15484
گزیده ای از ناب ترین اشعار ادبیات ایران و جهان
من تو را دوست می‌دارم
و شب
از ظلمت ِخود
وحشت می‌کند...
@Poem_sense
#احمد_شاملو
.
بر گِـرد پیـــاله آیتـی هست مقیـم
کاندر همه جـا مـدام خواننـد آن را
@Poem_sense
#خیام
دل دیوانه را دیوانه تر کن
مرا از هر دو عالم بی خبر کن
@Poem_sense
#سیمین_بهبهانی
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم
@Poem_sense
#رهی_معیری
من توام، تو منی ای دوست!
مرو از بر خویش ...
خویش را غیر مینگار و
مران از در خویش ...
@Poem_sense
#مولانا
خواب نمی‌برَد مرا
يار نمی‌خرد مرا
مرگ نمی‌درد مرا
آه چه بی‌بها شدم ...
@Poem_sense
#عباس_معروفی
دیدار یار غـایب ، دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان ، بر تشنه ای ببارد
بی حاصــل است یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یــــاری با همدمی برآید
@Poem_sense
#سعدی
من و شـب، زنـدگانی من اینست
دل و غـم، شـادمـانی من اینست
همه‌شب خون دل نوشم به یادش
شـراب ارغــوانی من اینست ...
@Poem_sense
#امیرخسرو_دهلوی
تو مثل چشمه نوشین کوهسارانی
تو مثل قطره باران نو بهارانی
تو روح بارانی ...
تو ای گریخته از من!
حصار خلوت تنهایی مرا بشکن
زلال و پاک چنان قطره های باران شو
بیا و عشـق بورز
@Poem_sense
#حمید_مصدق
.
آهنـگ زیبـای " مـریـم سپیــد "
🎤 با صدای #طاهر_قریشی
🖊 ترانه : #ایرج_امیرنظامی
@Poem_sense
قاصدک
هان! چه خبر آوردی
از کجا، وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، امّا ... امّا
گِرد بام و در من
بی‌ثمر می‌گردی
انتظار خبری نيست مرا
دست بردار
از اين در وطن خويش غريب!
@Poem_sense
#مهدی_اخوان_ثالث
شب های مه گرفته ی مرداب بخت من
ای ماه! جای رقص درخشنده‌ی تو نیست
@Poem_sense
#فاضل_نظری
غم هجران تو، ای دوست، چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری؟
@Poem_sense
#عراقی
در دست و کیسهٔ ما دینار، کس نبیند
بر سکهٔ دلِ ما، نقش درم نباشد...
@Poem_sense
#عبید_زاکانی
درود بر دوستان و همراهان عزیز
این ایردراپ که لینکش رو میزارم براتون خیلی معتبره وتازه امروز اولین روزش هست ماهی 100000 دلار جایزه میده و مشخصه خیلی قوی میشه
امیدوارم خودتون صاحب مجموعه قوی باشید و ازین معرفی که با نهایت دقت و سخت گیری انجام شده نهایت استفاده رو ببرید
/channel/boom?start=U3Vs6CR4Gbk6iaeNBK7Z6g
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
به فرض تا آخر عمر تنها می‌ماند و شریکی پیدا نمی‌کرد تحمل آن بسیار آسان تر بود تا شب و روز با کسی سر و کار داشته باشد که حتی یکی از هزاران حرف او را نمی‌فهمد.
📖روزهای برمه
#جورج_اورول
╭─┅═ঈ🔺ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🔻ঈ═┅─╯
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و
کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست
از بهارش پیداست
#شیخ_بهایی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
از دست دادن زندگی چیزی نیست و هر وقت که لازم باشد من این شهامت را خواهم داشت!
اما از دست رفتن معنای زندگی و نابود شدن بهانه‌ی هستی این است آنچه تحمل کردنی نیست.
نمی‌شود بی‌دلیل زندگی کرد ...
📖کالیگولا
#آلبر_کامو
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷@Poem_sense
🔹
#پند
رفیقی که غایب شد ای نیک نام
دو چیزست از او بر رفیقان حرام:
یکی آن که مالش به باطل خورند
دوم آن که نامش به غیبت برند
هر آن کو برد نام مردم به عار
تو خیر خود از وی توقع مدار
که اندر قفای تو گوید همان
که پیش تو گفت از پس مردمان
کسی پیش من در جهان عاقل است
که مشغول خود وز جهان غافل است
#بوستان_سعدی
╭─┅═ঈ•••ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ•••ঈ═┅─╯
در من هزار حرف نگفته
هزار درد نهفته
هزاران هزار دریا هر لحظه در تپیدن و طغیانند
در من هزار آهوی تشنه
در خشکسال دشت پریشانند
در من پرندگان مهاجر
ترانه های سفر را
در باغ‌های سوخته می‌خوانند
با من که در بهار خزانم قصه‌های فراوانی‌ست
با من که زخم‌های فراوانی
بر گرده‌ام به طعنه دهان باز کرده‌اند
هر قصه یک ترانه
هر ترانه خاطره‌ای دیگر
هر عشق یک ترانه‌ی بیدار است
در خامشی
حضورم، حرف مرا بفهم
یا برای عشق، زبانی تازه پیدا کن
تا درد مشترک
زبان مشترکمان باشد
حرف مرا بفهم و مرابشنو
#اردلان_سرفراز
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷 @Poem_sense
🔹
#حکایت
پیرمردی بر خر خویش سوار بود و با حرکت خر،
خویش را به سختی می‌جنباند چنان که
برای رسیدن شتاب دارد. در راه به
ظریفی برخورد و او را پرسید:
ای فلان! تا فلان روستا چه قدر راه است؟
گفت: سه فرسنگ.
