نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۰ -﴾❀◈✵┅
احکام ولی - ۳ -:
مسئله ٤: اگر يکى از ولىهاى دختر بالغ بدون پرسيدن و اجازۀ او، او را به نکاح کسى داد، در اين صورت اين نکاح موقوف به اجازۀ دختر مى باشد. اگر دختر اجازه بدهد، نکاح درست خواهد بود و اگر راضى نباشد و اجازه ندهد، نکاح منعقد نمى شود.
صورت های اجازه حسب ذيل است:
مسئله ٥: اگر ولىّ دختر باکره اى که اکنون بالغ شده است، آمده به او گفت که من تو را با فلانى نکاح میکنم يا نکاح کرده ام و دختر خاموش ماند يا خنديد يا گريه کرد، همۀ اينها صورت هاى اجازه می باشد و اکنون اگر ولى، او را به نکاح آنکس بدهد نکاح صحيح خواهد بود، و اگر وى را به نکاح آنکس داده است نکاح صحيح مى باشد.
و اين لازم نيست که دختر حتماً با زبان خود اجازه بدهد و اگر اجازۀ زبانی ندهد آن اجازه نباشد، نه، نکاح از طریقههای بالا نیز منعقد می شود. کسانى که به زور، دختر را مجبور می کنند که زبانى اجازه بدهد، کار زشتى مرتکب می شوند.
مسئله ٦: اگر ولى در وقت اجازه گرفتن از دختر، نام شوهر را نگرفت و نه دختر از قبل نامش را می دانست، در اين صورت فقط از خاموش ماندن، رضايت دختر ثابت نمى شود، و خاموشى و سکوت او را اجازه نخواهيم دانست، بلکه ضرورى است که نام و نشان داماد گفته شود تا دختر بداند که داماد فلان کس است.
به همين صورت، اگر ولی مقدار مهر را بيان نکرد و دختر بالغ را در مقابل مهرى کمتر از مهر مثل نکاح کرد، در اين صورت نيز نکاح بدون اجازۀ آن دختر منعقد نمى شود، بنابرين حسب قاعده، دوباره باید از او اجازه گرفته شود.
مسئله ٧: اگر اين زن باکره نيست بلکه قبلاً عروسى کرده بود و اين نکاح دوم اوست و ولىاش از او اجازه خواست، فقط خاموش ماندنش اجازه شمرده نخواهد شد بلکه اجازۀ زبانى اکنون ضرورى می باشد. و اگر او زبانى چيزى نگفت و ولىاش فقط به سبب خاموش ماندنش او را نکاح کرد، در اين صورت نکاح موقوف خواهد ماند، اگر اين زن نکاح را قبول کند نکاح صحيح می گردد و اگر آن را قبول نکند، نکاح منعقد نمى شود.
مسئله ٨: اگر پدر دختر بالغۀ باکره موجود بود ليکن کاکا (عمو) يا برادر و غيرۀ دختر از او اجازه خواستند، در اين صورت نيز فقط خاموش ماندن دختر اجازه شمرده نخواهد شد بلکه تا هنگامى که دختر زبانى اجازه ندهد، سکوتش اجازه محسوب نخواهد شد.
البته اگر پدر اين دختر، آنها را براى اجازه خواستن فرستاده بود، در اين صورت سکوت دختر نيز اجازه مى باشد.
خلاصه اينکه هرگاه که ولىاى که مُقدَّمتر از همه است و اجازه خواستن شرعاً حق اوست، خودش يا فرستادهاش از دختر بالغ اجازه بخواهد، خاموش ماندن دختر اجازه محسوب می شود.
و اگر حق اجازه خواستن از پدرکلان دختر بود ليکن برادر دختر اجازه خواست، يا حق اجازه خواستن از برادر دختر بود ليکن کاکا (عمو)ى دختر اجازه خواست، در اين صورتها خاموش ماندن و سکوت دختر اجازه شمرده نخواهد شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۸ -﴾❀◈✵┅
احکام ولی - ۱ -:
هر کسى که اختيار نکاح دختر و پسرى را دارد، او را «ولى» می گويند.
مسئله ١: اولين ولى دختر و پسر، پدر اوست. اگر پدر نباشد، پدرکلان (جد) پدرى ولى اوست. اگر اين دو نباشند، برادر اصلی که با او از يک پدر و مادر است، اگر اين برادر نباشد، برادر ناتنی که هر دو از يک پدر و دو مادر اند، اگر اين برادر هم نباشد، برادرزادههای ذکور، اگر برادرزاده نباشد، پسر برادرزاده، بعد از او، نواسهاش يعنى پسرِ پسرِ برادر زاده.
اگر هيچ کدام از اشخاص بالا نباشد، نخست کاکاى سَکَه (عموی اصلی)، آنگاه کاکاى ناتنى يعنى برادر ناتنى پدر، آنگاه پسر کاکاى سَکَه، آنگاه نواسۀ او يعنى پسر پسر کاکاى اصلى. آنگاه پسر کاکاى ناتنى، آنگاه نواسة نرينه کاکاى ناتنى.
(پدرکلان يعنى جد و کاکا يعنى عمو. سَکَه یعنی اصلی و اَندَر یعنی ناتنی.)
اگر باز هيچ کدام از افراد نامبرده نباشد، در اين صورت کاکاى پدر اين دختر يا پسر، ولى او است، و سپس پسر او. اگر کاکاى پدر يا پسر و نواسه و کواسه نرينه اش نباشد، در اين صورت کاکاى پدرکلانِ پدرى ولى است، سپس پسر او، سپس نواسه نرينه او، و سپس کواسه نرينه او و غيره.
و اگر بازهم هيچ کدام از آنها نباشد، در اين صورت مادر، ولى دختر يا پسر خود می شود، و بعد از او مادرکلانِ پدرى، و بعد از او مادرکلانِ مادرى، و بعد از او پدرکلانِ مادرى، و بعد از او خواهر اصلى که هر دو از يک پدر و مادرند، و بعد از او خواهر ناتنى که هر دو از يک پدر اند و از دو مادر، و بعد از او آن برادر و خواهرى که با اين دختر يا پسر از طرف مادر شريک اند و از طرف پدر جدا.
و بعد از همۀ اينها عمه ولى است، و بعد از عمه، ماما (دائی) ولى است، و بعد از ماما، خاله ولى است و غيره ...
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۶ -﴾❀◈✵┅
کسانی که نکاح با آنها به سبب رضاعت حرام است:
مسئله ١٥: نکاح با هر خويشاوندى که از طرف نسب حرام است، نکاح با او از طرف شيرخوردن {رضاعت} نيز حرام می شود.(۱)
یعنی اینکه نکاح یک دختر یا زن با آن مردی که همسرش این دختر یا زن را در طفولیت شیر داده بود جایز نیست، زیرا شوهر آن زن شرعاً آن دختر گفته می شود. و همچنين نکاح کردن زن با برادر شيرى خود هم جایز نيست.
و نکاح زن با آن کسى که اين زن او را شير داده است نیز درست نيست. همچنين نکاحش با اولاد آن شخص نیز درست نيست. زيرا اولاد آن شخص، اولاد اين زن هم می شوند.
و نکاح با ماما (دائی) و کاکا (عمو) و برادرزاده و خواهرزاده شيرى {رضاعی} نیز حرام است.
مسئله ١٦: اگر دو دختر از يک زن شير خورده اند، هر دوى آنها نمى توانند يکجا در نکاح يک مرد باشند. خلاصه اينکه هر حکمى که در بالا براى خويشاوندان نَسَبى بيان گردید، همان احکام خويشاوندان رضاعی نيز مى باشد.
ا........
(۱) يعنى همانگونه که براى زن يا مرد حرام است که با پدر، مادر، خواهر، دختر، خاله، عمه و غيره محارم نَسَبى خود نکاح کند، به همین صورت، اگر دختر یا پسرى در دوران شيرخوارگى، علاوه بر شير مادر خود، شير زن ديگرى را نيز بخورد، نکاح اين دختر با شوهر، برادران، پسران و غيره محارم آن زن و شوهر او، حرام مى باشد. زيرا شوهر آن زن، پدر شيرى (يعنى رضاعى) اين دختر است و برادران آن زن، ماما (دائی)هاى شيرى اين دختر و پسران آن زن، برادران شيرى اين دختر، و غيره ... و نکاح اين پسر با خود آن زن و خواهران و دختران و غيره محارم آن زن و شوهر او حرام مى باشد، زيرا آن زن، مادر شيرى (يعنى رضاعى) اين پسر است و خواهران او، خاله هاى اين پسر و دختران او، خواهران اين پسر و غيره... هستند. اين را به خوبى به ياد بسپاريد. تفصیل مسایل رضاعت یعنی شیرخوردن تحت عنوان جداگانهای بیان خواهد شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۴ -﴾❀◈✵┅
ڪسانی که نکاح با آنها حرام است - ۲ -:
مسئله ٧: نکاح زن با شوهر خواهر خود تا وقتى که خواهرش در نکاح او هست جايز نیست.
البته اگر خواهرش وفات کرد يا اينکه شوهر خواهرش، خواهرش را طلاق داد و عِدّت خواهرش تکميل شده است در اين صورت این زن می تواند با شوهر خواهر خود نکاح کند. البته نکاح با او قبل از تکميل عِدّت طلاق جايز نيست.
مسئله ٨: اگر دو خواهر با يک مرد نکاح کردند، نکاح هر یک آنها که اول بسته شده صحيح است، و نکاح آن خواهر که بعداً رخ داده بود صحيح نيست.
و اگر نکاح هردو خواهر با اين مرد يکجا در يک مجلس بسته شده بود، در اين صورت نکاح هر دو صحيح نيست.
مسئله ٩: هنگامی که زنى با مردى نکاح کرد، اکنون تا وقتى که آن زن در نکاح آن مرد است، نکاح عمه، خاله، دختر خواهر و دختر برادر این زن با آن مرد جايز نيست.
مسئله ١٠: هر دو زنى که پيوند خويشاوندى در ميان شان طوری است که اگر يکى از آنها مرد می بود نکاح ايشان با همديگر جايز نمى بود، شرعاً اين دو زن نمىتوانند يکجا در نکاح يک مرد باشند. هنگامى که يکى از آندو بميرد يا طلاق شود و عِدّت طلاقش بگذرد، آنگاه زن دوم می تواند با آن مرد نکاح کند.
مسئله ١١: زنى هست که يک دختر ناتنى از شوهر قبلى خود دارد، اگر هر دوى اينها یکجا با يک مرد نکاح کنند، اینکار جايز است.
