『 سردتر از بستنی! 』

22 января 2024 09:16

هرچی بزرگتر می‌شم، بیشتر دلم می‌خواد زندگی‌م خصوصی‌تر باشه و آدم‌های کمی باشن که چیزهای زیادی ازم بدونن.

『 سردتر از بستنی! 』

20 января 2024 20:14

خوشحالم گورتو گم کردی تو!

『 سردتر از بستنی! 』

20 января 2024 20:13

نیاز دارم برای یکبارم که شده پشت یک نفر قایم بشم و اون یه نفر سر مشکلاتم،سر آدمهایی که اذیتم کردن،سر بغض هایی که داره خفم میکنه داد بزنه که ته دلم ذوق کنم از اینکه یه نفر رو دارم‌که سنگمو به سینه میزنه من نیاز دارم برای یکبارم که شده من کنار بایستم،یکی دیگه مراقبم باشه.

『 سردتر از بستنی! 』

19 января 2024 19:45

از شدت سردرد،حس میکنم با هر بار پلک زدن الان سرم میترکه و انتظار دارم چشمامو که باز میکنم یه مغز و سر و فکر پاشیده بشه رو دیوار،
همچنین چیزی اتفاق نمیوفته.

『 سردتر از بستنی! 』

19 января 2024 19:45

امروز صبح زود بیدار شدم برخلاف بقیه روزها خوابم نمیمومد،ولی چشمامو که باز کردم حس کردم روز خوبیه،با همون سردرد چند روزه و همه ی فکرام،انگار امروز روز خوبیه شاید هم این ماییم که روز و خوب یا بدش میکنیم نمیدونم
به هرحال امروز اولین روز خوب من بعد‌چند روزه ولی همچنان سردرد مضخرف تمام سعیش میکنه که روز بدی رو برام درست کنه فقط خواستم بدونید امروز کمی بهترم شاید هم اصلا مهم نباشه نمیدونم!

『 سردتر از بستنی! 』

15 января 2024 16:50

یکی از دوستان نوشته:
قد یه خونه سالمندان دلتنگتم.
همین‌قدر عمیق.

『 سردتر از بستنی! 』

15 января 2024 16:50

آدم دلش تنگ بشه زنگ می‌زنه، پیام میده، سراغتو می‌گیره، عکساتو نگاه می‌کنه، ویساتو گوش میده، آهنگایی که تو دوست داری رو گوش میده، بین آدما دنبال تو می‌گرده؛ اصلا یهو بی‌دلیل میره کنار پنجره، نمیدونم، یه کاری میکنه دیگه. حتی اگه کاری هم نکنه حداقلش اینه که بی حوصله میشه، بداخلاق و عصبی میشه، کم طاقت میشه، بی تاب و بی قرار میشه، یه چیزی میشه بلاخره، نمیشه آدم بگه که دلتنگم، ولی با وقتایی که دلتنگ نبوده فرقی نکرده باشه.

『 سردتر از بستنی! 』

14 января 2024 20:40

با آدمایی که دوسشون دارید حرف بزنید.‌ وقتی خوشحالن، وقتی عاشقن، وقتی ناراحتن وقتی دلخورن و نمیتونن ببخشن، وقتی غصه امونشونو بریده و حال خوشی ندارن.
آدم اگه با کسی حرف نزنه مجبور میشه تنهایی بار درداشو به دوش بکشه. نزارین طرف مقابلتون انقد غم رو دوشش بمونه که ذره ذره آب شه و دیگه چیزی برای ادامه دادن ازش باقی نمونه.

『 سردتر از بستنی! 』

14 января 2024 20:39

امان از این وقتش.از این وقتی که هچوقت نمیاد.صداش هست،رد پاش هست،اثرش روی دیوار جونت هست اما خودش نیست،نمیاد.

『 سردتر از بستنی! 』

13 января 2024 09:13

عاشق شدن مثل گوش دادن به صدای پیانو توی یه کافه شلوغ میمونه، اگه بخوای به اون صدای قشنگ گوش کنی باید چشم‌هات رو ببندی و از بقیه صداها بگذری و اون‌ها رو نشنوی صدای خنده‌ها، گریه‌ها، به هم خوردن فنجون‌ها، تو واسم اون صدای قشنگ بودی که من بخاطرش هیچ صدایی رو نشنیدم.

『 سردتر از بستنی! 』

12 января 2024 15:59

تو یه آدم غمگین رو، غمگین‌تر کردی.

『 سردتر از بستنی! 』

12 января 2024 15:59

يكي از بازي هاي عجيب زندگي اينه كه يه چيزي رو ازت ميگيره؛ تا تو به چيز هاي باقي مونده دل خوش كنی و درست زماني كه دلت بهشون خوشه و از دست رفته هاتو فراموش كردي؛ دلخوشی جديد رو ازت ميگيره و انقدر اين كارو تكرار ميكنه كه ديگه يا چيزی برای دل خوش كردن باقی نمونده يا انقدر از دوباره از دست دادن ميترسی كه ديگه دلت به چيزی خوش نميشه ...

『 سردتر از بستنی! 』

11 января 2024 16:59

آشنایِ من، من غریبم بی تو…

『 سردتر از بستنی! 』

11 января 2024 16:58

بعد از مرحله ی « دیگه خوشحال نشدن » یه مرحله ی دیگه هم هست به اسم « دیگه ناراحت نشدن » که خسته ها میرسن بهش
من الان همونجام

『 سردتر از بستنی! 』

09 января 2024 22:16

ندونسته دلمو به غریبه سپردم…

『 سردتر از بستنی! 』

22 января 2024 09:16

متاسفانه یکی از درسهای زندگی که حتما یه روزی بهش میرسین اینه که تو ممکنه یه نفر رو با همه قلب و وجودت دوست داشته باشی ولی اون فقط در لحظاتی که براش نفعی داشته تو رو دوست داشته.

『 سردتر از بستنی! 』

20 января 2024 20:13

به عنوان کسی که کل ادمای سمی زندگیشو حذف کرده، بهتون می‌گم دوستان نترسید. خجالتم نکشید. عذاب وجدانم نگیرید. رفتن رو مختون از زندگیتون پرتشون کنید بیرون بعدم بخندید. زندگیتون جوری زیبا و گل و بلبل می‌شه، جوری حالتون خوب می‌شه و خودتونو دوست خواهید داشت که خودتونم فکر می‌کنید خوابه.

『 سردتر از بستنی! 』

19 января 2024 19:48

حیف که الان کابوسمی…

『 سردتر از بستنی! 』

19 января 2024 19:45

بدترین دشمن برای هر آدمی خودشه؛ اونجا که باید رها کنی اما نمی‌کنی؛ باید پای خواستت بایستی اما نمی‌ایستی؛ نباید مدام خودت رو سرزنش کنی اما می‌کنی؛ گاهی وقتا آدما دشمنیشون رو می‌کنن و میرن ولی ما به جاشون دشمنی رو با خودمون ادامه میدیم و این تلخه، خیلی تلخ...!

『 سردتر از بستنی! 』

15 января 2024 16:51

می‌چرخه زمونه، اینجور نمیمونه!

『 سردتر از بستنی! 』

15 января 2024 16:50

ولی تو با من یه کاری کردی که تو اوج مستی‌ام عاقلانه رفتار کنم و بهت پیام ندم.

『 سردتر از بستنی! 』

14 января 2024 20:41

میفهمه منو حتی از چشمام!

『 سردتر از بستنی! 』

14 января 2024 20:39

اگر یه روز گم بشم سراغ تورو از شکوفه های قهوه و قطرهای بارون میگیرم چون میدونم روح بازیگوش تو کجاها قایم میشه.انگاری که از وسط کتاب غزل بیدار شده باشی،انگاری آسمون باز شده باشه و تیکه ای از درخشندگی ماه افتاده باشه توی حوضه حیاط و لای انگشتای من. توقشنگ ترین صفحه از داستان زندگیمی.
من؟ کسی که هیچوقت این صفحه رو ورق نمیزنه.

『 سردتر از بستنی! 』

13 января 2024 21:20

مثل همه از دور قشنگی و توت یه آدمِ عوضیه!

『 سردتر از بستنی! 』

13 января 2024 09:13

آخرین پروانه‌ات هم مُرد در قلبم؛ تو آزادی.

『 سردتر از بستنی! 』

12 января 2024 15:59

سعی کنین دیگران رو ببخشین هرچند که سخت باشه نه بخاطر اینکه اون طرف لایق بخشیدنه بخاطر اینکه جسم و روح خودتون لایق آرامشه.

『 سردتر از بستنی! 』

12 января 2024 15:59

من میگم کمتر کسی یه فیلم هشت ساعته
رو نگاه میکنه اما خیلیا یه سریال هشت
قسمتی رو میبینن، همه خوبیاتو یه جا واسه
کسی رو نکن ظرفیتشو ندارن...

『 سردتر از بستنی! 』

11 января 2024 16:58

دختری كه دلش با يكيه با یکی بهتر از اون
خوشبخت نميشه چون همش چشمش دنبال
زندگيه كه ميتونسته با اونی كه دوسش داره
داشته باشه بفهمين لطفا.

『 سردتر از بستنی! 』

11 января 2024 16:58

یادت نره چقدر طول کشید تا اون بخش
از روحتو که ازت گرفتنو دوباره بسازی
یادت بمونه تمومِ دردایی رو که کشیدی
و هیچکدومشون ندیدن، یادت نره که
چشماشونو بستن و نادیدت گرفتن
یادت بمونه که هیچوقت نبخشیشون.

『 سردتر از بستنی! 』

09 января 2024 22:15

هی بیا به خودت بگو بابا همچی اوکیه تحمل کن میگذره،بابا عب نداره مهم نیس، اهمیت نده، شوخیه تهش یجا میزنه بیرون خودتو یجا پیدا میکنی که مچاله که هیچی پاره پوره شدی و چسبتم گم شده .