soltanghazal | Неотсортированное

Telegram-канал soltanghazal - سلطان غزل

214

telegram.me/soltanghazal @nahidashoori

Подписаться на канал

سلطان غزل

بنایی با شکوه از آجر شک ساختم من هم
به بامش پرچم فرزانگی افراختم من هم

ز نافرمانی دل چون شنیدم با «سپاه عقل»
به سوی عشق با «شمشیربرهان» تاختم من هم

به جنگی نابرابر رفته بودم، سادگی کردم
به کوهی استوار از دور سنگ انداختم من هم

یکی ایمان خود را باخت اینجا دیگری جان را
نماندم جا و در عشقش دلم را باختم من هم

تو تنها نیستی ای دل که تاوان می‌دهی اینجا
تقاص دیدن آن چشم را پرداختم من هم

پس از یک عمر دوری دیدمت بادیگری ای دوست
مرا نشناختی؟ باشد، تو را نشناختم من هم

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#شمشیربرهان

http://Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

پس تو نیز از عالم هستی نرستی مثل من!
تا ابد ای دل تو هم ناچار، هستی مثل من

من که گفتم خستگی بیش از شعف دارد «وجود»
عاقبت ای دل تو نیز از پا نشستی مثل من

اتفاق آبشار از رود چیزی کم نکرد
از زمین خوردن ندارد باک، مستی مثل من

تا تو را دارم نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس
شرک ممکن نیست از یکتاپرستی مثل من

روزیام لبخند سرخ توست پس انفاق کن
شاد میگردد به سیبی، تنگدستی مثل من

بی‌نوایی دل به مهر بیوفایی بسته است
دل نبستی چون من اما عهد بستی مثل من

من غرورم را شکستم، دوست عهدش را شکست
جان فدای دوست ای دل گر شکستی مثل من


🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#وجود1

http://Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

اختیار از خود ندارد ناگزیری مثل تو
منصب فرمانبری دارد وزیری مثل تو

سکه از دشمن بگیر و باز کن دروازه را
این خیانت بر می‌آید از اجیری مثل تو

جز به دست‌آوردن مشتی لجن چیزی ندید
هر که تور انداخت در جوی حقیری مثل تو

هر کسی گیر تو افتاد از خودش بیزار شد
آب را گل کرد دام آبگیری مثل تو

کی سراغ از غنچه دارد شوره‌زاری این‌چنین
از شکوفایی چه می‌داند کویری مثل تو

در پی صید غزالی تیزپایم دور شو
می‌گریزند آهوان از گرگ پیری مثل تو

دیدمت همسفره کفتارهای مرده‌خوار
سگ در این صحرا شرف دارد به شیری مثل تو

دور باد از ببرهای سرفرازی مثل ما
دوستی با خوک‌های سربه‌زیری مثل تو

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#فرمانبر

http://Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

با موج، صخره گفت: همین هم غنیمت است
سیلی‌خور تو نیز که باشم غنیمت است

دست محبت تو اگر خیرخواه ماست
این زخم را چه داغ، چه مرهم غنیمت است

وقتی گذشته حسرت و آینده آرزوست
در تنگنای این دو عدم، دم غنیمت است

خون گریه کرد شیشه‌ی می، سر به دوش جام
یعنی زمان مستی ما، غم غنیمت است

هرکس به «کیمیای سعادت» رسید گفت
با دوست هر دقیقه‌ی عالم غنیمت است

القصه عیش هیچ شرابی مدام نیست
جز دوستی که خاطره‌اش هم غنیمت است

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#کیمیای‌سعادت

Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

آنچه گفتی بیشتر دشنام بود اما سپاس
احتیاجی نیست همدردی کنی با ما سپاس

این صدف کی باز‌می‌گردد به دریا؟ هیچ‌وقت
راندی از دنیای خود ما را و یک دنیا سپاس

ما برایت پیله‌‌ی ابریشمی بودیم و تو
تا شدی پروانه دور انداختی ما را، سپاس

ای محبت دیر فهمیدم تو را لایق‌ترند
دشمنان قدردان از دوستان ناسپاس

ازدحام شهر با تنهایی‌ام کاری نداشت
ای شلوغی‌های خلوت، ای خیابان‌ها سپاس

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#هم‌دردی

Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

آواز: میثم علیگو
شعر: حسین منزوی

Читать полностью…

سلطان غزل

بیست‌ و یکمین سالروزِ کوچِِ
سلطان‌غزل، عالیجناب‌عشق

#استاد_حسین_منزوی

«نام و یادشان تا همیشه گرامی و ماندگار»

