کتاب
📗#بینایی
اثر:
✍#ژوزه_ساراماگو (برنده نوبل ادبیات ۱۹۹۸)
گوینده:
🎙بهرام ابراهیمی
۵ فایل صوتی
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
کتاب صوتی
📘 #اعتراف
✍اثر: #لئو_تولستوی
🎙گوینده: #پریوش_زاهدی
تعداد صفحات: ۱۰۱
کتاب اعتراف من، اثری نوشته ی لئو تولستوی است که نخستین بار در سال 1884 به انتشار رسید. تولستوی در اواخر زندگی، ثروت و شهرت خود را پس زد و به نوعی، به زاهدی تبدیل شد که به دنبال معنای زندگی می گشت. او اندکی بعد در یک ایستگاه قطار چشم از جهان فرو بست. این نویسنده ی بزرگ در دوران اوج شهرت خود، بحرانی از معنا را تجربه کرد. او به گفته ی خودش، مدام به خودکشی فکر می کرد و دیگر نمی توانست بدون درک هدف و معنای هستی اش، به زندگی خود ادامه دهد. تولستوی ماجرای این جست و جوی خود برای یافتن معنای زندگی و تفکراتش درباره ی هستی را در کتاب اعتراف من با مخاطبین سهیم شد تا به یکی از اولین اندیشمندانی تبدیل شود که به شکلی مدرن، به مسئله ی هستی و درک معنای زندگی پرداخته است.
بخش هایی از کتاب
زندگی ام دچار وقفه شده بود. می توانستم نفس بکشم، غذا بخورم، بنوشم و بخوابم. این کارها اجتناب ناپذیر بود. اما احساس زنده بودن نمی کردم چون هیچ آرزویی نداشتم. اگر چیزی می خواستم از پیش می دانستم که با به دست آوردن آن به هیچ نتیجه ی مطلوبی نخواهم رسید. اگر جادوگری می آمد و می گفت می تواند تمام آرزوهایم را برآورده سازد، نمی دانستم چه بگویم و چه بخواهم. اگر در لحظات سرخوشی ام هنوز طبق عادت گذشته آرزویی می کردم در لحظاتی که جدی می شدم خوب می دانستم که توهمی بیش نبوده و در حقیقت هیچ آرزویی ندارم. حتی در آرزوی دانستن حقیقت نیز نبودم چون می دانستم حقیقت چیست. حقیقت، بی معنا بودن زندگی بود.
این توقف های زندگی همیشه به شکل پرسش های یکسانی بروز می یافت: برای چه؟ خب، بعد چه؟ ... پرسش من، همان پرسشی که مرا در پنجاه سالگی به خودکشی سوق می داد، پرسش بسیار ساده ای بود که در وجود هر انسانی نهفته است. پرسشی که زندگی بدون آن ممکن نیست، همان طور که من در عمل داشتم این را تجربه می کردم. پرسش این بود: حاصل کل زندگی من چه خواهد بود؟ یا به بیانی دیگر: آیا در زندگی من معنایی هست که با مرگی که به طور حتم در انتظار من است، از میان نرود؟
@soutidastan
بخش های سی و چهارم تا سی و ششم کتاب
#تولد_اسرائیل
نویسنده: دکتر #صادق_زیباکلام
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
با صدای نویسنده
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
درباره ذهن فریبکار شما
در اولین بخش این دوره، شیوهی ادراک جهان پیرامون خود را بررسی میکنیم. هر چیزی که فکر میکنیم میبینیم، میشنویم و تجربه میکنیم، نه ثبت مستقیم جهان خارج که برساخته و تفسیری از جهان است. اطلاعات فیلتر، تحریف و مقایسه و بخشهای خالی با دادههای غیرواقعی پر میشود و در نهایت در بطن روایتی قرار میگیرد که با فرضیات ما دربارهی جهان سازگار است. تجربیات و افکار ما نیز از فیلتر «ایگو» و نیازهای هیجانی مختلف ما میگذرد و پالایش میشود.
پس از بررسی این موضوع که مغز ما چگونه واقعیت را تحریف میکند، به این مسئله میپردازیم که چگونه میتوان با استفاده از مهارتها و ابزارهای تفکر نقاد با فریبهای ذهن مقابله کرد. فلسفه و به کار بردن تفکر نقاد و علم، ابزارهایی هستند که انسانها بهآهستگی و با دقت طی چندهزار سال برای جبران کاستیهای مغز به وجود آوردهاند.