مسئله ١٢: «بچهخواندگى» (پسرخواندگی) در شريعت اعتبارى ندارد، و کسى از بچهخواندگی واقعاً بچه کسى نمى شود. بنابرين نکاح زنى با بچه خواندهاش درست است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲ -﴾❀◈✵┅
گواهان نکاح:
مسئله ٥: براى انعقاد نکاح، اين شرط است که نکاح در موجوديت حد اقل دو مرد يا يک مرد و دو زن بسته شود و آنها با گوش خود آن الفاظ نکاح را بشنوند که در بالا مذکور شد. بنابرين اگر کسى در تنهائى و خلوت به شخص ديگرى گفت که من دخترم را با تو نکاح کردم و اين شخص گفت قبول کردم، نکاح در اين صورت بسته نمى شود. به همين صورت اگر فقط در روبروى يک نفر نکاح کردند بازهم نکاح بسته نمی شود.
مسئله ٦: اگر در بين گواهان نکاح، مردى موجود نيست بلکه همه گواهان زن هستند، نکاح بسته نمى شود، اگرچه ده پانزده زن هم گواه نکاح باشند. بودن يک مرد با دو زن حتمى است.
مسئله ٧: اگر گواهان دو مرد بودند ليکن آنها مسلمان نيستند، در اين صورت نيز نکاح منعقد نمى شود. به همين گونه اگر آن دو مرد مسلمان بودند ليکن هر دوى آنها يا يکى از آنها هنوز بالغ نشده است، نکاح در اين صورت نیز منعقد نمى شود.
مسئله ٨: بهتر اينست که نکاح در حضور اشخاص زيادى بسته شود، مثلاً بعد از نماز جمعه در مسجد جامع و يا در مجمع ديگری، تا نکاح بين مردم مشهور شود، و مخفيانه نکاح نکنند. ليکن اگر چنان ضرورتى پيش آمد که اشخاص زيادى نتوانستند از نکاح باخبر شوند، پس باید کم از کم دو مرد، يا يک مرد و دو زن، در مجلس نکاح حاضر باشند تا الفاظ ايجاب و قبول نکاح را به گوش خود بشنوند.
مسئله ٩: اگر هم پسر بالغ است و هم دختر بالغ مي باشد، آنها مى توانند خودشان با همديگر نکاح کنند. يکى از آنها به ديگرى در روبروى دو گواه بگويد که من با تو نکاح کردم و دومى بگويد که قبول کردم، بس، نکاح بسته می شود.
مسئله ١٠: اگر شخصی نکاح خود را خودش نبست بلکه به شخص ديگری گفت که مرا با کسى نکاح کن، يا اينکه گفت نکاح مرا با فلانی ببند، و آن شخص در مقابل دو گواه نکاح را انجام داد، در اين صورت نیز نکاح بسته می شود. و اکنون اگر از اين نکاح انکار کند انکارش فايدهاى ندارد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«مسائل حج - ۸ -»❀◈✵┅
زيارت مدينۀ منوَّره:
اگر کسى توانائى مالى دارد بعد از حج يا پيش از حج به مدينۀ منوره حاضر شده از زيارت روضۀ مبارک حضرت رسول اکرم ﷺ و مسجد نبوى کسب برکات کند.
رسول الله ﷺ در اين باره فرموده اند: قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: مَنْ زَارَنِي بَعْدَ مَوْتِي فَكَأَنَّمَا زَارَنِي فِي حَيَاتِي.
«هر کسى مرا بعد از وفاتم زيارت نمود همان برکاتى را خواهد يافت که گويا مرا در حياتم زيارت نموده باشد».
(سنن دارقطنی: حدیث ۲۶۹۴ و المجالسة از دینوری: حدیث ١٣٠و شعب الایمان بیهقی: حدیث ٣٨٥٥ و فضائل مکة: ص ٣٧ از حسن یسار بصری متوفی ١١٠ هجری و تلخیص کبیر از ابن حجر عسقلانی: حدیث ١٠٧٥ و جمع الفوائد: حدیث ٣٨٠٢)
و همچنين آنحضرت ﷺ فروده اند:
قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: مَنْ حَجَّ وَلَمْ يَزُرْنِی فَقَدْ جَفَانِي.
«هر کسى فقط حج کند و به زيارت من نيايد، او با من بسيار بى مروتى کرده است».
(اعلاء السنن: ١٠/٤٩٩ و البدر المنیر: ٦/٢٩٩ و التلخیص الکبیر: ١/٣٠٣ و المقاصد الحسنة: حدیث ١١١٠ و کشف الخفاء و مزیل الالباس: حدیث ٢٤٦٠ و ٢٦١٢ و فتح الغفار الجامع لاحکام سنة نبیینا للصنعانی: حدیث ٢٤٤٨ و غیره کتب حدیث)
و آنحضرت ﷺ در مورد مسجد نبوى فرموده اند:
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: ... وَصَلَاتُهُ فِي مَسْجِدِي بِخَمْسِينَ أَلْفِ صَلَاةٍ، وَصَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ بِمِائَةِ أَلْفِ صَلَاةٍ.
«هر کسى در اين مسجد يک نماز بخواند، در بدل آن ثوابی برابر با پنجاه هزار نماز را به دست مى آورد».
(ابن ماجه شریف: حدیث ١٤١٣ و معجم اوسط طبرانی: حدیث ٧٠٠٨ و جمع الفوائد)
الله متعال اين نعمت بزرگ را نصيب همۀ ما بگرداند و بر اعمال نيک ما را توفيق عنايت بفرمايد. آمين يا ربَّ العالمين.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«مسائل حج - ۶ -»❀◈✵┅
حج بدل - ۲ -:
مسئله ١٣: اگر میِّت قبل از مردن به اداى حج بدل وصيت نمود، اما بنابر کمبود پول و دارائىاش، ادای حج بدل از يک سوم پول هايش ناممکن بود و همچنين وارثان میِّت هم حاضر نشدند که به رضايت خويش بيشتر از يک سوم ترکه را به خاطر حج بدل مصرف کنند و لذا حج بدل از طرف وى اداء نگرديد، در اين صورت گناهى بر مردۀ بيچاره نخواهد بود.
مسئله ١٤: حکم تمامى وصيت هاى میِّت مانند حکم بالا مى باشد. لذا اگر قضاى روزه يا نمازهاى زيادى بر کسى باقیمانده بود، يا دادن زکات بر او واجب بود، و او قبل از مردن وصيت کرد که فديۀ روزه و نمازها و پول زکاتش را بدهند، همۀ اينها فقط از يک سوم پول ها و دارائى وى اداء خواهد شد.
و همچنین باید متوجه بود که مصرف کردن پول بيشتر از يک سوم ترکه میِّت بدون رضايت قلبى وارثان او درست نمى باشد. تفصيل این احکام قبلاً نيز نوشته شده است.
مسئله ١٥: اگر میِّت قبل از مردن به اداى حج بدل وصيت نکرده بود، در اين صورت اداى حج بدل از پول میِّت درست نمى باشد. البته اگر تمام وارثان وی قلباً به اينکار اظهار رضايت کنند، اينکار جايز خواهد بود و انشاء الله فريضۀ حج وى اداء خواهد شد. اما اجازۀ وارثان نابالغ اعتبار ندارد. بنابرين از حصۀ پول آنها نبايد چيزى گرفت.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«مسائل حج - ۴ -»❀◈✵┅
سفر بدون همراهی محرم برای زن جایز نیست:
وَلَاتُسَافِرُ الْمَرْأَةُ بِغَيْرِ مَحْرَمٍ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَمَا فَوْقَهَا. (فتاوی عالمگیری: ۱/۹۱)
در احادیث شریفه، سفر بدون محرم برای زن به سختي منع گردیده است چنانچه در روایات صحیح و مشهور وارد است:
عَنِ ابنِ عُمَرَ رَضِیَ اللهُ عَنهُما اَنَّ النَّبیَّ ﷺ قَالَ: وَلَاتُسَافِرُ الْمَرْأَةُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ اِلّا مَعَ ذِی مَحرَمٍ.
ترجمه: از حضرت عبد الله بن عمر رَضِیَ اللہُ عَنْہُ روایت است که رسول خدا ﷺ فرمودند: زن به مسافت سه روز راه نباید سفر کند مگر اینکه محرمش همراه او باشد.
(بخاری شریف: حدیث ۱۰۲۴ و ۱۰۲۵و ۱۱۲۲ و ۱۷۲۹ و اعلاء السنن: ۷/۲۷۵ حدیث ۱۹۷۳)
و همچنین در مسلم شریف روایت است:
عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ تُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، أَنْ تُسَافِرَ سَفَرًا يَكُونُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَصَاعِدًا، إِلَّا وَمَعَهَا أَبُوهَا، أَوِ ابْنُهَا، أَوْ زَوْجُهَا، أَوْ أَخُوهَا، أَوْ ذُو مَحْرَمٍ مِنْهَا.
ترجمه: حضرت ابو سعید خدری رَضِیَ اللہُ عَنْہُ می گوید که رسول خدا ﷺ فرمودند: برای زنی که به خدا و روز آخرت ایمان دارد حلال نیست تا به سفری که سه روز راه یا بیشتر طول دارد برود مگر اینکه پدرش یا پسرش یا شوهرش یا برادرش یا محرم دیگرش همراه او باشد.
(مسلم شریف: حدیث ۲۳۹۰ و اعلاء السنن: ۷/۲۷۷ حدیث ۱۹۷۵و سنن ابو داود: حدیث ۱۴۶۶ و سنن ترمذی: حدیث ۱۰۸۹)
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«مسائل حج - ۲ -»❀◈✵┅
مسئله ١: در سراسر عمر فقط يک مرتبه حج کردن فرض است. اگر کسى چند مرتبه حج کرد، یکى آنها فرض و بقيۀ آنها نفل می گردند و او ثواب بسيار فراوانى در مقابل آنها به دست مى آورد.
مسئله ٢: اگر کسى قبل از بالغ شدن حج کرده است، حج فرضش اداء نشده است و اکنون بعد از بلوغ اگر پولدار باشد، دوباره حج کردن بر او فرض مي باشد. و آن حج که در طفوليت و قبل از بلوغ نموده، حج نفلى است.
مسئله ٣: حج بر کور فرض نيست خواه هر قدر پولدار و ثروتمند هم باشد.
مسئله ۴: چون حج بر کسى فرض شد، حج کردن در همان سال بر او واجب است. بدون عذر تأخیر کردن در اداى حج و به اين خیال بودن که هنوز جوان هستم، در سال ديگری حج خواهم رفت، جایز نيست. و اگر همچو شخصی بعد از سه چهار سال به حج رفت، گرچه حجش اداء می شود، اما بخاطر تاخير گناهکار می گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
*❈❈❈﴿ شش روزۀ شوال ﴾❈❈❈*
روزۀ شش روز بعد از عيد فطر در مقابل ساير روزه هاى نفلى ثواب بیشتری دارد. این شش روز در ماه شوال را هم می توان پیاپی گرفت و هم جدا جدا.
