رمزی و کلیدی به در و منزل ماست بر هر که بخواند این خط راز سلام انتشار مطالب بدون ذکر نام و منبع نقض قانون مالکیت مادی و معنویست و پیگرد به همراه دارد. snhelmi.blog.ir instagram.com/snhelmi youtube.com/@navidhelmi دونیت hamibash.com/helmi
در قلب، برافراشته
چنان آسوده که اگر جهان فرو ریزد
ما فراتر میخیزیم.
در عشق، زنده
با موسیقی، یکی
در رویاها، بیدار
با مرگ، برادر
با زندگی؟
ما، زندگی
ما، خودِ زندگی!
بگو جهان فرو ریزد
مردگان میمیرند
و زندگان برخواهند خاست.
بگو جنگها آغاز شوند
بگو جنگها آغازتر شوند
ما فراتر میخیزیم.
ضعیفان گریبان هم بچاکند
و خفتگان خوابهای هم پارهپاره کنند
مجانین بر شمار جنازهها فخر بفروشند
روحانیونِ فریب دروغ گریه کنند
و ظریفانِ حقیر بر شیطان لبخند بگشایند
بگو بازیگران همه بازی کنند
و صحنهگردانان همه صحنهها بگردانند.
مرگ با زندگی یکیست
غم با شادی یکیست
خواب با بیداری یکیست
مستی با هوشیاری یکیست
اینجا که ماییم
برای ما که حکمرانان پنهان جهانیم
برای ما که سلاطین دلیم
و روحسواران خداییم.
بگو کودکان بازی بیاغازند
بگو بمیرند و برخیزند
باز بمیرند و برخیزند
بگو ضعیفان گریبان هم بچاکند
و خفتگان خوابهای هم پارهپاره کنند
روحانیونِ فریب دروغ گریه کنند
و ظریفانِ حقیر بر شیطان لبخند بگشایند.
نور با تاریکی یکیست
روح با تن یکیست
شب با روز
زن با مرد
نقطه با دایره
نیستی با هستی
همه چیز با همه چیز یکیست
برای ما که سلاطین جهانیم
و حکمرانان خوابها و بیداریهای مردمانیم.
برای ما
بگو کودکان بازی بیاغازند
این بازی خاک،
تا بمیرند و برخیزند
و باز بمیرند و برخیزند
باری چیزی بیاموزند
آری اینقدر بمیرند
تا زندگی بیاموزند
اینقدر بگریانند و بگریند
تا خنداندن و خندیدن بیاموزند.
بگو جهان فرو ریزد
ما فراتر میخیزیم
ما، زندگی
ما، خودِ زندگی.
حلمی * کتاب لامکان
#بگو_جهان_فروریزد
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
در عالم بیمعنا، معنات کجا ای دوست؟
امروز چو بازیدی فردات کجا ای دوست
این جام می گلرنگ در دست چه میداری؟
بر لب چو نمیآری عیسات کجا ای دوست
تنگ است جهان یکسر، بیهوده نباید گشت
بر جا چو نیابیدی، بیجات کجا ای دوست
پیمانه به معراج است، پیمان خدا مشکن
ایمان چو نبرساند، پروات کجا ای دوست
رزمیست به جان کان را بایست تمنّا کرد
اندیشهی پیروزی؟ حلوات کجا ای دوست؟
مومن به سر سجده یک لقمهی دیوان شد
در عشق چو میرقصی تقوات کجا ای دوست
حلمی به دل پرخون بر ماه اشارت زد
طی کن رهِ رعدآسا، ماوات کجا ای دوست
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
یار ببین، سلسله جنبنده شد
لشکر دیوانه پراکنده شد
مجمع سالوسی روحانیان
در نظر عشق سرافکنده شد
شیخ سیهجادوی بیچشم و روی
لاف ظفر میزد و بازنده شد
شاه که تبعیدی عشّاق بود
رنج ابد برد و فراخَونده شد
خلق پزیدیم چهل سال و اند
تا که بسوزید و پذیرنده شد
مرگ مگو، بوسهی وصل است این
پردهی عشق است که کوبنده شد
راه ببین، چانه مزن، گام نِه
بهر تو این دامنه رخشنده شد
عابد صدچلّهی خیبرگشای
عبرت صد عارف آینده شد
حلمیِ پیمانهکشِ گولِ مست
بندهی مِی بود و خداونده شد
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
: بیرون را منگر؛
رخ باخته به یکی نقاب نازک به نقشهای فریب.
