دعوتی به خوب، اخلاقی و معنادار زیستن ادمین: @sorooshemowlana پشتیبان آموزش: @rumi_lms_support شبکههای اجتماعی: instagram.com/sorooshemowlana twitter.com/soroushmowlana https://rumi.ir تماس: ۰۲۱ ۸۸۲۵۳۷۱۹ آدرس: شهرآرا بلوار غربی مجتمع کوشک واحد ۵۰۱
هفتمین همایش "مهر مولانا"
"آیینههای هستی"
مهر مولانا" نام همایشی است که از مهرماه سال 1390، هر سال همزمان با روز تولد مولانا جلال الدین توسط "موسسه فرهنگی-هنری سروش مولانا" برگزار می شود. این همایش در طی مسیر شش ساله خود فراز و فرودهای زیادی طی کرده و مخاطبان بسیاری یافته است. زمانی به مهر در نظام اندیشگانی مولانا پرداخته، مدتی به نظام اخلاقی این عارف بزرگ و در آخرین برنامه هم به نسبت ما با مولانا پرداخته شد. هفتمین همایش مهر مولانا که " آیینههای هستی" نام دارد، به قیاسِ بسترهای شکل گیری اندیشه مولانا و حافظ می پردازد. با وجود این که فاصله زمانی چندانی مابین دو قله اندیشه و ادبیات فارسی نیست، اما جهان بینی، ساختار ادبی و هستی شناسی تقریبا متفاوتی را در نظام اندیشگانی این دو بزرگ می بینیم. از این رو هفتیمن همایش مهر مولانا به واکاوی زمینه هایی که منجر به این تفاوت شده اند خواهد پرداخت. در این همایش دکتر مقصود فراستخواه (جامعه شناس) به مقایسه جامعه شناختی دو تیپ متفاوت شعر عرفانی حافظ و مولوی و دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) به مقایسه آرکی تایپهای (کهن الگوها) عرفان این دو بزرگ میپردازند. همچنین دکتر محمد استعلامی (مولوی¬پژوه) در رابطه با درستی و نادرستی روایت¬هایی که پیرامون عرفای ما و بویژه حافظ و مولانا وجود دارد سخنانی ارائه خواهد داد.
همایش آیینه های هستی روز نوزدهم مهرماه، تالار فرهنگ و هنر واقع در خیابان انقلاب نبش برادران مظفر جنوبی پلاک 1076 و در ساعت 17.30 برگزار خواهد شد.
@souroshmolana
"درسگفتار روان شناسی تجربه عارفانه"
در این درسگفتار دکتر محمدرضا سرگلزایی طی سه جلسه 3 ساعته مباحث زیر را مورد بررسی قرار می دهد:
1- خود حقیقی از دیدگاه کارن هورنای
2- خودشکوفایی از دیدگاه آبراهام مازلو
3- تفرد از دیدگاه کارل گوستاو یونگ
4- غریزه پرستش از دیدگاه ویکتور فرانکل
5- روان نژندی و دین از دیدگاه زیگموند فروید
6- آرکه تایپ ها (کهن الگوها) شینودابولن و انواع تجربه های عرفانی
@souroshmolana
تماشا کنید: "ثار الله" به چه معناست؟
درسگفتار "تاریخِ صدرِ اسلام"
" دکتر محمد مهدی جعفری"
@souroshmolana
هفتمین همایش "مهر مولانا"
"آیینههای هستی"
مهر مولانا" نام همایشی است که از مهرماه سال 1390، هر سال همزمان با روز تولد مولانا جلال الدین توسط "موسسه فرهنگی-هنری سروش مولانا" برگزار می شود. این همایش در طی مسیر شش ساله خود فراز و فرودهای زیادی طی کرده و مخاطبان بسیاری یافته است. زمانی به مهر در نظام اندیشگانی مولانا پرداخته، مدتی به نظام اخلاقی این عارف بزرگ و در آخرین برنامه هم به نسبت ما با مولانا پرداخته شد. هفتمین همایش مهر مولانا که " آیینههای هستی" نام دارد، به قیاسِ بسترهای شکل گیری اندیشه مولانا و حافظ می پردازد. با وجود این که فاصله زمانی چندانی مابین دو قله اندیشه و ادبیات فارسی نیست، اما جهان بینی، ساختار ادبی و هستی شناسی تقریبا متفاوتی را در نظام اندیشگانی این دو بزرگ می بینیم. از این رو هفتیمن همایش مهر مولانا به واکاوی زمینه هایی که منجر به این تفاوت شده اند خواهد پرداخت. در این همایش دکتر مقصود فراستخواه (جامعه شناس) به مقایسه جامعه شناختی دو تیپ متفاوت شعر عرفانی حافظ و مولوی و دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) به مقایسه آرکی تایپهای (کهن الگوها) عرفان این دو بزرگ میپردازند. همچنین دکتر محمد استعلامی (مولوی¬پژوه) در رابطه با درستی و نادرستی روایت¬هایی که پیرامون عرفای ما و بویژه حافظ و مولانا وجود دارد سخنانی ارائه خواهد داد.
همایش آیینه های هستی روز نوزدهم مهرماه، تالار فرهنگ و هنر واقع در خیابان انقلاب نبش برادران مظفر جنوبی پلاک 1076 و در ساعت 17.30 برگزار خواهد شد.
