نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۷ -﴾❀◈✵┅
شرکت در حیوان قربانی - ۱ -:
مسئله ١٥: اگر کسى براى قربانى کردن گاوى را خريد و نيتش در وقت خريدارى اين بود که اگر شخص ديگرى يافت شد او را نيز در اين گاو شريک خواهم کرد و گاو را مشترکاً قربانى می کنيم، و سپس چند نفر ديگر در قربانى اين گاو شريک شدند، قربانى صحيح است.
اگر در وقت خريدارى گاو، اين شخص نيت نداشت که کس ديگرى را شريک بگرداند بلکه تصميم داشت که تمام گاو را از طرف خود قربانی کند، اکنون شريک ساختن کس ديگرى در اين گاو خوب نيست و اينکار کراهت دارد. ليکن اگر بازهم کس ديگرى را در اين گاو شريک خود ساخت، در اين صورت بايد ديد که اين شخصی که گاو را براى قربانى از جانب خود خريده، آيا پولدار است که قربانى بر او واجب مى باشد، يا فقير است که قربانى بر وى واجب نمى باشد. و حکم اینست که اگر اين شخص پولدار است، قربانى اش در اين صورت درست خواهد بود. و اگر فقير است، قربانى اش در اين صورت درست نمى باشد.
يعنى اينکه براى شخص فقير جايز نيست که کس ديگرى را در گاوى که به خاطر قربانى از طرف خود خريده شريک بسازد. و اگر کسى را شريک ساخت، حکمش اينست که قربانى اين شريک ها ادا می شود و به خاطر اين شرکت نقصانى در قربانى آنها پيش نمى آيد، ليکن بر اين شخص فقير واجب می گردد که هر قدر حصۀ اين گاو را که به آن شريک ها داده بود، آن را دوباره به اين طريقه ادا کند که اگر روزهاى قربانى هنوز باقيمانده است، به اندازه و برابر همان حصه هاى که به شريک ها داده بود حالا از طرف خود دوباره قربانى کند. و اگر روز هاى قربانى گذشته باشد، در اين صورت قیمت آن حصه ها را اکنون به فقراء و مساکين بدهد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۵ -﴾❀◈✵┅
قربانی بر چه کس و چه وقت و چه جا واجب است - ۳ -:
مسئله ١٠: گفتن نيت و خواندن دعا با زبان در وقت قربانى و ذبح کردن ضرورى نيست. اگر کسى در دل خود فقط اينقدر گفت که من قربانى می کنم و با زبان هيچ چيزى نگفت و آنگاه بِسْمِ اللہِ اَللہُ اَکْبَرْ گفته حيوان را ذبح کرد، قربانى در اين صورت هم درست است.
اما اگر دعائى که در بالا نوشته شد به ياد قربانى کننده باشد، بهتر است آن را بخواند.
مسئله ١١: قربانى کردن فقط از طرف خود شخص واجب است و قربانى از طرف فرزندان واجب نمى باشد، بلکه اگر فرزندان نابالغ، پولدار هم باشند، بازهم قربانى کردن از طرف آنها واجب نمى باشد، نه از پول و مال خود شخص و نه از پول و مال آنها.
و اگر کسى از طرف اولاد نابالغ خود قربانى نمود، اين قربانى نفلى خواهد بود، اما اين شخص از پول و مال خودش، مصارف قربانى را بايد بدهد و از پول و دارائى آن نابالغان هرگز قربانى نکند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۳ -﴾❀◈✵┅
قربانی بر چه کس و چه وقت و چه جا واجب است - ۱ -:
مسئله ١: هر کسى که صدقۀ فطر بر او واجب است، قربانى کردن در روزهاى قربانى نيز بر او واجب مي باشد. و اگر کسى آنقدر پول و دارائى ندارد که صدقۀ فطر در آن واجب شود، قربانى نیز بر او واجب نمى باشد. اما اگر قربانى کند ثواب بسيار فراوانی به دست مى آورد.
مسئله ٢: قربانى کردن بر مسافر واجب نيست.
مسئله ٣: وقت قربانى کردن از طلوع صبح تاريخ دهم ماه ذى الحجه شروع مى شود و تا غروب آفتاب تاريخ دوازدهم ماه ذى الحجه ادامه مى يابد. يعنى از صبح روز اول عيد قربان تا شام روز سوم عيد قربان.
قربانى کننده در هر یک از اين روزها که بخواهد، مى تواند قربانى کند. ليکن بهترين روز قربانى، همان روز اول عيد قربان است، آنگاه روز دوم، آنگاه روز سوم.
مسئله ٤: قربانى کردن در روز عيد قربان قبل از اداى نماز عيد درست نيست. بنابرين بعد از نماز عيد قربانى کنيد.
البته اگر کسى در قريه و دهات زندگى می کند، در اين صورت قربانى کردن در آنجا بعد از دميدن صبح صادق هم درست است. اما اهالى شهر و اهالى قَصَبَه بعد از اداى نماز عيد قربانى کنند.
مسئله ٥: اگر کسى که در شهر زندگى می کند حيوان قربانى خود را به قريه بفرستد، قربانى آن حيوان در قريه پيش از اداى نماز عيد هم درست مي باشد. اگر خود آن شخص در شهر موجود باشد، ولی چون حيوان را به دهات فرستاد، قربانى اش قبل از اداى نماز عيد اداء می شود. اکنون بعد حلال کردن حيوان، آن را نزد خود بطلبد و از گوشت آن استفاده نمايد.
کسانى که در کشورهاى امریکایی و اروپائی زندگى می کنند و قربانى خود را مثلاً در افغانستان انجام می دهند، گرچه چندين ساعت فرق بين اين کشورها و بين افغانستان وجود دارد و آنها نماز عيد را چند ساعت بعد از نماز عيد افغانستان مى خوانند، اما بازهم قربانی ايشان درست اداء می شود، زيرا در احکام قربانى، محل حيوان قربانى اعتبار دارد نه محل کسی که از طرف او قربانی میکنند.
وَإِنَّمَا يُعْتَبَرُ فِي هَذَا مَكَانُ الشَّاةِ لَا مَكَانُ مَنْ عَلَيْهِ، هَكَذَا ذَكَرَ مُحَمَّدٌ عَلَيْهِ الرَّحْمَةُ فِي النَّوَادِرِ وَقَالَ: إنَّمَا أَنْظُرُ إلَى مَحَلِّ الذَّبْحِ وَلَا أَنْظُرُ إلَى مَوْضِعِ الْمَذْبُوحِ عَنْهُ، وَهَكَذَا رَوَى الْحَسَنُ عَنْ أَبِي يُوسُفَ رَحِمَهُ اللهُ. (بدائع الصنائع: ٦/٣١١ و فتاوى عالمگيرى: ٥/٢٩٤)
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱ -﴾❀◈✵┅
قربانى ثواب بسيار فراوانى دارد. رسول الله ﷺ فرموده اند:
عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللهُ عَنهَا، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ﷺ قَالَ: مَا عَمِلَ آدَمِيٌّ مِنْ عَمَلٍ يَوْمَ النَّحْرِ أَحَبَّ إِلَى اللهِ مِنْ إِهْرَاقِ الدَّمِ، إِنَّهُ لَيَأْتِي يَوْمَ القِيَامَةِ بِقُرُونِهَا وَأَشْعَارِهَا وَأَظْلَافِهَا، وَأَنَّ الدَّمَ لَيَـقَـعُ مِنَ اللهِ بِمَكَانٍ قَبْلَ أَنْ يَقَعَ مِنَ الأَرْضِ، فَطِيبُوا بِهَا نَفْسًا.
(ترمذی شریف: حدیث ۱۴۹۳ و ابن ماجه شریف: حدیث ۳۱۲۶)
«در روزهاى قربانى هيچ عملى نزد الله متعال پسنديدهتر از قربانى نيست. قربانى در آن روزها بهتر از همۀ اعمال است. (يعنى ثواب آن سواى فرايض و واجبات از همه اعمال نفلى بيشتر است) و هر قطرۀ خونی که در وقت قربانى، بر روى زمين مي چکد، قبل از آنکه به زمين برسد نزد الله أ قبول می گردد. لهذا به خوشي قربانى کنيد و فراوان قربانى کنيد».
