✔ اطلاع رسانی در حوزه ی کتاب،مقاله،همایش،سمینار،کنفرانس،کارگاه و ... ✔ارتباط با مدیر::09111311577 @morteza_parvizi http://Www.Instagram.com/rokhsarezaban : اینستاگرام rokhsarezaban.ir وبگاه rokhsarpub.com
👆در این آهنگ، خواننده تاجیکی انگلیسی زبان، کلمات ( العالم، احلی، الحب،نعیش، الثانیه و...) را با غلظت کافی و صحیح تلفظ میکند که بدون تسلط بر زبان عربی و توانایی مکالمه آنهم به صورت موسیقی و اجرای زنده ممکن نیست!؟
در پایان، علاقهمندان میتوانند با مقایسهی شیوه خواندن همین ترانه(نسینی الدنیا)، توسط خواننده تاجیکی حاضر (یاسمین)و راغب علامه لبنانی(مجری) و مهدی یراحی اهوازی -که هر سه در یوتیوب قایل دسترسی است- به تفاوتهای آنها با توجه به مطالب پیشگفته پی ببرند.
م.پرویزی
#مقاله
متن کامل مقاله «مطالعه عشق از منظر روانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه و زبانشناسی ارائه یک نظریه ترکیبی» اثر دکتر اسحاق قیصریان و همکاران
@Langture
آلبوم:ققنوس در باران
شعر:فراقی (چه بی تابانه میخواهمت)
مجموعه:دشنه در دیس
شعر و صدای: #احمد_شاملو
موسیقی #مرتضی_حنانه🍒🔥
📑 نوروساینس و زبان اشاره، سیده فائزه فاضلیان (۱۳۹۸)
#مقاله
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱ امرداد سالروز درگذشت جعفر شِعار
(زاده ۱۲ اردیبهشت ۱۳۰۴ تبریز -- درگذشته ۱ امرداد ۱۳۸۰ تهران) پژوهشگر ادبی، مصحح و مترجم
تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی ادبیات فارسی و کارشناسی زبان فرانسه، در دانشگاه تبریز به پایان رساند و به تدریس در دبیرستانها مشغول شد. در سال ۱۳۳۵ در تهران به تحصیلاتش در ادبیات فارسی ادامه داد و در ۱۳۴۲ درجه دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت. وی به مدت ۶ سال با سازمان لغتنامه دهخدا همکاری کرد و همزمان در دانشگاه تربیت معلم تدریس میکرد و پس از انقلاب، به ریاست آن دانشگاه منصوب شد.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان و فرهیختگان است.
مدارج و مشاغل:
۶ سال عضویت در سازمان لغتنامه دهخدا.
استادی دانشگاه تربیت معلم تهران پس از سالها تدریس در دانشگاه تهران و دانشسرای عالی.
همکاری با مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
عضو مرکز تحقیقات علمی آسیا و آفریقا (ICANA).
ادامه برگزاری مجالس آموزش قرآن پدرش یوسف شعار در تبریز و ادامه آن در تهران، به مدت ۵۵ سال.
آثار:
گفتارهای دستوری (همراه با دکتر خسرو فرشیدورد و دکتر اسماعیل حاکمی والا).
فرهنگ املایی (شیوه خط معیار).
فرهنگواره اخلاق در قرآن.
نگرشی در آیات قرآن، ۲ جلد.
راهنمای زبان عربی.
تاریخ ادبیات عرب.
المَنهَج، شعر و نثر عربی.
سفرنامه ابن حوقل.
حمزهنامه، قصه حمزه امیرالمؤمنین.
ترجمه تاریخ یمینی.
تاریخ بناکتی.
سیاستنامه.
أغراض السیاسة فی أعراضِ الریاسة.
تحلیل سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی.
دیوان شعر رودکی.
دیوان حکیم ناصرخسرو.
تاریخ پیامبران و شاهان.
آیین شهرداری در قرن هفتم.
گزیدههای ادب فارسی (نشر قطره).
گزیده غمنامه رستم و سهراب
گزیده رزمنامه رستم و اسفندیار.
گزیده اشعار رودکی.
گزیده سیاستنامه.
گزیده اشعار کسایی مروزی.
گزیده تاریخ بلعمی.
گزیده تاریخ جهانگشای جوینی.
گزیده اشعار صائب تبریزی.
گزیده قصاید سعدی شیرازی.
گزیده سفرنامه ناصرخسرو.
گزیده اشعار سنایی (نشر علمی).
شاهکارهای ادبیات فارسی (انتشارات امیرکبیر).
۶ عنوان برگزیده جوامعالحکایات، سیاستنامه، سندبادنامه، اسرارالتوحید، قصاید سعدی، راحةالصدور.
۶ عنوان گزینههای اشعار کسایی مروزی، رودکی، خاقانی، مقامات حمیدی، تاریخ بلعمی، ناصرخسرو.
جوامع الحکایات و لوامع الروایات
بخش تاریخ ایران و اسلام، بخش تاریخ خلفا و نیز گزیده جوامعالحکایات.
🆔
/channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#جعفر_شعار
دچار باید بود...
احمدرضا احمدی
من خودم را پوشیدم
فصل نبود
در لباس بیفصل
من ترا سرتاسر نبودم
من تو بودم
من ترا خوب گفتم
که گلهای شمعدانی را پوشیدم.
اتاق من دیگر سفید است
گلدان اکنون خالی است
مرا دوست بدار
گلدان گل میدهد
اتاق سفیدتر میشود
مرا دوست بدار
گلدان گل میدهد
اتاق سفیدتر میشود
مرا دوست بدار.
@DOCCHHAARR
یغمای جندقی از کوشندگان سرهنویسی در نثر پارسی بود، تلاشی که شهمرادان رازی آن را نوشتن به «دری ویژه» میخواند و کیکاوس زیاری نامش را «پارسی مطلق» و بهاالدین بغدادکی به آن «نثری از عربیت خالی» میگفتند، طالبوف به آن «فارسی تمیز»، کسروی «زبان پاک» و حکمت «پارسی نغز» مینامیدندش.
«سام گیوراد»
@Xlinguistics
"نقش و جایگاه زبان در شعر معاصر ایران"
#كاووس_حسنلی
#یک
با ظهور نیما و طرح تازهای كه او در شعرِ فارسی افکند، جریان شعر فارسی در مسیر تازهای راه یافت و انواع جدیدی از شعر فارسی پدید آمد. نیما راهی تازه را به شاعران پس از خود نشان داد تا آنان، هر یك به فراخورِ استعداد، توانایی و ذوق خویش از آن راه، دنیاهای تازهای را تجربه كند.
زبان به عنوان یكی از بنیادیترین ابزارهای بیانی، در كانونِ توجه برخی از شاعران معاصر ایران قرار گرفت و در نزد آنان "زبانورزی" هدفِ اساسی شعر قلمداد شد. این بخش از شعر امروز ایران با تأكید بر تكنیك، پرهیز از استعارهپردازی و تزیینگرایی و فاصلهگیری از ادبیت در شعر، تلاش میكند تا شعری كاملن متفاوت باشد و راهی تازه را برگشاید و بازنماید. اما پافشاری مداوم شیفتگان "شعرِ زبانگرا" بر نحوشكنیهای پی در پی، زمینهی سوءِتفاهمی گزنده را برای بسیاری از نوآمدگان امروز فراهم آورده است و آن سوءتفاهم گزنده این است كه به جای آن كه شعر را یك آفرینش هنری گمان كنند، آن را تا حد یك پدیدهی فنی پایین میآورند.
جهت گیری عمومی شعر کلاسیک فارسی به سوی زبان و بیانی فاخر و رسمی است و بسیاری از واژهها و ساختهای زبانی را به جرم "غیرشاعرانه بودن" به خود راه نمیدهد. به همین دلیل، از بیان طبیعی و منطق معمول كلام فاصله گرفته است. تنگنای وزن و قافیه نیز در افزایش این فاصله سهم زیادی دارد. ما از قلههای سرافراز و غرورآفرین شعر فارسی كه بگذریم، انبوه شاعرانِ مقلد را میبینیم كه یا درك شایستهای از زمانِ خویش نداشتهاند یا آن چه که آن روز پنداشتهاند، با شرایط امروزِ جامعهی ما و با زیبایی شناسی معاصر سازگاری ندارد.
البته روشن است كه "نو و معاصر بودن یك اثر - شعر- مشروط به درك موقعیتهای زمانی - مكانی و اشراف بر پدیدهها و عناصری است كه به این زمان و مكان و به "این جا" و "اكنون" مربوط میشود. بدین ترتیب استعاره، تمثیل، عاطفه، تخیل و از منشور همین ادراك میگذرند. با این حال معاصر بودن یك اثر صرفن در پیوند با القای مفهوم یا تصویر یك مضمون سیاسی - اجتماعی كه فرضن كاركردی مثبت دارد، نیست. بلكه افزون بر آن حضور جدیدی در عرصهی زبان باعث میشود كه میزان نو و معاصر بودن یك اثر تا حدی روشن شود. یافتههای حسی شاعر از مضامین ِِ همه زمانی مانند عشق، مرگ و اگر بر بستر زمان و مكان و زبان متحول "شكل" نگیرد، چه گونه میتواند نو و معاصر نامیده شود؟"
نیما راهی تازه را به شاعران پس از خود نشان داد تا هریك متناسب با استعداد، توانایی و ذوق خویش با عبور از آن راه دنیاهای تازهای را تجربه كنند و در مسیرهای جدیدی پیش بروند. مهدی اخوانثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، یدالله رؤیایی، نادر نادرپور و هریك به گونهای از تجربههای نیما بهره بردند و فضای شعر معاصر را گسترش دادند و كسانی كه نیما را بزرگ میدارند و ارزشهای رفتاری او را در شاعری می ستایند، ولی ضرورت و گسترهی تحولات را در همان پیشنهادهای نیما محدود میكنند، تفاوت چندانی با سنت گرایان زمانِ نیما ندارند. شرایط اجتماعی هر دوره هنر و ادبیاتِ خاص خود را میطلبد و شرایط ویژهی زمان نیما تا امروز بسیار تفاوت كرده است. پس امروز نیز هنر و ادبیاتِ امروز را میطلبد.
كوششهای پیگیرانهی نیما، همواره درجهتی بود كه بتواند همچنان كه مسیر تماشای خود را تغییر داده است، مسیرِ تماشای دیگر شاعران را نیز تغییر دهد و آنان را در آفرینشهای ادبی، از تكرار تجربههای پیشینیان بازدارد. نیما هوشیارانه از دنیای ذهنی گذشته فاصله گرفت و خود را غرق در عینیتهای دنیای پیرامون خود كرد. و از راهِ همین نگاهِ نو بود كه توانست با شهود هنرمندانه و حلول صمیمانه در ذات پدیدهها به دریافتهایی تازه دست یابد و آنها را به شایستگی بر زبان قلم آورد. او دیگران را نیز به همین درنگِ درونی و خلوتِ شاعرانه فرا میخواند تا لذت مكاشفهی هنری را به آنها بچشاند.
سخن سرایان توانا و پویا همواره در پی آفرینشِ تازگی و زیباییاند، اندیشههای تازه اگرچه ممكن است در قالب زبانِ معمول هم گفتنی و دریافتنی باشند، امّا راست آن است كه به سختی میتوان اندیشههای تازه را بدون هیچ تازگی در زبان، به شایستگی تمام بازگفت.
هرگاه بدون ماجراجویی و حادثه سازی در زبان و بدون به هم ریختن و شكستن هنجارها، تنها، برای بازگویی مطلبی سخن برانیم، از امكاناتِ رسمی و نخستین زبان بهره بردهایم. در این كاربرد، زبان، تنها، وسیلهای شده است برای بیانِ مقصود، و در چنین صورتی خود را، از امكانات نهفته و كاركردهای هنری زبان محروم كردهایم و متأسفانه بخش مهمی از شعر گذشته و معاصر ما دچار همین محرومیت است.
قافیه چشمانت
ردیف میکند غزل عاشقی را.
#مهر
🌿
مرا سفر به کجا میبرد؟
کجا نشان قدم، ناتمام خواهد ماند
و بند کفش به انگشتهای نرمِ فراغت
گشوده خواهد شد؟
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بیخیال نشستن
#سهراب_سپهری
✨✨❤️✨✨
@razeeeshgh
🌹🌹
🔵انجمن علمی زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری انجمن علمی علوم کامپیوتر دانشگاه فردوسی و انجمنهای علمی علوم انسانی دیجیتال دانشگاه شیراز و زبانشناسی دانشگاه الزهرا برگزار میکند:
💻 پویش زبانشناسی رایانشی - نشست چهارم:
"مقدمهای بر پایتون برای پردازش زبان" 🗣⚙️
👨🏻💻ارائه دهنده: آقای امیرمسعود ایروانی (کاندید دکتری زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد)
در این نشست زبان برنامهنویسی پایتون و موارد ضروری آن برای پردازش متن، از متغیر و دادهساختارهای پایتون گرفته تا دستکاری رشتهها با عبارات منظم (RegEx) و کتابخانههای رایج پردازش متن معرفی میشوند.
📚⚙️📚⚙️📚
📆سهشنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۴
⏰ساعت ۲۰.۳۰- ۲۲ شب
✅برگزاری برخط در پلتفرم ادوبی
دریافت لینک از طریق:
@Rayhaneh_Ahmadi
#پایتون
#زبانشناسی
#پردازش_متن
#انجمن_زبانشناسی
#زبانشناسی_رایانشی
#پردازش_زبان_طبیعی
#دانشگاه_فردوسی_مشهد
#python
#linguistics
#text_processing
#linguistics_FUM
#computational_linguistics
#natural_language_processing
@SSAFUM
@LAH_FUM
@dhc_shirazu
@Linguistics_FUM
@alzahralinguistics
✳️ حافظ و ویکتور هوگو
چندی قبل در روزنامهٔ «تریبون دو ژنو» که یکی از چهار روزنامهٔ بزرگ یومیّهٔ شهر ژنو است مقالهای انتشار یافت بدین مضمون:
«دوستداران شعر و کسانیکه ویکتور هوگو را شایستهٔ تقدیر و تحسین میدانند این ابیات مشهور را که در منظومهٔ «بوز خفته»۱ در کتاب معروف ویکتور هوگو موسوم به «افسانهٔ قرون آمده خوانده و چهبسا که در حفظ دارند۲:
«روت بیحرکت و با دیدگانی که در زیر نقاب نیمباز بود بهخود میگفت کدام خدایی و کدام دستی که در تابستان ابدیّت بهخرمن کردن مشغول است در حال رفتن و با بیاعتنایی این داس زرّین را در مزرعهٔ ستارگان انداخته است»
و نکتهای که موضوع این سطور میباشد این است که از لوئی بویه دوسال پیش از آنکه منظومهٔ «بوز خفته» انتشار یابد در مجلّهٔ «آرتیست» (هنرمند) در شمارهٔ اوّل ماه مارس سال ۱۸۵۷ بهعنوان «بوگولیك» (اشعار چوپانی) قطعهای انتشار یافت که دو بند زیر از آن است:
هنگامیکه مانند خوشهای از گندم رسیده
ستارگان خرماییرنگ
صفحات دورافتادهٔ
آسمان تیره و تار را میپوشانند
و شب مانند زن سیهپوستی
که بهخرمن کردن مشغول باشد
و بهجای داس هلال ماه را
در دست داشته باشد براه میافتد
انسان با دیدن این اشعار از خود میپرسد که آیا ویکتور هوگو این قطعه را دیده بوده است؟ اینهم باز یك سرّ و یك معمّا. راقم این سطور پس از مطالعهٔ مقاله شرحی به روزنامه نوشت مبنی بر اینکه پانصدسال قبل از ویکتور هوگو و لوئی بویه، شاعر بزرگ ایران حافظ شیرازی غزلی گفته که بسیاری از ایرانیهای باسواد از حفظ دارند. در مطلع آن غزل این بیت را آورده که عیناً همان مضمون شعر دو شاعر فرانسوی است.
مزرع سبز فلك دیدم و داس مه نو
یادم از کشتهٔ خویش آمد و هنگام درو
شرح مزبور در روزنامهٔ «تریبون دو ژنو» به چاپ رسید و ترجمهٔ جملهای که در اینباب در روزنامه مندرج است از اینقرار میباشد:
«شاید خوانندگان روزنامهٔ «تریبون دو ژنو» علاقمند باشند بدانند که پنج قرن قبل از ویکتور هوگو و بویه، شاعر معروف ایران شمسالدّین محمّد حافظ که ما او را بهمناسبت فصاحت و بلاغت عجیبی که دارد لسانالغیب مینامیم و در سال ۱۳۸۸ و یا ۱۳۸۹ میلادی در شیراز وفات نموده و مزار او در آن شهر زیارتگاه هموطنانش میباشد غزل معروفی دارد که مطلع آن کاملاً بههمین مضمون ویکتور هوگو و بویه میباشد و ترجمهٔ فرانسوی آن از اینقرار است (در اینجا ترجمهٔ بیت داده شده است) و حالا باید به این نتیجه برسم که همانطور که گفتهاند اوّلاً نور معرفت از مشرقزمین میتابد۳ و ثانیاً در زیر آسمان هیچ چیز تازه و بیسابقهای وجود ندارد۴.
#محمدعلی_جمالزاده
تیرماه ۱۳۳۶
🔹🔹🔹
۱ )- از اشخاصی است که اسمش در تورات آمده و زوجهاش موسوم به روت بوده است و قضیّه آنها در کتاب مقدّس تورات مسطور است.
۲ )- این دوبیت از حیث فصاحت به پایهایست که ترجمهٔ آن (آنهم با قلم آلکن چون من آدمی که با شعر سروکاری ندارم) بطوریکه با متن فرانسوی لااقل تا اندازهای قابل مقایسه باشد غیرمقدور است و طبع بلندی مانند طبع قاآنی لازم است که از عهدهٔ این کار برآید.
۳ )- اشاره به اصطلاح لاتینی معروف است که «نور از مشرق است».
۴ )- اشاره به این جملهٔ معروف است که گویا در تورات آمده «در زیر خورشید هیچ چیز تازهای نیست».
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشتهٔ خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت با اینهمه از سابقه نومید مشو
گر روی پاك و مجرّد چو مسیحا به فلك
از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
تکیه بر اختر شبدزد مکن کاین عیّار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
گوشوار زر و لعل ارچه گران دارد گوش
دور خوبی گذران است نصیحت بشنو
چشم بد دور ز خال تو که در عرصهٔ حسن
بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشهٔ پروین به دو جو
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز و برو
#حافظ
/channel/amirnormohamadi1976
عشقت رسد به فریاد...
مارینا_آبراموویچ (Marina_Abramovic)
هنرمند اهل یوگسلاوی، یکی از مشهورترین چهره های جهانی در هنر اجرا (Performance Art) می باشد که لقب "مادر هنر پرفورمنس" را به او دادهاند.
در سال 2010 "مارينا" در موزه هنرهای مدرن نيويورک پرفورمنسی را به نام هنرمند حاضر است، اجرا میکند. او مدتها روی یک صندلی مینشیند، تا با مخاطبان ارتباط چشمی و بیکلام برقرار کند.
حضور اولای (Ulay) كه سالها زوج عاطفی و هنرى "مارينا" بود، يكى از جذاب ترين رويارويىهاى هنرى را رقم زد. آنچنان که مارينا گریست.
پارههای غزل حافظ
با صدای شاملو
انتخاب و تدوین : علیرضا سیف
#ادبیات #پرفورمنس
🪶«از رند حافظ تا کولی سیمین»
"بخش دوم"
کولی! به حرمت بودن باید ترانه بخوانی
شاید پیام حضوری تا گوشها برسانی
(بهبهانی، ۶۶۳:۱۳۸۴)
▫️کولی در شعر سیمین بهبهانی هویتی مشابه رند حافظ دارد. در شعر امروز ایران بانوی غزل، سیمین بهبهانی هم در مجموعهٔ دشت ارژن و کولیوارهها سمبلی تازه میآفریند و واژهای کهنه را بار معنایی نو میدهد و چون رند حافظ، تصویری متناقضنما و پارادوکسی از او به دست میدهد. کولیوارهها مجموعهٔ شانزده غزل است که به ترتیب کولی وارهٔ (۱) تا (۱۶) نام گرفتهاند. این غزلها فرمی تازه در عرصهٔ غزل معاصر به حساب میآیند.
واژهٔ کولی هم، همچون واژهٔ رند سربرآورده از فضای متون کهن با بار منفی است.
📜 کولی در لغتنامهٔ دهخدا اینگونه تعریف شده است: لولی نام گروهی صحرانشین که در ایران کارشان فروختن سبد و فالگیری و احیاناً دزدی است. مجازاً زن بیشرم بسیار فریاد، سلیطه. کولیگری در تداول عامه یعنی داد و بیداد راه انداختن، پررویی کردن و فحش دادن.
آنچه در ریشهٔ هر دو واژه مشترک است؛ خارج بودن از حدود ترسیم شده و سرکش و عاصی بودن است؛ همین ویژگی دو شاعر را بر آن میدارد که شخصیت محبوب خود را که تصویری از خویشتن در آیینه است؛ رند و کولی بنامند که سر به هر چیزی فرو نمیآورد و فرشتهخو نیست بلکه در این عالم زمینی آدم است و از آدمیت هم عصیان و سرکشی و آزادی را پیشهٔ خود کرده است.
رندی یعنی پایبند نبودن به ارزشها و عرف رفتار اجتماعی، سرکشی نسبت به راه و رسم همگانی، شکستن حدود شرع و عرف، خراباتیگری و میخوارگی و بیبندوباری. (آشوری، ۱۳۸۱: ۲۹۲)
کولی سیمین هم نمیخواهد به قواعد و الگوهای پیشساخته گردن نهد و از اسارتپذیری دوری میکند. کولی در این عالم غریب است و اگر چه اعصار تیرهٔ دیرین، تن کولی را در خود فشرده و وجود او را مانند نقشی در سنگواره حبس کرده و به گوشهٔ انزوا رانده است و جور قرون گذشته در استخوان کولی رخنه کرده و تبدیل به دملی شده که جز با نشتر زمانه، سامان نمیپذیرد (بهبهانی، ۱۳۸۴: ۶۶۴)، اما کولی به حرمت بودن ترانه میخواند و حضورش را فریاد میزند و در پی یافتن جایگاه انسانی و اجتماعی شایستهای برای خویش است.
⚜ کولی زنی تنهاست؛ به این دلیل که قواعد و الگوهای تحمیلی سامانهٔ مردسالار را برنمیتابد و آن را به چیزی نمیخرد و تن و جانش از قید آن آزاد است. کولی همزاد طبیعت است و با قدمهایش دشت بیدار میشود (همان: ۶۴۱). کولی عاشق میشود، عاشق «سوار» و به او عشق میورزد؛ اما «سوار»، مرد وفادار به کولی نیست؛ میرود و او را تنها میگذارد؛ حتی یک تار موی او را با خود نمیبرد (همان: ۶۴۴) با این حال تن استوار کولی چون مادیان «کهر» است. (همان: ۶۴۹)؛ استقامت میکند و تسلیم نمیشود. او مانند غزالان خانگی نیست که «بندی خواجه» باشد؛ «آهوی دشت» است که تنش از بند دام آزاد است و اسارت و در حاشیه بودن را نمیپذیرد.
چون غزالان خانگی بندی خواجه نیستی
جان آهوی دشت را الفتی با حصار نیست
↩️ در ادامه، مانند عاشقی پاکباخته، به رقص و هایوهو میپردازد و گلی میچیند و نثار پای سوار میکند و از سر ادب به فرمان سوار، هر چه که باشد گوش میدهد. (بهفر، ۱۳۸۳: ۶۵۹)
در واقع کولی در شعر سیمین استعاره از زنی است که از سرسپردگی، ضعف، ظلمپذیری، خانهنشینی و تسلیم بیزار است و از سوار (مرد رؤیاهای دختر ایرانی) حقوق انسانی، آزادی، عشقی پاک و دو سویه را مطالبه میکند. زنی است که باورهای مردسالارانه و نادرستی که در طول قرون، جامعه برای به حاشیه راندن زن ساخته است را قبول نمیکند. باورهایی که شنیدن صدای زن را گناه میداند و عاشق شدن را تنها برای مردان روا میدارد و زن را به سکوت و خاموشی توصیه میکند. کولی مقابل این باورها میایستد، صدایش را بلند میکند؛ آواز میخواند؛ عاشق میشود؛ عشقش را بیان میکند و برای نشان دادن حضورش فریاد میزند. (قاسمی، خراسانی، ۱۳۹۶: ۶۷)
گردآوری:
🗓 ۲۸ تیر ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ منابع مورد بررسی:
➖تعامل و تقابل استعارههای مفهومی «زن» و «مرد» در شعر سیمین بهبهانی. زهرا قاسمی، محبوبه خراسانی، فصلنامهٔ علمی-تخصصی مطالعات زبان و ادبیات غنایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجفآباد، سال هفتم، ش ۲۴، پاییز ۱۳۹۶:
۱) مجموعه اشعار بهبهانی، تهران: نگاه ۱۳۸۴.
۲) گذری بر عاشقانههای سیمین بهبهانی، مهری بهفر، زنی با دامنی شعر (جشننامه سیمین بهبهانی) به کوشش علی دهباشی، تهران: نگاه، ۱۳۸۳.
➖از رند حافظ تا کولی سیمین، مریم حسینی، نشریه حافظ، ش ۵۴، شهریور ۱۳۸۷. صص ۳۵-۳۸:
۱) عرفان و رندی در شعر حافظ، داریوش آشوری، نشر مرکز، چاپ سوم ۱۳۸۱.
/channel/amirnormohamadi1976
و عبور تو
اندوه غبار را بر شیشه های خیابانی رسم می کند.
اگر چه چنان رودی بر سنگ می شکنیم
و مدام فرو میریزیم
و قطرات ما
بیرون از رودخانه،نفس زنان
بر صخره های تفتیده بخار می شوند
بخار نازکی از آه
که از کف ابرها به دریا خواهد ریخت
ما پیروز می شویم.
شمس لنگرودی💙💙
@shamslangroudi
امروزه به دلیل مهاجرت و وجود آموزشگاهها و ابزارهای الکترونیکی، یادگیری زبانهای خارجی پیشرفت چشمگیری داشته است. از این رو خوانندگان نیز توانستهاند به زبانهایی غیر از زبان مادریشان بخوانند، اما به نظر نگارنده، خواندن و اجرای موسیقی حرفهای و باکیفیت در برخی از زبانها، به ویژه زبان عربی برای غیر عرب زبان- با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد، تفاوتهای ساختاری و واج شناختی- غیر ممکن است، این خواننده تاجیکیتبار مقیم امارات با متنی ساده و عاشقانه، موسیقی پاپ عربی را تقریبن حرفهای اجرا کرد.
با توجه به اینکه این خواننده در امارات زندگی میکند و میدانیم یادگیری زبان علاوه بر صحبت کردن، بیشتر از طریق شنیدن و گوش دادن فعال امکانپذیر است، آیا این شبهه وجود ندارد این خواننده به عربی مسلط باشد!؟
هرچند شایسته است، ما هم مثل داوران این برنامه، به گفتهی ابرازی-عربی بلد نیستم- این خواننده احترام بگذاریم، اما میدانیم برخی از حروف زبان عربی باید با صدای خاصی تلفظ شوند و یادگیری صحیح مخارج حروف در زبان عربی مستلزم تکرار و مکالمه مدام و مکرر است.
ادامه👇
🎧 سیدعلی صالحی، درگذشت #احمد_شاملو را از رادیو پژواک اعلام میکند.
Читать полностью…🎙 دو ویدیوی تازه از استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کانال سخنوران و تاریخ ایران
🔹 در نخستین ویدیو، استاد کدکنی با نگاهی بیسابقه درباره یعقوب لیث صفاری سخن میگوید و با تحلیلهای تاریخی و متکی بر منابع اصیل، او را نه ضد اسلام، بلکه دشمن خلافت عباسی معرفی میکند.
📺 تماشا:
https://www.youtube.com/watch?v=7QLsYZr4w2U&list=PLXwyuk0U2h4KxVhYiC7QPkzVvvtaUMMg7&index=1
🔹 در ویدیوی دوم، استاد به نسبت هنر، زبان و ادبیات فارسی میپردازد و از اینکه چرا زبان فارسی، شاعرانهترین زبان جهان است، میگوید؛ همراه با تأملاتی عمیق درباره احمد کسروی، حزب توده، و آینده شعر فارسی.
📺 تماشا:
https://www.youtube.com/watch?v=5TImBlbVgxI&list=PLgaft10hbcJQpoc_ZHeajHJzDAHkDQ9gm&index=1
🌀 این مجموعه در صورت استقبال مخاطبان ادامه خواهد یافت.
🔸 یوتیوب
▶️ youtube.com/@Cheraghdaran – چراغداران
▶️ youtube.com/@Irantarix – تاریخ ایران
▶️ youtube.com/@sokhanOsokhanvaran – سخنوران
▶️ youtube.com/@Labqand – طنز لبقند
▶️ youtube.com/@poet-voice – صدای شاعر
@literature9
صیت سخن سعدی در چین
سخنرانی دکتر محمدامیر جلالی
اردیبهشت ۱۴۰۴
مرکز سعدیشناسی
🔸سامانه انتشارات رخسار صبح:
www.rokhsarpub.com
🔸سامانه فصلنامه مطالعات نقد زبانی و ادبی:
www.rokhsarenaqd.ir
🔸️پست الکترونیکی:
rokhsaresobh@yahoo.com
🔸️کانال تلگرامی:
@rokhsaresobh
🔸گروه تلگرامی:
/channel/rokhsarenaqd
🔸️اینستاگرام: @rokhsaresobh
🔸اینستاگرام:
@Morteza_parvizi83
🔸یوتیوب:
rokhsaresobh" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@rokhsaresobh
🔸واتساب،تلگرام و تماس: 09115086030
📑 Bilingualism: Not all we know now is old news, Ton Dijkstra and David Peeters (2025)
🏷 عصب-روانشناسی زبان
#مقاله
پویش زبانشناسی رایانشی
مقدمهای بر پایتون برای پردازش زبان
https://www.instagram.com/stories/iravani_mohammadreza/3681776815584665219?igsh=OTViZTBtdTNybmE1
🇮🇷 @linguiran
سرهنگ به رانندهی تانک گفت: «جنازهها که هیچ، مثل سگ کشتیمشان. این زخمی ها را می بینی که روی زمین افتاده اند؟ اینها ضد سلطنتند، جمهوری خواهند، توده ای اند، کافرند اصلا. حرکت کن و با تانک از رویشان رد شو!)) راننده تانک که ماتش برده بود همانجا خشکش زد و کاری نکرد. سرهنگ فریاد زد: «تمرد نکن احمق! گفتم از رویشان رد شو!»
- نمی توانم قربان.
- نمی توانی؟!
- نه قربان.
سرهنگ کلتش را در آورد و بی درنگ گلولهای به سر راننده ی تانک شلیک کرد. مغزش پاشیده شد. جنازه را از تانک انداخت بیرون. سه تانکی که پشت سرش بودند متوجه قضیه شدند و بی چون و چرا هر کاری که سرهنگ می کرد، انجام می دادند. سرهنگ خودش پشت تانک نشست، آن را حرکت داد و یکییکی تمام زخمی ها را زیر تانک له کرد! باقی تانک ها نیز همین کار را کردند. از روی مجروحین رد می شدند و آن ها را له می کردند! بدنشان با کف خیابان یکی می شد! تمام محتویات بدنشان می ریخت بیرون و به زمین می چسبید! سرهنگ می خندید: «حرامزاده ها را ببین! عین بادکنک زیر تانک می ترکند! اعلیحضرت دستور بدهند با همین تانک تا خانهی مصدق هم می روم!»
بخشی از داستان «یا مرگ یا مصدق»
از کتاب «تراژدی ایرانی»
#کتاب
ترجمه فارسی کتاب «تاریخ مردمان عرب».
نویسنده: آلبرت حورانی.
مترجم:فرید جواهر کلام.
انتشارات: امیرکبیر.
سال چاپ: 1384.
@Langture
🎶مثنوی نوا
( چون تو جانان منی)
🔸آواز: محمدرضا شجریان
🔹تار: حسین علیزاده
🔸کمانچه: کیهان کلهر
🔹آواز: همایون شجریان
🔸شعر:عطار
🔹کنسرت همنوا با بم
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•
🎼 @stad_shajariyan
💡موضوع اصلی استدلال اثر بزرگ توکویل، دموکراسی در آمریکا، آن است که دموکراسی تنها روش مؤثر برای آموزش اکثریت است. این حرف همانقدر که در زمان او درست بود، امروز هم هست. از همه مهمتر دموکراسی فرآیند تکوین افکار عمومیست.
مزیت اصلی دموکراسی نه در روش آن برای انتخاب کسانیست که حکومت میکنند، بلکه در این واقعیت است که چون بخش بزرگی از جمعیت سهم فعالانهای در تکوین افکار عمومی دارند، گسترهای به همان نسبت وسیع از اشخاص هست که قرار است از طرف اکثریت مردم دست به انتخاب بزنند. شاید تصدیق کنیم که دموکراسی قدرت را به دست داناترینها و آگاهترینها نمیدهد و در هر لحظهی معین، تصمیمگیری حکومت نخبگان ممکن است برای کل جمعیت سودمندتر باشد، اما این ضرورت موجب نمیشود که همچنان دموکراسی را ترجیح ندهیم. ارزش دموکراسی بیشتر به خاطر جنبههای پویای آن است تا جنبههای ایستایش. مانند آزادی، منافع دموکراسی خود را فقط در بلندمدت نشان میدهند، در حالی که دستاوردهای فوریتر آن ممکن است کاملاً بیاهمیتتر از دستاوردهای فوریِ اشکال دیگر حکومت باشند.
📗منشور آزادی–فردریش فون هایک📘
@cafe_andishe95
🍁 پشتپردهٔ واژگانی مانند «اینترنت ملی» و «اینترنت طبقاتی» چیست؟
✍🏻 نگار علی:
مرضیه ادهم، پژوهشگر رسانه، با نقد واژههایی چون «اینترنت ملی» و «شبکه پاک» تأکید میکند که این اصطلاحات اغلب واقعیتِ محدودیت و تبعیض در دسترسی به اینترنت را پنهان میکنند؛ او هشدار میدهد که طبقاتیسازیِ اینترنت نه تنها کنش جمعی را تضعیف میکند، بلکه بدون گفتوگوی واقعی میان حاکمیت و جامعه، شکافهای ارتباطی و اجتماعی عمیقتر خواهد شد.
در سالهای اخیر، واژگان تازهای همچون «اینترنت ملی»، «اینترنت اضطراری» و «شبکه پاک» وارد ادبیات سیاستگذاریِ فضای مجازی در ایران شدهاند، اصطلاحاتی که به گفتهٔ بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان، نه تنها روشنگر نیستند، بلکه با پنهانسازیِ واقعیت محدودسازیِ دسترسیِ عمومی به اینترنت، افکار عمومی را بهسوی پذیرش وضعیتی ناعادلانه سوق میدهند. در این گفتوگو، مرضیه ادهم، پژوهشگر ارتباطات، به بررسیِ نقش گفتمانی این واژهها، تأثیرشان بر کنش جمعی، و چالشهای دسترسی عادلانه به اینترنت در ایران میپردازد.
پشتپردهٔ اصطلاحاتی مثل «شبکه پاک» چیست؟
مرضیه ادهم، در پاسخ به این پرسش که چگونه واژگان و اصطلاحاتی مثل «اینترنت آزاد»، «اینترنت ملی»، «اینترنت اضطراری» یا «شبکه پاک» میتوانند افکار عمومی را جهتدهی کنند، گفت:
«این ترکیبها و اصطلاحات معمولاً بهگونهای طراحی میشوند که توجیهکننده و گاهی پنهانکنندهٔ واقعیت باشند. مثلاً «اینترنت ملی» اساساً معنای واقعی اینترنت را ندارد، چون اینترنت شبکهای جهانی است که همهٔ نقاط جهان را به هم وصل میکند. وقتی صفتی مثل «ملی» به آن اضافه میشود، یعنی دسترسی محدود یا طبقهبندی شده است. البته «شبکه» مفهومی متفاوت است؛ شبکه ملی میتواند یک ساختار داخلی با پروتکلهای مشخص باشد که برای خدمات دولتی طراحی شده است و در آن کنترل و احراز هویت انجام میشود.»
«این اصطلاحات بیشتر جنبه توجیهی دارند و واقعیت محدودیتها را پنهان میکنند.»
«طبقهبندیِ اینترنت باعث رانت، فساد و بازار سیاه میشود و مهمتر از همه، کنش جمعی را تضعیف میکند. اینترنت ذاتاً شبکهای اجتماعی است که به افراد امکان میدهد صداهای خاموششان را به گوش برسانند. محدودیتها این امکان را کمرنگ میکند و منجر به کاهش کیفیت زندگی دیجیتال و کندی در شکلگیریِ کنشهای جمعی و مدنی میشود.»
«در شرایطی که مردم حافظهٔ تاریخی دارند و تجربهٔ فیلترهای متعدد و محدودیتهای اینترنتی را دیدهاند، این واژهها باعث ایجاد شکاف و ناامیدی میشوند. آنها احساس میکنند پنجرههای گفتوگو و فرصتهای برابر بسته شده و بهجای آن پنجرههای خاص و محدود برای عدهای باز است.»
«دسترسی آزاد به اینترنت در بسیاری از کشورها بهعنوان حق مسلم شهروندی شناخته شده است، اما در ایران هنوز قانونی برای این موضوع وجود ندارد. با این حال، در قانون اساسی، حق دسترسی به اطلاعات و انتشار آن دیده شده است. بسیاری از کنشگران و فعالان رسانهای نیز بر این نکته تأکید دارند که اینترنت نباید دچار اختلال یا تبعیض شود و همه افراد باید به یک اندازه به آن دسترسی داشته باشند.»
امروز چشمم به این «بخشش» افتاد، اتفاقا به همین فکر کردم که ما تو ایران میگفتیم «تیپ». :))
ولی بخشش فارسی به عربی و فرانسه Bakchich و انگلیسی Baksheesh و خیلی زبانهای دیگه راه پیدا کرده و به کار برده میشه.
«مادام الملوک»
@Xlinguistics
🪶از رند حافظ تا کولی سیمین
"بخش نخست"
کولی! به شوق رهایی پایی بکوب و به ضربش
بفرست پیک و پیامی تا پاسخی بستانی (بهبهانی، ۶۶۳:۱۳۸۴)
▫️سیمین بهبهانی در بسیاری موارد به طرح محدودیتها و مشکلات جامعهٔ زنان در زمینۀ حقوق انسانی نابرابر با مرد میپردازد و قوانین غیرمنصفانه را برنمیتابد و با خلق برخی طرحوارههای استعاری و بازسازی و گسترش برخی اسطورههای ادبی، به مقابلهای نرم با سنت فرهنگی مردسالاری برمیخیزد.
یکی از بدیعترین الگوهای استعاری زن که به شکلی هنری و هوشمندانه در شعر سیمین بازسازی میشود، استعاره «کولی» در مجموعهٔ دشت ارژن با عنوان «کولیواره»هاست.
«بهبهانی بالقوههای طغیانگرانهٔ تصویر کولی را میشناسد و میشناساند؛ سیمین به جای آنکه الگوی غربی وارد کند تا در لوای آن قهرمان تازهای بیافریند، از همانی که در جامعهاش، این فلات کهنسال وجود دارد بهره میگیرد» (میلانی، ۱۳۸۳: ۳۳۹)
به این ترتیب با بازمفهومسازی شخصت کولی و نگاشت مفهوم «مرد» در طرحوارۀ استعاری «سوار» و «خواجه» و گذاشتن آن مقابل کولی به بیان زوایای مختلف ارتباط فردی و اجتماعی زن و مرد از قبیل «عشق»، «نفرت»، «آزادی»، «حضور» و «فریاد» میپردازد. کولی نماد زنی میشود که در به دری، آوارگی و جایگاه نابرابر زن شرقی را در برابر مرد روایت میکند، آزادیاش را فریاد میزند و مطالبه میکند. (قاسمی، خراسانی، ۱۳۹۶: ۶۶)
➖سیمین در این اشعار تلاش میکند چهرهای تازه از واژهٔ کولی ارائه دهد. سابقهٔ معنایی این واژه در فرهنگها روشن و مثبت نیست و شاعر با بار تصویرهای تازه بر این کلمه سمبلی تازه میآفریند که شباهت بسیاری با رند حافظ دارد. هر دو شاعر در پیِ خلق تصویری متناقضنما از انسان در شعر فارسی هستند. تصویری از انسان با همهٔ ویژگیهای متضاد و پارادوکسیکال او، با این تفاوت که صفت زنانه بر تصویر کولی سیمین غالب است و شاعر در عین اینکه نمونهٔ خاص انسانی میآفریند؛ در عین حال تلاش میکند تا چهرهای تازه از زن، آن هم زن ایرانی ارائه دهد. (حسینی، ۱۳۸۷: ۳۵)
💎 از رموز ماندگاری شاهکارهای جهان را باید در این دانست که هنرمند با هنر آفرینشگر خود عرصهای تازه در صفحهٔ زندگی میگشاید و با تخیل فعال خود و با استمداد از حافظهٔ قومی چهرههایی فراموشنشدنی را نقش میزند که همواره تا انسان هست پایدارند و استوار. مانندِ مونالیزای داوینچی، داوودِ میکلآنژ، بئاتریس دانته، ژان والژان هوگو، بابا گوریو بالزاکه، عموتم هریت بیچر استو.
در شعر فارسی تصویر سمبولیک رند در دیوان حافظ چنین سرنوشتی دارد با این تفاوت که رند فرد نیست که تصویرش و نامش به یادگار بماند رند یک هویت است هویتی یگانه. (همان: ۳۵)
🔍واژهٔ رند در فرهنگها به معنی مردم محیل و زیرک و بیباک و منکر و لاابالی و بیقید است و ایشان را از این جهت رند خوانند که منکر قید و صلاحاند. شخصی که ظاهر خود را ملامت دارد و باطنش سلامت باشد. (برهان قاطع، ج۲: ۹۶۳)
منکری که انکار او از زیرکی باشد نه از جهل. (غیاث اللغات)
آن چه در این تعاریف قابل توجه است این است که معنای اولیهٔ این کلمه فاقد هرگونه بار و فحوای مثبت است و برابر است با مردم بیسروپا و اوباش و این هنر حافظ است که از میان سنگها خرمهرهای را مییابد و آنچنان آن را جلا میدهد و توان میبخشد که چون لؤلوی شاهوار بر صدر مینشیند و قدر مییابد. واژهٔ رند با آن بار معنایی منفی نمایشی کامل از انسان میشود. انسانی با همهٔ توان و استعداد خود که آن را میتوان در تعبیر اراده معطوف به آزادی تعریف کرد. تنها موجودی که میتواند نه بگوید عصیان و سرکشی کند و نظم معمول جهان را به هم زند تا چرخ بر مرادش گردد. آنچه در واژهٔ رند دوستداشتنی و به یادماندنی است همین آزادی است که در شعر حافظ تا حدودی او را لاابالی و بیبندوبار نشان میدهد و این نشانهای از طلب طرب و وصلت شادی است که جان آزاد وی خواستار آن است. (حسینی، ۱۳۸۷: ۳۵)
عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراستهام
گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۲۸ تیر ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ منابع مورد بررسی:
➖تعامل و تقابل استعارههای مفهومی «زن» و «مرد» در شعر سیمین بهبهانی. زهرا قاسمی، محبوبه خراسانی، فصلنامهٔ علمی-تخصصی مطالعات زبان و ادبیات غنایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجفآباد، سال هفتم، ش ۲۴، پاییز ۱۳۹۶:
۱) مجموعه اشعار بهبهانی، تهران: نگاه ۱۳۸۴.
۲) فرزانه میلانی، «مشتی پر از ستاره»، زنی با دامنی شعر (جشننامه سیمین بهبهانی) به کوشش علی دهباشی، تهران: نگاه ۱۳۸۳.
➖ار رند حافظ تا کولی سیمین، مریم حسینی، نشریه حافظ، ش ۵۴، شهریور ۱۳۸۷. صص ۳۵-۳۸.
➖برهان قاطع، محمدحسین خلف تبریزی معروف به برهان ۱۰۶۲ ه.ق. به کوشش دکتر محمد معین. ج ۲.
🔹/channel/amirnormohamadi1976
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۸ تیر سالروز درگذشت خسرو شکیبایی
(زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران -- درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۸۷ تهران) بازیگر تاتر، سینما و تلویزیون
تحصیلاتش را در رشته بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بهپایان برد و در نزدیک به ۴۰ فیلم سینمایی بازی داشت.
از سال ۱۳۴۲ بازیگری در تئاتر را آغاز کرد و ۵ سال بعد وارد حرفه دوبلوری شد.
نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلیمتری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل دوربین رفت. در سال ۱۳۶۱ در حالی که مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی ۱۳۶۱) بهسینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ نقش آفرینیهایی کرد. از جمله در فیلمهای دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما پس از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی ۱۳۶۸) بود که نامش بر سر زبانها افتاد. او برای بازی در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر» سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.
برای بازی در فیلم کیمیا (احمدرضا درویش ۱۳۷۳) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات او دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود و آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال بازیگری، در فیلم حکم کیمیایی (۱۳۸۳) در کنار عزتاله انتظامی ایفای نقش کرد.
در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت و همچنین در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.
در سال ۱۳۵۴ یعنی یکسال پس از اولین حضورش در فیلم کوتاه «کتیبه» بهدعوت محمدرضا اصلانی در سریال «سمک عیار» ایفای نقش کرد و پس از آن در سریالهای لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر و در کنار هم به ایفای نقش پرداخت.
آخرین نقشآفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالمزاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانهای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.
شاخصترین اثر سینماییاش که در آن صحبت کرد، فیلم شعله بود که در آن به جای پیرمرد مسلمان روستا ایفای صدا کرد.
او علاوه بر هنرنمایی در نقشآفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سرودههای فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان را بهصورت دکلمه اجرا کرده بود.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
🆔 /channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#خسرو_شکیبایی