@souroshmolana
تماشا کنید: چرا در جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به صلح نیازمندیم؟
پاره ای از سخنان مصطفی ملکیان در همایش "جان آشنا جان آشتی جو"
"روز جهانی صلح گرامی باد"
@souroshmolana
ادامه👇👇
🔹در زبان عرفان و دین و مذهب ، این گونه تجاهر و تشخیص خیلی وجود دارد. جوری سخن گفته می شود که گویا اینها یک موجوداتی هستند.
عرفا این جمله را به پیامبر نسبت داده اند : اول ما خلق الله العقل. اول چیزی که خدا آفرید عقل بود. ثم قال له اقبل فاقبل و قال له ادبر فادبر . به عقل گفت بیا جلو ، آمد و گفت برو عقب ، رفت. به زبان امروزی می خواهد بگوید عقل تابع خداست. حکم عقل نمی تواند با حکم خدا مخالفت داشته باشد. عقل که انسان نیست که به او فرمان دهند و نسبت فرمانبرداری یا نافرمانبرداری به آن داد. اینها مغالطه هایی است که در زبان صورت می گیرد. کسی که مطلب را می گوید ممکن است حاق مطلبش درست باشد. اما اگر ما به این الفاظ چشم بدوزیم و خیره شویم ، به اشتباه می افتیم. بودا می گفت بچۀ کوچک ، شب مهتابی به پدرش می گوید : بابا ماه کو؟ پدر انگشتش را در آسمان به طرف ماه اشاره می کند. بچه فکر به انگشت بابا نگاه می کند و فکر می کند که این انگشت ماه است. پدر درست می گوید که ماه آن است ، ولی بشرط اینکه در انگشت خیره نشوید. در اینجا مغالطه تجاهر ( چون عقل در زبان عربی اسمی است پس بنابراین چیزی بنام عقل هم در جهان وجود دارد ) و مغالطۀ تشخیص ( عقل را دارای ویژگی های انسان دانستن ) اتفاق افتاده است.
🔹 آیا واقعا چهار تا موجود در عالم وجود دارند که اینها کارکرد ( فونکسیون ) و شأنشان ، فریب دادن انسان هاست؟ که نامهای آنها ابلیس و دنیا و نفس و هوی است. یا اینکه می خواهند بگویند شما آدمیان از نواحی مختلفی ممکن است کلاه سرتان برود. ممکن است غفلت هایی داشته باشید. به خطاها و توهماتی دچار شوید و بعد گفته اند اینها چهار تا موجودند. در باب هر یک از این چهار تا می توان به جد این سوال را پرسید و جواب داد.
🌂درسگفتار روان درمانگری در مثنوی،ج12 ،موسسه سروش مولانا ( @souroshmolana )
آیا می توان از معقول بودن عشق به فردی معین سخن گفت؟ آیا میتوان برای عشق به شخصی مشخص توجیه عقلی آورد؟ چه چیزی میتواند عشق به شخصی معین را توجیه کند؟ (کارگاه عشق و عقل عملی) @souroshmolana
Читать полностью…ادامه 👇👇
باورهاي اخلاقي و حقايق اخلاقي
🔹استريت ادعا ميكند كه واقعگرايي اخلاقي غلط است با اين استدلال كه شما اگر واقع گرا هستيد اما قبول داريد كه به حقايق اخلاقي نيز معرفت داريد. او ميگويد اگر شما واقعگراي اخلاقي باشيد ديگر نميتوانيد از معرفت اخلاقي سخن بگوييد. در واقع، واقعگرايي اخلاقي جلوي معرفت اخلاقي را ميگيرد.
🔹حال آنكه واقعگراهاي اخلاقي تمايل دارند بگويند ما معرفت اخلاقي نيز داريم اما كاري كه كم و بيش استريت قصد دارد انجام دهد اين است كه بگويد ريشههاي باورهاي اخلاقي ما ريشه بدي است و به همين دليل، عليالاصول معرفت اخلاقي ما را زير سوال ميبرد. از جمله در اين نقش داشته كه ما باورهاي خاصي داشته باشيم، از جمله باورهايي كه به نفع ما است، فيتنس ما را زياد ميكند و سبب ميشود راحتتر توليد مثل كنيم. بهطور مثال، موجوداتي كه باور دارند بايد از كودكان خود نگهداري كنند در زاد و ولد و نگهداري از كودكان خود موفقتر خواهند بود و براي همين براي چنين باورهايي ترجيح مستقيم تكاملي وجود دارد. اما از سوي ديگر، به اعتقاد استريت، واقعيات اخلاقي مورد ادعاي واقعگرا دستخوش تحولات تكاملي نيست.
🔹بنابراين بايد معجزهاي در كار باشد كه آنقدر خوششانس باشيم كه باورهاي اخلاقي تحت تاثير نيروهاي تكاملي در تطابق با حقايق اخلاقي مستقل از نيروهاي تكاملي باشد. براي مثال تصور كنيد كه گردبادي شما را از جا كند، معجزهاي بايد در كار باشد كه اين گردباد نهايتا دقيقا شما را به مقصد مورد نظرتان برساند. بر همين منوال، اگر باورهاي اخلاقي ما تحت تاثير نيروهاي تكاملي شكل يافتهاند اما حقايق اخلاقي نه، واقعگرا نميتواند توضيح دهد كه چرا ميان باورهاي اخلاقي و حقايق اخلاقي مطابقت وجود دارد و لذا واقعگرا نميتواند معرفت اخلاقي ما را تبيين كند. اما تمام باورهاي اخلاقي ما موجب افزايش احتمال زاد و ولد نميشود. براي مثال باورهاي اخلاق برابريطلبانه يا باورهاي اخلاقي ما براي شفقت به افراد ضعيف يا افراد دور ترجيح تكاملي ندارد و بهرغم نيروهاي تكاملي براي شكلگيري باورهاي خلاف آن به وجود آمدهاند. تو گويي، استدلالورزي نيروي موثر ديگري در شكل دادن باورهاي اخلاقي است. بنابراين باورهاي اخلاقي ما تنها در باورهايي انحصار ندارند كه براي آنها ترجيح تكاملي وجود دارد. به عبارت ديگر، رابطه باورهاي اخلاقي ما با تكامل به مانند مثال گردباد نيست كه ما در مقابل آن هيچ گونه فاعليتي نداشته باشيم.
