pezeshkangil | Неотсортированное

Telegram-канал pezeshkangil - پزشکان گیل

2214

کانال تلگرامی ماهنامه‌ پزشکان گیل (انتشار از ۱۳۸۲) مدیر مسوول: دکتر مسعود جوزی (@Msd_79) تماس با ما در گروه گفتگو: t.me/pezeshkandg سایت: pezeshkangil.com اینستاگرام: instagram.com/pezeshkangil بازنشر مطالب با نام کانال (و چه بهتر نشانی آن) بلامانع است.

Подписаться на канал

پزشکان گیل

📌 ۱۰ ژوئن ۱۸۶۵ تولد کوک کاشف قطب شمال

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۲۰ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️فردریک آلبرت کوک (کوخ) پزشک، کاوشگر، و قوم‌نگار (اتنوگرافر) آمریکایی و اولین انسانی بود که در ۲۱ آوریل ۱۹۰۸ پا به قطب شمال گذاشت.

رقیب وی رابرت پیِری افسر نیروی دریایی آمریکا نیز یک سال پس از او ادعای مشابهی مطرح کرد. یک کمیسیون در دانشگاه کپنهاگ در دسامبر ۱۹۰۹ پس از مرور مستندات محدود کوک ادعای وی را مردود اعلام کرد و کشف جزیره غیرمسکونی میِن در شمالگان تنها ادعای کوک بود که در نهایت به تأیید رسید.

بین نقشه‌هایی که کوک و همراهانش از مسیر سفر به قطب شمال ارائه کردند و مسیری که در “ماجراهای کاپیتان هاتراس (ژول ورن، ۱۸۶۴، ترجمه عباس مشایخی، ۱۳۷۱) ذکر شده شباهت‌هایی وجود دارد. پیِری هرگز مدارک خود را در اختیار این کمیسیون قرار نداد.

کوک در کتاب خاطراتش که در ۱۹۱۱ منتشر شد بر درستی ادعای خود تأکید و به‌علاوه اعلام کرد اولین کسی بوده که قله دِنالی (مک‌کینلی) در رشته‌کوه راکی را که مرتفع‌ترین قله آمریکای شمالی است فتح کرده است.‌

وی در هارتون‌ویل، نیویورک در یک خانواده مهاجر آلمانی به دنیا آمد و در دانشگاه کلمبیا و دانشکده پزشکی گروسمَن، دانشگاه نیویورک به تحصیل پرداخت. او در دهه ۱۸۹۰ جراح گروه اکتشافی رابرت پیِری و همچنین آدریان دی گِرلاش سیاح بلژیکی برای سفر به قطب بود و در ۱۸۹۸ با تجویز گوشت تازه پنگوئن جان دی گِرلاش و ده‌ها سرنشین کشتی بلژیکا از جمله رول آمونسن کاوشگر نروژی را که به بیماری اسکوروی مبتلا شده بودند نجات داد.

کوک در ۱۸۹۷ دو بار به مجمع‌الجزایر تیِرا دل فوئگو (سرزمین آتش) در جنوبی‌ترین بخش آمریکای جنوبی در میان تنگه ماژلان رفت و همراه با توماس بریجز میسیونر انگلیسی به مطالعه قبایل اونا و یاگان پرداخت.

وی در ۱۹۱۹ به اتهام تبلیغ دروغین برای شرکت‌های نفتی فورت ورث محاکمه و به ۱۴ سال و ۹ ماه حبس محکوم شد. آمونسن که جان خود را مدیون او می‌دانست بارها در زندان به ملاقات وی رفت. کوک در ۱۹۳۰ پس از تحمل ۱۰ سال حبس با فرمان عفو رییس‌جمهور روزولت آزاد شد و به دنبال خونریزی مغزی در ۵ آگوست ۱۹۴۰ در ۷۵ سالگی در نیوراشل، نیویورک درگذشت.

در آثار مختلف ادبی و نمایشی از جمله فیلم تلویزیونی “تنها یک برنده: مسابقه تا قطب” (۱۹۸۳)، مینی‌سریال تلویزیونی “آخرین مکان روی زمین” (۱۹۸۵)، و رمان‌های “درختی در بروکلین رشد می‌کند” (بتی اسمیت، ۱۹۴۳)، “دریانورد نیویورکی” (وِین جانستون، ۲۰۰۳)، “قفس اوناها” (کارلوس گامیرو، ۲۰۲۱)، و “دیوانه در انتهای زمین: سفر بلژیکا به شب تاریک قطب جنوب”(جولیان سانتون، ۲۰۲۱) به زندگی کوک و رقابت وی با پیِری اشاره شده‌ است.

📌تصویر: قله دروغین (فِیک پیک)، عکسی که کوک در ۱۹۰۶ مدعی شد مربوط به قله دِنالی است اما بعدها روشن شد ادعای وی درست نیست و این عکس ۴۶۰۰ متر پایین‌تر از قله واقعی گرفته شده است.

🔗تریلر فیلم تلویزیونی “تنها یک برنده: مسابقه تا قطب”، ۱۹۸۳.
🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 واکسن کرونا، تفکر خلاف واقع، و مسئله مونتی هال

🟠
#تازه‌های_علمی #کرونا / #کووید_۱۹
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️یک مطالعه "خلاف واقع" و داوری همتا نشده در مدآرکایو نشان می‌دهد تنها با انجام واکسیناسیون به‌موقع، تلفات جانی دنیاگیری کووید-۱۹ (کرونا) در ایران می‌توانست دست‌کم ۵۰ هزار تا ۷۵ هزار نفر کمتر باشد.

