🕯✨🕯✨🕯✨
✨ @Poem_sense
🕯
الـهی;
چگونه شور و نوایم نباشد، كه از آنچه در
كامم ریختی، اگر كوه دماوند از آن لب تر
كند، پایكوبان سر از پا نشناسد و دست
افشان از دست برود.
@Poem_sense
#الهی_نامه
#حسنزاده_آملی
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمیارزد
به کوی می فروشانش به جامی بر نمیگیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمیارزد
#حافظ
┅─═✿♥✿═─┅
@poem_sense
┅─═✿🌱✿═─┅
روز وداع من کسي تنگ دلی نمی کند
بس که به دوستي او با همه شهر دشمنم
#فروغی_بسطامی
شاعر نیَـم و زِشاعری نان نخورم
وز فضـل نلافـم و غـم آن نخورم
فضل و هنـرم یکی قـدح میباشد
وان نیز مگر زِدست جانان نخورم
@Poem_sense
#مولانا
💠روز بزرگداشت "مـولانـا" گرامی باد💠
زاهد بودم ، ترانه گویم کردی
سر فتنهی بزم و باده جویم کردی
سجاده نشین با وقاری بودم
بازیچه کودکان کویم کردی ...
@Poem_sense
#مولانا
💫💫⚜⚜💫💫
⚜@Poem_sense
💫
چون گل و می دمی از پرده برون آی و درآ
که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد
چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
#حافظ
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز
و دویدن که آموختی، پرواز را
راه رفتن بیاموز
زیرا راههایی که میروی جزئی از تو میشود
و سرزمینهایی که میپیمایی بر مساحت تو اضافه میکند
دویدن بیاموز
چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر
و پرواز را یاد بگیر
نه برای اینکه از زمین جدا باشی
برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی...
#عرفان_نظر_آهاری
╭─┅═ঈ☀️ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🍃ঈ═┅─╯
در دور دست آمدن روز
شعر بلند و روشن بیداری
تضمینی از ترانه ی شیرین جویبار
ترجیع یک درخت صنوبر
با واژه های سیره و سارش
همواره
در ترنم
با صخره های قافیه ای استوار
آفاق می سراید
شعری برای تو
شعری برای من
و یک هجای روشن خونرنگ
گاه گاه
در شعر او
به شادی
تکرار می شود
اینک تمام شعر
در ذهن آب و آبی مشرق
صبح آمده ست و
هستی بیدار می شود...
#شفیعی_کدکنی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
به جست و جوی تو بر درگاهِ کوه میگریم،
در آستانه دریا و علف.
به جستجوی تو در معبر بادها می گریم
در چار راه فصول،
در چار چوب شکسته پنجره ای که
آسمان ابر آلوده را
قابی کهنه می گیرد.
...
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تاچند
تا چند
ورق خواهد زد؟
...
جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است و جاودانگی
رازش را با تو درمیان نهاد.
...
پس به هیئت گنجی در آمدی:
بایسته وآزانگیز
گنجی از آن دست
که تملک خاک را و دیاران را
از این سان دلپذیر کرده است!
...
نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آفتاب می گذرد
- متبرک باد نام تو -
و ما همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را
هنوز را...
#احمد_شاملو
.
🎼 آهنـگ زیبــــای یــادگـاری
با صدای : #رضا_صادقی
دکلمه : #آرمان_حسنی
شعر : #مهرزاد_امیرخانی
@Mousighi 🌹👇🌹👇🌹
🍂🍁🍂
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش
باغ بی برگی، روز و شب تنهاست،
با سکوت پاکِ غمناکش
سازِ او باران، سرودش باد
جامه اش شولای عریانیست
ورجز، اینش جامه ای باید
بافته بس شعله ی زر تارِ پودش باد
گو بروید،هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست ...
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردونسای
اینک خفته درتابوت پست خاک می گوید
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصل ها ، پائیـز ...
#مهدی_اخوان_ثالث
@Poem_sense
🍂🥀🍂
آهای خبردار!
مستی یا هوشیار؟
خوابی یا بیدار؟
خاله یادگار!
تو شبِ سیا
تو شبِ تاریک
از چپ و از راست
از دور و نزدیک
یه نفر داره
جار میزنه، جار:
آهای غمی كه
مثلِ یه بختک
رو سینهی من
شدهای آوار
از گلوی من
دستاتو، وردار
توی كوچهها
یه نسیم رفته،
پی ولگردی
توی باغچهها،
پاییز اومده
پی نامردی
توی آسمون
ماهو دق میده
دردِ بیدردی
خاله یادگار!
نمیای بریم
شهرو بگردیم
قدم به قدم؟
نمیای بریم
چراغ ورداریم
پرسه بزنیم
دنبالِ آدم؟
كوچههای شهر
پُرِ ولگرده
دل پُرِ درده
شب پُرِ مَردو
پُرِ نامرده
همه پا دارن
همه دَس دارن
اما بعضیا
دورِ خودشون
یه قفس دارن
بعضیاشونم
توی دستشون
یه جرس دارن
آره خاله جون!
خاله خبردار!
باغ داریم تا باغ
یكی غرقِ گل
یكی پُرِ خار
مرد داریم تا مرد
یكی سَرِ كار
یكی سَرِ بار
یكی سَرِ دار
آهای خبر دار!
خاله یادگار!
تو میخونهها
دیگه كی مسته؟
دیگه كی هوشیار؟
تو ویرونهها
دیگه كی مرده؟
كی شده مُردار؟
تو افسونهها
دیگه كی دیوه؟
دیگه كی دیوار؟
آره خبردار
خاله یادگار!