برای جبران کاستیهای مغز به وجود آوردهاند. علاوه بر این در بخش دوم به تاریخ علم میپردازیم و به اینکه چگونه میتوان تفاوت بین علم خوب، علم بد و شبهعلم را تشخیص داد. در این بخش، نمونههای متعددی از شبه علم مطرح شده که در آنها تلاشهای متعدد برای رسیدن به اکتشافات جدید به بیراهه رفته است. همچنین اشتباههای بزرگ علمی را بررسی میکنیم و درسهایی را که باید از این اشتباهها فراگرفت.
در بخش پایانی این دوره یاد میگیرید که چگونه تفکر نقاد، دانش علمی و دانش سازوکارهای خودفریبی را در زندگی روزمره بهکار ببندید. همچنین، با نقش علم و تفکر نقاد در دموکراسی، ضرورت آموزش علم و چگونگی رویکرد شکاکانه به رسانه ها آشنا میشوید. این بخش از دوره در واقع راهنمایی برای جلوگیری از فریب خوردن و کلاهبرداری است. هدف این است که در پایان دوره به درک جامعی از تفکر نقاد، مؤلفههای آن و همچنین ضرورت فراگیری این تفکر برسید.
@soutidastan
#مستند 📺📚
#مستند_صوتی 🎙
مستند صوتی تاریخ ایران مجموعه ای است حاوی اطلاعات علمی و ارزشمند با زبانی ساده جهت آشنایی با تاریخ ایران از پیش از ورود آریایی ها به ایران تا عصر حاضر
گوینده: اسماعیل وفا یغمایی
قسمت چهلم : ادامه حکومت ساسانیان
این مستند به صورت روزانه اپدیت می شود
@soutidastan
#مستند 📺📚
#مستند_صوتی 🎙
مستند صوتی تاریخ ایران مجموعه ای است حاوی اطلاعات علمی و ارزشمند با زبانی ساده جهت آشنایی با تاریخ ایران از پیش از ورود آریایی ها به ایران تا عصر حاضر
گوینده: اسماعیل وفا یغمایی
قسمت چهلم : ادامه حکومت ساسانیان
این مستند به صورت روزانه اپدیت می شود
@soutidastan
✍️ نقل هست که از سقراط پرسیدند:
کی ظلم و جور از عالم برمی افتد
و عدالت حاکم میشود؟
سقراط گفت:
عدالت زمانی حاکم میشود
که وقتی ظلمی برکسی وارد می شود
آنها که ظلم بر ایشان وارد نشده
همان قدر متغیر و رنجیده شوند
که بر شخص ستم دیده
@soutidastan
بخش های سی و یکم تا سی و سوم کتاب
#تولد_اسرائیل
نویسنده: دکتر #صادق_زیباکلام
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
با صدای نویسنده
@soutidastan
#مستند 📺📚
#مستند_صوتی 🎙
مستند صوتی تاریخ ایران مجموعه ای است حاوی اطلاعات علمی و ارزشمند با زبانی ساده جهت آشنایی با تاریخ ایران از پیش از ورود آریایی ها به ایران تا عصر حاضر
گوینده: اسماعیل وفا یغمایی
قسمت سی و ششم : ادامه حکومت ساسانیان
این مستند به صورت روزانه اپدیت می شود
@soutidastan
#مستند 📺📚
#مستند_صوتی 🎙
مستند صوتی تاریخ ایران مجموعه ای است حاوی اطلاعات علمی و ارزشمند با زبانی ساده جهت آشنایی با تاریخ ایران از پیش از ورود آریایی ها به ایران تا عصر حاضر
گوینده: اسماعیل وفا یغمایی
قسمت سی و پنجم : ادامه حکومت ساسانیان
این مستند به صورت روزانه اپدیت می شود
@soutidastan
#مستند 📺📚
#مستند_صوتی 🎙
مستند صوتی تاریخ ایران مجموعه ای است حاوی اطلاعات علمی و ارزشمند با زبانی ساده جهت آشنایی با تاریخ ایران از پیش از ورود آریایی ها به ایران تا عصر حاضر
گوینده: اسماعیل وفا یغمایی
قسمت سی و چهارم : ادامه حکومت ساسانیان( آغاز جنبش مزدک و مزدکیان)
این مستند به صورت روزانه اپدیت می شود
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
🔻حکومت ها ابتدا در ذهن سقوط می کنند
▫️رمان "بینایی" نوشتهی ژوزه ساراماگو حکایت مردمی است که از حکومت ناراضی هستند و برای نشان دادن اعتراض پای صندوق رای حاضر نمی شوند. این رمان در ادامه رمان دیگری به نام "کوری" است که نویسنده پرتغالی به خاطر نوشتن رمان کوری جایزهی ارزشمند نوبل ادبی را گرفته است.
▫️رمان "بینایی"به نوعی ادامه "کوری" و در همان شهری که داستان کوری اتفاق افتاده ماجرایش میگذرد و برخی شخصیتها سرنوشتشان در این رمان ادامه مییابد. داستان کتاب "بینایی" داستان حکومتی است که ذاتا" دیکتاتور است، اما ظاهراً برای مشروعیتبخشی به خود، انتخابات صوری هم برگزار میکند.
▫️در یک روز بارانی که روز رفراندم و رایگیری است. هیچکس در حوزههای رای حاضر نمی شود حتی بسیاری از خانوادههای مسئولان برگزاری انتخابات هم مشارکتی ندارند. سکوت محضی حاکم است؛ ابتدا مسئولان فکر میکنند که شاید بارش باران و شرایط آب و هوایی باعث شده اما وقتی باران قطع می شود و هوا مساعد است باز خبری از حضور مردم نیست و این شکست بزرگی برای حکومت است. رئیس جمهور و سایر مسئولان به تکاپو، توصیه و التماس میافتند که مردم شرکت کنند. سرانجام مردم در بعد از ظهر به سوی حوزههای رای گیری هجوم میآورند اما فردا که آرا را میشمارند معلوم می شود همهٔ رایها سفید است!
▫️این عدم مشارکت ابتدایی و از دست رفتن مشروعیت سیستم و یا سفیدی رایهای اعتراضی نشان میدهد، حکومتهای دیکتاتوری که ادای دمکراسی را درمیآورند، ابتدا در ذهن مردم سقوط میکنند، سپس در ادامه، سقوط عینی و واقعی اتفاق میافتد. یک نظام سیاسی که بر ابدان حکومت میکند، نه بر قلبها، خود را به نابینایی! میزند و چشم بر مشکلات میبندد و سعی میکند با تبلیغات دروغین، همه چیز را عادی نشان دهد. اما حاکمان زمانی به خود میآیند که دیگر دیر شده است. در مقابل، مردم به آگاهی رسیده "بینا" شدهاند و دیگر حاضر نیستند مفت و مجانی به حکومتگران فاسد نالایق و ناتوان سواری دهند و مشروعیت ببخشند.
▫️در رمان بینایی ماجراهای دیگری هم اتفاق میافتد. تعقیب و ترور و قتل هم وجود دارد. کسانی که رمان کوری و بینایی را مطالعه نکردهاند، پیشنهاد می کنم که ابتدا "کوری" و سپس "بینایی" را بخوانند.
▫️داستان بینایی رسوایی حکومت دیکتاتوری به ظاهر دمکراسی است که در ذهن و قلم یک نویسنده اروپایی به نمایش در میآید. در طول خواندن رمان همیشه این موضوع در ذهن شما نقش می بندد که به عنوان یک جهان سومی خاورمیانهنشین، اگر چنین رمانی مینوشتید و سقوط حکومت ها در ذهن " را ترسیم میکردید، چگونه روایت میکردید و مینوشتید؟
نوشته سعید معدنی
@soutidastan
#مستند 📺📚
#مستند_صوتی 🎙
مستند صوتی تاریخ ایران مجموعه ای است حاوی اطلاعات علمی و ارزشمند با زبانی ساده جهت آشنایی با تاریخ ایران از پیش از ورود آریایی ها به ایران تا عصر حاضر
گوینده: اسماعیل وفا یغمایی
قسمت چهل و دوم : ادامه حکومت ساسانیان
این مستند به صورت روزانه اپدیت می شود
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
کتاب صوتی
📘 #اعتراف
✍اثر: #لئو_تولستوی
🎙گوینده: #پریوش_زاهدی
تعداد صفحات: ۱۰۱
کتاب اعتراف من، اثری نوشته ی لئو تولستوی است که نخستین بار در سال 1884 به انتشار رسید. تولستوی در اواخر زندگی، ثروت و شهرت خود را پس زد و به نوعی، به زاهدی تبدیل شد که به دنبال معنای زندگی می گشت. او اندکی بعد در یک ایستگاه قطار چشم از جهان فرو بست. این نویسنده ی بزرگ در دوران اوج شهرت خود، بحرانی از معنا را تجربه کرد. او به گفته ی خودش، مدام به خودکشی فکر می کرد و دیگر نمی توانست بدون درک هدف و معنای هستی اش، به زندگی خود ادامه دهد. تولستوی ماجرای این جست و جوی خود برای یافتن معنای زندگی و تفکراتش درباره ی هستی را در کتاب اعتراف من با مخاطبین سهیم شد تا به یکی از اولین اندیشمندانی تبدیل شود که به شکلی مدرن، به مسئله ی هستی و درک معنای زندگی پرداخته است.
بخش هایی از کتاب
زندگی ام دچار وقفه شده بود. می توانستم نفس بکشم، غذا بخورم، بنوشم و بخوابم. این کارها اجتناب ناپذیر بود. اما احساس زنده بودن نمی کردم چون هیچ آرزویی نداشتم. اگر چیزی می خواستم از پیش می دانستم که با به دست آوردن آن به هیچ نتیجه ی مطلوبی نخواهم رسید. اگر جادوگری می آمد و می گفت می تواند تمام آرزوهایم را برآورده سازد، نمی دانستم چه بگویم و چه بخواهم. اگر در لحظات سرخوشی ام هنوز طبق عادت گذشته آرزویی می کردم در لحظاتی که جدی می شدم خوب می دانستم که توهمی بیش نبوده و در حقیقت هیچ آرزویی ندارم. حتی در آرزوی دانستن حقیقت نیز نبودم چون می دانستم حقیقت چیست. حقیقت، بی معنا بودن زندگی بود.
این توقف های زندگی همیشه به شکل پرسش های یکسانی بروز می یافت: برای چه؟ خب، بعد چه؟ ... پرسش من، همان پرسشی که مرا در پنجاه سالگی به خودکشی سوق می داد، پرسش بسیار ساده ای بود که در وجود هر انسانی نهفته است. پرسشی که زندگی بدون آن ممکن نیست، همان طور که من در عمل داشتم این را تجربه می کردم. پرسش این بود: حاصل کل زندگی من چه خواهد بود؟ یا به بیانی دیگر: آیا در زندگی من معنایی هست که با مرگی که به طور حتم در انتظار من است، از میان نرود؟
@soutidastan
اسم زنش، کاظم بود
غلامعلی سبزی فروش،
اسم زنش کاظم بود!
کاظم یک زن نامریی بود، اما وقتی غلامعلی می گفت: کاظم، ترخون! از پستوی مغازه یک زن تپل با یک دسته ترخون ظاهر می شد و باز به چشم برهم زدنی ناپدید. اسم رمز ظاهر شدن زن غلامعلی، شوید و جعفری و گشنیز و ترخون بود.
در آن عالم بچگی سوال من همیشه این بود که چرا اسم زن غلامعلی، کاظم است! اما زن غلامعلی اسمش واقعاً کاظم نبود؛ کاظم اسم غیرت و حمیت و سُنت غلامعلی بود که پیش روی مشتریان فریادش می زد.
کاظم قرار بود از زنانگیِ زن غلامعلی حفاظت کند.
بعدها، غلامعلی رییس شد، مدیر شد. بر مسند وزارت و صدارت نشست و اسم همه زنان شهر را کاظم گذاشت.
او طرح کاظم بودگی زنان را در مجلس ارائه داد و طرح رای آورد و کاظمانگی قانون شد و لازم الاجرا در کوچه و خیابان و محل کار. بعضی زنان به کاظم بودن خود رضایت دادند و بعضی ها هم نه.
این اعتراض ها که کمابیش می بینید و می شنید همه مشکل غلامعلی ها با کاظم هاست. کاظم ها دیگر نمی خواهند پشت ترخون و جعفری و تره و گشنیز و پیازچه پنهان شوند.
آنها می خواهند اسم خود را و رسم خود را داشته باشند؛ و غلامعلی ها تحمل این همه بی آبرویی را ندارند؛ پس مجبورند پای دین و مذهب و قانون را پیش بکشند. حقیقت این است که غلامعلی از این وضع اصلا خوشحال نیست، اگر کاظم از پشت ترخون بیرون بیاید فردا چه بسا کلید مغازه را هم بگیرد، آن وقت غلامعلی و جبروتش چه خواهد شد؟
اصلا خدا هم از این وضع خوشحال نیست.
هر احضاریه که برای هر زنی فرستاده می شود، یک اتفاق رو به جلوست! غلامعلی ناگزیر است که احضاریه را به نام واقعی زنی بنویسد، زنی واقعی را محکوم کند، زنی واقعی را مجازات کند.
کاظم نبودن ،تاوان دارد.
زن ریحان است اما اگر از پستوی ریحان به پیشخوان بیاید مجازات می شود
عرفان نظر آهاری
@soutidastan
من خطا کردم و معذرت می خواهم..
یادداشتی از دکتر #محمدرضا_سرگلزایی
ما واقعا نمیدانستیم!
