در سمت توام
دلم باران، دستم باران
دهانم باران، چشمم باران
روزم را با بندگی تو پاگشا میکنم...
هر اذانی که میوزد
پنجرهها باز میشوند
یاد تو کوران میکند...
هر اسم تو را که صدا میزنم
ماه در دهانم هزار تکه میشود...
کاش من همه بودم
کاش من همه بودم
با همه دهانها تو را صدا میزدم...
کفشهای ماه را به پا کردهام
دوباره عازم توام...
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خندهای کند، از شادی من است
زندگی با توست
زندگی همین حالاست...
#محمد_صالح_علا
@shah_beyt_mandegar
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود،
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش!
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
من
پری کوچک غمگینی را میشناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نیلبک چوبین
می نوازد آرام، آرام
#فروغ_فرخزاد
@shah_beyt_mandegar
سردی پاییزِ دل را نوبهار است انتظار
ساحلی هست آخرِ این موج های ِ بیقرار
تار و پودی از غم و شادیست حال ِآدمی
دائما در حال تغییر است حالِ روزگار...
دائما در حالِ تغییر است حالِ روزگار...
دائما در حالِ تغییر است حالِ روزگار...
#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar
ای پاسخ بی چون و چرای همهٔ ما
اکنون تویی و مسئلههای همهٔ ما
کو آن که در این خاک سفر کرده ندارد؟
سخت است فراق تو برای همهٔ ما
ای گریهٔ شبهای مناجات من از تو
لبخند تو آیین دعای همهٔ ما
تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم
پیچیده در این کوه صدای همهٔ ما
ای ابر گر از خانهٔ آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همهٔ ما
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همهٔ ما
گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است
جرمی که نوشتند به پای همهٔ ما
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همهٔ ما
#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar
دلبری با «دلبری» دل از کفم دزدید و رفت
هر چه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت
گفتمش: «ای دلربا، دلبر، ز دلبردن چه سود؟!»
از ته دل بر منِ دیوانهدل خندید و رفت
#ژولیده_نیشابوری
@shah_beyt_mandegar
باران که شدى مپرس ، این خانه ی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدى، پیالهها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران! تو که از پیش خدا مىآیی
توضیح بده عاقل و دیوانه یکیست
بر درگه او چونکه بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
حمد و فلق و نعرهى مستانه یکیست
این بىخردان خویش خدا مىدانند
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
از قدرت حق هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق رستم و موریانه یکیست
گر درک کنى خودت خدا را بینى
درکش نکنى کعبه و بتخانه یکیست
#مهدی_مختار_زاده
@shah_beyt_mandegar
چو سنگ را شناختيم
چه فتنهها به پای شد
چه سينهها شكافتيم!
پرندهها به كشت زارهای دور ديد، پر زدند
و آهوان به دشتهای دور دست
و سنگ سرخ رنگ، جنگ شد
و يكه تاز بی رقيب دشت شد
به روی صخرهها چه اصلها نوشته شد ؟
چه ديرسنگ را شناختيم
كه زندگی و عشق را
به قله سنگ باختيم
به روی تخته سنگ گور ما
چه میتوان نوشت؟
چه میتوان نوشت؟!..
ــ پياله دور دگر زد
#نصرت_رحمانی
@shah_beyt_mandegar
جز حسرت و ندامت و افسوس بیشمار
از زندگی اگر ثمری یافتی بگو
#صائب_تبریزی
@shah_beyt_mandegar
تازه گردید از نسیم صبحگاهی جانِ من...
شب مگر بودش گذر،بر منزل جانانِ من...
#شیخ_بهائی
#روزتون_بخیر
@shah_beyt_mandegar
رفت و ازگريهی طوفانیام انديشه نكرد
چه دلی داشت خدايا كه به دريا زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
@shah_beyt_mandegar
شاید نباشم.
تو اما هر روز صبح
پنجره ی قلبت را باز کن
و دوستت دارم ها را
و صبحت بخیرها را
و مراقب خودت باش هارا
نفس بکش...
سپرده ام به آسمان
سپرده ام به صبح....
#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar
زِ دوری تو نَمُردم؛ چه لافِ مهر زنم؟
که خاک بر سر من باد و مهربانیِ من ...
