فراتر از موسيقی ببينيم و بشنويم.....در اولين كانال تخصصی موسيقی كلاسيك در تلگرام اولين فايل: https://t.me/polyphonicchannel/16 @schayli
Under your seat
ای واژه ی بی معنی رویایی بی تعبیر
آغاز ترین پایان آزادترین تقدیر
#صدای_معاصر
@polyphonicchannel
Symphonia Domestica (1926)
کانال پلی فونیک
@polyphonicchannel
میکسی از فصل های نوشته شده برای ویولن
Vivaldi
Piazzolla
Shor
منظور از فصل همان season و four season ویوالدی هست
که بعداً این دو آهنگساز هم به تقلید از ویوالدی آثاری شبیه آن ساختند
نوازنده ویولا David Aaron
@polyphonicchannel
رومئو و ژولیت» اثر چایکوفسکی یک اورتور فانتزی (Fantasy Overture) است که در سال 1869 ساخته شد و بر اساس نمایشنامهی معروف ویلیام شکسپیر نوشته شده است.
@polyphonicchannel
Beethoven: Symphony No. 6 In F, Op. 68 -"Pastoral" - 3. Lustiges Zusammensein der Landleute...
@polyphonicchannel
https://m.youtube.com/watch?v=FvvMhmtpNWU
Читать полностью…خلاصهی داستان اپرای «توسکا»
پرده اول – کلیسای سانتآندریا دلا والِه (در رم)
محل: کلیسا
فضا: مذهبی، پراضطراب، رازآلود
• کوارادوسی (نقاش) در حال نقاشی پرترهی مریم مقدس است؛ مدل او، زنی است که شباهت به معشوقهاش ندارد و همین بعداً دردسر میسازد.
• آنجلوتی، زندانی سیاسی، از زندان فرار کرده و به کلیسا پناه میآورد. کوارادوسی به او کمک میکند فرار کند.
• توسکا، خوانندهی مشهور اپرا و معشوقهی کوارادوسی، وارد کلیسا میشود. او شک میکند که معشوقش به او خیانت میکند چون زن در نقاشی شبیه خودش نیست.
• اسکارپیا، رئیس پلیس، وارد میشود. از حسادت توسکا سوءاستفاده میکند تا او را تحریک کند، و مخفیانه جاسوس میگذارد تا محل پنهانشدن آنجلوتی را پیدا کند.
• پرده با فریاد مذهبی «تِ دئوم» (Te Deum) بسته میشود؛ اسکارپیا خدا را میستاید، ولی در دل قصد دارد توسکا را تسخیر کند و دشمنانش را نابود سازد.
پرده دوم – دفتر اسکارپیا در کاخ فارنزه
محل: کاخ فارنزه
فضا: تیره، خشن، پرتنش
• توسکا برای خواهش از اسکارپیا میآید تا کوارادوسی آزاد شود.
• در اتاقی دیگر، کوارادوسی تحت شکنجه است تا محل آنجلوتی را لو دهد. توسکا صدای فریادش را میشنود و نهایتاً جایش را لو میدهد.
• اسکارپیا به توسکا پیشنهاد میدهد: اگر با او به بستر رود، کوارادوسی را نجات خواهد داد. توسکا در ناامیدی، پس از خواندن آریای معروف «Vissi d’arte»، وانمود میکند که موافقت میکند.
• اسکارپیا دستور میدهد که اعدام کوارادوسی «صوری» باشد، یعنی تیراندازی با گلولههای خالی.
• وقتی اسکارپیا به توسکا نزدیک میشود، توسکا با کارد او را میکشد، شمعی کنار جنازهاش میگذارد، صلیب را روی سینهاش قرار میدهد و فرار میکند.
پرده سوم – قلعه سنتآنجلو، سحرگاه
محل: زندان قلعه سنتآنجلو
فضا: غمگین، زیبا، تراژیک
• کوارادوسی در زندان است و منتظر اجرای حکم.