در حدیث شریف وارد است:
عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ أَنَّهُ حَدَّثَهُ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ﷺ قَالَ: مَنْ صَامَ رَمَضَانَ ثُمَّ أَتْبَعَهُ سِتًّا مِنْ شَوَّالٍ كَانَ كَصِيَامِ الدَّهْرِ.
ترجمه: حضرت ابو ایوب انصاری رضی الله عنه روایت می کند که حضرت رسول اکرم ﷺ فرمودند: هر کسی ماه رمضان را روزه گرفته سپس (بعد از عید فطر) شش روز در ماه شوال نیز روزه بگیرد ثواب روزۀ سراسر سال را کسب می کند.
(مُسلم شریف: حدیث ۱۹۸۴ و ترمذی شریف: حدیث ۷۵۹)
*توجه:*
زیرا قاعده است که امت آنحضرت ﷺ در قبال هر عمل نیک ده برابر ثواب به دست می آورند. بنابربن یک ماه رمضان جمع شش روز شوال می شود ۳۵ یا ۳۶ روز روزه، و ۳۶ ضرب ۱۰ می شود مساوی ۳۶۰ روز که یک سال قمری می باشد. یک سال قمری ۳۵۵ روز است.
*┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈*
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
💐💫💐💫💐💫💐💫💐
(( چند کار مهم که پیش از اختتام رمضان باید انجام داد ))
💫💐💫💐💫💐💫💐💫
💐گزیدهای از سخنان شیخ الاسلام مولانا مفتی محمد تقی عثمانی در مراسم نماز جمعۀ ۲۷ رمضان ۱۴۳۸هـ
در روزهای پایانی رمضان چند کار باید انجام داد:
💐 *نخست شکر؛* شکر بر این که خداوند متعال در زندگی ما رمضانی دیگر به ما عنایت فرمود. چهقدر از دوستان و نزدیکان ما در رمضانِ قبل با ما بودند و امسال درگذشتهاند و در میان ما نیستند. آنها حسرت میخورند که کاش این رمضان نصیبشان میشد و نیکیهای آن در نامۀ اعمالشان درج میگشت.
و همچنین شکر بر تلاوت، روزه و تراویح و دیگر اعمالی که توفیق آن در رمضان ما نصیب شده است. این توفیق خود، نعمت مستقلی است. چه بسا کسانی هستند که توجهی به روزه و نماز ندارند و نمیدانند رمضان چگونه شروع شد و چگونه به پایان رسید. پس بر این نیز باید خدا را شکر کرد که به ما توفیق عنایت فرمود.
💐 *دوم استغفار؛* استغفار برای اینکه حق رمضان را نتوانستیم ادا کنیم. نتوانستیم آنچنان که باید، با رعایت آداب، روزه بگیریم، با خشوع و خضوع نماز بخوانیم و با تدبر و توجه تلاوت کنیم. پس بر کوتاهیهای خود استغفار و بر توفیقات خداوند شکر کنیم.
💐 *سوم توبۀ خالصانه* که پروردگارا این رمضان در حال پایان است، من به بارگاه تو از تمام گناهان زندگی گذشته خود با صدق دل توبه میکنم.
توبه برای این که اگر این رمضان گذشت و گناهان ما آمرزیده نشد، بیم آن میرود که مصداق آن حدیث قرار بگیریم که باری پیامبر اکرم ﷺ بر منبر پا گذاشته و فرمودند: آمین، سپس دو پله بالاتر رفته و بر هر یک فرمودند: آمین. پس از پایان خطبه، صحابۀ کرام که شاهد آن منظره بودند، از سرّ آمین بدون دعا پرسیدند. پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: بر هر پله جبرئیل دعا کرد و من آمین گفتم. (حال لحظهای فکر کنید که اینکه روز جمعه و در هنگام خطبه ـ که وقت قبولیت دعاست ـ جبریل دعا کند و پیامبر ﷺ آمین بگویند، این دعا چه دعایی خواهد بود!) بر پلۀ اول جبریل دعا کرد که هلاک باد کسی که نام شما نزد وی برده شود و بر شما درود نفرستد؛ گفتم: آمین. بر پلۀ دوم جبرئیل دعا کرد: هلاک باد کسی که پدر و مادرش را (در حالت کهنسالی) دریابد و نتواند با خدمتگزاریِ آنها مورد مغفرت گیرد. گفتم: آمین. بر پلۀ سوم او دعا کرد: هلاک باد کسی که رمضان را دریابد ولی گناهانش آمرزیده نشود؛ گفتم: آمین (رواه احمد)
یعنی در رمضان که فرصت توبه و مغفرت از هر سو فراهم است؛ روزه موجب مغفرت، و تراویح سبب مغفرت و بخشش و وقت افطار وقت قبولیت دعاست، باز هم شخصی تمام این فرصتها را به هدر دهد و مغفرت نشود و نتواند توبه کند و برای خود آمرزش بخواهد پس واقعا انسان شقی وبدبختی خواهد بود.
پس برای اینکه از این وعید محفوظ بمانیم، قبل از اختتام رمضان به استغفار و توبه اهتمام بورزیم. توبه هم یک کار پیچیده و مشکلی نیست، کافی است یک بار ـ و بهتر آنکه با خواندن دو رکعت نفل نماز توبه ـ از تمام گناهانِ خود اظهار ندامت کنیم و از خدا بخواهیم آنچه را که گذشته بیامرزد و برای آینده با خود عهد ببندیم که به سوی گناهان نرویم.
همچنین عید فطر نیز از مواقع مغفرت است؛ باید مواظب باشیم که در شادیهای عید به سوی معصیتها نرویم و نه چنان در خوشحالی و تفریح مستغرق شویم که هر چه در رمضان حاصل شده بود، همه را از دست بدهیم.
خداوند طاعات و عبادات ما را قبول فرماید و از همۀ گناهان محفوظ نگهدارد.
(دار الافتاء دار العلوم زاهدان)
۳۰ رمضان ۱۴۳۸ قمری
💫💐💫💐💫💐💫💐💫
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
در فیسبوک: fb.me/RaheFalaah
/channel/RaaheFalaah/1215
┅✵◈❀«طریقۀ نماز عید فطر - ۱ -»❀◈✵┅
مسئله:
«طریقۀ خواندن نماز عید فطر» به اینگونه است که نمازگذار نیت کند:
نَوَیْتُ اَنْ اُصَلِّیْ رَکْعَتَیِ الْوَاجِبِ صَلاةَ عِیْدِ الْفِطْرِ مَعَ سِتَّ تَکْبِیرَاتٍ وَاجِبَةٍ، یعنی نیت کردم که دو رکعت نماز واجب عید را به همراه شش تکبیر واجبش بخوانم.
و با این نیت اَلله اَکْبَر گفته دست ها را ببندد و سُبْحَانَکَ اَللّٰہُمَّ را تا آخر بخواند و آنگاه سه بار اَللهُ اَکْبَر بگوید و در هر بار دست های خود را تا گوش ها مانند تکبیر تحریمه بالا نماید و بعد از تکبیر در پهلوی خود رها کند، و بعد از هر تکبیر، آن اندازه وقفه نماید که می توان سه بار سُبْحَانَ اللّٰه در آنقدر وقت گفت، و بعد از بار سوم تکبیر، دست ها را رها نکند بلکه دست ها را ببندد و اعوذ بالله... و بسم الله... را بخواند.
مقتدیان از این بعد خاموش باشند و امام سورۀ فاتحه را همراه با سورۀ دیگری بخواند و سپس مطابق معمول {امام با مقتدیان} رکوع و سجود را انجام داده برای رکعت دوم ایستاده شوند.
در رکعت دوم، امام نخست سورۀ فاتحه و آنگاه سورۀ دیگری را خوانده سپس سه بار به همان ترتیب رکعت اول، {هم امام و به پیروی از او مقتدیان نیز} تکبیر بگویند. اما در اینجا بعد از تکبیر سوم، دست ها را نبندند بلکه در پهلوی خود رها نمایند و آنگاه تکبیر گفته به رکوع بروند و نماز را به صورت معمول آن به پایان برسانند.
مسئله:
بعد از ختم نماز، امام بر منبر ایستاده دو خطبه بخواند و در بین هر دو خطبه همان قدر بنشیند که در بین دو خطبۀ جمعه می نشیند.
مسئله:
دعا خواستن بعد از نماز عید مسنون می باشد. دعا خواستن بعد از نماز عید (یا بعد از خطبه) از نبی کریم و اصحاب بزرگوار ایشان رِضْوَانُ الله عَلَیْہِمْ اَجْمَعِیْنْ ثابت است.
(صحیح البخاری: 2/20 حدیث 971 أَبْوَابُ العِيدَيْنِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ أَيَّامَ مِنًى، وَإِذَا غَدَا إِلَى عَرَفَةَ)
مسئله:
بهتر است امام خطبۀ عید را با گفتن تکبیر شروع کند. در خطبۀ اول نُه مرتبه تکبیر بگوید و در خطبۀ دوم هفت مرتبه.
مسئله:
هرجائی که نماز عید خوانده می شود، آنجا در همان روز خواندن نماز نفلی دیگری مکروه است، چه قبل از نماز عید باشد و چه بعد از نماز عید.
البته اگر کسی نماز عید را خوانده به خانۀ خود آمده نماز بخواند، این صورت مکروه نیست. ولی اگر قبل از ادای نماز عید نماز بخواند، این صورت مکروه است.
مسئله:
خواندن نماز نفل قبل از پایان نماز عید، برای زنان و آن کسانی که به سبب عذری نماز عید را نمی خوانند نیز مکروه می باشد.
مسئله:
خواندن نماز عید در مواضع متعدد بالاتفاق جایز است.
مسئله:
اگر کسی دیر آمد و نماز عید به پایان رسیده بود، در این صورت این شخص اجازه ندارد نماز عید را به تنهائی بخواند، زیرا جماعت در نماز عید شرط است.
به همین ترتیب اگر کسی در جماعت شریک شد لیکن به علتی نمازش فاسد گردید، او نیز نمی تواند آن را قضائی بخواند و نه قضای نماز عید بر او واجب می باشد.
البته اگر چند نفر دیگر همراه با او یکجا شوند، در این صورت خواندن نماز عید بر آنها واجب خواهد بود.
مسئله:
اگر مردم نتوانستند نماز عید را در روز اول عید بخوانند، در این صورت اجازه دارند که نماز عید فطر را در روز بعدی آن و نماز عید الاَضْحی {عید قربان} را تا تاریخ دوازدهم ذی الحجه نیز بخوانند.
مسئله:
اگر نماز عید الاَضْحی {عید قربان} بدون عذری تا تاریخ دوازدهم ذی الحجه به تاخیر افتاد، خواندن نماز بازهم صحیح خواهد بود، اما با کراهت.
و اگر نماز عید الفطر را بدون عذر به تاخیر بیندازند، نماز اصلاً صحیح نخواهد بود.