🔹استدلال ورزي ميتواند نقشي مهم در تصحيح و جهت دهي باورهاي اخلاقي ما ايفا كند. استدلال ميتواند اعتبار باورهاي اخلاقي تحت تاثير تكامل را بسنجد. از اين رو، استدلال استريت براي نشان دادن عدم امكان معرفت اخلاقي نهايتا به نتيجه نميرسد. برخلاف ادعاي استريت، واقع گرا ميتواند بيان كند كه استدلالورزي از طريق معرفتهاي اخلاقي كه تحت تاثير مستقيم نيروهاي تكامل نبودهاند ميتواند اعتبار باورهاي اخلاقي مستقيما تحت تاثير تكامل را سنجيده و بررسي كند و لذا تطابق ميان باورهاي اخلاقي ما و حقايق اخلاقي ما ميتواند صرفا محصول شانس يا معجزه نباشد. با اين همه، شكست استدلال استريت براي ما درس آموز است. ما از تامل درباره اين استدلال ميآموزيم كه وقتي ميدانيم برخي احساسات اخلاقي ما نظير احساس چندش تحت تاثير نيروهاي تكاملي بوده است آنگاه بايد به باورهايي كه خاستگاهشان چنين احساساتي است با بدبيني نگاه كنيم.
🔹درست است كه بسياري از باورهاي اخلاقي ما به سرعت توسط سيستم يك شكل ميگيرد. اما ما در مقابل برخي از آنها بايد درنگ كنيم. ما تنها بايد به آن دسته از باورهايي كه سيستم يك شكل ميدهد اعتماد كنيم كه قبلا اعتبار آنها توسط سيستم دو تاييد شده است. اعتماد كامل به سيستم يك خطاست. وقتي ميدانيم كه مثلا تحت تاثير چندش باورهاي اخلاقي خود را شكل دادهايم و حس چندشناكي توضيح مستقيم تكاملي دارد، بايد با بدبيني باورهاي شكل يافته توسط اين احساس نگاه كنيم. ما بايد با به كارگيري سيستم دو، يا به عبارت ديگر با تامل ورزي و استدلال بتوانيم اعتبار باورهاي اخلاقي شكل يافته براساس احساساتي نظير چندش را سنجش كنيم.
@souroshmolana
⭕️چه نقصانها و مسائلی در هستی باعث تحمل پذیری زندگی شده اند ؟
1️⃣نقصان حافظه انسانی
تحمل پذیری زندگی عادی بخاطر یک سری نقصان های عادی ماست. مثلا اگر حافظۀ ما صد در صد کار می کرد ما نمی توانستیم به زندگی ادامه دهیم. فشار روانی بخاطر خبر مرگ مادر ، یا داغی از دست دادن عزیزی ، اگر در حافظۀ من حفظ شده بود ، من نمی توانستم زندگی کنم. بخاطر اینکه حافظۀ من تنبلی و سستی وکرختی دارد من می توانم زندگی کنم. مصائب و مشکلاتی و ظلم ها و خیانت های که به شما می شود ، چون فراموش می کنید می توانید به زندگی خود ادامه دهید. همین نسیان و سهو که نقص قوۀ ادراکی ماست ، باعث تحمل پذیر تر شدن زندگی ما می شود.
2️⃣جهل
بخشی از آن بخاطر جهل است که ما می توانیم زندگی کنیم. بخاطر اینکه از خیلی چیزها با خبر نیستیم. چون من از یک سری نارسایی ها فقط در حوزۀ فرهنگ کشور خود با خبرم می توانم زندگی کنم. جنایاتی که در حق ملت ، از باب اقتصاد یا حقوق و سیاست انجام می شود را خبر ندارم. حالا اگر بقول ادبا یک دانای کل از هر چه که در هر جای این کشور هست با خبر باشد ، ده دقیقه هم نمی تواند زندگی کند. جهل هم یک نقصان ادراکی است ، ولی دستمایۀ ادامۀ زندگی ماست. یعنی کمک می کند به ادامۀ زندگی ما. دست خدا یا سیر تطور داروینی ، یا قوانین طبیعت باعث زنده ماندن ماست.
فراموشکاری به مدد کم کاری قوۀ حافظه برای ما سهو و نسیان پدید می آورد. جهل و نادانی دومین کمک به ماست. می توانیم تحمل کنیم.
3️⃣نعمت تلقی کردن بلایای عمومی
سومین چیز ، اینکه ما انسانهای بگونه ای ساخته شده ایم که بلای عمومی را تقریبا نعمت تلقی می کنیم. البلاء اذا امت ساراً نعمته . بلای عمومی برای ما تحمل پذیر می شود. اگر بنا بود فقط من در عالم بمیرم ، همین الان از شدت غصه می مردم. شدت و حدت دل نگرانی من از مردن بخاطر اینکه می دانم همه می میرند ، کم می شود. شتری است که در خانۀ همه خوابیده است.
