من از وقتی به تو نرسیدم
دیگه به خودم نرسیدم
کوهیار حسینی
۳۰ تیر ۱۴۰۳
#شیرآهنکوهمرد
@shirahankoohmard
وقتی بچه بودم و استخون درد داشتم بابا بزرگم میگفت میخوای قد بکشی
وقتی تو مسیر بالا رفتنی از دردهات نترس رفیق اونا خبر از بزرگی آینده ات میدن
#کوهیار
#شیرآهنکوهمرد
@shirahankoohmard
اگه براتون فاصله بین عشق و نفرت یک قدمه
شما عاشق نبودید و نیستید
عشق کمال آفرینشه
به چیزهای زشت و منفی تبدیل نمیشه
اگه تبدیل بشه به درد تبدیل میشه
به حسرت
به بغض💔
من نمیدونم تو چون خوشگلترینی انقدر دوسِت دارم
یا انقدر دوست دارم که به چشمم خوشگلترینی
#کوهیار
@shirahankoohmard
با دقت بخون تا بفهمی باگ گلایه و غرغر دائمی زنهای ایرانی و نفرت شون از مردها چیه؟
یک) سیاست ایرانی مثل طالبان زنو
برای فرزند آوری و مطبخ میخواسته
دخترایی تربیت شدند که زن های خانه دار خوبی باشند
دو) زنها تو تغییر فرهنگ و پیشرفت جهان و فکر بشری به کمک اینترنت و دانشگاه زندگی سنتی رو کافی ندانستند
آرامش و ثروت و آزادی و حق انتخاب میخوان
سه) لازمه ی آزادی و حق انتخاب استقلال مالیه
که درصد کمی از زنهای ایران دارند
چون نه بستر پول سازی براشون فراهم بوده
نه برای پول درآوردن تربیت شدند
چهار) زنها تو مسائل مالی به مردها وابسته اند و مجبورن برن تو الگوی سنتی برای رسیدن به پول یعنی ازدواج
پنج) ازدواج لزوماً به زنها پول و آرامش و آزادی
و انتخاب نمیده حتی تا حدودی ضد اینهاست
شش) زنها با ازدواج یا بی ازدواج ناراحت و نالان خواهند بود و به غلط اینو از چشم مرد ایرانی میبیند نه فرهنگ و سیاست ایرانی
مرد ایرانی خودش قربانی این جریانه
از همه اوهام و تصویرات دور
نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور
#شیرآهنکوهمرد
@shirahankoohmard
با اطمینان میتوان گفت که هیچ ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد.
حافظِ ما در فرهنگ بشری بیمانند است؛ شاعری که شعر فارسی او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال زندیقان هر دورهای شعر او را آینهٔ اندیشههای خود بدانند و در زندگی روزانه، مردم ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سر سفرهٔ عقد و هفتسین سال نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند.
چنین شاعری در جغرافیای کرهٔ زمین و در تاریخ بشریت منحصر بهفرد است و همانند ندارد.
محمدرضا شفیعی کدکنی
ایکاش که می آمد و میرفت و هوس بود
از بخت بدم رفت ولی مثلِ نفس بود
در حیرتم از این که چرا یک نفر آدم
انقدر عزیز است و برایم همه کس بود
پرواز کن ای مرغ مهاجر، سفرت خوش
تقدیرِ من غمزده زندان و قفس بود
پیری نه به سن است نه فرسودگی تن
آن حادثه ی رفتن غمناک تو بس بود
#کوهیار
#شیرآهنکوهمرد
ولنتاین ۲۰۱۶
از اشعار قدیمی ام
Every February You'll be my Valentine
@shirahankoohmard
زین پس تورا همقفس میخوانم نه هموطن
همقفس تنهای من
همنفس زیبای من
#شیرآهنکوهمرد
@shirahankoohmard
دلت همیشه گرفتار یک دوراهی بود
تمامِ خواسته هایت زیاده خواهی بود
چقدر پای تو من سوختم ولی رفتی
چقدر ماندن من با تو اشتباهی بود
تو خودپسند ترین دختر جهان بودی
به انتظار تو ماندن، امیدِ واهی بود
دریغ و درد که ایکاش درک میکردی
که جایگاه تو در دل چه جایگاهی بود
هنوز خاطر من هست وقت رفتن تو
چه ساعتی و چه روزی و سال و ماهی بود
(۱۱ فروردین ۹۹ ساعت ۱۵)
تو مرد عشق نبودی بهانه هایت هم