• او آریای معروف “E lucevan le stelle” را میخواند؛ ترانهای غمناک درباره عشق و زندگی و ترس از مرگ.
• توسکا نزد او میآید و با شادی میگوید که اسکارپیا مرده و اعدام فقط نمایشی خواهد بود.
• او به کوارادوسی میگوید که بعد از تیراندازی باید وانمود کند مرده است و سپس با هم فرار خواهند کرد.
• کوارادوسی اعدام میشود… اما توسکا ناگهان میفهمد که اعدام واقعی بوده.
• سربازان به دنبال او میآیند. او فریاد میزند: «اسکارپیا، ما را به دادگاه خدا خواهی برد!» و خودش را از بالای قلعه به پایین پرت میکند.
@polyphonicchannel
سمفونی پنجم (1937)
شاستاکویچ آن را "پاسخی خلاقانه به نقد منصفانه حزب" نامید، اما بسیاری معتقدند این اثر در ظاهر وفادار به حکومت است، ولی در عمق، یک فریاد درونی از رنج و ستمدیدگی مردم شوروی است. فینال پرشکوه آن، بهجای شادی، حالت تحمیلی و تهی دارد. مثل لبخندی اجباری در زیر فشار.
سمفونی هفتم «لنینگراد» (1941)
این سمفونی به محاصره لنینگراد توسط نازیها اختصاص دارد. در ظاهر یک اثر میهنپرستانه علیه فاشیسم است، ولی برخی تحلیلگران معتقدند تم اصلی آن میتواند هم به نازیها و هم به سرکوبگران داخلی شوروی اشاره داشته باشد.
سمفونی دهم (1953)
پس از مرگ استالین، شاستاکویچ این اثر را نوشت. گفته میشود موومان دوم تصویر وحشتناک و خشن شخصیت استالین است. او در این سمفونی آزادی نسبی بعد از دیکتاتوری را جشن میگیرد، ولی همچنان با تردید و سایهی ترس.
تکه فیلم هایی از شاستاکویچ
شاستاکویچ در دورهای میزیست که هنر باید در خدمت ایدئولوژی حزب کمونیست میبود، چیزی که به آن "رئالیسم سوسیالیستی" میگفتند. اگر هنرمندی از این خط خارج میشد، با عواقب سنگینی روبهرو میشد: ممنوعیت آثار، حذف از جامعه هنری، یا حتی مرگ.
شاستاکویچ هنرمندی بود که در قلب تاریکی زندگی میکرد و با موسیقیاش زمزمههای مقاومت را در میان فریادهای اجبار پنهان کرد. موسیقی او پر از دوگانگی، ترس، و هوشیاری سیاسی است.
🎵Shostakovich - String quartet n°15
کانال پلی فونیک
@polyphonicchannel
“L’onore? Ladri!”
(در پرده اول، صحنه اول)
مشخصات:
• خواننده: فالستاف (باریتون – باس)
• موقعیت نمایشی: فالستاف در برابر پیغامآوران شاه و اطرافیانش با طعنه و تمسخر از «شرافت» (honor) سخن میگوید و آن را به سخره میگیرد.
• این مونولوگ نوعی سخنرانی شکسپیری است؛ بازتابی از نگاه پوچانگارانه فالستاف نسبت به مفاهیمی مثل شرافت، افتخار، مرگ.
• ترکیبی از کمدی، شکمپرستی، و فلسفهٔ زندگی فالستاف.
دارای:
• ریتم تند و ناپایدار: بازتاب آشفتگی طنزآلود تفکر فالستاف.
• ملودیهای بریده بریده و طعنهآمیز: گاه جهشی و گاه تند، که حالت کاریکاتوری و مضحک دارد.
• مدولاسیون سریع: از ماژور به مینور، از تنالیتههای محکم به گذرا، برای القای «فلسفهی متزلزل فالستاف».
