sadegh_hedayat | Неотсортированное

Telegram-канал sadegh_hedayat - کافه هدایت

9216

● کافه هدایت ● فیسبوک : www.facebook.com/sadegh.hedayat.official/

Подписаться на канал

کافه هدایت

انتظار تسلی نمی‌بخشد . آنان که منتظرند هیچ چیزی برای تسلی ندارند .


#انتظار_فراموشی
#موریس_بلانشو


@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

ملال

ملال چیست؟ چه زمانی ایجاد می‌شود؟ چرا اینچنین است؟ چرا بدان گرفتار می‌شویم؟ چگونه بر ما مستولی می‌شود؟ چرا نمی‌توان با نیروی اراده بر آن غالب شد؟ تفاوت ملال و افسردگی چیست؟ تفاوت ملال و بی‌علاقگی چیست؟

ملال پدیده‌ای متعلق به دوران مدرنیته است، ملال امتیاز انسان مدرن است، وقتی ساختارهای سنتی معنا را درهم شکستیم ملال را ساختیم. بعید نیست بی‌اینکه بدانیم گرفتار ملال باشیم و گاهی بی‌اینکه دلیلش را بدانیم این حال بر ما چیره شود. ملال «فرسایش ناب» است که تاثیری نامحسوس دارد و به تدریج فرد را به ویرانه‌ای تبدیل می‌کند که دیگران نمی‌فهمند و در واقع خود آن فرد هم نمی‌فهمد. ملال غیرانسانی نیز هست؛ چون معنا را از زندگی انسان می‌رباید، یا اینکه جلوه‌ای از این واقعیت است که چنین معنایی حضور ندارد.

ملال را با مصرف موادمخدر، الکل، سیگار، اختلالات تغذیه، بی‌بندوباری جنسی، ویرانگری، افسردگی، ستیزه‌جویی، خشونت، دشمنی، خودکشی، رفتارهای پرخطر و مواردی این چنینی مرتبط می‌دانند و آمارها نیز موید این ارتباط است.

ملال با فقدان معنا همراه است و فقدان معنا برای کسی که به آن دچار شده، مشکلی جدی است. ملال از غم در چهره گرفته تا از دست رفتن معنای زندگی را شامل می‌شود. اغلب از کسی که از ملال می‌نالد می‌خواهیم خود را جمع و جور کند، قدر زندگی‌اش را بداند، ضعیف نباشد، انسان‌های بیچاره‌تر از خود را ببیند و شکرگزار باشد، نیمه پر لیوان را ببیند، غر نزند ولی گفتن چنین جملاتی به انسانی ملول همان قدر درست است که به کوتوله‌ای دستور بدهیم قدش را بیشتر کند.

ملال همواره عنصری انتقادی است چون این ایده را بیان می‌کند که یک موقعیت مشخص یا کل هستی عمیقاً ما را ناراضی می‌کند. افزایش ملال به معنای این است که جامعه یا فرهنگ که حامل معناست دچار نقصی جدی است. ما دیگر چندان از تشویش رنج نمی‌بریم، بلکه بیشتر گرفتار ملالیم. یا به زبان هایدگر «تشویش دیگر چندان تشویش‌انگیز نیست، ولی ملال هر روز ملال‌انگیزتر می‌شود.»


لارس اسوِنْدْسِن
فلسفه ملال


@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

تمام زندگی من، گریه‌ای طولانی برای چیزی است که هیچ‌گاه به دست نمی‌آورم.

#برادران_کارامازوف
#فئودور_داستایوفسکی


@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

از بد منشی ها و کثافتکاریهای آدمی از همه فاسدتر همان ایمان مذهبی است.
ایمان مذهبی بزرگترین دروغهایی است که بشر برای تبرئه خود قالب زده و گشادترین کلاهی است که بسر خودش گذاشته است.

#توپ_مروارید
#صادق_هدايت

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

بخت خواب‌آلود ما بیدار خواهد شد مگر
زان که زد بر دیده آبی، روی رخشان شما

حافظ

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

کدام یک خائن تر است؟
آن کسی که در آغوش تو، میل آغوش دیگری را درسرمی پروراند؟!
یا
آن که صادقانه از به بن بست رسیدن علاقه اش و امیالش، با تو سخن می راند؟!
غیر از این نیست که:
گاهی شنیدن واقعیت، چنان سخت است که ساده تر می دانیم یک احمق انگاشته شویم!

