«سرود سرگردان» با هدف ارائه گزیدهای از شعرها و متنهای ناب ادب فارسی فعالیت میکند و مدیران آن که خود از دانشجویان ادبیاتاند، میکوشند تا عرصهای را برای عرضه آثار شاعران و نویسندگان فراهم آورند. ارتباط با ادمین: soroude.sargardan@gmail.com
پرندهها همه در باد تار و مار شدند
نگاهها همه از اشك جويبار شدند
مرا ببخش اگر واژههای معصومم
خبررسان خبرهای ناگوار شدند
مرا ببخش اگر روزنامهها امروز
گريستند و غريبانه سوگوار شدند
كسي مرا برساند به آخرين پرواز
رسيدهها همه رفتند و ماندگار شدند
كجاست مرثيهسازی كه نوحه ساز كند
براي اينهمه مادر كه داغدار شدند
بيا بنفشه بكاريم دستهدسته كبود
به ياد باغچههايی كه بیبهار شدند
خبر درشت، خبر سنگدل، خبر اين بود:
پرندهها همه در آسمان غبار شدند….
#سعید_بیابانکی
🍀 @soroude_sargardan
دلم میخواست میشد دیدنت را هرشب و هرشب
کمند اندازم و پنهان درون غرفهات آیم
و یا چون ماجرای قصهها، یک شب که تاریک است
تو را از بسترت در جامهٔ خواب تو، بربایم
#حسين_منزوی
🍀 @soroude_sargardan
اینجا هنوز کسی است
که بهاندازهی هزاراننفر نیست
و جایش روی تمام صندلیها خالیست
کسی که هر پاییز
پای تمام درختان شهر
«شد خزانِ» تازهای خواهد کاشت.
و کسی که تو را دیده باشد
پاییزهای سختی خواهد داشت .
#لیلا_کردبچه
🍀 @soroude_sargardan
بلورینشیشهام، پهلو مزن ای غم به پهلویم
#بیدل_دهلوی
🍀 @soroude_sargardan
چه روزگار غریبی
سحر، پیمبر اندوه است
و شب، مفسر نومیدی
و روشنایی در فکر رهنمایی نیست
#نادر_نادرپور
🍀 @soroude_sargardan
با دویستوچند تکه استخوانم دوستت دارم
(و چندسال باید بگذرد؟
تا استخوانهای آدم، همهچیز را فراموش کنند)
با من بگو
بگو قلبها فراموشکارترند،
یا استخوانها؟
با من بگو
بگو مثل خواب
که گاهی از دستهایم شروع میشود، گاهی از پاهایم،
پوسیدن از قلبم آغاز میشود،
یا استخوانهایم؟
#لیلا_کردبچه
🍀 @soroude_sargardan
.
.
مصلحتدیدِ من آن است که یاران همه کار
بِگُذارَند و خَمِ طُرِّهٔ یاری گیرند
#حافظ
🌾@soroude_sargardan
ای خانه ای عزیزترین خاک
ای من فدای رنج روانت
دیدی چگونه خونبهجگر شد
پیر و جوان و خرد و کلانت؟
دیدی چگونه در تب وحشت
از ریشه سوخت کهنهبلوطت؟
دیدی چگونه برگ خزانوار
بر خاک ریخت سرو جوانت؟
ای خانه ای گرامیِ از بود
ای خانه ای مقدسِ تا باد
دیدی چه هولناکتر از پیش
تاریک شد زمین و زمانت؟
دیروز تو نگفتنی اما
امروز تو چگونه بگویم
لعنت به هرکه خواست چنینت
نفرین به هر که ساخت چنانت
یکمشت گاوریش مدستر
یکگله گاومیش مکلا
کردند آنچه کرد تموچین
با خاکِ خوبِ چون دل و جانت
ای خانه ساکنان تو دارند
از دست میروند یکایک
جز من که کاش زنده نباشم
دیگر که ماند مرثیهخوانت؟
ای کاش پیشمرگ تو میشد
یاغیتبار و باز نمیدید
بنشسته داغ باب و برادر
بر قلب پاک دخترکانت
ای کاش پیش از اینکه ببینم
اینروزهای دلهرهزا را
میمردم و گشوده نمیشد
چشمم به رنجهای گرانت
با من دلی نه کاسهٔ خونی است
از غصههای ساری و رشتت
از اندهان یزد و اراکت
وز درد مشهد و همدانت
با من دل دچار جنونی است
از اضطراب آنکه عزیزی
دارم که دردمند نشسته است
در اصفهان نصف جهانت
ای خانه آرزوی من اين است
یکروز قبل اینکه بمیرم
بینم که خون قدسی شادی
جاری شده است در شریانت
این است آرزوی من آری
یکروز قبل اینکه نباشم
شادیت را به چشم ببینم
وانگه به افتخار زنانت
رقصان شوم به بزم و بخوانم
آوازهای آخر خود را
وانگه به هر که گفت نرقصم
وانگه به هر که گفت نخوانم
وانگه به هر که گفت نخندم
گویم: بریده باد زبانت!