• وقفههای غیرمنتظره و سکوتهای تمسخرآمیز: در پایان جملات برای تأکید بر واژگان کلیدی چون “onore”، “ladri”.
این آریا در واقع بیانیه شخصیت فالستاف است: او ضدقهرمانی است که از ارزشهای رایج (شرافت، جنگ، افتخار) انتقاد میکند و جهان را از منظر تمسخر و لذت فردی مینگرد.
وردی از این مونولوگ، شخصیتی مضحک اما متفکر میسازد.
@polyphonicchannel
پرده اول
صحنه ۱: مهمانخانهی «جرس سفید» (La Giarrettiera)
• فالستاف، شوالیهی شکمباره و مغرور، به همراه دو خدمتکارش (باردولف و پیستول) اقامت دارد.
• او دو نامهی عاشقانهی یکسان به دو زن متأهل، آلیس فورد و مگ پیج مینویسد، به این امید که از شوهرانشان پول و خوراکی بگیرد.
• خدمتکاران به دلیل «شرافت» از رساندن نامهها امتناع میکنند، و فالستاف در مونولوگ معروفش “L’onore? Ladri!” مفهوم شرافت را به سخره میگیرد.
• فالستاف سرانجام پسرکی را برای رساندن نامهها میفرستد.
صحنه ۲: خانهی فورد
• آلیس و مگ نامههای مشابه را دریافت کردهاند و با دوستشان نانتا کوئیکلی نقشهای برای تمسخر فالستاف میکشند.
• نانتا قرار است فالستاف را برای قرار عاشقانه اغفال کند.
• در همین حین، فنتون (عاشق دختر آلیس، نانتا فورد) با او در خلوتی لطیف گفتوگو دارد.
• شوهر آلیس، فورد، نیز از نقشهی فالستاف خبردار شده و قصد دارد او را غافلگیر کند، اما برخلاف زنان، او این ماجرا را جدی و با خشم دنبال میکند.
پرده دوم
صحنه ۱: مهمانخانه
• فالستاف در حالی که با غرور منتظر دیدار عاشقانه با آلیس است، نانتا کوئیکلی نزد او میآید و وانمود میکند که آلیس دلباختهی اوست.
• فالستاف با خوشحالی دعوت را میپذیرد و قرار ملاقات تعیین میشود.
• همزمان، فورد با نام مستعار «مستر فونتانا» وارد میشود و وانمود میکند که میخواهد فالستاف را برای اغوای همسرش اجیر کند، تا وفاداری آلیس را بیازماید.
• فالستاف با افتخار اعتراف میکند که همین امروز با آلیس قرار دارد، و فورد از خشم در خود میپیچد.
صحنه ۲: خانهی فورد
• آلیس، مگ و نانتا همه چیز را آماده کردهاند تا فالستاف را تحقیر کنند.
• فالستاف میآید و رفتار فریبکارانهای دارد، اما آلیس با صدای بلند اعلام خطر میکند: “شوهرم دارد میآید!”
• در هیاهو، فالستاف را در سبد لباسهای چرک پنهان میکنند و او را از پنجره به داخل رودخانه میاندازند.
• فورد وارد میشود و فکر میکند همسرش خیانت میکند، اما جز فنتون که با دخترش پنهانی ملاقات میکند، کسی را نمییابد.
• زنان از موفقیت نقشهشان شادماناند.
پرده سوم
صحنه ۱: بیرون مهمانخانه
• فالستاف خیس و تحقیرشده، با لباس کهنه کنار شومینه نشسته و در مونولوگی تلخ، خود را سرزنش میکند.
• نانتا دوباره نزد او میآید و اینبار دعوتی تازه به باغی در شب میدهد، با ادعای اینکه آلیس هنوز عاشق اوست.
• اینبار فالستاف باید با لباس شکارچی سیاه با شاخ گوزن بیاید.
• فالستاف نمیداند که همه قرار است در آن باغ جمع شوند تا او را در لباس مضحک، در برابر جمع تحقیر کنند.