#در_جست _جوی_زمان_از_دست_رفته
#مارسل_پروست

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

اگر شما گیوتین را به جلو صحنه آورده‌اید و آن را با این شادمانی و افتخار افراشته و به آسمان رسانده‌اید فقط برای این است که "بریدن سر از همه کار آسان‌تر است و پروردن اندیشه در سر از همه کار دشوارتر".
شما تنبلید!
پرچم شما کهنه پارچه‌ای بیش نیست...
نماد ناتوانی.

#فئودور_داستایفسکی
#جن_زدگان


@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

خیام نماینده ذوق خفه شده، روح شکنجه دیده و ترجمان ناله‌ها و شورش یک ایران بزرگ، باشکوه و آباد قدیم است که در زیر فشار فکر زمخت سامی و استیلای عرب کم‌کم مسموم و ویران می‌شده.

#صادق_هدايت
#ترانه_های_خیام

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

رمان مرگ ایوان ایلیچ نوشته  لئوتولستوی به گفته ی ولادیمر ناباکوف یکی از ارزشمندترین آثار ادبیات روسیه است.

- به صدای بلند درآمد که ((پس این است! چه لذتی!))کل این واقعه به چشم او یک دم بیش نپایید، و معنای این دم تغییر نکرد. به چشم حاضران، عذاب او دو ساعت دیگر دوام آورد. چیزی در گلویش درق درق صدا می کرد، جسم نحیفش مرتعش می شد، آنوقت نفس زدن و صدای درق درق کم و کمتر شد.کسی که نزدیک او نشسته بود، گفت: ((تمام شد!))این کلمات را شنید و در جانش تکرار کرد.به خودش گفت: ((مرگ تمام شد. دیگر خبری از او نیست!))نفسی فرو برد، در میانه ی آهی نفسش بر نیامد، کشاله رفت، و مرد.

◽️آخرین جملات رمان مرگ اویوان ایلیچ نوشته #تولستوی . ترجمه : صالح حسینی

▪️ هیچ کس حال ایوان ایلیچ را درک نمی کند و برای او دل نمی سوزاند. همسر او دلیل اوج گرفتن بیماری را عدم استفاده ی صحیح از داروها می خواند و ایوان را مقصر اصلی می داند. در این میان با اوج گرفتن دردها و تنهاشدن، ایوان نسبت به معنای زندگی ای که زیسته شک می کند. زندگی ای که ماحصلش بی اعتنایی دیگران به دردش، ترسِ خودش از مرگ و جدایی او از دیگران است. او تصمیم می گیرد برای یافتن آرامش به گذشته هایش فکر کند اما شگفتا که جز در دوران کودکی اش هیچ اتفاقی نیست که لبخند بر لبش بنشاند.
◽️ایوان ایلیچ، شخصیت اصلی داستان تولستوی، شخصی موفق در زندگی روزمره و کاری است ولی در زندگی شخصی دچار مشکلاتی است. البته این مشکلات به نوعی متأثر از موفقیت‌های کاری وی است. او بنا به دلایلی که در کتاب ذکر شده دچار یک بیماری سخت‌درمان می‌شود. تولستوی در این کتاب از تمام قدرت خود برای به تصویر کشیدن روحیات و احساسات یک بیمار سخت‌درمان استفاده می‌کند. تولستوی روحیات یک چنین بیماری را از لحظه آگاه شدنش به بیماری تا لحظه خاموشی یا مرگ را به پنج مرحله تقسیم می‌کند. این مراحل پنج‌گانه عبارتند از: ۱-عدم پذیرش یا انکار، ۲-خشم، ۳-معامله، ۴ -افسردگی و ۵-پذیرش. ایشان تمامی این مراحل را به طور دقیق مورد بررسی قرار می‌دهد، از جمله توضیحات مختصری که در این ۵ مرحله ذکر شده را می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود.
_______

معرفی رمان
مرگ ایوان ایلیچ اثر لئو تولستوی

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

زادروز استاد بنان خجسته باد...

تا آخرین روز زیستن و حیات حقیر ، باید قدردان استاد بنان باشم...
راه عاشق شدنم را هموار کرد...