برای داشتنِ حسِ بیگناهی بود
#کوهیار 🖤
هر لحظه از آرزوی خود دورتر است
از زجر حسد همیشه رنجور تر است
صدبار دعا کرد و خدا پول نداد
چون سوسک بالدار منفورتر است
#کوهیار
#شیرآهنکوهمرد
@shirahankoohmard
منِ آشفته درین برزخِ بی حوصلگی
فقط از حرف زدن با تو خوشم می آید
#کوهیار
۲۰ اسفند ۱۳۹۶
#شیرآهنکوهمرد
@shirahankoohmard
رو به رو باشی و لبت نزدیک
تن من هم قرینه ات باشد
تو بخندی و من ترانه شوم
سر من روی سینه ات باشد
ببرم دست لای موهایت
تو خودت را به من بچسبانی
همه چیز تو خوب و دلخواه است
مثلِ اردیبهشت میمانی
میبرد آن صدای جادویی
از دلم ترس و غصه و غم را
گم کنم در پناه آغوشت
خستگی های کل عمرم را
#کوهیار
یازده خرداد ۹۷
#شیرآهنکوهمرد
@shirahankoohmard
باید در عشق ساده شوی بیخبر شوی
باید که فارغ از غم و سود و ضرر شوی
تسکینِ درد و مایه شادی و خنده باش
باید امیدِ زندگی یک نفر شوی
روزی که عشق آمد و خودخواهی تو رفت
آنگاه موقعی است که باید پدر شوی
#کوهیار
#شیرآهنکوهمرد
@shirahankoohmard
اسدالله میرزا: من با ظرافت با زنم حرف می زدم، عبدالقادر با زمختی و خشونت. من روزی یه بار حموم میرفتم، عبد القادر ماهی یه بار. من با نهار حتی پیازچه هم نمی خوردم، عبد القادر یه کیلو یه کیلو سیر و ترب سیاه می خورد. من شعر سعدی میخوندم، عبدالقادر آروغ می زد....
اونوقت تو چشم زنم من بیهوش بودم، عبدالقادر باهوش. من زمخت بودم، عبد القادر ظريف ... فقط به گمونم عبد القادر مسافر خوبی بود. دست به سفرش محشر بود. یه پاش اینجا بود، یه پاش سانفرانسیسکو...
سعيد: عمو اسدالله، چرا اینارو برا من تعریف کردی؟
اسدالله میرزا: ذهنت باید یه کمی روشن بشه. چیزایی رو که بعدا خودت خواه ناخواه می فهمی, میخوام زود تر به تو بفهمونم....
سعید : یعنی میخواین بگین لیلی هم مثل .....
اسدالله میرزا: ... نه نه نه همچین مقصودی نداشتم. فقط می خواستم بگم، اگه لیلی با پوری رفت، تو چیز مهمی گم نکردی! اگر قرار باشه یه روزی بخاطر عبد القادر بغدادی یا موصلی ولت کنه، چه بهتر که از الان با پوری بره.
اسدالله میرزا: عشق تو بزرگتر از همه عشقاست. من شک ندارم. برای این که اولین عشق توئه.
اسدالله میرزا: یه چیزی بهت بگم. اینجا لیلی خیلی مهم نیست. این خیلی مهمه که تو عشق رو شناختی. این مرز مرد شدنه!
پ ن: هر کس باید یک عمو اسدالله برای خودش داشته باشد...
#ایرج_پزشکزاد
#عمو_اسدالله
#پرویز_صیاد
(اسکارفیس Scarface)
قطعا بزرگترین امپراتوری ثبت شده رو بین شیرهای جهان داشته و یکی از مشهورترین شیرهای جهانه.اون تنها شیری بود که تونست تمام گلههای شیر در منطقهی ماسایی مارای کنیا رو تحت سلطهی خودش در بیاره و این تابحال اتفاق نیفتاده بود و تا قبل از این کارشناسها انجامش رو بعید میدونستن.
و این بیانگر اینه که اون پدر همهی توله شیرهای اون منطقهست!
اسکارفیس هر نری که تصمیم گرفت اونو به چالش بکشه یا کشت و یا به بدترین وضع سرکوب کرد، ولو اینکه پسر خودش باشه.
حتی زمانی که اون پیر شد هیچ نری حریفش نشد و اون کاملا به یه قلمرو بزرگ تسلط کامل داشت.
رفتارهای این شیر مثل یه سلطان واقعی بود...
حتی موقع مرگ و با وجود کهولت سن و بیماری ،اون ۲۵ مایل پیادهروی کرد تا در جایی که متولد شده بمیره.خیلی کم پیش میاد که یه شیر نر به دلایل طبیعی بمیره ولی این خوشبختانه اتفاقی بود که برای اسکارفیس افتاد.
اون در آرامش و بدون مزاحمت کفتارها مرد