وقتی می بینیم تعداد بیماران مبتلا به بیماری من افزایش دارند ، چون تنها بیمار نیستم تسکین قلب پیدا می کنم. بیماری سرطانی که پنجاه میلیون نفر مبتلا هستند راحت تر است از ابتلا به سرماخوردگی که اولین بار در تاریخ دیده شده. خیلی وحشت می کنم. احساس هم سرنوشتی با دیگران زندگی را قابل تحمل تر می کند.
4️⃣اعتقاد به فریبکاری جهانی
عارفان ما و از جمله مولانا به تبع یک اندیشۀ شرقی چیز چهارمی را برای قابل تحمل کردن زندگی برای ما می گویند. آن فریبکاری جهانی ( فریب کیهانی ) یا مکاری خدا است. در اندیشۀ هندو به آن اندیشۀ مایا ( توهم عظیم جهانی ) می گویند.
این اندیشه از مولفه های جهان نگری عارفان ما مثل عطار ، عین القضاه همدانی ، امام محمد غزالی ، مولانا شد. یک نوع خدعه ای در جهان وجود دارد. عارفان درون مایۀ قرآنی را دال بر این مطلب گرفته اند. قرآن : دنیا دارالغرور است. یعنی جای فریب خوردن است. مغرور یعنی فریب خورده. ما امروزه به از خودراضی و خودپسند و متکبر ، مغرور می گوییم. غرور در ادبیات ادیان غربی ( ادیان ابراهیمی : یهودیت و مسیحیت و اسلام ) سه موجود دیگر هم نسبت داده شده است. ابلیس ، دنیا ، نفس و هوا.
🌂مصطفی ملکیان - درسگفتار روان درمانگری در مثنوی،ج11 -موسسه سروش مولانا
@souroshmolana
کارگاه دو روزه "عشق و عقل عملی".
مدرس: امیر صائمی.
@souroshmolana
امروز (28 تیرماه) شروع اولین جلسه درسگفتارِ «مروری بر تاریخ صدر اسلام».
Читать полностью…✍✍✍نوشتاری از دکتر امیر صائمی در رابطه با کارگاه:
"عشق و عقل عملی"
مشهور است که عشق و عقل با هم در ستیزهاند. عقل ویژگی ممتاز انسان است. انسان آرمانی انسانی دانسته شده است که اعمال و باورهایش دارای معقولیت است. عشق، از سوی دیگر، از مهمترین عواطف بشری قلمداد شده است تا حدی که گاهی اوقات عشق را معنابخش زندگی دانستهاند. موضوع مورد علاقه ما در این کارگاه رابطه عقل و عشق است. مشخصا، در این کارگاه از منظر فلسفه تحلیلی معاصر در این باره گفتگو میکنیم که آیا می توان از معقول بودن عشق به فردی معین سخن گفت؟ آیا میتوان برای عشق به شخصی مشخص توجیه عقلی آورد؟ بصورت خیلی کلی، فلاسفه معاصر به دو دسته تقسیم می شوند: گروه اول بر این باورند که برای عشق نمیتوان دلیل آورد، عشق خود آفریینده دلیل است. بر اساس نظر گروه دوم، عشق، مانند دیگر عواطف انسانی، نیاز به توجیه عقلانی دارد. سوالی که دوسته دوم با آن روبروست این است که چه چیزی میتواند عشق به شخصی معین را توجیه کند.
کارگاه دو روزه "عشق و عقل عملی".
مدرس: امیر صائمی.
@souroshmolana
در نگاه مولانا کدام خبرها ارزش شنیدن دارد؟
از استاد "محمد مجتهد شبستری" در پنجمین همایش "رستخیز ناگهان" بشنوید.
@souroshmolana
درسگفتار و کارگاه های تابستانه موسسه سروش مولانا.
/channel/souroshmolana/581
درسگفتار: معنویت و سرمایه های روانشناختی. مدرس: دکتر علی صاحبی. ترم اول: " تاب آوری".
@souroshmolana
هفتمین همایش مهر مولانا
"آئینه های هستی"
با سخنرانی: مقصود فراستخواه، محمدرضا سرگلزایی و محمد استعلامی.
مکان: پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی.
زمان: نوزدهم مهرماه/ 17:30.
@souroshmolana
شروع دوره: 29 مهرماه
@souroshmolana
تماشا کنید: پاره ای از سخنان دکتر نصرالله پورجوادی, دکتر عطا انزلی و استاد مصطفی ملکیان در ششمین همایش مهر مولانا با موضوع " ما و مولانا".
مهرماه 1395.
(موسسه فرهنگی-هنری سروش مولانا)
@souroshmolana
هفتمین همایش مهر مولانا
"آئینه های هستی"
با سخنرانی: مقصود فراستخواه، محمدرضا سرگلزایی و محمد استعلامی.
مکان: پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی.
زمان: نوزدهم مهرماه/ 17:30.