همچنين آنحضرت ﷺ فرموده اند: قَالَﷺ : بِكُلِّ شَعَرَةٍ مِنَ الصُّوفِ، حَسَنَةٌ.
(ابن ماجه شریف: حدیث ۳۱۲۷ و مسند احمد: حدیث ۱۹۲۸۳)
«در مقابل هر تار موى بدن حيوان قربانى يک نيکى براى قربانى کننده نوشته می شود».
سبحان الله!
اندکى فکر کنيد که ثوابى از اين بزرگتر هم می تواند باشد که در مقابل فقط يک قربانى، انسان صدها هزار نيکى بدست مى آورد. اگر کسی موهاى بدن گوسفند را از صبح تا شام بشمارد، بازهم نمى تواند تمام آنها را شمار کند. از اينجا قياس كنيد که قربانى کننده چه اندازه ثواب و نيکى کسب مى کند.
ديندارى در اين است که حتى اگر بر کسی قربانى واجب هم نباشد، بازهم وى به خاطر حصول اين همه ثواب بى حساب قربانى کند، زيرا هنگامى که اين روز هاى قربانى بگذرد، ديگر اين نعمت بزرگ نصيب کسی نمی شود و کسى اينقدر نيکى را به اين آسانى نمی تواند به دست بياورد.
اگر الله متعال کسى را پول و ثروت داده است، برایش مناسب اينست که چون از طرف خود قربانى کند، بهتر خواهد بود که همراه با خود از طرف آن خويشان خود که وفات کرده اند مانند مادر و پدر و غيره خود نيز قربانى کند تا اين ثواب بزرگ به ارواح آنها هم برسد. و همچنین اگر می تواند از طرف حضرت رسول الله ﷺ و از طرف ازواج رسول الله ﷺ و از طرف شيخ خود هم قربانى کند. و اگر توانائی آن را ندارد، در این صورت حد اقل از طرف خود حتماً قربانى کند، زيرا قربانى کردن بر پولدار واجب مى باشد.
اگر کسى که پول و مال و ثروت دارد و قربانى بر او واجب است قربانى نکند، چه کسى بدبختر و محرومتر از او خواهد بود، و گناه اینکارش نیز جداگانه است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۲ -﴾❀◈✵┅
حکم حُرمت رضاعت:
مسئله ١٤: اگر دختر و پسرى شير يک زن را خورده اند آنها نمی توانند با همديگر نکاح کنند. چه هر دو همزمان باهم شير خورده باشند، يا يکى اول و ديگرى چندين سال بعد شير خورده باشد. حکم هر دو صورت يکسان است.
مسئله ١٥: يک دختر مثلاً شيرِ زنِ «خالد» را خورده است، اکنون اين دختر، نمی تواند با خالد نکاح کند یا با پدر يا پدرکلانِ خالد یا با اوﻻد خالد نکاح کند، بلکه با آن اوﻻد خالد نیز که از زن ديگرش هستند نمی تواند نکاح کند.
مسئله ١٦: اگر «عباس» شير خديجه را خورده بود و شوهر خديجه که قادر نام دارد، زن ديگرى هم بنام زينب داشت که طلاقش داده بود، اکنون زينب نيز با عباس نمى تواند نکاح کند، زيرا عباس فرزند شيرى قادر، شوهر زينب است و نکاح کردن با اوﻻد شوهر برای زن جايز نمى باشد.
به همين صورت اگر عباس زن خود را طلاق بدهد، زنش نمى تواند با قادر نکاح کند، زيرا قادر خُسُرش {پدر شوهرش} مي باشد و نکاح کردن زن با خُسُرش جايز نيست.
و همچنين عباس نمى تواند با خواهر قادر نکاح کند، زيرا که خواهر قادر عمه عباس می شود، چه اين خواهر قادر، اصلى باشد يا اينکه خواهر شيرىاش باشد. حکم هر دوى آنها يکسان است.
البته قادر می تواند با خواهر عباس نکاح کند.زيرا شرعاً هيچ گونه امر موجب حرمت در بين آنها موجود نيست.
مسئله ١٧: عباس خواهرى به نام ساجده دارد و ساجده شيرِ زنى را خورده است، ليکن عباس شير آن زن را نخورده. اگر عباس با آن زن نکاح کند، نکاحش درست است.
مسئله ١٨: اگر اوﻻد عباس، شيرِ زاهده را خورده اند، عباس می تواند با زاهده نکاح کند.
مسئله ١٩: قادر و ذاکر دو برادر اند و ذاکر يک خواهر شيرى مثلاً به نام نسرين دارد. در اين صورت قادر می تواند با نسرين نکاح کند.
ليکن ذاکر هرگز نمى تواند با نسرين نکاح کند. اين مسئله را به خوبى به ياد بسپاريد.
چونکه اينگونه مسائل مشکل و پیچیده هستند و فهميدن آنها هم دشوار است، لذا ما بر نوشتن اين چند مسئله اکتفاء می کنيم. اگر ضرورت پيش آمد، آن را از عالِمی بزرگ و بافهم بپرسيد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۰ -﴾❀◈✵┅
میعاد حُرمت رضاعت:
مسئله ٥: اگر طفل علاوه بر مادر، شير زن ديگرى را نیز خورد، اين زن نيز مادرش می شود و شوهر اين زن، پدر اين طفل می گردد و اولاد اين زن، برادران و خواهران شيرى {رضاعی} او می شوند و نکاح بين آنها و این طفل حرام می گردد.
نکاح با خويشاوندانى که از طرف نسب براى طفل حرام است، به خاطر اين شير خوردن، نکاح با خويشاوندانی مثل آنها از طرف مادر شیردِهش براى اين طفل نیز حرام مى باشد.
{البته چند مسائل از اين قاعده جداست که تحت مسئله ١٦ و ١٧ و ١٨ و ١٩ مى آيند.}
ليکن اين حکم در فتواى بسيارى از علماء مشروط به آن است که طفل تا دو سالگىاش شير زنی را خورده باشد، و اگر طفل دو ساله شد و سپس شير زنى را خورد، در اين صورت اين شير خوردن اعتبارى نخواهد داشت، نه آن زن شير دهنده، مادر شيرى طفل مى شود و نه اوﻻدش، خواهر و برادر شيرى طفل می گردند. بنابرين اگر آنها با همديگر نکاح کنند، نکاح درست خواهد بود.
ليکن امام اعظم ابو حنیفه رَحِمَہُ اللہُ تَعَالَیٰ که امام بسيار بزرگى است مى فرمايد اگر طفل تا دو و نيم سالگى نیز شير زنى را خورده باشد، بازهم نکاح او با فرزندان آن زن درست نمى باشد.
البته اگر طفل بعد از دو و نيم سالگى شير زنى را خورده باشد، اين شير خوردن هيچ اعتبارى ندارد و نکاح بين آن طفل و اولاد زن شير دهنده نزد همۀ علماء جايز است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۸ -﴾❀◈✵┅
مساوات بين همسران خود:
مسئله ١: هر مردى که بیشتر از یک زن دارد بر او واجب است که ميان زنان خود مساوات و برابرى کند. هر چيزى که به يک زن می دهد، زن ديگرش هم می تواند آن چيز را از او مطالبه کند. خواه زنانش باکره بوده باشند يا قبلاً هم نکاح شده باشند، و يا اينکه يکى از آنها باکره بوده باشد و ديگرى قبلاً شوهر نموده باشد، حکم همۀ آنها يکسان است.
اگر شوهر یک شب را نزد یک زن به سر برد پس باید نزد زن ديگر هم يک شب را سپری کند. اگر نزد يک زن دو يا سه شب گذارنید، بايد نزد زن ديگر هم دو يا سه شب بگذراند. و اگر مقدارى طلا و زيور به يک زن داده است، زن ديگر هم می تواند همانقدر طلا و زيور را از او مطالبه کند.
مسئله ٢: حقوق زنى که اکنون نکاحش کرده با آن زنى که مدتها پيش نکاحش نموده، برابر است.
