sodqaihaa | Неотсортированное

Telegram-канал sodqaihaa - صُدغَیها

8564

مختارات من الرومانسیات الکلاسیکیة و المعاصرة منتخبی از عاشقانه های کلاسیک و معاصر عرب ـ صدغیها: دو طره‌ی آویخته بر بناگوشش... انتخاب‌ها و ترجمه‌های خودتان را به اينجا بفرستيد: @alimim63 اصول صدغیها: https://t.me/sodqaihaa/1048

Подписаться на канал

صُدغَیها

وَتَبَسَّمَتْ فَبَدَا هِلالٌ لامعٌ
لو شَافَهُ أهْلُ الصِّيامِ لَعَيَّدُوا

خندید پس آن‌گاه هلالی درخشان پدیدار شد
که اگر روز‌ه‌داران آن را دیده بودند، عید را جشن می‌گرفتند!

عربیات
علی م

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

برای عید فطر!

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

لن أقول كل عام و أنت بخير
لكن سأقول أنت الخير لكل عام!

رويت مه و ابرويت هلالي
با ياد تو دور، هر ملالي
نَبود به دعاي خير، حاجت
تو، باعث خير كل سالي..

عربیات
نفیسه موسوی

#تطبیق

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

أحبّه
لستُ أدري ما أحبّ به
حتى خطاياه ما عادت خطاياه
الحبّ في الأرض بعضٌ من تخيّلنا
لو لم نجده عليها لاخترعناه...!

دوستش دارم
و نمی‌دانم در وجودش چه را دوست می‌دارم
تا آنجا که حتی خطاهایش را خطا نمی‌شمارم!
عشق، روی زمین، بخشی از خیال و تصور ماست
اگر بر زمین نمی‌یافتیمش
بی‌شک آن را اختراع می‌کردیم!

نزار قبانی
زهرا یکتا

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

قُلْ للمَليحَةِ في الخِمارِ الأسودِ
ماذا فَعَلتِ بِزاهِدٍ مُتَعبِّدِ

قَد كان شَمَّرَ للصلاةِ ثیابَهُ
حَتى وَقَفتِ لَه بِبابِ المَسجدِ

رُدِّي عَلَيهِ صَلاتَهُ وصيامَهُ
لا تَقتُليهِ بِحَقِّ دِينِ مُحَمَّدِ

به آن زیبارویی که روسری سیاه بر سر دارد بگو تو با زاهد عابد چه کردی؟

او برای نماز آستین بالا زده بود تا آن‌زمان که تو بر درب مسجد ایستادی

نماز و روزه اش را به او برگردان و تو را قسم به دین محمد او را (در این عشق) هلاک مکن!

ربيعة بن عامر [مسكين دارمي]
مرضیه اسلامی

قصه این ترانه را اینجا بخوانید!

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

باران
میراث خانوادگی ما بود!
کوچک که بودم
از سقف خانه ی ما میچکید؛
بزرگ که شدم
از چشمانم...!

المطر
كان ￵میراثنا الأسري￷!
الذي يخر من سطح بيتنا في الصغر
وعندما كبرت، خر من عيوني...￸!

حسین پناهی
تعریب￷: عیلام الیوم

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

لغتي أنتِ

۱. لغتي أنتِ..
التي يقرأ فيها الناس عينيك..
إذا هم قرأوها
ويشمون بها رائحة الورد الدمشقي
إذا ما استنشقوها
ویحطّون‌‌ علی ثغرك أسراباً من النحل،

إذا هم سمعوها

زبان من تویی
زبانی که چون مردم می‌خوانندش
چشمان تو را در آن خوانده‌اند
و چون عطرش را می‌بویند
شمیم گل سرخ دمشقی را با آن بوییده‌اند
و انبوه زنبورهای عسل را بر دهانت نشانده‌اند
چون آن را می‌شنوند...

۲. لغتي أنت.. التي شكلتها
من مياه الأنهار السبعة في الشام
ومن دوزنة الرصد
وتقسيم المواويل.. وموسيقى البيات..

لغة أسبح في إيقاعها
مثلما الأسماك في نهر الفرات…


زبان من تویی
که آن را با آب آن هفت رود شامی ترکیب کردم...
با کوک نغمه‌های ساز...
با پاره‌های موّال‌ها و با موسیقی بیات...
زبانی که در ضرب‌آهنگش شنا می‌کنم
چون ماهیان در فرات...