• همزمان، فورد نیز تصمیم دارد دخترش نانتا را به ازدواج مردی دیگر درآورد، اما فنتون و نانتا پنهانی نقشهای برای تغییر داماد دارند.
صحنه ۲: باغ شبانه – صحنهٔ پایانی
• فالستاف با لباس شاخدار وارد باغ میشود.
• ناگهان، گروهی از مردم با لباسهای عجیب و ماسکهای پریان جنگلی به او حملهور میشوند، او را دور میزنند، مسخره میکنند، میزنند.
• فالستاف ابتدا میترسد، اما بهتدریج متوجه میشود که قربانی یک نمایش شده است.
• همه ماسکها را برمیدارند و حقه را فاش میکنند.
• فالستاف بهجای خشم، میخندد و اعلام میکند که زندگی، سراسر فریب است.
پایان اپرا – فوگای معروف:
“Tutto nel mondo è burla” – «همهچیز در دنیا یک شوخی است»
• این فوگا (fugue) با ساختاری بسیار پیشرفته، نمادی از خندهی خردمندانهی نهایی است. اپرا با لبخند و صلح به پایان
میرسد
اولین کانال تخصصی موسیقی کلاسیک
@polyphonicchannel
#اپرا
#فالستاف
André Rieu – The Rose, ARV
💫
امروز،
حس می کنم ؛
چیزی به زندگی بدهکار نیستم..
چرا که :
بهترین و سختترین لحظه ها را،
لحظه به لحظه و به تمامی زندگی کردهام...
زندگی «درد» را به من شناساند ؛
«عشق» را به من آموخت..
«شور و شیدایی»
«خلاقیت» را به من داد...!
وبه من باوراند که سهم انسان از «خوشبختی»
به اندازهٔ «عشقی» است که ایثار میکند...
@polyphonicchannel
💫
ای دل،اگر عاشقی
در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب
منتظر یار باش.
دلبر تو،دایما
بر در دل حاضر است
رو در دل برگشای ،
حاضروبیدارباش.
عطار نیشابور ی
25فروردین، روز بزرگداشت شاعر و عارف بزرگ #عطار_نیشابوری گرامی
@polyphonicchannel
کار خلاقانه توسط رهبر ارکستر
با تصور داستانی دزدان دریایی و برخورد کشتی به صخره
کانال پلی فونیک
@polyphonicchannel
Scheherazade
Suite by Nikolai Rimsky-Korsakov
Valery gergiev
کانال پلی فونیک
@polyphonicchannel
The Well-Tempered Clavier, Book 2: Prelude No. 16 in G Minor, BWV 885, Johann Sebastian Bach, Glenn Gould
Ludwig van Beethoven
(1770-1827)
Piano Concerto No. 2 in B-flat major, Op. 19:
I. Allegro con brio
II. Adagio
III. Rondo Molto allegro
Piano: Martha Argerich
Conductor: Seiji Ozawa
Mito Chamber Orchestra
کانال پلی فونیک
@polyphonicchannel
اجرای Ivry Gitlis از کنسرتو شماره یک پاگانینی سال ۱۹۵۹ در یکی از برنامه های تلویزیونی فرانسه
@polyphonicchannel
بتهوون این سمفونی را عمدتاً در Heiligenstadt (روستایی نزدیک وین، جایی که بتهوون برای آرامش و استراحت به آنجا میرفت) نوشت.
تاریخ آهنگسازی: بین سالهای ۱۸۰۷ تا ۱۸۰۸
نخستین اجرا: ۲۲ دسامبر ۱۸۰۸ در وین – در کنسرتی تاریخی که سمفونی پنجم و ششم هر دو برای نخستین بار در یک شب اجرا شدند.
محل اجرا: سالن Theater an der Wien
رهبر: Herbert von Karajan
از رهبران افسانهای قرن بیستم. شیوهی او بسیار تمیز، ساختاریافته و پر از وضوح صوتی است.