ای مایه‌ی آرامشم...




@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

با اندوهی عمیق به خاطر می‎آورم
روزی که سرم داد کشیدی:
چطور وارد زندگی‎ام شدی؟

آه ای غریبه!
من از همان نخستین لحظات مید‎انستم
که در زندگی تو رهگذری بیش نیستم
و هیچ نخواهم داشت
جز بیرون زدن از باغ ‎بهشت‎هایت
با دهانی که تا همیشه
باردار طعمِ سیب تو و خاطرهٔ آن‌ ا‎ست.

#غاده_السمان

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

ما نمی‌توانیم بی‌گناهی هیچ کس را تأییدکنیم، در صورتی که می‌توانیم به طور قطع مجرمیت همه کس را مسلم بدانیم. هر انسانی گواهی است بر جنایت همة انسانهای دیگر

#سقوط
#آلبر_کامو

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

صادق هدایت و محمد مقدم

*محمد مقدم (که نام خود را به این شکل می‌نوشت: مهمد مُغدَم) زبان‌شناس و استاد زبان‌های باستانی ایران در دانشگاه تهران بودصادق هدایت و محمد مقدم، دهه ۱۳۲۰.

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

سرتاسر ممالکی را که فتح کردند ، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دوروئی و تقیه و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند.

#توپ_مرواری
#صادق_هدایت

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

"ما این گونه هستیم!
آرام و مصمم،
اما همواره ناتوان در برابر کودن‌ها
به خاطر این است که ذره‌ای اعتمادبه‌نفس نداریم."

#آنا_گاوالدا

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

Classical
Choral

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

مرا در آغوشت جای بده، ژرفا آنجاست، مرا در آن ژرفا جای بده...
مرا دریاب، مرا دریاب...
این تنیده از حماقت و رنج را...

فرانتس کافکا

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

من همین‌قدر فهمیده‌ام که فقط از یک راه می‌شود با خدایان برابری کرد:
کافی‌ست که مثل آنها بی‌رحم بشوی.

#کالیگولا
#آلبر_کامو

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

یک‌بار با درشکه از خیابان سعدی به سوی دروازه دولت می‌رفتیم و درشکه‌چی اسب‌های لاغر تکیده و خسته را پیاپی شلاق می‌زد.
یکی دو بار #هدایت به او گت: نزن.  سورچی گوش نکرد .
هدایت پیاده شد و بازمانده‌ی راه را پیاده رفتیم و او در تمام راه ناراحت و خشمگین بود و می‌گفت: توی این ملک حیواناتش هم توسری‌خور و بدبخت و بیچاره‌اند و این درشکه‌چی می‌خواهد تلافی سر این حیوان دربیاورد.

#یزدانبخش_قهرمان

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

اگر خدا وجود دارد اراده اش بر همه چیز حاکم است و من نمیتوانم از چنگ آن بگریزم!
اگر وجود ندارد اراده ی من حاکم است و وظیفه ی من است که اراده خود را نشان دهم.

#فئودور_داستایوفسکی
#تسخیر_شدگان

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

هیچکس بهتر از خود پیغمبر ها آبروی همدیگر را نریخته اند،مخصوصاً وقتیکه تضاد منافع پیدا شده است .

#توپ_مروارید
#صادق_هدایت

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟
زهرآب چشیده‌ام، مرا قند چه سود؟

گویند مرا که بند، بر پاش نهید
دیوانه دل است، پای در بند چه سود؟

#مولانا

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

اتومبیل ، پارک ، زن های خوشگل ، مشروب عالی ،
رخت خواب راحت ، اتاق گرم ، یادگارهای خوب ، همه را برای اون ها دست چین کردند ، مال اون هاست و هرجا که برند به اون ها چسبیده . اون دنیا هم باز مال اون هاست. چون برای ثواب کردن هم پول لازمه !
ما اگر یک روز کار نکنیم ، باید سر بی شام زمین بگذاریم . اون ها اگر یک شب تفریح نکنند ،
دنیا را بهم می زنند !

