4. محدودیتهای خود را بشناسید
برای عاشق کردن دخترها نباید آنها را محدود کنید. مهمترین چیزی که باید در اینجا به خاطر بسپارید این است: احساس شما نسبت به او به شما حق نمیدهد که او را مجبور کنید که مثل شما باشد. شما باید همیشه او را به عنوان فردی که شایسته عشق و احترام است ببینید به جای دیدن او به عنوان یک شی که متعلق به شما است.
@rraavvaann
5. از او تعریف کنید
یک راه حل ساده برای عاشق کردن دخترها تعریف از آنهاست. از ظاهرش تعریف کنید و با این روش، راه به دست آوردن قلب او را برای خود آسانتر کنید. البته تعریف شما باید واقعاً صمیمانه و صادقانه باشد. کاری نکنید که به نظر برسد تا به حال آن حرف را که به ۱۰۰ دختر دیگر هم زدهاید.
@rraavvaann
1. خوب گوش دهید
برای عاشق کردن دخترها باید خوب گوش کنید. دخترها مردی را دوست دارند که به صحبتها و مشکلاتشان گوش دهد، وقتی شما شنونده خوبی باشید و بگذارید او حرف بزند یک قدم از بقیه پسرها جلوتر خواهید بود. مطمئن شوید او را مجبور به تصمیم گیری نمیکنید. او فقط میخواهد شما گوش دهید تا بتواند با آن مشکل کنار آید. اگر نظر شما را خواست حتماً به او بگویید. فقط مطمئن شوید که به او فشار نمیآورید.
2. ثابت کنید که دوست خوبی هستید
روابط عالی همیشه از دوستیهای خوب شروع میشود.
به او ثابت کنید که نیت شما خالص است و رابطه عاشقانه با او، تنها هدف نهایی شما نیست. شما به خاطره او حضور دارید اگر نیاز داشت به کسی تکیه کند.
@rraavvaann
هیچ فرمول جادویی برای درمان قلب شکسته نیست و همین طور هیچ فرمول جادویی برای عاشق کردن دخترها وجود ندارد. برخلاف آنچه که دیگران فکر میکنند، درک دختران کار دشواری نیست، مخصوصاً اگر بخواهید قلب آنها را تصاحب کنید. در ادامه این مطلب نحوه عاشق کردن دخترها را به شما آموزش میدهم.
به وسیله موارد زیر به راحتی میتوانید دختری را عاشق خود کنید.
👇👇👇👇👇
عمیقترین لایههای درونیام را که میکاوم با زنی مواجه میشوم که به زیست سبکسرانهٔ خودش ادامه میدهد. زنی که رهاکردن، شیوهٔ مطلوبِ زندگی اوست. کولیِ رهایِ خانهبهدوشی است که هیچجا را برای اقامت طولانیمدت بهرسمیت نمیشناسد.
زنی که دربارهاش حرف میزنم بهقدری شیفتهٔ رفتن، نماندن و بیتعلقی است که گاهی خیال میکنم این من نیستم که او را با خودم همراه میکنم. اوست که من را بهدنبال خودش میکشد.
با وجود چنین زنی که سرِ بزنگاهها حاضر میشود و سرزنشگونه لبخند میزند و میگوید «مگه نگفتم رهاش کن بره؟» زنِ دیگری در من، در تقلای سنجاقکردن خودش به امور مهم و بدیهی است تا ماندن و بودن را تمرین کند.
همان زمانی که چیزی از وجودم را بندِ علاقهای، مسئولیتی، خواستنی و کاری برحسب وظیفه میکنم، همین زنِ اولِ خوشباش و آزاد است که از دور بهتماشا میایستد و بهکنایه میگوید «قرار نبود اینطور باشه.»
من خوب میدانم که قرار نبود اینطور باشد و از طرفی هم، همهٔ زندگی در رهایی، رفتن و بیتعلقی نیست. زندگی و تمام رنجهای حاصل از زیستن زمانی معنا پیدا میکند که تو دل و جانت در گروِ امر مهمی باشد. برای معنایافتن باید تعلق را تجربه کرد، باید لحظههای سخت متعهدانهای را تاب آورد. چراکه زندگی گاهی دودستی تقدیمکردن آزادیهای فردی و بهچالش کشیدنهای خودت برای امری مهم در راستای تعهد است.