مسئله ٣: مساوات و برابرى ميان زنها فقط در بسر بردن شب نزد آنها لازم است و در روز ضرورى نيست. بنابرين اگر شوهر در طول روز، نزد یک زن بيشتر ماند و نزد زن ديگر کمتر، عيبى ندارد.
مساوات و برابرى ميان زنان در شب واجب است. اگر شوهر نزد یک زن بعد از نماز شام رفت و نزد زن ديگر بعد از نماز خفتن، گناهکار می شود. البته اگر کسى کار و وظيفهاش شبانه است و در شب کار می کند و روز به خانه مى آيد مانند چوکيدار و پاسبان، براى او حکم اينست که در سپری کردن روز در ميان زنان خود مساوات و برابرى کند.
مسئله ٤: مساوات و برابرى بين زنان در جماع واجب نيست. يعنى اين واجب نيست که چون شوهر در نوبت یک زن خود با وى همخوابگى کرد، بايد در نوبت زن ديگر خود نیز با او همخوابگى کند.
مسئله ٥: شوهر چه صحيح و سالم باشد و چه بيمار، در هر دو صورت، در اين شب باشی نزد زنان خود بايد مساوات کند.
مسئله ٦: اگر شوهر، يک زن خود را بيشتر دوست دارد و ديگر را کمتر، اين گناه نيست، زیرا دل در اختيار انسان نمى باشد.
مسئله ٧: در هنگام مسافرت، اين مساوات واجب نمىباشد. شوهر هر زنی را که بخواهد می تواند با خود به سفر ببرد. و بهتر اينست که قرعهاندازى کنند، نام هر یک برآمد همان را با خود به سفر ببرد تا کدورتى در دل نگيرند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۶ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۸ -:
مسائل مهر مثل:
مسئله ١: «مهر مثل» مهر خاندانی دختر را می گویند. مهر خاندانى دختر اينست که دختر ديگرى از خاندان پدر اين دختر را بنگرید که مِثل اين دختر باشد، يعنى اينکه اگر اين دختر کمعمر است، آن دختر هم در وقت نکاح کمعمر بوده باشد، اگر اين دختر خوشصورت است، آن دختر هم خوشصورت بوده باشد، اگر اين دختر باکره نکاح کرده است، آن دختر هم در باکرَگى نکاح کرده باشد، هر قدر که اين دختر در وقت نکاح پولدار بود، آن دختر هم به همان اندازه پولدار بوده باشد، از هر شهرى که اين دختر باشندهاش است، آن دختر هم باشندۀ آن باشد، اگر اين دختر ديندار، هوشيار، با سليقه و باسواد است، آن دختر هم مثلش باشد.
خلاصه اينکه اگر آن دختر در وقت نکاحش در اين امور مذکوره مِثل اين دختر بود که اکنون نکاحش را بسته اند، در اين صورت همان مهری که براى آن دختر مقرر گرديده بود، «مهر مثل» اين دختری که حالا بدون مهر نکاح کرده است نیز می باشد.
مسئله ٢: دختران خاندان پدرى دختر اینها است: خواهران دختر، عمه هاى دختر، دختران کاکا (عمو)ى او و غيره دخترانى است که از قوم پدرش هستند.
در مهر مثل، مهر مادر ملاحظه نمى شود. البته اگر مادر نيز از خاندان پدر دختر باشد، مثلاً پدر دختر با دختر کاکا (عمو)ى خود نکاح کرده باشد، در اين صورت مهرِ مادرِ دختر نيز مهر مثل گفته خواهد شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۴ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۶ -:
مهر در نکاح فاسد یا اشتباه:
مسئله ١٥: اگر نکاح بیاصول یعنی فاسد صورت گرفته بود و بنابرين زن و شوهر را از همديگر جدا کردند، مثلاً آن دو مخفيانه نکاح کردند، نه در روبروى دو گواه، يا اينکه گرچه در مقابل دو گواه نکاح کردند ليکن گواهان کر بودند، لذا الفاظى را که نکاح توسط آن بسته میشود نشنيدند، يا زنى که شوهرش او را طلاق داده بود يا شوهرش مرده بود و هنوز عدّت زن تکميل نشده بود که آن زن دوباره با کس ديگرى نکاح کرد، يا اينکه فساد و خرابی ديگرى در نکاح رخ داده بود، و بنابرين زن و شوهر را از همديگر جدا ساختند، و در تمامى اين صورتها شوهر هنوز با زن همخوابى نکرده بود که آنها را از هم جدا کردند؛ زن هيچ مهرى نخواهد يافت. بلکه اگر چنان تنهائىاى که در بالا گفته شد نيز ميان ايشان رخ داده بود، بازهم زن در تمام صورتها چيزى نخواهد يافت.
البته اگر شوهر با زن در اين صورت ها همخوابى کرده بود، زن مهر مثل خواهد يافت. ليکن اگر در وقت نکاح، مقدار مهر متعين شده بود و مهر مثل از آن مهر زيادتر است، پس در اين صورت زن همان مهر متعين شده را خواهد يافت، نه مهر مثل را.
مسئله ١٦: اگر کسى به اشتباه، زن ديگرى را همسر خود دانسته با او جماع {همخوابى} کرد، در اين صورت نيز مهر مثل آن زن بر این مرد واجب می شود و اين همخوابى را زنا نخواهيم ناميد و نه اين شخص گناهکار خواهد بود. بلکه اگر زن حامله شد، نسب اين طفل نيز صحيح خواهد بود و لکهاى در نسب او نخواهد بود، و حرامى خواندن آن طفل نیز جايز نمى باشد.
و به محض اینکه آن شخص دانست که اين زن، زن من نيست، باید از وى جدا شود و اکنون جماع {همخوابى} با او برايش جايز نمى باشد. و بر آن زن نيز واجب است که عدّت بگذراند و اکنون بدون تکميل و گذشت دوره عدت، نه براى زن درست است که با شوهر خود يکجائى و تنهائى يا بوس و کنار کند و نه براى شوهرش درست است که با او همخوابى کند.
و مسائل عدّت بعداً انشاء الله تعالى خواهد آمد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۲ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۴ -:
اضافه یا کم کردن مهر:
مسئله ١١: اگر مردى مطابق طاقت و توان خود يک هزار يا ده هزار را مهر مقرر کرد و سپس به رضايت خود، مهر زن را اضافه نمود و گفت که به جاى يک هزار، يک و نيم هزار به تو می دهم، در اين صورت هر مقدار پولى که شوهر در مهر اضافه کرده است، حالا بر او واجب می گردد. اگر آن را ندهد گناهکار مى شود. و اگر شوهر در اين صورت، زن را قبل از وقوع آنگونه تنهائى و يکجائى میان شان که در شرع معتبر است طلاق بدهد، زن نصف همان مهر اصلى معين شده را خواهد يافت و آنچه را که بعداً اضافه شده، در مهر حساب نخواهيم کرد، بنابرين زن آن را نيز نخواهد یافت.
به همين ترتيب اگر زن به رضايت و خوشى خود، مقدارى از مهر خود را معاف کند، پس هر قدرى که او معاف کرده است، معاف می گردد. و اگر کُل مهر خود را معاف کرده است، کُل مهرش معاف می شود و اکنون ديگر مستحق مطالبۀ مهر نمى باشد.
مسئله ١٢: اگر شوهر به زور و جبر و تهديد، زن را مجبور ساخت که مهر خود را معاف کند، در اين صورت مهر زن معاف نمى شود، و اداى آن هنوز هم بر عهدۀ شوهر واجب است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۰ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۲ -:
چوقت مهر کامل و چوقت نصف مهر داده می شود:
مسئله ٣: اگر کسى در قبال يک هزار يا ده هزار يا صد هزار مهر با زنى نکاح کرد و زن را به خانۀ خود آورد و با او جماع {همخوابى} کرد، يا گرچه با او همخوابگى نکرد، ليکن در ميان زن و شوهر چنان خلوت و تنهائى رخ داد که چيزى يا کسى مانع از همخوابى آنها نمى شد، در اين صورتها ادای هر قدر مهرى که مقرر شده، واجب می گردد.
