سال ها مثل درختی که دم نجاریست
وقت روشن شدن اره وجودم لرزید
#کاظم_بهمنی
@Shah_beyt_mandegar
گمان برند که من نیز با تـو همسفـرم
چنین که میروم از خویش هر زمان بی تو...
#کلیم_کاشانی
@shah_beyt_mandegar
آن دوست که عهد دوستداران بشکست
میرفت و منش گرفته دامان در دست...
میگفت که بعد از این به خوابم بینی
پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست...
#حضرت_سعدی
@shah_beyt_mandegar
با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
برندارد سر ز بالین هر که بیدارم کند...
#صائب_تبريزی
@shah_beyt_mandegar
به نام پدر
رفتهست ولی هنوز در خانهام است
آرامش بخشِ دلِ دیوانهام است
هر چند که زیر خاک خوابیده، ولی
دستِ پدرم هنوز بر شانهام است
#فرهاد_مرادی
#مسکین_کرمانشاهی
@Shah_beyt_mandegar
هم جا برای اینکه بمانم نبود و نیست
هم موقع سفر ، چمدانم نبود و نیست
پشت سرم ، شبِ سفر آبی نریختهاند
یعنی که هیچکس نگرانم نبود و نیست
رفتم و سخت معتقدم عشق لقمهایست
که هیچوقت قدرِ دهانم نبود و نیست
گفتند آفتاب تو در پشت ابرهاست
ابری در آسمانِ جهانم نبود و نیست
انگار هیچ وقت به دنیا نبودهام
در هیچ جای شهر ، نشانم نبود و نیست
در دفتر همیشه نوی خاطرات من
چیزی برای اینکه بخوانم نبود و نیست
قصدم نوشتن غزل است و نوشتههام
حتی شبیه آن به گمانم نبود و نیست ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صادق_فغانی
@shah_beyt_mandegar
بارها روى از پريشانى به ديوار آورم،
ور #غم_دل با كسى گويم بهْ از ديوار نيست…
خلق را بيدار بايد بود از آب چشم من!
وين عجب كان وقت می گريم كه كس بيدار نيست!
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
عاشٖق کـه شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست...
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها رابستم...
باد با شاخه در
آویخته بود
من در این خانه...
تنها...
تنها
غم عالم به دلم ریخته بود...
#هوشنگ_ابتهاج
@shah_beyt_mandegar
گرم آمدم سوی تو و افسرده میروم
یعنی که زنده آمدم و مرده میروم
از باغ عشق، من که گیاه محبتم
در خشکسال تفرقه پژمرده میروم
بیرحمیات اجازت یک مردمی نداد
هرچند یافتی که دل آزرده میروم
خوشدل به بزم اون بنشین مدعی، که من
هرجا غمیست همره خود برده میروم
روز شمار دست من و دامنت که من
خود را ز اهل بزم تو نشمرده میروم
بادا بقای او که چو من مِیلی از جهان
زهر فنا ز جام اجل خورده میروم
#میلی_مشهدی
@shah_beyt_mandegar
مادربزرگ می گفت: آدم بوی غذایی را بشنود، دلش بخواهد
و نداشته باشدش نفسَش می ماند
مریض می شود..! دیروز کنارِ پنجره بوی عطرت می آمد...
#مریم_قهرمانلو
@shah_beyt_mandegar
بیشک ورق زمانه برمیگردد
شور و شرر شبانه برمیگردد
یک روز دوباره سمت من میآيی
چون نامهی بینشانه برمیگردد!
#اميد_صباغ_نو
@shah_beyt_mandegar
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
ترانه بر لبم و درد در دلم جاری
دوباره این منم و این همه گرفتاری
دوباره شب شد و من در این خیابان ها
شبیه یک شبحم بین خواب و بیداری
لباس شهر سیاه است و دسته های کلاغ
به خاطر دل من می کنند عزاداری
در این مکان که دلم می کند عزاداری ،
در این زمان که جهان قصه ایست تکراری ،
چگونه با تو نگویم که دوستت دارم ؟
چگونه از تو نگویم که دوستم داری ... ؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#غلامرضا_طریقی
@shah_beyt_mandegar
ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من
ای حسرت روزهای شیرین در من
بی مهریِ انسانِ معاصر در توست
تنهاییِ انسانِ نخستین در من ...
#میلاد_عرفان_پور
@shah_beyt_mandegar
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مه!
ای روزهای سخت ادامه!
از پشت لحظهها به در آیید!
ای روز آفتابی
ای مثل چشم های خدا آبی!
ای روز آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
امّا
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
#قیصر_امینپور
@shah_beyt_mandegar
خواب دیدم "نیستی" تعبیر آمد "می رسی"
هرچه من دیوانه بودم، ابن سیرین بیشتر...
#امیرعلی_سلیمانی
@shah_beyt_mandegar
مسٖکین دلم از خلق وفائی میجست
گـمـره شـده بـود، رهنمائی میجست...
#خاقانی
@shah_beyt_mandegar
نزنم نمک به زخٖمی که همیشگیست باری
که نه خسته ی نخستین ،نه خراب آخرینم ...
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
نشسته ام به امید دوباره دیدن ِ تو
در انتهای جهان فکر می کنم که دری ست...
پریده از وسط تنگ، ماهی کوچک
که فکر کرده که بیرون هوای خوب تری ست!
#فاطمه_اختصاری
@shah_beyt_mandegar
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
هر لحظه به زخمم
نمکی ریخت دهانش
زین کانِ ملاحت
چه نمکها که چشیدیم..
#فروغی_بسطامی
@shah_beyt_mandegar
مـگـٖذر ای یـار و دریـن واقعه مگذار مرا
چون شدم صید تو بر گیر و نگهدار مرا ...
#خواجوی_کرمانی
@shah_beyt_mandegar
هر نُتى كه از عشق سخن بگويد
زيباست
حالا سمفونى پنجم بتهون باشد
يا زنگ تلفنى كه در انتظارِ صداى توست
#گروس_عبدالملكيان
@shah_beyt_mandegar
چـرا خـواهـد بـه کـام دشمنـانــم
چـو مـیداند که او را دوسـت دارم
#عراقی
@shah_beyt_mandegar
ای نفس
صبحدم ،گر نهی آنجا قدم
خسته دلم رابجو، در شِکنِ موی دوست
جان بِفِشانم
زشوق، در ره باد صبا
گربرساندبه ما،صبح دمی بوی دوست...
#امیر_خسرو_دهلوی
@Shah_beyt_mandegar
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه میگیرد
از این بیآبرویی نام ما آوازه میگیرد
#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar
هم جا برای اینکه بمانم نبود و نیست
هم موقع سفر ، چمدانم نبود و نیست
پشت سرم ، شبِ سفر آبی نریختهاند
یعنی که هیچکس نگرانم نبود و نیست
رفتم و سخت معتقدم عشق لقمهایست
که هیچوقت قدرِ دهانم نبود و نیست
گفتند آفتاب تو در پشت ابرهاست
ابری در آسمانِ جهانم نبود و نیست
انگار هیچ وقت به دنیا نبودهام
در هیچ جای شهر ، نشانم نبود و نیست
در دفتر همیشه نوی خاطرات من
چیزی برای اینکه بخوانم نبود و نیست
قصدم نوشتن غزل است و نوشتههام
حتی شبیه آن به گمانم نبود و نیست ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صادق_فغانی
@shah_beyt_mandegar