#علیاکبر_یاغیتبار
🍀 @soroude_sargardan
چه روزها به شب آوردهام در این امید
که با وجود عزیزت شبی به روز آرم
چه جُرم رفت که با ما سخن نمیگویی
چه کردهام که به هجران تو سزاوارم
#سعدی
🍀 @soroude_sargardan
.
.
یکی با بشر مشورت کرد که: «دوهزار درم دارم. حلال میخواهم که به حج شوم.»
گفت: «تو به تماشا میروی. اگر برای رضای خدای میروی برو وام کسی بگزار یا بده به یتیم و به مردی مقلحال که آن راحت که به دل مسلمانی رسد از صد حج اسلام پسندیدهتر.» گفت: «رغبت حج بیشتر میبینم.» گفت: «از آنکه مالها نه از وجه نیکو بهدست آوردهای تا به ناوجوه خرج نکنی قرار نگیری.»
#عطار (تذکرهالاولیا، ذکر بشر حافی)
🌾@soroude_sargardan
الا که از همگانت عزیزتر دارم
شکسته باد دلم، گر دل از تو بردارم
اگر چه دشمن جان منی، نمیدانم
چرا ز دوستترت نیز، دوستتر دارم
شب است و خاطرهای میخزد به بستر من
تو نیستی و خیال تو را به بر دارم
#حسین_منزوی
🍀 @soroude_sargardan
.
.
«من نه لجن را بهعنوان محیط قبول میکنم و نه میخواهم کِرم لولندۀ توی آن باشم. من امیدوار به انسانم. در طول عمر نسل، تغییر در تمام هیئت آدم بهدست نمیآید اما در هر نسل چیزی او را به سوی آدمیت مقصود میراند. باید تحمل داشت. آدم همیشه خِیر از میان خرابه درآورده. من امیدوار به انسانم.»
#ابراهیم_گلستان
🌾@soroude_sargardan
خیالِ خامِ پلنگِ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگِ من - دل مغرورم - پرید و پنجه به خالی زد
که عشق - ماه بلند من - ورایِ دستِ رسیدن بود
گلِ شکفته! خداحافظ اگرچه لحظهٔ دیدارت
شروع وسوسهای در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود
چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
#حسین_منزوی
🍀 @soroude_sargardan
.
.
باید گریست در غم شهری که اندر آن،
مُشتی اسیر گریه به آزادهای کنند
#حسین_جنتی
🌾 @soroude_sargardan
.
.
من نمیدانم چرا هر کسی را صدا کردم
هر کس را دوست داشتم
ناگهان در خم کوچه گم شد.
#احمدرضا_احمدی
🌾 @soroude_sargardan
ویرانه بود کون و مکانی که ساختیم
سلاخخانه بود جهانی که ساختیم
نفرین چند مادر فرزندمرده بود
مجموعهٔ زمین و زمانی که ساختیم
ننگ بزرگ گسترهٔ کائنات ماست
این شیء متصلبهدهانی که ساختیم
کشت و درید و برد و به آتش کشید و خورد
انسان نبود این حَیَوانی که ساختیم
#علیاکبر_یاغیتبار
🍀 @soroude_sargardan
دوستت دارم
و همین غمگینترم میکند..
وقتی که نمیتوانم چهارفصل جهان را
بر شانههای تو آواز بخوانم
وقتی که بادی
برگهایت را از من میگیرد..
درخت بالابلند من!
باور کن اینهمه خواستن غمگین است
برای پرندهای که
از کوچی به کوچ دیگر پرواز میکند..
#مریم_ملکدار
🍀 @soroude_sargardan
ﺗﻮ ﺯمینهٔ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ ﻫﺴﺘﯽ
ﮔﺮﭼﻪ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺪ.
همهٔ ﮐﻠﻤﻪﻫﺎ
ﺍﻭﻝ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
ﺩﺭ همهٔ ﺣﺮﻑﻫﺎﯾﻢ
ﭘﻨﻬﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ
#شهرام_شیدایی
🍀 @soroude_sargardan
«برای دوستانم، که یکی یکی مهاجر میشوند»
تو هم میروی از این جا به زیر آسمانِ دیگری از همین رنگ
لبهایت را می بری
و شکل موها و دور شانهها را دیگر
لذت دستکاری از من دریغ میکنی
پشت این پنجره
من و این کبوترانِ بیتوجه
ماندهایم و بیتوجهی میکنیم
میروی و دستانت را میبری
چشمها را، قدمها و فنجانت را میبری
میمانم همچنان با غیرت!
سرم را به سستیام گرم میکنم
فقط گاهگاهی به تصورم که میآیی
رنگ صورت زردم را
دستکاری میکنی
و هم زمان با فشارهای عصبی
بر حفظ آرامش دستهایم پافشاری میکنی
سر و وضعم مدتی دوباره به هم ریخته
به رغم علاقهات به خاک بازی
لباسها و شستوشوی مرا قبول نداشتی
از همان زمان کودکی،
من به نظارت تو احتیاج دارم
میروی و نگاههایت را میبری
جای پا و قدمهایت را میبری
بیتاب همان سواحل شنی
نشستم و پایداری میکنم
خاکبازی میکنم
ای وطن که از ساکنانت خالی شدی
من به حمایت تو احتیاج دارم
آب و تابم از دستم رفت
رفتهگانم را برگردان!
#شمس_آقاجانی
🍁 @soroude_sargardan
تنها رودخانه میتواند فجیع بمیرد
من از کتفهای تو زاده شدم
و آغوش تو سرزمین مادری من بود
نمیخواهم رودی باشم
که به دریایی سیاه میریزد
مرا بازگردان به شانههایت
در تبعید کسی زیر تابوتم را نخواهد گرفت
تنها در آغوش تو
گرسنگی و تنهایی
فراموشم میکنند
#جواد_گنجعلی
🍀 @soroude_sargardan
بی هیچ نام
میآیی
اما تمام نامهای جهان با توست
وقت غروب نامت
دلتنگیست...
وقتی شبانه چون روحی عریان
میآیی
نام تو وسوسه است...
زیر درخت سیب، نامت
حواست.
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر میزند
میگریزی
نام گریزناکت
رؤیاست ...
#حسین_منزوی
🍀 @soroude_sargardan
جنگل
ردّ پای باران است
ویرانه
ردّ پای طوفان
من ردّ پای توام
همیشه پشت در خانهات
تمام میشوم...
#علیرضا_راهب
🍀 @soroude_sargardan
آن یار که عهد دوستداری بشکست
میرفت و مَنَش گرفته دامان در دست
میگفت دگرباره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست
#سعدی
🍀 @soroude_sargardan
دل دادن و سخن نشنیدن گناهِ من
دل بردن و نگاه نکردن گناهِ کیست؟
#قدسی_مشهدی
🍀 @soroude_sargardan
روزهایی كه بی تو میگذرد
گرچه با ياد توست ثانيههاش
آرزو باز میكِشد فریاد:
در كنار تو میگذشت، ای كاش!
#فریدون_مشیری
🍀 @soroude_sargardan
.
.
وقتی که سیل سرازیر شود جایی که قطرۀ عرق ما چکید پاک خواهد شد و نقش پاهایمان بر خاک از بین خواهد رفت اما شاید بومادران و بابونه در یاد سبز خود نگه دارند روزی که ما به بوی خوش پاکشان سلام میدادیم و روی برف نوشتیم «زندهایم»
#ابراهیم_گلستان (بخشی از کتاب جوی و دیوار و تشنه)
🌾@soroude_sargardan
چشمهایت؛
سحرگاه را به پرندگانِ صبح
ابرهای بارانزده را به رنگینکمان
ماه را به عشقبازانِ ساکت
و وطن را به من نشان میدهد
#غاده_السمان
🍀 @soroude_sargardan
حالا که خداوند چنین داد و چنانَت
خیرات بده بوسهای از کنجِ دهانَت
با عشقِ مَجازی، دلِ ما، کهنهرفیق است
جز جسمِ تو، کو پنجره ای باز به جانت؟
ما دیر رسیدیم و تغزّل نتوانیم
از زلفِ کمندِ تو و ابرویِ کمانت
اصلا دلمان هیچ! فقیرانِ غریبیم
محتاجِ زکاتیم ز خرمایِ لبانت
ما خستهی راهیم و تو شیخِ خَرَقانی
ایمان که نداریم! چه شد وعدهی نانَت؟
ای حُسنِ تو مثل غمِ ما نامتناهی!
دیدیم فراوان، همه جا، با دگرانت...
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
🍀 @soroude_sargardan
کِششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد...
#امیرخسرو_دهلوی
🍀 @soroude_sargardan
.
.
سفر به خیر گل من که میروی با باد
ز دیده میروی اما نمیروی از یاد
#حسین_منزوی
🌾 @soroude_sargardan