۲۸ رمضان ۱۴۳۹ هجری قمری
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
💠رسانه احناف تقديم مي كند: ↯↯
⚜روش خواندن نماز عيد
🎞زيرنويس فارسي
✍رسانه احناف(رد فرقه هاي باطل)
🔰@ahnafmediafarsi
https://t.me/joinchat/AAAAAEAFnO6nt29ZP6k3-w
┅✵◈❀«خطبه و دعای عید در پرتو احادیث»❀◈✵┅
💐نماز عید دو خطبه دارد:
*(۱) ـ* عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: صَلَّى الْعِيدَ بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلَا إِقَامَةٍ وَكَانَ يَخْطُبُ خُطْبَتَيْنِ قَائِمًا يَفْصِلُ بَيْنَهُمَا بِجِلْسَةٍ.
ترجمه: حضرت عامر بن سَعْد از پدر بزرگوار خود حضرت سَعْد بن وقاص رضی الله عنه روایت می کند که نبی اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نماز عید را بدون آذان و اقامت خواندند. و همچنین آنحضرت صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ایستاده دو خطبه می دادند و در بین دو خطبه اندکی می نشستند.
(مسند البزار: حدیث ۱۱۱۶ مُسْنَدُ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ؛ وَمِمَّا رَوَى مُهَاجِرُ بْنُ مِسْمَارٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِيهِ سَعْدٍ | مجمع الزوائد للهیثمی: حدیث ۳۲۳۶ أَبْوَابُ الْعِيدَيْنِ؛ بَابُ الصَّلَاةِ يَوْمَ الْعِيدِ بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلَا إِقَامَةٍ)
💐خطبۀ عید بعد از نماز عید است:
*(۲) ـ* عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ: أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يُصَلِّي فِي الأَضْحَى وَالفِطْرِ، ثُمَّ يَخْطُبُ بَعْدَ الصَّلاَةِ.
ترجمه: حضرت عبد الله بن عمر رضی الله عنهما می فرماید: حضرت رسول اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در روز عید قربان و روز عید فطر، نماز عید را می خواندند و بعد از نماز خطبه می دادند.
(صحیح البخاری: حدیث ۹۵۸ أَبْوَابُ العِيدَيْنِ؛ بَابُ المشْيِ وَالرُّكُوبِ إِلَى العِيدِ، وَالصَّلاَةِ قَبْلَ الخُطْبَةِ بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلاَ إِقَامَةٍ)
💐دعای دسته جمعی بعد از نماز عید:
*(۳) ـ* عَنْ أُمِّ عَطِيَّةَ، قَالَتْ: كُنَّا نُؤْمَرُ أَنْ نَخْرُجَ يَوْمَ العِيدِ حَتَّى نُخْرِجَ البِكْرَ مِنْ خِدْرِهَا، حَتَّى نُخْرِجَ الحُيَّضَ، فَيَكُنَّ خَلْفَ النَّاسِ، فَيُكَبِّرْنَ بِتَكْبِيرِهِمْ، وَيَدْعُونَ بِدُعَائِهِمْ يَرْجُونَ بَرَكَةَ ذَلِكَ اليَوْمِ وَطُهْرَتَهُ.
ترجمه: حضرت اُمِّ عَطِیَّه رضی الله عنها می فرماید؛ ما را حکم می دادند تا در روز عید بیرون بیائیم، تا آنجا که زنان باکره و زنان حایض را در حال حجاب شان می بردیم؛ و زنان همه در عقب مردان می بودند و به همراه تکبیر مردان، تکبیر می گفتند، و به همراه دعای مردان دعاء می کردند، با امید بر برکت و پاکیزگی آن روز.
(صحیح البخاری: حدیث ۹۷۱ أَبْوَابُ العِيدَيْنِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ أَيَّامَ مِنًى، وَإِذَا غَدَا إِلَى عَرَفَةَ)
از لفظ دعاء در این حدیث شریف نمی توان خطبه را مراد گرفت، زیرا در خطبه فقط امام دعاء می کند، سامعین خطبه دعاء نمی توانند کنند. لذا از این حدیث معلوم می شود که زنان حایضه در عیدین در عقب مردان ایستاده می شدند و همراه با تکبیر مردان تکبیر می گفتند و همراه با دعای ایشان دعا می کردند.
از اینجا دعا کردن اجتماعی همۀ مردان و زنان ثابت می گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«نماز عید در پرتو احادیث»❀◈✵┅
شریعت مطهَّره جهت خوشی و شادمانی مسلمانان، دو عید را مشروع نموده است؛ عید الفطر بعد از ماه مبارک رمضان، و عید قربان در دهم ماه ذی الحجه. نماز عيد در این دو موقع، اثبات آن است که مسلمانان در خوشی و غم از یاد پرودگار خویش غافل نمی باشند.
*(طریقۀ نماز عید):*
نماز عید الفطر و عید قربان، دو دو رکعت با شش تکبیر زاید اداء می شود. سه تکبیر در رکعت اول بعد از ثناء و قبل از قرائت گفته می شود، و سه تکبیر زاید در رکعت دوم بعد از قرائت گفته می شود. در رکعت اول بعد از گفتن هر تکبیر زاید دست ها برابر با گوش بلند می گردند و سپس در پهلو رها می شوند، و بعد از تکبیر سوم، دست ها بسته می شوند. در رکعت دوم بعد از گفتن سه تکبیر زاید با گفتن تکبیر چهارم به رکوع باید رفت.
به این ترتیب در رکعت اول، سه تکبیر زاید همراه با تکبیر تحریمه جمعاً چهار تکبیر می شود، و در رکعت دوم، سه تکبیر زاید همراه با تکبیر رکوع، چهار تکبیر می گردد. در این صورت گویا در هر رکعت، چهار تکبیر گفته می شود.
*(۱) ـ* أَنَّ سَعِيدَ بْنَ الْعَاصِ، سَأَلَ أَبَا مُوسَى الْأَشْعَرِيَّ، وَحُذَيْفَةَ بْنَ الْيَمَانِ، كَيْفَ كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُكَبِّرُ فِي الْأَضْحَى وَالْفِطْرِ؟ فَقَالَ أَبُو مُوسَى: كَانَ يُكَبِّرُ أَرْبَعًا تَكْبِيرَهُ عَلَى الْجَنَائِزِ، فَقَالَ حُذَيْفَةُ: صَدَقَ، فَقَالَ أَبُو مُوسَى: كَذَلِكَ كُنْتُ أُكَبِّرُ فِي الْبَصْرَةِ، حَيْثُ كُنْتُ عَلَيْهِمْ.
ترجمه: حضرت سعید بن العاص رضی الله عنه می فرماید که من از حضرت ابو موسی اَشْعَری و حُذَیْفَه بن یَمان رضی الله عنهما سوال کردم که رسول اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در نماز عید قربان و عید فطر چند تکبیر می گفتند؟ حضرت ابو موسی جواب داد: چهار تکبیر مانند تکبیرات نماز جنازه. حضرت حُذَیْفَه (تصدیق نموده) فرمود: ابوموسی راست می گوید. حضرت ابوموسی ادامه داد: هنگامی که حاکم بصره بودم، در آنجا نیز همچنین می کردم.
( سنن ابی داؤد: حدیث ۱۱۵۳ تَفْرِيعِ أَبْوَابِ الْجُمُعَةِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ فِي الْعِيدَيْنِ | السنن الکبری للبیهقی: حدیث ۶۱۸۳ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ بَابُ ذِكْرِ الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ فِي التَّكْبِيرِ أَرْبَعًا | آثار السنن للنیموی: ص ۳۱۴ حدیث ۹۹۶ باب صلوة العیدین بست تکبیرات زوائد | إعلاء السنن للتهانوی: حدیث ۲۱۲۷ باب کیفیة صلوة العیدین)
*(۲) ـ* أَنَّ الْقَاسِمَ أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ حَدَّثَهُ قَالَ: حَدَّثَنِي بَعْضُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: صَلَّى بِنَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ عِيدٍ، فَكَبَّرَ أَرْبَعًا، وَأَرْبَعًا، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْنَا بِوَجْهِهِ حِينَ انْصَرَفَ قَالَ: لَا تَنْسَوْا، كَتَكْبِيرِ الْجَنَائِزِ، وَأَشَارَ بِأَصَابِعِهِ، وَقَبَضَ إِبْهَامَهُ.
ترجمه: ابو عبد الرحمن قاسم رحمه الله می فرماید: بعضی از اصحاب رسول اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مرا آگاه ساختند که رسول اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ما را در روز عید نماز دادند و چهار چهار تکبیر گفتند و هنگامی که از نماز فارغ گردیدند، رخ به سوی ما نموده فرمودند: فراموش نکنید، تکبیرات عید مانند نماز جنازه (چهار تکبیر) است، و سپس آنحضرت صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ با چهار انگشت دست مبارک (به عدد چهار) اشاره نمودند و شصت مبارک را بستند.
(شرح معانی الآثار للطحاوی: حدیث ۷۲۷۳ كِتَابُ الزِّيَادَاتِ؛ بَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ كَيْفَ التَّكْبِيرُ فِيهَا | إعلاء السنن للتهانوی: حدیث ۲۱۲۶ باب کیفیة صلوة العیدین)
*(۳) ـ* در دورۀ خلافت امیر المؤمنین حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در مورد تعداد تکبیرات جنازه اختلاف واقع شد که آیا چهار تکبیر است یا پنج یا هفت تکبیر. حضرت عمر رضی الله عنه صحابۀ کرام را جمع نموده و به ایشان مشورت داد تا بر یک صورت اتفاق نمایند. الفاظ حدیث چنین است:
فَأَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ عَلَى أَنْ يَجْعَلُوا التَّكْبِيرَ عَلَى الْجَنَائِزِ، مِثْلَ التَّكْبِيرِ فِي الْأَضْحَى وَالْفِطْرِ، أَرْبَعَ تَكْبِيرَاتٍ، فَأُجْمِعَ أَمْرُهُمْ عَلَى ذَلِكَ.
ترجمه: ایشان همه بر این امر اتفاق کردند که تکبیرات نماز جنازه مانند (چهار تکبیر در ابتدای رکعت اول و در انتهای رکعت دوم) نماز عید قربان و عید فطر، چهار تکبیر است و همه بر آن اجماع کردند.
(شرح معانی الآثار للطحاوی: حدیث ۲۸۴۶ كِتَابُ الْجَنَائِزِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ عَلَى الْجَنَائِزِ كَمْ هُوَ؟)
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۹ -﴾❀◈✵┅
احکام ولی - ۲ -:
مسئله ٢: شخص نابالغ، ولى کسی شده نمى تواند. کافر ولى هيچ مسلمانى شده نمى تواند. مجنون و ديوانه نیز ولى کسى شده نمى تواند.
مسئله ٣: دختر بالغ، خودمختار است که نکاح بکند يا نکند و اختیار دارد با هر کسى که بخواهد نکاح کند. کسى نمى تواند بر او جبر نمايد.
اگر او خودش با کسى نکاح کرد، نکاحش درست است، چه ولىاش آگاه شود يا نشود، و چه ولىاش راضى باشد يا نباشد، نکاحش در هر صورت درست است.
البته اگر او با کُفُوی خود يعنى همبرابرش نکاح نکرده است بلکه با کسى نکاح نموده که در «کفائت» کمتر از او است و ولى بر اين نکاح راضى نيست، فتوى در اين صورت آن است که اين نکاحش درست نمى باشد. («مسايل کفائت» يعنى آن امورى که شوهر در آنها بايد با زن کفو و برابر باشد بعداً مى آيد.)
و اگر دختر با کسى که کُفُویش يعنى همبرابرش است نکاح کرده ليکن در مقابل مهرى کمتر از «مَهر مِثل»، در اين صورت گرچه نکاح صحيح است ليکن ولىّ اش می تواند اين نکاح را فسخ کند. يعنى اينکه ولىاش نزد حاکم و قاضى مسلمان رفته فسخ اين نکاح را درخواست کند، حاکم و قاضى اين نکاح را فسخ خواهد کرد.
ليکن حق درخواست فسخ نکاح، فقط حق آن ولىهاى است که در مسئلۀ اول قبل از مادر مذکور شده اند، يعنى از پدر گرفته بالترتيب تا به نواسه ها و کواسه هاى نرينه کاکاى پدرکلانِ پدرى.
«مَهر مِثل» در شريعت همان مهرى را می گويند که در خاندان دختر مروَّج است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۷ -﴾❀◈✵┅
کسانی که نکاح با آنها به سبب مصاهرت حرام است:
مسئله ١٧: اگر مردى با زنی زنا کرد اکنون نکاح کردن مادر اين زن و دختران اين زن با آن مرد جايز نيست.
مسئله ١٨: اگر زنى با خواهش جوانى {شهوت}مردى را به نيّت بد دست زد، اکنون براى مادر و دختران اين زن جايز نيست که با آن مرد نکاح کنند.
به همين صورت، اگر مردى با شهوت به زنى دستدرازى کرد، در اين صورت براى مادر و دختران اين زن، نکاح کردن با آن مرد حرام می گردد.
مسئله ١٩: اگر مردى در تاريکى شب مي خواست زن خود را جهت زناشوئى بيدار کند ولي به اشتباه دستش به دخترش يا خُشويش خورد و او را به خواهش جوانى و شهوت دست زد و لمس کرد، در اين صورت اين مرد بر زن خود براى هميشه حرام می گردد و اکنون هيچ صورتى براى جواز زناشوئى آنها وجود ندارد. بر اين مرد ﻻزم است که زن خود را طلاق بدهد.
مسئله ٢٠: اگر پسرى به نيت بد، مادرْ اَندر (زن پدر) خود را لمس کرد، اين زن اکنون براى هميشه بر شوهرش حرام می گردد و حالا هيچ صورتى براى حلال شدنش نمى باشد. و اگر مادرْ اَنْدر با بچه اَنْدر (پسر شوهر) خود اينکار را کرد، بازهم همين حکم است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۵ -﴾❀◈✵┅
ڪسانی که نکاح با آنها حرام است - ۳ -:
مسئله ١٣: اگر مردى ماماى (دائی) اصلى زن نيست بلکه به خاطر خويشاوندى دورى او را ماما می گويند نکاح زن با او درست است. (هر سه نوع برادران مادر يک زن، ماماها (دائیها)ى اصلى آن زن هستند. يعنى اينکه برادران مادر آن زن با مادرش، چه فقط پدر شريک باشند یا فقط مادر شريک باشند و يا پدر و مادر شريک باشند، همۀ ايشان ماما هاى اصلى اين زن مى باشند.)
به همين صورت اگر مردى را به خاطر قرابت دورى کاکا (عمو) يا برادرزاده يا خواهرزاده می خوانند و او واقعاً کاکا (عمو)ی اصلى زن نيست، نکاح زن با او نیز درست است.
به همين گونه نکاح کردن زن با بچه کاکا (پسر عمو)، بچه ماما (پسر دائی)، بچه عمه (پسر عمه) يا بچه خالهاش (پسر خاله) اش نيز درست است.
مسئله ١٤: به همين ترتيب، دو دختر يا زن که دختر کاکا يا دختر ماما يا دختر عمه يا دختر خاله همديگر مى باشند می توانند يکجائى با يک مرد نکاح کنند. و همين حکم آن خاله و عمه اى است که خاله و عمه اصلى زن نیستـند بلکه به خاطر خویشاوندی دورى، آنها را خاله و عمه مي گويند، بنابرين در صورت بالا جايز است که زن و اين خاله دورش يا عمه دورش يکجا با يک مرد نکاح کنند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳ -﴾❀◈✵┅
ڪسانی که نکاح با آنها حرام است - ۱ -:
مسئله ١: نکاح شخص با فرزندان، نواسه و کواسه های خود جایز نيست. همچنين نکاح زن با پدر يا پدرکلانِ پدری یا پدرکلان مادرى و پدرِ پدرکلانِ پدرى يا مادرى اش نیز جایز نيست.
مسئله ٢: نکاح زنى با برادرش، يا ماما (دائی) يا کاکا (عمو) يا پسران برادرش يا پسران خواهرش جايز نيست. «برادر» در شریعت آن مردی را می گويند که با زن از يک پدر و مادر باشند، يا اينکه از يک پدر و دو مادر باشند، يا اينکه از يک مادر و دو پدر باشند، همۀ اينها شرعاً برادر مى باشند.
و هر مردى که هم پدرش جدا باشد و هم مادرش جدا باشد، او برادر آن زن نيست. نکاح آن زن با او درست است.
مسئله ٣: نکاح زنى با دامادش نيز جایز نيست، چه دخترش به خانۀ شوهر رفته باشد و با شوهر خود جماع و همخوابگى و خلوت کرده باشد، يا هنوز زفاف نشده باشد. نکاح زن با دامادش در هر دو صورت حرام است. و نکاح نمودن مردى با زن پسر خود جايز نيست.
مسئله ٤: اگر پدر دخترى مُرد و مادرش دوباره با مرد ديگرى نکاح کرد ليکن هنوز با شوهر نوِ خود در تنهائى يکجا نشده بود که مادر اين دختر وفات کرد و يا اينکه شوهر نو، مادرش را طلاق داد، براى این دختر درست است که با اين مرد نکاح نمايد.
البته اگر مادرش با اين شوهر نو خود در تنهائى يکجا شده بود، در اين صورت نکاح کردن اين دختر با آن مرد جايز نيست.
مسئله ٥: نکاح با فرزندان اندری {ناتنى} خود جایز نيست. يعنى اگر مردى دو سه زن دارد و وفات کند يا يکى از آنها را طلاق بدهد، براى اين زن، نکاح کردن با پسران شوهر قبلىاش از زنان ديگرش به هيچ صورتى درست نيست. چه آن زنان با شوهر خود همخوابگى و خلوت کرده باشند يا نکرده باشند. نکاح این زن با اولاد ناتنى خود در هر صورت حرام است.
مسئله ٦: نکاح زنى با خُسُر (پدر شوهر) یا پدر و پدرکلانهاى خُسُرش جايز نيست.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱ -﴾❀◈✵┅
مسئله ١: نکاح يکى از آن نعمت هاى بزرگ الله تعالی است که امور دين و دنیا توسط آن اصلاح مى گردد و فواید بیشماری در آن نهفته میباشد. مثلاً انسان از گناه دور میشود، دل قرار مىيابد، و شخص به نامحرمان بد نيّت نمىگردد. از همه مهتمر اينکه فوايد آن جداگانه و ثوابش جداگانه است، زيرا نشستن زن و شوهر نزد همديگر، سخن گفتن محبت آميز و دوستانۀ آنها با همديگر، خنديدن و مزاح کردن آنها با يکديگر و ملاعبت آنها با همديگر، اينها همه در ديدۀ شریعت از مشغول بودن به نماز نفلى بهتر است.
ایجاب و قبول:
مسئله ٢: نکاح فقط از گفتن دو کلمه بسته مى شود. به طور مثال کسى به شخص ديگر در روبروى شاهدان گفت که من دختر خود را به نکاح تو دادم، و اين شخص در جواب گفت قبول کردم، بس، نکاح بسته یعنی منعقد می شود و آن دختر و اين مرد، زن و شوهر می گردند. اين را در اصطلاح «ايجاب و قبول» مي گويند.
البته اگر کسى چند دختر دارد، در اين صورت فقط از گفتن جملۀ بالا نکاح بسته نمى شود، بلکه بايد نام دختر را گرفته مثلاً بگويد که من دختر خود «قُدسيه» را به نکاح تو دادم و آن شخص بگويد؛ قبول کردم.
مسئله ٣: اگر کسى به شخص ديگرى گفت که فلان دخترت را به نکاح من بده، و آن شخص گفت که من او را به نکاح تو دادم، نکاح در اين صورت بسته شد، چه نفر اول بگويد که قبول کردم يا نگويد. نکاح در هر دو صورت بسته شد.
مسئله ٤: اگر خود دختر يا زن در آنجا حاضر بود و نکاح کننده به طرف او اشاره کرده بگويد که او را به نکاح تو دادم و مرد بگويد قبول کردم، در اين صورت نکاح بازهم بسته مي شود و ضرورتى به نام گرفتن زن نيست.
و اگر خود دختر يا زن در آنجا حاضر نباشد، در اين صورت، هم نام دختر و هم نام پدرش را با آن اندازه آواز بلندى باید گرفت تا گواهان بشنوند.
و اگر مردم پدر دختر یا زن را هم نمى شناسند و فقط از نامگيرى پدر دانسته نمى شود که نکاح کدام دختر یا زن را مى بندند، در اين صورت نام گرفتن پدرکلان اين دختر يا زن نيز ضرورى خواهد بود. خلاصه اينکه حاضران مجلس نکاح باید بدانند که نکاح فلان دختر يا زن بسته می شود.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«مسائل حج - ۷ -»❀◈✵┅
مسئله ١٦: زنی که در دوران «عِدَّت»(۱) باشد برايش صحيح نيست که عِدَّت را ترک نموده به حج برود.
مسئله ١٧: اگر کسى فقط آنقدر پول دارد که بتواند تا مکه سفر نموده مراجعت کند و مصارف رفت و آمد به مدينه را ندارد، در اين صورت نيز حج بر او فرض مى باشد.
بعضى مردم گمان می کنند که تا وقتى که مصارف رفتن به مدينه هم مُيسَّر نباشد، حج فرض نمى شود، اين گمان سراسر غلط است.