تفکر خلاف واقع (کانترفکچوئال) مفهومی در روان‌شناسی است که به تمایل انسان برای خلق گزینه‌های جایگزین احتمالی به جای واقعیت (معمولاً برای رخدادهای زندگی که قبلاً رخ داده) گفته می‌شود: "اگر این نبود چه؟"

تفکر خلاف واقع در پزشکی و به‌ویژه همه‌گیرشناسی کاربرد دارد. یک پزشک درمان "الف" را برای یک بیمار انتخاب می‌کند و بیمار دچار عارضه می‌شود: اگر پزشک درمان "ب" را انتخاب می‌کرد چه می‌شد؟ درمان "ج" چه؟

اگر درمان "ب" در مثال فوق منجر به مرگ بیمار شود، به این حالت تفکر خلاف واقع نزولی گفته می‌شود. اگر درمان "ج" جان بیمار را با عوارض کمتر نجات دهد، با تفکر خلاف واقع صعودی روبرو هستیم. یک محدودیت تفکر خلاف واقع این است که گزینه جایگزین اغلب متناسب با شرایط پیش آمده انتخاب می‌شود و به ندرت شاهد عکس این حالت هستیم.

مغز ما اغلب به عنوان یک مکانیسم دفاعی تمایل به تفکر خلاف واقع نزولی دارد، و گزینه‌هایی که نتیجه بدتری داشتند. درحالی‌که یک فایده تفکر خلاف واقعِ سازنده این است که از وقوع رخدادهای مشابه در آینده جلوگیری کند. مثال معروف آن "مسئله مونتی هال" است که در ۱۹۷۵ در مجله "آمارگر آمریکایی" و در ۱۹۹۰ در مجله "پَرِید" مطرح شد:

مونتی هال مجری آمریکایی بود که در مسابقه تلویزیونی "بیا معامله کنیم" از یک شرکت‌کننده پرسید: "سه در وجود دارد که باید یکی را انتخاب کنید. پشت یکی از درها یک خودرو است و پشت دو در دیگر دو بز. کدام در را انتخاب می‌کنید؟"

شرکت‌کننده یکی از درها را انتخاب کرد (مثلاً در شماره ۱). مجری برنامه که می‌دانست پشت هر در چه چیزی است، در دیگری را باز کرد (مثلاً در شماره ۳) که پشتش یک بز بود و از او پرسید "آیا می‌خواهید در شماره ۱ را با شماره ۲ تاخت بزنید؟"

آن شرکت‌کننده وقتی در شماره ۱ را انتخاب کرد شانس برنده شدنش یک به سه بود. اما اکنون اگر آن را با در شماره ۲ عوض کند، به احتمال ۲ به ۳ برنده خواهد بود چون مجری یکی از درهای انتخاب نشده را باز کرده و یکی از گزینه‌ها پوچ شده است. بنا بر این، شرکت‌کننده با عوض کردن انتخاب خود شانس برنده شدنش را دو برابر می‌کند. اما بسیاری از خوانندگان مجله موافق نبودند و اعتقاد داشتند آن شرکت‌کننده نباید انتخاب خود را عوض کند.

در این تحقیق ایران با ۸ کشور آرژانتین، بحرین، بنگلادش، بولیوی، مونته‌نگرو، نپال، سری‌لانکا و ترکیه با وضعیت درآمدی نسبتاً مشابه مقایسه شده است. تفکر خلاف واقع صعودی نشان می‌دهد اگر تزریق واکسن کرونا در ایران با سرعت مشابه کشورهای همسایه مانند ترکیه و بحرین انجام شده بود، جان دست‌کم ۵۰ هزار تا ۷۵ هزار نفر نجات می‌یافت.

اما محققین کار جالب دیگری هم انجام داده‌اند: تفکر خلاف واقع نزولی نشان می‌دهد اگر وضعیت تزریق واکسن کرونا در ایران مشابه با مثلاً کشور بنگلادش بود تلفات کووید حدود ۵۳ هزار نفر بیشتر بود!

چه یک فرد عادی باشیم و چه یکی از مسؤولین، هر یک از ما ممکن است بخواهیم با توجیه رفتار خود در طول دنیاگیری، این‌که ماسک یا واکسن نزدیم یا به توصیه‌های بهداشتی کم‌توجهی کردیم، این‌که واکسن را سیاسی کردیم، و ده‌ها این‌که دیگر، نتیجه مطالعه فوق را مصادره به مطلوب کنیم.

علت به اشتباه افتادن اغلب افراد این است که فراموش می‌کنند مجری همیشه دری را باز می‌کند که پوچ است. عقل سلیم به ما می‌گوید خطای خود را بدون تعصب بپذیریم و گزینه درست را انتخاب کنیم.

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۷ ژوئن ۱۸۱۱ تولد سیمپسون کاشف کلروفرم

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۷ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️سِر جیمز یانگ سیمپسون پزشک و جراح اسکاتلندی بود که نقش اساسی در رواج بیهوشی با کلروفرم داشت. او از حامیان اصلاح نحوه اداره بیمارستان‌ها و به‌کارگیری ماماها در بیمارستان بود. وی همچنین درباره موضوعات مختلف از باستان‌شناسی تا هرمافرودیتیسم به تحقیق پرداخت و از مخالفین سرسخت ساموئل هانمن و ایده هومیوپاتی بود.

یک فیلم صامت از جرج دورتی شیمی‌دان ناشنوای آمریکایی به کشف کلروفرم توسط وی در ۱۹۱۳ اشاره می‌کند اما این دارو (تری‌کلرومتان، تی‌سی‌ام) که یک حلال آلی بی‌رنگ و تند و بسیار فرار است احتمالاً اولین بار در ۱۸۳۰ توسط مولدنهاور داروساز آلمانی شناسایی شد. در ابتدا تصور می‌شد این ماده همان کلر اِتر است و ساموئل گوتری پزشک آمریکایی در ۱۸۳۱ خاصیت بیهوش‌کنندگی آن را مورد توجه قرار داد.