۳. لغتي أنتِ.. التي ألبسها في عنقي
مثل القلادة..
والتي أحفظها عن ظهر قلب
قبل لحظات الولادة…
والتي جمَّلتها بالشِعر أثناء الولادة..
ووضعتُ الذهب المشغول في معصمها
بعد تاريخ الولادة…


زبان من تویی...
که چون گردن‌بند آن را به گردن می‌آویزم...
که پیش از لحظات زایش آن را از بر می‌کنم...
که در هنگامه زادن آن را با شعر می‌آرایم...
که پس از ولادت دستبند گوهرنشان زرین را به دستش می‌اندازم...

۴. لغتي أنتِ التي لملمتُها
من بخارى.. وسمرقند..
وكشمير.. وتبريز.. وبغداد..
وأسواق دمشق.. ومزارات النجف..
والتي رصعتها بدموعي..

كأباريق الخزف…

زبان من تویی
که آن را از بخارا و سمرقند...
و از کشمیر و تبریز و بغداد....
و از بازارهای دمشق و حرم‌های نجف...
گردآوردم
و چون کوزه‌های سفالین با اشک‌هایم گوهرنشان کردم....


۵. يا التي صارت بشعري لغة
وبنثري لغة.. وبعشقي لغة..
سافري شرقاً وغرباً..
وشمالاً وجنوباً..
سافري حتى نهايات السفر..
أن أشعاري التي غنيتها لك يا سيدتي

سوف تعطيك جوازاً للسفر!

ای که با شعرم زبان شدی
و با نثرم زبانی.... و با عشقم زبانی دیگر...
به شرق و غرب سفر کن!
و به شمال و جنوب...!
سفر کن تا منتهای سفر
که شعرهایی که برای تو خواندم بانوی محبوبم
به تو جواز سفر خواهد داد!

۶. لغتي أنت..
وكم يسعدني أن أحب امرأة..
هي من أحلى..
ومن أرقى..
ومن أصفى اللغات..
لغتي الأم التي تشعرني
أنني ما زلتُ موجوداً على قيد الحیاة...


زبانم تویی
و چه اندازه خوشبختم
که به زنی عشق می‌ورزم
که از زیباترین، والاترین و بی‌آلایش‌ترین زبان‌هاست...
زبان مادری من است
که به من این احساس را می‌دهد
که هنوز زنده‌ام...


نزار قبانی
زهرا یکتا

#الیوم_العالمي_للغة_العربية

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

اینفوگرافی از زبان عربی

#اليوم_العالمي_للغة_العربية

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

🔴مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۸ دسامبر سال ۱۹۷۳ با تصویب قطعنامه‌ای، زبان عربی را به عنوان یکی از زبان‌های رسمی سازمان ملل متحد به زبانهای انگلیسی، چینی، فرانسوی، روسی و اسپانیولی اضافه کرد.

بخش فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) نیز در سال ۲۰۱۲ تصویب کرد ۱۸ دسامبر هر سال به عنوان روز جهانی زبان عربی اعلام شود.

حدود ۴۲۲ میلیون نفر در جهان، به این زبان صحبت می‌کنند و عربی زبان رسمی ۲۳ کشور جهان است.

زبان عربی به زبان «ضاد» نیز معروف است زیرا تنها زبان دنیاست که تلفظ خاصی برای این حرف دارد! به قول شاعر عرب زبان احمد شوقی:
ان الذی ملأ اللغات محاسنا
جعل الجمال و سره فی الضاد!

کاربران عرب زبان هر ساله با هشتگ  #اليوم_العالمي_للغة_العربية ،  مطالبی را در این خصوص منتشر می کنند.

🎞ویدیوی اول که در پی می آید، گزارشی کوتاه از این بزرگداشت و ویدیوی دوم اینفوگرافی درخصوص زبان عربی  و ویدیوی سوم معرفی عالمان زبان و ادبیات عرب و سیر تطور این حوزه است.

صدغیها این روز را گرامی داشته و آن را به همه عرب زبانان عالم و دوستداران این زبان شیرین تبریک می‌گوید!