ویژگیهای مشخص در این موومان:
• تعادل عالی میان سازها: صدای فلوت و فاگوت کاملاً شفاف شنیده میشوند.
• ریتم رقصگونهی دقیق: گویی کاروانی از روستاییان میرقصند؛ نه خیلی اغراقآمیز، نه خشک.
• دینامیکهای کنترلشده: نه ناگهانی، بلکه آرام و محو، مثل حرکات طبیعی مردم.
• طنز موسیقایی: تقابل بین کلارینت و فاگوت گاهی شبیه شوخیهای لفظی است
بتهوون خودش در نامهای نوشته بود:
«من بیش از همه به طبیعت نزدیکم… هر درخت برایم از فلاسفه سخن بیشتری دارد.»
او در این قطعه تصویر ذهنی خودش از شادیهای ساده روستاییان را با دقت زیادی بازآفرینی کرده. اینجا خبری از قهرمانپروری نیست (برخلاف سمفونی ۳ یا ۵)، بلکه تأکید بر آرامش، شادی بیتکلف، و انسانیت طبیعی است
Beethoven: Symphony No. 6 In F, Op. 68 -"Pastoral" - 3. Lustiges Zusammensein der Landleute...
@polyphonicchannel
La malagueña
قطعات ماندگار
@polyphonicchannel
اجرای آنا نتربکو در «توسکا» – بولشوی، ۲۰۲۱
• خوانندگان: آنا نتربکو (توسکا)، یوسف ایوازوف (کوارادوسی)، پلاچیدو دومینگو (اسکارپیا)
• محل اجرا: تئاتر بولشوی، مسکو
• ویژگی: اجرای زنده و پرشور با حضور ستارگان اپرا. این اجرا در یوتیوب موجود است و میتوانید آن را تماشا کنید
https://m.youtube.com/watch?v=JUiMvuCZxrQ&pp=0gcJCdgAo7VqN5tD
به ما ملحق شوید در
اولین کانال تخصصی موسیقی کلاسیک
@polyphonicchannel
اپرای «توسکا» (Tosca) یکی از شاهکارهای جاکومو پوچینی است و از نظر درام و موسیقی، یکی از قویترین و پرشورترین اپراهای تاریخ به شمار میرود.
• آهنگساز: Giacomo Puccini (جاکومو پوچینی)
• لیبرتو (متن اپرا): لوئیجی ایللیکا و جوزپه جاکوزا
• بر اساس: نمایشنامهای فرانسوی به نام «La Tosca» نوشتهی ویکتورین ساردو (Victorien Sardou)
• زبان: ایتالیایی
• تعداد پرده: ۳ پرده
• اولین اجرا: ۱۴ ژانویه ۱۹۰۰، در تئاتر کاستانی در رم، ایتالیا
پوچینی که پیش از آن با اپراهایی چون «La Bohème» به شهرت رسیده بود، به دنبال یک داستان پرتنش، دراماتیک و عاشقانه میگشت. وقتی La Tosca را روی صحنه دید (نمایشنامهی ساردو با بازی سارا برنار)، مجذوب آن شد.
وی فکر کرد این داستان به دلیل:
• فضاهای تیره و پرشور (عشق، خیانت، شکنجه، قتل و فداکاری)
• داشتن شخصیتهای قوی و دراماتیک
• امکان خلق موسیقی شدیداً احساسی و تئاتریکال
میتواند پایهای عالی برای یک اپرای موفق باشد.
@polyphonicchannel
1936 - نقد مرگبار پراودا:
استالین نمایش اپرای او "Lady Macbeth of the Mtsensk District" را دید و فردای آن در روزنامه پراودا مقالهای منتشر شد با تیتر "آشوب بهجای موسیقی". این مقاله حکم مرگ حرفهای برای شاستاکویچ بود و باعث شد سمفونی چهارمش را کنار بگذارد.
در سال 1936، بعد از مقالهی پراودا دربارهی اپرای «لیدی مکبث»، شاستاکویچ به شدت مورد تهدید قرار گرفت.
