ما به خرج تو گرفتار شدیم
به مداوای تو بیمار شدیم
خواب درچشم تو معنا میشد
از تماشای تو بیدار شدیم
ننویسند گناهی بر ما
که به لبخند تو هشیار شدیم
تا سحر دست در آغوشِ خیال
پل به پل عامل تکرار شدیم
تا رسیدیم به سر منزل میل
فاش دیدم همه انکار شدیم
#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem
اجرا : #توحیدبالائی_گرمرود
@tbg21200
جامعه چون آینه
تصویرماست
هریک از ما
گوشه ای از ماجراست
#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem
اجرا : #توحیدبالائی_گرمرود
@tbg21200
به تهران آمدم شیرازیم رفت
غبار آلوده گشتم نازیم رفت
دو روزه پیر گشتم از غبارش
نفس آلوده شد دلبازیم رفت
شکایت مینویسم نزد حاکم
حکایت میکند ناراضیم رفت
عجب دارم از این فرهنگ مسموم
که تا عمقِ وجود قاضیم رفت
نخواهم رفت از اینجا عمو جان
که دیدم عاقبت تکتازیم رفت
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #مرتضی_نوروزی_نژاد
@mor1355teza
مردمانی بودیم
بی نهایت ساده
به نگاهی عاشق
همه جا آزاده
آسمانی که سحر میخندید
سهم ما بود بدونِ تشویش
هر سپیدار که قد میافراشت
ساقه میزد به هوای دل ما
کلبه ی کوچک ما دنیا بود
لحظه ها مانا بود
قله ی روشنِ دل پیدا بود
همه در آرامش
سر به سر آسایش
بودنت شادی بود
تا شبی طوفانی
لرزه افتاد در این آبادی
تو نماندی رفتی
آب را گل کردی
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #توحیدبالائی_گرمرود
@tbg21200
کابوسها سراغِ وصالم نمیبرد
دلواپسی به سمتِ غزالم نمیبرد
تا آسمان کشیده بسر ابرِ ناخوشی
باران شوق سیلِ خیالم نمیبرد
ماندم چرا حساب ندارد شکنجه ام
ویران شدم ولی به زوالم نمیبرد
با تیغها که زخمِ مرا تازه میکنند
خونابه ها به رودِ زلالم نمیبرد
دریای دور با چه امیدی طلب کنم
وقتی حباب موجِ محالم نمیبرد
#محمد_محسن_خادمپور
@shirazpoem
دکلمه :
#تیام_دهقانی
@tiamdehghaniofficial
#اشراق
@eshragh.iut
تو همان جمله ی خوبی بودی
که نگفته رفتی
من همان آهِ بلندی بودم
که کشیدم ، مُردم
نه تو برمیگردی
نه دلم بارِ دگر میجوشد
فصل ما یخ زده است
تو به خورشید بگو با تو برقصد ، آری
من که با ماه ندارم کاری
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
خوشنویس :#ابراهیم_شهابی
@e.shahabi_23621
نوازنده پیانو :#حامد_رفیعی
@hamed_rafei_
دکلمه :#افسانه_طباطبائی
@afsoone_afsaneh
نوایِ گمشده در ناله را نمیخواهم
نمایشِ تو در این باله را نمیخواهم
تمامِ خاطره ها را که رفته میبینم
طبق طبق سبدِ لاله را نمیخواهم
به دشتِ باز روم بی سراب بنشینم
مسیرِ گمشده در چاله را نمیخواهم
خیالِ من به فراموشیت مکرر شد
برو ، برو کششِ ماله را نمیخواهم
به حسرتِ تو قسم ترکِ معبدت کردم
من این نیازِ پر از هاله را نمیخواهم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #فریماه_شکری
@farimashokri44
نوازنده تار : #احسان_عظامی
@ehsanezami
منکه با کاهِ تو کوهی ساختم
در نسیمی بارگاهم باختم
