.
همیشه منظر دریا و کوه، روحافزاست
و منظـر تو ، تلاقی کــوه با دریـــاست
نفس ز عمـــق تو و قلّهی تو می گیرم
به هرکجا که تو باشی هوای من آنجاست
@Poem_sense
#محمدعلی_بهمنی
.
سکـــوت وحشی چشمان بی مروّت تو
کشانده پای جهان را به پای سیب هوس
دل و دماغ ندارم، تو نیستی شب و روز
رها نمی شوم از دست فکــرهای عبث
@Poem_sense
#امید_صباغنو
.
با لشکرت چه حاجت رفتن به جنگ دشمن
تو خود به چشم و ابرو برهم زنی سپاهی
@Poem_sense
#سعدی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
تنهایی بخشی از هستی است، باید با آن رو در رو شویم و راهی برای هضم آن بیابیم. ارتباط با دیگران مهمترین منبع در دسترس ما برای کاستن از وحشت تنهایی است.
هر یک از ما کشتیهایی تنها در دریایی تیره و تاریم. نور کشتیهای دیگر را میبینیم، کشتیهایی که به آنها دسترسی نداریم ولی حضورشان و شرایط مشابهی که با ما دارند، آرامش زیادی به ما میبخشد.
ما از تنهایی و درماندگی محضمان آگاهیم. ولی اگر بتوانیم سلولهای بی روزنمان را بشکافیم، متوجه میشویم دیگرانی هم هستند که با وحشتی مشابه دست به گریبانند. احساس تنهایی، راهی برای همدردی با دیگران به رویمان میگشاید و به این ترتیب، دیگر چندان وحشت زده نخواهیم بود. پیوندی نادیدنی، افرادی را که تجربهای مشترک دارند، به هم میپیوندد...!
📖#روان_درمانی_اگزیستانسیال
#اروین_د_یالوم
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
خم زلف تو دام کفـر و دیـن است
ز کارستان او یک شمــّه این است
جمــــالت معجـز حسن است لیکن
حدیث غمـــزهات سحر مبین است
ز چشم شوخ تو جان کی توان برد
که دایم با کمان اندر کمیـن است
بر آن چشم سیه صد آفرین باد
که در عاشق کشی سِحرآفرین است
#حافظ
بر من از دست تو چندان که جفا میآید
خوشتر و خوبتر اندر نظرم میآیی
من از این در به جفا روی نخواهم پیچید
گر ببندی تو به روی من و گر بگشایی
@poem_sense
#سعدی
مشنو ای دوست
که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز، بجز فکر تواَم کاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست ...
@Poem_sense
#سعدی
بردار ز رخ نقاب یکبار
در پرده چنان جمال تا کی؟
از پرتو آفتاب رویت
چون سایه مرا زوال تا کی؟
@Poem_sense
#عراقی
ای عشـق، زیبای منی!
هم من تواَم هم، تو منی
هم سِیلی و هم خرمنی
هم شادیای، هم درد و غم!
@Poem_sense
#مولانا
ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
منم مستی و اصلِ من میِ عشق
بگو از می به جز مستی چه آید
@Poem_sense
#مولانا
مشنو ای دوست
که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز، بجز فکر تواَم کاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست ...
@Poem_sense
#سعدی
┄┅■─═◈═─■┅┄
@Poem_sense
┄┅■─═◈═─■┅┄
سرا پا اگر زرد و پـژمرده ایم
ولی دل به پاییــز نسپرده ایم
چو گلــدان خالی ،لب پنجـره
پر از خاطـرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، مـا دیده ایم
اگر خـون دل بود،ماخورده ایم
اگر دل دلیــل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم
اگر دشنــه دشمــنان،گردنیم!
اگر خنجــر دوستـان گرده ایم!
گــواهی بخواهیـــد اینک گواه
همین زخـمهایم که نشمرده ایم
دلی سربلند و ســری سربهزیر
ازاین دست عمری بهسر بردهایم
#قیصر_امین_پور
عشق جانست عشق تو جانتر
لطف درمان، وز تو درمانتر
بیتو هستند جمله بیسامان
لیک من بیطریق و سامانتر
@poem_sense
#مولانا
_-❤️-___
@Poem_sense
_-🔥-___
گفتم دل را به پنـــــد، درمــــان کنمش
جـان را به کمنــد سر به فرمان کنمش
این شعلـه چگونه از دلــــم سر نکشد؟
وین شوق چگونه از تو پنهان کنمش؟
#فریدون_مشیری
~~~🍃~~~~~
@Poem_sense
~~~~~🌹~~~
گفتی: به رنگ من گلـی، هرگز نبینـد بلبـلی
آری نکـــو گفتی ولی ما نیز هم بد نیستیم!
تا چند گویی ماو بس کوته کن ای رعنا و بس
نه خود تویی زیبـا و بس ما نیز هم بد نیستیم!