و اگر هيچ يک از دو صورت بالا پيش نيامده بود که شوهر يا زن وفات کرد، بازهم اداى تمام مهر واجب است.
و اگر هيچ يک از دو صورت بالا پيش نيامده بود که زن را شوهرش طلاق داد، در اين صورت، دادن نصف مهر بر دوش شوهر واجب مي شود.
خلاصه اينکه در ميان زن و شوهر، اگر جماع {همخوابى} يا چنان تنهائى و خلوتى که در بالا گفته شد پيش آمد، يا اينکه يکى از آن دو وفات کرد، در هر دوى اين صورتها دادن کُل مهر واجب مي باشد. و اگر شوهر، زن را قبل از پيش آمدن اينگونه تنهائى و يکجائى مذکور طلاق داد، فقط ادای نصف مهر واجب می شود.
مسئله ٤: اگر يکى از زن و شوهر بيمار بود يا روزۀ رمضان را گرفته بود يا احرام حج را بسته بود يا زن حايضه بود يا کسى آنها را می دید، و در چنين حالتى زن و شوهر تنها شدند، چنين خلوت و تنهائى در شريعت اعتبار ندارد، و کُل مهر از آن واجب نمى شود. در اين صورت اگر زن طلاق شود، نصف مهر را خواهد يافت.
البته اگر روزۀ رمضان نبود بلکه یکی از آنها روزۀ قضائى يا نفلى يا نذرى گرفته بود که تنهائى مذکور در بين ايشان رخ داد، در اين صورت زن اکنون مستحق کُل مهر مي باشد و اداى کُل مهر بر شوهر واجب می گردد.
مسئله ٥: اگر شوهر از لحاظ مردى ناتوان برآمد ليکن ميان زن و شوهر، خلوت و تنهائى مذکور پيش آمده بود، در اين صورت نيز زن کُل مهر را خواهد يافت. به همين صورت اگر مخنّث با زنى نکاح کرد و سپس بعد از تنهائى و يکجائى مذکور زن را طلاق داد، در اين صورت نیز زن تمام مهر را خواهد يافت.
مسئله ٦: اگر در ميان زن و شوهر تنهائى مذکور رخ داد، ليکن زن آنقدر خُردسال است که قابل جماع {همخوابى} نمى باشد، يا آنکه شوهر آنقدر خُردسال است که نمى تواند با زنش همخوابى کند، از اين گونه تنهائى نيز تمام مهر واجب نمى گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۸ -﴾❀◈✵┅
مسائل کفائت - ۴ -:
برابری در پول و دارائی:
مسئله ٩: مراد از کفائت و برابرى شوهر با زن در پول و مال و دارائى اينست که مردِ کُلاً مفلس و نادار و محتاج، کُفو و برابر زن پولدار نمى باشد.
و اگر مرد کاملاً مفلس نيست بلکه می تواند آن قدر مهرى را که رسم است در شب زفاف به زن بدهند، حالا به زن بدهد (يعنى هرجائى که دادن مقدارى از مهر عُرف است. اگر در جائى چنین عُرفی موجود نيست، اين شرط نيز لازم نيست) و همچنين می تواند نَفقۀ او را بدهد، در اين صورت وى کُفو و برابر زن پولدار مى باشد، اگرچه نتواند تمامى مهر را همين حالا بپردازد. و اين ضرورى نيست که به هر اندازهاى که خاندان دختر پولدار باشد، شوهر هم همان اندازه يا قریب آن پولدار و ثروتمند باشد.
برابری در کسب و پیشه:
مسئله ١٠: مراد از کفائت و برابرى شوهر با زن در کسب و پيشه اينست که مرد نداف، کُفو و برابر خياط نيست. به همين صورت دﻻک، کالاشوى و غيره کُفو و برابر خياط نيست.
(نکتهاى که بایست در اينجا ملحوظ داشت اينست که مسائل کفائت بين زن و شوهر در کسب و پيشه از مسائل عُرفى است، بنابرين حسب قاعده «المعروف کالمشروط» اگر عُرف سایر ممالک و شهرها جداگانه باشد حکم شرعى نيز در آنجا جداگانه خواهد بود).
مسئله ١١: مرد ديوانه و مجنون، کُفو و برابر زن عاقل و هوشیار نمى باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۶ -﴾❀◈✵┅
مسائل کفائت - ۲ -:
مسائل برابری در نسب:
مسئله ٣: برابرى در نسب اين است که شوهر در نسب، کفو و برابر زن باشد. سيّد، انصارى و علوى از لحاظ نسب با همديگر برابر هستند. يعنى اگرچه مرتبه سيّد بلندتر است ليکن اگر دختر سيّد با پسر انصارى نکاح کرد، در اين صورت نخواهيم گفت که دختر با کُفُو و برابر خود نکاح نکرده بلکه اين انصارى نيز کفو و برابر دختر سيّد می باشد.
مسئله ٤: نسب از طرف پدر اعتبار دارد، نسب مادرى اعتبارى ندارد. بنابرين اگر پدر سيد باشد پسرش نيز سيد است و اگر پدر انصارى باشد پسرش نيز انصارى است، خواه مادر از هر قومى باشد. بنابرين اگر سيدی با زنى از قوم ديگرى نکاح نمود، پسرش هم سيد بوده در مرتبه برابر با سيدها خواهد بود.
البته اين امرى ديگر است که هر کسى که پدر و مادرش از خاندان عالى باشند، توقير وى بيشتر خواهد بود، ليکن در شرع همۀ اينها برابر همديگر گفته مى شوند.
مسئله ٥: قوم افغان و قوم مُغل (و سایر اقوام عجم مانند پشتون و تاجيک و ترک و ازبک و چيني و اروپائى) همه برابر همديگر اند(۱)و آنها کفو و برابر سيدها و عربها نمى باشند. بنابرين اگر دختر سيد يا عرب با کدام افغان يا مُغل نکاح کرد، در اين صورت خواهيم گفت که اين نکاح با غير کُفو و نابرابر صورت گرفته است.
ا.......
(۱) مسئلۀ کفائت نسبى در بين آن اقوامى که عرب نيستند يعنى عجمى ها مانند پشتون ها، تاجيک ها، ترک ها، ازبک ها، چيني ها، اروپائى ها و ... جارى نمی گردد، زیرا همه اقوام غير عرب کفوى همديگر اند. أَمَّا فِي الْعَجَمِ فَتُعْتَبَرُ (حُرِّيَّةً وَإِسْلَامًا).
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۴ -﴾❀◈✵┅
احکام ولی - ۷ -:
مسئله ١٧: اگر اين ولى دختر نابالغه که اصولاً حق نکاح کردنش را دارد در سفر بوده آنقدر دور است که اگر منتظر او بنشينند و با او مشوره کنند، اين فرصت از دست می رود و خواستگار آنقدر انتظار نخواهد کرد و دوباره يافتن چنين خواستگارى مشکل است، در اين صورت ولى بعدى می تواند دختر را به نکاح بدهد. بنابرين اگر اين ولىِ دوم بدون پرسيدن و اجازۀ ولى اول، دختر را به نکاح بدهد، نکاحش صحيح خواهد بود.
و اگر ولى اول آنقدر دور نباشد، پس بدون پرسيدن و اجازۀ او، ولىِ دوم نبايد دختر را به نکاح بدهد. و اگر ولى دوم بازهم در اين صورت دختر را به نکاح داد، اين نکاح موقوف به اجازۀ ولی اول خواهد بود، اگر او اجازه بدهد نکاح صحيح خواهد شد و اگر اجازه ندهد نکاح منعقد نمى گردد.
مسئله ١٨: به همين گونه اگر ولى دوم در موجوديت ولى اول، دختر يا پسر نابالغ را نکاح کرد، به طور مثال حق نکاح از پدر بود ليکن پدرکلان اين نابالغ را نکاح کرد، و از پدر نابالغ هيچ راى و مشورهای نگرفت، در اين صورت اين نکاح موقوف به اجازۀ پدر آن دختر يا پسر نابالغ مى باشد.