#محتشم_کاشانی
@shah_beyt_mandegar
🎶
با هر که سخن گفتم در خود گره ای گم بود
بر هر که نظر کردم گریان و پریشان بود
@shah_beyt_mandegar
دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
افســـوس! خدا حاجــــت یک عمـــــــــــــر مرا داد
ای کـــــاش لب سرخ تـــری خواستـــــــــــــه بودم
#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar
با یاد شانههای تو سر آفریده است
ایزد چقدر شانهبهسر آفریده است
معجون سرنوشت مرا با سرشت تو
بیشک به شکل شیر و شکر آفریده است
پای مرا برای دویدن به سوی تو
پای تو را برای سفر آفریده است
لبخند را به روی لبانت چه پایدار
اخم تو را چه زودگذر آفریده است
هر چیز را که یک سر سوزن شبیه توست
خوب آفریده است اگر آفریده است
تا چشم شور بر تو نیفتد هر آینه
آیینه را بدون نظر آفریده است
چون قید ریشه مانع پرواز میشود
پروانه را بدون پدر آفریده است
غیر از تحمل سر پرشور دوست نیست
باری که روی شانهی هر آفریده است
#غلامرضا_طریقی
@shah_beyt_mandegar
در دام غمت دلم زبون افتاده است
دریاب، که خسته بیسکون افتاده است
شاید که بپرسی و دلم شاد کنی
چون میدانی که بی تو چون افتاده است؟
#عراقی
@shah_beyt_mandegar
آه در باغ بی درختی ما
این تبر را به جای گل که نشاند
چه تبر؟
اژدهایی از دوزخ
که به هر سو دوید و ریشه دواند
بشنو از من که این سترون شوم
تا ابد بی بهار خواهد ماند
هیچ گل از برش نخواهد رست
هیچ بلبل بر او نخواهد خواند
#هوشنگ_ابتهاج
@shah_beyt_mandegar
بیتو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بیتو به سر نمیشود
سقر: دوزخ
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
به هر شوقی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بیتابه امشب
#فریدون_مشیری
@shah_beyt_mandegar
گه سوختهی آتش سودای توام
گه ساخته با داغ تمنای توام
گفتی ز ره وفا که میلی سگ ماست
شرمندهی آدمیگریهای توام!
#میلی_مشهدی
@shah_beyt_mandegar
به دست خود درختی می نشانم
به پایش جوی آبی می كشانم
كمی تخم چمن بر روی خاكش
برای یادگاری می فشانم
درختم كم كم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید درآنجا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه زاری
به تابستان كه گرما رو نماید
درختم چتر خود را می گشاید
خنك میسازد آنجا را ز سایه
دل هر رهگذر را می رباید
به پایش خسته ای بی حال و بی تاب
میان روز گرمی می رود خواب
شود بیدار و گوید ای كه اینجا
درختی كاشتی،روح تو شاداب
عباس یمینی شریف
#روز_درختکاری
@shah_beyt_mandegar
آدمهای خوب رنج بیشتری میکشند چون از رنج دیگران هم رنج میبرند.
#نه_فرشته_نه_قدیس
#ایوان_کلیما
@shah_beyt_mandegar
نور دو دیده منی دور مشو ز چشمِ من
شعله سینه منی کم مکن از شرارِ من
یارِمن و حریفِمن،خوبِ من و لطیفِ من
چستِمن و ظریفِمن ، باغِمن و بهارِ من
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
گفتی که از نهان دلت با خبر نِیَم
تو در دلی؛ کدام نهان بر تو فاش نیست؟!
#طالب_آملی
@shah_beyt_mandegar
و گوشه ی قلبم
اتاق کوچکی ست که هیچکس را راهی به آنجا نیست
گوشه ای دنج و مخفی،
برای نگاه داشتن احساسی که کلمات را
برای بیانش دهانی نبود...
#معصومه_صابر
📓کاش خوابی خوش باشم
@shah_beyt_mandegar
نهالی کان سر از باغی برآرد
به بارش هر کسی دستی برآرد
برآرد باغبان از بیخ و از بن
اگر بر جای میوه گوهر آرد
#باباطاهر
@shah_beyt_mandegar