@Poem_sense
#سعدی
زاهد بودم ، ترانه گویم کردی
سر فتنهی بزم و باده جویم کردی
سجاده نشین با وقاری بودم
بازیچه کودکان کویم کردی ...
@Poem_sense
#مولانا
دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن!
از جان طمع بریدن، آسان بود ولیکن
از دوستان جـانی مشکل توان بریدن!
@Poem_sense
#حافظ
╭─┅═ঈ🌹ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌹ঈ═┅─╯
آرزومــند تـــوام، بنـــمای روی خــویش را
ور نه، از جـانم برون کـن آرزوی خــویش را
جان در آن زلفست، کمتر شانه کن، تا نگسلی
هم رگ جــان مرا، هم تــار موی خــویش را
خوبــرو را خــوی بـــد لایق نباشد، جان من
همچـو روی خویش نیکو ساز خوی خویش را
#هلالی_جغتایی
╭─┅═ঈ🌹ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🍃ঈ═┅─╯
خدا برای چه یک روح با دو جسم سرشت
مرا برای جهنّم ، تو را برای بهشت
من و تو هردو به یک صورت آفریده شدیم
یکی در آیینه زیبا، یکی در آیینه زشت
گمان مکن که تو مختاری و جهان مجبور
که اختیار تو را هم خدا به جبر نوشت
اراده ای ست به گمراهی و هدایت ما
کدام معبد و مسجد؛ کدام دیر و کنشت؟!
اگر بناست بمانیم زیر این آوار
بگو دگر نگذاریم خشت بر سر خشت
#فاضل_نظری
╭─┅═ঈ💌ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌱ঈ═┅─╯
#نامه_عاشقانه
عزیزترین فرشته،
گمان می کنم بسیاری از ما در این جهان بزرگ تنها هستیم، اما باید برای دریافتن این موضوع عاشق شویم. درمان این درد، کشف نیاز خود برای مشارکت و بودن با دیگران است. منظور من از مشارکت، مفهوم بسیار ویژه ای است که ما از وقتی که با یکدیگر بوده ایم، برایمان اتفاق افتاده است. من و تو. اکنون، من از لذت تجربه ی بودن با یک همدم خاص آگاهی یافته ام. عزیز زیبا و ارزشمند من، کاش روزها تا زمان دیدار ما کوتاه تر شوند.
عاشق تو، اورسن
#نامه_اورسن_ولز_به_ریتا_هیورث
تکرار تو
بوییدن لیمو، تکان دست علف،
شعلهٔ آفتاب صبح
بر پشت یخ کردهٔ سنجاب
تکرارت
ریزش خون بود
در دامن قلبی
که به آرامی میتپد!
@Poem_sense
#شمس_لنگرودی
┄┅■─═◈═─■┅┄
@Poem_sense
┄┅■─═◈═─■┅┄
نامت شنوم، دل ز فـرح زنده شود
حال من از اقبال تو فرخنده شود
وز غیر تو هر جا سخن آید به میان
خاطر به هــــزار غم پراگنده شود
#رودکی
♥-------------
@Poem_sense
--------------♥
شايد، ديگر
هيچوقت حرف نزنم
اگر ...
امکانِ در آغوش کشيدنت را داشته باشم
#افشین_یداللهی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
ای شده چون سنگِ سياهی صبور
پيشِ دروغِ همه لبخندها
بسته چو تاريكیِ جاويدگر
خانه به روی همه سوگندها
من ز تو باور نكنم ، اين تويی؟
دوش چه ديدی چه شنيدی به خواب
بر تو ، دلا ! فرّخ و فرخنده باد
دولتِ اين لرزش و اين اضطراب
زنده تر از اين تپش گرم تو
عشق نديده ست و نبيند دگر
پاک تر از آهِ تو ، پروانه ای
بر گلِ يادی ننشيند دگر ...
#مهدی_اخوان_ثالث
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
@Poem_sense
#فروغ_فرخزاد
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷@Poem_sense
🔹
#حکایت
یکی ناســـــزا گفت در وقت جنـــــگ
گریبـــــان دریــدند وی را به چنـــــگ
قفـــــا خورده گریان و عریــان نشست
جهـــاندیدهای گفتش ای خــــودپرست
چو غنچـــــه گرت بسته بودی دهــــن
دریـــــده ندیدی چو گـــــل پیــــرهن
ســـــراسیمه گوید سخن بر گـــــزاف
چو تنبـــور بیمغـــــز بسیـــــار لاف
نبینی که آتــــش زبــــان است و بس
به آبی تـــــوان کشتنــــش در نفس؟
اگـــر هست مــرد از هنــــر بهرهور
هنـــــر خود بگوید نه صــــاحب هنر
اگــــر مشک خالص نـــــداری مگوی
ورت هست خود فــــاش گردد به بوی
به سوگنــد گفتن که زر مغربی است
چه حاجت؟ محک خود بگوید که چیست
#بوستان
#سعدی