💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
#حافظ
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
من اگر رنـد خراباتم و گر زاهد شهر
این متاعم که همیبینی و کمتر زینم
بنــده آصف عهـــــدم دلم از راه مبر
که اگر دم زنـم، از چرخ بخواهد کینم
بر دلـم گَرد ستـمهاست خدایا مپسند
که مکــدر شود آیینه مهـــــر آیینم
#حافظ
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔸@Poem_sense
🔸
گو عشق در شکستنِ ما سعی کن که ما
چون توبه آفریــده برای شکستنیم . . .
#کلیم_کاشانی
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷 @Poem_sense
🔹
#پند
ز بامِ گنبدِ نخوت، فرود آ گر کسی هستی
که تکبیرِ ریا، در مسجدِ آدینه میمیرد
#معینی_کرمانشاهی
┅─═✿♥✿═─┅
@poem_sense
┅─═✿🌱✿═─┅
شاخهای خشکید و از چنگ شکوفایی گریخت
خوشبهحال هرکه از غمهای دنیایی گریخت
همنشینی با کسی دلتنگیام را کم نکرد
کاش میشد لحظهای از دست تنهایی گریخت
بیوفایی شد جواب مهربانی، حیف شد
خواستی از پای آهو بند بگشایی گریخت
هرکه حسنی داشت راهش را زلیخایی گرفت
ماهرویی کو که از تاوان زیبایی گریخت
رود روزی از خودش پرسید هجرت تا کجا؟
بعد شد مرداب و از بیهودهپیمایی گریخت
با طناب مرگ بیرون آمد از گودال عمر
ماهی دلمرده از تنگ تماشایی گریخت
#فاضل_نظری
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
وفـا مجـوی ز دشمــن که پرتــوی ندهد
چو شمع صومعه افـروزی از چراغ کنشت
مکـن به نامهسیــاهی مــلامت مـن مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت
@Poem_sense
#حافظ
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
چه شد که بازنگشتی؟ چه شد که دیر بماندی؟
که جان عاشقم از انتظارها نراندی؟
به نامهای به سلامی، به پیکی و به پیامی
چه شد که بیخبرت را ز خود خبر نرساندی؟
دلم به مهر فروبستی و به قهر شکستی
مگر برای شکستن دل از کفم بستاندی؟
مرا ز خویش کشیدی برون و در پی عشقت
خراب و خسته چو مجنون، به دشت و درّه کشاندی
کدام توطئه خاموش کرد بانگ رسایت
کز آن ستاره سرودی بر این شکسته نخواندی
بگو بمان که بمانم، بگو برو که نمانم
بدان که حکم، همه حکم توست، هرچه که راندی
#حسین_منزوی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
بستان رخ تو گلستان آرد بار
وصل تو حیات جاودان آرد بار
بر خاک فکن قطرهای از آب دو لعل
تا بوم و بر زمانه جان آرد بار
#سعدی
╭─┅═ঈ🌹ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🍃ঈ═┅─╯
بده بـه دست من این بار بیستونها را
که این چنین به تو ثابت کنم جنونها را
بگو بـــه دفتـر تاریخ تا سیاه کند
به نام ما همهی سطرها، ستونها را
عبور کم کن از این کوچهها که میترسم
بسـازی از دل مـــردم کلکسیونها را
منم که گاه به ترک تـو سخت مجبورم
تویی که دوری تو شیشه کرده خونها را
میان جاده بدون تو خوب می فهمم
نوشتههای غــــم انگیز کامیونها را!
#نجمه_زارع
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
ز شوق روی تو شاها بدین اسیر فراق
همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگــاه رسید
@Poem_sense
#حافظ
🕯✨🕯✨🕯✨
✨@Poem_sense
🕯
الهـی;
نه کلید دارم که در بگشایم و
نه کَرَم دارم که بر خود ببخشایم،
ای یگانهای که در آفرینش مقدسی
چه شود اگر در دمِ بازپسین
مفلسی را به فریادرسی ...
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷 @Poem_sense
🔹
#پند
رهـائیت باید، رهــا کــن جهانرا
نگــهدار ز آلــودگی پــاک جانرا
بسر برشو این گنــبد آبگــون را
بهم بشکـن این طبـل خالی میانرا
گذشتنگه است این سرای سپنجی
بــرو باز جــو دولــت جـاودانرا
ز هر بـاد، چـون گـرد منما بلندی
که پست است همت، بلند آسمانرا
#پروین_اعتصامی
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷@Poem_sense
🔹
#حکایت
جوانی چست، لطیف، خندان، شیریزبان در حلقهی
عشرت ما بود که در دلش از هیچ نوعی غم نیامدی و
لب از خنده فراهم.