@soltanghazal

Читать полностью…

سلطان غزل

ما دل سپرده‌ایم به گریه برای هم
باران به جای من، من و باران به جای هم

ابری گریست در من و در وی گریستم
تا دم زنیم، دم زدنی در هوای هم

ما تاب خورده‌ایم که ما قد کشیده‌ایم
گهواره‌های چابک مان دست‌های هم

باری به پایبندی هم پیر می‌شویم
تا پیر می‌شوند درختان به پای هم

غم نیست نیستن که همه در تداوُمیم
چون ابتدای یک دگر از انتهای هم

تنها صداست آنچه در این راه، ماندنی است*
خوش باد زنده ماندن مان در صدای هم

#حسین_منزوی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*تنها صداست که می ماند«فروغ»(ب_م)

/channel/soltanghazal

Читать полностью…

سلطان غزل

اگر بناست که دریا خیال باشد و خواب
رواست خودکشی رودخانه در مرداب

چقدر پیرشدن مثل سروها در باغ
چقدر غرق‌شدن مثل ماهیان در آب

مپر حال دل من چگونه است؟ بپرس
چگونه است شب برکه‌های بی‌مهتاب

چو نی به شور و نوا آه آه میخندم
به قدکشیدن نیزارها در این تالاب

تو ای کسی که مرا آفرید و از خود راند
مراکه دربه‌در بازگشتنم دریاب


🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#آخودکشی‌رودخانه

Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

بهار باز هم این شاخه را پر از گُل کرد
ولی دوباره خزان باغ را چپاول کرد

هنوز در عجب از طاقت دلم که چطور
ملال این همه تکرار را تحمل کرد

نه‌اینکه کاج نفهمید فصل پاییز است
چشید رنج خزان را ولی تغافل کرد

جنازه‌ای که من امروز می‌کشم بر دوش
امانتی‌ست که دل در ازل تقبل کرد

امانتی که به آدم سپرده شد وقتی
که در پذیرش آن آسمان تعلل کرد

نخوانده بود اگر آواز در امان می‌ماند
قبول رنج قفس بود، آنچه بلبل کرد

چه غم که روح من از پرتگاه عرش افتاد
از آبشارشدن رود کی تنزل کرد

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#تعلل

/channel/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

اوقات تلخ و وضع خراب و هوا پس است
من تاب قهر یار ندارم بگو بس است

رعنا بُتی که آب و گل آفرینشش
از چشمه‌ای مبارک و خاکی مقدس است

ای جان بر لب آمده لب‌های دوست را
آرام‌تر ببوس که این غنچه نورس است

آشفته خاطرش مکن ای پیک و بازگرد
حتی مگو که نامه به خط فلان کس است

زندانی امیدم و می‌دانم این قفس
هر قدر هم بزرگ شود باز محبس است

لازم نبود نام خودت را بیاوری
فاضل همین که شعر تو را بشنود بس است

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#زندان_امید1

/channel/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

صبج ما خیر است ای یاران ز پیغام شما
جان مامست است دائم از می جام شما

کام ما هر صبح شیرین گردد از پیغامتان
چون عسل شیرین کند یزدان ما کام شما

#اقبال_لاهوری

درود دوستان صبح بخیر

Читать полностью…

سلطان غزل

صبـ☀️ـح
سرآغاز روشنای زندگی است
صبح‌ها را نفس بکش
و با هر دم و باز دمش
لذت دوست داشتن را در
ریه‌هایت جان بده
با مهربانی با دوست داشتن
با عشق زندگی زیبا می‌شود

درود برشما روزتون پر از بهترین‌ها

  