ژان باتیست دوما شیمی‌دان و داروساز فرانسوی در ۱۸۳۴ فرمول ماده جدید را مشخص کرد و آن را کلروفرم (کلرید فُرمیل یا کلرید اسید فُرمیک) نامید. اولین آزمایش‌های بیهوشی با کلروفرم در ۱۸۴۲ توسط رابرت مورتیمر گلاور پزشک انگلیسی بر روی حیوانات انجام شد.

بسیاری از پزشکان به دلایل اخلاقی و باورهای مذهبی با بیهوشی مخالف بودند. هوراس ولز دندان‌پزشک آمریکایی در ۱۸۴۴ برای اولین بار یک بیمار را با استفاده از اکسید نیترو (گاز خنده) بیهوش کرد و بدون این‌که دردی حس کند دندان او را کشید. ویلیام مورتون دندان‌پزشک آمریکایی در ۱۸۴۶ اولین جراحی زیر بیهوشی عمومی را با استفاده از اتر انجام داد.

سیمپسون اولین بار در ۴ نوامبر ۱۸۴۷ کلروفرم را بر روی خود و دوستانش آزمایش کرد. یکی دو روز بعد، اولین کاربرد بالینی کلروفرم توسط فرانسیس برودی ایملَش دندان‌پزشک اسکاتلندی در ادینبرا گزارش شد. اولین زایمان به کمک کلروفرم در ۹ نوامبر ۱۸۴۷ توسط سیمپسون انجام شد.

اولین کودک کلروفرم که نام واقعی وی جین کارستِیرز بود به آناستازیا (آنستزی، از ریشه یونانی به معنی بی‌حسی) معروف شد. تماس دارو با پوست بیمار و ایجاد حساسیت عارضه شایع این روش بیهوشی بود و ماسک شیملبوش که در ۱۸۸۹ توسط کورت شیملبوش پزشک و آسیب‌شناس آلمانی اختراع شد، از آن جلوگیری می‌کرد.

با این‌که یافته‌های آزمایشگاهی نشان می‌داد کلروفرم به دلیل ایجاد آریتمی قلبی بسیار خطرناک است اما کاربرد آن به سرعت گسترش یافت و در دهه ۱۸۵۰ به تولید تجاری رسید. با افزایش گزارش‌ها از مرگ بیماران در اثر مصرف کلروفرم، این ماده به تدریج جای خود را به اتر و اکسید نیترو و داروهای بیهوشی جدیدتر داد. کاربرد بالینی کلروفرم پس از قریب به یک قرن در دهه ۱۹۳۰ عملاً منسوخ شد.

سیمپسون در باسگِیت به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه ادینبرا در ۱۸۳۰ به عضویت کالج سلطنتی جراحان ادینبرا و سپس ریاست این کالج منصوب شد. وی استاد پزشکی و مامایی دانشگاه ادینبرا بود. دستاورد مهم او در طب زایمان علاوه بر کشف کلروفرم، اختراع ابزارهای کمک به زایمان مانند بادکش (شکل ابتدایی واکیوم، فنجان مکنده، وانتوز) در ۱۸۳۸ و همچنین انبر زایمانی (فورسپس سیمپسون) در ۱۸۴۸ بود.

وی در ۶ مه ۱۸۷۰ در ۵۸ سالگی در ادینبرا درگذشت. از افتخارات دیگر او می‌توان به عضویت و ریاست انجمن پزشکی سلطنتی ادینبرا و عضویت در انجمن فلسفه آمریکا اشاره کرد.

📌تصویر: فورسپس سیمپسون، موزه هانتر، گلاسگو.

🔗ماسک شیملبوش، ۱۸۸۹.
🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌اثر واکسیناسیون به‌موقع در کاهش تلفات کووید

🟠
#تازه‌های_علمی #کرونا / #کووید_۱۹
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۵ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️یک مطالعه داوری همتا نشده در مدآرکایو نشان می‌دهد تنها با انجام واکسیناسیون به‌موقع، تلفات جانی #دنیاگیری کووید-۱۹ (کرونا) در ایران می‌توانست دست‌کم ۵۰ هزار تا ۷۵ هزار نفر کمتر باشد.

این تحقیق که در آن ایران با ۸ کشور آرژانتین، بحرین، بنگلادش، بولیوی، مونته‌نگرو، نپال، سری‌لانکا و ترکیه با وضعیت درآمدی نسبتاً مشابه مقایسه شده نشان می‌دهد اگر تزریق واکسن کرونا در ایران با سرعت مشابه کشورهای همسایه مانند ترکیه و بحرین انجام شده بود، جان دست‌کم ۵۰ هزار تا ۷۵ هزار نفر نجات می‌یافت.

🔗منبع: مدآرکایو

https://www.medrxiv.org/content/10.1101/2023.05.31.23290799v1

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۵ ژوئن ۱۹۸۱ اعلام رسمی آغاز همه‌گیری ایدز

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۵ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️چهل و دو سال پیش در چنین روزی اولین گزارش رسمی در زمینه یک همه‌گیری مرموز که بعدها سندرم نقص ایمنی اکتسابی (ایدز) نام گرفت توسط مایکل گاتلیب پزشک و ایمنی‌شناس آمریکایی و استاد دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس، در خبرنامه مرکز پیشگیری و کنترل بیماری (سی‌دی‌سی) ایالات متحده موسوم به گزارش هفتگی مرگ‌ومیر و عوارض (‌‌‌ممور) منتشر شد.

پیش از آن یک پزشک جوان هم‌جنس‌گرا و اهل نیویورک به‌نام لارنس ماس شروع به نوشتن مقالاتی درباره یک بیماری عجیب در مردان هم‌جنس‌گرا کرده بود. اولین مقاله ماس در ۱۸ مه ۱۹۸۱ تحت عنوان “شایعات عمدتاً بی‌اساس درباره یک بیماری” در یک روزنامه هم‌جنس‌گرایان چاپ شد.

