خداوند برای هرکس همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره، این یک رابطهی دو طرفه است.
#مصطفی_مستور
@shah_beyt_mandegar
خیالِ روی تو
چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پیِ نظر آید به سوی روزن چشم..
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
#بهار
#مارتیک
بهار بازم بیا عشقو بیارش
بده هر یاری رو دست نگارش
بهار بازم بیا عشقو بیارش
بده هر یاری رو دست نگارش
بهار اومد گلها وا شد
دل ما باز خاطرخواه شد
بهار اومد هوا خوبه
/channel/shah_beyt_mandegar
🌤
بیا ای روشنی
اما بپوشان روی ؛
که میترسم تو را خورشید پندارند ...
#مهدی_اخوان_ثالث
@shah_beyt_mandegar
📖 #شاه_بیت_های_ماندگار
━━━━━━━━━━━
در رمضانِ هجر تو، من شب و روز روزهام
«آشفته!» چارهای، که شد ماه یکی، صیام دو!
● #آشفتهی_شیرازی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
بُود که در رمضان، هر دَمی دو عید کنم
خیال گوشهی ابروی او، هلال من است
○ #حزین_لاهیجی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
بگو كه پستچيان را بنا كنم به شكنجه
بگو كه نامه نوشتى، به دست من نرسيده!
● #سید_تقی_سیدی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
دردهایت استخوانسوز است... میدانم، ولی
صبر کن، شاید طبیب حاذقی پیدا شود
○ #مهران_پوپل
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
پادشاهم، گرچه وقتی که نگاهم میکنی
میکنی با خاک یکسان برج و باروی مرا...!
● #وحید_برزگر
━━━━━━━━━━━
@shah_beyt_mandegar
چون دود، در سیاهی شب گم شد از نظر
خواب ز سرپریدۀ ما را کسی ندید
پنهان ز چشم غیر، به کنجی گریستیم
اشک به رخ دویدۀ ما را کسی ندید
اغیار، محو چاک گریبان او شدند
پیراهن دریدۀ ما را کسی ندید
#محمد_قهرمان
@shah_beyt_mandegar
برگ زردی
با سماجت شاخه را چسبیده بود
دستهای خویش و دامان توام
آمد به یاد...
#سهیل_محمودی
@shah_beyt_mandegar
عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
بوستان خانه عیش است و چمن کوی نشاط
تا مهیا نبود عیش مهنا نرویم
#سعدي
@shah_beyt_mandegar
ندیدهای که حباب،
به یک تلنگُرِ باد،
به چشم همزدنی،
محو میشود ناگاه؟
چه اتفاقی باید بیفتد ای همراه
که من بدانم و تو
که عمر و هستی ما
حباب وار،بر این موجخیز میگذرد؟
حباب را نفسی هست تا دهد از دست.
من و تو را،
ــ ای داد ــ
کجا مجال نفس، در نفس،
درین بیداد،
درین تهاجم دود،
درین سموم سیاه،
که همچون باد خزان، برگریز میگذرد!
فریبِ صفحهی تقویم را به هیچ انگار.
حساب روز شب و ماه و سال را بگذار،
حسابِ لحظه نگهدار،
که چون فراریِ پا در گریز، می گذرد...
چون «میگذرد» ها
«گذشت» شد ناگاه؟!
چه اتفاقی باید بیفتد، ای همراه،
که این حباب بر احوال خود شود آگاه
که لحظه ای دگر «این نیز»
نیز میگذرد!
#فریدون_مشیری
@shah_beyt_mandegar
با خویش هم ز غیرتِ عشقِ تو دشمنم
در عاشقی نمیرود آبم به جویِ خویش
#قدسی_مشهدی
@shah_beyt_mandegar
من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم، کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را، هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر، شوریده و دیوانه
هر گوشه یکی مستی، دستی زده بر دستی
و آن ساقی هر هستی، با ساغر شاهانه
ای لولی بربط زن، تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی، افسون من افسانه
از خانه برون رفتم، مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر، صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بیلنگر،کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده، صد عاقل و فرزانه
گفتم که رفیقی کن با من، که منم خویشت
گفتا که بنشناسم، من خویش ز بیگانه
گفتم ز کجایی تو، تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا، نیمی همه دردانه
من بیدل و دستارم، در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم، هین شرح دهم یا نه
تو وقف خراباتی، دخلت مِی و خرجت مِی
زین وقف به هشیاران، مسپار یکی دانه..
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
نمىتوانم فراموشت كنم
گرامافونى
در اعماق خاطرهها
روشن مانده است
#رسول_يونان
@shah_beyt_mandegar
از من رمیدهای و من ساده دل هنوز
بیمهری و جفای تو باور نمیکنم
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این
دیگر هوای دلبر دیگر نمیکنم
#فروغ_فرخزاد
@shah_beyt_mandegar
دلتنگ که میشوم
تنهایی دستش را زیر چانهام میگذارد
با هم فکر میکنیم...
#حمید_جدیدی
@shah_beyt_mandegar
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
سودای دام عاشقی از سر به درنکرد
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
مگو در کوی او شب تا سحر بھر چه میگردی
که دل گم کردهام آنجا و میجویم نشانش را...
#فروغی_بسطامی
@shah_beyt_mandegar
شب بخیر 💫
امشب تمام حوصله ام خیسِ گریه است
"باران ، مرا گرفته "
در "آغوش" و ، نیستی...
#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیارم جفا کار از فغانم میرود
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
آرام باش عزیز من
آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب
برق و بوی نمک
ترشح شادمانی
گاهی هم فرو می رویم
چشم هایمان را می بندیم
همه جا تاریکی است .
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می آوریم
و تلألو آفتاب را می بینیم
زیر بوته ای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری طالع می شود.
#شمس_لنگرودی
@shah_beyt_mandegar
پله ها در پیش رویم، یک به یک دیوار شد
زیر هر سقفی که رفتم، بر سرم آوار شد
خرق عادت کردم اما بر علیه خویشتن
تا به گرد گردنم پیچد، عصایم مار شد
اژدهای خفته ای بود آن زمین استوار
زیر پایم، ناگه از خواب قرون بیدار شد
مرغ دست آموز خوش خوان، کرکسی شد لاشه خوار
و آن غزال خانگی، برگشت و گرگی هار شد
گل فراموشی و هر گلبانگ خاموشی گرفت
بس که در گلشن شبیخون خزان، تکرار شد
تا بیاویزند از اینان آرزوهای مرا
جا به جا در باغ ویران، هر درختی، دار شد
زندگی با تو چه کرد ای عاشق شاعر مگر؟
کان دل پر آرزو، از آرزو بیزار شد
بسته خواهد ماند این در همچنان تا جاودان
گرچه بر وی کوبه های مشتمان، رگبار شد
زَهره ی سقراط با ما نیست رویاروی مرگ
ورنه جام روزگار از شوکران، سرشار شد
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
نیست ما را قوت بیتکیه استادن "غنی"
نقشِ دیواریم همچون سایه تا برخاستیم
#غنیکشمیری
@shah_beyt_mandegar
من از خودم تهی ام،از تو نیز...؟ نه...! بگذر
همین...! دلیل چهل سالگی سبکباریست
مراببخش بدی کرده ام به تو ؛ گاهی
کمال عشق ، جنون است و دیگرآزاریست...
#سهیل_محمودی
@shah_beyt_mandegar
چندان دلم شکسته که دیگر عجیب نیست
آید صدای شیشه اگر از دهان من ..
#حسین_جنتی
@shah_beyt_mandegar