
گفتند: دوستداران تو هستيم.
شبلى آنان را با سنگ بزد و همگى گريختند.
شبلى به آنان گفت: از من مىگريزيد؟
اگر از دوستداران من بوديد از بلاى من نمىگريختيد.
شبلى ادامه داد: اهل محبت جام دوستى را نوشيده اند تا آنجا كه زمين به آنان تنگ آمده است.
حق معرفت او را بجاى آوردند و در عظمت او حيران و در قدرت او در حيرت اند.
از جام محبت او نوشيده اند و در درياى انس او غرقه اند و از مناجات با او لذت ميبرند.
و اين شعر را انشا كرد:
ذكر المحبة يا مولاى اسكرنى
وهل رأيت محباً غير سكران
**مولايم ياد كردن از محبتت مرا سرمست مىكند**
**يا محبى را ديدهاى كه مست نباشد؟**
#مكاشفة_القلوب
#غزالى
« طالب مولا مَرد است »
( حتی اگر زن باشد )
مانند " رابعه " طالب حق باش .
او یک زن نیست ، هزار مَرد است .
@taalibakhshi
در ابتدا عاشق به گفت وگوی درآید پس در جست وجوی آید، پس دل از خود به کلی برگیرد و پروانه وار خواهد که در پیش او میرد .
یعنی اول ذاکر بود ، پس طالب شود ، پس عشق بر او غالب شود .
#عین_القضات_همدانی
تعالی بخشی
@taalibakhshi
مولانا
هر زمان نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتیست
مصطفی فرمود دنیا ساعتیست
شمس
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهی (رهم) زین زندگی پایندگیست
تعالی بخشی
@taalibakhshi
🎼
❤️🕊
بهاء ولد (پدر مولانا):
قطره به خود نتواند رفتن سوی دریا تا قطره های دیگر با وی یار نشود.
محبت چون به غایت رسد
آن را عشق خوانند
و عشق خاصتر از محبت است زیرا که
همه عشقی محبت باشد
اما همه محبتی عشق نباشد
و محبت خاصتر از معرفت است .
پس اول پایه معرفت است
دوم پایه محبت
و سوم پایه عشق
و به عالم عشق که بالای همه است نتوان رسیدن تا از معرفت و محبت دو پایه ی نردبام نسازند...
#شیخ_اشراق
#سهروردی
سالک با فروگذاردن مدرکات حسي و چشم فرو بستن از اين دنيا، نفس مدبر خود را از کالبدش جدا میکند؛ جهان نوراني را درحالي که وي همچنان در اين جهان خاکي است، بدون
طی مسافت و حرکت مشاهده ميکند و به تناسب مقامش چيز خاصي را ميبيند. اين توانايي از نظر سهروردي، دانش کياني فره يا فره کياني است و خداوند گاران تجرد و کاملان در حکمت عمليه و علميه با سلوک به مقامي خاص ميرسند که در آن مقام با استفاده از انوار و معاني عالم بالا، خود ميتواند به هر صورت که بخواهد مُثُل معلقه ای را بيافريند که قائم به ذات باشند. یعنی به تناسب مقامش در عالم نورانی خیال، به مرحله «کُن »نائل میشود، قدرت تصویرگری و خلق صور را می یابد و در هنگام بازگشت به عالم حسی با ضبط و حفظ صور آنها را خلق نمایداین سالک را از آن جهت که حکایت گر عالم انوارِ مافوق جسمانیات (جواهر غاسق) است، میتوان هنرمند دانست. هنرمندی که خالقیت قوه خیال او در پرتو نورانیت آن عالم نورانی به آثار هنری معنایی خواهد بخشید که دارای بیانی تمثیلی خواهندبود و تصاویر منعکس شده در خیالش در اوج زیبایی و تقدس قرارخواهندگرفت و زیبایی روحانی در کار هنرمند به منصه ظهور خواهدرسید.
بنابراین چنین زیبایی میتواند رهایی دهنده باشد یعنی هنرمند و مخاطب را به خارج از زندان نفس رهنمون سازد.