گاتلیب ۳۳ ساله و پزشکان دیگر از ژانویه ۱۹۸۱ با مواردی از یک بیماری ظاهراً ناشناخته در میان مردان هم‌جنس‌گرا مواجه شده بودند که مشخصه آن افزایش استعداد به عفونت‌های فرصت‌طلب (به‌ویژه پنومونی پنوموسیستیس) و نوعی سرطان پوست موسوم به سارکوم کاپوسی بود.

گزارش گاتلیب شامل خلاصه‌ای از شرح حال و یافته‌های بالینی و آزمایشگاهی ۵ مرد جوان بود که در دسامبر همان سال به‌طور کامل در مجله پزشکی نیوانگلند منتشر شد و برای اولین بار به کاهش شمارش نوع خاصی از سلول‌های سفید خون (لنفوسیت تی سی‌دی۴) به عنوان وجه مشخصه ایمنی‌شناختی ایدز اشاره کرد.

استفاده از عنوان ایدز برای این بیماری که در ابتدا نقص ایمنی مرتبط با مردان هم‌جنس‌گرا نامیده می‌شد از ۱۹۸۲ آغاز شد. ویروس عامل ایدز (اچ‌آی‌وی) در ۱۹۸۳ شناسایی شد و اداره غذا و دارو مجوز مصرف اولین دارو برای کنترل آن (زیدوودین) را در ۱۹۸۵ صادر کرد. تعداد افرادی که با اچ‌آی‌وی زندگی می‌کنند براساس برآورد سازمان سلامت جهانی در ۲۰۲۱ نزدیک به ۴۰ میلیون نفر است که حدود دوسوم این رقم مربوط به آفریقا است.

📌تصویر: پنجم ژوئن روز آگاهی از بازماندگان طولانی‌مدت اچ‌آی‌وی

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام
🔗بخش کوتاهی از سخنرانی آنتونی فاوچی درباره ایدز، ۱۹۸۴

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

امگا-۳ (بخش دوم):

اندکی درباره بیوشیمی اسیدهای چرب

بخش نخست

دکتر محمدحسن هدایتی امامی، متخصص داخلی-غدد

/channel/MHAN_Endocrine

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 فیلم‌سازانی که به درون بدن سفر کردند (بخش نهم و پایانی)

🟠
#باشگاه_مجلات
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
🟢
azizafshari@yahoo.com

▫️این همان چیزی است که واکنش شدید مخاطبین را در تالار والتر رید برانگیخت— عمل نگاه کردن. پاراول و کاستینگ-تیلور پیش از آغاز فیلمبرداری احتمال می‌دادند بیماران در برابر ضبط برخی از ترسناک‌ترین و خصوصی‌ترین لحظات زندگی‌شان ناراحت شوند، اما روشن شد که واقعیت برعکس است. برخی بیماران می‌خواستند از آنان حتی حین بیهوشی فیلمبرداری شود. دوربین یک موجود بیگانه یا مهاجم نبود اما خنثی هم نبود و به نظر می‌رسید یک نگهبان و جانشین هشیاری باشد.

“دی هیومنی کورپوریس فابریکا” اغلب وخامت شرایط جسمانی — نه تنها در بیماران بلکه در پزشکانی که در حال درمان آنان هستند— را آشکار می‌کند. در مرکز لینکلن، چراغ‌ها روشن می‌شود و تشویق حضار مشتاق به گوش می‌رسد. تعداد افرادی که به علامت نارضایتی سالن را ترک می‌کنند اندک است. پاراول، کاستینگ-تیلور، و دنیس لیم مجری برنامه پرسش و پاسخ روی صحنه می‌آیند. کاستینگ-تیلور روی دنده کم‌حرفی و بدعنقی است و بیشتر اوقات ترجیح می‌دهد سکوت کند‌. پاراول با لحنی سرزنش‌آمیز می‌گوید، “لوسین!”

زن جوانی برمی‌خیزد و می‌پرسد، “آیا لحظه خاصی هنگام ساخت این فیلم وجود داشت که خیلی ناراحت‌کننده یا تعجب‌آور یا روشنگر باشد؟” نظر خودش صحنه لباس پوشاندن به جسد در سردخانه است.

پاراول می‌گوید، “عجیب است که سردخانه مضحک‌ترین جا بود. مضحک از این نظر که شادترین جا است. همه کسانی که آن‌جا هستند از رنج کشیدن خسته شده‌اند.” او اندکی فکر می‌کند و ادامه می‌دهد، “سؤال واقعاً حساسی است.” وی در زمان فیلمبرداری مصائب پزشکی خود را داشت و می‌دانست که معنی بیمار بودن و درد کشیدن چیست. او می‌گوید، “به نظر من ایده این بود که چطور است فیلمی بسازیم که در انتها افراد احساس متفاوتی درباره خود داشته باشند؟ این احساس که بدنی که در آن سکونت داریم چقدر شکننده، چقدر انعطاف‌پذیر، و چقدر پر از نیروهای زندگی‌بخش است.”

او کم‌کم خاموش می‌شود. زبان قاصر است. پاراول به من گفته بود، “ما فیلم‌هایی می‌سازیم که فراتر از توان کلمات هستند. آیا پرسش و پاسخ واقعاً لازم است؟ بهتر است به جای آن برویم و یک نوشیدنی یا چیزی بخوریم. یا دراز بکشیم و رؤیابافی کنیم. یا کاری انجام دهیم.”

