shirazpoem | Неотсортированное

Telegram-канал shirazpoem - ‌‌شعر شیراز

1010

#محمد_محسن_خادمپور

Подписаться на канал

‌‌شعر شیراز

درد دارد دل ببندی خانه ات ویران کند

نبضِ اعصابت بگیرد واژه ها سوهان کند

درد دارد بگذری ، چشمت ببندی ، کر شوی

روزگارت را دمادم صحنه ی طوفان کند

درد دارد حس کنی دارد تو را پس میزند

با زبانِ بی زبانی چاره ات هجران کند

درد دارد درب چمدانت ببیندی گم شوی

کوچه ها را در مسیرت پا به پا زندان کند

درد دارد زندگی با او ولی با این وجود

کاش میشد دست بردارد مرا مهمان کند

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem
اجرا : #منیژه_بنیادی
@mnj_bonyadi

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

هردم به میل تو تکرار میشدم

وقتی به ناز بغل میزدی مرا

در ذهنِ آینه بیدار میشدم

وقتی سرشکِ غزل میزدی مرا


تا بیکران تو پرتاب میشدم

وقتی به لرزِ گسل میزدی مرا

درسوژه های تو بی تاب میشدم

وقتی مثل به عسل میزدی مرا


بر سایه های خودم ماشه میکشم

وقتی خبر به گذر میدهی مرا

بر ریشه های دلم رعشه میکشم

وقتی اثر به تبر میدهی مرا


فرهاد را به نمک زار میکشم

وقتی که دق به زمان میدهی مرا

شیرین بشکلِ تو بیمار میکشم

وقتی که زخم زبان میدهی مرا

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem
اجرا :#ایزدخواه

@zakhmhaydelman

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

زندگی خوب است

                   اما

                     با تو خیلی بهتر است

حسِ زیبائی فراوان است

                            اما

                             با تو خیلی خوشتر است
                              
پرده در پرده طبیعت

             سبز و پر شور است

                                 اما

                             با تو خیلی نوبر است

آخرین پویش زمستان است

                              اما

                                بی تو برفم بر سر است

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem              

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

کنار برکه ام گاهی کمی مهتاب میخواهم

نسیمی نرم وُ آهسته ، صدای آب میخواهم

کمی باران ، دمی خورشید را تابان ، کمان رنگین

بدوشِ مهوش رویا شبی کمیاب میخواهم

به دورِ غنچه ها پرچین ، به طعمِ بوسه ها شیرین

به رقص شاخه ها شاهد ، دلی بی تاب میخواهم

برای گردشِ چشمت ، بچرخم دور دنیا را

میانِ مجلسِ مدحت ، حضوری ناب میخواهم

دمی احساسِ مجنونی ، کمی تن پوشِ لیلائی

نوازشهای پایانی به وقت خواب میخواهم

شعر : #محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem

اجرا : #سهیلافاروقی
@farooghi.soheila

موزیک:#تویگار_ایشیکلی

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

‍ ‍ ‍ """دستهای پدرم """ از کتاب گلواژه های نیمائی

دستهای پدرم ، مثلِ یک دشت وسیع

خُردی دستِ مرا می پوشاند

در دوراهی ، سر پیچ ، قدمِ محکم او میدانست

به کجا باید رفت

قدم من اما ...

چه معمائی بود

تازِگی های عجیب

سادِگی های غریب

پا به پا می رفتیم ...

پدرم گُم شده در قصه ی خود

دلِ نازک چو گُلم

مانده در غُصه ی خود :

من چرا مثلِ پدر ، سبدم رنگی نیست ؟

دل من مثلِ دلش ، از چه رو سنگی نیست ؟

از همین دست چراها ، بسیار

روزها فاصله میشد تکرار

پدرم می فهمید ، پسر کوچک او دلتنگ است

من نمی فهمیدم ، پدرم همرنگ است

و دریغا امروز ...

سالهائی بس دور

نامِ او بر سنگ است

شعر او مانده در این آهنگ است :

دستهای پسرم

کوچک وُ رویائی است

دل او دریائی است

آنچه او میخواهد

خوب یا بد ...

همه از زیبائی است

شعر #محمد_محسن_خادمپور

@shirazpoem
اجرا : #هلن_محمدنیا
         #ایزدخواه
@relaxatioa
@zakhmhayedeleman
میکس و تنظیم : #مهدیه_رستگار
@Mah.rastegar

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

@Shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

هر سایه که برخیزد با خویش درآمیزد

در آینه ی جانش اسرار بر انگیزد

دست طلب از طینت بسیار کشد بدعت

هر بافته میبافی نقشِ هنرت ریزد

از قاعده ها بگذر یک چند بخود بنگر

تا در قفست هستی تابوت تنت سوزد

ساقی ندهد جامی در کسوتِ بدنامی

چون سست شود عهدی از مهلکه بگریزد

حیران نگران از خود تا گردِ جهان گردد

در هر تپشی افتد یکباره بخود لرزد

این دور به دواری دادند به بیداری

شاید که چراغِ دل مدلول برافروزد

#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem

اجرا : #یونس_اسماعیل_زاده
@yonoos4042

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

چارقد وُ چاروق های مادرم را پس بده

خسته ام از بوت ها ، از روسری های فشن

از تتوها ، ژست و رفتارِ خشن

رنگ و روغنها ، قشنگی های ما را برده اند

نعشِ معصومیتِ ما خورده اند

طعمه ی نام وُ برند وُ مد شدیم

یک ندیده صد شدیم

عده ای ما را به چادرها و روبندی ستایش میکنند

عده ای عادت به ابزار نمایش میکنند

هیچ یک از ما نمیپرسد صداقتها کجاست

علتِ مرگ رفاقتها کجاست

پایه و بنیادِ خانه ورشکست

حضرتِ تزویر بر کرسی نشست

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem
اجرا : #منیژه_بنیادی

@mnj_bonyadi

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

شیرینترین تهاجم تاریخ من زمانی بود

که ترکشِ چشمت به سنگر افتاد

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

‍ ‍ ‍ شانه های مادرم آرامگاه غصه بود

گرمی آغوش او آزاد راه بسته بود

وسعتِ مهر وُ وفایش همچو دریا بیکران

قامت رعنای سروش تکیه گاه خسته بود

کم نمیشد شوق در چشمان او تا انتها

بوسه بر لبهای او تا بیکران پیوسته بود

سرنوشتم مینوشت از دفترش با دلخوشی

پندو اندرز و ادب در مسلکش آهسته بود

نکته نکته گفته هایش تجربه در تجربه

او به من بیش از خودش در زندگی دلبسته بود


#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem


دکلمه های عندلیب
@satkani

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

مادرم را میشد از باران شنید

عطر او را میشد از گلخانه چید

دست او پیوسته یک پیمانه بود

در نگاهش معبدی مستانه بود

فال را میشد به نامش باز کرد

در هوای بوسه اش پرواز کرد

صبح از لبخند او پا میگرفت

عالمی در پند او جا میگرفت

میشد از مادر به دریاها رسید

بیکران در بیکران مستی چشید

میشد اما دیر فهمیدم که رفت

باز شد چشمم به سومها وُ هفت

نازنین تا سایه اش داری بسر

حکم وُ فرمانش به خوشروئی ببر

مادرت آمیزه ی مهر خداست

بهترین غمخوار در دنیای ماست

#محمدمحسن_خادمپور

@shirazpoem
اجرا : #ایزدخواه

@zakhmhaydelman

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

میرسد روزی که خواهی گفت برگشتم ولی

پاسخی شیرین نمانده بر لبی

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

تا به نامت نامه راهی میکنم

حرفِ دلتنگی هوائی میکنم

مینویسم آرزو را با خیال

مشق رویا را گواهی میکنم

تا تو برگردی به رسمِ آشتی

جنگ با فکرِ جدائی میکنم

گل برایت میفرستم دم به دم

من گلستان را فدائی میکنم

زندگی بی ما ندارد حوصله

من کمی شادی گدائی میکنم

نامه را وقتی گرفتی باز کن

تا بخوانی دلربائی میکنم

#محمدمحسن_خادمپور

@shirazpoem
اجرا : #منیژه_بنیادی

@mnj_bonyadi

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

جلوه ی عشق همین است که در وقت بلا

من وُ تو ساکن یک قلعه شدیم

#محمدمحسن_خادمپور

@shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

تا فنرها بسته

هیچ اندازه نخواهی فهمید

ملت از فرط فشار است که ساکت مانده

دل به عصیان بسته

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

آنچه را تدبیر کردم عکس آن تقدیر شد

قله ها را میکشیدم دره ها تصویر شد

هر دری دیدم زدم بر حلقه های بی کسی

لایه لایه در دلم دیوارها تکثیر شد

میدویدم دربدر در جستجوی زندگی

زندگی در دستهای خالیم زنجیر شد

قصه ام را مینوشتم در سکوتِ انتظار

جمله ها در واژه های بی زبانی پیر شد

شوربختی دفترم را نزدتان آورده ام

مهربانی را ببین دیر آمدن تقصیر شد

#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #یونس_اسماعیل_زاده
@yonoos4042

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز


بشتابید به سمت شادی

صبح وُ خورشید به رقص آمده اند

چشمه و شبنم و آهنگِ نسیم

در حیات بغلی

با کلامی ازلی منتظرند

تا تو را پرج کنند به نوار هستی

تا تو را خرج کنند در جهان مستی

صبح همواره پراز امید است

توفقط باور کن

وخودت را به خودت دعوت کن

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem
دکلمه : #لیلاخادمپور
کلیپ : #زهره_افشارپور

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

قبل از آنی که به سنگم بگذاری دستی

کاش بر زنگِ دلم بفشاری دستی

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

به علی علی شناسان ، ندهند دل به شیطان

که گیاهِ خشکِ حیران ، بدود به سمت باران

به محبت وُ سخاوت زده سکه ی لیاقت

به عمل نمود معنا ، زر وُ زیور صداقت

به دلاوری فراوان ، شده سرور دلیران

نشود کس از حریفان ، به تقابلش نمایان

گذر از وفا ندارد ، همگان اگر بتازند

ندهد علی پیامی که به آن جفا بسازند

به جهان عدالت آنسان که علی نمود بنیان

نتوان مشابه ای زد ، مثلی بسانِ انسان

چه سخن نیاز باشد چو علی سخن بگوید

که پرنده می نشاند ، چمنی که گل بروید

همه از علی نیوشان ، احدی نشد پریشان

که حکایت گلستان شده یا علی علی جان

#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem

اجرا : #ایزدخواه
@zakhmhaydelman

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

تا شبی را بی تو در بیغوله ها حیران شدم

صحنه ای دیدم که از طوفان آن پاشان شدم

موجها در عمق وحشت سایه گستر میشدند

لرزه ای افتاد در جانم که بی سامان شدم

زیر وُ رو شد آسمانم ، ابر تیره صاف شد

در افق خورشید را دیدم دمی تابان شدم

یادم آمد با تو بودم روزگاری همنشین

آن زمانها بیکران بودم لبی خندان شدم  

عهد بستم بار دیگر چون بگیری دست من

باز گویم قصه ی امشب که بی ایمان شدم

#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem

اجرا : #همایون_فتاح
@hOOmayOOn121

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

@Shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

اینگونه که میدود زمانه

زوداست که گم شود نشانه

از ما نفسی دگر نَمانَد

خاموش شود چراغ خانه

اکنون که بدست توست سازی

پیوسته بخوان در این ترانه

فرصت ندهم ز دست آنی

نقشی بزنم به بیکرانه

تصویر وُ صدا بهانه دارد

تا بوده وُ هست دلبرانه

بگذار ببوسمت دوباره

ای شاکله ی پر از جوانه

لبخند تو باز میشود باز

در متنِ بهارِ جاودانه

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem
اجرا : #کیمیابانو

@kimiya_record

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

برچنگ زدی چندی من ماندم وُ دلتنگی

آرام نمی گیرم در پرده ی آهنگی

یک گام بزن بالا آنجا که فرودی نیست

هرساز که میسازم نالیده به فرهنگی

هراوج که میبنم در موج زمان صفر است

از دورِ فلک نقشی افتاده به ارژنگی

درطیف جهان جانی وقتی که برقصانی

اندیشه ی روئیدن در ریشه ی گلبانگی

چون چنگ زدم چندی بر چهره ی مدهوشم

فتوای تو را خواندم در زیر وُ بم چنگی

تا در نُت من گم شد میزانِ جدا خوانی

شوریدم وُ لغزیدم در بستر فرسنگی

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem
اجرا :#همایون_فتاح

@hOOmayOOn121
قانون : #آیتاچ_دوغان

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

منکه بخشیدم ولی باور نکن

از تو دنیا هم ندیده بگذرد

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

@shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

شورشِ خودمحوری زنجیرِ ماست

شاهدان را سنگ بر تقصیرِ ماست

گر خرابستان نیابد چاره ای

ننگ عالم عاقبت تقدیرِ ماست

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

تیر بارانی به راهت میگرفت

هر زمان تندی نگاهت میگرفت

پاک میشد آسمانم از غبار

سایه چون بر سر کلاهت میگرفت

میسرودم شعرهای عاشقی

شانه هایم اشتباهت میگرفت

تکیه بر دیوار میزد حسرتم

تا جدائی ها پناهت میگرفت

هر زمان در دل مقصر خواندمت

حسِ خوبم بی گناهت میگرفت

میگذشتم از تمام آنچه بود

یوسفی بودم که چاهت میگرفت

#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem
اجرا : #سحرجعفری
avaye_sahar.j

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

خاکم به توبره کردی گفتم بها ندارد

اما چرا نگفتی ، گفتی چرا ندارد

شک در رگم رها شد لرزید استخوانم

گفتم شما چه کردی گفتی شما ندارد

شرح دلم گشودم با آب وُ تاب گفتم

قلبم به توپ بستی گفتی دما ندارد

از روزگار سختم در انزوای تلخت

حرصت زیاد خوردم گفتی شفا ندارد

در محفلت نشستم گفتم بکش به تیری

زهرم به خشم دادی گفتی خطا ندارد

گفتم بگو چه کردم اینگونه سر به دارم

گفتی مگر تو مستی دل مدعا ندارد

گفتم که سینه چاکم ، فنی زدی که خاکم

گفتی مگر نگفتی خاکت بها ندارد؟

#محمدمحسن_خادمپور

@Shirazpoem

اجرا : #همایون_فتاح

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

تا کی ورق ورق بنویسم که رفته ای

حرفی به نقشِ دفتر شعرم نگفته ای

تاکی تو را برای دلم آرزو کنم

از خاطرات گمشده ات بازگو کنم

تاکی ز قله ها بدوم تا خرابه ات

درفال قهوه گیج ببینم مشابه ات

تاکی به آه راه ببندم به گریه ها

بغضم سیاه نامه کنم در کنایه ها

تا کی به انتظار برایت دعا کنم

شب های بیقرار قرارت رها کنم

تاکی جواب من به نگاهت نمیدی

تابی به تابِ موی سیاهت نمیدهی

تاکی امید را بفرستم به جستجو

شاید که از تو باز رسد پیک گفتگو

#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem
اجرا :#فریماه
@farimahshokri44

Читать полностью…

‌‌شعر شیراز

بیشتر پنجره ها را وا کن

بغلم کن خورشید

تا دلم بگشاید تابشِ مهتابت


تا نسیمی بنوازد آرام

حس بوسیدن شبنم سرصبح

روی گلبرگ خیال


تا بلغزد ادراک

در سراشیبی برف دیشب

تپه ها سرد وُ سپید وُ دلچسب

بسرایند حدیثی دیگر


تا مرا گرم کند

شعله های آتش


باز کن پنجره ها را

واکن

دلم اندازه ی دنیا تنگ است

این همه زیبائی

در حصارم حبس است

#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem

Читать полностью…
Подписаться на канал