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

لیت العناق مع‌القوافل یرسل..
آغوش را کاش می‌شد فرستاد..

عربیات

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

كلمات: منسوب بعلي بن أبي‌طالب
غنا: مشاري العفاسي

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

لایلیق بي كعاشق ان اقول تعبت؛
و لايليق بك كقاسية ان تشفقي..

نه در شأن من عاشق است که بگویم خسته‌ام
و نه در شأن سنگدلی چون تو که دلت به رحم آید..

بلال راجح
زهرا نیسی

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

ما هو الحب؟
لحظة يسمع فيها الكون دهشة قلبك و هي تصرخ «وجدته!»

عشق چيست؟
لحظه‌ای كه هستی صدای حيرت قلبت را می‌شنود كه فرياد برآورده «يافتمش!»

ندى الحاج
علی م

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

عيناك اللوزيتان
زهرتا جيرانيوم
فوق أرض منكوبة!

‏چشمانِ بادامی‌ات
گل‌های شمعدانی‌اند*
فراز این سرزمین تباه‌شده‌!

أنجيلا درويش [شاعر سوری]
مسعود باب‌الحوائجی


*نکته‌اش شاید این باشد که شاعر امروزین عرب، واژه‌ انگلیسی جرانیوم را به «مسکِ» عربی‌اش ترجیح می‌دهد برای گل‌های شمعدانی.
سطر سوم به ما می‌گوید این تهاجم نه تنها در واژگان بلکه تابعی از سرزمین ویران‌شده‌ی اوست.

تصویر متعلق به شاعر است.

Читать полностью…

صُدغَیها

أمشي وحيدة على أرض المطار وسعيدة
لم يودّعني أحد في المطار السابق
ولا ينتظرني أحد في المطار الآتي
وما من مخلوق يتبعني
وحده موظف الأمن في المطار يسألني:
- ما اسمك؟

-اسمي الحرية..

در سالن فرودگاه
خوشبخت و تنها
راه می‌روم
کسی در فرودگاه قبلی با من خداحافظی نمی‌کند*
کسی در فرودگاه بعدی منتظرم نیست
نگاه هیچ کس مرا دنبال نمی‌کند
هیچ آفریده‌ای جز مأمور فرودگاه
که می‌پرسد:
- نامت را بگو؟!

-من آزادی‌ام!

غادة السمان
میسون پرنیایی‌فرد

*درخصوص کلمه «لم‌یودّعني» که «لم» بر سر فعل مضارع آمده، صحیح آن است که در ترجمه، ماضی یا ماضی نقلی برگردان شود. [خداحافظی نکرد یا خداحافظی نکرده است]
لکن «صدغیها» به مترجم این قطعه دسترسی نداشت و اجازه دخل و تصرف در عبارات را به خود نداد.

@sodqaihaa

📷 تصویری از فرود هواپیمای مسافربری به فرودگاه بیروت در میانهٔ انفجارهای شب ۲۰ اکتبر

Читать полностью…

صُدغَیها

أهذا هِلالُ العيد أم تحت بُرقعٍ
تلوحُ جباهُ العين شبه أهِلّة..

این هلال عید است یا ابروی آن مه‌لقا که از زیر نقاب چون هلال می‌نماید..

سعدي
موسى اسوار

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

ألَا زعمَت ليلى بأنْ لاأحبّها؟!
بلى! واللّيالي العشرِ والشّفع والوترِ

بلى! والذي نادى مِن الطّور عبدَه
وعظّم أيامَ الذّبيحة والنّحرِ

لقد فُضِّلَت ليلى على الناس مثل ما
على ألف شهرٍ فُضِّلت ليلةُ القدرِ!

آیا لیلا پنداشت او را دوست ندارم؟
سوگند به شب‌های ده‌گانه و شفع و وتر که دوستش می‌دارم!

دوستش می‌دارم سوگند به آنکه در طور بنده‌اش را صدا کرد!
و روزهای ذبح و قربانی را بزرگ داشت!

لیلا بر مردمان برتری یافته همان‌گونه که شب قدر بر هزار شب برتر شده است!

قيس بن الملوح [مجنون ليلى]
زهرا یکتا

@sodqaihaa

پ ن: این ابیات را «طه الفشنی»، مبتهل شهیر مصری خوانده است که از اینجا می‌توانید بشنوید.