درون، دیگرگون است.
: کجایی؟
من سوختهام و از تو خبر نیست.
: میدانم.
حال، برمیخیزم.
حلمی * کتاب روشنا
#برمیخیزم
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
: کار چیست؟
: راه گشودن.
: از کجا و به کدامین سوی؟
:از دخمههای تنگ و درّههای تاریک،
به سوی روشنایی.
: مایه چیست؟
: قلب عاشق، جان مست.
: به چه قیمت؟
: همه چیز!
حلمی * کتاب روشنا
#راه_گشودن
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
بیرون منگر ای دل، آن روی فریبآسا
آن شکلِ کجِ بدرنگ، پیرِ دَدِ جنگآرا
تا صلح ز در آید، از نور خبر آید
آن خویش به دور افکن، با خویش دگر بازآ
تا عشق حریف آید، آن زور ضعیف آید
در جبههی عشّاق آی در سوی درون ما را
بنگر که چه میگویم گمگشتهی بیمنظر
تا صبح نخواهی ماند ای سنگِ شبِ خارا
در خویش نظر میکن، زین قصّه حذر میکن
دل زنده به مِی میدار در خانهی بیفردا
پیمان براهیمی بشکن که رها گردی
از بند و غل شیطان، از دود و دم اجزا
مه نو شد و عالم را روز دگری باشد
تا مقدم دیرینش حلمی قدمی فرسا
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
دونیت
کلمات این دفتر آهسته به پایان میرسند. روشنایی هنوز بر طالع سعد خویش نخاسته، و تاریکی هنوز غریو ظفر سر میدهد.
هرچند این جهانِ تاریکیست و در چنین جهان نور بس سست و بیبنیان است. امّا ماورای نیک و بد، آنسوی دویی، عشق هواخواه نیکان است.
حال بایست چشم بر جهان فرو بست، در خویش غوطه زد، و اعماق تاریکیهای نامکشوف نوردید؛
در جستجوی خورشید نو.
حلمی * کتاب روشنا
#اعماق
#خورشید_نو
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
دنبال که میگردی ای زائر دیوانه؟
من خالیام از انسان، بیدامم و بیدانه
من هیچ شدم از عشق، در من نفسی من نیست
من دود شدم در باد از رقص دلیرانه
رفتار دلم بنگر که حرف نو میزاید
این حرف نو که آید از منزل جانانه
در جان من آن وحی است که لخته نمیگیرد
چون خون روان است این پیمانه به پیمانه
هر چند بسی اقران از حق خبری نبوَد
امروز به یکباره آمد سوی این خانه
از حق چو گریزی تو فردا بکند زیرت
فردا تو و زنجیرت در خاک، حقیرانه
ما آمدهایم از نو تا عشق به جا آریم
هر آینه کاین طوفان شرّد به سر و شانه
حلمی سر پیمان را محکم کن و لنگر گیر
کشتی خداوندی بنشست به ایرانه
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
رنجها را بهر آدم ساختند
آدمی را بهر این غم ساختند
ذرّه ذرّه کاشت باید کام را
شادمانی را نه در دم ساختند
بهر ما قوس فلک بیمنزل است
گوییا با عاشقان کم ساختند
سهم عقل از چرخ دون فردوس شد
سهم دل خونخواره قلزم ساختند
کِی بُدم در راه و کِی بیگاه شد؟
کِی چنین دیوانه عالَم ساختند؟
حلمی از خود بار بست و نیست شد
بس کمان از جان این خَم ساختند
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
چنین راهی که ققنوسان بزاید
هزاران تن بگیرد جان بزاید
چنین ماهی که خون از دل فشاند
بگیرد هر چه این تا آن بزاید
چنین وصلی مرا تا صبح رقصید
مپنداری که شب آسان بزاید
به شیطانی که تیغ عشق دارد
دلی دادم که الرّحمن بزاید
بزاید تا بزیَد تا بپاید
به پاییدن چه خونافشان بزاید
بدین ساعت که جان از رنج توفید
شهام گفتا شبان اینسان بزاید
شبان گشتم که از صد شب گذشتم
شبانی این چنین توفان بزاید
به حلمی گفته بودم عشق این است
نهایت هم شبی جانان بزاید
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
این چرخ از حرکت نمیایستد، حتّی اگر تمام مردمان به دروغ درپیچند و چهره از راستی درکشند. چرا که چرخ گرچه سوختبار از تاریکی و کجی میگیرد، باری از دم عشق پابرجاست.
