رمانکده شامل بهترین و جدیدترین رمانهای عاشقانه ، پلیسی ، طنز ، ترسناک و تخیلی اختصاصی سایت رمانکده می باشند رو شامل هست سایت رمانکده www.romankade.com 🌐 تبلیغات @f_sogol17
لبامو به دندون کشید . از او جدا شدم
_ دردم میاد حامی آروم تر
باخنده حلقه ی دستش رو دور کمرم تنگ تر کرد آنقدر که مجبور شدم دستامو روی سینه های ورزیدش بزارم .
_ آنقدر دلم میخواد که بخورمت ، نمیدونم چی کنم مارال
موهاشو تو چنگ کشیدم و دماغم رو به دماغش مالیدم .
_ یجوری انجام بده که زنده بمونم .
قبل از اینکه دوباره به لب هام حمله ور بشه گفت
_ قول نمی دم بعد از امشب زنده بمونی .
رمان مارال👇👇👇👇
/channel/+7H7FzA78KJ40M2Nk
_ تو رو خدا ، آمین ، من هنوز بچم . آماده این رفتار ها نیستم .
با نگاهی هیز و بی حیایی که بهم انداخت ناخودآگاه چند قدم عقب رفتم .
_ بچه، که از این هیکلا نداره که جلو همه بندازش بیرون . تو زنمی باید امشب آرومم کنی .
_ اما من ..
با بوسه ی عمیقی که بهم زد نفس تو سینه ام حبس شد و دستشو روی ...
رمان زجر یک ترانه 👇👇👇👇
/channel/+nhOx6xStzqJhNTE0
😍😍 بالاخره جلد دوم رمان بسیار پرطرفدار منتشر شد 😍😍
📌 دانلود رمان عروس خونبس جلد 2
( رمان نفس باش به جانم)
📝 به قلم شایسته نظری
📖 تعداد صفحات : 664
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/09/06/دانلود-رمان-عروس-خونبس-جلد-2/
📌 دانلود مجموعه رمان های زهرا علیپور
با سلام خدمت تمامی کاربرای عزیز سایت و فروشگاه رمانکده تصمیم گرفتم یه حرکت خیلی خفن برای شما عزیزان بزنم اونم اینه که رمان هایی که از یه نویسنده بسیار پرفروش هستن رو در قالب یه پک با اسم همان نویسنده منتشر کنم که با قیمت خیلی کمتر در مجموع همه رمان های این نویسنده هامونو داشته باشید . برای این پک رمان های خانم زهرا علیپور که یکی از محبوبترین نویسنده های سایت رمانکده هستند را آماده کردم . این پک شامل 7 رمان می باشد
1️⃣استاد مسیحی
2️⃣همسر طلبه
3️⃣آقای طلبه و خانم دکتر
4️⃣پرستار بچه مثبت
5️⃣ازدواج جنگی
6️⃣گناه سفید
7️⃣گناهکاران پاک
🌐 www.shop.romankade.com/product/دانلود-مجموعه-رمان-های-زهرا-علیپور/
🌐 www.shop.romankade.com/product/دانلود-مجموعه-رمان-های-زهرا-علیپور/
📍رایگان منتشر شد همین الان دانلودش کنید
📌 دانلود رمان گانگرن
📝 به قلم هاجر ضیاپور
📖 تعداد صفحات : 240
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
حکایت عشق دیرینه میان دو جوان هم خون پسر عمه و دختر دایی که بنا بر مصلحت خانواده و دشمنی برادر بزرگتر دختر با پسر به جدایی منجر میشه و به اجبار به عقد پسرخاله درمیاد
سال ها بعد دوباره سرو کلهی پسرعمهی عاشق پیشه پیدا میشه و تلاشش برای رسیدن به عشق از دست رفته زندگی دختر دایی رو به چالش می کشه
شایان ذکر است این داستان برگرفته از واقعیت می باشد
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/09/02/دانلود-رمان-گانگرن/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌 داستان کوتاه دخترکانی در دور دست
📝 نوشته معصومه تقی لو
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/09/02/داستان-کوتاه-دخترکانی-در-دور-دست/
#داستان_کوتاه
📌 دانلود رمان بعد تاریکی
📝 نویسنده: مظفر تندر
