#معرفی_کتاب 📜
📝مجموعه کتاب های کمدی الهی، که شامل عناوین دوزخ، برزخ و بهشت می شود، روایتی بلند در قالب شعر است که نگارش آن به قلم دانته آلیگری، در سال 1304 میلادی آغاز شد و تا یک سال قبل از مرگ دانته، یعنی در سال 1321 میلادی به طول انجامید.
این کتاب، به شکل گسترده به عنوان برجسته ترین اثر در ادبیات ایتالیا شناخته می شود.
درباره کتاب کمدی الهی تنها می توان گفت اگر میلیونها عنوان کتاب تا کنون در جهان چاپ شده باشد که بیش از صدهزار عنوان کتاب ادبی شامل این فهرست باشد به جرات یکی از یک تا ده عنوان برتر شاهکار های ادبی جهان می باشد.
کتاب کمدی الهی شاهکار دانته یک ابر کتاب است یک شاهکار بینظیر ادبی به قولی سفر دانته در سه دیار در سرزمین دوزخ ,برزخ و بهشت.از اینرو چاپ این اثر میلیون ها بار به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده است.
کتابی که قدرت نویسنده را در اوج به تصویر می کشاند.بسیاری کتاب تفسیر راجع به کمدی الهی موجود است که برای درک بهتر این رمان توصیه میشود مطالعه نمایید
📝 کمدی الهی، داستان سقوط دانته به دوزخ به همراهی راهنمایی به نام ویرجیل، عروج او به برزخ و ملاقاتش با معشوقه اش و در نهایت، رسیدن او به بهشت را روایت می کند. این شاهکار بزرگ تاریخ ادبیات به مسائلی چون ایمان، آرزو و روشن ضمیری می پردازد و با ارائه ی تصاویری خیره کننده و به یاد ماندنی از دنیای بعد از مرگ، قصه ی تمثیلی شگفت آور و تکان دهنده ای از مسیر سعادتمندی بشر است.
📝این کتاب سه جلد دارد و دانته عدد ۳ را نماد تثلیث پدر و پسر و روح القدوس میداند و به همین دلیل هر جلد آن ۳۳ فصل دارد و با فصل مقدمه دارای ۱۰۰ فصل میباشد.و دوزخ وبرزخ و بهشت هر کدام دارای ۹ طبقه هستند.
در فصل دوزخ نوشته های دانته حالت آشفته دارد و این بیانگر افراد جهنم است.در برزخ حالت نوشته ها یکم معمولی تر میشود چون روح انسان با خدا در ارتباط است و در آخر در فصل بهشت به دلیل بودن انسان ها با خدا در بهشت هست خیلی یکدست و یکپارچه نوشته شده.
این کتاب که ۱۳ سال نوشتن اون به طول انجامید از اولین کتاب های زبان ایتالیایی هست و در جهان نیز جزو برترین هاست.
دانته نام این کتاب را کمدی انتخاب کرده بود اما بعد ها یکی از نویسنده های همان زمان، واژه ی الهی را به آن اضافه کرد.
در سفر دانته به دوزخ و برزخ راهنمای او ویرژیل شاعر رومی است و در بهشت راهنمایش بئاتریس پورتیناری میباشد که دانته نیز در دنیای واقعی به او علاقه داشته و در یکی از کتاب هایش به نام زندگانی نو از علاقه اش نسبت به اون گفته است.
دانته در سفر خود با اشخاص مهمی روبرو میشود ،مثلا در دوزخ با ابو علی سینا و صلاح الدین ایوبی و ارسطو دیدار میکند و در آخر به ملاقات خدا میرود.
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
معرفی کتاب صوتی ماتریکس الهی: پلی میان زمان، فضا، معجزهها و باورها
«یک شبکهی انرژی به نام ماتریکس همهی کائنات را به یکدیگر متصل میسازد. با استفادهی صحیح از انرژی میتوان به هر آنچه که در سر میپرورانید، دست یابید.» این ایدهی اصلی کتاب صوتی ماتریکس الهی است. با گرگ برادن در این سفر خارقالعاده همراه شوید و شفا، آرامش و معجزه را برای خود رقم بزنید.گفتنیست این اثر در لیست کتابهای پرفروش نیویورکتایمز قرار دارد.
