شتابت چیست ای جان! از تنم خواهی برون رفتن؟! دمی از جسم من، بیرون مرو، شاید که یار آمد #هاتف_اصفهانی. ارتباط با مدیر 👈 @fahiiiiii_926. #تبلیغات_نداریم
گر تو را با ما تعلق نیست، ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست، ما را تاب نیست
گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا!
ماه من! در چشم عاشق آب هست و خواب نیست...
#رهی_معیری
پيش نويس شعرهای من
عنوانی ست، که
از چشمان تو شروع می شود!
با قلم موی سياه مشقی
بر صفحاتی سفيد در بندبند انگشتانم ...
#عرفان_یزدانی
گر چه جز زهر من از جام محبت نچشیدم
ای فلک زهر عقوبت به حبیبم نچشانی
#استاد_شهریار
عشــق
آن شعلهســت
کو چون بر فروخــت...
هــرچه
جــز معشـوق
باقـی جمـله سـوخت...
#مولانا
میسوزم و به پای بخت بدم پیر میشوم
آهی نمانـــده است ، به بساط جــــوانیام...!
#علیرضا_فراهانی
یک نوع دوست داشتن هم هست؛
که نیست
نه کنارمان،
نه برایمان...
#مریم_قهرمانلو
من ریزه کاری های بارانم در سرنوشتی خیس می مانم
دیگر درونم یخ نمی بندی
بهمن ترین ماه زمستانم!
#علیرضا_آذر
چون گل در دست بیداد تو پرپر شد نگاه من
چنان کاندر سرای سینه ره گم کرد آه من..
#مهدی_اخوان_ثالث
تو گفتی: «من به غیر از دیگرانم
چُنینم در وفاداری، چنـانم.»
تو غیر از دیگران بودی که امروز
نه میدانی، نه میپرسی نشانم!
- #فریدون_مشیری
هرچه بیشتر میگریزم
به تو نزدیکتر میشوم
هر چه رو بر میگردانم
تو را بیشتر میبینم
جزیرهای هستم
در آبهای شیدایی
از همه سو
به تو محدودم...
#عمران_صلاحی
شمع میدانست باید سوخت تا افسانه شد
سوختن هم لذتی دارد ولی با سوز عشق
#پرویز_کاظم_زاده
دل به داغَش مبتلا کردم
خطا کردم، خطا...
سوختم خود را برای او
غلط کردم، غلط...!
#وحشی_بافقی
.
هيچ چيزي از تو نميخواستم
عشق من
فقط ميخواستم
در امتداد نسيم
گذشته را به انبوه گيسوانت ببافم
تار به تار
گره بزنم به اسطورههاي نارنجي
که هنگام راه رفتن
ستارههاي واژگانم
برايت راه شيري بسازند
ميخواستم سر هر پيچ
يک شعر بکارم
بزني به موهات
#عباس_معروفی
زخمی کهنهام...
سایهی رنجی پایان یافته
دوستت دارم
و به لمس سرانگشتانت
بر سایهی این زخم دلخوشم.
#شمس_لنگرودی
تکیه کردم بر محبت، همچو نیلوفر بر آب
اعتبار
از
پایه ی
بی اعتباری
داشتم
#سیمین_بهبهانی
هر وقت به عنوان یک زن
حس تردید آمد سراغت
که ماندنت را میخواهد یا رفتنت
آنوقت، حتما برو
مرد اگر زنی را بخواهند
اجازه نمیدهد حتی یک لحظه
زن برای ماندن دچار تردید شود
مردی که تو را بخواهد
محکم نگهت میدارد و دلت را قرص میکند
مردها اصلا پیچیده نیستند
#سیما_امیرخانى
دلم جا ماند
در قطاری که رفت
و من مانده ام
به مانند شوره زاری متروک
چشم در راه تو......
#امیر_محمدی
ازدست تو باید به کجا به که شکایت بکنم
وقتی که دلم وکیل تسخیری توست
#پرویز_کاظم_زاده
من که با صاعقهای میشکنم داس چرا؟
بر دل از جور شما این همه آماس چرا؟
خودِ بارانم و تو پاکترم میخواهی!
آب را غسل نده، این همه وسواس چرا؟
خستهام! سنگ نزن، هی نشکن روح مرا
شدهام عاشق یک آینه نشناس چرا؟
گفته بودی که تماشاگر باغ دلمی
لک شده دست تو از شاخهی گیلاس چرا؟
از درختان دلم عشق بچین، نوبری است
فرصتی نیست بیا، کشتن احساس چرا؟
این دلاویزترین حرف جهان را همه وقت
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو
«دوستم داری؟» را از من بسیار بپرس «دوستت دارم» را با من بسیار بگو
#فریدون_مشیری
من با تو به چشم آمدم و هیچ نبودم
چون سایه عدم بود سراپای وجودم
بر غیرت من عیب مگیر ای همه خوبی
وقتی که به اندازهی حُسن تو حسودم
تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست
دیدی که گشودی در و من پَر نگشودم
من "نغمهٔ نی" بودم و چون "مویهٔ عُشاق"
با آه درآمیخته شد، بود و نبودم
یک عمر برای تو غزل گفتم و افسوس
شعری که سزاوار تو باشد نسرودم
#فاضل_نظری
خوشتر ز صدای تو مگر سازی هست
بی شک که درون سینه ات رازی هست
#پرویز_کاظم_زاده
من عاشق بد اقبال،
نه میتوانم به سویت آیم
نه میتوانم به خویشتن،
باز گردم...
قلبم،
بر من عصیان کرده است
#محمود_درویش
نمی دانم!
شاید آرامش همین باشد:
که فنجان قهوه ات را به صورتت بچسبانی
چشم هایت را ببندی و عطر و گرمای ِ فنجانت را نفس بکشی!
آن هنگام که کُنج ترین گوشه ی زندگی نشسته ای
چون جنگجویی از نبرد بازگشته!
و می گویی:
دیگر زورم نمی رسد!...
#معصومه_صابر
از خاک تربتم نفسی میزند غبار
بیدل! هنوز زندهی عشقم، نمردهام
#بیدل_دهلوی
عاشق سرگشته را از گردش دوران چه باك
موج دريـا ديده را از ريـزش بــاران چه باك
#صائب_تبريزى
سخنی تلخ تر از عشق دگر یادم نیست
عشق آرامش من برد و دلم تلخ گریست
#امیر_عباس_خالق_وردی...
.
از آن آلوده دامانیم در عشق
که خون دل به دامان است ما را
حدیث زلف جانان در میان است
سخن زان رو پریشان است ما را
چنان از درد خوبان زار گشتیم
که بیزاری ز درمان است ما را
#فروغی_بسطامی
حرامت باشد آن عشقی که در پایت هدر کردم
پیشمانم از آن روزی که بر رویت نظر کردم
#پرویز_کاظم_زاده
.
بیا ڪه با همه دوری، دل از تو وا نگرفتم
برو ڪه با همه یاری، مرا ندیده گرفتی ..
#شهریار
بدی مکن که در این
کشتزار زود زوال
به داس ِ دهر ،
همان بدروي که میکاری ...
#مولانا