شب که می رسد از کناره ها
گریه می کنم با ستاره ها
وای اگر شبی ز آستین جان
بَر نیاورم دست چاره ها
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
ای مرغ سحر تو صبح برخاستهای
ما خود همه شب نخفتهایم از غم دوست
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
@shah_beyt_mandegar
گاهی خیال میکنم از من بریده ای
بهتر ز من برای دلت برگزیده ای؟
از خود سوال میکنم آیا چه کرده ام؟
در فکر فرو می روم از من چه دیده ای؟
فرصت نمیدهی که کمی دردل کنم...
گویا ازین نمونه مکرر شنیده ای...
از من عبور میکنی و دم نمیزنی...
تنهادلم خوش است که شایدندیده ای...
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست, خدا را چه دیده ای
#قیصر_امین_پور
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت
هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت
هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید
هرجا گرفت نمنم باران دلم گرفت
با خنده گفتمش: «به سلامت… سفر بخیر…»
وقتی که رفت، از تو چه پنهان، دلم گرفت
بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود
از بس شلوغ بود خیابان دلم گرفت
امروز جمعه نیست، ولی با نبودنش
مانند عصر جمعهی تهران دلم گرفت
#مجید_ترکابادی
@shah_beyt_mandegar
خدا را کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندان بیسامان مپوشان
در این خرقه بسی آلودگی هست
خوشا وقت قبای می فروشان
در این صوفی وشان دردی ندیدم
که صافی باد عیش دردنوشان
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانیهای مشتی دلق پوشان
چو مستم کردهای مستور منشین
چو نوشم دادهای زهرم منوشان
بیا و از غبن این سالوسیان بین
صراحی خون دل و بربط خروشان
ز دلگرمی حافظ بر حذر باش
که دارد سینهای چون دیگ جوشان
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
نشستهای و نگاه تو خیره بر ماه است
همیشه دلخوریات با سکوت همراه است
...خدا کند که نبینم هوای تو ابریست
ببخش! طاقت این دلْ عجیبْ کوتاه است
همیشه دلنگران تو بودهام، کم نیست
همیشه دلنگران ِ کسی که در راه است...
بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش
که شرط ِ بردنِ بازی سلامت شاه است
نمیرسد کسی اصلاً به قلهی عشقت
گناهِ پای دلم نیست! راه، بیراه است
به کوه ِ رفته به بادم، نسیم تو فهماند،
که «کاه» هرچه که باشد همیشه یک «کاه» است
ببند پای دلم را به عشق خود، این دل
شبیه حضرت چشم تو نیست! گمراه است
به بغض چشم تو این شعر، اقتدا کردست
که طاعت شب و روزش اقامهی آه است
قصیده هرچه کند عشق را نمیفهمد
عجیب نیست که چشمان تو غزلخواه است
...
تو هستی و همهی درد شعر من اینجاست؛
که با وجود تو بغضم شکستهی چاه است
#رؤیا_باقری
@shah_beyt_mandegar
آن چنان تنگدلم از غم آن تنگدهان
که غمش نیز به تنگ آمده است از دل من
#محتشم_کاشانی
@shah_beyt_mandegar
گوییم جان غمین تو، گرفتار من است
دو جهان گشت گرفتار تو، یک جان بگذار
#امیرخسرو_دهلوی
@shah_beyt_mandegar
به اختیار زدم دل به زلف یار،گره
به کار خویش، فکندم به اختیار،گره
شمارهی گره زلف خود، به سبحه مکن
که صد گره چه کند در بر هزار گره
گره مزن سر زلف دو تا به یکدیگر
که هیچکس نزند مار را به مار، گره
ز ابروی عرق آلودهات گره بگشا
که خورده بر دم شمشیر آبدار، گره
به سایهی مژه ام پا منه،که میترسم
خدا نکرده خورد برگ گل به خار، گره
گره زدی سر زلف و، دلم ز ناله فتاد
فتد ز نغمه، چو افتد به سیم تار، گره
بسی دهان تو تنگ است در سخن گوئی
که در لبان تو، مو میخورد هزار گره
بسی به کار صبوحی گره زده زلفت
چو مفلسی زده بر سیم خوش عیار،گره
#شاطر_عباس_صبوحی
@shah_beyt_mandegar
جمال سرخ گل
در غنچه پنهان است ای بلبل
سرودی خوش بخوان
کز مژدهی صبحش بخندانیم ..
#هوشنگ_ابتهاج
سلام صبحتون بخیر و زیبایی
امروزتون سراسر خوشی وخوشبختی
@shah_beyt_mandegar
شست باران همه ی کوچه خیابان ها را
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من ؟؟
#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar
هرکه شد خام
به صد شعبده خوابش کردند
هرکه در خواب نشد
خانهخرابش کردند
بازی اهل سیاست
که فریب است و دروغ
خدمتِ خلقِ ستمدیده
خطابش کردند
اول کار بسی
وعدهٔ شیرین دادند
آخِرش تلخ شد و
نقش بر آبش کردند
آنچه گفتند شود
سرکهٔ نیکو و حلال
در نهانخانهٔ تزویر
شرابش کردند
پشت دیوار
خری داغ نمودند و به ما
وصفِ آن
طعم دلانگیز کبابش کردند
سالها هرچه که رِشتیم
به امّید و هوس
بر سرِ دارِ مجازات
طنابش کردند
گفته بودند
که سازیم وطن همچو بهشت
دوزخی پُر
ز بلایا و عذابش کردند
زِ که نالیم
که شد غفلت و نادانیِ ما
آنچه سرمایهٔ ایجادِ
سرابش کردند
لب فروبسته ز دردیم و
پشیمانی و غم
گرچه خرسندی و تسلیم
حسابش کردند..
#فرخی_یزدى
@shah_beyt_mandegar
روشن دلان فریفته ی رنگ و بو نی اند
آیینه دل به هیچ جمالی نبسته است
#کلیم_کاشانی
@shah_beyt_mandegar
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم
یارای گفتن گِلِهها نیست، بگذریم
دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم...
ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»
هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت
بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم
#سجاد_سامانی
@shah_beyt_mandegar
گمان میبرم که اگر خداوند ، صد هزار گونه خنده میآفرید اما رسم اشک ریختن را نمی آموخت ، قلب حتی تاب ده روز تپیدن را هم نمی آورد ...
📕 آتش بدون دود
✍🏻 #نادر_ابراهیمی
@shah_beyt_mandegar
هر کجا
برگی هست،
شور من میشکفد...
مثل
یک گلدان،
میدهم گوش
به موسیقی روییدن...
من !
به سیبی خشنودم
و به بوییدن یک بوته بابونه...
#سهراب_سپهری
@shah_beyt_mandegar
حبابوار برای نظارهی رُخِ دوست
سَری کشیم و نمودی کنیم و آب شویم
#ادیب_پیشاوری
@shah_beyt_mandegar
خیالی نیست! دیگر دردهایم را نمی گویم
به روی دردهای کهنه ام تشدیــــد بگذارید
#امید_صباغ_نو
@shah_beyt_mandegar
کو چنان یاری که داند
قدرِ اهل درد چیست؟
چیست عشق و
کیست مرد عشق و
دردِ مرد چیست ...
#وحشی
@shah_beyt_mandegar
گفتنی ها را نهادم در حریری از سکوت
کآنچه می دانم نمی آید به فهم ِ واژه ها
#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar
تو چه دانی؟ كه پس هر نگه ساده من
چه جنونی، چه نيازی، چه غمیست؟
يا نگاه تو، كه پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمیست
دردم اين نيست، ولی
دردم اين است كه من بی تو دگر
از جهان دورم و بیخويشتنم
!پوپَكَم! آهوكَم
تا جنون فاصلهای نيست از اين جا كه منم
#مهدیاخوانثالث
@Shah_beyt_mandegar
سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم
اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم
چو بگذری، قدمی بر دو چشم من بگذار
قیاس کن که مَنَت از شمارِ خاکِ درم
بکُشت غمزهی خونریز تو مرا صد بار
من از خیال لب جانفزات، زندهترم
گرفت عرصهی عالم، جمال طلعت دوست
به هر کجا که روم، آن جمال مینگرم
به رغم فلسفیان بشنو این دقیقه ز من
که غایبی تو و هرگز نرفتی از نظرم
اگر تو دعویِ معجز، عیان بخواهی کرد
یکی ز تربت من برگذر، چو درگذرم-
که سر ز خاک برآرم، چو شمع و دیگر بار
به پیش روی تو، پروانهوار جان سپرم
مرا اگر به چنین شور، بسپرند به خاک
درون خاک، ز شورِ درون، کفن بدرم
بدان صفت که به موج اندرون رَوَد کشتی
همی رَوَد تنِ زارم درون چشم ترم...
#ادیب_پیشاوری
@shah_beyt_mandegar
یار دور افتاده مان حل مراد ما نکرد
مدتی رفتیم و او یک بار یاد ما نکرد
مجلس ما هر دم از یادش بهشتی دیگر است
گر چه هرگز یاد ما حوری نژاد ما نکرد
بر سر سد راه داد ما به گوش او رسید
یک ره آن بیداد گر گوشی به داد ما نکرد
دل به خاک رهگذارش عمرها پهلو نهاد
او گذاری بر دل خاکی نهاد ما نکرد
اعتماد ما یکی سد شد به وحشی زین غزل
کیست کو سد آفرین بر اعتقاد ما نکرد
#وحشی
@shah_beyt_mandegar
در خیالات خودم,در زیر بارانی که نیست…
میرسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست…
مینشینی روبرویم، خستگی در میکنی…
چای میریزم برایت،توی فنجانی که نیست…
باز میخندی و میپرسی: كه حالت بهتر است؟!
باز میخندم که خیلی، گرچه میدانی که نیست
شعر میخوانم برایت، واژه ها گل میکنند!!!
یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیست…
چشم میدوزم به چشمت، میشود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
وقت رفتن میشود، با بغض میگویم نرو..
پشت پایت اشک میریزم، روی ایوانی که نیست
میروی و خانه، لبریز از نبودت میشود…
باز تنها میشوم، با یاد مهمانی که نیست...!
بعد تو این کار هر روز من است!!!
باور این که نباشی، کار آسانی که نیست..
#بیتا_اميری
@shah_beyt_mandegar
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم..
که پریشانی این سلسله را آخر نیست...
#حافظ
@shah_beyt_mandegar
چندین کلیدِ چاره شکستیم بهرِ دل
وین قفل زنگ بسته ز هم وا نمی شود !
#شانی_تکلو
@shah_beyt_mandegar
گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم؟
آن دل کجا برم؟
#حافظ
@shah_beyt_mandegar