خورشید، میتابد. چون تابان است، نه چون جهان تاریک است. رقّاص، میرقصد. چون از رقص آکندهست. نقّاش چو بر صحنه چیزی نمیبیند، از جان مشوّش خویش بوم میآشوبد. و من چون فرو میریزم، نمیدانم مقصد چیست.
حلمی * کتاب روشنا
#این_چرخ
#از_عشق_پابرجا
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
بی صورت میتوانستم زندگی کنم،
بی سیرت هرگز.
رمزآلودگیست زندگی، این گردشِ دوّارِ هیچ.
ملّایی خوشتر، خفتگی نیکوتر.
حلمی * کتاب روشنا
#بیسیرتی
#ملایی
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
گفت: گاهِ تفریق به پایان شد.
حال، وقتِ گرد آوردن است.
آری؛
گرد آمدن،
حولِ مدارِ هیچ.
حلمی * کتاب روشنا
#گرد_آمدن
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
فروتنانه و بینام زیستن بر فراسوی قلّهها، آفتابوار چو تیغ سپهر؛ قانون خویشتن بر خویشتن شدن و خداگونه بر دشت غبارآلود انسان، عشق پاشیدن.
فاتحانه و مغرورانه گام نهادن بر خاک پست، بی هیچ دستاورد جز قدقد کردن و کرکری احمقانه خواندن؟
کدام برمیگزینی؟
بایست در این مقام راستگو باشی.
حلمی * کتاب روشنا
#کدام
#مقام_انتخاب
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
این نکته بگیر.
سیاستمدارن، صدای ترکیدن حبابند.
عاقلان، کفاند و عاشقان، آب.
خورشید باشی افروختن بیوقفه میدانی،
شمع باشی، آب شدن.
اینجا در این محضر آفتابی،
به چه کف ماندهای؟
آب شو!
حلمی * کتاب روشنا
#نکته
#آب_شو
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
بایست شُکردان بود و شادمانی در دل پرورید، و بر آن مهیب که در پیش است به طرب آلوده بود.
حلمی * کتاب روشنا
#به_طرب_آلوده
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
در ظلمات بیپایان خود بودیم. به این سو روان، به آن سو دوان. هر ناکسی را حجّت پنداشته، هر عصری را آخرالزّمان. هر بیراهی را راه، هر باوری وصلهی جان. ناگهان بادی وزید.
ناگهان صورت آفتابیش هویدا کرد. آن شهرخ بیزمان، شاه اعصار. وه چه کس است این ببیند و نشناسد؟ وه چه کس این ببیند و جان فدا نکند؟ جان چیست! جان را که خاکبازان بازند. چه کس است این ببیند هر لحظه و هر قدم و هر نفسش نثار نکند؟
پس از عقل رستیم و از عقیده رستیم و از منطق پوک خاک رها شدیم. از جسم رستیم و تیرگی از بندبندمان پرید. پس به تک در راه سفری بیپایان شدیم. اسفار مکان پشت بر پشت و لایه بر لایه به پایان بردیم و به هزار خون و اشک و آه شایستهی این سفر شدیم. سفر لامکان. وه چه سفری! چه دیوانه سفری، به کلمه درنامده.
آدمی بیگانهست و چشم دیگر آدمی نمیبیند. روح میبیند و روح. قبا و عبا نمیداند، سر و پا و کفش و کلاه نمیبیند. همه را روح میبیند و روح. با خود تک، با همه بیهمه، تنها، بالا، چون خدا، آفتابی! آفتابی! وه چه سفری! خدا را، بیانتها دیوانه سفری.
حلمی * کتاب لامکان
#ناگهان_صورت_آفتابیش
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
شریک شر شدی خانت بسوزد
رفیق و جان و بنیانت بسوزد
چو با خیر آمدی این رزم بردی
وگرنه دام و دامانت بسوزد
ورای خیر و شر بزمیست، بنگر!
بدانجا کفر و ایمانت بسوزد
سلام درد چون بیپاسخ افتاد
کلام عشق درمانت بسوزد
بسوزد، سوختن بد نیست ای جان
چنین خیری سپاهانت بسوزد
مصاف آتش و الواح عهد است
خوش آندم کهنهپیمانت بسوزد
به آذرخانه جامی رایگان نیست
قدح درکش که قرآنت بسوزد
صف نذر آمدی حلمی و زنهار
به آنی طاق و ایوانت بسوزد
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
آسمانا در دلم تدبیر کن
این دلِ ریش از غمان را شیر کن
بس کژی دیدم به خود با راستی
راستی از توست، این من زیر کن
در سحرگاهی که جان از عشق نوست
این نویی در کهنگی تقریر کن
گرچه مکتوب است اوراق جهان
چون که دل آمد بگو تغییر کن
بر زبان شب سخن از نور شد
حلمیا این خواب را تعبیر کن
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
میخواستم موسیقی گوش کنم،
دیدم این موسیقیست در گوش جان پیچیده.
میخواستم چراغی روشن کنم،
دیدم تمام چراغهای جهان روشن است.
حلمی * کتاب روشنا
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
حقیقت که برمیخاست، از ابتدا حقیقت بود.
و دروغ که فرو میریخت، تا انتها دروغ.
حلمی * کتاب روشنا
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
در جهان سخت، باید زیستن
گر دمی با خنده یا بگریستن
جور دیگر نیست، سر کش جام را
رخصتی این هستِ بیآرام را
رخصتی این روح را در جنگها
تا بیاید صولت آهنگها
من شبی در پیچ و تاب بادها
داشتم میریختم بنیادها
داشتم میسوختم از سوختن
تا که جان فرمود: حال، افروختن!
*
آزمون ماست این دم، مست شو
آن دمی که نیست آدم، هست شو
از قماش توست عالم، راستین
هر چه داری روی کن از آستین
هر چه داری میتراش از خویشتن
تا بیابی خویش اندر بیختن
*
آن شبی که عقل جانت میربود
پای من از رنج اندر ضرب بود
جان من از عشق در سیلاب شد
مضربی از جان من مضراب شد
حرف حق میگشت حلق راز را
جان نمییابید آن آواز را
جان به قصد یافتن ره میگشود
سینه جوش از آتش و بر کلّه دود
لاجرم از حبسِ شب آزاد شد
فارغ از چنگالِ سین و صاد شد
تا که دیو پیر را در بند کرد
بس شکرها تلخ و تلخی قند کرد
حالیا راه تو مست از نور باد
هیکل پست ددان در گور باد
حلمی
#مثنوی_افروختن
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
ای نسیم شادمانی در رگم
سوی تو تا بیکرانها میدوم
سوی تو تا آسمانها نور و صوت
از جهان کوچک خود بگذرم
خاک باید خورد و بس زهر فراق
تا رخ رخشان رازت بنگرم
ای دل زخمی ز چرخ خوارخوار
صبر کن تا خارخارت برکنم
در سکوتی بیزمان پیچیدهام
زین سپس این ره چو لالان بسپرم
این زبان پست را خامش کنم
این لباس وهم را از هم درم
حلمیا در کام آتش خاستی
نیستی باید چو هستی پرورم
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
خوانش و استفاده از اشعار و متون با ذکر نام و منبع، همچنان رایگان است. امّا میتوانید حامی باشید.
: چیستی؟
: مست، از زندگیهای بسیار.
: کیستی؟
: روحم. رودخانهی بیابتدا و نامنتها.
