🔻مفهومی ترین شعرها و متن ها رو اینجا میخونید 🔻#کانال_ادبی_فرهنگی ✴ سال تاسیس: ۱۳۹۴
من از خزان به بهار از عطش به آب رسیدم
من از سیاهترین شب به آفتاب رسیدم
هم از خمار رهیدم٬ هم از فریب گذشتم
که از سراب به دریایی از شراب رسیدم
به جانب تو زدم نقبی از درون سیاهی
به جلوهی تو٬ به خورشید بینقاب رسیدم
اگر نشیب رها کردم و فراز گرفتم
به یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم
شبی که با تو همآغوش از انجماد گذشتم
به تب٬ به تاب٬ به آتش٬ به التهاب رسیدم
چگونهاست و کجا؟ دیگر از بهشت نپرسم
که در تو٬ در تو به زیباترین جواب رسیدم
کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و در تو
به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم
چرا به نابترین شعر خود سپاس نگویم
تو را؟ که در تو به معنای عشق ناب رسیدم
#حسین_منزوی
@shabhaye_niloofari 👈join
.
ای کاش هرگز بادبادک ها نفهمند
بسته است دستی ریسمانها را به آنها
#فاضل_نظری
@shabhaye_niloofari 👈join
مسیر من همه دالان سبز و می گذرم
خموش و می کُندم این سوال، دیوانه:
کزین بهار که من میکنم گذر آیا
به ناگزیر ، خزان می کند گذر یا نه؟
ببین که تا دهدم سر به دشت و جنگل و کوه
مرا، هوای تو، بیرون کشیده از خانه
سفر ، گریختی در مه است، سوی امید؟
ویا گریختن از خویش، ناامیدانه؟
#حسین_منزوی
@shabhaye_niloofari 👈join
✍🏻 #سلمانساوجی
تا نفس هست به یاد تو برآید نفسم
ور به غیر از تو بود، هیچکسم هیچکسم
کی بود کی که به وصلت رسم ای عمر عزیز؟
ترسم این عمر به پایان رسد و من نرسم
@shabhaye_niloofari 👈join
تو که نباشی
حوصلهء هیچ کدام از
اتفاقات زمین را ندارم
#معصومه_قنبری
@shabhaye_niloofari 👈join
🎢
ای درآمیخته با هر کسی از راه رسید!
می توان از تو فقط دور شد و آه کشید
پرچم صلح برافراشته ام بر سر خویش
نه یکی ؛ بلکه به اندازه ی موهای سفید
سال ها مثل درختی که دم نجاری ست
وقت ِ روشن شدن ارّه وجودم لرزید
ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من
به تقاضای خود اصرار نباید ورزید
شب کوتاه وصالت به «گمان» شد سپری
دست در زلف تو نابرده دو تا صبح دمید
من از آن کوچ که باید بروی کشته شوی
زنده برگشتم و انگیزه ی پرواز پرید
تلخی وصل ندارد کم از اندوه فراق
شادی بلبل از آنست که بو کرد و نچید
مقصد آنگونه که گفتند به ما ، روشن نیست
دوستان نیمه ی راهید اگر ، برگردید...
#کاظم_بهمنی
@shabhaye_niloofari 👈join
روشن از روی تو
چشم و دلِ روز
صبح
از نام تو
دم زد که دمید...
#قیصر_امین_پور
@shabhaye_niloofari 👈join
" به نام حضرت دوست "
جام دريا از شراب بوسه
خورشيد لبريز است
جنگل شب تا سحر
تن شسته در باران خيال انگيز
ما، به قدر جام چشمان خود
از افسون اين خمخانه سر مستيم
در من اين احساس
مهر مي ورزيم،
پس هستيم !
#فریدون_مشیری
@shabhaye_niloofari 👈join
🌸🍃
🍃
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربهی قبلهنما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت
بیرون زدم از خانه ، یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت ؟!
در محفل شعر آمدم و رفتم و گفتند
ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت ؟!
میخواست بکوشد به فراموشیات این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت !
#محمد_سلمانی
@shabhaye_niloofari 👈join
از ما گذشت
باید به ابر بیاموزیم
تا از عطش نمیرد
باید به قفلها بسپاریم
با بوسهایی گشوده شوند
بی رخصت کلید ...؛
#نصرت_رحمانی
@shabhaye_niloofari 👈join
✍🏻 #محتشمکاشانی
منم آن که یک جهان را
ز غمت
به باد دادم...