#فردا
#صادق_هدایت

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

از کجا معلوم است که مذهب شما برای ما دام نباشد ؟؟

#توپ_مرواری
#صادق_هدایت

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

جویس، کوندرا، هدایت و حافظه‌ی تاریخی
اکرم پدرام‌نیا
بخش اول


صادق هدایت نیز مثل جیمز جویس و میلان کوندرا از سنگینی بار گذشته در رنج است اما راه حل را در فراموش کردن آن نمی‌یابد و همواره سایه‌ی سنگین تاریخ سیاه و سنت گذشته در آثارش به تصویر کشیده می‌شود.

مکان‌ها در آثار صادق هدایت هویتی متفاوت دارند. در داستان «عروسک پشت پرده» مکان‌ها و خیابان‌های پاریس واقعی‌اند و با نام‌های واقعی می‌آیند ولی وقتی مهرداد، شخصیت اصلی و راوی داستان، از فرانسه به ایران برمی‌گردد تصویر واضحی از مکان‌ها و نشانه‌ها به ما نمی‌دهد. در داستان تاریکخانه، و نیز در بوف کور این مکان‌ها بیشتر به مکان‌های وهم‌آلود شبیه می‌شوند و اگرچه راوی مسافری است که از شهری به شهری دیگر می‌رود هیچ‌یک از بناهایی را که می‌توانند زمینه‌ساز کابوس راوی (نویسنده) شوند به تصویر نمی‌کشد.

جویس در آثارش فکر و ذکرش کابوس و بار تاریخی است که در آغاز قرن بیستم بر دوش تک تک افراد و کل جامعه‌ی ایرلند سنگینی می‌کند. استیون به شاگردانش، پسربچه‌های ابتدایی، تاریخ درس می‌دهد و به این تاریخ به‌عنوان نابودگر می‌اندیشد.‍

کوندرا هم مثل نیچه در رمان «سبکی تحمل‌ناپذیر هستی» نگران بار گذشته است و به یاد آوردن آن. وقتی از قول نیچه مفهوم «بازگشت جاویدان» را بیان می‌کند، گویی در این ایده، که یادآوری گذشته باری تحمل‌ناپذیر است، با نیچه همراه می‌شود:

«فکر کنید هر چیزی را که ما تجربه کرده‌ایم روزی بازگردد و این بازگشت تا ابد تکرار شود. این افسانه‌ی دیوانه‌وار چه معنایی دارد؟ » سپس می‌گوید: «در جهانِ بازگشت جاویدانِ بار مسئولیت تحمل‌ناپذیر بر هر حرکت ما سنگینی می‌کند. به همین دلیل نیچه ایده‌ی بازگشت جاویدان را سنگین‌ترینِ بارها می‌نامد.»

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

ولی داش آکل در شهر مثل گاو پیشانی سفید سرشناس بود و هیچ لوطی پیدا نمیشد که ضرب شستش را نچشیده باشد، هر شب وقتیکه تو خانه ی ملا اسحق یهودی یک بطر عرق دو آتشه را سر می کشید و دم محله ی سر دزک می ایستاد، کاکا رستم که سهل بود، اگر جدش هم می آمد لنگ میانداخت. خود کاکا رستم هم میدانست که مرد میدان و حریف داش آکل نیست، چون دو بار از دست او زخم خورده بود و سه چهار بار هم روی سینه اش نشسته بود. بخت برگشته چند شب پیش کاکا رستم میدان را خالی دیده بود و گرد و خاک میکرد. داش آکل مثل اجل معلق سر رسید و یکمشت متلک بارش کرده، باو گفته بود:
"کاکا مردت خانه نیست. معلوم میشه که یک بست وافور بیشتر کشیدی، خوب شنگلت کرده. میدانی چیه، این بی غیرت بازیها را کنار بگذار، خودت را زده ای به لاتی، خجالت هم نمیکشی؟ اینهم یکجور گدایی است که پیشۀ خودت کرده ای. هر شبۀ خدا جلو راه مردم را میگیری؟ به پوریای ولی قسم اگر دو مرتبه بدمستی کردی سبیلت را دود میدهم. با برگۀ همین قمه دو نیمت میکنم."