رقصنده با انوار سحرگاه.
شیدا در آفتاب شب.
: پس اندوه چیست؟
: جامهی چرک آدمی.
خامی دل در شب من،
و هجران دراز جان تا وصال خویشتن.
: وتازیان سرخ رنجها و پیچش تند جان در شلّامرگ سپنجها؟
: نشان سبز زیستن و استواری گام.
درپیچیده به کمرگاه رزم، نوار ستبر دوام.
حلمی * کتاب روشنا
#نوار_ستبر_دوام
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
درد است زندگی، این سیاهچالهی نکبت. امّا برکت است توامان، شادمانی و شگفتیست. مستانگیست این رخصت بیتکرار.
ضرباهنگیست که چو دوزخیان بشنوندش به مهلکهاش پر و بال سوخته میگشایند، و بهشتیان به سودایش فرشتگان سقوطکرده خواهند شد.
از خویشتن کوچکت طلاق بگیر تا بتوانی با بزرگی بنشینی، بزرگان ببینی، بزرگی دریابی.
روشنا در آغوش توست.
تو چرا تاریکی در آغوش کشیدهای؟
روشناست این زندگی.
حلمی * کتاب روشنا
#زندگی
#روشنا
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
در تاریکی بینهایت جهان، روح بر تنهایی سترگ خویش نمیگرید. نیمشب برمیخیزد؛ جام خویش برمیدارد، - جان برهنهی برآزمودهی بلندش در آب و آتش هزارهها - از باده لبالب میکند و لاجرعه سر میکشد، مست از خویشتن.
*
کودک خفته - بریده از پستان بهشت - با خویش میگوید: تنهایی خوشتر بودم در کنج دور از زندگی. حال آدمیست، زمین است، گریه است و رنج بیشمار. این چه دامیست؟
*
گدارِ خون است.
ای آمده! مترس.
ای ترسیده! مگریز.
سیلابِ فناست.
ای بازیده! مستیز.
حلمی * کتاب روشنا
#در_تاریکی_بینهایت
#مست
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
شیطان جوری صحنه میآراید به دشمنی و دشواری، گویی جز او کسی نیست. نه عزیز، این بازیها با ما مکن. تو نیز از غمزهی همان خدایی. تو نیز بازیچهی همین صحنهای.
*
روح بر زمین، در ملکوت خویشتن است.
همه چیز همین جاست.
شیخان و صوفیان، گوشهگرفتگانِ دروغگوی از زندگیگریختهاند.
بگریزید از این دنیاپرستانِ دنیاگریزِ پست!
*
ناچیز، تودهها به خویش میخواند و با ایشان با زبان احمقان سخن میگوید.
کبیر با کبیران در خاموشی بیشکل سخن میگوید.
آری؛ کبوتر با کبوتر، باز با باز.
حلمی * کتاب روشنا
#زمین
#ملکوت
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
کلمات، سرود پرجلال خویش میخوانند در راهروهای زمان ابدی و از دهان شاعران برگزیدهی مستش - به تکاپو و خون و عرق - به هستی ناگوار سرازیر میشوند.
*
استاد زبدهی کارکشته آن نیست که چو به قلّه رسید بگوید: آه! کار به آخر شد. آن است که میگوید: حال قلّهای فراتر!
*
کودکان و نوباوگان، گریان و گلهمند و آزمندند.
جوانان، خامند و رهروان تجربه، این گریهخندهزنان بر آستان مقدّس زندگی.
و آنگاه چون تویی خسته و خاموش و افتاده و نومید در میانهی راه، زندگی دروازه میگشاید و ندا درمیدهد: بیا!
پیران این قصّه میدانند.
*
تاریکی، تکاپوست.
روشنایی، دستاورد است.
بی تکاپو، دستاورد نیست.
بی نبرد، پیروزی نیست.
*
آن که با حقیقت رو در رو میشود،
یا میماند یا میگریزد.
خوشا به حال گریخته!
حلمی * کتاب روشنا
#سرود_پرجلال
#رو_در_رو
❤️🔥 @SNHELMI 🦅