او چمدانش را همیشه آماده کنار در گذاشته بود تا اگر نیمهشب مأموران NKVD (پلیس مخفی استالین) آمدند، آمادهی برده شدن به بازداشتگاه باشد.
دوستان و همکارانش در همان سالها به اردوگاه یا اعدام محکوم شده بودند، و او با وحشت کامل زندگی میکرد.
---
سانسور، ممنوعیت و تحقیر عمومی
بعد از آن مقاله، بسیاری از آثارش از روی صحنه برداشته شد، قراردادها لغو شدند و او از لحاظ مالی و اجتماعی آسیب دید. موسیقیدانان از همکاری با او میترسیدند.
حکومت عملاً او را «ضد انقلاب فرهنگی» معرفی کرده بود.
در سال 1960 او به اجبار به حزب کمونیست پیوست، در حالی که تا آن زمان مقاومت کرده بود. خودش بعداً گفته بود که این کار از جمله خفتبارترین و غمانگیزترین لحظات عمرش بوده.
برای دوستداران تماشای اپرا
https://m.youtube.com/watch?v=7H5qif72F7Q&pp=0gcJCdgAo7VqN5tD
به ما ملحق شوید
اولین کانال تخصصی موسیقی کلاسیک
@polyphonicchannel
Verdi: Falstaff / Act I: L'Onore! Ladri! (Live) · Bryn Terfel · Verbier Festival Orchestra · Jesús López Cobos · Giuseppe Verdi
@polyphonicchannel
اولین کانال تخصصی موسیقی کلاسیک
اپرای فالستاف
• تاریخ نگارش: ۱۸۹۰–۱۸۹۲
• نخستین اجرا: ۹ فوریه ۱۸۹۳، تئاتر لا اسکالا (میلان)
• متن (لیبرتو): آریگو بوئیتو (Arrigo Boito)، شاعر و آهنگساز با ذهنی مدرن و ادیب
• منبع اقتباس: دو اثر شکسپیر:
• The Merry Wives of Windsor (بهعنوان پیکرهٔ اصلی داستان)
• Henry IV (برای عمق دادن به شخصیت فالستاف)
این اپرا در واپسین سالهای عمر وردی ساخته شد و حاصل نهایی نوعی گفتوگوی درونی میان آهنگساز پیری بود با جهان، طنز، شکست، و شکوه زندگی.
تنها اپرای کمدی موفق وردی و برخلاف بقیه آثارش که عمدتاً تراژیکاند، فالستاف طنزی فلسفی و نیشدار دارد. وردی در ۸۰ سالگی، در اوج پختگی، با سبکی کاملاً رها و مدرن دست به آفرینش زد.
• فرم کلی: سه پرده – با تقسیمبندی درونی به ۶ صحنه
• ساختار دراماتورژیک:
• بدون تقسیمبندی به «آریا / دوئت / کُر» به سبک سنتی
• روایت سریع، اپیزودیک، با گفتوگومحوری موسیقایی
• استفاده گسترده از دیالوگهای موزون و موسیقیشده (recitativo parlante)
دنیای زیبای موسیقی کلاسیک
@polyphonicchannel
FINZI Clarinet Concerto
شاید از زیبا ترین کنسرتو های کلارینت
ای آخرین رنج
تنهای تنها می کشیدم انتظارت
ناگاه دستی خشمگین مشتی به در کوفت
دیوارها در کام تاریکی فرو ریخت
لرزید جانم از نسیمی سرد و
نمناک
نگاه دستی در من درآویخت
دانستم این ناخوانده مرگ است
از سالهای پیش با من آشنا بود
بسیار او را دیده بودم
اما نمی دانم کجا بود
فریاد تلخم در گلو مرد
با خود مرا در کامظلمت ها فرو برد
کانال پلی فونیک
@polyphonicchannel
در مورد "دزد دریایی" باید بگم که ریمسکی-کورساکف خودش هیچ بخشی رو بهطور مشخص به "دزدان دریایی" اختصاص نداده. اما توی بخش چهارم که عنوانش اینه:
> Festival at Baghdad – The Sea – The Ship Breaks Against a Cliff Surmounted by a Bronze Horseman
(یعنی جشن در بغداد – دریا – شکستن کشتی در صخرهای با مجسمهی سوار بر اسب)
اونجا فضای موسیقی خیلی پرتنش و اکشن میشه. خیلی از شنوندهها و تحلیلگرها برداشت آزاد کردن که ممکنه این قسمت، به ماجرایی از سندباد برگرده که با دزدان دریایی روبهرو میشه یا توی دریا دچار طوفان میشه و کشتیش غرق میشه.