کاهنی بودم گشودی آتشت
در شبستانی که خود انداختم
نوجوانی را به دامانت دمی
با تمام هستی ام پرداختم
نابلد بودم به دریا تن زدم
واژه هایِ بی زبانی ساختم
حسرتِ پیرانه ام لب میزند
وسعت وُ اندازه ات نشناختم
میگذارم سر به دستم میکشم
آه کوتاهی که عمرم باختم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا " #افسون_افسانه
نوازنده گیتار #وحید_عبدالله_زاده
💜
صبح است وُ باز باران ، باریده در بهاران
شوقِ جوانه ای نو ، در باغ وُ باغداران
هرجا شکوفه وا کرد ، گلبرگِ نازکش را
آورده رنگ در رنگ ، پیچیده در هزاران
با هر نسیم وُ شبنم ، چرخیده جامِ زمزم
جوشیده ذوقِ دیدار ، درجانِ بیقراران
در انتظارِ پرواز ، مرغان مستِ همساز
آوای بیقراری ، در دشت وُ سبزه زاران
عطرِ خوش از گلستان ، گسترده شد فراوان
هنگامه ای است هجران ، اشکی به چشم یاران
بسیار گفتگوها ، خاموش وُ گاه گویا
درسینه مانده فریاد ، دردیست بیشماران
بس آتش از نیستان ، افتاده در شبستان
کی میرود زمستان ، از بامِ روزگاران
خورشیدِ سربداران ، ازغیبتی نمایان
در چشمِ بازِ یاران ، تابیده چون بهاران
💛
بواسطه نوع تنظیم لطفا باهندزفری گوش کنید
شعر #محمدمحسن_خادمپور ✒
@Shirazpoem
اجرا #هلن_محمد_نیا🎤
@relaxatio
تنظیم و میکس #مهدی_صالحی🎶
مثل نقاشی بود
سایه ات بر لبِ رود
گیسوانت آرام ، موج میزد به دلم
در نخِ رقصِ حبابی بودی
حرفِ ناگفته ، کتابی بودی
آسمان ابری بود
تو دلت میگیرد ، از هوای ابری
گفته بودی قبلن
من تو را گرم در آغوش گرفتم چندی
حسِ زیبائی داشت
مثل وقتی که زمان دستِ تو نیست
مثل عکسی که به هنگامِ غروب
ثبت در دفتر ایام نگهه میدارند
خاطرم هست تو تنها گفتی
به همین لحظه قسم میمانم
قدرِ آغوشِ تو را میدانم
سالها رفت ، تو رفتی وُ فقط
رود را میبینم
که حبابِ بودن
گرچه زیباست ولی رفتنی است
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpem
اجرا : #مریم_اسدی
@armysm9
سهم زیبائی صورت چندیست
به بلندائی سیرت بدرخش
که شنیدم لبِ تاریخ به تلخی میگفت
سمِ عادت همه را میبلعد
سازِ وُ آوازِ محبت پُلِ دل میسازد
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
برگها میرقصند
راهشان را رفتند
در بهاری که پر از شور وُ صفا بود کنارِ غنچه
فرشِ گسترده برای شبنم
ضربِ آرام نسیمی دلچسب
در تماشا بودند
سایه ها در گرما
به گلستان دادند
همه جا تابِ محبت بستند
میوه ها رنگارنگ
در هواشان رستند
حال خوش یعنی این :
که برقصی وُ ببخشی وُ بدانی همه عمر
زندگی گردشِ امروز به روزی دگر است
آنچه باقی است از ایام ، عبور وُ ثمر است
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
📌 #دکلمه
▪️در هوایی که
تو پرواز کنی
میمیرم
شوق بدجور
مرا میگیرد▪️
✍️ #محمد_محسن_خادمپور
🗣دکلمه: #شاپورقناد
➰️کانال: #اهل_خلوت
🌿🍂🌿🍂🌿
🆔 @ahllekhalvat
🌿🍂🌿🍂🌿
عصرِسردِ پائیز است
دسته های چن تائی
زاغهای تنهائی
میروند تا لانه
برگ سبزِ صحرا را
باد زرد زد شانه
فصل کاهش نور است
