گلی که خود بدادم پیچ و تابش
به اشک دیدگانم دادم آبش
درین گلشن خدایا کی روا بی
گل از مو، دیگری گیرد گلابش!
@Poem_sense
#باباطاهر
رو سینه را چون سینهها
هفت آب شو از کینهها
وآنگه شراب عشق را
پیمانه شو پیمانه شو
@Poem_sense
#مولانا
ساقیا از دست تو
بس دستها از دست شد
مست تو از دست تو
پیوسته برخوردار باد ...!
@Poem_sense
#مولانا
دیده عقل مست تو
چرخهٔ چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو
بیتو به سر نمیشود ...
@poem_sense
#مولانا
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون میآوریم
و تلالو آفتاب را میبینیم
زیر بوتههایی از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری
طالع میشود ...
#شمس_لنگرودی
@poem_sense
صبور
مثل درختی که در آتش می سوزد
و توان گریختن ندارد.
حیرت زده چون گوزنی
که شاخ های بلند
در شاخه گرفتارش کرده اند.
همه ی ،این روزها این چنینیم ...
@Poem_sense
#شمس_لنگرودی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
دام دگر نهــادهام تا که مگر بگیرمش
آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش
آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش
دل بگداخت چون شکر بازفسرد چون جگر
باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش
راه برم به سوی او شب به چراغ روی او
چون برسم به کوی او حلقه در بگیرمش
درد دلم بتر شده چهره من چو زر شده
تا ز رخم چو زر برد بر سر زر بگیرمش
گر چه کمر شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد
زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش
تا به سحر بپایمش همچو شکر بخایمش
بند قبا گشایمش بند کمر بگیرمش
خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش
کرد سفر به خواب خوش راه سفر بگیرمش
#مولانا
دیگران را اگر از ما خبری نیست، چه باک
نازنینا! تو چــــرا بی خبر از ما شدهای؟
@Poem_sense
#شهریار
╭─┅═ঈ🔹ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🔸ঈ═┅─╯
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربههای همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو.، فریب
قاصدک! هان، ولی... آخر... ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام، ای! کجا رفتی؟
ای راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمیبندم
خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم میگریند...
#مهدی_اخوانثالث
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
سقفِ آزادی رابطهی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد. در جامعهای که قامتِ تفکر و همت مردم کوتاه باشد، سقفِ آزادی هم به همان نسبت کوتاه میشود.
وقتی سقف کوتاه باشد، آدمهای بزرگ سرشان آنقدر به سقف میخورد که حذف میشوند، آدمهای کوتوله اما راحت جولان میدهند.
مردمِ عوام هم برای بقا آنقدر سرشان را خم میکنند که کوتوله میشوند و سقفها پایین و پایینتر میآید و مردم بیشتر و بیشتر قوز میکنند، تا اینکه کمر خم میشود و دیگر نمیتوانند قد راست کنند.
📖 بیچارگان
#فیودور_داستایفسکی
ای خوش آن عشق و محبّت که به اظهار رسد
مرغ خوشبخت شود،چونکه به گلزار رسد
@Poem_sense
#مهدی_اخوانثالث
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
انسانی که با سکوت دمخور نشود،
نمیتواند که با عشق من حرفی بزند.
کسی که با چشمش «باد» را نبیند،
چگونه میتواند کوچم را درک کند.
کسی که به صدای سنگ گوش نسپارد،
نمیتواند صدایم را بشنود.
کسی که در ظلمت نزیسته،
چگونه به تنهایی من ایمان میآورد...؟
#شیرکو_بیکس
❇️✳️❇️✳️❇️✳️
✳️ @Poem_sense
❇️
از بودنی ای دوست چه داری تیمار
وز فکرت بیهوده دل و جان افکار
خرّم بزی و جهان به شادی گذران
تدبیر نه با تو کردهاند اول کار
#خیام
عشق تنها وقتی عشق است که
بیچشمداشت ارزانی شود
مثلاً نمیتوانی اصرار داشته باشی
کسی را که دوست میداری
حتماً عاشق تو باشد
حتی فکرش هم خندهدار است
با اینحال به طور ناخودآگاه این
راهی است که
بیشتر مردم در آن زندگی میکنند
اگر به راستی عاشق باشی
چارهای نداری جز اینکه به راستی
مؤمن باشی، اعتماد کنی
بپذیری و امیدوار باشی که عشق تو را پاسخی هست
اما هرگز اطمینان کامل و تضمینی وجود ندارد
#لئو_بوسکالیا
@Poem_sense
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
در همین لحظه که من در حال نوشتنم، در گوشهی دیگری از جهان، انسانهای زیادی گرسنهاند. اگر «ژان پل سارتر» بود میگفت من در برابر این گرسنگی مسئولم.
البته من اعتراض میکردم: من نمیدانم آنجا چه خبر است و برای تغییر وضع اسفبار موجود، کار چندانی از دستم برنمیآید.
ولی سارتر میگفت این منم که انتخاب کردهام بیخبر بمانم و به جای آنکه خود را درگیر این وضع اسفبار کنم، در این لحظهی خاص فقط بنویسم. میتوانستم فراخوانی بدهم و اعانه جمع کنم یا از طریق ارتباطاتی که در اصحاب رسانه دارم، توجه همگان را به وضع موجود جذب کنم، ولی انتخاب کردهام آن را نادیده بگیرم.
