poem_sense | Неотсортированное

Telegram-канал poem_sense - شعر و شعور

15484

گزیده ای از ناب ترین اشعار ادبیات ایران و جهان

Подписаться на канал

شعر و شعور

روح پدرم شـاد که می‌گفت به استـاد

فرزند مرا "عشق" بیاموز و دگر هیـچ

@Poem_sense
#ملک_الشعرای_بهار

Читать полностью…

شعر و شعور

اکنون تو اینجایی !
گسترده چون عطرِ اقاقی ها
در کوچه های صبح..

#فروغ_فرخزاد

@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

شوق من، قاصد بی‌درد کجا می‌داند؟

آنقدر شوق تو دارم که خدا می‌داند ...


@Poem_sense
#صائب_تبریزی

Читать полностью…

شعر و شعور

خواستنش تمنای هر رگ...

#احمد_شاملو
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور


میروم و
نمیرود
از سرِ من، هوایِ تو…


#رهی_معیری
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
رواق منظـر چشــم مـن آشیـانه توست

کـرم نمـا و فرود آ که خانه خانه توست


به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه‌های عجـب زیـر دام و دانه توست


#حافظ

Читать полностью…

شعر و شعور

من از آغاز در خاکم نمی از عشق می‌بینم
مرا می‌ساختند ای کاش از آب و گلی دیگر

#فاضل_نظری
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

و شبی از شبها....!!
مردی از من پرسید؟؟؟
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم!!!
باید امشب چمدانی را..؛
که به اندازه‎ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم...
و به سمتی بروم"
که درختان حماسی پیداست...؛
رو به آن وسعت بی‎واژه
که همواره مرا می‎خواند...!!
یک نفر باز صدا زد: سهراب!
کفشهایم کو؟

@poem_sense
#سهراب_سپهری

Читать полностью…

شعر و شعور

╭─┅═ঈ⚜ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ⚜ঈ═┅─╯
ما سریر سلطنت در بینوائی یافتیم
لذت رندی ز ترک پارسائی یافتیم

سالها در یوزه کردیم از در صاحبدلان
مایهٔ این پادشاهی زان گدائی یافتیم

همت ما از سر صورت پرستی در گذشت
لاجرم در ملک معنی پادشائی یافتیم

پرتو شمع تجلی بر دل ما شعله زد
این همه نور و ضیا زان روشنائی یافتیم

صحبت میخوارگان از خاطر ما محو کرد
آن کدورتها که از زهد ریائی یافتیم

پیش از این در سر غرور سرفرازی داشتیم
ترک سر کردیم و زان زحمت رهائی یافتیم

گرچه آسیب فلک بشکست ما را چون عبید
از درونهای بزرگان مومیائی یافتیم

#عبید_زاکانی

Читать полностью…

شعر و شعور

💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫


جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
در روز وصال تو به قربان تو کردم

خون بود شرابی که ز مینای تو خوردم
غم بود نشاطی که به دوران تو کردم

دل با همه آشفتگی از عُهده برآمد
هر عَهد که با زلفِ پریشان تو کردم

در حلقه‌ی مرغان چمن ولوله انداخت
هر ناله که در صحنِ گلستان تو کردم
 
#فروغی_بسطامی

Читать полностью…

شعر و شعور

فرض که بعضی از اینجا دور،
حتی نان از سفره و کلمه از کتاب
شکوفه از انار و تبسم از لبانمان
گرفته‌اند
با رؤیاهامان چه می‌کنند؟!


- شعر: #سیدعلی_صالحی
- صدای #خسرو_شکیبایی

@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

بسان شاخه‌ای شکسته در بهار
که عهد کرده با خویش
گلی را به دست عزیزی برساند
در آنسوی بلند دیوار،
تورا جستجو کردم...


#جواد_گنجعلی
#ترکمن_صحرا
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

.
جان خوش است، اما نمی‌خواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خوشتری باشد، که آن گویم تو را

من چه گویم کانچنان باشد که حد حُسن تُست؟
هم تو خود فرما که چونی، تا چنان گویم تو را

#هلالی_جغتایی
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

سرانجام قفس از پرنده پرید،
قفس از مدارایِ پرنده
خسته شده بود.
قفس به پرندهٔ سر به راه گفت:
بی‌قفل و بی‌کلید هم می‌توان
به آب و به دانه ، به دریا رسید،
پس به آواز درآ... دوستِ من
بی‌ملال و بی‌مبادا
مثلِ من بشکن،
اما از ایوانِ این گورِ زندهْ‌خوار بگریز،
بگریز و به رقص درآ
هرچند همچنان بر دار،
اما دریاوار... دریاوار !

#سید_علی_صالحی
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

💫💫⚜⚜💫💫
⚜@Poem_sense
💫
دلم خزانه اســــرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش به دلستاتی داد

شکسته‌وار به درگاهت آمدم که طبیب
به مومیایی لطف توام نشـــــانی داد


#حافظ

Читать полностью…

شعر و شعور

.
"معلمی شغل نیست، عشق است"

قشنگ ترین روز خدا ،
بزرگداشت پاک ترین شغل دنیا
بر شریف‌ترین بندگان خدا مبارک باد

@Poem_sense
روز معلم مبارک🌹

Читать полностью…

شعر و شعور

تو مهربان بودی
اضطراب های بی وقت اما
مثل برفی که روی ادم برفی بنشیند نشسته بودند روی حواست
و خیال میکردی که با یک عذرخواهی ساده
دنیا را خواهی بخشید


#حسین_صفا
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense                             
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯

#روز_جهانی_کارگر گرامی🌹

پدرم حق داشت.
وقتی خبر داوطلب شدن مرا شنید، عصبانی شد :
" احمق، بگذار دیگر پسرهای فامیل بروند! "
ولی آن‌ها آنقدر احمق نبودند که داوطلب شوند!
پدرم یک کارگر بود.
می‌خواهی یک چیزی را به تو بگویم ؟
همیشه پسرهای کارگران هستند که در جنگ کشته می‌شوند ...

📖 زندگی، جنگ و دیگر هیچ
  #اوریانا_فالاچی

Читать полностью…

شعر و شعور

╭─┅═ঈ🔸ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🔹ঈ═┅─╯

چه بگویم نگفته هم پیداست
غم این دل مگر یکی دو تاست

به همم ریخته ست گیسویی
به همم ریخته ست مدت هاست

هم به هم ریخته ست هم موزون
اختیارات شاعری خداست

در کش و قوس بوسه و پرهیز
کارمان کار ساحل و دریاست

نیست مستور آن که بدمست است
چشم تو این میانه استثناست!

خاطرت جمع،من پریشانم
من حواسم هنوز پرت هواست

از پریشانی اش پشیمان نیست
دل شیدای ما از آن دل هاست!

هر کجا می روی دلم با توست
هر کجا می روم غمت آن جاست

عشق سوغات باغ های بهشت
عشق میراث آدم و حواست

#محمد_مهدی_سیار

Читать полностью…

شعر و شعور

هر آن نقشی که بر صحرا نهادیم
تو زیبا بین که ما زیبا نهادیم

سر مویی ز زلف خود نمودیم
جهان را در بسی غوغا نهادیم

@Poem_sense
#عطار

Читать полностью…

شعر و شعور

╭─┅═ঈ🥀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🍃ঈ═┅─╯

مدتی شد که در آزارم و میدانی تو
به کمنـد تو گرفتــارم و میدانی تو
از غم عشق تو بيمارم و میدانی تو
داغ عشق تو به جان دارم و میدانی تو
خون دل از مژه مي بارم و میدانی تو
از برای تو چنين زارم و ميدانی تو

از زبان تو حديثی نشنودم هرگز
از تو شرمندهٔ يک حرف نبودم هرگز

ديگري جز تو مرا اينهمه آزا نکرد
جز تو کس در نظر خلق مرا خوارنکرد
آنچه کردي تو به من هيچ ستمکار نکرد
هيچ سنگين دل بيدادگر اين کار نکرد
اين ستمها دگری با من بيمار نکرد
هيچ کس اين همه آزار منِ زار نکرد

گر ز آزردن من هست غرض مردن من
مُردم ! آزار مکش از پی آزردن من ...

#وحشی_بافقی

Читать полностью…

شعر و شعور

💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
حبــــاب را چو فتـــد باد نخوت اندر سر
کلاه داریش انـــدر سـر شـــــراب رود

حجاب راه تـــویی حافظ از میــان برخیز
خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود

#حافظ

Читать полностью…

شعر و شعور

 ╭─┅═ঈ🔹ঈ═┅─╮
@Poem_sense                             
╰─┅═ঈ🔸ঈ═┅─╯

شبست و چشم من و شمع اشکبارانند
مگر به ماتم پروانه سوگوارانند

چه می کند بدو چشم شب فراق تو ماه
که این ستاره شماران ستاره بارانند

مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد
در این بهار که بر سبزه میگسارانند

به رنگ لعل تو ای گل پیاله های شراب
چو لاله بر لب نوشین جویبارانند

بغیر من که بهارم به باغ عارض تست
جهانیان همه سرگرم نوبهارانند

بیا که لاله رخان لاله ها به دامنها
چو گل شکفته به دامان کوهسارانند

نوای مرغ حزینی چو من چه خواهد بود
که بلبلان تو در هر چمن هزارانند

پیاده را چه به چوگان عشق و گوی مراد
که مات عرصه حسن تو شهسوارنند

تو چون نسیم گذرکن به عاشقان و ببین
که همچو برگ خزانت چه جان نثارانند

به کشت سوختگان آبی ای سحاب کرم
که تشنگان همه در انتظار بارانند

مرا به وعده دوزخ مساز از او نومید
که کافران به نعیمش امیدوارانند

جمال رحمت او جلوه می دهم به گناه
که جلوه گاه جلالش گناهکارانند

تو بندگی بگزین شهریار بر در دوست
که بندگان در دوست شهریارانند

#شهریار

Читать полностью…

شعر و شعور

گاهگاهی که دلم می گیرد
پیش خود می گویم
آنکه جانم را سوخت
یاد می آرد از این بنده هنوز؟

@poem_sense
#حمید_مصدق

Читать полностью…

شعر و شعور

بشکند آن چشمِ تو
صد عهد را

مست کند زلفِ تو
صد شانه را ...

#مولانا
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

باید دستانت را بگیرم
و تو را مجاب کنم برای ساعتی کوتاه،
روی صندلی بنشینی.
آن چشمان هیاهوگرت را
به سمتِ علف‌زارهای محتاج باران بچرخانی،
و گفت و گویی خیس را
با ابر‌های نگران از تندبادها آغاز کنی.
گوش‌هایت را
به سویِ کوهستان‌ها بچرخانی
و از آفتاب بخواهی
لطافتِ آرام نور را برای صخره‌ها بفرستد.
باید بنشینی
و عقربه‌های حیات را روشن کنی،
برای بیدادِ سختِ علف‌زارها
برای نیازِ ساکتِ صخره‌ها
جهان باید از مختصات صندلی تو
کلماتِ امید را بخواهد

#محمدصالح_هاشمیان
فصلِ نارنجی
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

مرا ببخش که اینقدر دوستت دارم
مرا ببخش که رفتی و زنده‌ام بی تو ...

@Poem_sense
#امید_صباغ_نو

Читать полностью…

شعر و شعور

.

آبی، خاکستری، سیاه!

در شبان غم تنهايى خويش
عابد چشم سخنگوى توام...

#شعر و #دکلمه : #حمید_مصدق
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

.
هر صبح ز عشق تو . . .

این عقل شود شیـــــدا

@Poem_sense
#مولانا

Читать полностью…

شعر و شعور

جان خوش است، اما نمی‌خواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خوشتری باشد، که آن گویم تو را

من چه گویم کانچنان باشد که حد حُسن تُست؟
هم تو خود فرما که چونی، تا چنان گویم تو را

#هلالی_جغتایی
@poem_sense

Читать полностью…
Подписаться на канал