درباره کتاب صوتی ماتریکس الهی
گرگ برادن کتاب ماتریکس الهی را در سال 2006 نوشت. این اثر یک سال بعد در فهرست کتابهای پرفروش نیویورکتایمز قرار گرفت، به زندگی بسیاری از خوانندگان الهام بخشید و به زبانهای گوناگون ترجمه شد. کتاب ماتریکس الهی حاصل سالها تحقیق و مطالعهی برادن در حوزهی ماتریکس الهی، معنویت و تکنولوژیست. او ماتریکس را چنین شرح میدهد: «نوعی میدان انرژی که تمامی کائنات، از ریزترین اجزای آن تا کهکشانهای دوردست را در بر میگیرد. وجود این میدان انرژی باور ما دربارهی تأثیرگذاری و نقشمان در جهان را به کلی تغییر میدهد.»
ماتریکس چگونه بر زندگی ما اثر دارد؟ این میدان انرژی چنان امکانی برای ما رقم میزند که تصورش در ابتدا برایتان مشکل خواهد بود. فرض کنید بیماریها خودبهخود و به شیوهای معجزهوار درمان میشدند، سفر در زمان محقق میشد و هر زمان که اراده میکردید، با هر کسی که میخواستید ارتباط میگرفتید. اینها اکنون در نظر معجزه و احتمالاً کمی خوشبیانه به نظر میآید. اما گرگ برادن، به شما میگوید که تصوراتتان به آسانی میتوانند به واقعیت تبدیل شود. این اتفاق چگونه رخ میدهد؟ سوال شما در کتاب ماتریکس الهی پاسخ داده شده است.
او در اثر حاضر و در سه فصل به چگونگی به کار بستن این انرژی و استفاده از آن در جهت تحقق خواستهها میپردازد. ساختار کتاب ماتریکس الهی چنین است؛ نویسنده در ابتدا با استناد به تحقیقات علمی و فیزیک کوانتوم به چیستی ماتریکس میپردازد و در فصول بعدی سوالی اساسی را مطرح میکند: آیا ما نظارهگرانی غیر فعال در کائنات هستیم یا نقشی تأثیرگذار داریم؟
بخش سوم اثر حاضر نیز به پیامهایی از ماتریکس الهی اختصاص یافته است. همانطور که از عنوان دوم کتاب برمیآید، گرگ برادن در کتاب خویش ارتباطی میان زمان، مکان، معجزه و باور برقرار کرده و به شما کمک میکند تا در راستای شفا، آرامش و تحقق خواستههای خود حرکت کنید.
در نکوداشت کتاب صوتی ماتریکس الهی
- گرگ برادن در کتاب خود با عنوان ماتریکس الهی پیوندی میان روانشناسی مثبتگرا، فیزیک کوانتومی و معنویت ایجاد میکند و ما را به سفر دروننگری و تسلط بر خود میبرد.
کتاب صوتی ماتریکس الهی مناسب چه کسانی است؟
اگر به کتابهای حوزهی معنویت و امور متافیزیکی علاقهمند هستید، کتاب صوتی ماتریکس الهی برای شماست.
@soutidastan
انسان متمدنِ خردمند حاضر است رنج حال را به خاطر لذت آینده تحمل کند.
هر چند که این لذت مربوط به آیندهی نسبتاً دور باشد
#برتراند_راسل
@soutidastan
✍️ حسین فرزین
🖊 آیا شما عوام هستید؟!
◾️ﻗﺬﺍﻓﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ بوﺩ. ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﺩﻫﺪ، خندید ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ!؟ استعفا ﺍﺯ ﭼﻪ؟ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ.