Читать полностью…

سلطان غزل

از تو دل کندم که تمرین شکیبایی کنم
تا خودم را تشنه روزی که می‌آیی کنم

آبرویی را که کم‌کم جمع کردم حاضرم
روز دیدار تو یکجا خرج رسوایی کنم

از کتاب گیسوانت صفحه‌ای را باز کن
تا برایت مو به مو تفسیر زیبایی کنم


می‌پذیرم عشق هم تنها دروغی بیش نیست
گر در آغوش تو هم احساس تنهایی کنم

صبر کن تا مثل رودی بر فراز پرتگاه
مرگ را در دیده مردم تماشایی کنم

🖌#فاضل_نظری
📔#نیست
📝#مرگ_تماشایی


http://Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

سروده‌های استاد فاضل نظری:

📘 گریه‌های امپراتور ، ۱۳۸۲، سورۀ مهر
📙 اقلیت، ۱۳۸۵، سورۀ مهر
📕 آن‌ها، ۱۳۸۸، سورۀ مهر
📒 ضد، ۱۳۹۲، سورۀ مهر
📗 کتاب، ۱۳۹۵،سورۀ مهر
📓 اکنون، ۱۳۹7، سورهٔ مهر
📚 وجود، ۱۴۰۱
📖نیست، ۱۴۰۳

Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

یکی دخترش بود مریم به نام
خردمند و با سنگ و با رای و کام

#فردوسی
#روزنگار، ۲۲اردیبهشت، زادروز #مریم_میرزاخانی، روز جهانی زن در ریاضیات

Читать полностью…

سلطان غزل

🍃🌸🍃🌸🍃بيدار شو، امروز از زندگى،از خنده گل، از عطر صبح، لذت ببر.گلايه و تلخى را بسپار به نسيم تا با خودش ببرد. زندگى پُر است از شادى‌هاى كوچک.آن‌ها را درياب.
💫💫صبح‌تون‌ بخیر💐💐

Читать полностью…

سلطان غزل

هر روز صبح
نیایش را پر از نیاز
نیاز را پر از وصال
و وصال را
پر از خدا کنیم🌸

هر روز صبح
چشمها را پر از هوای ناب
گوشها را پر از جواب
و تنفس را
پر از آفتاب کنیم🌸

و هر روز صبح
متفاوت باشیم از دیروز
لبریز باشیم از امروز
و خالی باشیم از فردا🌸

نگااه مهرباان خدا بدرقه راه وزندگیتون🌸🌸

Читать полностью…

سلطان غزل

خدای خوبم
با توکل به اسم اعظمت
شروع می‌کنیم اولین روز هفته را
الهی
امروزمان شروعی باشد برای شکر نعمتهایت
و قلبمان جایگاه مهربانی
زندگیمان سرشار از آرامش
و دستانمان سرشار از الطاف نورانیت

الهی آمین

Читать полностью…

سلطان غزل

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من

با صدا و تصویر سلطان غزل #حسین_منزوی

@soltanghazal

Читать полностью…

سلطان غزل

حسین منزوی در اولین روز پاییز سال 1325 (۱ مهر ۱۳۲۵ - ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳) در زنجان به دنیا آمد .
پدر و مادرش معلم روستاهای زنجان بودند ، وی سال های آغازین زندگی را در روستاهای نیک پی ، کرگز و پیرسقا یا پیرزاغه زیست .
در سال 1332 وارد دبستان فردوسی زنجان شد و 4 سال را در این مدرسه به تحصیل مشغول بود .
سپس دو سال در دبستان صائب تبریزی ، و 2 سال دبیرستان پهلوی ( دکتر علی شریعتی کنونی ) ، 4 سال را در دبیرستان صدر جهان ( محمد منتظری ) کنونی درس خواند .
وی در سال 1344 وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد ، وی همیشه یکی از دلایل گرایش خود به شعر را نام دوتن از شاعران که اتفاقا نام دبستان دوران تحصیلش هم بوده می دانست ، زیرا سرانجام کارش را به کلاس های درس دانشکده ادبیات در تهران کشاند .
اولین دفتر شعرش در سال 1350 با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسانید ، و با همان مجموعه برنده جایزه اولین دوره شعر فروغ هم شد و به عنوان بهترین شاعر جوان این دوره معرفی شد . در همین روزها بود که عنوان بهترین نویسنده نصیب زنده یاد جلال آل احمد گردید که احمد شاملو، جایزه جلال را از طرف سیمین دانشور دریافت کرد .
در همین زمان بود که منزوی وارد رادیو و تلویزیون ملی ایران شد و در گروه ( ادب امروز ) به سرپرستی زنده یاد نادر نادرپور به فعالیت پرداخت . چندی بعد مسئولیت برنامه های رادیو و تلویزیونی متعددی را برعهده گرفت که از آن میان می توان به برنامه های ( کتاب روز ) ، ( یک شعر و یک شاعر ) ، (شعر ما و شاعران ما ) ، ( آیینه و ترازو ) و ( آیینه آدینه ) اشاره کرد .
افزون بر آن ، در سرایش نزدیک به 150 ترانه با آوازخوانان و هنرمندان ایران هم چون : داریوش اقبالی ، حسین خواجه امیری ( استاد ایرج ) ، جمال وفایی ، ناصرمسعودی ، کوروش یغمایی ، بانو فیروزه ، بانو گیتی ، علیرضا افتخاری و مسعود خادم همکاری داشته است . دو آلبوم موسیقی نیز براساس ترانه های منزوی در دست انتشار است که به زودی به بازار خواهد آمد . آلبوم نخست که زاگرس نام دارد ، دربردارنده 8 آهنگ کردی و لری با آواز شهرام ناظری است که ارسلان کامکار آهنگسازی آن را برعهده دارد و شرکت مشکات آن را منتشر خواهد کرد. آلبوم دوم با 6 ترانه از منزوی با آهنگسازی بهزاد محمودی زاده و خوانندگی علیرضا افتخاری روانه بازار خواهد گردید ، ولی اکنون نام آن مشخص نیست .
در کنار همه این فعالیت ها ، وی چندی مسئول صفحه شعر مجله ادبی ( رودکی ) بود . در سال نخست انتشار مجله سروش نیز با این نشریه همکاری داشت . مسئولیت صفحه شعر روزنامه محلی ( امید زنجان ) نیز بر عهده او بود .

/channel/soltanghazal

Читать полностью…

سلطان غزل

ما دل سپرده‌ایم به گریه برایِ همْ

باران به جایِ من، من و باران به جای هم

#حسین_منزوی
@soltanghazal

Читать полностью…

سلطان غزل

اگر درخت اگر آسمان، اگر رودم
به آنچه سهم من از بودن است خشنودم

نشد بیابمت ای کیمیای خوشبختی
اگرچه در طلبت لحظه‌ای نیاسودم

چو آسیاب دویدم تمام عمر ولی
به قدر یک قدم از جای خود نپیمودم

به طعنه گفت به فواره حوض کوچک آب
بیا که منتظر بازگشتنت بودم

به من نگاه نکردی و رد شدی بهتر
هزار شکر که چشم تو را نیالودم

مرا قیاس مکن با خودت که من هرگز
به اسم عشق به تنهایی‌ات نیفزودم

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#آسمان


http://Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

بار غم تو را به دل من سپرده‌اند
وای از امانتی که به دشمن سپرده‌اند

بی‌درد می‌رسد به نظر کاج بردبار
جایی که بیدها به خزان تن سپرده‌اند

ما صلح‌پیشه‌ایم نه اما شبیه خلق
کز ترس جنگ خانه به دشمن سپرده‌اند

دل نرم شد ز داغ و بر آن پتک غم زدند
آهنگرا! به دست تو آهن سپرده‌اند

تاریک نیست عاقبت پیله‌ امید
پروانه را به آتش روشن سپرده‌اند

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#آهنگر

Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

پوشانده‌اند صبح تو را‌‌ ابرهاے تار

تنها بہ این بهانہ ڪہ بارانی‌ات ڪنند ....!!


#فاضل‌نظرے..