متن بر اساس اندیشه #سهروردی
تعالی بخشی
@taalibakhshi
برخی سفر ها،
سفر به آگاهی ناب است، همچون معراج.
برخی سفر ها،
سفر نجات است، چون سیر کشتی نوح.
برخی سفر ها،
سفر به فرودست است همچون تولد به دنیا.
برخی سفرِ ها؛
لقاء و دیدار است همچون سفر موسی به کوه طور.
برخی سفر ها،
سفر دانه است به درخت، ابر است به باران، اسارت است به رهایی.
برخی سفرها،
به موت اسرارآمیز است همچون سفر عُزَیر،
برخی از سفر ها؛
طی الارض است و برخی طی السماء.
برخی از اینجا به آنجاست
و برخی از اینجا به ناکجا.
سفر عشق و سفر در خویشتن خویش...
سفر از رنج به آرامش،
و سفر از خویش به دوست.
این جهان، یکپارچه از جنس سفر است،
تار و پودش سفر است و ما همگی مسافران...
#مسعود_ریاعی
تعالی بخشی
@taalibakhshi
🎼
❤️🕊
مرا از سفر سرشته اند...
از غبار راه...
از قصه های دلتنگی رهگذران کوی یار...
از ردپای قدم هایشان که
بوی عشق می دهد...
تعالی بخشی
@taalibakhshi
☘️🌷☘️
گر مرد رهی ز رهروان باش
در پرده سر خون نهان باش
بنگر که چگونه ره سپردند
گر مرد رهی تو آن چنان باش
خواهی که وصال دوست یابی
با دیده درآی و بی زبان باش☘
منطق الطیر عطار
دیدار با #سیمرغ
جلد اول
قسمت دوم🌷
@taalibakhshi
🎼
❤️🕊
عبدالله انصاری:
نه هر که راه دید، در راه برفت؛ و نه هر که رفت، به مقصد رسید...
🍂
سرمست را گفتند :
گویا تب داری! نزد طبیب رو!
گفت :
تا حبیب باشد مرا با طبیب چه کار؟!...
نزد او می روم که آتشم بیافزاید....
#ساده_لوح
#محمود_پورآزاد
@taalibakhshi
#گرجیف
هدف عشق آگاهانه این است که باعث
✨ تولد دوباره یا کودکی معنوی✨ شود ...
#عشق_آگاهانه📚
💞🕊
✨️🕊✨️
تو در جهان نیستی
تو خود جهانی، بخشی حقیقی از آن.
در نهایت
تو یک فرد نیستی
بلکه نقطه ای مرکزی هستی که در آن، جهان به خودآگاهی می رسد.
چه معجزه ای!
#اکهارت_تله
#شمس_تبریزی:
ما آنیم که زندان را بر خود بوستان گردانیم. چون زندان ما بوستان گردد، بنگر که بوستان ما خود چه باشد؟!
☀️🕊
🍁🕊
رها کردن قضاوت
پیش نیاز شنیدن آوای خداوند است.
شرط ضروری رستگاری
دوری از قضاوت است
#دوره_ای_در_معجزات
تعالی بخشی
@taalibakhshi
🎼
❤️🕊
بدون اجازه من،
هیچ کس نمی تواند مرا آزار دهد.
#مهاتما_گاندی
تعالی بخشی
@taalibakhshi
🎼
❤️🕊
"سرمست" در پي بلوري كردن
نوري در وجودش...
به حوزه هاي مختلف شناخت
سرك ميكشد...
اما وادي هنر...
حال او را خوب ميكند...
او فلسفه مي آموزد...
با رنگ و بوي هنر
و عرفان...
گويي هنر بخش جدايي ناپذير زندگي اوست...
اينگونه حال وجودي اش ارتقا مي يابد؛
زماني كه عشق را هم به هنر و فلسفه و عرفان مي افزايد،
اهل ها را جذب مي كند.
چقدر دنياي "سرمست" هنرمند زياد دارد...
#سرمستے
فرحناز اسعدے
@taalibakhshi
https://instagram.com/mahmoudpourazad?igshid=NGVhN2U2NjQ0Yg==
عبارتهای تاکیدی روزانه 👌