در هر حمله ؛
شما ضعف های خود را فرا می خوانید در حالی که؛ هر بار که✨ می بخشید قدرت ملکوتی درون خود را فرا می خوانید✨
📕 #دوره_ای_در_معجزات
@taalibakhshi
✨🎼🕊
@taalibakhshi
چوب را حرمت برای میوه اش باشد و چون ،Читать полностью…
میوه نباشد ، سوختن را شاید.
آن کس که واقفِ معنی باشد ، از این معنی بگیرد.
صورت نیکوست ،
چون معنی با آن یار باشد.
#حضرت_شمس
امروز مهربان باشید.
بندهی قدسی خداوند
لایق رحم و مهربانی شماست.
اوست که از شما میخواهد اکنون
راه آزادی را بپذیرید و او را انکار نکنید.
عشق الهی پروردگار به شما تعلق دارد.
وظیفهی شما در اینجا، در روی زمین
بخشیدن و پذیرش او به عنوان
هویت قدسی شماست.
📕 #دوره_ای_در_معجزات
@taalibakhshi
از نور به نور، منزلی بس دور است
کاین نور ز ظلمتست و آن از نور است
توحید و یگانگی برون از نور است
آنکس که نداند این سخن معذور است
📚 #تمهیدات
✍ #عینالقضات_همدانی
🌾🌾 @taalibakhshi
انگاه که فکر کردم جدا از خداوند زندگی کرده ام در اشتباه بودم.
اکنون می دانم زندگی من ، زندگی خداوند است و من خانه ی دیگری ندارم و جدا از او وجود ندارم.
او افکاری ندارد که از من جدا باشد و من افکاری ندارم که متعلق به او نباشد.
📕 #دوره_ای_در_معجزات
@taalibakhshi
تو را چه هراس از اینکه تنت در جامهای مندرس پوشیده یا معده ات از خوراک خالی باشد اگر من عهدهدار تو؛ ذهن تو و جسم تو باشم؟
تو باید از همه چیز خالی شوی
تا عشق خویش را به من عرضه کنی
و من به تو زندگی خواهم بخشید.
#بیگانه_ای_بر_لب_رودخانه
#تعالی_بخشی
🌟 آب چشم خویش نگاه دار تا
در اندرون تو دریایی شود ✨
✨چنانکه در آن دریا
دل را بجویی، نیابی! ✨
⚡️الا عند ملیک المقتدر.⚡️
📚 #تذکرةالاولیا
✍ #عطار
🌱ذکر رابعه🌱
🫧🫧 @taalibakhshi
نکته مهم دانستن این امر است که ما محدود هستیم زیرا کالبد جسمانی ما آگاهی ما را کنترل میکند ولی اگر بتوانیم آن را برعکس کنیم یعنی طوری که کالبد اختری ما آگاهی ما را کنترل کند عملاً می توانیم هر کاری را انجام دهیم که تصورش را میکنیم.
کتاب گذر ساحران
🆔 @taalibakhshi
جبرئیل صفتی باید که دزدیده در جمال ابلیس نظر کند.
📚 #عینالقضات_همدانی
💙💙 @taalibakhshi
من نور این دنیا هستم
بگذار نور این دنیا را درون
خودم مخفی نکنم.
این سایه در مقابل این نور
ناپدید می شود.
من به عنوان نور این دنیا
وظیفه دارم ببخشم.
بگذار این مشکل کمکم کند
معنای بخشایش را بیاموزم.
📕 #دوره_ای_در_معجزات
@taalibakhshi
انسان هم، آهنگ بود...
"در ابتدا كلمه بود، و كلمه نزد خدا بود. ..."
و خداوند جهان را از كلمه آفريد و از صوتى ويژه خلق كرد. آوايى مقدس، كه آهنگ جهان بود و جهان، هماهنگ با آهنگ كلمه بود و همه چيز موزون مى نمود. و جز آواى كلمه چيزى به گوش نمى رسيد. همه هستى و هست، با صوت كلمه به رقص آمد و هم آوا گشت و بى وقفه كلمه را مى خواند.
او اراده فرمود كه انسان را خلقت بخشد. پس به گِل شكل بخشيد و از آواى كلمه كه آهنگ روح بود، در او دميد و او زنده شد. كلمه روح بود و روح آهنگ و انسان هماهنگ با روح، و همه چيز موزون مى نمود. پس اراده فرمود تا آهنگ هاى ديگرى از كلمه را نيز به مخلوق تازه اش بياموزد، اَسما را به انسان آموخت و انسان اشرف مخلوقات گشت.
@E_F_T
و انسان هم، آهنگ بود. آهنگى زيبا كه جز ارتعاش كلمه نبود. انسان از آواى روحبخش كلمه مست بود. و روحش جز آوا را تكرار نمى كرد. او موزون مى نمود، چون جز آهنگ نبود. او بود و هو... هو بود و هو... هو بود و او... و تنها هو آشكار بود.
تا روزى كه از آن آهنگ سحرآميز غافل شد و غفلت او كلمه را از خاطرش برد. روح خاموش گشت و ذهن فعال شد و به نيك و بد پرداخت. از اين به آن مشغول شد و از آن به اين و روح و كلمه و آهنگ را فراموش كرد. ديگر روحش آهنگى نمى نواخت، گوش هايش سنگين شد، چشم هايش نديد، دلش سنگ شد، دورِ خود پيچيد و تابيد، تابيد و پيچيد، چرخيد و چرخيد، دور شد و دور شد و به اطراف مشغول. روحش را گم كرد، چون روح، كلمه را از خاطر برده بود و جدايى انسان از روح و روح از كلمه، از اينجا آغاز شد...
او جاى خالى گم شده اى را احساس مى كرد، اما از ياد برده بود كه آن گمشده چيست و كجا بايد به دنبالش گردد، چشم گشود و به ديدنى هاى بيرون مشغول شد، پس چشم گشوده اش به خواب رفت و در خواب مى ديد و مى دويد و دور مى شد و به خيال خود نزديك مى شد و در وهم لذت مى برد و در وهم مى خنديد و باز جاى خالى كلمه را در وجودش احساس مى كرد و همچنان مى دويد و مى ديد و هر چه مى ديد كورتر مى شد و هرچه مى شنيد ناشنواتر مى گشت، پس دور و دورتر شد. سرگردان تر و رنجورتر، آشفته تر و بيمارتر تا رفته رفته به خواب مرگ فرو شد.
و كلمه شاهد بود بر ناهماهنگى مخلوقش...
پس جسم پوشيد و به زمين آمد. آهنگ را سر داد و انسان را خواند. اما ديگر نه تنها چشم هاى او نابينا شده بود كه گوش هايش هم ناشنوا و صوت "هو" را نمى شنيد و آهنگ را نمى شناخت و به فهم درنمى يافت و به قلب حس نمى كرد. ذهن، خود را به غفلت مى زد و قلب بى قرار مى تپيد و روح به خود مى پيچيد.
كلمه آهنگ را سر داده بود و همآهنگ با آهنگ انسانِ بيمارش او را تكان مىد اد و با آهنگهاى گوناگون بر او مى نواخت. اما آهنگ او تنها به شرط ايمان دريافتنى بود. و آنهايى كه روح شان هنوز نمرده بود به رقص آمدند و هر كدام بنا به ايمان و ظرفشان از كلمه پر شدند، آهنگ زندگى به يادشان آمد و با صوت كلمه هم ارتعاش شدند و هستى شان آهنگ كلمه را سر داد و طوفان سراپاى وجودشان را گرفت.
هر كسى به نوعى چرخان شد. بعضى با روح شان حضور كلمه را دريافتند، بعضى قلب شان با نور كلمه پر شد و بعضى ذهن شان از شعور كلمه برخوردار گشت. آهنگ، درون شان مى نواخت و صوت در آنها مى پيچيد و به پروازشان درمى آورد.
و كلمه شاهد، و همآهنگ با انسان گمشده آهنگ هاى مختلفى را مى نواخت، بى وقفه مى نواخت، مگر گوش هاى بيشترى را شنوا سازد و چشم هاى بيشترى را بينا... اما در آهنگ او رازى نهفته بود سرشار از بيم و اميد.
و او گفت: "اتفاقى بزرگ در پيش است با آن هماهنگ شويد، چون همه كسانى كه با آن نمى خوانند به سختى هلاك مى شوند."
آنهايى كه گوش هايشان زودتر شنيد و چشم هايشان سريع تر ديد خود به آهنگ بدل گشتند و هماهنگ با كلمه، آهنگ را سر دادند. آهنگ ها از گوشه و كنار جهان به صدا درآمده بود و سمفونى ظهور كلمه نواخته مى شد و آهنگ آشكارى مى نواخت. او اراده كرده بود كه حقيقت كلمه را آشكار سازد. چون جهان را براى انسان، و انسان را براى كلمه آفريده بود و جز كلمه چيزى حقيقت نداشت.
هر كس ذره اى شنوايى داشت و اندكى بينايى، آهنگ ها را شنيد و دريافت و از "شاهدان كلمه" شد و با آهنگ، هماهنگ شد و به پرواز درآمد و محو كلمه شد و در كلمه محو شد.
نابينايان و ناشنوايان در غفلت نه شنيدند و نه ديدند، پس خوابيده مردند.
... و كلمه همچنان آهنگ خود را مى نواخت و مى رفت تا آشكار شود.
@E_F_T
ابن عربی عالم را نسبت به حق مانند نسبت سایه به صاحب سایه می داند ، همانطور که سایه نسبت به صاحب سایه وجود جداگانه ای ندارد ، عالم نیز همین حکم را دارد ، یعنی وجودی ندارد مگر به وجود حق.
چشم من جز سیمای او ندید و گوشم غیر سخن او را نشنید.
#ابن_عربی
@taalibakhshi
مؤمن منتهی مرغیست
که در عالم الهیت میپرد
و بیسبب و حیلتی
روزی به وی میرسانند....
...
این رزق چه باشد؟
لقا الله باشد.
📚 #تمهیدات
🖋 #عینالقضات_همدانی
🤍🤍 @taalibakhshi
#دون_خوان_ماتیوس
قانون دوم اقتدار :
دور ریختن هر چیز غیر ضروری #اصل_ضرورت
پس این آن چیزی است که این قانون در مورد آن است: به دور ریختن تمام غیر ضروریات زندگی مان. که بتوانیم بیشتر در مسیر منتخب مان پیش برویم، آزادانه در مسیر منتخب خودمان.Читать полностью…
تصـور اینکه عمـری را صرف همان کارهایی کنی که همواره کرده ای ؛
بایستی لرزه بر اندامت اندازد،
نه فکر به چیزی که پیش رو داری ...
«دون خوان ماتیوس»Читать полностью…
#تعالی_بخشی
#مانترای_شفقت_شهود
💓🎼🕊
@taalibakhshi
به هر كاری كه دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.✨Читать полностью…
✨✨✨✨✨
و گفت: خدمت ادب است نه مداومت بر ادب که ادبِ خدمت عزیزتر است از خدمتِ بیادب.
و گفت: ما به ادب محتاجتریم از بسیاری علم.
🌿
#تذکرةالاولیا
#عطار
🪴🪴 @taalibakhshi
هر روز ز عشق تو به حالی دگرم🍃🍃
وز حســـــن تــــــو در بند جمالی دگرم🍃
تو آیت حسن را جمالی دگری 🍃🍃🍃🍃🍃
مـــــــن آیــــــــت عشــــــق را کمالی دگـــــــرم
💫از عشق نیز بیان نتوان کرد جز به رمزی و مثالی که از عشق گفته شود💫
و اگر نه از عشق چه گویند و چه شاید گفت؟! 💫
📚 #تمهیدات
✍ #عینالقضات_همدانی
🌏🌍 @taalibakhshi
چه کسی می تواند دوباره در عشق زاده شود
به جز کسی که تمام کسانی را که می بیند
و به آنها فکر یا تصورشان می کند را
✨ بخشیده باشد؟✨
📕 #دوره_ای_در_معجزات
@taalibakhshi
اگرعاشق كسی باشی، احساس عجز داری، اگر از كسی متنفّر باشی، میتوانی كاری بكنی. در عشق تو مطلقاًناتوان هستی ـــ زیرا چه میتوانی بكنی؟ هركاری بتوانی انجام دهی، به نظر بی اهمیت و بی معنی میرسد؛ هرگز كافی نخواهد بود. هیچكاری نمی توان انجام داد. و هرگاه فرد احساس كند كه نمی تواند كاری انجام دهد، احساس عجز
خواهد كرد. وقتی فرد بخواهد همه كار بكند و احساس كند كه هیچ كاری نمیتواند بكند، ذهن می ایستد. دراین
ناتوانی، تسلیم روی خواهد داد. تو خالی هستی. برای همین است كه عشق به یك مراقبه ی عمیق تبدیل میشود.
درحقیقت، اگر كسی را دوست داشته باشی، به هیچ مراقبه ای دیگر نیازی نیست.ولی چون كسی عاشق نیست،
یكصدودوازه تكنیك مورد نیاز است ـــ و حتی شایداینها هم كافی نباشد
#اسرار_علم_مراقبهЧитать полностью…
#تعالی_بخشی
تو هر لحظه بر سر دوراهی قرار داری :
در ِترس
در ِعشق
ما با انتخابهایمان معنا میابیم...
@taalibakhshi
✨💓🕊
در هر جریانی که
نقشه ی خداوند
پذیرفته شود ؛
آن جریان از قبل
موفق شده است.
📕 #دوره_ای_در_معجزات
@taalibakhshi
اولین یا پایینترین سطح آگاهی خواب است. این حالت بـه طـور کامل ذهنی و منفعل است. انسان با رویا احاطه شده است. تمام عملکردهای فیزیکی در این حالت بدون هیچ هدفی کار میکنند. هیچ منطق، توالی، علت و نتیجهای در رویاها دیده نمیشود. تصاویر تماماً ذهنی بازتابی از تجربیات گذشته یا بازتاب ادراک مبهمی از همان لحظه (مانند آواهایی که به فردی خوابیده میرسد، احساسهایی که از بدن میآیند دردهای خفیف، احساس تنش عضلانی) از ذهن میگذرند و تنها رد بسیار کمی در حافظه برجای میگذارند و در اغلب موارد هم ردی باقی نمیگذارند.
📚 #تکامل_آگاهانه
🖌 #پیدی_آسپنسکی
ترجمه: #محمود_پورآزاد
🖇 @taalibakhshi
شخصی رو به خاطر بیارید که به شما آسیب زده و موجب ناراحتی شما شده در تکنیک اپتیمال تلاش کنید از دید او به رویداد نگاه کنیدو متوجه بشین که چه وهمی در او وجود داشته که این رفتار رو با شما کرده .
خودتون رو جای اون شخص بگذارید و شفای آن وهم را به خداوند بسپارید..
/channel/shafabakhsh_eft
@E_F_T
ردآ؛
به معنی خدمت و کمک کردن به خلق است در حد تکیهگاه بودن بدون هیچ گونه چشم داشتی خیر دیگران را خواستند و در جهت آن عمل کردن .
ردآ ؛
از نظر معنوی هم به معنای رضای اخص است یعنی به مقامی برسد که ارادهاش اراده خداوند شود.
#راه_کمالЧитать полностью…
#تعالی_بخشی
✨🕊
هر آنچه در این دنیا به آن ارزش میدهید چیزی نیست جز حلقهای که شما را به این دنیا متصل میکند و جز وابستگی فایدهای برای شما ندارد. تنها هدف ارزشمندی که این دنیا برای ذهن شما دارد این است که شما بدون تأخیر با درک این که امیدی در آن وجود ندارد از آن عبور کنید. بیشتر از این فریبش را نخورید، دنیایی که میبینید خواستهی شما را در خود ندارد.
📕 #دورهای_در_معجزات
@taalibakhshi
عبدالواحد بن زید را گفتند: « کس را دانی که وی از خلق مشغول شد به حال خویش؟»✨
گفت: « یکی دانم که این ساعت در آید.» ، ✨✨عتبه الغلام در آمد.✨
و گفت: «در راه که را دیدی؟»
✨گفت: «هیچکس را »، ✨
و راه گذر وی بازار بود.
📚 #تذکرةالاولیا
✍ #عطار
🦅🦅@taalibakhshi