همه تردیدهای کاستینگ-تیلور و پاراول برای روایت باعث شده “دی هیومنی کورپوریس فابریکا” ساختار خاصی داشته باشد. فیلم در تاریکی مطلق آغاز می‌شود، درحالی‌که نگهبانان همراه با سگ‌های خود در حال گشت شبانه هستند، و در تاریکی کاملاً متفاوتی به پایان می‌رسد. دکترها در کافه‌تریای خصوصی خود به افتخار یک همکار که قرار است آن‌جا را ترک کند مهمانی گرفته‌اند. چراغ‌ها خاموش است و حرکت آهسته دوربین بدن‌ها را در حال رقص، سیگار کشیدن، نوشیدن، و خندیدن و بازی با فوتبال دستی نشان می‌دهد، پیش از این‌که به سوی دیوارهای اتاق که با چند نقاشی پورن پوشیده شده‌اند فاصله بگیرد: مردانی خنده‌کنان با آلت‌های برافراشته و زنانی با پستان‌های درشت در صحنه جرم، و نظم جدید در پس‌زمینه همراه با یک تختخواب در پایین که از چند جمجمه ساخته شده است. صحبت از عصیان است. پاراول و کاستینگ-تیلور به سرزمین درون رفته و بازگشته‌اند. چه جای عمیق‌تری می‌توانستند بروند؟ پاراول می‌گوید، “آن‌جا را پیدا خواهیم کرد. مجبور هستیم.”

🔗منبع: نیویورکر
🔗بخش اول
🔗بخش دوم
🔗بخش سوم
🔗بخش چهارم
🔗بخش پنجم
🔗بخش ششم
🔗بخش هفتم
🔗بخش هشتم
🔗تریلر فیلم دی هیومنی کورپوریس فابریکا

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۲ ژوئن ۱۹۴۹ تولد ووگلستین پیشگام ژنتیک سرطان

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️بِرت ووگلستین سرطان‌شناس و آسیب‌شناس آمریکایی و استاد دانشگاه جانز هاپکینز است که نشان داد سرطان روده بزرگ و راست‌روده (کانسر کولورکتال، سی‌آرسی) حاصل تجمع جهش‌های تقویت‌کننده در ژن‌های سرطان‌زا (اُنکوژن‌ها) و جهش‌های مهارکننده در ژن‌های سرکوب‌گر سرطان (تومور ساپرسور) است.

وی در بالتیمور، مریلند به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه جانز هاپکینز در ۱۹۸۸ الگوی خاصی برای تومورزایی پیشنهاد داد که شامل جهش‌های متوالی در ژن‌های سرطان‌زا و سرکوب‌گر سرطان بود. اولین ژن سرکوب‌گر سرطان در حمایت از فرضیه وی ژن پی۵۳ یا تی‌آرپی۵۳ (پروتئین ۵۳ کیلودالتونی مرتبط با تومور) بود که حدود یک دهه پیش از آن کشف شده بود.

نظریه ژن‌های سرطان‌زا در اوایل قرن بیستم توسط تئودور بووِری آناتومیست و سیتولوژیست آلمانی در کتاب "پیرامون منشاء تومورهای بدخیم" مطرح شد. اولین بار هِنری هَریس پزشک استرالیایی در ۱۹۶۹ با انجام هیبریدیزاسیون (پیوندزنی) و مشاهده رشد طبیعی سلول‌های غیرسرطانی با وجود پیوند با سلول‌های سرطانی، به نقش احتمالی ژن‌های سرکوب‌گر سرطان اشاره کرد.

آلفرد نادسون (پزشک آمریکایی و برنده جایزه لَسکِر ۱۹۹۸) با کشف اولین ژن سرکوب‌گر سرطان (ژن رتینوبلاستوم۱) در ۱۹۷۱ فرضیه دوضربه‌ای (تو-هیت هایپوتزیس، فرضیه نادسون) را مطرح کرد: برای غیرفعال شدن بیشتر ژن‌های سرکوب‌گر سرطان و ایجاد سرطان باید هر دو نسخه پدری و مادری ژن به صورت ارثی یا اکتسابی جهش یافته باشند.

اولین ویروس سرطان‌زا (ویروس سارکوم راس، آراِس‌وی) در ۱۹۰۹ توسط فرانسیس پیتون راس (آسیب‌شناس و ویروس‌شناس آمریکایی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۶۶) کشف و ژن مرتبط با آن (اس‌آرسی، سارک) در دهه ۱۹۷۰ به عنوان اولین اُنکوژن توسط دو دانشمند آمریکایی برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۸۹ (مایکل بیشاپ و هارولد وارموس) شناسایی شد.

ووگلستین در ۱۹۸۹ نشان داد جهش پی۵۳ در بیشتر تومورها وجود دارد و نتیجه گرفت که وظیفه این پروتئین در سلول طبیعی فعال‌سازی ژن‌های دیگری است که تقسیم و مرگ سلولی را کنترل می‌کنند. وی و دانشجویش کِنِت کینزلر در ۱۹۹۱ ژن تومور ساپرسور اِی‌پی‌سی (پولیپوز آدنوماتو کولون) را در سرطان مرتبط با سندرم پولیپوز آدنوماتو فامیلی و بعدها ژن ترمیم عدم تطابق (اِم‌اِم‌آر) را در سرطان ارثی غیرمرتبط با پولیپوز کولون کشف کردند.

او از پیشگامان پزشکی شخصی‌شده، استفاده از ژن‌ها به عنوان نشان‌گرهای اختصاصی سرطان، و ایده بیوپسی مایع است. سِمَنتِک اسکالر (پروژه میکروسافت برای جستجوی مقالات علمی به کمک هوش مصنوعی) در ۲۰۱۶ وی را با حدود ۶۰۰ مقاله و بیش از ۴۳۰ هزار ارجاع در فهرست ۱۰ محقق برتر زیست‌پزشکی قرار داد. از افتخارات دیگر او می‌توان به عضویت در آکادمی علوم و هنر و آکادمی ملی علوم آمریکا و دریافت جایزه گاردنر، بشقاب طلایی، جایزه لوئیزا گراس هورویتز، جایزه پاول ارلیش و لودویگ دارمستادر، جایزه هاروی، جایزه دستاورد علمی، جایزه بومانت، و جایزه ژاپن اشاره کرد.