🎬 ژانر: ترسناک فانتزی درام
📖 تعداد صفحات : 741
🌐 www.romankade.com/1403/09/01/دانلود-رمان-بعد-تاریکی/
📌 دانلود رمان نرو سمیه 2
📝 نویسنده: آرزو پناهی
🎬 ژانر: عاشقانه
📖 تعداد صفحات : 633
🌐 www.romankade.com/1403/08/28/دانلود-رمان-نرو-سمیه-2/
📌 دانلود رمان تلاطم یک قلب
📝 نویسنده: زهرا خزائی
🎬 ژانر: عاشقانه
📖 تعداد صفحات : 780
🌐 www.romankade.com/1403/08/25/دانلود-رمان-تلاطم-یک-قلب/
📌 دانلود رمان آنهدونیا
📝 به قلم سدگل
📖 تعداد صفحات : 702
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
در شبی سرد، دراگونوف جوان دختربچهای را در قطار پیدا میکند و با کمک دوست خود شوبین، وی را به پرورشگاه میسپرد اما دیری نمیگذرد که شرایط عوض میشود و وی مجبور به پذیرفتن سرپرستی دختر میشود و
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/08/22/دانلود-رمان-آنهدونیا/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌 دانلود رمان شبی که باران آمد
📝 به قلم آوا موسوی(آوان)
📖 تعداد صفحات : 934
🎭 ژانـــر : عاشقانه،اجتماعی،روانشناسی
———————
✍️ خلاصه:
المیرا چیزهایی میبینه که بقیه قادر نیستند ببینند. چیزهایی میشنوه که بقیه قادر نیستند بشنوند.
المیرا از جنون عبور کرده. همه تنهاش گذاشتند و اون رو داخل آسایشگاه رها کردند. حتی عزیز تریناش هم ازش ناامید شدند، چون اون قرار نیست درمان بشه
باید چیکار کنه؟ اصلا راهی هم برای نجاتش هست؟ شاید قراره تا ابد میون دیوارهای خاکستری آسایشگاه زندانی بمونه
نام رمان: شبی که باران آمد
نویسنده آوا موسوی
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/08/18/دانلود-رمان-شبی-که-باران-آمد/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌 دانلود رمان جادوفش لاجوردی
📝 به قلم زهرا فرمانی
📖 تعداد صفحات : 293
🎭 ژانـــر : فانتزی - عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
دختری از جنس پارچهی آبیرنگ کره زمین! دختری که هر بار سربلند و موفقتر از دنیای وحشتناک سختیها بیرون میآید. دختری که متعلق است به دنیای آسمان اما خودش نمیداند!
دختری که زندگی افراد زیادی به او بستگی دارد و به خاطر این مجبور است قبیله آسمانیاش را با یک قبیله دیگر متحد کند. اسم دختر ما باران است و اسمش ریشه در زندگیاش دارد. و دوستانی دارد که در این راه پر پیج و خم کمکش میکنند.
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/08/16/دانلود-رمان-جادوفش-لاجوردی/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
#خواهرسرگردداودیجزدخترایبازداشتشدهاس.
_ ببخشید قربان ولی بین دخترایی که تن فروشی میکردن و گرفتیم خواهر سرگرد داوودی هم هست.
_ چطور ممکنه امکان نداره! مطمئنی؟
بله قربان بدتر از اینم هست. این خانم همسر آرتا مقدمه!
سرهنگ از پشت میز بلند شد:
_ مقدم؟ دیگه نگو عروس مقدم بزرگه
_ بله قربان مطمئنم قبلا که سرگرد و رسوندم منزل خواهرشون دیدیم.
#ماهان_پرونده به دست وارد اتاق شد و احترام نظامی داد. نگاه سرهنگ میخش شد:
_ از سرگرد داودی چه خبر؟ خواهرشون تهرانن؟
ماهان اخمی کرد: قربان چند لحظه پیش صحبت کردید اتفاقی افتاده چرا از خواهرش میپرسین چیزی شده؟
_ بین دخترایی که گرفتیم کسی با نام و نشان خواهر سرگرد هست.