مسئله ١٨: براى زن درست نيست که در وقت اِحرام، چهرۀ خود را با چنان چادرى بپوشاند که با پوست چهره اش تماس داشته باشد.
مسئله ١٩: مسائل حج بدون حج کردن نه به آسانى فهميده می شود و نه به ياد کسى مى ماند. چون مردم به حج می روند، در آنجا معلّم هاى هستند که مسائل حج را به ايشان مى آموزانند، بنابرين نوشتن اين مسائل را در اينجا ضرورى ندانستيم. به همين صورت، ترتيب و مسائل عمره نيز در آنجا آموزانده می شود. (امروزه چنين معلمانى میسَّر نيست، بنابرين قبل از حج رفتن، کتاب هاى راهمناى حج و عمره را مطالعه کنيد.
کتاب «چگونه حج کنيد» تاليف حضرت مولانا محمد منظور نعمانى رَحِمَہُ اللہُ تَعَالَیٰ که هم کتاب و هم ترجمۀ فارسى آن، پسندیده مفتى اعظم هند و شیخ الحدیث دار العلوم ديوبند حضرت مولانا سعيد احمد پالنپورى دامت برکاتهم می باشد، به چاپ رسيده است، می توان از آن استفاده کرد.)
ا..........
(۱) چون زنی را شوهرش طلاق دهد يا شوهر زن بميرد يا نکاح فسخ شود، زن تا گذشتن يک مدت معين اجازه ندارد که از خانه بيرون بيايد و نه اجازه دارد که با مرد ديگرى نکاح نمايد، و چون اين مدت معين گذشت، زن می تواند از خانه بيرون برود و همچنین اجازه دارد با مرد ديگرى نکاح کند. اين مدت معين را در اصطلاح شريعت «عِدّت» می گويند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«مسائل حج - ۵ -»❀◈✵┅
حج بدل - ۱ -:
مسئله ١٠: اگر زنى در تمام عمر چنان محرمى را نيافت که بتواند همراهش به حج برود گناه حج نکردن بر دوش او نخواهد بود. ليکن قبل از فوت، وصيت کردن به اينکه وارثانش از طرف او کسى را به حج بفرستند بر او واجب است. بعد از وفات او، وارثانش مصارف حج يک نفر را از پول هاى ترکهاش به شخصی داده او را بفرستند تا از طرف وى حج ادا کند. فريضۀ حج توسط اينگونه حج از دوش میِّت ساقط مى شود.
اين گونه حج را «حج بدل» می گويند.
مسئله ١١: اگر بر کسى حج فرض شده بود و او از تنبلى و کاهلى به حج نرفت و سپس کور شد يا چنان مريض شد که ديگر نمی تواند سفر کند، او نيز قبل از مرگ بايد به حج بدل وصيت نمايد.
مسئله ١٢: اگر میِّت آنقدر پول و دارائى از خود به جا گذاشته است که بعد اداى قرض ها و غيره اش، از يک سوم پول ها و دارائى اش می توان حج بدل را اداء کرد، در اين صورت بر وارثان میِّت واجب است تا وصيت میِّت را تکميل کنند و از طرف او حج بدل نمايند.
و اگر پول و دارائى میِّت اندک است و نمی توان توسط يک سوم آن، حج بدل را اداء کرد، ولى اش در اين صورت از طرف او حج بدل ننمايد.
البته اگر ولی میِّت يک سوم پول و دارائى میِّت را گرفته و هر مقدار پول ديگری که کمبود بود، از پولهاى شخصى خود بپردازد، در اين صورت می توان از طرف میِّت حج بدل را انجام داد.
خلاصه اينکه نبايد بيشتر از يک سوم پول و دارائى میِّت در حج بدل مصرف شود. البته اگر همۀ وارثان میِّت به رضايت خود به ولى اجازه بدهند که ما حصۀ خود را نمى گيريم، تو کسى را براى اداى حج بدل میِّت بفرست، در اين صورت جایز است که ولى بيشتر از يک سوم پول و دارائى میِّت را در حج بدل مصرف کند.
ليکن اجازۀ وارثان نابالغ در شريعت مورد اعتبار نيست، بنابرين از پول هاى حصۀ آنها نبايد هرگز چيزى گرفته شود.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«مسائل حج - ۳ -»❀◈✵┅
مسئله ۵: براى زن همراه بودن شوهر يا مَحرم دیگری در طول سفر حج ضرورى است. و بدون همراه بودن محرم، حج رفتن براى زن درست نمى باشد. البته اگر زن در فاصلۀ کمتر از سه منزلى مکه زندگى می کند، در اين صورت برايش درست است که بدون شوهر يا محرم به حج برود.
(اهل فتوى، مسافت سه منزل را مساوى با ٤٨ ميل که مطابق ٧٧ کيلو متر است دانسته اند.)
مسئله ٦: اگر آن محرم که همراه زن به سفر حج مى رود نابالغ باشد يا چنان فاسق و بد دين باشد که حتى از طرف خواهر و مادر و غيرهاش نیز نمی توان بر او اطمینان کرد، در اين صورت حج رفتن زن با چنين محرم درست نيست.
مسئله ٧: هنگامی که محرم قابل اطمينان براى همراهى زن در سفر حج پيدا شد براى شوهر جایز نيست که زن را از حج رفتن منع کند. و اگر شوهر منع هم کند، زن سخن او را قبول ننموده به حج برود.
مسئله ٨: برای دخترى که هنوز بالغ نشده اما نزديک بلوغ است، سفر بدون محرم شرعى درست نيست، و همچنين سفر به همراه نامحرم نيز برايش جايز نيست.
مسئله ٩: تمام مصارف آن محرم که به همراه زن مىرود تا زن حج نمايد بر عهدۀ زن واجب مى باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«مسائل حج - ۱ -»❀◈✵┅
هر کسى آنقدر پول و دارائى بیشتر از ضرورت داشته باشد که مى تواند به وسيله آن سواره و به راحتي تا مکه معظّمه رفته و حج نموده برگردد، حج بر او فرض مى باشد.
حج کردن ثواب بسيار بزرگى دارد چنانکه رسول الله ﷺ فرموده اند:
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللهِ ﷺ قَالَ:... وَالحَجُّ المَبْرُورُ لَيْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلَّا الجَنَّةُ.
«هر حجى که از گناه ها و بدي ها پاک باشد، پاداشش جز بهشت چیز ديگری نيست».
(بخاری شریف: حدیث ۱۷۷۳ و مسلم شریف: حدیث ۳۳۵۵)
و همچنين دربارۀ عُمره نيز ثواب فراوانى وارد شده است. رسول الله ﷺ فرموده اند:
قَالَ رَسُولُ اللهِﷺ تَابِعُوا بَيْنَ الحَجِّ وَالعُمْرَةِ، فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الفَقْرَ وَالذُّنُوبَ كَمَا يَنْفِي الكِيرُ خَبَثَ الحَدِيدِ، وَالذَّهَبِ، وَالفِضَّةِ ...
«حج و عمره، گناهان را آنگونه از بين مى برد چنانکه کوره آتش زنگ آهن را از بين مى برد».(ترمذی شریف: حدیث ۸۱۰ و نسائی شریف: حدیث ۲۶۳۰ و ابن ماجه: حدیث ۲۸۸۷)
كسى که حج بر وى فرض باشد و او بازهم حج ننمايد، دربارۀ او وعيدهاى سختى وارد شده است، چنانکه رسول الله ﷺ در حديثى مى فرمايند:
عَنْ عَلِيٍّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: مَنْ مَلَكَ زَادًا وَرَاحِلَةً تُبَلِّغُهُ إِلَى بَيْتِ اللهِ وَلَمْ يَحُجَّ فَلَا عَلَيْهِ أَنْ يَمُوتَ يَهُودِيًّا، أَوْ نَصْرَانِيًّا، وَذَلِكَ أَنَّ اللهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: وَلِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ البَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا.
«هر شخصى که آنقدر پول و دارائى و سوارى دارد که بتواند به وسيلۀ آنها تا بيت الله شريف برود و او بازهم به حج نرود، چه او يهودى بميرد و چه نصرانى، خداوند پرواهش را ندارد».
(ترمذی شریف: حدیث ۸۱۳)
و همچنين آنحضرت ﷺ فرموده اند:
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِيِّﷺ أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ: لَا صَرُورَةَ فِي الْإِسْلامِ.
«ترک کردن حج، شيوۀ اسلام نيست».
(ابو داود شریف: حدیث ۱۲۲۹ و مسند احمد: حدیث ۲۸۴۴ و ۳۱۱۴ و جمع الفوائد: حدیث ۳۱۴۱ کتاب المناسک)
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
🎊 💐💐(( منکرات مروج در عید ))💐💐 🎉
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
طبیعی است که گاهی خوشی زیاد سبب فراموشی می گردد و چه بسا انسان بر اثر خوشی زیاد یا غم زیاد دچار گمراهی می شود، بنابرین روز عید که در واقع یک نوع اظهار بندگی و خوشی به خاطر موفقیت در عبادت است مردم آن قدر مصروف خوشی می شوند که هدف بندگی که اساس این اعیاد هست فراموش می شود؛ لذا ذیلاً برخی از منکراتی که غالبا در روزهای عید برخی از مردم مرتکب آنها می شوند را ذکر می کنیم تا باشد که با پرهیز از آنها عیدی خدا پسندانه و مبارک داشته باشیم.
💐 آرایش کردن با تراشیدن ریش چنانکه خیلی از جوانان برای تراشیدن ریش خود و یا به اصطلاح آنها اصلاح کردن در دکان های آرایش گری صف میکشند و یا خود تیغ و قیچی گرفته و این حرام را مرتکب می شوند و عیدی را که یک نوع عبادت است با امر حرامی آغاز می کنند در حالی که حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم می فرمایند: خالفوا المشرکین اوفروا اللحی و احفوا الشوارب.
یعنی در طرز زندگی با مشرکان مخالف باشید. (آنها ریش می تراشند) شما برعکس ریش بگذارید...
💐 تشبیه کردن خود به کفار و یا فُساق در مدل لباس، ریش، عملکرد ها، طریقۀ ملاقات و غیره. در حالی که آنحضرت صلی الله علیه وسلم می فرمایند: من تشبه بقوم فهو منهم. هر کسی خود را مشابه یک گروه بسازد از همان گروه شمرده خواهد شد.
💐 مصافحه (دست دادن) و یا مجالست و هم نشینی با زنان نامحرم در حالی که در حدیث شریف می آید: اگر در سر انسانی سوزنی فرو رود بهتر از آن خواهد بود که زنی را لمس کند که به برایش حلال نیست.