📌تصویر: اساس ژنتیک سرطان انسان، بِرت ووگلستین و کِنِت کینزلر، ۱۹۹۷.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 فیلم‌سازانی که به درون بدن سفر کردند (بخش هفتم)

🟠
#باشگاه_مجلات
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۰ خرداد ۱۴۰۲
🟢
azizafshari@yahoo.com

▫️” … هر سفر ممکن است هفته‌ها طول بکشد. ما نمی‌دانیم ماهی‌ها کجا هستند یا چقدر طول خواهد کشید. به شرطی شما را می‌برم که هر اتفاقی برایتان بیفتد، بمیرید یا هرچه بشود، من برنمی‌گردم.” در اولین سفرشان به طوفان خوردند. او می‌گوید، “ورینا درحال بالا آوردن به داخل یک کیسه زیپ‌دار از من فیلم می‌گرفت.” بالاخره وقتی روی عرشه آمد، ناخدا پرسید آیا تفنگ می‌خواهد: “اگر نخواهی خودت را خلاص کنی، پس حتی نمی‌دانی دریازدگی چیست.” هرقدر “علف شیرین” لذت‌بخش بود، این یکی همه را از بین برد.”

ماهیگیری تجاری یکی از بالاترین تلفات را در ایالات متحده دارد. این شغل افراد سرسخت را به خود جلب می‌کند. پاراول در دنیای آن‌ها یک زن تنها بود و این را به ناچار حس می‌کرد. او می‌گوید، “یک بار دوش می‌گرفتم، شاید دو بار. لوسین همیشه جلوی در بود.” هر کس روش متفاوتی برای غلبه بر ترس دارد و پاراول تمایل به خرافات دارد. او بدون سنگ سفیدی که برای شانس در جیب می‌گذارد خانه را ترک نمی‌کند. همیشه در پرواز طوری لباس می‌پوشد که اگر جسدش پس از سقوط هواپیما پیدا شود دست‌کم قابل نمایش باشد. اما هنگام فیلمبرداری همه این مسائل فراموش می‌شود. با دوربین حس می‌کند شکست‌ناپذیر شده، ‌گویا جادو شده باشد.

پس از مدتی متوجه شدند دوربین‌های خشکی به درد دریا نمی‌خورند. کاستینگ-تیلور در “علف شیرین” میکروفون‌ها را به گوسفندها وصل کرده بود و صدابرداری زنده انجام می‌شد. اما حال داشتند از گوپرو استفاده می‌کردند و دوربین‌های کوچک به مچ دست و سر ماهیگیرها وصل شده بود. کاستینگ-تیلور می‌گوید، “شگفت‌انگیز بود.” دوربین‌ها هشیاری را مستقل از اراده ضبط می‌کردند. چشم‌انداز منحصر به خود دریا بود. کاستینگ-تیلور و پاراول دوربین‌ها را در داخل محفظه‌های ضد آب و به کمک دسته‌های بلند به درون آب فرو برده و مانند گروهی از مرغان دریایی بیرون می‌آوردند. حاصل کار یک نمای هوایی بود.

فیلم “اژدها” سوژه‌های متعددی دارد. کار بر روی کشتی در جریان است، پوسته صدها صدف به‌طور وحشیانه کنده می‌شود، قسمت‌های خوراکی جدا، و لاشه باقیمانده دوباره به دریا انداخته می‌شود. این حس غارت و انهدام طبیعت نیز یک تِم است. و بالاتر از همه اقیانوس نیز آن‌جا است، بدون‌ هیچ خبری از خشکی، اغوا‌کننده و سرکش، کابوس‌وار و مغرور.

پاراول می‌گوید، “وقتی هفته‌ها و هفته‌ها در دریا باشید، در طوفان و همه چیز، به ارتباطی بیشتر از زن و شوهری نیاز دارید، ارتباطی که بسیار جذاب‌تر باشد.” روز قبل از نمایش “دی هیومنی کورپوریس فابریکا” در نیویورک بود و ما مشغول قدم زدن در پارک ریورساید بودیم. پاراول که هشدار داده بود خیلی سریع راه می‌رود در همان نزدیکی در آپارتمان همسرش اقامت داشت. هر دو آنان از همسران قبلی خود جدا شده بودند و طبیعتاً مردم انتظار داشتند رابطه آن‌ها عاشقانه باشد. پاراول هوا را از میان لب‌هایش بیرون می‌دمد و می‌گوید، “پوف. ارتباط ما فراتر از آن است. بسیار عجیب است و حتی برای خود ما هم عجیب است.”

“علف شیرین” در دنیای مستند آمریکایی دری را گشود. “اژدها آن در را از پاشنه کند. اما برخی افراد طوری عمل می‌کنند که گویا کاستینگ-تیلور آن را به تنهایی ساخته است. پاراول می‌گوید، “یادم هست افتتاحیه جشنواره لوکارنو بود. لوسین نیامده بود چون می‌خواست یک بازی فوتبال را ببیند. با پسرش به لیورپول رفت.” پس از نمایش فیلم، یک روزنامه‌نگار روی شانه‌اش زده و گفته بود، “باید به لوسین به خاطر این فیلم تبریک بگویی.” پاراول می‌گوید، “می‌توانم پنجاه مثال شبیه به این بگویم.” در عنوان‌بندی پایانی فیلم‌های بعدی، نام پاراول به اصرار کاستینگ-تیلور قبل از او آمد. پاراول می‌گوید، “این طور نیست که یک نفر بیشتر از دیگری کار کرده باشد، یک همکاری محض است.”