پس اون حس "دزدان دریایی" و ماجراجویی دریایی در موسیقی هست، ولی صراحتاً توی عنوان یا نیت آهنگساز نیست. بیشتر نتیجهی تخیل قوی ریمسکی و برداشت آزاد مخاطبه.
کانال پلی فونیک
@polyphonicchannel
قطعهی Scheherazade (شهرزاد) از نیکولای ریمسکی-کورساکف یکی از شاهکارهای موسیقی کلاسیک دورهی رمانتیکه که بر اساس داستانهای هزار و یک شب ساخته شده. این قطعهی ارکسترال در سال ۱۸۸۸ نوشته شده و تلفیقی از موسیقی شرقگرایانه (Orientalist) با فرم سمفونیک غربی هست.
داستان کلی پشت این قطعه:
در افسانهی «هزار و یک شب»، شاهی به نام «شهریار» بعد از خیانت همسرش تصمیم میگیره هر شب با یک زن ازدواج کنه و صبح فرداش او رو بکشه تا دوباره فریب نخوره. اما شهرزاد، دختری باهوش و قصهگو، با او ازدواج میکنه و هر شب برای شاه داستانی شگفتانگیز تعریف میکنه، اما قصه رو ناتمام میذاره تا کنجکاوی شاه باعث بشه او رو زنده نگه داره. این روند هزار و یک شب ادامه پیدا میکنه، تا جایی که شاه عاشق او میشه و تصمیم میگیره شهرزاد رو نکشه.
ریمسکی-کورساکف در این اثر تلاش کرده حالوهوای رازآلود و جادویی این داستانها رو به تصویر بکشه، بدون اینکه روایت دقیق داستانها رو دنبال کنه. با این حال، ساختار چهار قسمتی اثر به برخی داستانهای معروف اشاره داره:
ساختار و بخشها:
1. The Sea and Sinbad's Ship (دریا و کشتی سندباد)
حس ماجراجویی سندباد با ملودیهایی که امواج دریا و سفرها رو تصویر میکنن.
2. The Kalandar Prince (شاهزادهی کَلَندَر)
داستان یکی از شاهزادگان درویشمانند با فضایی مرموز و خیالی.
3. The Young Prince and The Young Princess (شاهزاده و شاهدخت جوان)
یک والس عاشقانه و شاعرانه که به داستانی عاشقانه اشاره داره.
4. Festival at Baghdad – The Sea – The Ship Breaks Against a Cliff (جشن در بغداد – دریا – شکستن کشتی در صخره)
اوج درام با رقص و هیجان، و در پایان بازگشت آرام و لطیف به تمِ شهرزاد، نشاندهندهی پیروزی خرد و داستانسرایی او.
ویژگی برجسته قطعه:
تم اصلی شهرزاد با ویولن سولو نواخته میشه که به نوعی نماد خودِ شهرزاد هست؛ لطیف، خیالانگیز، و هوشمندانه. هر بار که این تم شنیده میشه، حس میکنی او در حال شروع داستان جدیدیه.
FromentalHalevy
PlacidoDomingo
CarloMariaGiulini
کانال پلی فونیک
@polyphonicchannel