ما دنیای کوچک و بستهای داشتیم.
کلاس سوم دبستان بودم که انقلاب شد.
جدا از این که اسم دبستانم از پهلوی به خمینی تغییر کرد، ملموسترین تجلی تغییر رژیم برای من در شهر کوچک قاین، تغییر در محتوای تلویزیون سیاه سفیدمان بود.
ما تلویزیونی داشتیم که روزی ۳-۴ ساعت برنامه داشت، یک ساعتش اخباری که حکومت به خوردمان می داد و بقیهاش هم پروپاگاندای حکومتی بود، حتی برنامهی کودک.
شاید از معدود استثناءهای تلویزیون که از تبلیغات حکومتی مصون ماند برنامهی "راز بقاء" بود!
ما به قصد بیخبر نبودن از دنیا، مشترک روزنامهی خراسان بودیم که اخبار کشور و استان خراسان را داشت، به روایت مقامات رسمی، و صفحهی حوادث و صفحهی ترحیم و تسلیت و یک جدول کلمات متقاطع که پر کردن آن سرگرمی مشترک من و پدرم بود!
ما ساعتها در مدرسه، در مراسم صبحگاهی، مراسم دههی فجر،مراسم محرم و صفر،در اردوهای مدرسه،سر کلاسهای دینی و عربی و تاریخ و ادبیات و حتی علوم!
از معلمانمان همان حرفهای صدا و سیمای حکومت را میشنیدیم!
به عنوان جایزهی شاگرد اول شدن، به اردوهای امور تربیتی فرستاده میشدیم که یک هفته شبانه روز راجع به اسلام و امام!
و انقلاب اسلامی در گوش ما صحبت میکردند!کتابخانهی مدرسهی ما پر از کتابهای مذهبی بود و نیز قفسهی کتاب در خانهی ما!
در خانهی ما طبق روال هفتگی یا ماهیانه، دورهی قرآن و روضهی امام حسین و مراسم افطاری برگزار میشد و پدر من از پیش از انقلاب ۵۷، مشترک مجلهی مکتب اسلام ناصر مکارم شیرازی بود.
از نوجوانی تصمیم گرفتم دینم را با تحقیق انتخاب کنم.
کلی کتاب راجع به ادیان و مذاهب تهیه کردم و خواندم و گمان کردم که محققانه اسلام و تشیع را انتخاب کردهام و دینم فقط میراث نیاکانم نیست، بیخبر از این که تمام کتابهای راجع به ادیان که در دسترس من بودند توسط مسلمانان متعصب نوشته شده بودند.
بنابراین این روزها وقتی میشنوم که برخی دختران متدین میگویند من خودم حجاب را "انتخاب" کردهام، به آنچه آنان "انتخاب" میدانند پوزخند میزنم.
نسل ما اینترنت و ماهواره نداشت.
من تا سال ۲۰۰۰ اینترنت را نمیشناختم و تا سال ۲۰۰۲ (دو سال بعد از گرفتن بورد تخصصی روانپزشکی!) عملا با اینترنت کار نکردم.
تا ۳۰ سالگی سفر خارج از کشور نداشتم!
تا زمان اصلاحات که روزنامههای جامعه و شرق و توس و نشاط در آمدند و سپس یکی یکی تعطیل شدند، من فقط "یک روایت" از جامعهام داشتم!
تا وقتی وزارت اطلاعات دولت خاتمی بیانیه داد و قتلهای زنجیرهای را به گردن گرفت ..
من اصلا خبردار نشده بودم که حکومتیها به شکل سیستماتیزه، نویسندهها و دگراندیشان را به قتل رساندهاند!
ما از سال ۱۳۸۸ صاحب ماهواره شدیم و تازه آن موقع،از فاجعهی اعدامهای دههی شصت با خبر شدیم!
ما از دبستان فکر میکردیم باید شبانهروز درس بخوانیم تا شاگرد اول بشویم و نمرهی انضباط بیست بیاوریم تا پدر مادرمان به ما افتخار کنند.
بعد هم به عنوان یک پزشک باسواد ایثارگر به مردم خدمت کنیم.
این همهی دنیای من بود.
تمام عصیان و ساختارشکنی نوجوانی من این بود که فکر میکردم اینها کافی نیستند،من باید مثل یاران امام حسین شهید بشوم!
مشکل اینجا بود که اولا فرق اسطوره و تاریخ را نمیدانستم و ثانیا گمان میکردم بازی جنگ نفتی خاورمیانه،صحنهی کربلاست و اکنون یوم عاشوراست!
بنابراین در نوجوانی به جبهه رفتم و دعا میکردم که "توفیق شهادت" نصیبم شود!
تصور این که ما چقدر دنیای کوچک و بستهای داشتیم برای بچههای من سخت است!
ما راه سختی را طی کردیم برای فهمیدن حداقلهایی از زندگی و بار سنگینی را به دوش کشیدیم برای این که فرزندانمان را در زندان عقاید و عادتهای نیاکانمان اسیر نکنیم.
تفکر نقاد، تفکر علمی،کار گروهی و خلاقیت را نه در خانواده یادمان میدادند،
نه در مدرسه، نه در تلویزیون و نه حتی در دانشگاه!
ما با آزمون و خطا یاد میگرفتیم، همه چیز را!
فکرش را بکنید که در هفت سال دانشکدهی پزشکی کمترین چیزی راجع به سکس به ما یاد ندادند و من از دیدن رویای جنسی درخواب،احساس گناه و شرم میکردم و در بیست سالگی ازدواج کردم با این هدف که در محیط مختلط دانشگاه به گناه نیفتم!
وقتی هم که من عضو هیأت علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم اختلالات جنسی به دانشجویان پزشکی تدریس نمیشد!
اما همهی اینها دلیل نمیشود که نگویم من چند دهه از زندگیم را غلط کردم
من از هرکس که در آن دوره از زندگیام تحت تأثیر آن باورها با او تعامل داشتهام معذرت میخواهم و بسیار متأسفم از این که آن نظام فکری بسته را به کسانی انتقال دادهام.
@soutidastan
کتاب صوتی
#ذهن_فریبکار_شما
اثر:
✍ #استیون_نولا
🖊 ترجمه: اكبر سلطانی و مریم آقازاده
🎙 راوی: #پریوش_زاهدی
تعداد صفحات: ۳۰۰
یک فایل صوتی کامل
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب
کتاب صوتی #پاپ_و_مرتد
اثر #مایکل_وایت
راوی: فرناد ایوبی
یک فایل صوتی کامل
کتاب پاپ و مرتد نوشتهٔ مایکل وایت و ترجمهٔ فروغ پوریاوری است.
این اثر، روایتی از زندگی «جوردانو برونو» است؛ دانشمند و کشیشی حقیقتجو که در مقام یک نویسنده و عارف، به همهفهم کردن و ترویج «سنت هرمسی»، یعنی علوم خفیّه کمک کرده بود و مورد خشم و غضب پاپِ دوران خود نیز بود.
کتاب پاپ و مرتد، روایتی از زندگی و مرگ «جوردانو برونو»، یک کشیش روشنفکر و حقیقتجو است. این شخصیت، در قرن ۱۶ میلادی، زیر شکنجههای وحشتناکی به دستورِ «پاپ کلمنت هشتم» تا آخریندَم مقاومت کرد و تسلیم نشد.
حتی متعصبترین نشریات دینی و مذهبی نیز پس از انتشار این اثر نتوانستند در حقیقت، صداقت و بیطرفی نویسنده و مدارک و شواهد او در نوشتن زندگینامهٔ جوردانو برونو و روایت غمانگیز مرگش ابراز تردید کنند.
نیویورکتایمز دربارهٔ کتاب پاپ و مرتد نوشته است:
«مایکل وایت در این کتاب با تجزیه و تحلیل استوار و مستدل و غنایی و بررسی علمی ناب به روایت زندگی و مرگ رزمندهای بیسلاح در تقابل با بیخردی و تعصبات کور خشکهمقدسان میپردازد و نشان میدهد، چگونه کسانی که به دروغ خود را «مردان خدا» مینامیدند، هنگامی که منافع مالیشان به مخاطره افتاد پا بر سر حقیقت عیان گذاشتند و به مرگ مردی فرمان دادند که جز حقیقت نگفت...»
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
پول چگونه اختراع شد؟ چرا چنین نقش مهمی در زندگی هایمان ایفا میکند؟ آیا اسباب شادی ما را فراهم میکند یا اینکه حاصلی جز تلخ کامی ندارد؟ بشر در آینده چه برنامه ای برای پول دارد؟
یووال نوح هاراری با وضوح و بینش درخشان خود تاریخچه ی پول را از اولین سکه ها تا اقتصاد قرن بیست و یکم تشریح می کند و نشان می دهد که چطور همه ی ما در آستانه یک انقلاب هستیم، فارغ از اینکه ما آن را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم.