پاراول ایده‌ها را می‌دهد— کاستینگ-تیلور می‌گوید، “میلیون‌ها ایده در یک دقیقه، من هر سال یک ایده دارم”— و کاستینگ-تیلور کار را تمام می‌کند. گاهی هنگام تدوین با هم بحث می‌کنند که این برداشت بماند یا آن یکی. یک ساعت بعد متوجه می‌شوند که هر یک با نظر دیگری موافق هستند و باید دوباره کار را از زاویه‌ای دیگر ببینند. اما معمولاً این کار لازم نیست. چند سال پیش، پاراول مطلبی درباره یک دانشجوی پزشکی خوانده بود که متوجه شده بود یکی از جسدهایی که قرار است در کلاس‌شان تشریح شود خاله بزرگ او است. این داستان برای وی ترسناک و در عین حال جذاب بود.

🔗منبع: نیویورکر
🔗بخش اول
🔗بخش دوم
🔗بخش سوم
🔗بخش چهارم
🔗بخش پنجم
🔗بخش ششم
🔗بخش هشتم
🔗بخش نهم و پایانی
🔗تریلر فیلم دی هیومنی کورپوریس فابریکا

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

«کودنی» در این ویدئو برگردان واژه آلمانی Dummheit است که در انگلیسی به Stupidity و در دیگر مقالات فارسی بیشتر به «حماقت» ترجمه شده است.

در هر حال غرض «فقدان تفکر مستقل و انتقادی» است که دردی است بی‌درمان.

نسخه زیرنویس‌شده این ویدئو به‌همین صورت به دست‌مان رسیده و منبع و نام مترجم را نمی‌دانیم.

#فراپزشکی
Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

🎙 حیرت (۱)

معرفی کتاب «حیرت»، بخش نخست

دکتر آذرخش مکری

#مکری #آذرخش_مکری

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱۴ آوریل ۱۸۸۳ مرگ فار پیشگام آمار پزشکی

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 دکتر بابک عزیزافشاری، ۲۵ فروردین ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️ویلیام فار متولد ۳۰ نوامبر ۱۸۰۷ پزشک و همه‌گیری‌شناس بریتانیایی و از بنیان‌گذاران آمار حیاتی بود که در ۱۸۴۰ در نامه‌ای به اداره ثبت احوال انگلستان که در گزارش سالانه موالید، مرگ‌ومیر، و ازدواج منتشر شد، درباره همه‌گیری اخیر آبله نوشت: "با مشاهده و تحقیق، حتی در صورت عدم کشف علت همه‌گیری، می‌توانیم نحوه وقوع، قواعد و شرایط بروز، یا روش کنترل آن را تعیین کنیم."

بر اساس قانون فار (قانون اپیدمی)، همه‌گیری‌ها با الگوی تقریباً مشابه و متقارن ظاهر و سپس خاموش می‌شوند و میزان مرگ‌ومیر آن‌ها تابع فرمول ریاضی منحنی زنگوله‌ای شکل (توزیع نرمال) است. او در ۱۸۳۹ و پیش از کشف میکروب‌ها نظریه بیماری‌های زیموتیک را در بحث سبب‌شناسی (اتیولوژی) ارائه کرد و شهرنشینی و تراکم جمعیت را از معضلات بهداشتی می‌دانست. زیم (از ریشه یونانی به معنی تخمیر) یا میکروزیم نام ارگانیسمی بود که تصور می‌شد عامل یک بیماری واگیر است.

وی در کِنلی، شراپشر در خانواده‌ای تهیدست به دنیا آمد و یکی از مالکین محلی به نام جوزف پرایس سرپرستی او را بر عهده گرفت. وی پس از نقل مکان به دورینگتون در ۱۸۲۶ به عنوان دستیار جراح در بیمارستان سلطنتی سالوپ در شروزبری مشغول به کار شد (این بیمارستان در دهه ۱۹۸۰ به مرکز خرید تبدیل شد).

فار پس از مرگ پرایس و با ارثیه‌ای که به او رسید برای تحصیل طب به فرانسه و سپس سوئیس رفت. وی پس از بازگشت به انگلستان در ۱۸۳۱ و تکمیل تحصیلات در یونیورسیتی کالج لندن، به طبابت و نویسندگی پرداخت. او در ۱۸۳۷ به عنوان اولین متخصص آمار حیاتی به استخدام اداره ثبت احوال درآمد و مهم‌ترین دستاوردهایش تنظیم اولین جداول حیاتی، رواج ثبت علت مرگ، و تعیین میزان مرگ‌ومیر در مشاغل مختلف بود.

وی حامی نظریه میاسما (سرایت بیماری از راه هوای بد، هوای شب، یا هوای مسموم) بود و در جریان همه‌گیری وبا در لندن (۱۸۴۹) که به مرگ حدود ۱۵ هزار نفر انجامید با بررسی متغیرهای مختلف اعلام کرد که میزان تلفات در مناطق مرتفع‌تر کمتر است. او در همه‌گیری ۱۸۵۴ داده‌های بیشتری جمع‌آوری کرد اما جان اسنو (پزشک انگلیسی) با مقایسه مرگ‌ومیر در مناطق تحت پوشش دو شرکت اصلی توزیع‌کننده آب آشامیدنی لندن نشان داد که شیوع وبا ناشی از آلودگی آب است. فار بعدها نظریه اسنو را پذیرفت.

او در ۷۵ سالگی در منزل خود در مایدا ویل، لندن درگذشت و در گورستان بروملی کامون به خاک سپرده شد. از افتخارات وی می‌توان به دریافت نشان گرمابه (شوالیه حمام) و نشان زرین انجمن پزشکی بریتانیا اشاره کرد. او نویسنده فصل آمار حیاتی از کتاب محاسبات آماری امپراتوری بریتانیا (جان رمزی مکالک، ۱۸۳۷) و بنیان‌گذار هفته‌نامه آنالز پزشکی، دارویی، آمار حیاتی، و علوم بریتانیا در ۱۸۳۷ بود.