#داش_آکل
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

از درد خودم کیف می‌کردم - یک کیف ورای بشری، کیفی که فقط من می‌توانستم بکنم و خداها هم اگر وجود داشتند نمی‌توانستند تا این اندازه احساس کیف بکنند... در آنوقت به برتری خودم پی بردم، برتری خودم را به رجاله‌ها، به طبیعت، به خداها حس کردم - خداهایی که زاییده شهوت بشر هستند-

#بوف_کور
#صادق_هدایت

@Sadegh_Hedayat

Читать полностью…

کافه هدایت

با دردی که در قلبم داشتم با شتاب از روی پل سنگی گذشتم. آنچه را که تا به حال اغلب از سر گذرانده‌ام احساس کردم. احساس ناخوشایند آتش شدیدی در درونم که نمی‌توانست بیرون بیاید، جمله‌ای ساختم:

دو‌ست عزیز، بیرون بریز
با آهنگ خاصی بی‌وقفه آن را خواندم.   

#یادداشت‌ها
#فرانتس_کافکا


@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

🌞صادق هدایت،هدایت گر ادبیات روشنفکرانه ایران



قلم زدن درباره صادق هدایت دل شیر می خواهد. چه وصف آثار و اندیشه اش و چه ذکر مسلک و زندگی نامه اش ماجراجویی خطیر و مسئولیت سنگینی هستند که دلهره گم شدن در هزارتوی جهان بیم انگیزی که می آفریند را به جان هر اهل اندیشه ای می اندازد.

حتی ۵۰ اثری که تا کنون توسط اندیشمندان و نویسندگان برجسته درباره وی و آثارش نگاشته شده اند تنها حکایتی ناتمام از معمای زندگی و آثار او را طرح می ریزند. از تاریخ دانی مانند دکتر محمد علی کاتوزیان که زندگی و مرگ هدایت را کالبد شکافی کرده و رمان نویسان یا ناقدان ادبی مانند دکتر سیروس شمیسا و دکتر شریعتمداری که به روانکاوی آثار وی پرداخته اند و حسن قائمیان که نظریات نویسندگان بزرگ خارجی درباره هدایت را در قالب کتابی ۳۰۰ صفحه ای منتشر کرده است، تا اعضای بنیاد جایزه ادبی صادق هدایت، هرکدام تنها شمه ای از استیلای نام درخشان هدایت بر تارک ادبیات ایران را تصویر می کنند.

صادق هدایت نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی از پیشگامان داستان نویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری محققان رمان “بوف کور” او را درخشان ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته اند. گرچه شهرت عام هدایت نویسندگی است اما آثاری از نویسندگان بزرگی نظیر ژان پل سارتر، فرانتس کافکا و آنتون چخوف را نیز ترجمه کرده است و آثار خود وی نیز به ۲۵ زبان ترجمه شده اند.

تقریبا تمام آثار صادق هدایت واگویه های اندیشمندی هستند که با عوام نمی جوشد و تخیلش نزد مردم غریب است. زندگی و آثار هدایت چکیده احوال روشن بین ترین افراد جامعه ایران در سال های پس از شکست مشروطیت و تحقق نیافتن عدالت و آزادی و ناکامی تجدد در مقابل سنت است.


هدایت روشنفکر دوره دیکتاتوری سیاهی است که دستش از هرگونه حضور اجتماعی و فایده بخشی کوتاه شده و منزلت و قدرت تاثیر گذاری نویسنده دوره مشروطه را نیز از دست داده است. به بی نظمی هایی که همگان به آن خو گرفته اند معترض بود و شخصیت روشن اندیش ونیمه اروپایی-نیمه ایرانی اش بی سوادی و فقر و جهل عمومی را بر نمی تابد. لذا منزوی می شود و حدیث نفس هایی از نظرگاه روایتگری حساس و مطرود می نویسد. احساس بیهودگی به آثارش لحنی تلخ و اندوه زده می دهد و در زندگی شخصی به سوی گمگشتگی روحی و خودکشی می راندش. رضا کمال، شهرزاد جهانگیر جلیلی و صادق هدایت از چهره های ادبی مشهوری بودند که در این دوره دست به خود کشی زدند.


بسیاری از آثار هدایت در حال حاضر در ایران مجوز انتشار ندارند و چاپ عمده آثار وی که مجوز دارند نیز متوقف شده است.


@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…

کافه هدایت

ما برای علافی
به کره خاکی
آمده ایم.
هرکس جز این گفت
چرت گفته.

#مرد_بی_وطن
#کورت_ونه_گوت

@Sadegh_Hedayat©

Читать полностью…
Подписаться на канал