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

سال نو يعنی تو...

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

از دیار لیلا می‌گذرم
و بر در و دیوارش بوسه می‌زنم
عشق آن خاک و دیار نیست که قلب مرا آکنده
بلکه عشق آنکه ساکن آن سرزمین است..

قيس بن الملوح [مجنون ليلى]
علی م

برای آشنایی بیشتر با شخصیت شاعر اینجا را ببینید

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

به دنبال «خديجه» می‌گردند در حالی که هیچ شباهتی به «محمد» ندارند!

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

يأتي الحب من الشمال والجنوب والشرق والغرب ، أراد عيسى توضيح الأمر فوضع نفسه على صليب!

عشق می آید
از شمال از جنوب
از شرق از غرب
و عیسایِ مسیح خواست
همین را شرح دهد که خودش را بر صلیب آویخت..

عباس حسين
سعید هلیچی

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

علماء اللغة العربية و تطورها

عالمان زبان و ادبیات عرب و سیر تطور این حوزه

#اليوم_العالمي_للغة_العربية

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

گزارش كوتاهي از شبكه AJ+ در خصوص روز جهانی زبان عربی

#اليوم_العالمي_للغة_العربية

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

أهنئكم ب‍‍#اليوم_العالمي_للغة_العربية

روز جهانی زبان عربی گرامی باد!

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

به دختری که باهم در محاصره بودیم:
«دوستت دارم!»

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

#موسيقار

قطعه بیست و یکم
@sodqaihaa

معرفی و انتشار قطعه «مالي وقفت علی القبور مسلما»

کلمات الأغنية: منسوب بعلي بن أبي‌طالب
ملحن: مشاري راشد العفاسي
غنا: مشاري راشد العفاسي

@sodqaihaa

مالِي وَقَفتُ عَلى القُبورِ مُسَلِّماً
قَبرَ الحَبيبِ فَلَم يَرُدَّ جَوابي

أَحَبيبُ مالَكَ لا تَرُدُّ جَوابَنا
اَنَسيتَ بَعدي خِلَّةَ الأَحبابِ

قالَ الحَبيبُ وَكَيفَ لِي بِجَوابِكُم
وَأَنا رَهينُ جَنادِلٍ وَتُرابِ

أَكَلَ التُرابُ مَحاسِني فَنَسيتُكُم
وَحُجِبتُ عَن أَهلي وَعَن أَترابي

فَعَلَيكُمُ مِنّي السَلامَ تَقَطَّعَت
مِنّي وَ مِنكُم خِلَّةَ الأَحبابِ

@sodqaihaa

چه بر من آمده که در کنار قبرها ایستاده‌ام و به مزار محبوبم سلام می‌دهم و او پاسخم را نمی‌دهد

آه ای حبیب [من]، تو را چه شده که ما را جوابی نمی‌دهی
آیا بعد از دوستی دوستداران را فراموش کرده‌ای؟!

محبوب گفت: چگونه پاسخ شما برایم میسر خواهد بود، حال آنکه در گرو سنگریزه‌ها و خاک هستم

خاک، زیبایی و حسن مرا از بین برده است؛ پس شما را فراموش کرده‌ام و از چشم خویشان و فرزندانم پنهان شده‌ام

پس با شما وداع می‌کنم که دوستی دوستداران از من و شما بریده شد..


@sodqaihaa

مترجم: علی م

انتشار تراث و موسیقی عربی در:

@sodqaihaa

این قطعه را در ادامه بشنوید 👇

Читать полностью…

صُدغَیها

البلد الذي نساؤه لایعرفن الحب
بلد لارجال فیه باتأکید..

‏شهری که زنان عشق ندانند چه سان است
الحق که در آن شهر زِ مردان خبری نیست

أنس محمد
ترجمه منظوم: مسعود باب‌الحوائجی

Читать полностью…

صُدغَیها

دیوارنوشته‌ای که برای چشمات نباشه، رنگ حروم کردنه!

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

@sodqaihaa

Читать полностью…

صُدغَیها

از دل مردم درت میارم که تنهایی دوستت داشته باشم!

@sodqaihaa

Читать полностью…
Подписаться на канал