💐 وارد شدن در خانه ای که زن تنها است و مرد خانه نیست. برخی برای آن که مثلاً رسم را بجا کرده باشند چه مرد در خانه باشد و یا نباشد وارد خانه می شوند در حالی که در حدیث می آید:
برحذر باشید از وارد شدن بر زنان. مردی از انصار عرض کرد یا رسول الله برادر شوهر و امثال آن را برای زن چگونه می بینید؟ فرمودند: برادر شوهر و امثال آن برای زن حکم مرگ را دارند.
💐 بیرون آمدن زنان با حالت بی حجابی و آرایش های غلیظ در حالی که خداوند عزوجل زنان را از چنین حالتی منع می فرمایند.
💐 میله ها و تفریح های نامشروع و آلوده با انواع گناهان.
💐 استفاده مردان از حنا (خینه) برای دست و پای خود به عنوان زینت و آرایش.
💐 جنگ دادن حیوانات مثل خروس و غیره.
💐 برگزاری مسابقات و یا بازی های که در آن قمار انجام می گیرد.
💐 اسراف و زیاده روی در مصارف و اموری که هیچ منفعت و مصلحتی در آن نیست.
💐 ترک جماعت به بهانه های عید گردی.
💐 همدردی نکردن با فقرا و مساکین، طوری که فرزندان اغنیاء در عیش و نوش و خوشی قرار دارند و فرزندان فقرا در سختی و کم دستی.
💐 تکلف در رسم و رواج ها، اگر دارد و یا ندارد باید حتماً سفره ای با انواع میوه ها و دیگر اشیاء مزین کند.
💐 کل عشرۀ اخیر رمضان و عشرۀ اول ذی الحجه یا حداقل نصف آن ها که از بهترین و مبارک ترین اوقات سال می باشد صرف بازار گردی و خرید و فروش، آن هم در بدترین وضعیت اختلاط زن و مرد. سر و صدا و دیگر ناهنجاری ها که اصلاً در شأن جامعۀ اسلامی و ا ین ایام مبارک نمی باشد.
💐 در لباس ها و سفره ها بر یک دیگر فخر فروشی نمودن و به اصطلاح هم چشمی داشتن.
💐 رعایت نکردن آداب در پوشیدن لباس از قبیل اسبال ازار و غیره.
💐 به جای تکبیر گفتن که در ایام عید مستحب است، سرو صدا راه انداختن و بوق و آرن زدن با موتر و موتور سایکل و غیره.
💐 استفاده کردن از پتاقی و آتش بازی که از رسم های اعیاد آتش پرستان بوده؛ علاوه بر اینکه در این امر تشبُّه با کفار است یک نوع ایجاد رعب و وحشت می باشد که خود در حدیث به طور صریح ناجایز خوانده شده است و چه بسا سبب سکته و یا سقط جنین و دیگر مشکلات می شود. بنابرین دکان داران و نیز اولیای فرزندان در این باره کاملا مسئول بوده و از نظر دنیوی و اخروی باید جوابگو باشند.
💐 سوگواری کردن برخی از فامیل ها در ایام عید برای مرده گان، با وجود گذشت زمان مشروع سوگ.
به امید آن که جامعۀ ما از منکرات خالی شده و به سوی پاکی ها گامزن شود.
مولوی اسماعیل موفق
۲۵/ رمضان/۱۴۳۸
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
در فیسبوک: fb.me/RaheFalaah
/channel/RaaheFalaah/1316
┅✵◈❀«طریقۀ نماز عید فطر - ۲ -»❀◈✵┅
(( بعضی از عذرها حسب ذیل است ))
(*) ـ باران ببارد.
(*) ـ رویت ماهتاب متحقّق نباشد و هنگامی که زوال گذشت، رویت متحقّق گردید.
(*) ـ نماز عید را در روز ابری خواندند و چون آسمان صاف شد، متوجه شدند که نماز را بعد از وقت آن خوانده اند.
(*) ـ امام به علتی برای نماز دادن نیامد.
(مراد از امام در مسئلة بالا آن امامی است که بدون موجودیت او خوف برپائی فتنه می رود. و اگر خوف فتنه نبود، در این صورت مسلمانان شخص دیگری را امام ساخته نماز عید را بخوانند، نماز را به تأخیر نیندازند. ظفر احمد تهانوی صاحب اعلاء السنن. حاشیۀ جدیده: 11/86)
(( اگر کسی دیر به نماز رسید ))
مسئله:
اگر کسی در چنان وقتی به نماز عید رسید که امام {در رکعت اول} تکبیرها را گفته بود، در این صورت اگر آن شخص در حالت قیام امام، به نماز رسیده بود، پس بعد از نیت کردن فوراً تکبیر ها را بگوید، اگرچه امام قرائت را آغاز کرده باشد.
و اگر در رکوع امام، شریک نماز عید شده بود، و گمان غالب دارد که چون تکبیرها را بخوانم، در رکوع امام به او خواهم رسید، در این صورت نیت بسته تکبیرها را بگوید و سپس به رکوع برود. و اگر خوف دارد که در رکوع امام به امام نخواهم رسید، در این صورت نیت بسته در رکوع امام شریک شود و در حالت رکوع به جای سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیْم تکبیرها را بگوید، لیکن دست های خود را در حالت رکوع بالا نکند.
و در این صورت، اگر قبل از آنکه تمام تکبیرها را گفته بتواند، امام از رکوع برخیزد، اکنون این شخص نیز ایستاده شود و هر تعداد تکبیری که گفتن آنها هنوز بر وی باقیمانده است، از وی عفو می گردد.
مسئله:
اگر یک رکعت نماز عید از کسی فوت شد، {بعد از خاتمۀ نماز امام، ایستاده شده} نخست باید قرائت نماید و سپس تکبیرها را بگوید. گرچه مطابق قواعد وی اولاً باید تکبیرها را می گفت، اما چونکه تکبیرها در این صورت پیاپی همدیگر واقع می شدند و چنین شکل گفتن تکبیر ها مذهب هیچ یک از صحابۀ کرام رَضِیَ الله عَنْہُمْ نمی باشد، بنابرین در این صورت خلاف قواعد حکم گردیده است.
اگر امام گفتن تکبیرها را فراموش کرد و چون به رکوع رفت، به یادش آمد که تکبیرها را نگفته است، در این صورت باید تکبیرها را در حالت رکوع بگوید. و {به خاطر گفتن تکبیرها در حالت قیام} دوباره ایستاده نشود. ولی اگر ایستاده نیز شد، بازهم اینکار جایز خواهد بود و نماز فاسد نخواهد گردید. لیکن در تمام این صورت ها به سبب کثرت جمعیت مردم، سجدۀ سهو نکند.
۲۸ رمضان ۱۴۳۹ هجری قمری
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┅✵◈❀«فضائل ومسائل نماز عید»❀◈✵┅
(( فضیلت عید ))
چند روز بعد عید آمدنی است و مسلمانان روز عید را با نماز عید شروع می کنند زیرا نماز عید واجب می باشد. مناسب است تا فضائل و مسائل عید و نماز عید را به صورت مختصر بیان شود.
در حدیث شریف درباره فضیلت عید وارد است:
وعَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ نزل جِبْرِيل عَلَيْهِ السَّلَام فِي كُبْكُبَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يُصَلُّونَ عَلَى كُلِّ عَبْدٍ قَائِمٍ أَوْ قَاعِدٍ يَذْكُرُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ عِيدِهِمْ يَعْنِي يَوْمَ فِطْرِهِمْ بَاهَى بِهِمْ مَلَائِكَتَهُ فَقَالَ: يَا مَلَائِكَتِي مَا جَزَاءُ أَجِيرٍ وَفَّى عَمَلَهُ؟ قَالُوا: رَبَّنَا جَزَاؤُهُ أَنْ يُوَفَّى أَجْرَهُ. قَالَ: مَلَائِكَتِي عَبِيدِي وَإِمَائِي قَضَوْا فَرِيضَتِي عَلَيْهِمْ ثُمَّ خَرَجُوا يَعُجُّونَ إِلَى الدُّعَاءِ وَعِزَّتِي وَجَلَالِي وَكَرَمِي وَعُلُوِّي وَارْتِفَاعِ مَكَاني لأجيبنهم. فَيَقُول: ارْجعُوا فقد غَفَرْتُ لَكُمْ وَبَدَّلْتُ سَيِّئَاتِكُمْ حَسَنَاتٍ. قَالَ: فَيَرْجِعُونَ مَغْفُورًا لَهُمْ. (رَوَاهُ الْبَيْهَقِيُّ فِي شُعَبِ الْإِيمَانِ).
ترجمه: حضرت انس رضی الله عنه روایت می کند که حضرت رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند ...: هنگامی که روز عید می شود خداوند بخاطر بندگان خود که ماه رمضان را روزه گرفته اند و عبادت کرده اند نزد فرشتگان فخر می نماید و به آنها می گوید که ای فرشته هایم، پاداش کارگری که کارش را کامل انجام داده چیست؟ فرشتگان می گویند یا الهی پاداش او اینست که مزدش را کامل بدهند. خداوند می فرماید: ای فرشته هایم، بندگان من روزه ای را که بر آنها فرض گردانیده بودم بجا آوردند و حالا بخاطر دعا و نماز روز عید بیرون آمده اند. سوگند به عزت من و سوگند به جلال من و سوگند به بلندی منزلت من، من دعای آنها را قبول می کنم. سپس خداوند به بندگان خود می فرماید: به خانه های خویش برگردید، من شما را بخشیدم و بدی های شما را به نیکی مُبدَّل گردانیدم. و آنگاه بنده ها در حالی به خانه های خود برمی گردند که از جانب خداوند بزرگ بخشوده شده اند.
(مشكاة المصابيح: حدیث 2096)
(( مسائل نماز عید ))
اولین روز ماه شوال {ماه بعد رمضان} را «عید الفطر» می گویند. و روز دهم ماه ذی الحجه را «عید الاَضْحی» {عید قربان} می گویند.
این دو روز در اسلام، روز عید و خوشی است. در این دو روز خواندن دو رکعت نماز به طور شکرانه واجب می باشد.
همان شرایطی که برای صحت و وجوب نماز هست، برای صحت و وجوب نماز عید نیز لازم می باشد، الا خطبه، زیرا خطبه در نماز جمعه فرض و شرط است، و قبل از ادای نماز خوانده می شود، اما در نماز عید سنت است و بعد از ادای نماز عید خوانده می شود. لیکن گوش دادن به خطبۀ عید نیز مانند شنیدن خطبۀ جمعه واجب می باشد. یعنی در اثنای خطبه، سخن گفتن، راه رفتن، نماز خواندن و کارهائی امثال آنها همه حرام است.
(( سیزده چیز در روز عید فطر مسنون است ))
(1) ـ خود را موافق شرع آراستن.
(2) ـ غسل کردن.
(3) ـ مسواک کردن.
(4) ـ بهترین لباس موجوده نزد خود را پوشیدن.
(5) ـ عطر زدن.
(6) ـ صبح زود از خواب برخاستن.