تا سحر بسی دور است
موجِ درد سرریز است
کاروانِ دلها را
تیغِ فاصله تیز است
رهگذر نمی پرسد
چشمها چرا کور است
چشمه ها چرا شور است
یادمان نمی آید
غنچه ها چرا خشکید
شانه ها چرا لرزید
یارمان نمی گوید
فصلِ تابشِ خورشید
بانگِ حضرتِ امید
کی دوباره می آید
یادمان نمی آید
سایه گلی باید
بر سر زمان آید
اصطکاک دلها را
با ترانه ای کاهد
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #جلیل_منصوری
@ja.lil4360
منکه با کاه تو کوهی ساختم
در نسیمی بارگاهم باختم
کاهنی بودم گشودی آتشت
در شبستانی که خود انداختم
نوجوانی را به دامانت دمی
با تمام هستی ام پرداختم
نابلد بودم به دریا تن زدم
واژه هایِ بی زبانی ساختم
حسرتِ پیرانه ام لب میزند
وسعت وُ اندازه ات نشناختم
میگذارم سر به دستم میکشم
آه کوتاهی که عمرم باختم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اینجا پر از ستاره ی دنباله دار توست
ازهر طرف که مینگرم انتظار توست
فواره ها کنارِ غمت قد کشیده اند
نسلِ حبابها چه قَدَر بیقرار توست
گنجشکهای خانه تو را جار میزنند
نارنج ها گذار خزان از بهار توست
خورشید نیمروز تبِ ارغوان گرفت
آهنگِ برگها سفری در جوار توست
پرواز را به نام تو آغاز کرده اند
پایان پذیر را نظری بر مدار توست
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #بهاره_معدنپور
@banooghazall60
نوازنده : #سروش_پورگودرزی
@soroushpourgoodarzi
قاصدک جامِ دلم خورده تَرک
میکشد از هر رگم غم ها سرک
هان چه آوردی خبر از لاله زار
مانده آیا باز آنجا شاپرک ؟
خشک شد اینجا تمام بوته ها
باغ ها در بی بهاری مشترک
خونِ دل خوردیم وُ درها وا نشد
میکشد ما را غریبی ها یدک
آخرین بخشِ خبر از ما ببر
بعد از او ویرانه ها شد ماتَرَک
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
دکلمه :#زهره_رضائی
@zohrerezaee95
نوازنده :#فرح_فرسی
@farahfersi
فصلِ شیراز است در اردیبهشت
باغ وُ صحرا وُ درختانش بهشت
عطرِ نارنجش صدایت میڪند
در فضای دل رهایت میڪند
بال میگیری در آفاقِ خوشش
غرق میگردی در عصرِ ڪاوشش
مردمی دارد زلال وُ خوش نهاد
عاشقِ مهمان وُ دلبندِ مراد
بر درِ دروازه قرآنش مثل
شعرِ نابش در شبستانِ ملل
نرگسش در عطرِ نابِ انتظار
طاقِ بازارش به قوسِ افتخار
سرو قامتها به دنیا داده است
ڪورش وُ درویشها پروده است
رازِ می دیوانِ حافظ را گرفت
نبضِ سعدی حرف نافذ را گرفت
حڪمتِ صدرا حڪایتها نوشت
طبِ قطب الدین طبیعت در ڪُنشت
سووَشون دانشوری گویا نمود
سیبّویه بابِ نحوی را گشود
دادرس در مڪتبش نقاش شد
خاتمِ دستش ڪهن پاداش شد
هر طرف یڪ دسته گل دارد نشان
شورِ شیراز است در نقشِ زمان
#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem
دکلمه : #سیماخادمی
@simakhademiii
بلاگر : #سعیدفرزانه
@saeedfarzanehh
موزیک : #فرشیدسورانی
زیرِ دیوارِ جدائی بذری است
که سرانجام سرِ سفره ی ما خواهد بود
ریشه اش گسترشِ خط گسل
ساقه اش چوبِ سیاه
میوه اش زهرِ روان
در رگِ کودکِ مسمومِ طلاق