يا اينکه حق نکاح نابالغ از برادرش بود، اماکاکا (عمو)ى آن نابالغ او را به نکاح داد، در اين صورت صحت اين نکاح موقوف به اجازۀ برادر آن دختر يا پسر نابالغ مى باشد.
مسئله ١٩: زنى عقلش را از دست داد و ديوانه شد و اين زن هم يک پسر بالغ دارد و هم پدرش موجود است. اگر خواستند او را به نکاح بدهند، ولىِ اين زن پسر او مىباشد، زيرا پسر در ولى بودن مُقدمتر از پدر است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۲ -﴾❀◈✵┅
احکام ولی - ۵ -:
مسئله ١٢: اگر دختر يا پسر نابالغ اند، آنها خود مختار نيستند، نکاح آنها بغير اجازۀ ولى منعقد نمى شود.
اگر نابالغ بدون اجازۀ ولى خود نکاح کرد يا اينکه کس ديگرى نکاحش را بست، در اين صورتها نکاح نابالغ موقوف به اجازۀ ولىاش مىباشد، اگر ولى اجازه بدهد، نکاح صحيح خواهد بود و اگر ولى اجازه ندهد، نکاح باطل خواهد شد.
و ولى دختر يا پسر نابالغ، اختيار کامل دارد که وى را به نکاح بدهد يا ندهد، يا با هر کسى که می خواهد نکاحش کند، دختر يا پسر نابالغ، اين نکاح را در آن وقت نمى توانند رد کنند، چه آن دختر نابالغ، باکره باشد يا اينکه قبلاً نکاح ديگرى شده و نزد شوهر هم رفته باشد. حکم هر دو صورت يکسان است.
مسئله ١٣: اگر پدر يا پدرکلان پدرى، دختر يا پسر نابالغ را با کسى نکاح کرد، در اين صورت آنها بعد از بالغ شدن نیز نمى توانند اين نکاح را رد کنند، خواه اين نکاح با کفو و هم برابرشان شده باشد يا با غيرکفو یعنی با کسانى که کمتر و پائينتر از آنها مى باشند و خواه اين نکاح در بدل مهر مثل بسته شده باشد یا در بدل مهرى بسيار کمتر از آن. نکاح در هر صورت صحيح است و آنها بعد از بالغ شدن نمى توانند آن را رد کنند.
مسئله ١٤: و اگر ولىّ ديگری غير از پدر و پدرکلان پدرى دختر نابالغ (مانند برادر، کاکا یا غيره ولى هاى دختر و پسر که تفصيل آنها در مسئله اول گذشت) او را با کسى نکاح کرد و آن شخص کُفُوى دختر يعنى همبرابر دختر است و مهرش هم مهر مثل مى باشد، در اين صورت نکاح در آن وقت صحيح مى باشد، اما بعد از بالغ شدن، دختر اختيار دارد که اين نکاح را باقى بگذارد، يا نزد حاکم و قاضى مسلمان درخواست نموده نکاح را فسخ نمايد.
اگر اين ولى دختر نابالغ، دختر نابالغ را با غيرکُفُو يعنى با مردى که همبرابر دختر نيست و يا در بدل مهرى کمتر از مهر مثل نکاح کرد، در اين صورت نکاح اصلاً منعقد نمى شود.
همچنين اگر اين ولى، پسر نابالغ را با دخترى در بدل آنقدر مهرى نکاح بست که اين مهر بسيار بيشتر از مهر مثل آن دختر است، در اين صورت نيز اين نکاح اصلاً منعقد نمى شود.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۶ -﴾❀◈✵┅
چه حیواناتی را می توان قربانی کرد:
مسئله ١٢: قربانى کردن فقط چند حيوان جایز است و بس، و آنها اينهاستند:
گوسفند، بز، قوچ، گاو، گاوميش، و شتر. چه اين جانوران نر باشند يا ماده، قربانى همه آنها درست است. قربانى کردن ساير حيوانات جايز نمى باشد.
مسئله ١٣: اگر هفت نفر در يک گاو يا گاوميش يا شتر شريک شوند و آن را از طرف همه شان قربانى کنند، قربانى ايشان درست است.
اما شرط اينست که حصۀ هيچ یک آنها از يک هفتم آن حیوان کمتر نباشد، و همچنين نيت آنها قربانى يا عقيقه باشد، فقط خوردن گوشت نباشد.
اگر حصۀ يکى از آن هفت شريک کمتر از يک هفتم حيوان بود، در اين صورت قربانى هيچ یک آنها درست نمى باشد. نه قربانى آن کسانى که حصۀ ايشان يک هفتم است و نه قربانى آن کس که حصه اش کمتر از يک هفتم است.
مسئله ١٤: اگر در قربانىِ يک گاو يا شتر، کمتر از هفت نفر مثلاً پنج نفر يا شش نفر شريک شدند و حصۀ هيچ کدام از آنها کمتر از يک هفتم نيست، قربانى همه آنها درست مى باشد. و اگر هشت نفر در يک گاو يا يک شتر شريک شدند، قربانى هيچ یک صحيح نمى باشد..
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۴ -﴾❀◈✵┅
قربانی بر چه کس و چه وقت و چه جا واجب است - ۲ -:
مسئله ٦: قربانى کردن فقط تا قبل از غروب آفتاب تاريخ دوازدهم ماه ذى الحجه يعنى تا شام روز سوم عيد قربان درست است و به محض اينکه آفتاب روز دوازدهم ذى الحجه غروب کرد، قربانى کردن جايز نيست.
مسئله ٧: از تاريخ دهم تا تاريخ دوازدهم ماه ذى الحجه یعنی از روز اول عيد قربان تا روز سوم آن، در هر وقتى که شخص بخواهد می تواند قربانى کند، چه در روز و چه در شب. اما قربانى کردن در شب خوب نيست، زيرا احتمال می رود که کدام رگ حيوان بريده نشود و قربانى درست نگردد.
مسئله ٨: اگر کسى در تاريخ دهم، يازدهم و دوازدهم ماه ذى الحجه {يعنى روز اول و دوم و سوم عيد قربان} در سفر بود و قبل از غروب آفتاب در تاريخ دوازدهم {يعنى قبل از شام روز سوم عيد} به خانه رسيد، يا اينکه به نيت پانزده روز یا بیشتر در جائى اقامت کرد، اکنون قربانى کردن بر او واجب می گردد.
به همين گونه اگر کسى آنقدر پول و دارائی نداشت که قربانى بر آن واجب شود و قبل از غروب آفتاب تاريخ دوازدهم ماه ذى الحجه (يعنى قبل از شام در روز سوم عيد) آنقدر پول و دارائی به دستش آمد که قربانى بر آن واجب مى باشد، در اين صورت قربانى کردن بر او اکنون واجب است.
مسئله ٩: ذبح کردن حيوان به دست خود بهتر است. اگر کسى ذبح کردن را ياد ندارد، در اين صورت آن را توسط کس ديگرى ذبح کند. و بهتر اينست که در وقت ذبح کردن حيوان، خودش آنجا حاضر باشد.
و اگر قربانى کننده زن است و آن جایگاه چنان جائیست که زن نمى تواند به خاطر ستر و حجاب آنجا حاضر باشد، در اين صورت حرجى نيست که زن آنجا نیاید.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۲ -﴾❀◈✵┅
طریقۀ قربانی:
هنگامی که قربانى کننده حيوان قربانى را رو به قبله بخواباند، اول اين دعا را بخواند:
اِنّىْ وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلّذِى فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْاَرْضَ حَنْيِفاً وَ مَا اَنَا مِنَ الْمُشْـرِکِيْنَ. اِنَّ صَلَاتِىْ وَ نُسُکِىْ وَ مَحْيَاىَ وَ مَمَاتِىْ لِلهِ رَبِّ الْعَالَميِنَ. لَا شَرِيک لَهُ وَ بِذالِک اُمِرْتُ وَ اَنَا مِنَ اْلمُسْلمِيِنَ. اَللّهُمَّ مِنْک وَ لَک.
ترجمه: رویم را به اخلاص به سوی همان کسی می گردانم که آسمان ها و زمین را خلق کرد و من از مشرکان نیستم. بی شک نماز من و قربانی من و زندگانی من و مرگ من، همه از خداوندگار و پروردگار جهان هاست که شریکی ندارد. و به همین امر شده ام، و من از جملۀ مسلمانان می باشم. خداوندا، این {قربانی؛ عطائی} از سوی توست و برای توست.
سپس بِسْمِ اللهِ اَللهُ اَکْبَرْ گفته آن را ذبح کند و بعد از ذبح اين دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ تَقَبَّلْهُ مِنِّىْ(*) کَمَاَ تَقَبَّلْتَ مِنْ حَبِيْبِک مُحَمَّدٍ وَّ خَلِيْلِک اِبْراهِيْمَ عَلَيْهِمَا الصَّلوةُ وَالسَّلَامُ.
ترجمه: يا الهى! اين قربانى را از «طرف من» قبول فرما چنانکه از طرف حبـيـبت محمد ﷺ و خليلت ابراهیم ؛ قبول فرمودى.
(*) اگر شخصی می خواهد از طرف کس ديگرى قربانى کند پس در وقت ذبحکردن به جاى لفظ «مِنِّىْ» {از طرف من} بگويد «مِنْ فُلان» {از طرف فلانى} و به جاى فلانى، نام او را بگيرد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۳ -﴾❀◈✵┅
بعضی مسائل حُرمت رضاعت:
مسئله ٢٠: مردى با یک زن نامزد شد، سپس زنى آمده گفت؛ من هر دوى آنها را شير داده ام، و بجز اين زن، کس ديگری بر شير خوردن آنها گواهى نمى دهد، در اين صورت فقط از گفته اين زن، شیرخوردگی ثابت نمى شود و نکاح آن دو درست است. هر وقتى که دو مرد ديندار يا يک مرد و دو زن ديندار گواهى بدهند که اين زن و مرد، شير يک زن را خورده اند، آنگاه شير خوردن ثابت می شود و نکاح بين آن زن و مرد حرام می گردد. بدون اينگونه گواهى، شيرخوردن ثابت نمى شود.
ليکن از گفتۀ يک مرد يا يک زن يا از گفتۀ دو سه زن، اگر دل شخص گواهى بدهد که اين گفته شايد راست باشد، در این صورت نبايد نکاح کرد، زيرا خود را در شک و تردد انداختن فايده اى ندارد. ولی اگر بازهم کسى در اين صورت نکاح کرد، نکاح آنها درست است.
مسئله ٢١: مخلوط کردن شير زن در کدام دوائی جايز نيست، و اگر کسى اينکار را کرد، اکنون خوردن و استعمال آن دوا جايز نيست، بلکه حرام مي باشد. به همين صورت چکانیدن شير زن در چشم و گوش به طور دوا جايز نيست. خلاصه اينکه استفاده بردن از شيرِ انسان و استعمال کردن آن درست نمى باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۱ -﴾❀◈✵┅
حُرمت رضاعت چه وقت ثابت میشود:
مسئله ٦: به محض اينکه شير زنى به حَلق طفل فرو رفت تمام آن خويشاوندانى که در بالا گفته شد بر طفل حرام می شوند. چه کمى شیر به حلقش رفته باشد يا زياد. کمى و زيادى شير در این صورت اعتبار ندارد.
مسئله ٧: اگر طفل از سينه شير نخورد بلکه زن شير خود را کشيده به او داد، در اين صورت نيز تمام خويشاوندان مذکور در بالا بر او حرام می شوند. به همين صورت، اگر شير زنى را در بينى طفل چکانیدند، بازهم تمام خويشاوندهاى مذکور بر او حرام می شوند. و اگر در گوش طفل چکانیدند، اين صورت اعتبار ندارد.
مسئله ٨: اگر شيرِ زنى را با آب يا دوا مخلوط کرده به طفل خورانیدند، در اين صورت بنگريد که آيا شير بيشتر است يا آب، يا هر دو برابر است. اگر شير زيادتر باشد يا آب و شير برابر باشد، آن زن مادر شيرى اين طفل می شود و همۀ خويشاوندان مذکورش بر طفل حرام می گردند.
و اگر آب يا دوا زيادتر باشد، در اين صورت اين شير قابل اعتبار نيست و آن زن مادر شيرى طفل نمى شود.
مسئله ٩: اگر شير زنى با شير گوسفند يا گاو مخلوط شد و طفل آن شير را خورد، در اين صورت نيز ببينيد که آيا شيرِ زن زيادتر است يا شير گوسفند و گاو يا اينکه هر دو برابر است.
اگر شير زن زيادتر يا برابر بود، همۀ خويشاوندان مذکور زن بر طفل حرام می شوند و اين طفل اکنون فرزند شيرى آن زن مى باشد. و اگر شير گوسفند يا گاو بيشتر است، پس اين شير اعتبارى ندارد و چنان خواهيم پنداشت که طفل اصلاً شير او را نخورده است.
مسئله ١٠: اگر از دختر باکرهاى شير آمد و طفل آن را خورد، در این صورت تمام خويشاوندان مذکور آن دختر بر طفل حرام می شوند. (مراد از دختر باکره دخترى است که نُه ساله يا بالاتر از آن باشد. اگر دختر کمتر از نُه سال دارد، در این صورت این شير اعتبارى نخواهد داشت و حرمت ثابت نخواهد شد).
مسئله ١١: اگر شير زنِ مُرده را کشيده به طفل دادند، در اين صورت نيز تمام خويشاوندان مذکور زن بر طفل حرام می شوند.
مسئله ١٢: اگر دو طفل، شير يک گوسفند يا يک گاو را خوردند، اين اعتبارى ندارد. آنها برادر و خواهر يگديگر نمى گردند.
مسئله ١٣: اگر مردى شيرِ زن خود را خورد زنش بر وى حرام نمى شود، البته اين کار خيلى گناه دارد، زيرا خوردن شیر انسان بعد از عمر دو سالگى حرام است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۹ -﴾❀◈✵┅
شيرخوردن و شيردادن {رضاعت}:
مسئله ١: هنگامى که طفلى تولد شد بر مادرش واجب است او را شير بدهد. البته اگر پدر طفل پولدار باشد و بتواند دايهاى براى طفل استخدام کند، در اين صورت اگر مادر شير ندهد، مرتکب گناهى نمى شود.
مسئله ٢: براى زن درست نيست کـه بدون اجازۀ شوهر، طفل شخص ديگرى را شير بدهد. البته اگر طفلی از گرسنگى مى تپد و خوف هلاكش می رود، در اين صورت زن مي تواند بدون اجازۀ شوهر، آن طفل را شير بدهد.
مسئله ٣: حد اکثر مدت شيردادن به طفل دو سال است. شيردادن به طفل بعد از دو سال حرام است و هرگز درست نيست.
مسئله ٤: اگر طفل شروع به خوردن چيزهاى ديگر کرد و بنابرين مادرش قبل از دو سالگى طفل را از شير جدا کرد، اينکار درست است، عيبى ندارد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۷ -﴾❀◈✵┅
مسائل نکاح کافران:
مسئله ١: کافران مطابق دين خود به هر طريقهاى که نکاح می کنند شريعت اين نکاح آنها را نيز معتبر مىداند. اگر زن و شوهر کافر يکجا مسلمان شوند در اين صورت ضرورتى به تجديد نکاح آنها نيست. همان نکاح سابق حالا هم باقى است.
مسئله ٢: اگر يکى از آن دو مسلمان شد و دومى مسلمان نشود، در اين صورت نکاح آنها باطل می گردد و اکنون با هم زندگى کردن براى آنها مانند زن و شوهر جايز نيست.
مسئله ٣: اگر زنى مسلمان شد ليکن شوهرش اسلام نياورد، در اين صورت زن تا هنگامى که سه حيض بر او نگذرد با مرد ديگرى نمى تواند نکاح کند.
و اگر به سبب خُردسالى يا پيرىاش، خون ماهوارىاش نيايد، در اين صورت تا گذشتن سه ماه، و اگر زن حامله است تا ولادت طفلش، نمى تواند با مرد ديگرى در صورتهاى بالا نکاح کند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۵ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۷ -:
مهر مُعجَّل یا مُؤجَّل:
مسئله ١٧: هر جائی که رسم است شوهر در همان شب اول عروسى کُل مهر را به زن می دهد، زن در آنجا اختيار دارد تا تمام مهر را در همان شب اول نکاح از شوهر مطالبه کند. اگر زن در شب اول نکاح مهر خود را نخواست، پس هر وقتی که مهر خود را از شوهر بخواهد، بر شوهر واجب است که مهرش را بدهد. تاخيرکردن در آن درست نيست.
مسئله ١٨: در اینجا (افغانستان) رواج است که زن ها مهر خود را يا بعد از طلاق مطالبه می کنند و يا بعد از وفات شوهر از ترکۀ او می گيرند. و اگر زنی پيش از شوهر مى ميرد، وارثانش مهر او را مطالبه می کنند و تا وقتى که زن و شوهر با همديگر زندگى می کنند، نه شوهر مهر می دهد و نه زن مهر مى طلبد. حکم شرعى در اينجا به سبب عُرف آن است که زن قبل از طلاق شدن، نمى تواند مهر خود را مطالبه کند.
البته آن مقدار مهر که رواج است در شب اول زفاف بدهند، دادن آن در همان شب اول واجب مى باشد.
و اگر قومى اين رواج را نداشته باشد، در اين صورت مشمول اين حکم نخواهند بود.
مسئله ١٩: اگر در جائى رواج این است که مقدارى از مهر را پيشکى به زن می دهند، در اين صورت اگر شوهر آن مقدار پيشکى را به زن نداد، زن اختيار دارد که تا وقتى که شوهر آن مقدار مهر را ندهد، شوهر را نگذارد که با وى همبسترى کند.
و اگر شوهر يکبار با او جماع (همبسترى) کرده است، بازهم زن اختيار دارد که شوهر را نگذارد براى بار دوم يا سوم با وى همبسترى نمايد. و اگر شوهر بخواهد که او را با خود به سفر ببرد، زن می تواند تا وقتی که اين مقدار مهر را نگرفته است، از رفتن با او انکار کند.
به همين صورت، اگر زن در اين حال بخواهد با یک خويشِ مَحْرم خود به سفر برود يا از خانۀ شوهر بخانۀ والدين خود برود، شوهر حق ندارد که او را منع کند.
و هنگامی که شوهر اين مقدار مهر پيشکى را به او داد، اکنون زن نمى تواند بدون اجازۀ شوهر کارى کند و بدون اجازۀ شوهر، رفتن به جائى برايش ناجايز مى باشد، و هر جائى که شوهر بخواهد مى تواند او را با خود ببرد. زن حق انکار را ندارد.
مسئله ٢٠: اگر شوهر به نيت مهر، مقدارى پول به زن داد، همان اندازه پول از مهر زن اداء می شود.
در وقت دادن پول، اين ضرورى نيست که شوهر به او بگويد که اين پول را در مقابل مهرت به تو می دهم.
مسئله ٢١: اگر شوهر چيزى به زن داد ليکن زن آن را مهر نمی پندارد و می گويد که آن را به طور مهر به من نداده ای، بلکه همين طورى به من داده اى، و شوهر می گويد که من آن را به طور مهر داده ام، در اين صورت گفتۀ شوهر معتبر خواهد بود.
البته اگر آن چيز از قبيل خوردني و نوشيدني بود، در اين صورت آن چيز را از مهر نخواهيم دانست و گفتۀ شوهر در اينجا اعتبار نخواهد داشت.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۳ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۵ -:
تعیین چیز مُشخَّص یا غیر مُشخَّص در مهر:
مسئله ١٣: اگر در مهر زن، پول يا طلا يا نقره مقرّر نکردند بلکه کدام زمين يا باغ يا خانهاى را مهر مقرر نمودند، اينهم درست است و همان زمين يا باغ يا خانه که به جاى مهر مقرر گردیده است بايد به زن داده شود.
مسئله ١٤: اگر شوهر در مهر يک اسپ يا فيل يا حيوانی را مقرر کرد، ليکن مشخص نکرد که فلان اسپ را خواهم داد، اينکار نیز درست است و در اين صورت يک اسپ متوسط حال را که نه خيلى گران باشد و نه خيلى ارزان، و يا قيمت آن را باید به زن بدهد.
ولى اگر شوهر فقط گفت که يک حیوان می دهم و مشخص نکرد که کدام حیوان را، اينگونه مهر مقرر کردن صحيح نيست. در اين صورت مهر مثل ﻻزم می گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۱ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۳ -:
نکاح بدون مهر:
مسئله ٧: اگر در وقت نکاح هيچ ذکرى از مَهر به ميان نيامد و نکاح انجام شد، يا مرد به اين شرط نکاح کرد که من بدون مهر نکاح می کنم و هيچ مهرى به زن نمی دهم، و سپس از میان زن و شوهر یکی وفات کرد و يا چنان تنهائى و يکجائى ميان ايشان واقع شد که در شرع اعتبار دارد، پس در اين صورت نيز اداى مهر ضرورى است و در چنين صورتى «مَهر مِثل» ﻻزم می گردد.
و در چنين صورتی، اگر شوهر قبل از وقوع آنگونه تنهائى و يکجائى که شرعاً معتبر است زن را طلاق بدهد، زن مستحق مهر گرفتن نمى باشد بلکه فقط يک جوره لباس خواهد يافت. دادن اين يک «جوره لباس» بر شوهر واجب مى باشد، بنابرين اگر آن را ندهد گناهکار خواهد شد.
مسئله ٨: در صورت مذکورۀ بالا معناى يک «جوره لباس» که دادن آن بر شوهر واجب می شود اينست که شوهر يک پيراهن، يک چادر سر، يک اِزار و يک چادرى {يا چادر بزرگ} که سر تا پاى زن را بپوشاند، باید به او بدهد.
مسئله ٩: شوهر اين «جوره لباس» را مطابق قدرت و توانائى خود بايد بدهد، يعنى اگر فقير و نادار است لباس ارزان بدهد و اگر بسيار فقير نيست ليکن خيلى پولدار هم نمى باشد، در اين صورت لباس متوسط بدهد، و اگر شوهر خيلى پولدار و ثروتمند است، در اين صورت بايد لباس ابريشمى بدهد. اما در هر صورت بايد متوجه بود که قيمت اين «جوره لباس» نبايد از نصف مهر مثل آن زن بيشتر شود.
و همچنين نبايد قيمت اين «جوره لباس» از قيمت پنج درهم نقره (معادل هفده و نیم گرام) کمتر شود، بنابرين خريدن و دادن تکه يا لباس خيلى گرانبها که قيمت آن بيشتر از نصف مهر مثل آن زن شود، بر شوهر واجب نيست.
البته اگر کسى به رضايت و خوشى خود، تکه يا لباس خيلى گرانبها و بسيار بيشتر از قيمت نصف مهر مثل را به زن طلاق دادۀ خود بدهد، اينکار درست است.
مسئله ١٠: اگر در وقت نکاح هيچ مهرى مقرر نکردند، ليکن زن و شوهر بعد از نکاح با رضايت خود مهر را متعیّن نمودند، اکنون مهر مثل بر شوهر ﻻزم نمى گردد بلکه همان مهرى ﻻزم می گردد که زن و شوهر به رضايت خود آن را متعين کرده اند.
البته اگر قبل از وقوع آن يکجائى و خلوتی که در شريعت معتبر است، زن طلاق شود، در اين صورت زن مستحق گرفتن مهر نمى باشد، بلکه فقط همان يک جوره لباس را خواهد يافت که در باﻻ ذکر شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۹ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۱ -:
مسئله ١: در وقت نکاح چه مَهر را ذکر کنند يا نکنند نکاح در هر حال منعقد می شود، اما در صورت عدم ذکر مَهر، «مهر مِثْل» ﻻزم می گردد. حتی اگر کسى در وقت نکاح شرط بگذارد که من مهر نمى دهم و بى مهر نکاح می کنم، بازهم مهر ﻻزم می گردد.
مقدار مهر:
مسئله ٢: کمترين مقدار مَهر زن «ده درهم شرعى نقره» يا قيمت آن است (پنج درهم تقریباً معادل هفده و نیم گرام نقره ميشود) و بيشترين مقدار آن مقرَّر نيست بلکه هر قدر که زن بخواهد می تواند مهر خود را مقرر کند، اما مهر بسيار بستن خوب نيست.
بنابرين اگر کسى فقط در بدل قيمت چهار درهم نقره يا کمتر از آن نکاح کرد، در اين صورت بازهم بر او ﻻزم است که بايد پولی برابر با قيمت «ده درهم نقره» را به زن بدهد، زيرا مهرى کمتر از اين در شرع وجود ندارد.
و اگر شوهر قبل از زفاف زنش را طلاق بدهد، در اين صورت نصف مهر را بايد بپردازد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۷ -﴾❀◈✵┅
مسائل کفائت - ۳ -:
برابری در مسلمان بودن:
مسئله ٦: برابرى شوهر با زن در مسلمان بودن فقط در اقوام غير عرب مانند قومهاى افغان و مُغل و غیره اعتبار دارد، و در بين سيدها، انصاري ها، علوي ها و عرب ها اعتبارى ندارد. بنابرين مردى که خودش نو مسلمان است و پدرش کافر بود، کُفو و برابر زنى نيست که خودش و پدرش مسلمان مي باشد. و آن مردى که هم خودش و هم پدرش مسلمان است ولی پدرکلانش مسلمان نيست، کُفو و برابر آن زنى نمى باشد که پدرکلانش هم مسلمان بود.
مسئله ٧: هر مردى که پدر و پدرکلانش مسلمان باشند ليکن پدرِ پدرکلانش مسلمان نبود، او کُفو و برابر آن زنى مي باشد که چندين پشتش مسلمان بوده اند.
خلاصه اينکه کفائت و برابرى در مسلمان بودن فقط تا پدرکلان اعتبار دارد و بعد از او اعتبارى ندارد.
برابری در دینداری:
مسئله ٨: مراد از کفائت و برابرى شوهر با زن در ديندارى اينست که مرد فاسق يعنى کسى که اوباش، قمارباز، شرابخور يا بدکار است، کُفو و برابر زن ديندار و پارسا و نيک نمى باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۵ -﴾❀◈✵┅
مسائل کفائت - ۱ -:
يعنی چه کسانی در مورد نکاح با هم برابر هستند و چه کسانی نيستند.
مسئله ١: در شريعت اين بسيار مراعات شده که بدون کفائت نکاح صورت نگيرد، يعنى اينکه دختر را با چنان مردى نکاح نکنند که کُفُوى او يعنى برابر او و هم مرتبه او نیست. به همين صورت مناسب نيست، دختر را به نکاح مردى داد که در ديندارى برابر با دختر نباشد.
مسئله ٢: کفائت يعنى برابرى شوهر با زن بر چند قسم است:
برابرى در نسب،
برابرى در مسلمان بودن.
برابرى در ديندارى.
برابرى در پول و دارائی.
برابرى در کسب و پيشه.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۳ -﴾❀◈✵┅
احکام ولی - ۶ -:
مسئله ١٥: اگر دختر نابالغ را بغیر پدر و پدرکلانش کس ديگرى به نکاح داده بود و دختر از نکاح خود خبر داشت و سپس بالغ شد و شوهرش هنوز با او همخوابگى نکرده است و دختر اين نکاح را نمى پسندد، در اين صورت دختر به محض اينکه بالغ شد فوراً در همان وقت باید نارضايتى خود را از اين نکاح اظهار کند که من از اين نکاح راضى نيستم، يا اينکه بگويد من اين نکاح را قبول ندارم، چه در آنجا کس ديگری موجود باشد يا نباشد بلکه دختر تنهاى تنها باشد. رد کردن اين نکاح برایش به محض بالغ شدن در هر حال لازم است.
البته نکاحش فقط از ردکردن و انکار از قبول آن نمى شکند بلکه دختر بايد نزد حاکم يا قاضى شرعى برود و زمانی که قاضی نکاح را فسخ کرد، نکاح آن وقت فسخ مي شود.
اگر دختر بعد از بالغ شدن حتى يک لحظه هم خاموش بماند، ديگر اختيار فسخ {شکستن} نکاح را نخواهد داشت. (اين حکم دربارۀ دختران است و پسر اگر بالغ شود، انکار کردن فورىاش از قبول نکاح ضرورى نيست بلکه تا وقتی که رضايتش دانسته نشود اختيار قبول يا رد نکاح را دارد)
و اگر بغیر پدر و پدرکلان، شخص ديگری دختر را به نکاح داد و دختر خبرى از اين نکاح نداشت، بلکه بعد از بالغ شدن خبر شد، در اين صورت به محض اینکه خبر اين نکاح به او رسيد در همان وقت از قبول نکاح انکار کند. اگر يک لحظه هم خاموش بماند، اختيار فسخ اين نکاح از دستش می رود.
مسئله ١٦: و اگر نکاحش به طريقۀ بالا انجام شده بود و دختر بعد از آنکه شوهرش با وى همخوابگى کرد بالغ شد، پس در اين صورت فوراً انکار کردن بعد از بلوغ لازم نيست، بلکه تا وقتى که رضايت دختر معلوم نشود، دختر اختيار قبول يا رد کردن نکاح را دارد، خواه هر چند مدتى بر آن بگذرد.
البته اگر دختر زبانى صريحاً گفت که من اين نکاح را قبول دارم، يا چنان علامتى مشاهده شد که رضايت او از آن ثابت مى شود، مثلاً دختر با شوهر خود همخوابگى کرد، در اين صورت اختيارش از بين مى رود و نکاح ﻻزم میگردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۱ -﴾❀◈✵┅
احکام ولی - ۴ -:
مسئله ٩: اگر ولىّ دختر بالغ بدون پرسيدن و بدون اجازه گرفتن از دختر، او را به نکاح داد و سپس خود ولى يا فرستاده اش آمده خبر داد که ترا با فلان شخص نکاح کرده ام، خاموش ماندن دختر در اين صورت نيز اجازه خواهد بود و نکاح صحيح خواهد شد.
و اگر کس ديگرى آمده خبر نکاح را آورد، پس اگر اين خبر دهنده آدم نيک و ديندار است، يا اينکه دو نفر آمده خبر نکاح را آوردند، در اين دو صورت نيز خاموش ماندن دختر اجازه شمرده می شود و نکاح از سکوت وی صحيح می گردد.
و اگر خبر دهنده فقط يک شخص نا اعتبار است، در اين صورت نکاح از خاموش ماندن دختر صحيح نخواهد شد بلکه نکاح موقوف خواهد ماند و هنگامی که دختر زبانى اجازه بدهد يا چنان کارى از طرف دختر رو بدهد که توسط آن دانسته شود که دختر نکاح را قبول کرده، آنگاه نکاح صحيح خواهد گرديد.
مسئله ١٠: بعد از اطلاع نکاح، در آن صورتى که اجازۀ زبانى زن و دختر ضرورى می باشد، زن زبانى چيزى نگفت، اما هنگامى که شوهرش نزدش آمد، زن از همخوابگى با او انکار نکرد، بازهم نکاح در اين صورت درست است.
مسئله ١١: همين حکم پسران نیز است که اگر پسر بالغ باشد، ولىّ نمی تواند بر او جبر کند و بدون اجازۀ او نکاحش را نمايد. اگر ولىاش بدون پرسيدن و اجازه گرفتن از وى نکاحش را بست، در اين صورت نکاح موقوف بر اجازۀ آن پسر خواهد بود. اگر اجازه بدهد، نکاح صحيح می شود و اگر اجازه ندهد، نکاح صحيح نمى باشد.
البته تفاوت ميان دختر و پسر در اينست که فقط خاموش ماندن پسر اجازه محسوب نمى شود، بلکه براى پسر لازم است که زبانى اجازه بدهد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