خود آهوانه به دام من آمدی تو، وگرنه
من این بهار در اندیشهی شکار نبودم
#حسين_منزوي
@shah_beyt_mandegar
من که در تُنگ
برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم؛
غمِ دریا دارم..!
#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar
برآمد بادِ صبح و بوی نوروز
به کامِ دوستان و بختِ پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
جان بِفِشانم زشوق، در ره باد صبا
گربرساندبه ما، #صبح دمی بوی دوست
#امیرخسرودهلوی
#صبح_بخیر🌞
@shah_beyt_mandegar
نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش
به روی شانه ی طوفان رهاست گیسویش
کسی در آن طرف دشت ها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش
#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar
هنوز با توام ای یار! میتپد رگِ درد
اگرچه بر دلِ من زخمِ بیشمار گذشت
تو یاد میکنی از من هنوز... میدانم
چهگونه میشود از داغِ یادِ یار گذشت؟!
#یوسفعلی_میرشکاک
@shah_beyt_mandegar
.
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
دوش چه خوردهای دِلا، راست بگو نَهان مَکُن
چون خَمُشانِ بیگُنَه، روی بر آسْمان مَکُن
بادهی خاص خوردهای، نُقلِ خَلاص خوردهای
بویِ شَراب میزَنَد، خَربُزه در دَهان مَکُن
روزِ اَلَستْ جانِ تو خورد مِیی زِ خوانِ تو
خواجهی لامَکان تویی، بَندگیِ مَکان مَکُن
دوشْ شَراب ریختی وَزْ بَر ما گُریختی
بارِ دِگَر گرفتَمَت، بارِ دِگَر چُنان مَکُن
من هَمِگی توراسْتَم، مَستِ مِیِ وَفاسْتم
با تو چو تیرْ راسْتَم، تیرِ مرا کَمان مَکُن
ای دلِ پاره پارهاَم، دیدنِ او است چارهام
اوست پناه و پُشتِ من، تَکیه بَرین جهان مَکُن
ای همه خَلْقْ نایِ تو، پُر شده از نَوایِ تو
گَرنه سَماعبارهیی، دست به نایِ جان مَکُن
نَفْخ نَفَخْتُ کردهای، در همه دَردَمیدهای
چون دَمِ توست جانِ نِی، بی نِیِ ما فَغان مَکُن
کارِ دِلَم به جان رَسَد، کاردْ به استخوان رَسَد
ناله کُنم بگویَدَم، دَم مَزَن و بَیان مَکُن
ناله مَکُن که تا که منْ، ناله کُنم برایِ تو
گُرگ تویی، شَبان مَنَم، خویش چو من شَبان مَکُن
هر بُنِ بامْدادْ تو، جانِبِ ما کَشی سَبو
کِی تو بِدیده رویِ من رویْ، به این و آن مَکُن
شیر چَشید موسی از مادرِ خویش ناشْتا
گفت که مادرت مَنَم، مَیل به دایگان مَکُن
باده بِنوش مات شو، جُملۀ تَن حَیات شو
بادهی چون عَقیق بین، یادِ عقیقِ کان مَکُن
بادهی عام از بُرون، بادهی عارف از درون
بویِ دَهان بیان کُند، تو به زبانْ بیان مَکُن
از تبریز شَمسِ دین میرَسَدم چو ماهِ نو
چَشمْ سویِ چراغ کُن سوی چراغدان مَکُن
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
ور طرّه نیفشانی، کِی شام شود صبحم؟
ور چهره نیفروزی ، کی صبح شود شامم؟
هـم حلقهی گـیسویـت ، سر رشتهی امّیدم
هـم گـوشـهی ابـرویـت ، سـرمـایـهی آرامم
#فروغى_بسطامى
@shah_beyt_mandegar
روز وداع من کسی تنگ دلی نمی کند
بس که به دوستی او با همه شهر دشمنم
#فروغى_بسطامى
@shah_beyt_mandegar
بی تو هر شب منم و
گوشه تنهایی خویش
پای در دامن غم،
سر بگریبان ملال...
#هلالی_جغتایی
@shah_beyt_mandegar
باید خندید و گریست،
عشق ورزید، کار کرد،
لذت برد و رنج کشید.
با نوسانی بسیار کوتاه
در تمام طول حیات.
این به گمان من،
هستی حقیقی انسان است.
#گوستاو_فلوبر
@shah_beyt_mandegar
مرگ را دانم ، ولی تاکوی دوست
راه اگر نزدیکتر داری ، بگو ...
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من
#مولوى
@shah_beyt_mandegar
انجامِ ِحسنِ او شد پایانِ عشقِ من هم
رفت آن نوای بلبل بیبرگ شد چمن هم
کرد آنچنان جمالی در کنجِ خانه ضایع
بر عشقِ من ستم کرد بر حسنِ خویشتن هم
آن بت که بود افتاد از طاقِ کعبهی دل
وز کفر شد پشیمان آن کافرِ کهن هم
#وحشی_بافقی
@shah_beyt_mandegar
🖇🥀
چون گُلی
دلتنگی ات بر خاکِ من خواهد دمید
بس که در عمری که سر کردم
دلم تنگِ تو بود...
#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar
ناگزیر از سفرم ،
بی سر و سامان چون «باد»
به «گرفتار رهایی»
نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند ؟!
مگر می شود از خویش گریخت
«بال» تنها غم ِ غربت
به پرستوها داد...
#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar
نمی توانم فراموشت کنم
گراموفونی
در اعماق خاطره ها روشن مانده است
#رسول_یونان
@shah_beyt_mandegar
به تدبیر دگر نتوان ز داغکلفت آسودن
مگرآبی زند خاکستر ما آتش ما را
#بیدل
@shah_beyt_mandegar
#برشی_از_یک_کتاب 📚
زندگی کردن را به ما یاد نداده اند. می توانیم ساعتها در مورد کاینات صحبت کنیم اما از پس کوچکترین مشکلات خودمان بر نمی آییم. بزرگ شده ایم ولی تربیت نشده ایم.
#فریبا_وفی
از کتاب: رویای تبت
@shah_beyt_mandegar
ناصح نگو که دل ز کف آسان چه می دهی
من دانم و دلم، تو دل خود نگاه دار!
#شفایی_اصفهانی
@shah_beyt_mandegar
وصال توست
اگر دل را
مرادی هست و مطلوبی
کنار توست
اگر غم را
کناری هست و پایانی
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
مده از دست در پیری شراب ارغوانی را
شراب کهنه از دل میبرد یاد جوانی را
#صائب_تبریزی
/channel/shah_beyt_mandegar