برق از سر ماهان پرید. وجودش فرو ریخت:
_مطمئنید مهداس؟ خدایا مگه میشه؟
بیارید ببینم.
بدون توجه به مافوق پرونده را روی میز انداخت و دست روی سر گذاشت. در بهت بود مهدایی که از خونه بیرون نمیزد اکنون بین بازداشت شده ها بود.
سرهنگ اشاره ای کرد: برو بیارش.
ماهان همچنان اتاق را دور میزد خشم و نگرانی گریبانش را گرفته بود چطور دختر داییش سر از #خانهفساد در آورده بود؟ آرزو کرد کاش اشتباه باشد.
با باز شدن در نفسش حبس شد خودش بود مهدای بی سر زبان خانواده.
ماهان با دیدنش به سمتش شتافت:
_ اونجا چه غلطی میکردی؟
سیلی محکم به صورتش زد که تعادلش را از دست داد روی صندلی افتاد مهدا گریان و لرزان جواب داد:
_ به خدا نمیدونم اونجا چه خبر بود با دوستم رفتم.
سرهنگ بازوی ماهان را گرفت اما او همچنان عصبی تشر رفت:
_ تو بدون ما بیرون نمی رفتی الان زرنگ شدی مهمونی میری؟ بیچارهات میکنم. مهدا. الان جواب شوهرت و چی بدیم؟
مهدا در خود مچاله شد و لرزید:
_ اون برای من غیرتی نمیشه مگه من براش مهمم؟
غیرید: خفه شو فکر کردی سیب زمینی بی رگه؟
در این حین آرتا بدون در زدن در را به شدت باز کرد دهانش خشک شده بود. رگ گردن متورم و صورتش سرخ شده بود. به سمت مهدا رفت مهدایی که با دیدن حیبتش کپ کرده و میلرزید ایستاد چنان محکم بر صورتش کوبید که اینبار ماهان سپرش شد:
_ رفتی اونجا چه گوهی بخوری؟
رفتی با آبروی من و حاجی بازی کنی؟
توف به روت بیاد بیحیا...
از دست سروان جهید و سیلی دیگر به مهدا زد لبش پاره شد و خون راه افتاد.
_ غلط کردم به خدا نمی دونستم.
_ غلط اضافی هم کردی به کی گفتی رفتی مهمونی؟ ها؟! خدا نابودت کنه میدونی کجا رفتی؟
مهدا هق هق کنان سری جنباند.
سرهنگ نعرهای کشید:
بسه بشنید ببینم من باید بررسی کنم فعلا بشنید آقای محترم.
مهدا دست جلوی دهان گرفته و هق زد آرتا با خشم دست به کمر دور خودش چرخید لبش را جوید و مقابلش نشست.
پاهایش را از شدت خشم تکان تکان میداد:
_ صبر کن ببرمت خونه حالیت میکنم بازی با غرید من چه عواقبی برات داره.
سرهنگ به مهدا نگاه کرد:
_میدونی اون مهمانی که رفتی به چه منظوری بود؟
مهدا لرزان سری جنباند:
_ دخترای جوان و میفروختند به دبی و عمارت. می دونی اگر ما وارد عمل نمیشدیم الان معلوم نبود کدام لنج و کدام خونه مجبور به...
لااله الااللهی گفت و سکوت کرد.
مهدا لرزان به آرتا و ماهان نگاه کرد: به خدا نمی دونستم دوستم گفت مهمونیه منم از لج آرتا رفتم.
آرتا کمی خم شده بود نگاه پر خون و برانش را به مهدا دوخت و برایش خط و نشان کشید.
همان نگاه کافی بود که مهدا قبض روح شود.
_مگه نگفتم نرو؟ به چه حقی رفتی؟ با من لج میکنی؟
بلند شد و غرید:
_ د لامصب باید سر از خونه فساد در بیاری؟
به سمت ماهان چرخید:
اون اسلحه چیه کمرت؟ چرا یه گلوله خالی نکردی تو اون سر پوکش؟ آبرو برام نمونده
رو به سرهنگ کرد:
تکلیف من چیه چکار کنم جناب؟
_ ببرش خونه ولی مراقب باش دیگه سر اینجور جاها در نیاره پنج دقیقه دیر تر رسیده بودیم معلوم نبود چی می شد. بیشتر مراقب باش.
شرمسار سر به زیر شد:
چشم ببخشید.
مچ مهدا را گرفت و از صندلی جدا کرد مهدا با ترس بازوی نیما رو گرفت:
_تو رو خدا تنهام نذار منو میکشه.
نیما با اخم و اشاره سر جواب داد:
_ برو خونه کاری نمیکنه، فعلا خودم عصبیم از دستت.
آرتا باخشم او را بیرون برد: اتفاقا کارش دارم این دفعه کوتاه نمیام.
با ترس و صدای لرزان دستش را فشرد:
نکن میترسم تورو خدا ولم کن.
با همان چهره گر گرفته نگاهش کرد:
_ اتفاقا باید بترسی گوه خوردی رفتی اینجور جایی.
من بهت دست نزدم که بری خودتو وا بدی؟ توف تو روت بیاد خونه تکلیفت و روشن میکنم.
/channel/+HtPZC1VmKsQ4NGZk
/channel/+HtPZC1VmKsQ4NGZk
رمانی پر از کارکترهای
#جذاب_غیرتی_و_کلهخراب
#مافیایی
#پليسی
##عاشقانه_داغ_و_پرخطر
#پارت_واقعی_از_رمان
/channel/+HtPZC1VmKsQ4NGZk
/channel/+HtPZC1VmKsQ4NGZk
مهدا وارد مهمانی ممنوع میشه و اونجا بی آبرو میشه در حالی که در خانواده ی پر نفوذ غیرتی زندگی میکنه
#پارتیواقعی❤️
📌 دانلود رمان آذرخشی میان رگ هایم
📝 به قلم آرمیتا بهاروند
📖 تعداد صفحات : 1108
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/08/13/دانلود-رمان-آذرخشی-میان-رگ-هایم/
رمان:سایه ی خورشید
خلاصه:
امیرعلی کفایت ته تغاری حاج غفور کفایت شبی از سر مستی به سایه رستگار نزدیک میشود و.....
با وجود همسرش دافنه موحد که از او باردار است🫣
و از آنطرف هم آراز آذرمهر مدیرعامل خشن و هات شرکت پارسه دل در گرو عشق سایه دارد
اما سایه به اجبار پدرش مجبور به ازدواج با امیرعلی کفایت میشود
و بعد از تاهلش هم دست از سر او برنمیدارد ودر برابر امیرعلی سینه سپر میکند😍
و یک مثلث عشقی ممنوعه رقم میخورد........
رمانی سراسر هیجان همراه با عاشقانه های هات 🔞🔞❤️
رمانی فول هات و ممنوعه 🔞🔞
عاشقانه ، قصه دلدادگی و مردانه ایستادن
/channel/+pQDbGU2wEbdkOGI8
/channel/+pQDbGU2wEbdkOGI8
/channel/+pQDbGU2wEbdkOGI8
😍😍😍😍 بالاخره جلد دوم رمان رمان بسیار پرطرفدار منتشر شد 😍😍😍😍
📌 دانلود رمان عروس خونبس جلد 2
📝 به قلم شایسته نظری
📖 تعداد صفحات : 664
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
خلاصه :
عروس خونبس و اجبار...
بازهم خونبس...
باز هم اجبار پشت اجبار...
رادمان برای خونخواهی برادر دوقلویش
درست روز عدام قاتلش دست روی تک دختر حاج علی مرد معروف شهر میگذارد.. انتقام چشمانش را کور کرد غافل از اینکه از شخص اشتباهی انتقام میگیرد و دشمن کسی دیگر است... زمانی میفهمد که خیلی دیر شده. تازه متوجه میشود به تک خواهرش تجاوز شده و او بیخبر است... در این بین دختر غصه ما سختی و دردهای زیادی متحمل میشود اما؛ ظهور یک عشق میتواند تمام این سختی ها را کمرنگ کند..
#شایسته نظری
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/09/06/دانلود-رمان-عروس-خونبس-جلد-2/
🌐 https://zarinp.al/652365
🌐 https://zarinp.al/652365
🌐 https://zarinp.al/652365
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
—————————————————
لینک جلد اول این رمان
🌐 www.romankade.com/1403/05/18/دانلود-رمان-عروس-خونبس-و-اجبار/
لبامو به دندون کشید . از او جدا شدم
_ دردم میاد حامی آروم تر
باخنده حلقه ی دستش رو دور کمرم تنگ تر کرد آنقدر که مجبور شدم دستامو روی سینه های ورزیدش بزارم .
_ آنقدر دلم میخواد که بخورمت ، نمیدونم چی کنم مارال
موهاشو تو چنگ کشیدم و دماغم رو به دماغش مالیدم .
_ یجوری انجام بده که زنده بمونم .
قبل از اینکه دوباره به لب هام حمله ور بشه گفت
_ قول نمی دم بعد از امشب زنده .بمونی
رمان مارال👇👇👇👇
/channel/+7H7FzA78KJ40M2Nk
_ تو رو خدا ، آمین ، من هنوز بچم . آماده این رفتار ها نیستم .
با نگاهی هیز و بی حیایی که بهم انداخت ناخودآگاه چند قدم عقب رفتم .
_ بچه، که از این هیکلا نداره که جلو همه بندازش بیرون . تو زنمی باید امشب آرومم کنی .
_ اما من ..
با بوسه ی عمیقی که بهم زد نفس تو سینه ام حبس شد و دستشو روی ...
رمان زجر یک ترانه 👇👇👇👇
/channel/+nhOx6xStzqJhNTE0
🥀رمانکده🥀
رمان های داغ و جنجالی و عاشقانه در کانال زیر
http://t.me/romankade1360
📍رایگان منتشر شد همین الان دانلودش کنید
📌 دانلود رمان گانگرن
📝 به قلم هاجر ضیاپور
📖 تعداد صفحات : 240
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/09/02/دانلود-رمان-گانگرن/
📌 دانلود رمان بعد تاریکی
📝 نویسنده: مظفر تندر
🎬 ژانر: ترسناک فانتزی درام
📖 تعداد صفحات : 741
———————
خلاصه :
داستان من یه داستان معمولی از جن و پری نیست که درش قهرمان داستان دنیا رو از ظلم و ستم پاک کنه. فقط انسانهای احمق میتونند فکر کنند که بدی یه روز تموم میشه و خورشید از میان تاریکی طلوع میکنه. لعنت به چنین ذهنیت خامی که انسان رو تو دنیای خیالات غرق میکنه. بدی حتی اگه از ریشه هم قطع بشه بازم رشد میکنه. نباید منتظر بود تا طبیعت ناجیای رو برای نجات متولد کنه، بلکه باید دست به دعا بود، چون هر لحظه ممکنه شیطانی آفریده شه که موجودیت پست و چرکآلود انسان رو از صفحهی روزگار محو کنه. شخصیت داستان من به تنهایی پا به چنین دنیایی میذاره
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/09/01/دانلود-رمان-بعد-تاریکی/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌 دانلود رمان نرو سمیه 2
📝 نویسنده: آرزو پناهی
🎬 ژانر: عاشقانه
📖 تعداد صفحات : 633
———————
خلاصه :
امیر حسین پسر مغرور تو فضای مجازی عاشق دختری به اسم سمیه میشه . این عشق یه عشق واقعی میشه . ولی متاسفانه قبل ازدواجشون امیر دچار حادثه میشه و فراموشی میگیره . دقیقا روز عقد سمیه حافظش برمیگرده و تنها راه حلی که به ذهنش میرسه راهی کردن سمیه همراه خودشه و ادامه ی ماجرا...
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/08/28/دانلود-رمان-نرو-سمیه-2/
🌐 https://zarinp.al/649700
🌐 https://zarinp.al/649700
🌐 https://zarinp.al/649700
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
🩷🩶💛💜💙🩵💚🤍
جلد اول این رمان رو هم براتون رایگان کردیم که بتونید بخونین و بعدش این جلد رو بخونین :
🌐 www.romankade.com/1403/02/15/دانلود-رمان-نرو-سمیه/
📌 دانلود رمان تلاطم یک قلب
📝 نویسنده: زهرا خزائی
🎬 ژانر: عاشقانه
📖 تعداد صفحات : 780
———————
خلاصه :
مریم دختر شمالی،اهل گیلان که برای تحصیل در رشته ی معماری وارد دانشگاه شیراز میشه…
استاد درس هندسه اش یه پسر ۳۰ ساله است که چشمش مریم رو میگیره و هر روز باهاش کل میندازه و این کل کل ها کم کم روزنه ی عشق رو تو دلشون پرورش میده اما….
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/08/25/دانلود-رمان-تلاطم-یک-قلب/
🌐 https://zarinp.al/492963
🌐 https://zarinp.al/492963
🌐 https://zarinp.al/492963
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
/channel/baregeran
✨✨✨✨✨✨
یک سوپخوریِ سفید از کابینت بیرون میآورم و چند ملاقه سوپ توی آن میریزم. روی آن را با کمی جعفری تزئین میکنم. ظرف را توی سینی میگذارم و بعد به سمتِ درِ تراس میروم.
صبح به شرکت نیامده بود، و وقتی که دلیلش را از منشیاش جویا شدم، فهمیدم که سرما خورده. خانمِ نیازی میگفت که صدایش پشت خط خیلی گرفته بوده.
درِ تراس را باز میکنم و وارد تراس میشوم. لرز بدی توی تنم مینشیند و یک لحظه فکر میکنم که بهتر بود از درِ اصلیِ خانهاش وارد میشدم. سرما اجازهی فکر کردن نمیدهد و سریع با انگشت به در شیشهای تراسِ او میکوبم.
حدوداً یک دقیقهای طول میکشد تا پرده را کنار بزند و در را باز کند. موهایش بههم ریخته و چهرهاش در هم است. دستمال کاغذی را توی دستش پنهان میکند و با یک صدایی که حالا مثل صدای ارواحِ خبیثه شده، میگوید:
ــ «سلام.»
حواسم را به او جمع میکنم که یک تیشرت نازکِ سفید و یک شلوار راحتی پوشیده. چرا فکر میکردم که او حتی شبها با کت و شلوار میخوابد؟
+ «سلام، بهتری؟ از خانم نیازی شنیدم مریض شدی. واسه خودم سوپ درست کرده بودم، گفتم واسه تو هم بیارم.»
تند تند و پشتسر هم جملات را میگویم و بعد کاسه را سمتش میگیرم. لبخند میزند، دستش را دراز میکند سمت کاسه و بعدِ گرفتنش از جلوی در کنار میرود.
ــ «دستت درد نکنه، بیا تو...»
+ «نه دیگه مریضی، مزاحمت نمیشم.»
برمیگردم که به سمت درِ تراسِ خانهی خودم بروم که او دستم را میگیرد. یک لبخند خبیث روی لبهایش شکل بسته وقتی که میگوید:
ــ «بیا تو، احتمالاً قراره بعد از خوردن سوپ حالم بدتر بشه.»
حتی در این حال هم دست از سر من برنمیدارد، نگاهِ حرصیام را میدوزم به خندهاش و بعد داخل میروم. روی مبلِ جلوی در مینشینم و میبینم که او به سمت آشپزخانه میرود. یک لحظه برمیگردد رو به من و میپرسد:
ــ «خودت خوردی؟»
+ «نه ولی خونه گذاشتم برای خودم.»
سرش را تکان میدهد و به آشپزخانه میرود. نگاهم در خانه میچرخد و مینشیند روی کتابِ سعدی. که روی یک صفحه باز مانده. دلم میخواهد ببینم در حال خواندن کدام شعر بوده، که با دو بشقاب از آشپزخانه بیرون میآید. یکی از بشقابها را سمت من میگیرد...
+ «گفتم که من خونه دارم، برای تو آورده بودم.»
بیحرف همچنان بشقاب را به سمت من گرفته. بشقاب را از دستش میگیرم و زیر لب تشکر میکنم.
مینشیند روی صندلی کنار من و مشغول خوردن سوپ میشود. نگاهم را میدوزم به چهرهاش و منتظرِ واکنشش میمانم. سرش بالا میآید و توی نگاهِ خیرهام میگوید:
ــ «چرا نمیخوری؟»
از خیرِ نظر دادن او میگذرم و شروع به خوردن میکنم. حواسم هنوز پیش آن کتابِ سعدیِ روی میز مانده. یک لحظه دلم میخواهد کتابش را از او قرض بگیرم.
+ «میگم حالا که اومدم عیادت...»
سرش را بالا میآورد و منتظر ادامهی حرفم میماند.
+ «میشه این کتاب سعدی رو ازت قرض بگیرم؟»
نگاهش را دوباره برمیگرداند به بشقاب و میبینم که نگاهش خندان میشود.
ــ «اتفاقا الان داشتم یه شعر راجعبه عیادت میخوندم.»
چشمهایش را یک جور عجیبی میدوزد به صورتم و تمام تنم یخ میزند.
ــ «شنیدمت که نظر میکنی به حالِ ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظارِ عیادت...»
همانطور به چشمهایم خیره شده، و میدانم که دارد سربه سرم میگذارد. اما نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم که دلم از آن لحنِ عجیبش نلزرد...
✨✨✨✨✨✨
/channel/baregeran
ونوس بعد از کشته شدن پدرش همراه پدربزرگش به ایران برمیگرده و تنها شرطش برای تهران موندن اینه که بره خونه قبلیشون زندگی کنه. اما نمیدونه که پسرعموش قراره، بهخاطر پدربزرگش، واحد بغلیش زندگی کنه تا مراقب ونوس باشه. پسرعمویی که ونوس در بچگی عاشقش بوده و حالا همسایهشه.
/channel/baregeran
📌 دانلود رمان آنهدونیا
📝 به قلم سدگل
📖 تعداد صفحات : 702
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/08/22/دانلود-رمان-آنهدونیا/
📌 دانلود رمان شبی که باران آمد
📝 به قلم آوا موسوی(آوان)
📖 تعداد صفحات : 934
🎭 ژانـــر : عاشقانه،اجتماعی،روانشناسی
🌐 www.romankade.com/1403/08/18/دانلود-رمان-شبی-که-باران-آمد/
📌 دانلود رمان جادوفش لاجوردی
📝 به قلم زهرا فرمانی
📖 تعداد صفحات : 293
🎭 ژانـــر : فانتزی - عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/08/16/دانلود-رمان-جادوفش-لاجوردی/
📌 دانلود رمان آذرخشی میان رگ هایم
📝 به قلم آرمیتا بهاروند
📖 تعداد صفحات : 1108
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
من آرمیتا دختری که هیچوقت محبت ندیدم، ولی با باز شدن پام توی شرکت آذرخش همچی تغییر کرد. درست مثل آذرخش زد وسط زندگیم و همچی از این رو به اون رو شد.
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/08/13/دانلود-رمان-آذرخشی-میان-رگ-هایم/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
مردانگی آراز دیدن داره😍😍
اگه دنبال یه رمان هات ،عاشقانه و واقعی بودی اما پیدا نمیکردی پس سریع جوین شو👍👍👍
/channel/+pQDbGU2wEbdkOGI8
📌داستان کوتاه اشک آخر
📝 نوشته لیدا صبوری
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/08/12/داستان-کوتاه-اشک-آخر/
#داستان_کوتاه
📌 دانلود رمان گانگرن
📝 به قلم یزدانی و
📖 تعداد صفحات : 240
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
حکایت عشق دیرینه میان دو جوان هم خون پسر عمه د و دختر دایی که بنا بر مصلحت خانواده و دشمنی برادر بزدگتر دختر به جدایی منجر میشه و به اجبار به عقد پسرخاله درمیاد
چند سال بعد دوباره سرو کلهی پسرعمهی عاشق پیدا میشه و تلاشش برای رسیدن به عشق از دست رفته
در ضمن برگرفته از واقعیت هست
مو به مو و من هیچ دخل و تصرفی درش نداشتم
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/08/11/دانلود-رمان-گانگرن/
🌐 https://zarinp.al/644458
🌐 https://zarinp.al/644458
🌐 https://zarinp.al/644458
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux