ای طره و چهر تو یکی نار و یکی مار
بینار تو در نارم و بیمار تو بیمار
بینار تو یارست مرا ناله و اندوه
بیمار توکارست مرا مویه و تیمار
جز من که به نار تو و مار تو گریزم
دیارگریزند هم از مار و هم از نار
نبود عجب ار رام شود مار تو بر من
زیراکه شود رام چو مقلوب شود مار
بیزار ز آزار شود مردم عالم
من مینشوم هیچ ز آزار تو بیزار
ای خال سیاه تو درون خط مشکین
چون نقطهیی از مشک میان خط پرگار
روی تو به موی تو چو در غالیه سوسن
موی تو به روی تو چو بر آینه زنگار
در هالهٔ خط لالهٔ تو تا شده پنهان
بر لالهٔ من ژالهٔ اشکست پدیدار
زین ژاله مرا لاله دمیدست ز چهره
زین هاله مرا ژاله چکیدست به رخسار
خون خوردنم از جور تو چون جور تو آسان
جانبردنم از عشق تو چون عشق تو دشوار
ازکاهش هجر تو توانم شده اندک
از خواهش وصل تو غمانم شده بسیار
در چهرهٔ تو خال تو ای غارتکشمیر
بر قامت تو زلف تو ای آفت فرخار
چون زنگیکی ساخته در خلد نشیمن
چون هندوکی آمده از سرو نگونسار
با شاخگل آمیختهیی عنبر سارا
بر برگ سمن ریختهیی نافهٔ تاتار
دوشینهکه در محفل اغیار نشستی
با ثابت و سیار مرا بود سر و کار
رشکم همه بر شادی اغیار تو ثابت
اشکم همه ازدوری رخسار تو سیار
از روز من و بخت من ای دوست چه پرسی
بی روی تو و موی تو این تیره شد آن تار
در مرحلهٔ مهر تو چون خاک شدم پست
در بادیهٔ عشق تو چون خار شدم خوار
چهرم همه زرخیز و سرشکم همه درریز
وین زر و گهر را نبود نزد تو مقدار
زر را نکند جز تو کسی خاکصفت پست
دُر را نکند جز تو کسی خارصفت خوار
#قاآنی
@shah_beyt_mandegar
و عشق، هر کسی را به خود راه ندهد
و به همه جایی مأوا نکند
و به هر دیده، روی نَنَماید
و اگر وقتی، نشانِ کسی یابد که مُستَحَقِ آن سعادت بوَد؛
حُزن را که وکیلِ دَر است بفرستد
تا خانه پاک کند و کسی را در خانه نگذارد
و از آمدنِ سلیمان عشق،خبر کند!
#شهاب_الدین_سهروردی
@shah_beyt_mandegar
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
دل به امید روی او همدم جان نمیشود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمیکند
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
بی عشق هیچ فلسفه ای در میان نبود
احساس در,الهه ناز بنان نبود
دیشب دوباره از تو چه پنهان دلم گرفت
با این که پای هیچ کسی در میان نبود
#امید_صباغنو
@shah_beyt_mandegar
سالک راه عدم را رهبری در کار نیست
من ز خاکم،یک قدم راهست تا منزل مرا
#معلومتبریزی
@shah_beyt_mandegar
در گوشه ای از ذهنت
به انتظارِ خود نشستم،
نیامدم، نیامدم، نیامدم...
#جمال_ثریا
@shah_beyt_mandegar
در من کوچه ای است
که با تو در آن نگشته ام
سفری است
که با تو هنوز نرفته ام
روزها و شب هایی است
که با تو به سر نکرده ام
و عاشقانه هایی که با تو هنوز نگفتهام
#افشین_یداللهی
@shah_beyt_mandegar
دوستم داشته باش!
جوری که دیگر
آرزویی در دلم باقی نماند...
@shah_beyt_mandegar
#حمید_رها
افتاده بحوض دلم آن ماهی عشقت
فیروزه ای و سرخ چه پیوند قشنگی .
#محمود_افهمی
@shah_beyt_mandegar
فغان که کوهکنِ ساده دل
نمی داند
که راه در دل خوبان
به زور
نتوان یافت...
#صائب_تبریزی
@shah_beyt_mandegar
نامه / تک بیت 💌
نرسد نامههای من به تو، زانک
پرِ مرغانِ نامه بر بشکست...
{ #خاقانی }
زانک = به آن دلیل که
به مرغِ نامهبَرَم دیگر احتیاجی نیست
که در هوای تو، چون دل کبوتری دارم
{ #طالب_آملی }
شستم به گریه نامه او را به پیش خلق
می خواستم عزیز کنم اشک خویش را...
{ #معنی_زنجانی }
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است نشان من و توست
{ #هوشنگ_ابتهاج }
جنونِ رشک را نازم که چون قاصد روان گردد
دوم بیخویش و گیرم نامه اندر نیمه راه از وی
{ #غالب_دهلوی}
نمی رسد به تو پیغام و خطی از دلِ من
که نیست نامه رسانی به غیرِ اشک مرا...
{ #معصومه_صابر }
صبحدم قاصدی از مردم شهر سوی تو شد
نامه آورد هزاران و یکی دل ، که مَراست...
{ #معصومه_صابر }
@shah_beyt_mandegar
ترک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزند
عالمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس
عالِم آن کس بُود که بد نکند
نه بگوید به خلق و خود نکند!
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
يار،
هي يار، يار!
اينجا اگرچه گاه
گل به زمستان خسته ، خار ميشود
اينجا اگر چه
روز
گاه چون شب تار ميشود
اما
بهار ميشود!
من ديده ام که ميگويم . . .
#سید_علی_صالحی
@shah_beyt_mandegar
صبح بخیر ❤️
پیراهنِ خیس ابر تنپوش من است
صد باغ تبرخورده در آغوش من است
این زندگی کبود – این تلخِ بنفش
زخمیست که سالهاست بر دوش من است
#ایرج_زبردست
@shah_beyt_mandegar
شک دارم به ترانهای که زندانی و زندانبان
همزمان
زمزمه میکنند!
#حسین_پناهی
@shah_beyt_mandegar
صدای باروون🌧
#مصطفی_راغب
چیزی نگو
همه چی رو میشنوم از جفت ِ چشات
چیزی نپرس
دو سه روزه بد گره زدی بغضمو به صدات...
@shah_beyt_mandegar
بعد من فكر خودت باش
غصه رسم روزگاره
ما چه باشيم چه نباشيم
زندگى ادامه داره..
@shah_beyt_mandegar
هر شب کواکب کم کنند، از روزی ما پارهای
هر روز گردد تنگتر، سوراخ این غربالها
#صائب_تبریزی
@shah_beyt_mandegar
🔷شکایت سگ🔷
دم ظهر، وقت نماز زوال
سگی زخمی و لاغر و خسته حال
به مسجد رسید و کنار درش
نشست از سر اضطرار و ملال
قضارا یکی از بزرگان شهر
می آمد بدان سو به فرّ و جلال
برای نماز و به دنبال او
مریدان پی کسب عنوان و مال
یکی گشت ناگه دوان از پی اش
چو مردان جنگی به قصد قتال
به ناگاه سگ را به سنگی نواخت
به دشنام و نفرین از این احتمال
که از پوزه ی سگ مبادا نجس
شود دامن مرد نیکوخصال
دگر مردمان نیز دنبال او
به سگ حمله ور از جنوب و شمال
سگ بینوا ناله ای کرد و رفت
از آن در ولی در نگاهش سؤال:
مگر من چه کردم که ناگه شدند
به من حمله ور با چنین قیل و قال؟
نه از بانگ من گوشی آزرده شد
نه بر دوش آن جمع بودم وبال
نه نانی بریدم به عمرم ز خلق
نه حقی شد از من ز کس پایمال
اگر لقمه نانی به من داد کس
نبردم ز خاطر به ماه و به سال
نگهبانی از گله ها کرده ام
که نقصان نیابد ز گرگ و شغال
خود آگاهم از حرمت سجده گاه
که بر در نشستم نه جای رجال
اگر بر در مسجدم راه نیست
نجس تر ز من از چه یابد مجال؟
چرا در نبندند بر مکر و جور؟
چرا ره نگیرند بر ابتذال؟
سگان، رانده از در، ولیکن به صدر
چه گرگان و شیران، به کوپال و یال
چه بسیار روباه آدم نما
چه بسیار ماران خوش خط ّو خال
از این مردمان کارها سر زند
که هرگز نگنجد مرا در خیال
نشان ده اگر در صفا چون منند
یکی از همینان برای مثال
ریا و تظاهر کجا کرده ام؟
چه کس دیده از من، دغل تا به حال؟
من و ناسپاسی؟ گمانی بعید
من و بی وفایی؟ خیالی محال
به محشر، بشر خود گواهی دهد
نجس،بيشتر بوده ام يا زلال؟
قضاوت کند بین اینان و من
خداوند بخشنده ی لایزال...
#افشین_علا
@shah_beyt_mandegar
گفتی مرا به خنده
خوش باد روزگارت!
کس بیتو خوش نباشد،رو قصهٔ دگر کن...🚶
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
گل های خشک تو گلدون
خبر از درد میده
خبر از جدایی و زندگی سرد میده
وقتی با شوق فراوون
به خونه رو می آرم...
🎤 #معین
🎧 خونه
@shah_beyt_mandegar
ای باد صبح بین که کجا میفرستمت
نزدیک آفتاب وفا میفرستمت
تو پرتو صفائی از آن، بارگاه انس
هم سوی بارگاه صفا میفرستمت
#خاقانی
سلام صبح زیباتون بخیر و رنگی
امروزتون پر از شادی و قشنگی🌹
@shah_beyt_mandegar
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید، گفتیم که بیداریم!
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امیدِ رهایی نیست، وقتی همه دیواریم
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
گشتم خریدار غمت، حیران به بازار غمت
جان داده در کار غمت، من از کجا، عشق از کجا
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
به من هر آنچه دلت خواست بد بگو اما
نگو سفر به سلامت ...
نگو خداحافظ ...
#حامد_عسگری
@shah_beyt_mandegar
جانا بجز از عشق تو دیگر هوَسم نیست
سوگند خورَم من ، که بجای تو کَسم نیست
امروز منم عاشق بی مونس و بییار
فریاد همی خواهم و فریاد رسَم نیست
در عشق نمیدانم درمانِ دلِ خویش
خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست
خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا ، جای نفسم نیست...
#سنایی
@shah_beyt_mandegar
در کجای این فضای تنگِ بیآواز
من کبوترهای شعرم را دهم پرواز؟
#فریدون_مشیری
@Shah_beyt_mandegar
من: «دهکدهها نبض حقایق هستند»
او: «مردم ده با تو موافق هستند»
ناگاه صدای خیس رعدی پیچید:
«باران که بیاید همه عاشق هستند»
#ایرج_زبردست
@shah_beyt_mandegar