من برای راهرفتن روی لبه تیغ زندگی که به هیچکدام تمایل نداشته باشد، اما بخشی از تعهد و آزادی توأمان را هم با خودش داشته باشد، روزهای زیادی جان کَندهام.
با اینحال، خواستهٔ عمیقِ قلبیام در روزهای گذشته گوشدادن به صدای آن زنِ سربههوایِ درون است که مدام نهیب میزند «رهاش کن که بره.»
راستش خستهام. حتی زیادی خستهام و چیزی که این روزها تماموکمال آن را میخواهم، «رها کردن» و گوش دادن به توصیهٔ همیشگی آن زنِ آزاد درونم است.
@rraavvaann
زن، پشت فرمان یخ زده. چند تا پسر میگویند: «خدایا به کی سانتافه دادی! خانم چیکار میکنی؟»
دستهای زن قفل شده. گیر کرده وسط تقاطع .
در آن لحظه ترس زن فقط از لحظهای نیست که در آن به دام افتاده. خندههای تمسخرآمیز، متلک رانندههای مرد، نگاه زنها و مردهای عابر تنها دلیل ترس زن نیست.
در هر لحظهای که زن بودن تبدیل به یک واژه برای خندیدن و تمسخر و بیرون گذاشتن او از جایگاهش میشود، زن روبهروی گذشته و آینده میایستد. روبهروی پدرانش، اجدادش، تاریخش و روبهروی پسرانش، نوهها و نبیرههایش. او دوباره باید خودش را اثبات کند. بگوید کم نیست، کمتر نیست.
کوچک شمردن زن آنقدر گذشتهی پرباری دارد که حالا برای ایستادگی در برابرش باید با همهی جهان مواجه شد. زن با همه درگیر است، با همه باید بجنگد تا بفهماند بهشان که اشتباه میکنند و این فکر قدیمی و شاید نهادینهشده در ذهن دیگران را باید از ریشه قطع کرد.
زن از لحظهی مرور تاریخی خودش عبور میکند.
خندهها را فراموش میکند ،تا جایی دوباره ،زنی دیگر...
@rraavvaann
در آخرین میهمانی زمستان، آرزو کنیم برای ایران و ایرانی که سختی ها تمام شود و تلخی ها جمع گردد و شب های سیاهِ به آتش کشیده شود و فقط نور باشد و عشق باشد و روشنایی. خوشی ببارد و آرامش باشد و زمین جای قشنگی بشود برای زندگی
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
بعضی ها چهره شان خیلی معمولیست
اما ...
آنچه در قسمت چپ سینه شان میتپد دل نیست؛ اقیانوس محبت است
بعضے ها تُنِ صدایشان خیلی معمولیست
اما ...
سخن ڪه مے گویند،
در جادوے ڪلامشان غرق می شوی
بعضے ها قد و قامتشان معمولیست
اما ...
حضورشان، تپش قلب می آورد
بعضے ها خیلے معمولی هستند
اما ...
همین معمولی بودنشان
از آنها جذابیتی منحصر به فرد میسازد
زندگیتان مملو از این بعضی ها...
بعضی ها چهره شان خیلی معمولیست
اما ...
آنچه در قسمت چپ سینه شان میتپد دل نیست؛ اقیانوس محبت است
بعضے ها تُنِ صدایشان خیلی معمولیست
اما ...
سخن ڪه مے گویند،
در جادوے ڪلامشان غرق می شوی
بعضے ها قد و قامتشان معمولیست
اما ...
حضورشان، تپش قلب می آورد
بعضے ها خیلے معمولی هستند
اما ...
همین معمولی بودنشان
از آنها جذابیتی منحصر به فرد میسازد
زندگیتان مملو از این بعضی ها...
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
میخواهم سه خاطره بگویم:
اول.
مادرم دیپلمش را که گرفت از گیلان رفت تهران. دهه پنجاه. دانشجو بود و در یک آموزشگاه کنکور گرامر انگلیسی و ریاضی درس داد برای تامین مخارجش. از آن سال تا روزی که مادربزرگ شد؛ در موسسات مالی، دانشگاه و وزارت خانه کار کرد. بیست سال بعد در دهه هفتاد، من را برده بود شلوار جین بخرم. صاحب مغازه مرد جوانی بود. یادم نیست سوال مادرم در مورد جنس پارچه جین چه بود که فروشنده مارک داخل آستر را گرفت طرف من و با نیشخند گفت «بیایید این رو برای مادرتون بخونید که مطمئن بشند جنسهای ما مستقیم از ماوی ترکیه میاد». خشکم زده بود. گفتم: من برای ایشون بخونم؟
مادرم نگاهش میکرد. با صدای بسیار آرامی که مخصوص وقتهای بسیار عصبانی شدنش بود گفت: «پسر جان، روزی که من بلد شدم انگلیسی بخوانم شما دنیا نیامده بودی. کاش یاد بگیری که هر زن ساده بدون آرایش میانسالی دیدی؛ پیشفرض نداشته باشی بی سواد و پرت است آنقدر که از پس خواندن مارک تقلبی روی آستر شلوار جین بچه اش بر نمی آید». کیف کرده بودم از این جواب.
دوم.
داشتیم با تاکسی می رفتیم خانه مادربزرگم. مادرم مثل همیشه مودبانه گفت: «آقا خیلی ممنون. همینجا نگه دارید لطفا. بفرمایید» و پول را داد. راننده هم باقی پول را گرفته بود سمت مادرم «باقی پولتون حاج خانم». جوان وخوشپوش بود. مادرم گفت: «من مکه نرفتم». راننده گفت: «خیلهخب، مادر. بقیه پولت». مادرم برگشت نشست. در خودرو باز بود و من وسط خیابان ایستاده بودم. مادرم بلند و شمرده گفت: «یک اتفاق بدی روزی در این مملکت افتاد که فرهنگ حرف زدن ما از آقا و خانم رسید به حاجی و حاجیه. ببین؛ من خواهر، مادر یا حاج خانم نیستم. من وقتی به کسی میگویم آقا؛ باید به من بگوید خانم. من میگویم بفرمایید آقا. من یک خانمم. تو باید بگویی بفرمایید خانم. محترمانه هم بگویی» ....
سوم.
کنار خانه مان فروشگاه صنایع دستی باز شده بود. مرد آرام وخجول هنرمندی کارهای دستسازش را همانجا می ساخت و همسر سر و زبان دارش مسئول فروش بود. فروشگاهشان آب نداشت.همیشه وقت و بی وقت زنگ خانه ما را میزد برای برداشتن آب.
آن سالها مادرم پستی داشت که ساعتهای زیادی باید بین چند ساختمان اداری دانشگاهها رفت و آمد میکرد. رانندگانی می آمدند دنبالش (برخوردش کلا نگاه از بالا به پایین کارفرما و راننده نبود هیچوقت. هر وقت برای ما شیرینی یا غذا میخرید؛ یک جعبه جدا برای راننده اش سفارش میداد و میگذاشت روی صندلی عقب چون خودش همیشه کنار دست راننده مینشست).امتحان حسابدار رسمی دادگستری را داده بود. گزینش اخلاقی مرحله آخر بود. آمده بودند از دادگستری تحقیق و رسیده بودند به فروشگاه صنایع دستی. خانم فروشنده در توصیف اخلاق خانواده ما گفته بود: آقاشون مرد مهربان خوبیه. دخترشون به موقع میره میاد. خود خانمه ولی سوار ماشین مردهای غریبه است همیشه. با یه مدل ماشین صبح میره، با یه مدل ماشین شب دیروقت میاد... معلوم نیست با کدومشونه!
مادرم که طبعا آن سال امتیاز ممیز مالی رسمی دادگستری را گرفت و روسیاهی هم به ذغال ماند. آخرین باری که خانم فروشنده به عادت همیشگی صبح بی وقت جمعه زنگ خانه ما را زد برای آب؛ مادرم رفت پایین و باهاش گپی دوستانه زد. بهش گفت «عزیز؛ این راننده ها که شما میبینی معشوق من نیستند. کارمند منند! هر زنی که شبی از خودرویی پیاده میشود لزوما خدمات جنسی نداده که پول بگیرد ! گاهی اینجور هم فکر کن که شاید خودرو را اجاره کرده صاحبش را هم استخدام کرده و بخاطر رانندگی بهشان حقوق هم میدهد. مثالش؟ من . سلامت باشی» آن روز آخرین صبح جمعه بود که کسی زنگ خانه ما را زد برای بردن آب...
سالها از آن روزها گذشته. هنوز مطمئن نیستم که کلیشه ها به حد مطلوب اصلاح شده باشند. که هنوز مردها علیه زنها و زنها علیه خودشان به ستیز برنخیزند. اما مطمئنم با همه قلبم؛ که نسلی داریم جوان و جسور متشکل از نیکاها و حدیثها و غزاله ها و سهراب ها و مهران ها و محمدحسین ها؛ نسلی نو ایستاده روی شانه غولهای پیش از خود که بسیار بهتر میبینند و می اندیشند؛ و برای رسیدن به آنچه می اندیشند جرات حرکت کردن و فریاد زدن و کشته شدن دارند.
هشت مارس روز دخترانی است که در کلاس درس مسموم می شوند، سر بریده شان در شهر می چرخد، روی سرشان پارچه میکشند. از بام پرت میشوند و بی دندان خاک میشوند. هشت مارس روز پسرانی است که در کنار دختران فریاد می زنند و رد گلوله بر سینه را میبینند ولی لحظه ای از رویای زن، زندگی و آزادی عقب نمی نشینند.
به یاد و برای مادربزرگم رخساره خانم. که به بچه هایش میگفت درس بخوانید تا برای خودتان کسی باشید و مثل من مجبور نباشید حرف بخورید.
به یاد و برای مادرم آتیه خانم. که آنقدر زحمت کشید تا برای خودش همان زنی شد که دخترش به او اقتدا کند.
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
این پیام رو برای همه گروه ها و دوستان تون ارسال کنید .
در این روزهایی که جوانان و خانواده های بسیار زیادی ، فقط به خاطر نداشتن نمره بالای این آزمون ها ، نمی تونن مهاجرت کنن ، این دوستان ، یاری دهنده شما و دوستان تون هستن🌹🌹🌹
انعکاس چیزی باش که
میخواهی در دیگران ببینی
اگر عشق میخواهی؛
عشق بورز
اگر صداقت میخواهی؛
راستگو باش
و اگراحترام میخواهی ؛
احترام بگذار...
@rraavvaann
ترس از تنهایی
برخی اوقات به سرعت و شتاب در حال شنا در یک رودخانه خشک هستی و میخواهی هرچه سریعتر، به عشق برسی و رابطه برقرار کنی و از تنهایی نجات پیدا کنی، چون به شدت از تنهایی میترسی و در برابر تنهایی، احساس درماندگی و ناتوانی میکنی. نیاز عمیق و شدیدی بصورت یک عطش روانی برای ایجاد یک رابطه و عشق در خودت احساس میکنی. ولی ولی ولی ولی غافل از این هستی، که این نیاز، یک سرابی بیش نیست و اصل اساسی و مهم در اینه که بتونی با شجاعت تمام، تنهایی رو بپذیری و فردیت خودتو قبول کنی و با تنهایی روبرو بشی و باید بتونی به خودت ثابت کنی که حتی تنها و بدون رابطه هم میشه شاد و خوشحال بود.
تمام رشد و تکامل و استقلال و متکی به نفس بودن، در این جدایی و رویارویی شجاعانه با تنهایی، نهفته است... مثل کودکی که مادر با بیرحمی تمام، بند نافشو در هنگام تولد میبره، ما هم باید این بند ناف روانی "نیاز به بودن دیگری " رو از وجودمون پاره کنیم.
بعد اونوقته که اگر با کسی هستی از روی نیاز نیست، بلکه از روی اشتیاقه و تازه اونوقته که توانایی عشق ورزیدن سالم رو پیدا میکنی. شرط لازم برای داشتن عشق سالم پذیرفتن و برخورد فعالانه و شجاعانه و بدون ترس با "احساس تنهایی" است.
هیچ رابطه ای قادر به از میان بردن تنهایی نیست.
اگر بتوانیم موقعیت های تنها و منفرد خویش را در هستی بشناسیم و سرسختانه با آنها روبرو شویم، قادر خواهیم بود رابطه ای مبتنی بر عشق و دوستی با دیگران برقرار کنیم. در صورتیکه اگر در برابر فشار تنهایی، وحشت بر ما غلبه کند، نمیتوانیم دستمان را بسوی دیگران بگشائیم، بلکه باید دست و پا بزنیم تا در دریای هستی غرق نشویم.
روان درمانی اگزیستانسیال
اروین يالوم
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
زنـدگی کـن
هیچ ـکس آنقدر ثـروتمند نیست که
گذشـتهاش را بخـرد؛
بنابراین تمام زنـدگی رو زنـدگی کن!
روزها گـران قیـمت هستند
زمانی که یک روز را خـرج می کنید،
یک روز کـمتر برای خـرج کردن دارید!
پس مطـمئن شوید که روزهایتـان را به درسـتی خـرج می کنید ...
@rraavvaann
❤️🔥دوست داشتن از عاشق بودن هم سخت تر است.
دوستدار تو به سعادت تو می اندیشد،
حال آنکه عاشق تو به داشتن تو ..
دوستی بالاتر از عشق است .
سعی کن تا کسی را در دوستی نیازموده ای
عاشقش نشوی ..
ملاک دوستی به رنگ و قد نیست
ملاک دوستی صداقتی است که دوستت در صندوقچه دلش ذخیره کرده است ...
و کلام اخر
دوستی تملک تو بر کسی یا چیزی نیست.
دوستی مثل بوییدن یک سیب است،
بدون آنکه به آن گاز بزنی.
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
آنان که در جستجوی خدا و عبادتش به کلیساها و معابد و مساجد میروند، بسیار نادان و ناهشیار هستند.
اینان کسانی هستند که چشمانشان از دیدن خدا در معمولیترین چیزهای زندگی عاجز و کور است.
زیرا که اگر تو نتوانی خدا را در همسرت و فرزندت پیدا کنی، اگر نتوانی خدا را در گل کوچکی که در باغچه خانهات روئیده است ببینی، اگر نتوانی او را در چشمان زنده و بازیگوش دختر بچهای که به تو سلام میکند بیابی، احمقانه است اگر تصور کنی که میتوانی او را در یک معبد بیابی...!
انسان هوشمند و بینا، تمام هستی را یک معبد میبیند که خدا از گوشه و کنارش فوران میکند.
اوشو
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
3. دنیای او را بشناسید
با شناخت و ملاقات دوستان او، تلاش کنید جزئی از دنیای او شوید؛ اما این کار را به دلیل اینکه میخواهید او را تحت تأثیر قرار دهید انجام ندهید.
شما باید تمایل واقعی داشته باشید تا جزئی از حلقه اجتماعی او شوید، به خصوص اگر همان سرگرمیها و علائق را داشته باشید.
با این حال، اگر فکر میکنید که از دو دنیای متفاوت هستید، او را مجبور نکنید و فقط با خودتان صادق باشید. کارهای دیگری هم هست که میتوانید انجام دهید تا توجه او را جلب کنید.
@rraavvaann
✅🔴لطفا به دیگران وابسته نباشید
در جستجوی خوشبختی نباشید؛ چرا که مانند گرمای خورشید تنها از درون تولید میشود. اگر به بیرون زیبای خویشتن بنگرید، برای همیشه جستجوگری خواهید بود که به دیگران متکی است، از دیگران میرنجد و قربانی سرنوشت یا شانس یا حالات روحی، هوسها، خواستهها و امیال دوستان و غریبههاست.
دیگران قابلکنترل یا پیشبینی نیستند و عمیقترین تجربهی آنها به قانون بیثباتی محکوم است. آنها شما را دوست دارند، شما را فراموش میکنند، مجازات میکنند، جشن میگیرند، شما را میخواهند، علاقهی خود را از دست میدهند، به سمت شما میآیند و از شما دور میشوند.
آنها تخلیهی هیجانی میکنند و سرد و بیروح هستند. گاهی بر سر وعدهی خویش میمانند و گاهی خیر. گاهی حقیقت را میگویند و گاهی نمیتوانند بگویند یا نمیگویند. اینک، تفاوتی ندارد، آنها آزادند، مسئول خوشبختی شما نیستند و هرگز هم نبودهاند؛ پس لطفاً به آنها وابسته نباشید. عزتنفس شما از درون پدیدار میشود و گرمای حضور همواره با شماست.
⚜
@rraavvaann
☑️ روابط خود را تفكيك كنيد و سطوح رابطه را براي خود و ديگران مشخص نماييد. قرار نيست هر جزوه گرفتني يا هر همكاري فراتر از رابطه علمي و حرفه اي باشد.
ظرفيت خود را شناسايي كنيد و حد خود را تعيين نماييد. گاهي اوقات براي افرادي كه حد و مرز را رعايت نمي كنند شائبه هايي ايجاد مي گردد و موجب سوءتفاهم مي شود، اگر براي شما يك رابطه صرفا يك ارتباط حرفه اي است، مستقيما آنرا به ديگران بگوييد. همسر يا فرد خاص زندگي تان حق دارد كه به روابط بيش از اندازه و بي دليل نزديك شما با افراد ديگر حساس باشد.
با روابط بي حصار، به رابطه زناشويي يا بين فردي نزديك خود ضربه وارد ننماييد.
⚜
@rraavvaann
قوانين قهر كردن:
1) حق نداریم به خانواده های هم توهین کنیم.
2) حق نداریم مسائل و مشکلات کهنه رو مطرح کنیم. تو هر دعوا فقط راجع به همون موضوع بحث میکنیم.
3) شام و ناهار نپختن و شام و ناهار نخوردن نداریم. همه اعضا مثل حالت عادی باید برای غذا حاضر باشن.
4) سلام و خداحافظی در هر صورت لازمه.
5) هیچکس حق نداره جای خوابشو عوض کنه.
6) هر کس برای آشتی پیش قدم بشه اون یکی باید براش کادو بخره.
7) حق نداریم اشتباه طرف مقابلو تعمیم بدیم . مثلا عبارت تو همیشه.... ممنوعه. چون اینکار دعوا رو به اوج میرسونه.
8) باید به هم فرصت بدیم که هرکی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت کنه و طرف دیگه هم پنج دقیقه زمان برای پاسخگویی داره و بعد اگه حرفی باقی موند باید به فردا موکول بشه تا سر و ته بحث مشخص باشه.
@rraavvaann
✅نسل جدید به ویژه نسل زیر 30 سال که متولّدین دهۀ 70 به بعد را تشکیل می دهند دچار تغییرات بنیادی در سبک و شیوۀ فکری و زندگی شده اند که این موضوع به تقریب برای تمامی خانواده ها و سایرین قابل درک و دریافت است. این نسل با سرعت به نسبت زیاد از فضای سنتی و سبک زندگی سنتی ای که والدین و بزرگ تر های شان داشتند عبور کرده اند و کم و بیش هیچ کدام از دغدغه های سنتی بزرگان خود را ندارند و به راحتی هر تغییر و تحولی را در جهان مدرن می پذیرند. آنان از اساس در زیست جهانی بسیار متفاوت و حتی متضاد با نسل پیش از خودشان زیست می کنند.
✳️حالا این نسل دربرابر بسیاری از آن چه که نسل گذشته می گوید و می خواهد به طور کامل مقاومت منفی نشان داده و زیر بار هیچ کدام شان نمی روند. منظور از مقاومت منفی نسل جدید این است که این نسل بدون هرگونه درگیری و نزاع فیزیکی با نسل پیش از خود بلکه با قدرت فکری و دانشی خودش بسیاری از ارزش ها و هنجارهای گذشته را زیر سئوال می برد و آن ها را دچار استحاله می کند. نسل جدید یاد گرفته که هر چیزی را تا از فیلتر عقل و علم عبور ندهد به راحتی نپذیرد و در واقع برای پذیرش هر موضوعی استدلال عقلی و علمی می طلبد. بسیاری از خطوط قرمزها و تابوهایی که نسل قدیم به راحتی آن ها را پذیرفته بودند برای نسل جدید دیگر اهمیتی نداشته و خطوط قرمز و تابوهای چندانی را نمی پذیرند. در واقع هر امری که مطابق با عقل و علم باشد برای نسل جدید کم و بیش پذیرفته شده است و و در غیر این صورت نه. چنین روندی را می توان همان عرفی شدن زندگی نسل جدید نیز تلقی نمود که به واسطۀ گسترش مدرنیته شدت و سرعت و عمق بیش تری یافته است.
❇️اعضای نسل جدید دچار "خود فرمان روایی" شده و هر آن چه را که درست و منطقی تشخیص دهند انجام می دهند و این چنین کنش گری های نظری و عملی از سوی آنان ممکن است در تعارض و تضاد با کنش گری های نظری و عملی نسل پیشین باشد که البته برای این نسل هیچ اهمیتی ندارد. نسل جدید مطابق با ارزش ها و هنجارهای خودش بود و باش و زندگی اَش را تنظیم می کند و ذرّه ای دغدغۀ ارزش ها و هنجارهای نسل پیشین را ندارد و طرفه این که آن ها را قبول نداشته و به راحتی به کناری می نهد. در چنین وضعی می توان گفت شاهد گسست نسلی نیز هستیم به گونه ای که دو نسل جدید و قدیم چندان زبان یکدیگر را درک نکرده و توافقات کم تری با هم دارند.از سوی دیگر نسل جدید با مقاومت منفی ای که صورت می دهد در واقع دست به شورش علیه آرمان ها، ارزش ها و باورهای گذشته می زند و بسیار آرام و بی سر و صدا بیش تر شان را زیر سئوال می برد و آنها را استحاله می کند. این استحاله شدن و مقاوت منفی نسل جدید ممکن است از جنبه ای امری منفی و دارای پیامدهای ناگوار برای جامعه باشد که این موضوع البته جای غور و بررسی بیش تر و دقیق تر دارد. اما آن چه که اکنون مورد بحث است بسط و گسترش مقاومت منفی این نسل در برابر اگر نگوییم تمامی میراث به ارث رسیده از گذشتگان و نسل پیشین بلکه در برابر بخش قابل توجهی از آن ها است.
این ها که گفته شد هرگز به این معنا نیست که این نسل واجد هیچ گونه باور، ارزش و هنجاری نیست بلکه دارای باور، هنجار و ارزش خاص خود و مربوط به زیست جهان خودش است که آشکارا با زیست جهان نسل پیشین تفاوت های اساسی و بنیادی دارد. مسأله این است که اگر در گذشته انتقال باورها، ارزش ها، هنجارها و به طور کلی انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر به راحتی و آسانی و بدون کم ترین مقاومتی صورت می گرفت در زمان حاضر چنین نیست و این انتقال فرهنگی بسیار دشوار شده است. وجود چنین مشکلی از آن رو است که نسل پیشین به هر دلیلی نتوانست خود را روزآمد کرده و با هنجارهای نسل جدید منطبق سازد و از آن پوستۀ گذشتۀ خودش به درآید و بپذیرد که زمانه ای دیگر شده است و این نسل را سودای دیگری در سر است.
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽
سلام دوست عزیز🌻
ایا تاحالا به این فکر کردی که هرچه زودتر مدرک تافل و جیآرای رو بگیری و از داشتن مدرکت کلی حالت خوب شه😉
موسسه و آموزشگاه ما در کنار رشد تو هست تا هرآنچه برای موفقیت لازم داری رو در اختیارت بزاره، ما بجای شما توی آزمون شرکت میکنیم نمره قبولی میگیریم و شما مدرک رو دریافت میکنید🌸
ما کنارتیم تا پیشرفت کنی، با ما همراه شو🙂
تماس با این شماره:
۰۹۱۵۷۶۷۲۴۵۵
🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼
✅ تمام بیماری ها از افکار سرچشمه می گیرد، یعنی افکار ما هستند که بیماری ها را تولید می کنند،
مثلا:
سرطان؛ ناشی از نبخشیدن خود و دیگران است،
بیماری قند، به خاطر افسوس گذشته ها را خوردن است،
ام اس: به دلیل عصبانیت طولانی مدت و کینه ورزی است
سردرد؛ انتقاد از خود و ترس،
زکام؛ آشفتگی ذهنی،
درد؛ نیاز به محبت آغوش گرم؛
فشار خون؛ مشکل عاطفی دراز مدتی است که حل نشده،
پس باید ذهنمان را بشوییم،
دیگران را ببخشیم؛
خودمان را ببخشیم؛
بیشتر محبت کنیم؛
کمتر گله و شکایت کنیم؛
بیشتر بخندیم و شاد باشیم...
بدانیم هر کسی در سطح آگاهیش عمل کرده و افکار ما بسیار قدرتمند و اثرگذار هستند
حتی خودمان، گذشته را رها کنیم و لباس شادی به تن کنیم،
و کارهایی را که از عهده انجام آن بر نمی آییم به خدا بسپاریم، تا از بیماری ها رهایی پیدا کنیم..
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
#نکات_آموزشی
دنیا انعکاس باورهای توست؛
شما در زندگی با چیزهایی بیشتر روبرو میشوید که بیشتر به آنها می اندیشید، فقر ، بیماری، روابط ناموفق با همسر و فرزندان، شکست و بسیاری دیگر از ناخواسته ها تنها در اثر تکرار یک فکر خلق میشوند و این هنر خود شماست که آن فکر منفی را شناسایی و با فکر مثبتی جایگزین نمایید.
اگر منتظر تغییر شرایط هستید، انتظار رابطه زیباتر، موفقیتهای بیشتر، ثروت بیشتر، شغلی عالی و درآمدی مناسبتر را میکشید حاصل نمیشود مگر آنکه "شکل فکرتان" را تغییر دهید، اگر هر روز همانگونه فکر میکنید که در گذشته می اندیشید هرگز انتظار نتایج متفاوت تری را نداشته باشید چرا که هر فکر ، هر کلمه، هر احساس شما، دارای ارتعاش و فرکانس مخصوص به خود است و هر ارتعاش نتایج همسان با خود را به شما باز میگرداند.
▪️ارتعاش ناامیدی=شکست
▪️ارتعاش فقر= بدبختی
▪️ارتعاش خیانت=دیدن خیانت
▪️ارتعاش بیماری=جذب بیماری
▪️ارتعاش ترس=استرس
در چه حالت ارتعاشی هستی؟!
همان را به سوی خود جذب میکنی، این را مدام با خودت تکرار کن که من با ارتعاشات اکنون و نه گذشته و نه آینده ام زندگی خود را خلق میکنم، جهان تنها به ارتعاشات اکنون تو پاسخ میدهد، پس هیچ گاه برای شروع تازه دیر نیست، هیچ زندگی از هم نخواهد پاشید اگر برای تغییر شکل فکرت تلاش کنی، باورهایت را تغییر دهی، توکل کنی، به همان خدایی که این جهان بی نظیر را به زیباترین شکل ممکن اداره میکند، باور کنید همه چیز به شما بستگی دارد، شرایط نمیتواند ذره ای بر زندگی شما تاثیر بگذارد مگر خودتان آنها را به عنوان عوامل تاثیر گذار بپذیرید.
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
تا وقتی من هستم،
تو به هیچکس نیاز نداری دوستت داشته باشد!
من عوض تمام ادمهایی که هروز از کنارت رد میشوند،
با عجله بی انکه تو را ببینند
و شاید به تو تنه هم بزنند، دوستت دارم
من جای کارگرهای نیمه کاره ی توی کوچه تان دلم برایت لک میزند، جای همه ی انهایی که تو را نمیشناسند،
جای همه انهایی که تو را می بینند،
جای همه انهایی که نمی بینند،
من جای همه دوستت دارم
من جای انهایی که یک گوشه این دنیا زندگی می کنند و نمی دانند تو دقیقا
"تمام دنیای منی" دوستت دارم!
من جای کودکی که نابینا متولد میشود،
چشم برمیگردانم برای دیدنت!
من عوض تمام ادم های روی زمین دلم برایت تنگمیشود.
من تنهای تنها، جای همه انهایی که دوستت ندارند، میپرستمت. "هیچکس" نمی تواند مثل من،
اینهمه ساده برای کسی دیوانگی کند
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
#تلنگر 📚
اگر نادانها تحقیرمان کردند
ما لبخند بزنیم به سطحی نگریشان
و اعتماد بهنفسمان را تقویت کنیم
اگر تنگ نظران کارمان را بیارزش شمارند
ما مصممتر شویم که داریم کاری میکنیم
که مورد تنگ نظری واقع شده و این خود دستاورد کمی نیست.
گاهی حسادت برخی، مهر تاییدی است بر درستی کارمان...
اگر کجاندیشان دلسردمان کنند ، ما ناامیدی را به مبارزه با امید دعوت کنیم و انگیزهها را مرور میکنیم
اگر اطرافیان بجای همراهی دشمنی کنند
ما خوداتکایی را تمرین کنیم و خوشبین و صبور باشیم.
♨️کانال علوم تربیتی و روانشناسی
@rraavvaann
♨️گروه زندگی ایده آل
@zendegiideaall
پرفورمنس دانشجویان علوم پزشکی تبریز در اعتراض به حملات شیمیایی به دانشآموزان
@rraavvaann