روزگاری برآمد که اتفاق ملاقات نیوفتاد، بعد از آن
دیدمش زن خواسته و فرزندان خاسته و بیخ نشاطش
بریده و گل هوس پژمرده.
پرسیدمش: چهگونهای؟ چه حالتست؟
گفت: تا کودکان بیاوردم دگر کودکی نکردم.
چون پیر شدی ز کودکی دست بدار
بازی و ظرافت به جوانان بگذار
طرب نوجوان ز پیر مجوی
که دگر ناید آب رفته به جوی
دور جوانی به شد از دست من
آه و دریغ آن زمن دل فروز
پیر زنی موی سیه کرده بود
گفتم ای مامک دیرینه روز
موی به تلبیس سیه کرده گیر
راست نخواهد شدن این پشت کوز
#گلستان
#سعدی
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
سحـــــرم دولت بیـــــدار به بالیـن آمد
گفت برخیـز که آن خسرو شیــــرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تـا ببینی که نگــارت به چه آییـــــن آمد
مـــــژدگانی بده ای خلــوتی نافهگشای
که ز صحـرای ختن آهوی مشکیـــن آمد
#حافظ
┅─═✿♥✿═─┅
@poem_sense
┅─═✿🌱✿═─┅
زندگی با ماجراهای فراوانش،
ظاهری دارد به سان بیشه ای بغرنج ودر هم باف
ماجراها گونه گون و رنگ وارنگ ست؛
چیست اما ساده تر از این، که در باطن
تار و پود هیچی و پوچی هم موزیک است؟
من بگویم، یا تو می گویی
هیچ جز این نیست؟
تو بگویی یا نگویی، نشنود او جز صدای خویش
ـ هی فلانی! زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمیخواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد
من که باور کرده ام، باید همین باشد
هی فلانی! شاتقی بدون شک تو حق داری
راست می گویي، بگو آن ها که می گفتی
باز آگاهم کن از آن ها که آگاهی
از فریب، از زندگی، از عشق
هر چه میخواهی بگو، از هر چه می خواهی
هر چه خواهی کن، تو خود دانی
گر عبث، یا هر چه باشد چند و چون،
این است و جز این نیست
مرگ گوید: هوم! چه بیهوده!
زندگی میگوید: اما باز باید زیست،
باید زیست،
باید زیست!
#مهدی_اخوان
بیثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی ...
چون بهاران میرسد
با من خزانی میکند !
#شهریار
@Poem_sense
بر آسمان برآی و رهاکن
زرتار گیسوان زرافشان را
همچون شهابها بر بیکران سپهر
با شبنشستگان سخن از آفتاب نیست
تو خورشید خاوری . . .
جان جهان ز نور تو سرشار میشود
@Poem_sense
#حمید_مصدق
تا حال منت خبر نباشد
در کار منت نظر نباشد
آیین وفا و مهربانی
در شهر شما مگر نباشد
این شور که در سرست ما را
وقتی برود که سر نباشد
چون روی تو دلفریب و دلبند
در روی زمین دگر نباشد
@poem_sense
#سعدی
بیقراری باعث آرامش دل شد مرا
آنچنان کز جنبش گهواره طفل آرام یافت
@Poem_sense
#صائب_تبریزی
.
ز کار بستهٔ ما عقدهٔ حرمان که بگشاید
که سازد این کلید و
قفل این زندان که بگشاید
@Poem_sense
#وحشی_بافقی
به زودی
تو را
به عقوبتی گرفتار خواهم کرد
به یاد ماندنی
به زودی
دوستت خواهم داشت ...
@Poem_sense
#غاده_السلمان
چه غصّهها که نخوردم زِ آشنایی تو!
خدا تو را به کسی یارب آشنا نکند ...
@Poem_sense
#وحشی_بافقی
سجادهٔ تَدلیسِ تو ای شیخ بسوزد
کز دستِ تو محرابِ کرامات شکستهاست
#معینی_کرمانشاهی
@Poem_sense
.
چشم بگشا، سبک از خواب گران کن خود را
بر هوا پای بنه، تخت روان کن خود را ...
#صائب_تبریزی
@Poem_sense