لطفا چند دقیقه دست از تلاش برای موندن تو زندگی آدمها بردارید و ببینید آیا کسی برای شما باقی میمونه یا نه …
Читать полностью…آن شب گریه نکرد اما؛ فردا وقتی لباسش به در گیر کرد گریه کرد، وقتی به اتوبوس نرسید گریه کرد، وقتی پایش خورد به مبل گریه کرد، وقتی غذای مورد علاقهاش را درست نکردند گریه کرد…
Читать полностью…تکههایی از یک درونگرا: «ترجیح میدم به جای حرف زدن، فکر کنم. خونه مکان مورد علاقمه. تعداد دوستای صمیمیم، انگشت شمارن. توی نوشتن بهتر از حرف زدنم. شبا برخلاف بقیه بیدار میمونم، از تاریکی و تنهایی لذت میبرم. بلدم خوب گوش کنم. آهنگ و پادکست گوش میکنم. توی اینترنت باحالتر به نظر میرسم. آدمایی که زیاد توضیح میدن طولی نمیکشه که خستهم میکنن. بیشتر خرید رو آنلاین انجام میدم. توی تاکسی ترجیح میدم، آهنگ و پادکست گوش کنم. اولین کراشم روی یک شخصیت خیالی بود.»
Читать полностью…اون تویی که واسه همه روزامو شبام میخوامش ، اون تویی که تو خوشیام و بدیام میخوامش ، اون تویی که همیشه دوستش دارم و ازش خسته نمیشم ، اون تویی که قلبمو مال خودش کرده ، اون تویی که بغلش واسه من مکانِ امنه
آره تو تموم وجود منی جانم
من کلا برای مدت محدود میتونم وارد زندگی آدما بشم. یعنی همه چیز اوکیه ولی یهویی جهان یک بشکن میزنه و مثل اب از داخل رختی که روی طناب جلوی افتاب پهن شده از زندگی یارو پر میکشم میرم بیرون.
Читать полностью…از خودم ممنونم که دیگه نه رو کسی حساسم نه حال خوبو بدم به کسی بستگی داره نه فکرم درگیرکسیه و نه جنگ اعصاب دارم،
سخت بود ولی بلاخره شد.
ولی من به خودم که اومدم دیدم خیلی وقته رفتم؛ از آدما و همه جا دست کشیدم و فقط خودمو برای خودم نگه داشتم. و با وجود هر کمبودی میتونم بگم الان روحم آرومه.
Читать полностью…همیشه سیگار کشیدنت عذابم میداد، راستشو بخوای بیشتر از روی حسادتم بود، نکه بخوام مثل شاعرها و نویسندهها بگم چون لبات بهش میخورد حسودیم میشد، نه...! حسادت میکردم چون میدونستم آدما وقتی سیگاری میشن که خیلی غصه داشته باشن و غصه داشتن میتونه از نداشتن یه آدم به وجود بیاد، من که کنارت بودم! پس مطمئنا اونی که غُصهشو میخوردی من نبودم.
Читать полностью…به یه چیزهایی نباید امیدوار بود عزیز من. یه امیدهایی رو اگه نکشی، اون امیدها تو رو میکشن.
Читать полностью…آدم باید در زندگی برای خودش چیزی پیدا کنه که بتونه بگه ارزش جنگیدن رو داره؛ و براش بجنگه. ممکنه یک آرمان باشه، یک هدف باشه، یک آدم باشه. در هر مقطعی از زندگی شاید تغییر کنه. اما باید وجود داشته باشه.
یا همونطور که وارساوا به دراس میگه، «هر کسی باید همیشه یک آرزوی برآوردهنشده داشته باشه.»
همه چی از اونجا عوض میشه که به خودت قول میدی دیگه خودتو به اون راه نزنی و به خودت بیای.
Читать полностью…دلم گریه میخواد ازونا که انقد هق میزنی هرچی درونت هست خالی میشه یهو سبک میشی راحت میشی از این همه بغض،درد،حس سنگین بودن اما اشکی ندارم حسی ندارم بیخیالم این گریه نکردنا همه چیزو سخت تر میکنه.
Читать полностью…یه روز یکی وارد زندگیتون میشه و شما رو متوجه میکنه که چرا هیچوقت با هیچکس دیگهای دوام نیاوردید.
Читать полностью…خسته شدم از منتظر موندن، معلق بودن، معمولی بودن، نخواستنی بودن، اولویت کسی نبودن، باهوش نبودن.
از اینکه میدونم باید استراحت کنم و گاهی کنار بکشم ولی چون خودمو لایق آرامش نمیدونم، به خودم سختی بدم.
به خودم سختی بدم ببینم بازم سرجای اولمم.
خسته شدم، میدونی؟
من دلم میخواد، یهبار بخوام و بشه.
همون موقع که ذوقشو دارم بشه.
همون وقتی که منتظرشم بشه.
نه وقتی که دیگه بیخیالش شدم.
چیزی که خوشحالم میکنه، همیشه دوره، کمه، چاقکنندهست، غیرقانونیه، داره مهاجرت میکنه، گرونه، تازه منو هم نمیخواد!
Читать полностью…