درود دوستان صبحتان بخیر و روزتان عالی

Читать полностью…

سلطان غزل

یا رب این بوی که امروز به ما می‌آید
          ز سراپرده اسرار خدا می‌آید

   بوستان را کرمش خلعت نو می‌پوشد
        خستگان را ز دواخانه دوا می‌آید

        آنک سرمست نباشد برمد از مردم
       تا نگویند کز او بوی صبا می‌آید

         _مـولانا

 🌺با درود
🌺صبح زیباتون شاد و دلپذیر

Читать полностью…

سلطان غزل

نمی‌فهمم خدا را شکر جز دیوانگی چیزی
مگر علم جنون کم دارد از فرازانگی چیزی

مردَد می‌شود گاهی دلم در صبر و حق دارد
نمی‌داند هنوز این پیله از پروانگی چیزی

همان بهتر که سر در کاسه‌ی گندم نگه دارد
گر از پرواز نشنیدست مرغ خانگی چیزی

چو از دیوار عشق آجر به آجر کاستی ای دوست
نماند از آشنایی‌ها به‌جز بیگانگی چیزی

به خاکم جرعه‌ای «می» ریختی تا من بپندارم
به یادت هست از «آیین هم‌پیمانگی» چیزی

مگو با هی‌چکس با من چه کردی! بیم از آن دارم
که در عالم نماند دیگر از مردانگی چیزی

🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#آیین_هم‌پیمانگی

/channel/fazelnazariii#

Читать полностью…

سلطان غزل

بوی این مرداب را گر خوش نمی‌انگاشتند
درلجن سرمست نی‌ها قد نمی‌افراشتند

در قفس وقتی عقابی را غم پرواز کُشت
بر زمین مُشتی کبوتر دانه برمی‌داشتند

اُف بر این دنیا که از تشییع هر پروانه‌ای
مورها در حفره‌ها آذوقه می‌انباشتند

شاخه‌های زخمی نخلی به خاک افتاده را
خلق می‌کندند و دور از یکدگر می‌کاشتند

ما پرستوهای ناچار از ملال کوچ را
مرغ‌های خانگی آزاد می‌پنداشتند

ای قلم! تقدیر ما قدری غلط تحریر شد
خوشنویسان نقطه‌ی آواز را نگذاشتند


🖌#فاضل_نظری
📖#نیست
📝#جادوچراغ

/channel/fazelnazariii

Читать полностью…

سلطان غزل

یڪم اردیبهشت ؛روز بزرگداشت سعدی شیرین گفتار ؛

امروز ، روز فخربشر ،
روز یادمان فرزانگی،
سماحت،
دیگر پذیری ،
روز زیبایی، اول اردیبهشت ماه جلالی،
روز بزرگداشت سعدی برهمه‌ی

دلباختگان فرهنگ؛ادب و زبان فارسی خجسته باد...

زندہ باداایران

Читать полностью…

سلطان غزل

اینکه آدم یک جهان تنهاست بعضی وقت‌ها
قصه‌ای غمگین ولی زیباست بعضی وقت‌ها

هرچه با لبخند پنهان می‌کنی اندوه را
ماه پشت ابر هم پیداست بعضی وقت‌ها

خنده‌ی شیرین گل یا گریه‌ی تلخ گلاب
مرگ بیش از زندگی با ماست بعضی وقت‌ها

برگی از سرشاخه‌ای افتاد و چیزی کم نشد
زندگی این‌قدر بی‌معناست بعضی وقت‌ها

فرض کن سنجاقکی بر آب گاهی هم نشست
یا برای پرزدن برخاست بعضی وقت‌ها

قدر شادی‌ها و غم‌ها را بدان این لحظه‌ها
آخرین غم‌ها و شادی‌هاست بعضی وقت‌ها

گرچه تنهایی ندارد چاره‌ای، شادم که اشک
قدری از دلتنگی من کاست، بعضی وقت‌ها

🖌#فاضل_نظری
📔#نیست
📝#بعضی_وقت‌ها

Telegram.me/fazelnazariii

Читать полностью…
Подписаться на канал