"من در برابر آنچه می کنم و آنچه انتخاب می کنم که نادیده بگیرم، مسئولم."
📖روان درمانی اگزیستانسیال
#اروین_دیالوم
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
عشق درون ديگران نيست، بلكه درون خود ماست.
ما آن احساس را بيدار میكنيم، ولی برای اينكه بيدار شود، به ديگران نياز داريم.
دنيا تنها زمانی برای ما معنا دارد كه بتوانيم، كسی را برای شركت دادن در هيجاناتمان بيابيم...
📖 یازده دقیقه
#پائولو_کوئلیو
---🔹-----------
@Poem_sense
-----------🔹---
جز حادثه هرگز طلبم کس نکند
یک پرسش گرم جز تبم کس نکند
ورجان به لب آیدم، به جز مردم چشم
یک قطرهٔ آب بر لبم کس نکند
#رودکی
خوش بحال آن درخت عریان
که با خوشرویی و رغبت
پذیرای چکاوکهای عاشق می شود
خوش بحال آن سپیدار جوان
که هر سال میهمان سفره سرخ شقایق می شود
خوش بحال ماسه های ساحلی
خوش بحال صخره ها و کوه ها
که ابرها بر ستبر شانه هاشان آشیان دارد
خوش بحال ابر
که دشت بیکران را با سرشکش تازه و تر می کند
خوش بحال دشت که رویایی ندارد جز شکفتن در مسیر رود بی مانند
خوش بحال رود
که بر دشت شقایق می زند لبخند
خوش بحال باد آواره
که آتش بنفشه ها را شعله ورتر می کند
خوش بحال ماهتاب
که شبهای خموش و خسته پا را مهربانتر می کند
#کیومرث_رضایی
@poem_sense
🎧👌
گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سر آید ...
🎤باصدای: #محمد_معتمدی
🎼آهنگساز: #محمدرضا_لطفی
🖊شاعر: #حضرت_حافظ
@Poem_sense
هر آنک از عشق بگریزد
حقیقت، خون خود ریزد
کجا خورشید را هرگز
ز مرغ شب غروب آمد ... ؟
@Poem_sense
#مولانا
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
دلت چه شد که از آن شور و اشتیاق افتاد؟!
چه شد که بینِ تو و من چنین نفاق افتاد؟!
زمان به دستِ تو پایانِ من نوشت آری
مسیرِ واقعه اینبار از این سیاق افتاد
دو رودخانهی عشقِ من و تو شط شده بود
ولی دریغ که راهش به باتلاق افتاد!
خلافِ قاعدهی سرنوشت بود انگار
میانِ ما دو موازی که انطباق افتاد
جهان برای همیشه سیاه بر تن کرد
شبی که ماهِ تمامِ تو در محاق افتاد
شِکر به مزمزه چون شوکران شود زین پس
مرا که طعمِ دهانِ تو از مذاق افتاد
خزان به لطفِ تو چشم و چراغ تقویم است
که دیدنِ تو در این فصل اتّفاق افتاد
چه زندگانیِ سختیست زیستن بی عشق
ببین پس از تو که تکلیفِ من چه شاق افتاد!
پس از تو جفت سرشتی و سرنوشتیِ من
-غریبوارهی تو- تا همیشه تاق افتاد
تو فصلِ مشترکِ عشق و شعرِ من بودی
که با جداییِ تو بینشان طلاق افتاد
هوای تازه تو بودی، نفس تو و بی تو
دوباره بر سرم آوارِ اختناق افتاد
به باورِ دلِ ناباورم نمیگنجد
هنوز هم که مرا با تو این فراق افتاد!
#حسین_منزوی
╭─┅═ঈ🌹ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌹ঈ═┅─╯
دردها کم شود از گفتن و دردی که مراست
از تهی کردن دل میشود افــزون چه کنم؟
بود تا از دلِ صـــد پــــاره اثر، کردم صبر
رفت یکبارگی از دست دل اکنـون چه کنم؟
#صائب_تبریزی
فرخنده عاشقی که ز دلدار مهربان
گر حرف مهر گفت، حديث وفا شنيد...
@poem_sense
#هاتف_اصفهانی
رفتم که به کوی پدر و مسکن مألوف
تسکین دهم آلام دل جان بسرم را
گفتم به سرِ راهِ همان خانه و مکتب
تکرار کنم درس سنین صغرم را
گر خود نتوانست زدودن غمم از دل
زان منظره باری بنوازد نظرم را
کانون پدر جویم و گهواره ی مادر
کانِ گهرم یابم و مهد هنرم را
#شهریار
@Poem_sense
#روز_پدر_مبارک🌹💫
از تو میپرسم ای اهورا
چیست سرمایهی رستگاری؟
"میرسد پاسخ از آسمان":
دل به مهر پدر آشنا کن
دین خود را به مادر ادا کن ...
@Poem_sense
#فریدون_مشیری
💫💫⚜️⚜️💫💫
⚜️@Poem_sense
⚜️
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش ولیکن در نمیگیرد
خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو
که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمیگیرد
#حافظ