مائیم که از باده بیجام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بیهیچ سرانجام خوشیم
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
نه در این بیکسی ام
بویکسی می آید
نه در این بی نفسی
هــم نفسی می آید...
#اخوان_ثالث
@shah_beyt_mandegar
حکایتها که بعد از من تو خواهی گفت با خاکم
کنون تا زندهام بینی بگو با جان غمناکم
#طبیب_اصفهانی
@shah_beyt_mandegar
چشم هاى بسته، بازترند
و پلک، پرده اى ست
كه منظره را عميق تر مى كند...
بُگذار
رودخانه از تو بُگذرد
و سنگ هاش در خستگى ات ته نشين شوند
بُگذار
بخشى زنده از مرگ باشى!
و ريشه ها به اعماقت اعتماد كنند..
جنگل،
تنها يک درخت است
كه در هزاران شكل
از خاک گريخته است...
#گروس_عبدالملكيان
@shah_beyt_mandegar
پرسیدم جهنم کجاست؟
گفت :
قلبی را پیدا کن که نمی تواند
دوست داشته باشد
#داستایوسکی
برادران کارامازوف
@shah_beyt_mandegar
فرامـوشـی حـریـری از
غبـار افکـنـده بـر سنگـی
از ایـن پـس مـی نـوازد
عـطـر تنـهـایـی مشـامـم را ...
#فـاضـل_نظـری
@shah_beyt_mandegar
یارانِ نو گرفتی و ما را گذاشتی
ما بیتو ناخوشیم اگر تو خوشی ز ما
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
فکر جان نیست مرا، تا خورم اندوه جهان
آنکه را نیست غـم سر، چه غـم سامانش
#وصال_شیرازی
@shah_beyt_mandegar
عاشقم، عاشق ستارهی صبح
عاشق ابرهای سرگردان
عاشق روزهای بارانی
عاشق هرچه نام توست بر آن ...
#فروغ_فرخزاد
@shah_beyt_mandegar
آسودهخاطرم که تو در خاطر منی
گر تاج میفرستی و گر تیغ میزنی
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
حال جگـر ریش مـن و سـوز دل شمـع
هر کس که نویسد ز قلـم خون بچکاند
#خواجو_کرمانی
@shah_beyt_mandegar
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
گفت صدق دل بباید کار را
ورنه یاران کم نیاید یار را
یار شو تا یار بینی بی عدد
زانکه بی یاران بمانی بی مدد
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
نیست
بر لوح دلم
جز الف قامت یار
چه کنم
حرف دگر یاد نداد استادم
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
مرا
زهره ی آن نیست
که نامت را به زبان آرَم
در تو می نگرم
و می میرم
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
هرگز عاقل نشو
همیشه دیوانه بمان
مبادا بزرگ شوی
کودک بمان
در اندوه پایانی عشق
توفان باش
و این گونه بمان
مثل ذرات غبار در هوا پراکنده شو
مرگ عیب جویی می کند
با این همه عاشق باش
وقتی می میری
#عزیز_نسین
@shah_beyt_mandegar
تو جانِ منی و من دور از تو همی ميرم
اي جانِ جدامانده ، آخر غمِ تن بشنو
#اميرخسرو_دهلوي
@shah_beyt_mandegar
میرنجد از تحمّل ما بر جفای خویش
هان شکوهای که خاطرِ دلدار نازکست...
#غالب_دهلوی
@shah_beyt_mandegar
@shah_beyt_mandegar
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم
شبزنده داری می کنی تا صبح زاری می کنی
تو بیقراری می کنی ، من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی ، نو می شوی ، من در بهارت نیستم
زنگارها را شستهام دور از کدورتهای دور
آیینهای رو به توام ، اما کنارت نیستم
دور دلم دیوار نیست ، انکار من دشوار نیست
اصلا منی در کار نیست ، امن ام حصارت
نیستم...
#افشين_يداللهى 🖤
@shah_beyt_mandegar
ای فراموشی ،
کجایی تا به فریادم رسی...!؟
باز احوال ِ دل ِ غم پرورم آمد به یاد...
#بیدل_دهلوی
@shah_beyt_mandegar
دفتر شعر است، احوالات تیپا خورده ام
حال ما را دید، گاهی واژه ی ''آزرده ام'''
مثل احکام مسلمانی که لب زخمیست من
کاسه ی دنیا به دستم بود و حسرت خورده ام
باغ مان را باغبانی می کند تقدیر؛ کاش
حاصلی جز درد می دیدم، گلی پژمرده ام
باختن با سیب یا گندم چه فرقی می کند؟
ارث دنیا را به جبر از خبط آدم برده ام
زندگی تبعیدگاه دائم "آدم" نبود!
مرگ! لطفی کن زمین بگذار بار از گرده ام
#مصطفی_محسنی
@shah_beyt_mandegar
#حافظ میگه:
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
و#هوشنگ_ابتهاج در جواب میگه:
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست
@shah_beyt_mandega
گفتم به دل، زمانه چه دارد ز گیر و دار؟
خندید و گفت: آنچه نیاید به کار ما
#بیدل_دهلوی
@shah_beyt_mandegar
@shah_beyt_mandegar
وقتی میگوییم: "دور "
دور از کجا؟
هرکس باید
یک نفر را داشته باشد
تا فاصله ها را
با او بسنجد!
#حسین_آذری
@shah_beyt_mandegar
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
#حافظ
این شکایت نامهی نامهربانیهای توست
آنچه دیدم از جداییها، جدا خواهم نوشت
#اسیر_شهرستانی
@shah_beyt_mandegar
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یادآور صبح خیال انگیز دریاست
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
ز خویش رفتهام اما نرفتهام جایی
غبار راه توام تا کیام زنی پایی
تحیر تو ز فکر دو عالمم پرداخت
به جلوهاتکه نه دین دارم و نه دنیایی
نشستهام به ادبگاه مکتب تحقیق
هزار اسم گره بسته در معمایی
رموز حیرت آیینه کیست در یابد
اقامت در دل نیست بیتقاضایی
#بیدل_دهلوی
@shah_beyt_mandegar