ﺍﻭ ﺭﺍﺳﺖ میگفت، ﻧﻪ ﺭﻫﺒﺮ ﺑﻮﺩ؛ ﻧﻪ ﺭﯾﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ، ﻧﻪ ﺳﻠﻄﺎﻥ، ﻧﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ؛ ﺍﻭ نمیخوﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﻨﺎﻭﯾﻦ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﻮﺩ!
◾️ﺭﻭﺯگارﯼ ﻟﻨﯿﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﻭﺯﯾﺮ ﭼﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻬﻮﻉآﻭﺭﯼ ﺍﺳﺖ ! ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺎﻡ ﭘﺮﻭﻟﺘﺮﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺯﯾﺮ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ ﺑﻮﺭﮊﻭﺍﺯﯼ می دﻫﺪ!
◾️ﻣﺎﺋﻮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩ.
ﭼﺮﯾﮏ ﭘﯿﺮ، ﮐﺎﺳﺘﺮﻭ ﻫﻢ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﮐﺮﺩ.
ﮐﯿﻢ ﺍﯾﻞ ﺳﻮﻧﮓ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺭﯾﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﮐﺮﻩ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺩﺍﯾﻤﯽ ﻧﺎﻣﯿﺪ!
◾️ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦﻫﺎ، ﺭﻭﺯﯼ ﻗﺒﻠﻪ ﻣﺮﺩمانشان ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﻫﻤﻪ ﺍینها ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﺳﺖ ﻋﻮﺍﻡ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ، ﻫﻤﻪ ﺩﺭ آﻏﺎﺯ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻋﻮﺍﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ وعوام، آن ها را می پرستیدند!
ﻋﻮﺍﻡ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻒ میﺯﺩﻧﺪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ خاطر آن ها به ﮐﺸﺘﻦ می ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﺩﮔﺮﺍﻧﺪﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺣﻖ ﻫﯿﭻ نُطُق کشیدنی ﺭﺍ هم ﻧﺪﺍﺷﺖ.
ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺴﺎنی ﮐﻪ قذافی را ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﺵ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻣﯽﺷﮑﺴﺘﻨﺪ!
ﻋﻮﺍﻡ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﭼﯿﺴﺖ، ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻧﺮﻡ ﭼﯿﺴﺖ، ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﭼﯿﺴﺖ، ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﻣﻌﻠﻢ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭼﯿﺴت؟!
ﻋﻮﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﯽﺭﻭﺩ، ﺿﺮﺏ ﻭ ﺷﺘﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ، به دﺳﺖ پلیسی که باید حافظ مردم باشد ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺴﻨﺪند،ﻫﻤﺎن طوﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﯽﺍﯾﺴﺘﺪ، ﺩﺭ ﺻﻒ ﺷﯿﺮ ﻭ ﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﯽﺍﯾﺴﺘﺪ، ﻋﻮﺍﻡ، ﮔﺪﺍ؛ ﺑﯿﻤﺎﺭ؛ ﺗﻦﻓﺮﻭﺵ، ﺧﻮﺩﻓﺮﻭﺵ؛ ﻣﻌﺘﺎﺩ؛ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ که اینها ﭼﯿﺴﺘﻨﺪ!!؟
ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ در سراسر جهان، عوام ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ دیگر ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﺧﯿﺮ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﻋﻮﺍﻡ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ!
ﻓﻬﻢ ﻭ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭽﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪ!
ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﺩ، ﻃﺎﻗﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺣﺘﯽ ﭼﻨﺪ ﺳﻄﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻧﺪ؛ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﻂ ﺍﻭﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ؛ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻭ ﻋﮑﺲ ﻭ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ آﻧﮑﻪ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﺪ!
هر مطلبی را که بوی روشنفکری دارد، بدون توجه به مضمون و محتوا و هدفش برای دیگران ارسال می کند.
عوام ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﻭ ﺍﺭﺷﺪ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ میشود، پایان نامه هایشان را هم که از میدان انقلاب ابتیاع می کند.
چشم دارند، ولی نمی بینند! مغز دارند، ولی نمی فهمند! کله برای آنان که جایگاه مخ، که عضوی است که هر از چندگاهی باید به آرایشگاه برده شود و اصلا اهمیت سر برایشان در آن است که رستنگاه موی سر است!
این ﻋﻮﺍﻡ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭼﻨﺪ ﺟﻮﮎ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ، برای ﺩﻭﺳﺘﺎﻥشان ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﺪ، ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻋﻮﺍﻡ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ جهان سوم ﺍﺯ ﻫﺮ ﻫﺰﯾﻨﻪﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﺰﯾﻨﻪ آﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻭ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ هم ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ...
▪️ای کاش ما عوام نباشیم.
@soutidastan
#دکلمه
آواز چگور
شعری از #مهدی_اخوان_ثالث
با صدای: #ناصر_زراعتی
📝وقتی که شب هنگام گامی چند دور از من
نزدیک دیواری که بر آن تکیه می زد بیشتر شبها
با خاطر خود می نشست و ساز می زد مرد
و موجهای زیر و اوج نغمه های او
چون مشتی افسون در فضای شب رها می شد
من خوب می دیدم گروهی خسته از ارواح تبعیدی
در تیرگی آرام از سویی به سویی راه می رفتند
احوالشان از خستگی می گفت ، اما هیچ یک چیزی نمی گفتند
خاموش و غمگین کوچ می کردند
افتان و خیزان ، بیشتر با پشت های خم
فرسوده زیر پشتواره ی سرنوشتی شوم و بی حاصل
چون قوم مبعوثی برای رنج و تبعید و اسارت این ودیعه های خلقت را همراه می بردند
من خوب می دیدم که بی شک از چگور او
می آمد آن اشباح رنجور و سیه بیرون
وز زیر انگشتان چالاک و صبور او
بس کن خدا را ، ای چگوری ، بس
ساز تو وحشتناک و غمگین است
هر پنجه کانجا می خرامانی
بر پرده های آشنا با درد
گویی که چنگم در جگر می افکنی ، این ست
که م تاب و آرام شنیدن نیست
این ست
در این چگور پیر تو ، ای مرد ، پنهان کیست ؟
روح کدامین شوربخت دردمند آیا
در آن حصار تنگ زندانیست ؟
با من بگو ؟ ای بینوا ی دوره گرد ، آخر
با ساز پیرت این چه آواز ، این چه آیین است ؟
گوید چگوری : این نه آوازست نفرین ست
آواره ای آواز او چون نوحه یا چون ناله ای از گور
گوری ازین عهد سیه دل دور
اینجاست
تو چون شناسی ، این روح سیه پوش قبیله ی ماست
از قتل عام هولناک قرنها جسته
آزرده و خسته
دیری ست در این کنج حسرت مأمنی جسته
گاهی که بیند زخمه ای دمساز و باشد پنجه ای همدرد
خواند رثای عهد و آیین عزیزش را
غمگین و آهسته
اینک چگوری لحظه ای خاموش می ماند
و آنگاه می خواند:
شو تا بشو گیر ، ای خدا ، بر کوهساران
می باره بارون ، ای خدا ، می باره بارون
از خان خانان ، ای خدا ، سردار بجنورد
من شکوه دارم ، ای خدا ، دل زار و زارون
آتش گرفتم ، ای خدا ، آتش گرفتم
شش تا جوونم ، ای خدا ، شد تیر بارون
ابر بهارون ، ای خدا بر کوه نباره
بر من بباره ، ای خدا ، دل لاله زارون
بس کن خدا را بی خودم کردی
من در چگور تو صدای گریه ی خود را شنیدم باز
من می شناسم ، این صدای گریه ی من بود
بی اعتنا با من
مرد چگوری همچنان سرگرم با کارش
و آن کاروان سایه و اشباح
در راه و رفتارش
@soutidastan
#داستان_کوتاه 📝
📚 نفرت، دوستی، خواستگاری، عشق، ازدواج
🖌نویسنده #آلیس_مونرو
🎤 راوی: #بهروز_رضوی
📌 جوُانا پِری خدمتکارِ سابرینا ( نوه آقای مک کالین) است.