میخوان بینِ ما
دیوار بزنن
میله بكارن
خندق بكنن
تو رو ببرن
اونورِ بازار
منو بیارن
اینورِ بازار
از من و توها
بازار شلوغه
تا ما با همیم
دیوار دروغه
بارون نزنه
آبت نبره
من دارم میام
خوابت نبره...
خبر، خبردار
خاله یادگار!
من به یادِ تو
بیدار میمونم
تو به یادِ كی
میمونی بیدار؟
#حسین_منزوی
@Poem_sense
╭─┅═ঈ🥀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🍃ঈ═┅─╯
اگر چه باز نبینم به خود کنارِ ترا
عزیز می شمرم عشق یادگار ترا
در این خزان جدایی به بوی خاطره ها
شکفته می کنم از نو به دل بهار ترا
زبان شعله به گوشم به بی قراری گفت
حدیثِ سستی ِ قول تو و قرار ترا
ز من جدا شده یی همچو بوی گل از گل؛
منی که داده ام از دست، اختیار ترا
شدی شراب و شدم مست بوسه ی تو شبی
کنون چه چاره کنم محنت خمار ترا؟
به سینه چون گل ِ عشقت نمی توانم زد
به دیده می شکنم خارِ انتظار ترا
چو بوی گل چه شود گر شبی به بال نسیم
سبک برایم و گیرم ره دیار ترا
همان فریفته سیمینِ با وفای توأم
اگر چه باز نبینم به خود کنار ترا
#سیمین_بهبهانی
#آه_باران
سرودهی زندهیاد #فریدون_مشیری
با صدای استاد #محمدرضا_شجریان
ریشه در اعماق ِ اقیانوس دارد –شاید–
این گیسو پریشان کرده
بید ِ وحشی ِ باران
یا، نه، دریاییست گویی، واژگونه، برفراز شهر،
شهرِ سوگواران...
چون به پا رفتن میسر نیست ما را سوی دوست
نامه میگردیم و با بالِ کبوتر میرویم...
@poem_sense
#طالب_آملی
╭─┅═ঈ🔹ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🔸ঈ═┅─╯
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بیعادتی کاش عادت کنیم
چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟
به هنگام نیّت برای نماز
به آلالهها قصد قربت کنیم
چه اشکال دارد که در هر قنوت
دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟
چه اشکال دارد در آیینهها
جمال خدا را زیارت کنیم؟
مگر موج دریا ز دریا جداست
چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟
پراکندگی حاصل کثرت است
بیایید تمرین وحدت کنیم
«وجود» تو چون عین «ماهیت» است
چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟
اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟
بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنیم
پر از گلشن راز، از عقل سرخ
پر از کیمیای سعادت کنیم
بیایید تا عینِ عین القضات
میان دل و دین قضاوت کنیم
اگر سنت اوست نوآوری
نگاهی هم از نو به سنت کنیم
مگو کهنه شد رسم عهد الست
بیایید تجدید بیعت کنیم
برادر چه شد رسم اخوانیه؟
بیا یاد عهد اخوت کنیم
بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گلها حمایت کنیم
رعایت کن آن عاشقی را که گفت:
«بیا عاشقی را رعایت کنیم»
#قیصر_امین_پور
╭─┅═ঈ💠ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ💠ঈ═┅─╯
ای دل چـه اندیشــیدهای
در عــذر آن تقصیرها
زان سوی او چندان وفا
زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم
زین سو خلاف و بیشوکم
زان سوی او چندان نعم
زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسـد
چندین خیال و ظن بد
زانسوی او چندانکشش
چندانچشش چندانعطا
چندین چشش از بهر چه
تا جان تلخت خوش شود
چندین کشــش از بهـــر چه
تا دررسی در اولیا
از بد پشیمــان میشوی
الله گویــان میشوی
آن دم تــو را او میکشد
تا وارهــاند مر تو را
#مولانا
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
انسان موجود ناتوان و درمانده ای ست!
بارهای گران را تحمل می کند، اما ناگهان در برابر یک ضربه ی روحی از پای در می آید.
ناپلئون در برابر سیل نیروی دشمن چون کوهی می ایستاد اما وقتی در کاخ فونتن بلو؛ شمشیرش را به زنی تسلیم کرد استقامت و پایداریش در هم شکست.
📖فاجعه بزرگ
#ژان_پل_سارتر
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مشو
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
@Poem_sense
#صائب_تبریزی
آرام شدهام
مثل درختی در پاییز
وقتی تمام برگهایش را
باد برده باشد ...
@Poem_sense
#رضا_کاظمی
.
لـب ها می لـرزند
شـب می تپـد
جنگل نفس می کشـد
پـروای چه داری؟
مرا در شـب بازوانت سفر ده ...
@Poem_sense
#سهراب_سپهری
مهـر .. صبحدمان داس به دست
خرمنِ خوابِ مـرا میچینـد
آسمانها آبی، پَـر مرغانِ صداقت
آبیست ...
دیده در آینهی صبح تو را میبیند
از گریبان تو، صبحِ صادق
میگشاید پر و بال !
@Poem_sense
#حمید_مصدق
#زادروز_خسرو_آواز_ایران گرامی♥🌹
پردهٔ دلکش بزن، ای یار دلنشین!
ناله برآر از قفس، ای بلبل حزین!
#ملکالشعرا_بهار
@Poem_sense
تو نقشی نقشبندان را چه دانی
تو شکلی پیکری، جان را چه دانی
درخت سبز داند قدر باران
تو خشکی، قدر باران را چه دانی
سلیمانی نکردی در ره عشق
زبان جمله مرغان را چه دانی ...
@Poem_sense
#مولانا