گفت: به چه مدت آنجا رسم ؟
گفت: تو پس از یک ساعت و خرت پس از دو روز.
@Poem_sense
#کشکول
#شیخ_بهائی
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔸 @Poem_sense
🔸
ز قید محکم هستی کجا برون آیی؟
تو را که بند قبا مشکل است وا کردن
#صائب_تبریزی
🌱🌹🌹🌹🌹🌱
🌹 @Poem_sense
🌱
از روز دستـــبرد به بـــاغ و بھــــار تو
دارم غنیـــمت از تـــو گلی یادگـــار تو
تقویـــم را معطــل پاییــــز کـرده است
در مـــن مـــرور بــاغ ھمــیشه بھار تو
از بـــاغ رد شدی که کِشــد سر مه تا ابد
بر چشــم ھای میـشی نرگــس غبــار تو
فرھــاد کو که کــوه به شیـرین رھا کند
از یک نگـــاه کــردن شوریـــــده وار تو
کم کم به سنــگ سرد سیــَه می‌شود بدل
خورشـــید ھم نچـــرخد اگر در مــدار تو
چشمی به تخت و بخت ندارم مرا بس است
یک صــندلی بــرای نشســــتن کنــار تو
#حسین_منزوی
❇️✳️❇️✳️❇️✳️
✳️ @Poem_sense
❇️
نیکی و بدی که در نهــاد بشـر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چـرخ مکن حـواله کانـدر ره عــقل
چـرخ از تو هــزار بار بیچاره‌تر است
@Poem_sense
#خیام
✦••┈❁❀❁┈••✦
@Poem_sense
✦••┈❁❀❁┈••✦
چه كسی می‌خواهد
من و تو ما نشويم
خانه اش ويران باد !
من اگر ما نشوم، تنهايم
تو اگر ما نشوی،
خويشتنی
از كجا كه من و تو
شور يكپارچگی را در شرق
باز بر پا نكنيم
از كجا كه من و تو
مشت رسوايان را وا نكنيم .
من اگر برخيزم
تو اگر برخيزی
همه بر می‌خيزند
من اگر بنشينم
تو اگر بنشينی
چه كسی برخيزد ؟
چه كسی با دشمن بستيزد ؟
چه كسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون آويزد
#حمید_مصدق
✦••┈❁❀❁┈••✦
@Poem_sense
✦••┈❁❀❁┈••✦
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
#حافظ
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷 @Poem_sense
🔹
#حکایت
پیرمردی بر خر خویش سوار بود و با حرکت خر،
خویش را به سختی می‌جنباند چنان که
برای رسیدن شتاب دارد. در راه به
ظریفی برخورد و او را پرسید:
ای فلان! تا فلان روستا چه قدر راه است؟
گفت: سه فرسنگ.
گفت: به چه مدت آنجا رسم ؟
گفت: تو پس از یک ساعت و خرت پس از دو روز.
@Poem_sense
#کشکول
#شیخ_بهائی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
سیل زباله‌های مادی چیزی است که نباید آن را دست کم گرفت. این زباله‌ها محیط طبیعی ما را تهدید می‌کنند و ممکن است آب و هوا را آلوده و مسموم کنند .
اما آشغال های فکری خطرناک‌تر هستند، چون روح و جان را مسموم می‌کنند و انسان‌هایی با روح و جان مسموم، می‌توانند دست به اعمالی بزنند که عواقبی بازگشت ناپذیر دارند ...!
#ایوان_کلیما
#روح_پراگ
╭─┅═ঈ🔹ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🔸ঈ═┅─╯
آری آری ،گفته ام اينجا
ماجراها گونه‌گون و رنگ وارنگ است.
راهها بن بست
عرصه ها تنگ است.
هرشكستی قصه ای دارد صدايی نيز
و هميشه سنگهای ٲسمانها را
با سبو های زمين جنگ است...
هر حكايت دارد آغازی و انجامی
جز حديث رنج انسان، غربت انسان
آه ! گويی هرگز اين غمگين حكايت را
هر چه ها باشد، نهايت نيست ...
#مهدی_اخوان‌ثالث
دیده بگشا
رنج انسان بین و
سیلِ اشک و آه!...
#علی_معلم
@Poem_sense