«کتاب پول نوشته یووال نوح هراری یکی از کتاب های مجموعه vintage minis انتشارات پنگوئن است که در سال ۲۰۱۹ تدوین شده و در قالب کتاب های کوچک و کم حجم به چاپ رسانده است. در سه فصلی که کتاب دارد مولف به تشریح تاریخچه پول و آینده ای که برای آن در مقایسه با ارزهای دیجیتال رقم می خورد می پردازد. هراری در این کتاب ویرایشی از چند متنی که در آثار دیگرش درباره پول نگاشته ارائه داده و آن را در اثر مستقلی با عنوان «پول» جمع کرده است.
@soutidastan
🔖چرا ما مردم ایران حالمان بد است؟
🖊مصطفی ملکیان
🔻اگر ما در ایران کنونی الان حالمان اینقدر بد است به خاطر این است که این ۴ تا را (خوشی، آزادی، برابری، عدالت)، هیچکدامشان را نداریم.
🔻هیچکدامشان را نداریم به لحاظ خوشی که خب اصلا کاریکاتور بدون شرح باید بگوییم دیگر. دیدید یک کاریکاتورهایی میکشند در کتابها بعد زیرش مینویسند بدون شرح، یعنی اینقدر این کاریکاتور واضح است که ما نباید زیرش یک عبارت هم بنویسیم. خب خوشی ما که این است.
🔻عدالت هم که خودتان میبینید آزادی هم ، همه اش را خودتان میبینید دیگر من چه بگویم برابری هم که همینطور، اما مطلب بر سر این است که کدام یک از اینها مهمتر است؟ کدام یک از اینها مهمتر است؟ اینجاست که میخواهم یک نکته ای را بگویم.
🔻اگر من رهبر یک کشور باشم، رئیس جمهور یک کشور باشم نخست وزیر یک کشور باشم، خلاصه از سردمداران یک کشور باشم، شکی نیست که باید خوشی شهروندان در درجه اول برایم مهم باشد.
🔻خوشی چرا ؟ چون خوشی شهروندان نیازهای فیزیولوژیک و بیولوژیک را فراهم میکند که اینها در قاعده هرم نیازها قرار میگیرند. در قاعده مخروط. یعنی یک شهروند انتظارش، توقعش از کسانی که کشور را اداره میکنند این است که اول خوراک، نوشاک، پوشاک، مسکن، سوخت، استراحت، خواب، فراغت و تفرج را که نیازهای بیولوژیک و فیزیولوژیک ما هستند را فراهم بکند. اول اینها، بعد باید برود سراغ خواسته های دیگر، چون آن خواسته ها جنبه فیزیولوژیک شان کمتر است، جنبه بیولوژیک شان کمتر است. بنابراین نمی توانند رجال سیاسی به بهانه اینکه ما داریم یک چیز دیگری فراهم می کنیم این قسمتها را مغفول قرار دهند و بگویند بله، شما گرسنه هستید ولی ما داریم یک چیز دیگری فراهم می کنیم
🔻من بارها از این مثال استقاده کردم که در دوران حکومت موسولینی در ایتالیا یک خبرنگار انگلیسی آمد ۸ ماه در ایتالیا میگشت بعد از ۸ ماه یک مصاحبه ای کرد با موسولینی. گفت جناب موسولینی شما گفته اید که ایتالیا دوران شکوفایی را دارد میگذراند، من رفتم در کارخانه ها، در مزارع، رفتم در شهر، در روستا هر جا رفتم دیدم همه مردم پژمرده، افسرده، گرسنه، دستخوش بیماری و اغلب شان بی سوادند. شما گفته اید ایتالیا در حال شکوفایی است.
🔻بعد موسولینی همان چیزی را گفت که بعد به بقیه هم یاد داد گفت "من گفتم ایتالیا در حال شکوفایی است شما وضع ایتالیایی ها را میگویید. ایتالیا غیر از ایتالیایی هاست، ایتالیا در حال شکوفایی است، ولو تمام ایتالیایی ها هم پژمرده و افسرده و فرسوده و ناخوش اند".
یعنی یک چیز موهومی به نام ایتالیا وجود دارد که درسته که مردم ایتالیا خیلی وضعشان خراب است.
🔻این همان چیزیست که ما در قدرت، شوکت، حکمت، در همه چیز ما داریم ترکتازی می کنیم، چهار نعل می رویم، اما مردممان این هستند که شما می بینید و همه اش همین است . هر چه بر وزن «فعلت» است اینها را میآورند قدرت، حشمت، شوکت، حکمت، همه چی داریم، اقتدار داریم و همه چیز داریم اما مردم مان اینجوری اند.