(7) ـ زود به عیدگاه رفتن.
(8) ـ چیز شیرینی مانند خرما و امثال آن را قبل از رفتن به عیدگاه خوردن.
(9) ـ قبل از رفتن به عیدگاه، صدقة فطر را دادن.
(10) ـ اداي نماز عید در عیدگاه. یعنی بدون عذری، نماز عید را در مسجد شهر نخواندن.
(البته ادای نماز عید در مساجد شهرهای بزرگ امروزی که هر کدام صدها هزار نفر جمعیت دارد بدون عذری نیز درست است، زیرا کثرت جمعیت، خود عذر می باشد.)
(11) ـ برای نماز از یک راه رفتن و در وقت مراجعت از راه دیگری برگشتن.
(12) ـ پای پیاده رفتن.
(13) ـ و در طول مسیر رفتن به طرف نماز عید، تکبیر ذیل را با صدای آهسته خواندن:
اَللهُ اَکْبَرْ اَللهُ اَکْبَرْ لٰا اِلٰهَ اِلّا اَللهُ وَاللهُ اَکْبَرْ اَللهُ اَکْبَرْ ولِلهِ الْحَمْدُ.
۲۷ رمضان ۱۴۳۹ هجری قمری
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┅✵◈❀«زنان به نماز عید نروند»❀◈✵┅
در ابتدای اسلام به خاطر ضرورت آموزش احکام و مسائل و آداب ضروریۀ دین، زنان اجازه داشتند تا در اجتماعات مختلف مثلاً نماز فرض، نماز جمعه، نماز عیدین و غیره شرکت کنند، و هنگامی که این ضرورت رفع گردید و زنان از احکام و مسائل ضروریۀ دین آگاه شدند، از شرکت در این اجتماعات منع گردیدند.
روایات ذیل، شاهد این گفته است:
*(۱) ـ* عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللهُ عَنْهَا، قَالَتْ: لَوْ أَدْرَكَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَا أَحْدَثَ النِّسَاءُ لَمَنَعَهُنَّ كَمَا مُنِعَتْ نِسَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ.
ترجمه: اُمُّ المؤمنین حضرت عائشه رضی الله عنها می فرماید: اگر رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ امروز آنچه را که زنان پیش گرفته اند می دیدند، زنان را حتماً از رفتن به مساجد منع می نمودند همانگونه که زنان بنی اسرائیل از رفتن به مساجد منع شده بودند.
(صحیح البخاری: حدیث ۸۶۹ كِتَابُ الأَذَانِ؛ بَابُ خُرُوجِ النِّسَاءِ إِلَى المَسَاجِدِ ... | صحیح مسلم: حدیث ۴۴۵ كِتَابُ الصَّلَاةِ؛ بَابُ خُروجِ النِّسَاءِ إِلَى الْمَسَاجِدِ إِذَا لَمْ يَتَرَتَّبْ عَلَيْهِ فِتْنةٌ ...)
*(۲) ـ* عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ أَنَّهُ كَانَ لَا يُخْرِجُ نِسَاءَهُ فِي الْعِيدَيْنِ.
ترجمه: حضرت عبد الله بن عمر رضی الله عنه زنان خانۀ خویش را برای نماز عیدین نمی بردند.
(مصنف ابن ابی شیبة: حدیث ۵۸۹۵ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ مَنْ كَرِهَ خُرُوجَ النِّسَاءِ إِلَى الْعِيدَيْنِ)
*(۳) ـ* عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّهُ كَانَ لَا يَدَعُ امْرَأَةً مِنْ أَهْلِهِ تَخْرُجُ إِلَى فِطْرٍ، وَلَا إِلَى أَضْحَى.
ترجمه: حضرت هِشام بن عُرْوَه رحمه الله دربارۀ پدر خود حضرت عُرْوَه بن زُبَیر بن عَوام رضی الله عنه می فرماید: آن بزرگوار به هیچ زنی از زنان خانۀ خود اجازۀ رفتن به نماز عید فطر یا نماز عید قربان را نمی داد.
(مصنف ابن ابی شیبة: حدیث ۵۷۹۶ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ مَنْ كَرِهَ خُرُوجَ النِّسَاءِ إِلَى الْعِيدَيْنِ)
*(۴) ـ* عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْقَاسِمِ، قَالَ:كَانَ الْقَاسِمُ، أَشَدَّ شَيْءٍ عَلَى الْعَوَاتِقِ، لَا يَدَعُهُنَّ يَخْرُجْنَ فِي الْفِطْرِ وَالْأَضْحَى.
ترجمه: حضرت عبد الرحمن بن قاسم می فرماید که حضرت قاسم بن محمد بن ابی بکر صدیق رضی الله عنه در مورد زنان جوان متشدد بود و آنها را نمی گذاشت تا برای نماز عید فطر یا عید قربان بروند.
(مصنف ابن ابی شیبة: حدیث ۵۷۹۷ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ مَنْ كَرِهَ خُرُوجَ النِّسَاءِ إِلَى الْعِيدَيْنِ)
*(۵) ـ* عَنْ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: يُكْرَهُ خُرُوجُ النِّسَاءِ فِي الْعِيدَيْنِ.
ترجمه: تابعی جلیل القدر حضرت ابراهیم نَخَعِی رحمه الله می فرماید: رفتن زنان برای نماز عیدین مکروه است.
(مصنف ابن ابی شیبة: حدیث ۵۸۹۴ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ مَنْ كَرِهَ خُرُوجَ النِّسَاءِ إِلَى الْعِيدَيْنِ)
برای تفصیل دلائل و احادیث دیگر به کتب ذیل مراجعه شود:
آثار السنن للنیموی: ص ۷۹ تا ۸۱ حدیث ۳۰۱ تا ۳۰۹ باب خروج النساء إلی المساجد | إعلاء السنن للتهانوی: ۲۶۰/۴ تا ۲۶۲ حدیث ۱۲۴۲ تا ۱۲۴۷ باب منع النساء عن الحضور فی المساجد | إعلاء السنن للتهانوی: ۱۰۶/۸ تا ۱۰۸ شرح حدیث ۲۰۹۹ باب وجوب صلوة العیدین
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
*(۴) ـ* عَنْ عَلْقَمَةَ، وَالْأَسْوَدِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: كَانَ ابْنُ مَسْعُودٍ جَالِسًا وَعِنْدَهُ حُذَيْفَةُ وَأَبُو مُوسَى الْأَشْعَرِيُّ، فَسَأَلَهُمَا سَعِيدُ بْنُ الْعَاصِ عَنِ التَّكْبِيرِ فِي الصَّلَاةِ يَوْمَ الْفِطْرِ وَالْأَضْحَى... فَقَالَ لَهُ حُذَيْفَةُ: سَلْ هَذَا لِعَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ فَسَأَلَهُ، فَقَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ: يُكَبِّرُ أَرْبَعًا ثُمَّ يَقْرَأُ، ثُمَّ يُكَبِّرُ فَيَرْكَعُ، ثُمَّ يَقُومُ فِي الثَّانِيَةِ فَيَقْرَأُ، ثُمَّ يُكَبِّرُ أَرْبَعًا بَعْدَ الْقِرَاءَةِ.
ترجمه: حضرت عَلْقَمَه و اَسْوَد رحمهما الله روایت می کنند که حضرت عبد الله بن مسعود رضی الله عنه نشسته بود و حضرت حُذَیْفَه و حضرت ابو موسی رضی الله عنهما نیز نزد وی تشریف داشتند. حضرت سعید بن العاص از ایشان دربارۀ تکبیرات نماز عید قربان و عید فطر سوال کرد. حضرت حُذَیْفَه گفت: این مسئله را از عبد الله بن مسعود بپرس. حضرت سعید، سوال را از حضرت عبد الله پرسید. حضرت عبد الله بن مسعود جواب داد: نمازگزار چهار تکبیر بگوید، سپس قرائت کند، سپس تکبیر گفته به رکوع برود، ودر رکعت دوم تکبیر گفته قرائت کند و بعد از قرائت، چهار تکبیر بگوید.
(مصنف عبد الرزاق: حدیث ۵۶۸۷ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ فِي الصَّلَاةِ يَوْمَ الْعِيدِ | المعجم الکبیر للطبرانی: حدیث ۹۵۱۹ | آثار السنن للنیموی: ص ۳۱۵ حدیث ۹۹۷)
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۳۵ -﴾❈◈•••┈
مسائل فديه - ۴ -:
مسئله ١٠: نگرفتن روزۀ رمضان بدون عذر جايز نيست و اینکار گناه بزرگى دارد. و نبايد کسى به اين گمان باشد که در عوض آن يک روزۀ قضائى خواهم گرفت، زيرا در حديث شريف وارد است که اگر کسى در بدل يک روزۀ رمضان، تمام سال را پياپى روزه بگيرد بازهم آنقدر ثواب نمى يابد که از گرفتن يک روز روزۀ رمضان به دست مى آورد.
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَفَعَهُ: مَنْ أَفْطَرَ يَوْمًا مِنْ رَمَضَانَ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ وَلاَ مَرَضٍ، لَمْ يَقْضِهِ صِيَامُ الدَّهْرِ وَإِنْ صَامَهُ. بخاری شریف.
مسئله ١١: اگر کسى در رمضان از بد اعمالی خود روزه نگرفت، پس در پيشروى مردم نه چيزى بخورد و نه چيزى بنوشد و نه نزد آنها آشکار کند که امروز روزه ندارم، زيرا اظهار گناه، خود گناه جداگانه است.
و اگر نزد ديگران آشکارا کرد که من امروز روزه ندارم، در اين صورت مرتکب دو گناه می شود. يکى گناه روزه نگرفتن و دوم گناه آشکار کردن آن.
و اينکه ميان مردم مشهور است که «از خدا پنهان نيست، از بنده چه پنهان کنم» غلط است بلکه حتى برای کسى که به سبب عذری روزه نگرفته نيز مناسب اینست که در مقابل ديگران چيزى نخورد.
(زيرا بسيار چيزهاست که گرچه از خدا پنهان نيست اما از بندگان پنهانش بايد کرد. مثلاً تشناب رفتن و همخوابى کردن با همسر و غيره ...)
مسئله ١٢: هنگامی که دختر يا پسر، طاقت روزه گرفتن را يافتند به آنها نيز امر شود تا روزه بگيرند و هنگامی که ده ساله شدند اگر با وجود حکم والدين روزه نگرفتند با تادیب آنها را وادار به روزه گرفتن بايد کرد. و اگر نتوانند تمام رمضان را روزه بگيرند، هر چند روزى که طاقت آن را داشتند، همان را روزه بگيرند.
مسئله ١٣: اگر دختر يا پسر نابالغ روزه گرفته آن را بشکند، در اين صورت قضاى آن را نگيرد. البته اگر نيت نماز را نموده آن را بشکند، آن را بايد دوباره بخواند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