@shabhaye_niloofari 👈join
خواستم تسکین؛
سپندِ آتشت کردی مرا
ای قرارِ جان و دل!
با بیقراران این کنند؟!
#محتشم_کاشانی
@shabhaye_niloofari
تو ای ناشناس بر آشفته مو
که چون سرو نازی در این بوستان
بخوان جان من درس مهر و وفا
تو در گوش سنگین نا دوستان
تو ای ناشناس سیه چشم من
به افتادگان هم نگاهی رواست
گنه نیست از پرده بیرون شدن
وگر هست گاهی گناهی رواست
#معینی_کرمانشاهی
@shabhaye_niloofari 👈join
🍃🍂
میدانم هیچ چیز مثل اندوه، روح را تصفیه نمی کند و الماس عاطفه را صیقل نمی دهد؛ اما میدان دادن به آن را نیز هرگز نمیپذیرم؛ چرا که غم حریص است و بیشتر خواه و مرز ناپذیر...
هر قدر که به غم میدان بدهی، میدان میطلبد، و باز هم بیشتر، و بیشتر...
هر قدر در برابرش کوتاه بیایی، قد میکشد، سلطه میطلبد، و له میکند...
غم، هرگز عقب نمینشیند مگر آن که به عقب برانیاش، نمیگریزد مگر آن که بگریزانی اش، آرام نمیگیرد مگر آن که بیرحمانه سر کوبش کنی...
👤نادر ابراهیمی
📚چهل نامه کوتاه به همسرم
@shabhaye_niloofari 👈join
می میرم از این درد
که جانِ دگرم نیست
تا از غمِ عشقِ تو دگر بار بمیرم...
#سیمین_بهبهانی
@shabhaye_niloofari 👈join
نبضِ مرا بگير
و ببر نامِ خويش را
تا خون بَدل به باده شود
در رَگان من...
#حسين_منزوی
@shabhaye_niloofari 👈join
گلهام از تو مپندار که از دل برود
بر دلم از تو غباریست که مشکل برود
چند دل از پی اندیشه باطل برود
جای رحمست بر آنکس که پی دل برود
خلق را بیم هلاکست ومرا غم که مباد
نشود کشتی من غرق و بساحل برود
چشم مجنون بره لیلی و ترسم نکند
ساربان ره غلط و ناقه بمنزل برود
از سر لطف بدلجوئی ما آئی باز
گر بدانی ز عتاب تو چه بر دل برود
بیگنه یار مرا کشت و ندانست دریغ
که مکافات چها بر سر قاتل برود
هر زمان باده از آن می دهدم باز طبیب
که شوم بیخبر از خویش و ز محفل برود
#طبیب_اصفهانی
#میترا_ترکمان
@shabhaye_niloofari 👈join
این سینه نیست ، مرکز اجماع دردهاست
دیگر قدم خمیده تر از پیرمردهاست
قلبی شکسته ، قامت خسته : تمام من
این شهر بازمانده ی بعد از نبردهاست
جان می کند دلم ، همه سر گرم می شوند
چون رقص تاس در وسط تخته نردهاست
طوفان بِکن! مرا بِشِکن! دل نمی کنم
دریا تمام هستی دریا نوردهاست
جای گلایه نیست اگر درد می کشم
صد قرن آزگار ، همین رسم مردهاست...
#حسین_دهلوی
@shabhaye_niloofari 👈join
از تنها چیزی که همه خلایق راضی هستن ،
همین عقله ...!
که یقین دارند از روز ازل سهمشان تمام و کمال
گرفتن و یه چیزی هم بیشتر ...!
#مدار_صفر_درجه
#احمد_محمود
@shabhaye_niloofari 👈join
خواهی ڪه
چو صبح، صادقُالقول شوے
خورشیدصفت،باهمه ڪس یڪرو باش
#ابوسعیدابوالخیر
@shabhaye_niloofari 👈join
به آدمى كه شما را
معلق نگه ميدارد
نميتوان دل خوش كرد
بايد فرار كرد از اين نسل آدمها
اينها شما را به جهنمِ انتظار عادت
ميدهند تا در بهشتِ خودشان
با خيالِ راحت زندگى كنند..
#على_قاضى_نظام
@shabhaye_niloofari 👈join
💚/
شب و روزت همه بیدار
که آید شاید
کورشد دیده بر این کوره رهِ شایدها
شاید ای دل
که مسیحا نفست آمد و رفت !
باختی هستی خود بر سر می آید ها ...!
#حسین_پناهی
@shabhaye_niloofari 👈join
🎢
رفته ای چندی ست تا خالی شوی از ما و من ها
خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با این سخن ها
گریه کردم بی تو روی شانه های جالباسی
عطر تلخت مانده روی تک تک این پیرهن ها
بعد تو باد است حرف عالم و آدم به گوشم
پندهای پیرمردان..شایعات پیرزن ها
رفته بودی...مثل اشک از چشم ها فتادم
کاش برگردی که افتد باز اسمم در دهن ها
کیستی ای عشق؟ وقتی نیستی در سوگ و سورم
چیست فرق پیرهن های عروسی با کفن ها؟
حوض بی ماهی، حیاط برگ ریزان، چای بد طعم،
باز با گلپونه ها من مانده ام تنهای تنها
#علیرضا_بدیع
@shabhaye_niloofari 👈join
✍🏻 #محموددولتآبادی
📚 #جایخالیسلوچ
نه کاری بود و نه سفرهای. هیچکدام!
بی کار سفره نیست و بی سفره، عشق!
بی عشق، سخن نیست و سخن که نبود فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست؛ زبان و دل کهنه میشود، تناس بر لب میبندد، روح در چهره و نگاه در چشمها میخشکد!
دستها در بیکاری فرسوده میشوند و بیل و منگال و دستکاله و علف تراش در پس کندوی خالی، زیر لایه ضخیمی از غبار رخ پنهان میکند.
دیگر چه؟
@shabhaye_niloofari 👈join
✍🏻 #فریدونمشیری
معنای زنده بودن ِ من،
با تو بودن است.
نزدیک، دور
سیر، گرسنه
رها، اسیر
دلتنگ، شاد
آن لحظهای که بی تو سرآید مرا، مباد!
مفهوم ِ مرگ ِ من
در راه سرفرازی تو، در کنار تو
مفهوم زندگیست.
معنای عشق نیز
در سرنوشت من
با تو، همیشه با تو، برای تو زیستن...
@shabhaye_niloofari 👈join
غمخوار من! به خانهی غمها خوش آمدی
با من به جمعِ مردم تنها خوش آمـدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
میبینمت، برای تماشا خوش آمدی
راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من! به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق، روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی بیش از این نبود
منّت گذاشتی به سرِ ما خوش آمدی
ای عشق، ای عزیزترین میهمان عمـر
دیر آمدی به دیدنم امّا خوش آمدی ...
#فاضل_نظری
@shabhaye_niloofari
برای هم آرزوهای خوب بخواهیم به شیرینی طعمِ خیال، وقتی شوق و تمنای اجابت سرتا پای وجودمان را در بر میگیرد.باورهایی بزرگ ببخشانیم به وسعت آفتاب مهربانی تابیده بر قلب کوچکمان تا ویران شود دیوار بلند ناباوری که در دل و جانمان رخنه انداخته اند. برای هم ترک عادت های کهنه ی دل و حال و هوایی به دور از بغض و وحشت از تنهایی آرزو کنیم تا ترس از روزهای سخت پیش رو ما را اسیر رابطه های غلط و آدم های نادرست نکند. برای هم امیدهایی ماندگار آرزو کنیم حتی ذره ای کوچک، که همین کمترین ها بزرگترین و قشنگترین فرداها را می سازند. . .
#حاتمه_ابراهیم_زاده
@shabhaye_niloofari 👈join
کجا دنبال مفهومی برای عشق میگردی ؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هرشب
@shabhaye_niloofari 👈join
دیگر بس است مردنِ با لبخند
کافیست این شکنجه و خاموشی
من انتقامِ حرکتِ تاریخم
دیگر نه بخششی ، نه فراموشی!
ما «عشق سالهای وبا» بودیم
در صفحههای کندهی از تقویم
یا اینکه در مکان بدی بودیم ،
یا اینکه در زمان بدی بودیم...
#سید_مهدی_موسوی
@shabhaye_niloofari 👈join
✧ گفتوگو
✧ علیرضا قربانی
شــاعر: حسین منزوی
آهنگساز: سیاوش ولیپور
تنظیم و ارکستراسیون: حسام ناصری
از زمزمه دلتنگیم
از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشـی
نه تاب سخن داریم...
@shabhaye_niloofari 👈join