@souroshmolana
✔️ایماژ انسانها از زندگی و معنای زندگی
✔️ایماژ مولانا از زندگی
🔻مصطفی ملکیان
🔹در اینجا میخواهم به مساله ارزش زندگی از زاویه جدیدی نگاه کنم و آن این است که شما از خودتان چه تصویری و ایماژی در دنیا دارید؟
متفکران، اندیشمندان و عارفان مختلف در طول تاریخ ایماژهای مختلفی از خودشان در دنیا داشتهاند. به طور مثال برخی خود را به پرندهای در قفس، برخی دیگر به زندانی در زندان، برخی دیگر به پرندهای در دام و ... تشبیه کردند. این وجه تشبیه در هر ایماژ میتواند سوالات مختلفی را برای ما ایجاد کند. به طور مثال اگر شما پرندهای در قفس هستید، قفس شما از چه جنسی است و چه چیزهایی برای شما قفس درست کرده است.
🔹32 ایماژ را درباره تصور افراد از خود در دنیا را استقرا کرده ام. حال در اینجا سوال این است که ایماژ مولانا چیست؟ برخی میگویند مولانا ایماژی افلاطونی دارد و خود را پرندهای در قفس یا زندانی در زندان میبیند.
در کل مثنوی معنوی و کلیات شمس این دو ایماژ تایید میشود. به عقیده من اشعار مولانا در قالب مثنوی معنوی موید این است که مولانا انسان را به عاشقی در غریبستان تشبیه میکند. با کند و کاو در آثار مولانا باید دید این ایماژ درست یا خیر.
🔹تقریباً بیشتر شارحان و مفسران مولانا معتقدند که نینامه مولانا یعنی 18 سطر نخستین مثنوی معنوی کل پیام مولانا است. تمامی کتابهای او مانند مجالس، فیه ما فیه، مکتوبات، کلیات شمس و ... شرح این 18 سطر است و شکی نیست که بخش مهمی از نی نامه درباره اندیشه عاشقی در غریبستان است.
در نی نامه میخوانیم که میگوید «کز نیستان تا مرا ببریدهاند» بدین معنی که من به دلخواه خودم به این دنیا نیامدم. در مثنوی در داستانی به نینامه پاسخ داده میشود و مولانا در آنجا میگوید که معشوق یعنی خدا بنا به مصلحت جویی مرا به این دنیا فرستاد و گفت من از جدایی تو اغراضی دارم و فعلاً باید از من جدا شوی. در اینجا گفته میشود که خدا میگوید تو از من جدا میشوی تا سفر کنی و در آن سفر پخته شوی و به تکامل برسی.
➖ ده شاخصه عاشقی در غریبستان
10 شاخصه عاشقی که در غریبستان است و در کل آثار مولانا این 10 شاخصه وجود دارد و جریان و دوران دارد.
1️⃣نخستین شاخصه این است که کسی که در غریبستان است دچار درد و اندوه میشود پس از نظر مولانا ما نیز در این دنیا دچار رنجیم.
2️⃣شاخصه دوم این است که عاشق در غریبستان اشتیاق رفتن دارد، چون میلی به ماندن در آنجا ندارد پس از نگاه مولانا انسان میلی به ماندن در دنیا ندارد.
3️⃣در شاخصه سوم فردی که در غریبستان است آرامش و سکون خاطر ندارد، چون هیچ را متعلق به خود نمیداند و نمیتواند با آن انس بگیرد.
4️⃣در شاخصه چهارم نیز فرد در غریبستان به همه چیز به چشم زودگذر نگاه میکند و برای چیزی اهتمام ندارد.
5️⃣شاخصه پنجم این است که در غریبستان نه ما زبان آنها را میفهمیم و نه آنها زبان ما را میفهمیم پس باهم تفاهم نداریم.
6️⃣در همین جاست که مولوی در اشعارش میگوید من و مردم مثل آب و روغن هستیم با هم ترکیب نمیشویم.
7️⃣در شاخصه هفتم اگر در کشوری غریب باشید نیاز به راهنما دارید چون هیچ نقشهای ندارید به همین دلیل است که مولانا میگوید در این راه باید مراد و شیخ داشته باشید.
8️⃣شاخصه هشتم این است که شما وقتی به جای دیگری سفر میکنید مقام والایی که در جای قبلی بودید به چشم نمیآید، بنابراین عاشق در غریبستان بی ما و بی من است و تمام باد و بروتش میریزد.
9️⃣در شاخصه نهم وقتی در کشور غریبی هستیم نظارهگر هستیم و خودمان را در هیچ چیز دخالت نمیدهیم بنابراین مولانا نیز میگوید در این دنیا تنها نظارهگر است و کاری به کار دیگران ندارد.
🔟اما در شاخصه دهم عاشق در غریبستان از رفتن استقبال میکند پس مولانا از مرگ استقبال میکند.
انسان کامل از نظر مولانا انسان غریبتر است به همین دلیل او شمس را غریبترین غریب میداند یعنی از نگاه او شمس انسان کاملی است. پس ارزش زندگی از نظر مولانا این است که به وطن خودمان و پیش معشوق که خداست، برگردیم.
🌂سخنرانی معنای زندگی از نگاه مولانا ، موسسه سروش مولانا ، @souroshmolana
⭕️آیاشیطان ،هوای نفس و ... واقعا وجود دارند ؟
✔️مصطفی ملکیان
🔹ابلیس یا به تعبیری شیطان کار فریب دادن ما بنی آدم را بر عهده دارد. دنیا ، نفس و هوای ما هم ما را فریب می دهد. اینکه اینها چهار موجودند و چیزی بنام شیطان یا دنیا و نفس و هوی وجود دارند؟ یا نه داستان پر ماجرایی است. اینکه ما واقعا برای هر کدام از این چهار تا موجودیت قائل شویم. یکی از موجودات جهان هستی شیطان و نفس و دنیا و هوی هست. یا نه چیزهایی به این نامها وجود ندارد. بلکه پدیده هایی فریب خوردگی هست که وقتی تبیین می شوند به این صورتها تبیین و بیان و تعبیر می شوند.
🔹مغالطه تجاهر
رای خود را نمی گویم و فقط اشاره ای می کنم. دو مغالطه در منطق بنام تجاهر ( مغالطۀ جوهر بخشی ) یعنی انسان بپندارد و یا به دیگران وانمود کند ( در عین اینکه می داند نه ) که گویا به ازای هر اسمی که در زبان وجود دارد یک موجود هم در عالم هستی وجود دارد. اگر کسی به این پندار دچار شده باشد و به چنین رایی معتقد شده باشد دستخوش مغالطۀ تجاهر است.
ما در زبان عادی از این مغالطات خیلی مرتکب می شویم. ولی در فهم عرفی ما خیلی مهم نیست که این کار را می کنیم یا نمی کنیم. وقتی وارد مباحث جدی فلسفی و الهیاتی و عرفانی و علمی می شویم ، این مغالطه خیلی خیلی خطرناک است. چنین نیست که جهان هستی آماده باشد که شما در زبان یک نام درست یا جعل یا خلق کنید و او هم فوری موجودی بسازد که این نام بشود نام آن موجود.
مثال ساده : شما گاهی در زبان جوری حرف می زنید که گویا چیزهایی که فقط لغتشان در زبانتان هست ، اینها واقعا وجود دارند.
مثلا می گویید از این کاری که فلان کس کرد ، دلم شکست. انگار چیزی در شما وجود دارد بنام دل و اتفاقا از موجودهای شکستنی هم هست. بعد ممکن است بگویید جگرم سوخت. انگار چیزی در شما وجود دارد بنام جگر که آن می سوزد. بله جگر یا قلب بعنوان یک عضو در بدن وجود دارند ولی سوختنی و شکستنی نیستند. یا می گویید اعصابم را خرد کردی. عصبی هست که زیست شناسان برای ما قائلند ولی آن عصب خردشدنی نیست. ما خودمان تصور می کنیم که موجودی در ما هست. به تعبیر دیگری خیلی زمان ما برای آنکه امری در زمان حال بیان کنیم ، این توهم را ایجاد می کند که گویی موجودی در جهان وجود دارد.
مغالطه جوهر : در هر زبانی ، شخص تصور کند بازای هر نام یا اسم ، حتما مسمایی یا موجودی دارای آن نام در جهان هستی وجود دارد و اگر آنرا نیافتیم ، حتما در ساحتی هستی دارد که ما از آن خبر نداریم.
🔹مغالطه تشخیص
مغالطۀ تشخیص : ما موجودات جهان را مانند انسان شخص بدانیم. گمان کنیم ویژگیهای انسان را دارند. شخص سازی personification ( تجسم شخصیت ) . متاسفانه در علوم هم وجود دارد. پزشک می گوید مغز به اعصاب فرمان می دهد. مثل یک شخص مغز قدرت فرمان دادن دارد. گلبولهای سفید به گلبولهای قرمز حمله کردند. الان بدن شما در حالت دفاع در برابر باکتری یا ویروس است. اینها افسانه است. در ادبیات عرفانی و دینی می بینیم عقل با عشق در افتاد. بالاخره عشق بر عقل غلبه کرد. انگار موجوداتی بنام عقل و عشق در ما با هم مناظره می کنند و برای آنها تشخیص قائلیم. اوصاف انسانی به موجودان غیر انسانی نسبت دادن.
🔹این مغالطه در شیمی
در شیمی : اکسیژن و هیدروِن میل ترکیبی دارند. طلا میل ترکیب با اکسیژن ندارد. اگر یک دانشجوی دبیرستانی اینها را جدی بگیرند دچار مشکلات فراوانی می شود. اینها انسان نیستند که میل داشته باشند. این بیانی دیگری است که اگر اکسیژن و هیدروژن در شرائطی قرار گیرند می توانند با هم ترکیب شوند و آب تولید کنند. می شود واژه میل را بکار نبرد.
فرمان نیاز به زبان و قدرت فرمان دارد. می گوییم مغز به اعصاب فرمان داد.
علوم در بسیاری از موارد بوسیلۀ این نوع تعابیر دستخوش رکودهایی شده اند. تا 45 سال پیش که من مدرسه می رفتم ، می گفتیم اشیاء همدیگر را جذب می کنند. اجسام جاذبه ( گرایش ) یا دافعه دور شدن دارند. الان می گویند اشیاء نسبت به هم گرانش دارند. موجودی میل دار ، نیروی سنگینی و فروافتادگی. جذب و دفع کار انسان است. اگر روزی بشود میل ترکیبی را با بیان دیگری گفت بهتر است. شیمیدان این را می فهمد ولی بچۀ دبیرستانی نمی فهمد. موجودی میل دارد که سیستم ( نظام ) عصبی ، علم ، اراده ، درد و رنج داشته باشد.
👇👇ادامه
@souroshmolana
این درسگفتار پیش درآمدی برای مواجه با نظام اندیشگانی و درک غزل های حافظ است. در این جلسات سعی بر این است تا با تبین جهان بینی حافظ انسان مطلوب در نظرگاه او بازنمایی شود.
Читать полностью…🔲 استدلالورزي در معرفتشناسي اخلاق
امير صائمي
عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم بنيادي
🔹 دانشمندان علوم روانشناسي به اين نتيجه رسيدهاند كه لااقل در سيستم عقلاني ما دو سيستم متمايز قابل شناخت هستند و اسم آن را سيستم شماره يك و دو گذاشتهاند. سيستم شماره يك، سيستمي است كه خيلي سريع تصميم ميگيرد و خيلي بر عاطفه و احساسات مبتني است. سيستم شماره دو، سيستمي است كه خيلي بر استدلالورزي و منطق مبتني است و اغلب اوقات تصميمات روزمرهاي كه ما ميگيريم از طريق سيستم يك انجام شده است زيرا ما خيلي وقت نداريم كه راجع به هر چيزي زياد چند و چون كنيم و پژوهشهاي روانشناسي نيز به ما نشان ميدهد كه در غالب مواقع اكثر افرادي كه تصميم اخلاقي ميگيرند از سيستم شماره يك استفاده ميكنند.
🔹اين باعث شده كه برخي فكر كنند در سيستم اخلاقي ما، سيستم شماره دو نقشي بازي نميكند. من امروز ميخواهم درباره نقش سيستم دو و اهميت آن در سيستم اخلاقي صحبت كنم زيرا براي اينكه بدانيد اصول اخلاقي كه از آن استفاده ميكنيد معتبر است يا خير، در نهايت، بايد از سيستم شماره دو استفاده كنيد.
🔹راهي كه من براي بسط بحث خود استفاده ميكنم از يك استدلال معروف شروع ميشود كه در حدود سال ٢٠٠٥ توسط خانم استريت مطرح شد. او ادعا ميكند كه واقعگرايي اخلاقي خطا است. من وارد استدلال استريت ميشوم و در نهايت اميدوارم كه بتوانيم بفهميم جاي اين استدلال عرضي كجا است. واقعگرايي اخلاقي لااقل آن گونه كه من و استريت به كار ميبريم يعني شما فكر كنيد كه حقايق اخلاقي مستقل از تمايلات و احساسات و باورهاي ما وجود دارد. در اين صورت، اخلاق مستقل از عواطف و احساسات من است و آنچه من ميخواهم لزوما اخلاقي نيست.
🔹 قبل از توضيح چرايي اين ادعا ابتدا به نكتهاي اشاره ميكنم. در انگليسي مفهومي وجود دارد كه دكتر سروش آن را به مغالطه انگيزه و انگيخته ترجمه كرده است. اين مغالطه يعني اگر شما انگيزه كسي را بدانيد دليل بر اين نيست كه حرف او غلط باشد. يعني شما نميتوانيد صدق و كذب حرف كسي را از انگيزه او بفهميد و كساني كه اين گونه قضاوت ميكنند دچار مغالطه انگيزه و انگيخته هستند. با اين همه يك چيز درست وجود دارد اينكه يك تمايز بين معرفت و صدق و كذب قايل شويد. معرفت در معناي سنتي آن، باور صادق موجه است. اگر كسي گاهي اوقات- و نه هميشه- به شما نشان داد كه ژنتيك باور شما مشكل دارد ممكن است به شما نشان دهند كه به آن باور ديگر معرفت نداريد و چه بسا اين عمل معرفت ما را از بين ببرد زيرا توجيه ما را از بين ميبرد.
ادامه👇👇
@souroshmolana
✍✍✍نوشتاری از دکتر امیر صائمی در رابطه با کارگاه:
"عشق و عقل عملی"
مشهور است که عشق و عقل با هم در ستیزهاند. عقل ویژگی ممتاز انسان است. انسان آرمانی انسانی دانسته شده است که اعمال و باورهایش دارای معقولیت است. عشق، از سوی دیگر، از مهمترین عواطف بشری قلمداد شده است تا حدی که گاهی اوقات عشق را معنابخش زندگی دانستهاند. موضوع مورد علاقه ما در این کارگاه رابطه عقل و عشق است. مشخصا، در این کارگاه از منظر فلسفه تحلیلی معاصر در این باره گفتگو میکنیم که آیا می توان از معقول بودن عشق به فردی معین سخن گفت؟ آیا میتوان برای عشق به شخصی مشخص توجیه عقلی آورد؟ بصورت خیلی کلی، فلاسفه معاصر به دو دسته تقسیم می شوند: گروه اول بر این باورند که برای عشق نمیتوان دلیل آورد، عشق خود آفریینده دلیل است. بر اساس نظر گروه دوم، عشق، مانند دیگر عواطف انسانی، نیاز به توجیه عقلانی دارد. سوالی که دوسته دوم با آن روبروست این است که چه چیزی میتواند عشق به شخصی معین را توجیه کند.
کارگاه دو روزه "عشق و عقل عملی".
مدرس: امیر صائمی.
@souroshmolana
✍✍✍نوشتاری از دکتر محمد مهدی جعفری:
مروری بر تاریخ صدر اسلام و شناخت رخدادهای مهم آن روزها، نه برای بازگشت به آن دوره از تاریخ و زیستی به شکل مردم آن روزگاران؛ و نه یاد بادی از آن روزها؛ بلکه تحلیل و بررسی تاریخ محورانه ای برای رسیدن به حقایق نسبی از میان واقعیت ها و گزارشهای ضد و نقیض فراوانی است که گرایشهای قومی و ایده ؤلوژیک و وابستگی به قدرتها از علل و اسباب آنها ست. و هدف رسیدن به نتایجی است برای تجربه اندوختن و مشعلی فراراه حال و آینده افروختن!
وقتی از واقع گرایی اخلاقی صحبت می کنیم از چه سخن می گوییم؟
دکتر امیر صائمی. پنجمین همایش نظام اخلاقی مولانا
@souroshmolana
کارگاه دو روزه "عشق و عقل عملی".
مدرس: امیر صائمی.
@souroshmolana
علی صاحبی، محمد مهدی جعفری و امیر صائمی در موسسه سروش مولانا؛
از فلسفه زندگی تا تاریخ صدر اسلام
موسسه سروش مولانا در ادامه برنامه آموزشی خود، اقدام به برگزاری کلاس هایی در ترم تابستان کرده است. در این سلسه درسگفتارها "علی صاحبی" (روانشناس) از نسبت "معنویت و سرمایه های روانشناختی" سخن خواهد گفت. محمد مهدی جعفری (استاد تاریخ اسلام و نهج البلاغه پژوه) طی چهار جلسه مروری بر تاریخ صدر اسلام خواهد داشت. استاد بازنشسته دانشگاه شیراز و یار دیرین آیت الله طالقانی و شهید مطهری در این درسگفتار نگاهی می اندازد به آنچه در اوایل ظهور اسلام شکل گرفت و بر حوادث بعد از خود تاثیر فراوانی داشت. میلاد نوری(محقق و استاد دانشگاه) طی هشت جلسه مباحثی پیرامون فلسفه زندگی را به بحث خواهد گذاشت. سوالاتی از قبیل؛ زندگانی چیست؟ آیا هرآنچه زنده است، زندگی می کند؟ موجود زنده را چگونه باید ارزیابی کرد؟ از مهم ترین مباحث این درسگفتار است. از جمله دیگرکلاس های ترم تابستان سروش مولانا می توان به «شخصیت های روشن و تاریک در غزلیات حافظ» اشاره کرد. ایرج رضایی (استاد دانشگاه) در هشت جلسه به واکاوی شخصیت های مثبت و منفی در اندیشه حافظ خواهد پرداخت. همچنین امیر صائمی(پژوهشگر فلسفه اخلاق) در رابطه با عشق و عقل عملی مباحثی را بیان خواهد کرد. برای آگاهی بیشتر می توانید با روابط عمومی سروش مولانا به شماره 88253719 تماس بگیرید و یا به شماره 09199020984 در تلگرام پیام دهید.
@souroshmolana
✏✏✏یادداشتی از دکتر علی صاحبی؛
معنویت و سرمایه های روانشناختی
📚📚📚اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان در سالهای اخیر به صورت روز افزونی توجه پژوهشگران علوم رفتاری و سلامت روان را به خود جلب کرده است. هر چند وقت یکبار پیش می آید که واقعه ناگوار پیش بینی نشده ای برای هر یک از ما رخ می دهد.
- بیماری صعب العلاج
- نقض عضو
- فرزند عقب مانده / بیمار
- تصادف و مرگ عزیزان
- آتش سوزی
- زلزله
- سیل
- طلاق و جدایی
- اخراج از کار
- ورشکستگی مالی
چنین وقایعی چنان افراد را دچار آسیب می کند که بسیاری از آنها زمینگیر شده و واقعا فکر نمی کند که از زیر آوار و پیامد های این فاجعه هیچگاه بتوانند بیرون بیایند. اما افرادی هستند که وقتی در چنین شرایط ناگواری قرار می گیرند، خیلی خوب و در مدت کوتاهی به جایگاه قبلی خود باز می گردند و زندگی فعال خود را از سر می گیرند. پژوهش¬های رواشناختی نشان می دهند که این افراذ نسبت به گروهی که شدیدا دچار معلولیت و ناتوانی می شوند دارای "سرمایه روانی " بیشتری اند.
سرمایه روانی یک مفهوم قابل یادگیری است که از 4 مولفه تشکیل شده است:
1- تاب آوری یا Resiliency
2- خوش بینی یا Optimism
3- امید یا Hope
4- خودکارآمدی یا Self – efficacy
یکی از عوامل یاری رسان به سرمایه روانی، معنویت یا سطح رشد معنوی افراد است. در این دوره آموزشی با آموز های حکمت شرق برای رشد معنوی و چگونگی کاربست معنویت در افزایش سرمایه روان شناختی تدریس و تمرین می شود. این دوره آموزشی در چهار دوره مجزا به هر یک از چهار مولفه سرمایه روان شناختی میپردازد. در این دوره که بصورت کارگاهی برگزار می شود، فنون و مهارت های معنوی برای افزایش سرمایه روان شناختی آنچنانکه از پژوهش های تجربی علوم رفتاری بدست امده است ارائه می شود. در ترم نخست به اثر بخشی معنویت و رشد معنوی بر تاب آوری و شیوه افزایش رشد معنوی می پردازیم. در ترم دوم به معنویت و خوش بینی، ترم سوم معنویت و امید و در ترم چهارم معنویت و خودکارآمدی.
◻پ. ن: در این جا معنویت، به معنای نقش زندگی یا " روشی برای بودن " و " تجربه کردن است ." که با اگاهی یافتن از یک بعد غیر مادی بوجود می آید و ارزشهای قابل تشخیص، آن را معین می کند. این ارزش ها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوطه به هر چیزی که فرد به عنوان نمایی قلمداد می کند اطلاق می شود.
@souroshmolana
⭕️فایل صوتی؛ معانی فضیلت - انواع احساسات
🔹درسگفتار فضیلت سادگی، جلسه اول ،موسسه سروش مولانا( @souroshmolana )