🔻بنابراین میخواهم این را عرض بکنم که وقتی سؤال بکنیم که از میان این ۴ تا آرمان میگوییم کدامشان مهمتر است میگوییم اگر این سوال را مخاطب تو رجال سیاسی اند، رجال سیاسی اول باید خوشی فراهم کنند، چون اگر خوشی فراهم نشد آنهایی که متعالی تر از اینها هستند و معنوی تر از اینها هستند هیچ وقت فراهم نمی شود.
🔻این را ما از قدیم هم میدانستیم، عواممان هم میدانستند در ضرب المثل هایمان هم هست که شکم گرسنه ایمان ندارد. واقعا هم همین است. گرسنگی نکشیدی تا عاشقی یادت برود. چون عشق یک مقدار بالاتر از گرسنگی است، یک مقدار جنبه فیزیولوژیک اش کمتر است، بنابراین وقتی من گرسنگی بکشم، عاشقی هم یادم میرود.
٭بخشی از سخنرانی در رونمایی از کتاب چرا نابرابری معضل آفرین است، خانه آشنا
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
📙 #جنگ_کریمه (۱۸۵۳-۱۸۵۶)
✍نویسنده: #دبورا_بکراش
📝ترجمه: آرش عزیزی
🎙 گوینده: فرناز مرکباتی
در اوایل دهه ۱۸۵۰ نبرد خونینی میان روسیه تزاری از یک سو و امپراتوری دوم فرانسه، بریتانیا، پادشاهی ساردنی و عثمانی از سوی دیگر در شبه جزیزه کریمه شکل گرفت.
نبردی که بعد از اتمام، خسارتهای مالی و جانی جبران ناپذیری را برای مردمان این سرزمینها به یادگار گذاشت و غیر نظامیان بیشماری را به کام مرگ فرستاد.
این کتاب به بیان ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این جنگ و دلایل اهمیت آن در قرن نوزدهم میپردازد.
بخشی از یک نزاع تاریخی بر سر شبه جزیره ای استراتژیک که از زمان تسخیر آن توسط داریوش بزرگ از حدود ۲۵۰۰ سال پیش تاکنون به اشکال گوناگون ادامه یافته.
مطالعه تاریخ جنگ کریمه (۱۸۵۳-۱۸۵۶) بخشی از اهمیت ژئوپلتیک و تاریخی این شبه جزیره برای قدرت های جهانی را مقابل ما روشن میکند.
@soutidastan
#مستند 📺📚
#مستند_صوتی 🎙
مستند صوتی تاریخ ایران مجموعه ای است حاوی اطلاعات علمی و ارزشمند با زبانی ساده جهت آشنایی با تاریخ ایران از پیش از ورود آریایی ها به ایران تا عصر حاضر
گوینده: اسماعیل وفا یغمایی
قسمت سی و هفتم تا سی و نهم : ادامه حکومت ساسانیان
این مستند به صورت روزانه اپدیت می شود
@soutidastan
نسخه تلخیص شده از رمان
#پستچی
اثر #آنتونیو_اسکرمتا
راوی #بهروز_رضوی
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
پستچی داستانی است جذاب، براساس سرگذشت واقعی از رابطۀ دوستانه پابلو نرودا – شاعر پرآوازۀ شیلیابی – و پستچی محل تبعید وی. پستچی جوان در جریان تحویل نامههایی که برای نرودا میآمد، تحت تاثیر این شاعر قرار گرفت و به تدریج متحول شد و ...
قهرمان داستان یک پستچی جوان کمسواد به نام «ماریو» است که در دهکدهای کوچک مشغول به کار است. تنها مشتری وی، پابلو نرودای شاعر است که به این دهکده تبعید شده است. وی تحت تأثیر افکار نرودا قرار میگیرد، و ضمن ایجاد یک رابطۀ دوستانه که تا زمان مرگ نرودا ادامه مییابد، تبدیل به یک شاعر انقلابی و آزادیخواه میشود و و راه پابلو نرودا را ادامه میدهد...
@soutidastan
#داستان_کوتاه
دفتر کار
اثر: #آلیس_مونرو
ترجمه: مژده دقیقی
داستان زن خانه داری است که تصمیم می گیرد یک دفتر کار داشته باشد....
@soutidastan
بخش های بیست و هفتم تا سی ام کتاب
#تولد_اسرائیل
نویسنده: دکتر #صادق_زیباکلام
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
با صدای نویسنده
@soutidastan
#موسیقی 🎼
قطعه Prelude یکی از شاهکارهای یانی که به دفعات در برنامههای صدا و سیما استفاده شده است.
🎼 Prelude
🎵 Song by: Yanni & Pedro Eustache
@soutidastan