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #پری_ذیلائی
@raumand1363
تیر آخر را زدم اما دلم آتش گرفت
استوارِ ارتشم افتاد حالِ غش گرفت
فاتحِ میدان شدم اما زبانم لال شد
در گلو بغضم خراشِ انفجارِ خش گرفت
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
این منم افتاده در گردابِ تو
میکشد دستم کسی بیتاب تو
باد میپیچد به گوش کوچه ها
خانه ویران میکند احزاب تو
در دلِ آوارها شب میشود
راه بندان میکند بیخواب تو
سایه میافتد به دیوارِ کمین
میکشد شمشیرها نایاب تو
شهر از آشوب خالی میشود
چون رود از یادِ من ناباب تو
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #منیژه_بنیادی
@mnj_bonyadi
یک صبح دل انگیز کنار تو وُ امواج
می برد دلم را به شفاخانه ی تاراج
دردیست که شیرین شده باشد به امیدی
آن موی پریشان که به این شانه دهد باج
پیوسته بخوابم بزند ، گردشِ چشمت
شهزاده به ارتش ندهد چرخشِ این تاج
درمملکت عشق رسیدن به خیالست
هر گمشده ای را نتوان گفت که حلاج
شب آمد وُ ما در طلبت دست به دستیم
تا کی شود این کشته از آغوشِ تو اخراج
صد بار دگر باز اگر باز بچرخی
از صبح دل انگیز تو میگویم وُ امواج
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #سیماخادمی
@simakhadmiii
نمایش میدهد دنیا وفوری
که هرکس میبرد سهمش به جوری
نه فیلی برد انباری به یغما
نه پیدا میشود بی توشه موری
یکی مادر بزاید کودکی را
یکی دیگر شتابد سمتِ گوری
نظامِ آفرینش در تعادل
شتابش عینِ منطق در صبوری
اگر غفلت کنی از جایگاهت
زمینت میزند حرصی ، غروری
نکن با دیگران ترکِ مروت
اگر نزدیک یا پیوندِ زوری
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #جلیل_منصوری
@ja.lil4360
من به تکرار تو را میخوانم
و نمیدانم هیچ
پشت این پنجره بازم به تماشای عبورم هستی
یا دلت را به ورودم بستی
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
پرواز میکنم
با بالِ شعر تو
از بام خانه ام تا کهکشانِ عشق
دستم کشیده ای
زیباتر از ترانه ها
پروانه ها به دشتِ خیالت پریده اند
تا واژه ها برای تو گل جستجو کنند
زیبای واقعی
رویا به سمت تو تعظیم میکند
ذهنم ز حسِ تو لبریز میشود
تا آخرین نفس به سمتِ وصالِ تو میدوم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
قرعه ی فردا اگر افتد به نام دلبرم
هرچه اختر میشناسم در وصالش میبرم
عمر بی مقدار چیزی نیست در فرضِ ابد
از خزانستان سردم تا گلستان میپرم
کوه ها را لنگرِ چرخ زمین نامیده اند
آشیانم پایِ کویِ استوارش میخرم
در خیالش میبرم از یاد این قول وُ قرار
سینه امشب پیش پایِ احتمالش میدرم
هرچه بادا باد دنیا را چه دیدی مدعی
این غنیمت را همین اکنون به فردا میبرم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
قدم میزنم در هوای تو پائیز را
نفس میکشم خاطراتِ دلاویز را
قلم میشوم روی بومِ سپید وُ سیاه
صدا میکنم جستجوی غم انگیز را
در این کوچه روزی تنش در تپشها نبود
تبِ زرد امروز پر کرده دهلیز را
گره میخورد بینهایت مگرها به هم
که معنی کند لحظه های بلاخیز را
اگر ذره ای در دلت مهربانی نبود
چرا رو نکردی الفبای پرهیز را
مرا آنچنان ذوب کردی که آتش نکرد
به خاکسترم داده ای شوقِ لبریز را
بَدَل میکشم از تو در کوچه باغِ تهی
رقم میزنم در خیالم بپاخیز را
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #بهاره_معدنپورصفری
@banooghazall60
وقتِ ارزانی ، قِران شد دخلمان
در گرانی پا پَتی زد دخلمان
دخلمان پیوسته خالی از تومن
دخلمان آورده هر دم اهرمن
تکه پاره از تورم جیب مان
حسرتِ اسفالت دیده جیپ مان
بِ به پِ شد قافیه عیبم نکن
متهم بر عامل غیبم نکن
اینکه چیزی نیست در این مملکت
هر که از راه میرسد شد مالکت
سالها در این دیار بینوا
پول وُ پارتی شد دلیل اغنیا
آنکه وصلِ دولتی ها شد پرید
نیست فرقی در قدیم وُ در جدید
فقر بنیانِ فقیران میدَرد
حاکمان را خوابِ غفلت میبرد
چشمِ بیداری نمی ماند به راه
شب به زخمت میکُشد در جان پناه
وقتِ ارزانی زیان ارزانی است
از گرانی بینوا زندانی است
بی ثباتی دخلمان آورده است
دخلمان را دُکمه غیبی برده است
جیبِ نامردان جدا از دخل ماست
جیپ ما اسقاطی این نارواست
تا سرازیر است نان در جیبشان
خالی از هرگونه وجهی دخلمان
ای خداوند زمین و آسمان
دخلمان از بی خدایان وارهان
یا تو پر کن چاهشان از آسمان
یا بِبَر ما را به سوی لامکان
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا:
#یونس_اسماعیل_زاده
@yonoos9999
#توحیدبالائی_گرمرود
@tbg21200
#میترارامزی
@ramezi4376m
#بهاره_معدنپورصفری
@banooghazall60
تنبک :
#نیوشافاریابی
@niushafaryabi
زمان میزند بی درنگت به عشق
اگر بشکنی قلب سنگت به عشق
تو را داده دنیا نظامی که تو
مرتب کنی بومِ رنگت به عشق
طبیعت به نفعِ تو چرخید تا
شکوفا شود شوخ وُ شنگت به عشق
دگر باره پیدا شود مدعی
اگر نشکنی پایِ لنگت به عشق
مداوای ما ترکِ بندِ من است
جدا میشود نافِ ننگت به عشق
سراسر جهان در تو پیدا شود
اگر بشنوی بیگ بنگت به عشق
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :#افسون_افسانه
@afsoone_afsaneh
🎈💚🎈
آنشب از عرش فلک بارید باران نبوت
چشمه ای جوشید از زمزم به دامان طراوت
آسمان شد نور باران از قدوم نازنینش
جلوه ی پنهان حق شد شرح زیبای جبینش
فصل تاریک جهان یکباره طی شد از ظهورش
صف به صف تبریک گویان کهکشانی در حضورش
عالم از یمن وجودش شد سزاوار ستایس
نام زیبای محمد ابتدای هر نیایش
باب رحمت یا محمد جشن مولودت مبارک
داد دستور سلامم حضرت حقِ تبارک
السلام ای شمس آفاق رسالت روی ماهت
نوح وُ ابراهیم وُ موسی ، آدم وُ عیسی سپاهت
السلام ای شرح شیرین وجودت مهربانی
مرشدی میگفت وصفت را به الفاظ جنانی
السلام ای یکه تاز بی بدیل بحر هستی
جاودانی دفترت گنجینه ی اسرار مستی
السلام ای در هدایت خُلق وُ خویت دستگیری
آرزو دارم که در محشر خودت دستم بگیری
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem