shah_beyt_mandegar | Неотсортированное

Telegram-канал shah_beyt_mandegar - شاه بیت های ماندگار

-

بزرگترین گروه شعر فارسی فیسبوک با بیش از ۹۰هزار عضو شاه بیت های ماندگار و حالا در تلگرام؛ لذت ببرید از: — از ابیات ماندگار — معرفی کتاب — آهنگ های زیبا 💠ارتباط با ادمین @ashkanzangene

Подписаться на канал

شاه بیت های ماندگار

چشم همیشه مستت خمار کرد ما را
زلف سبک عنانت سیار کرد ما را

در خواب عقل بودیم در زیر سایه گل
باد بهار عشقت بیدار کرد ما را

داروی دردمندی از ما مسیح می‌برد
بیمارداری دل بیمار کرد ما را

گل کرد راز پنهان در داغ غوطه خوردیم
این خارخار آخر گلزار کرد ما را

توفیق چون درآید عصیان دلیل راه است
رطل گران غفلت هشیار کرد ما را

چون گل ز ساده لوحی در خواب ناز بودیم
اشک وداع شبنم بیدار کرد ما را

روزی چنان که باید آماده است صائب
اندیشه فزونی سیار کرد ما را

#صائب_تبریزی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

ای فسانه فسانه فسانه
ای خدنگ تو را من نشانه
ای علاج دل، ای داروی درد
همرهِ گریه‌های شبانه
با من سوخته دل در چه کاری
واگذار... واگذار... ای فسانه که پرسم
زین ستاره هزاران حکایت
که چگونه شکفت آن گل سرخ
چه شد؟ چه شد؟ اکنون چه دارد شکایت
وز دم بادها، چون بپژمرد

ای فسانه رها کن در اشکم
کاتشی شعله زد جان من سوخت
گریه را اختیاری نمانده‌ست
من چه سازم جز اینم نیاموخت
هرزه گردی دل نغمهٔ روح
کس نخواهم زند بر دلم دست
که دلم آشیان دلی هست
زآشیانم اگر حاصلی نیست
من بر آنم کز آن حاصلی هست
با فریب و خیالی منم خوش

از اشعار #نیما تنها در یکی از برنامه‌های گل‌ها با نام گل‌های تازه شماره ۸۰ به کار گرفته شده است.

نفسِ بانو #سیما_بینا♥️
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

چو دیدم خوار، خود را
از در آن بیوفا رفتم

رسد روزی که قدر من بداند
حالیا رفتم

بر آن بودم که در راه وفایش
عمرها باشم

چو می‌دیدم
که از حد می‌برد جور و جفا، رفتم

دلم گر آید از کویش برون
آگه کنید او را

که گر خواهد مرا
من جانب شهر وفا رفتم..

#وحشى_بافقى
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

غمِ گندم ، خطرِ"باز" ، کبوتر این است
کمترین دردسرِ داشتنِ پر این است!

دام را دید کبوتر ولی از وحشتِ"باز"
باخودش گفت:فرودآی که بهتر این است!

گرچه ازپشت زدن رسمِ جوانمردان نیست
غم نداریم اگر خصلتِ خنجر این است!

اولین درسِ پیمبر شدنش بود، عجب... ‌
یوسف آموخت تهِ چاه، برادر این است!

معنیِ تخته ی توفان زده در ساحل چیست؟
آخرِ کشتیِ در موج شناور این است!

شعله آهسته به خاکسترِ حیرتزده گفت:
غم مخور! عاقبتِ سرو و صنوبر این است!

#حسین_جنتی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

رفت آن سوار کولی! با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاریکیِ فشرده

کولی! کنارِ آتش رقص شبانه‌ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟

خاموش مانده اینک _خاموش تا همیشه_
چشم سیاهچادُر، با این چراغِ مُرده

دشت و شب و سیاهی، وان غول‌گُربه کز دور
کین را کمین گرفته، با انحنای گُرده

رفت آنکه پیشِ پایَش  دریا ستاره کردی
*دستانِ مهربانش  یک قطره ناسترده

در گیسوی تو نشکفت  آن بوسه لحظه‌لحظه
این شب نداشت ــ آری ــ الماسِ خرده‌خرده

بازی‌کنان، ز گویی، خون می‌فشاند و می‌گفت
«روزی سیاه‌چشمی  سرخی به ما سپرده!»

می‌رفت و گَردِ راهش، از دود آه، تیره
نیلوفرانه در باد پیچیده، تاب خورده‌اند

سودای همرهی را گیسو به باد دادی
رفت آن سوار و با خود، یک تارِ مو نبرده!

#سیمین_بهبهانی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

گفتی که: «چو خورشید زنم سوی تو پر
چون ماه شبی می‌کشم از پنجره سر»

اندوه، که خورشید شدی،
تنگ غروب

افسوس، که مهتاب شدی
وقت سحر

#فریدون_مشیری
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

از شش جهتم شکوه زند موج خموشم
در زهر زنم غوطه و سرچشمه‌ی نوشم

سر تا به قدم عیبم و از دوستی خویش
عیبی نشناسم کزان پرده نپوشم

بر خلق نخواهم که زنم ناصیه‌ی خویش
تا جمله بدانند که من بیهده کوشم

تزویر خرم بهر دو عالم به وکالت
هر گاه که در کوی ریا زهد فروشم

تا فتنه‌ی فردای قیامت نشناسی
این مغبچه امروز ببین بر سر دوشم

از دردکشان شو که من غمزده، عرفی
تا بودم از آن جمع نه غم بود نه هوشم

#عرفی_شیرازی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

آمد هزار تیر تو بر جسم چاک چاک
یک تیر شد خطا و شدم باعث هلاک

گر یار یاورم بود از آسمان چه بیم
گر دوست مهربان بود از دشمنان چه باک

اشکم ز بیم هجر تو هر روز تا سمک
آهم ز دست خوی تو هر شام تا سماک

بازش مگر حیات دهد لطف شهریار
اکنون که گشت رشحه ز جور فلک هلاک

محمود پادشاه که در روزگار او
از نوک ناوکش شده خفتان چرخ چاک

#رشحه
پ.ن: رشحه دختر هاتف اصفهانی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن

من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من

به قول دشمنان برگشتی از دوست
نگردد هیچ کس دوست دشمن


تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن

دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن

#حافظ
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

شهر خاموش من ! آن روح بهارانت کو ؟
شور و شیدایی انبوه هزارانت کو ؟

می‌خزد در رگِ هر برگ تو خوناب خزان
نکهت صبحدم و بوی بهارانت کو ؟

کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن
شیهه‌ی اسب و هیاهوی سوارانت کو ؟

زیر سرنیزه‌ی تاتار چه حالی داری ؟
دل پولادوش شیر شکارانت کو ؟

سوت و کور است شب و میکده‌ها خاموش‌اند
نعره و عربده‌ی باده‌گسارانت کو ؟

چهره‌ها در هم و دل‌ها همه بیگانه ز هم
روز پیوند و صفای دل یارانت کو ؟

آسمانت همه جا سقف یکی زندان است
روشنای سحر این شب تارانت کو ؟

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

تنگ‌عیشم، حباب را مانم
تلخ‌کامم، شراب را مانم

همه یأس و تمامْ نومیدی
قاصدِ بی‌جواب را مانم

نشود هیچ‌کس خریدارم
گوهرم، آفتاب را مانم

سایه‌ای بر سرم نمی‌بینم
گلشنِ بی‌سحاب را مانم

هرکه بیند مرا شکست دهد
ورقِ انتخاب را مانم...

#رفیع_مشهدی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

گره به کار ِ دل آدمی ست همچو نفس
گره گشای تویی ای هزار دستت عشق...

#معصومه_صابر
   @shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

ای یار دوردست که دل می‌بری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان
در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز

سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز

ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز

آن سیب‌های راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف، تو می‌پروری هنوز

با جرعه‌ای ز بوی تو از خویش می‌روم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز

#حسين_منزوی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

من از نزاع دلم با خودم خبر دارم
چگونه با دو (ستم پیشه) مهربان باشم؟

#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

شبیه من است آسمان!
این همه پرنده دارد
ابر دارد
ماه دارد
کرور کرور ستاره دارد
خورشید دارد
باران دارد...

شبیه من است آسمان!
تنهاست
در همهمه ی یارانش!...

#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
میروم سر بگذارم به بیابان خودم

#یاسر_قنبرلو
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

می‌ترسم از آنچه در پس و پیشتر است
از زخم زبان که بدتر از نیشتر است!
عشقی‌ست که زنده‌ام نگه می‌دارد
دردی‌ست که از طاقت من بیشتر است...

#سیدمهدی_موسوی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
 
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان
 به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام

#قیصر_امین_پور
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

دم آخر است بنشین که رخ تو سیر بینم
که امید صد تماشا به همین نگاه دارم

#عهدی_ساوجی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

گذشت عمر و گذشتیم و باز درگذریم...
چه ناتمام و غمین است جان ِ خسته ی ما

#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

‏در قید غمم، خاطر آزاد کجایی
‏تنگ است دلم، قوّت فریاد کجایی

بیرون وجود، امن و امان عجبی بود
‏هستی رهِ ما زد، عدم‌آباد کجایی

کو هم‌نفسی تا نفسی شاد برآرم
‏مجنون تو کجا رفتی و فرهاد کجایی

‏⁧#حزین_لاهیجی⁩

@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

@shah_beyt_mandegar

افتاده مسیر من به یادت
دلتنگ توام بگو کجایی
دنبال تو تا کجا بگردم
حالا که نمانده بی تو پایی

وقتی که تو نیستی کنارم
گمگشته ی عالم خیالم
یک تکه سکوت مانده در بغض
هر ثانیه رو به احتمالم

وقتی که تو نیستی کنارم
امید به حرکت زمان نیست
این خانه بدون تو جهنم
این پنجره گور دسته جمعیست

در هر قدمی که دوری از من
تا مرز جنون ادامه داری
دنبال منند خاطراتت
لعنت به هوای بی قراری
لعنت به هوای بی قراری

با هر نفسی که دورم از تو
دیوانه شدن ادامه دارد
عمریست در آرزوی خوابت
بی خوابی من ادامه دارد

دلتنگ توام بگو کجایی
دلتنگ توام بگو کجایی...

#علی_صفری

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

بال از آسمان نمی ترسد!
عاشق از قیدِ جان نمی ترسد
او که در دل جوانه ای دارد
از هجوم ِ خزان نمی ترسد🌱

#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

گفتی اَم
درد تو عشق است،
دوا نتوان کرد

دردم از توست،
دَوا از تو؛
چرا نتوان کرد؟

#هاتف_اصفهانی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

نازپرورده‌ای و درد نمی‌دانی چیست
گریۀ ممتد یک مرد نمی‌دانی چیست

روی پوشاندی و پوشاندن این ماه تمام
آنچه با اهل زمین کرد نمی‌دانی چیست

در کجا علم سخن یاد گرفتی که هنوز
ظاهرا معنی «برگرد» نمی‌دانی چیست

شادمان باش ولی حال مرا هیچ مپرس !
آنچه غم بر سرم آورد نمی‌دانی چیست

گفتم از عشق تو دلخون شده‌ام، خندیدی
نازپرورده‌ای و درد نمی‌دانی چیست

#سجاد_سامانی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

ز دلتنگی به جانم، با که گویم؟
ز غصه ناتوانم، با که گویم؟

ز تنهایی ملولم، چند نالم؟
ز بی‌یاری به جانم، با که گویم؟

به عالم در، ندارم غمگساری
نمی‌دارم، ندانم با که گویم؟

ز غصه صدهزاران قصه دارم
ولی پیش که خوانم؟ با که گویم؟

چو مرغِ نیم‌بسمل در غم یار
میان خون تپانم، با که گویم؟

فتاده چون بُوَد در دام صیدی؟
ز محنت همچنانم، با که گویم؟

به کام دوستان بودم، کنون باز
به کام دشمنانم، با که گویم؟

مرا از زندگانی نیست سودی
ز هستی در زیانم، با که گویم؟

همه بیداد بر من از عراقی‌ست
ز بودش در فغانم، با که گویم؟...

#فخرالدین_عراقی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

داد و بیداد نکردم
که در اندیشه ی من
مرد آن است که غم را به گلو میریزد

#یاسر_قنبرلو

@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

بسته‌ايم اكسير از الفت جنـاغی بـا همـه
كی فراموش از دلی خواهيم شد ياديم ما

#اکسیر‌اصفهانی
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

ناگهان در كـوچه ديـدٖم بى وفاى خـويش را
باز گم كردم ز شادى دست و پاى خويش را

گفته بـودم بعد ازين بايد فـرامـوشـش كنم
ديدمش وز یاد بردم گفته هاى خويش را

#مهدی_اخوان
@Shah_beyt_mandegar

Читать полностью…

شاه بیت های ماندگار

مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا

کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا

گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشکِ سلیمان نگر و غیرتِ جمشید مرا

هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم
بانگِ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا

#هوشنگ_ابتهاج
@shah_beyt_mandegar

Читать полностью…
Подписаться на канал