او اثاثیه پدر سابرینا را برای او به شهر دیگری می بَرَد.
در غیاب "جوانا"، سابرینا با کمک دوستش، ادیت، برای پدرش از طرف جوانا نامه های عاشقانه می فرستد!
در ادامه...
@soutidastan
.
🖋 معرفی کتاب با شرح مختصر
🖋 نقدی بر داستان و شعر
🖋 معرفی موسیقی فاخر و شرح
🖋 رویدادهای اجتماعی روز
🖋 رخدادهای تقویم روز
🖋 دلتنگی های آدمی ...
همهی اینها و مطالب متنوع دیگر در مجله فرهنگی، ادبی "الف"
رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم
کَرم نما و فرود آ که خانه خانهی توست.
/channel/ALEFmagazine1
#نمایش_رادیویی 📺
گذری به هند
(ادوارد مورگان فورستر)
دکتر عزیز، پزشک هندی شهر چاندراپور، در مسجد شهر با خانم مور، که مادر رونی هزلپ (قاضی شهر) است، آشنا میشود.
این آشنایی به دوستی عمیق آنها میانجامد اما...
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📯📜
سنگفرش هر خیابان از طلاست تجربیات هوشمندانه مردی که با تلاش و پشتکار خود، جهان را مبهوت خود کرد.
هرجا که میروم میبینم تمام توجهات مردم فقط به پول بوده هست. به همین خاطر در این کتاب قصد من از انتخاب عنوان آن نوعی طنزپردازی بوده و منظورم از طلا همان پول است. همه میدانیم که هر جادهای سنگفرش شده از پول یا طلا نیست. زیرا به دست آوردن آنها از هرشکل و هر طریقی آسان نمیباشد. به بشر ثابت شده که برای به چنگ آوردن پول تلاش و تحمل سختیهای فراوانی لازم است. با این وجود، من با بردن کلمۀ طلا نظر مخاطبان بیشتری را به ارزش بسیار بالای پول جلب میکنم.
در این کتاب، کیم و وچونگ، نشان داده که اهداف ذهنیاش بسیار مؤثر بوده و میتوانند در هر شرایطی به کار گرفته شوند. او برای افرادی که آرزوهای بلند و متعالی دارند، پیشنهادات بسیاربسیار جالبی ارائه کرده است. بهترین کار این است که پس از خواندن هریک از آنها، مثال دقیقشان را در زندگیمان بیابیم و دربارهشان خوب فکر کنیم.
@soutidastan
این دو، وظیفه هر انسان شریفی است:
یکی کشف و اعلام حقیقت
و دیگری کاهش درد و رنج.
یعنی این که باید به نحوی زندگی کنیم که تا می توانیم حقایق بیش تری را بشناسیم و بعد از شناخت، آن ها را به دیگران نیز اعلام بکنیم؛ و دیگری هم کاهش درد و رنج. یعنی به نحوی زندگی کنیم که لااقل از زندگی کردن ما درد و رنج دیگران افزوده نشود، بلکه حتی المقدور کاسته هم بشود.
✍️مصطفی ملکیان
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
#میکرو_کتاب ( نسخه خلاصه شده کتاب اصلی)
#رودخانه_تباهی
اثر: ماساجی ایشیکاوا
وقتی تا سر حد مرگ گرسنگی بکشی چربی لبها و بینیات از بین میرود. وقتی لبهایت غیب شوند دندانهایت مثل سگی وحشی همیشه بیروناند... «ما چیزی نبودیم جز اشباحی گرسنه، ما مردگانِ در قید حیات بودیم.» رودخانۀ تباهی داستان واقعی مردی است که در سیزده سالگی به همراه خانوادهاش از ژاپن به کرۀ شمالی میرود و در چهل و نه سالگی از «بهشت روی زمین» فرار میکند. او از چهار دهه تحقیر و توهین و تبعیض و از گرسنگی و فقر و نبودِ آزادی میگوید. از مرگ انسانهای بیگناه و زندگی میان مردگان متحرک. «داستانی واقعی و هولناک دربارۀ زندگی در کرۀ شمالی... داستان شگفتآور و غمانگیز تحقیر همه جانبۀ ملت به دست دولت.» کِرکِس ریویو «ایشیکاوا در زندگینامۀ دردناک خود وضعیت سهمگینی را به تصویر میکشد که حکومتی مستبد و فرقهگرا بر ملتش تحمیل کرده است... او داستان عشق استوارش به خانواده را در عمق ناامیدی و سرخوردگی اما با طنزی تلخ روایت میکند و به اخبار بیروحی که از کرۀ شمالی میشنویم وجههای انسانی میبخشد.»
@soutidastan
📙 #داستان_کوتاه : مخالفت با خشونت
✍️ نویسنده: #لو_شون
📝 ترجمه: #جلال_بایرام
🎙 با صدای: #بهروز_رضوی
📝داستان از جایی شروع میشود که سونگائو بعد از چند بار مراجعه، بار پنجم موفق به دیدن یولی شد. آنها درباره جنگ، لزوم و عدم لزوم آن صحبت میکردند. به نظر یولی جنگ اصلاً چیز خوبی نیست و مردان بزرگ هیچگاه دست به چنین کاری نمیزنند اما سونگائو ...
#لو_شون پدر ادبیات معاصر چین است. او نویسندهی داستان کوتاه، ویراستار، مترجم، منتقد، مقالهنویس و شاعر بود. وی در دههی ۱۹۳۰ به عنوان نمایندهی نویسندگان چپ چینی در شانگهای شناخته میشد.
@soutidastan
✍️مصطفی ملکیان
🖊 ویژگی های افراد خودشکوفا از دیدگاه آبراهام مزلو
مزلو، در دو كتاب خود، یكى Motivation and Personality (انگیزش و شخصیت) و دیگرى Towards a Psychology of Being (به سوى روانشناسیِ بودن) كه هر دو نیز به فارسى ترجمه شده اند، این مؤلّفهها را براى خودشكوفاشدگان برمیشمرد:
۱- عالم واقع را به نحو كارآمدى ادراك میكنند و میتوانند بییقینى و عدمقطعیت را تحمّل كنند و بپذیرند.
۲- خود و دیگران را به همان صورتى كه هستند قبول دارند.
۳- چه در مقام فكر و نظر و چه در مقام فعل و عمل به صرافت طبع خود التزام میورزند.
۴- در كار و زندگى، همّ و غمّشان معطوف به حلّ مسایل و رفع مشكلات است، نه اینكه خودمحور باشند.
۵- شوخطبعى فراوان دارند.
۶- میتوانند به زندگى نظر آفاقى (عینى) داشته باشند.
۷- بسیار خلاّق و اهل ابتكار و نوآورىاند.
۸- نسبت به فرهنگآموزى و همرنگ دیگران شدن مقاومت میورزند امّا از صِرْفِ مخالفخوانى و خِلافِعُرْف بودن نیز لذّت نمیبرند، بلكه فقط دغدغۀ این دارند كه فهم و تشخیص خود را براى خاطر دیگران فراموش و فدا نكنند.
۹- دغدغۀ بهروزى و سعادت همۀ انسانها را دارند.
۱۰- میتوانند تجارب اساسى زندگى را عمیقاً درك كنند و قدر بگذارند.
۱۱- فقط با معدودى از انسانها مناسبات و روابط عمیقِ ارضاكننده برقرار میكنند.
۱۲- احساس اوجگیرى (Peak Experience) دارند، یعنى احوالى دارند كه در آنها احساس میكنند كه قید و بندهاى زمانى و مكانى از هم گسیختهاند و از میان برداشته شدهاند و خود به جذبه و حیرت و خشیت درافتادهاند.
۱۳- احساس نیاز شدید به خلوت و حریم خصوصى و تنها ماندن با خود دارند.
۱۴- گرایشهاى آزادمنشانه و خالى از جزم و جمود و تعقیب دارند.
۱۵- معیارهاى اخلاقى را به قوّت و شدّت تمام پاس میدارند و رعایت میكنند.
@soutidastan
برای آنکه پیشپاافتادهترین رویداد به ماجرایی مبدل گردد، باید و همین بس که به نقل کردن آن پرداخت.
این همان چیزی است که مردم را گول میزند: انسان همیشه نقال داستان است.
او در احاطهی داستانهای خودش و داستانهای دیگران زندگی میکند، هر چه را که برایش رخ میدهد از خلال این داستانها میبیند؛ و میکوشد تا زندگیاش را طوری بگذراند که گویی مشغول نقل کردن آن است.
اما باید انتخاب کرد:
زندگی کردن یا نقل کردن.
📕 #تهوع
✍🏻 #ژان_پل_سارتر
@soutidastan
#نمایش_رادیویی 📻
خانه قانونزده ( #چارلز_دیکنز )
استر، دختری است كه نزد مادر خواندهاش زندگی میكند.
مادرخوانده، رفتار خشنی با او دارد و استر از مادر و گذشتهاش هیچ چیز نمیداند!
پس از مرگ مادرخوانده، آقاي جاندايس، سرپرستی او را تقبل میكند پس از مدتی...
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📯📜
📕🎧 #کاخ_تنهایی
✍ #ثریا_اسفندیاری
ثریا اسفندیاری دومین همسر محمدرضا پهلوی و ملکه ایران بود. وی فرزند خلیل خان اسفندیاری و نوه اسفندیار خان سردار اسعد میباشد.
ثریا دختر خلیل اسفندیاری و اوا کارل در اول تیرماه ۱۳۱۱ در یک خانواده سرشناس بختیاری در اصفهان متولد شد. او یک برادر و خواهر کوچکتر به نام های بیژن و لعیا داشت. ثریا تا هشت ماهگی در ایران بود و پس از آن خانوادهاش به دلیل وضعیت نامطلوب بهداشتی در ایران و شیوع آبله برای دوری از خطر بیماری او را با خود به برلین بردند.
وی کودکی را در برلین گذراند و در پاییز ۱۳۱۶ به اتفاق خانوادهاش به ایران بازگشت. در اصفهان وارد مدرسه آلمانیهای مقیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصوصی فرا گرفت. تا ۱۳۲۰ در آن مدرسه به تحصیل پرداخت...
انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا به وسیله خواهر بزرگتر شاه، شمس انجام گرفت. شمس در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن که ثریا هم دعوت شده بود، در همان نظر اول او را پسندید و مسئله را با خلیل خان اسفندیاری در میان گذارد. ثریا با آمادگی قبلی برای روبرو شدن با شاه به تهران آمد. ثریا در خاطرات خود مینویسد که بزرگترین آرزوی او پیش از اینکه ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود، با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد ولی شاه هم مثل خواهرش در اولین نظر او را پسندید و ثریا هم تمایل به این ازدواج پیدا کرد و مراسم نامزدی آنها روز ۶ دی ۱۳۲۹ در نظر گرفته شد. امیدواری آنها این بود که مراسم ازدواج به زودی برگزار شود، ولی ثریا ناگهان دچار بیماری حصبه شد و روز به روز هم بیماریش شدت یافت و همه را دچار نگرانی کرد. ناگزیر مراسم ازدواج به تعویق افتاد. پس از طی دوران نقاهت، تشریفات عقد و ازدواج در نهایت سادگی در ۲۳ بهمن برگزار شد.
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب
دکتر عزیز، پزشک هندی شهر چاندراپور، در مسجد شهر با زنی مسن به نام مور (که مادر رونی هزلپ قاضی شهر است) آشنا می شود. این آشنایی به دوستی عمیق آنها می انجامد؛ چراکه این زن با همه انگلیسی های مقیم هند متفاوت است.
دکتر عزیز، پزشک هندی شهر چاندراپور، در مسجد شهر با زنی مسن به نام «خانم مور» که مادر رونی هزلپ (قاضی شهر) است، آشنا می شود. این آشنایی به دوستی عمیق آنها می انجامد؛ چراکه این زن با همه انگلیسیهای مقیم هند متفاوت است.
از سوی دیگر مقامهای انگلیسی که مقتدرانه بر هند و چاندراپور حکومت می کنند، شدیداً معاشرت با هندی ها را منع می کنند. دکتر عزیز، خانم مور و آدِلا، نامزد رونی، را برای دیدن غارهای مارابار دعوت می شوند و آدلا به طور مشکوکی در غار گم شده و توسط شخص ناشناسی مورد حمله قرار می گیرد.
آدلا دچار بیماری روحی می شود. انگلیسی ها ادعا می کنند که دکتر عزیز به او تجاوز کرده است. آنها سعی می کنند دکتر عزیز را گناهکار جلوه دهند، تا این که در جلسه دادگاه، برخلاف تلاش انگلیسی ها، آدلا بیان می کند دکتر عزیز بی گناه است. در این فاصله خانم مور که می توانست به نفع دکتر عزیز در دادگاه حاضر شود، توسط پسرش به انگلستان سفر کرده است و ...
داستان «گذری به هند» (A Passage to India) رمانی است نوشته ادوارد مورگان فورستر که در سال ۱۹۲۴ میلادی منتشر شد. این رمان که تصویری تاریخنگارانه از سلطه انگلیس بر هند است، به رابطه انگلیسیها و هندیها و نیز تلقی دو فرهنگ از جهان و انسان اشاره میشود. روایت «گذری به هند» تشریحی استادانه از جامعه ای اسیر شده در چنگال امپریالیسم است و به زیبایی، سرنوشت انسان هایی گرفتار شده در میان ستیزههای دنیای مدرن را به تصویر می کشد. این رمان برنده چند جایزه شده و کارگردان بریتانیایی، دیوید لین، در سال ۱۹۸۴ فیلمی بر پایه این داستان ساخت که در عرصه جهانی موفقیت های بسیاری را کسب کرد. از شما دعوت می کنیم تا اقتباس شنیداری این اثر را از زبان هنرمندان رادیو بشنوید
@soutidastan
#فیلم_کوتاه 📽
🎥فیلم کوتاه "The Fly"
🎬کارگردان: Olly Williams
🗓انتشار: 2014
💢در حین سرقتی مسلحانه، مگسی مزاحم باعث اتفاقات غیرمنتظره میشود ...
@soutidastan 👈
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
دانشمند از خود مطمئنی تصمیم دارد با اضافه کردن ژنی به ژن های تخم بارور شده ای که قرار است در رحم یک مادر استیجاری کار گذاشته شود، از نوزادی که به دنیا می آید، نابغه ای خارق العاده بسازد و تا حدودی در این کار موفق هم می شود اما …
کتاب کودک نابغه، واقعیات علمی بشر امروزی و مجموعه ای از تخیلات نویسنده است. کتاب اثری است علمی با محوریت مهندسی ژنتیک که نویسنده در قالب داستانی جذاب و شیرین، هیجان انگیز و دلهره آور، پیشرفت های سریع و غیرقابل باور علم و تکنولوژی پزشکی را هوشیارانه و زیرکانه زیر سوال می برد.
کتاب کودک نابغه، واقعیات علمی بشر امروزی و مجموعه ای از تخیلات نویسنده است. کتاب اثری است علمی با محوریت مهندسی ژنتیک که نویسنده در قالب داستانی جذاب و شیرین، هیجان انگیز و دلهره آور، پیشرفت های سریع و غیرقابل باور علم و تکنولوژی پزشکی را هوشیارانه و زیرکانه زیر سوال می برد. پیشنهاد میکنیم این داستان جذاب را بشنوید.
@soutidastan