در قسمت چهارم از مجموعه تلویزیونی مستند "هفت شگفتی جهان صنعتی" به نام "شاه فاضلاب" و درباره پروژه ساخت فاضلاب لندن که در ۲۰۰۳ از شبکه بی‌بی‌سی پخش شد، نورمن لووِت بازیگر انگلیسی نقش ویلیام فار را بازی می‌کند. جنس فاریولا از قارچ‌های کیسه‌ای به افتخار وی نام‌گذاری شده است.

📌تصویر: فار در میان ۲۳ نفر از پیشگامان بهداشت عمومی در کتیبه سردر دانشکده بهداشت و طب گرمسیری لندن، ۱۹۲۶.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱۳ آوریل ۱۹۴۰ مرگ ماری کاشف آکرومگالی

🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 دکتر بابک عزیزافشاری، ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️پیِر ماری متولد ۹ سپتامبر ۱۸۵۳ پزشک، آسیب‌شناس، و عصب‌شناس فرانسوی بود که اولین بار در ۱۸۸۶ نوعی از ژیگانتیسم (غول‌پیکری) موسوم به آکرومگالی (از ریشه آکرون به معنی انتها و مگاس به معنی بزرگ) که با بزرگی اندام‌های انتهایی (مانند دست و پا) مشخص می‌شود و ارتباط آن با اختلال غده هیپوفیز را توصیف کرد. نیکولاس سوسِرو جراح فرانسوی اولین بار در ۱۷۷۲ به این بیماری (روماتیت دفورمانس) اشاره کرده بود.

ماری در پاریس به دنیا آمد و پس از پایان دانشکده پزشکی به عنوان دستیار ژان مارتین شارکو در بیمارستان پیتی-سالپتریر و همچنین بیمارستان بیسِتر مشغول به کار شد. او سهم به‌سزایی در شکل‌گیری دانش غدد داخلی داشت و موضوع پایان‌نامه‌اش در ۱۸۸۳ بیماری بازدو (گریوز، پرکاری تیروئید) بود.

بیماری شارکو-ماری-توث (نوروپاتی محیطی و آتروفی پرونئال، شایع‌ترین شکل نوروپاتی حرکتی و حسی ارثی) به افتخار وی و استادش و هاروارد هنری توث نورولوژیست انگلیسی نام‌گذاری شده است.

او استاد تشریح و عصب‌شناسی دانشکده پزشکی و عضو آکادمی پزشکی پاریس بود. وی اولین رئیس انجمن اعصاب فرانسه و در کنار ادوارد بریسو بنیان‌گذار مجله مرور نورولوژی بود.

ماری پس از بازنشستگی در ۱۹۲۸ به نوشتن مطالبی درباره فعالیت جسمانی و بهداشت اجتماعی در مجله لا کالچر فیزیک و روزنامه لو پوپولر وابسته به حزب سوسیالیست پرداخت. وی عضو شاخه فرانسوی اتحادیه بین‌المللی کارگران و پس از پیروزی جبهه مردمی در ۱۹۳۶ مشاور فنی کابینه لئو لاگرانژ بود و در ۸۶ سالگی درگذشت.

از اصطلاحات دیگر پزشکی به نام او می‌توان به آتاکسی ماری (آتاکسی ارثی مخچه‌ای)، سندرم ماری-فوا-آلاجوانین (آتاکسی ناشی از مصرف الکل معمولاً در سالمندان)، آنارتری ماری (ناتوانی در گفتار شمرده به دلیل ضایعه مغزی)، بیماری ماری-استرومپل (بیماری بختیرِف، اسپوندیلیت آنکیلوزان)، سندرم ماری-لِری (تغییر شکل انگشتان دست همراه با ضایعات استئولیتیک سطوح مفصلی)، بیماری بامبرگر-ماری (استئوآرتروپاتی هیپرتروفیک ریوی) اشاره کرد.

📌تصویر: پیِر ماری و آکرومگالی، تشخیص بیماری‌های اعصاب، سِر جیمز پورویس-استوارت، ۱۹۳۹.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

جراحی بای‌پس معده

@EducationalAnimation

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

#خودآزمایی شماره ۱۷۳ پزشکان گیل 👇

محتمل
‌ترین تشخیص در این زن ۴۵ ساله با ضایعه قرمز، گرد، نرم، بدون درد و حساسیت، شکننده و پایه‌دار لب فوقانی از ۶ هفته پیش که به سرعت در عرض ۳ هفته بزرگ شده و با تماس جزئی خونریزی می‌کند کدام است؟

پس از انتخاب گزینه موردنظر، برای دریافت پاسخ درست تشریحی و منبع خودآزمایی، روی لامپی که زیر سوال ظاهر می‌شود، کلیک کنید.

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۹ ژوئن ۱۹۲۱ تولد بِرد مخترع ماشین تهویه

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️فارِست مورتون بِرد خلبان و مهندس آمریکایی و مخترع اولین ماشین تهویه (ونتیلاتور) با تولید انبوه در ۱۹۵۵ بود.

تاریخ ونتیلاتور با انواع دستگاه‌های تهویه فشار منفی مانند ریه آهنی آغاز می‌شود که کاربرد آن به‌ویژه در زمان همه‌گیری فلج اطفال در نیمه اول قرن بیستم رواج یافت.

در اواسط قرن بیستم مصرف شل‌کننده‌های عضلانی هنگام بیهوشی در اتاق عمل و همچنین برای درمان بیماری‌هایی مانند کزاز منجر به گرایش فزاینده به تهویه فشار مثبت شد. ونتیلاتورهای اولین واحد مراقبت ویژه (آی‌سی‌یو) که در ۱۹۵۳ توسط بیورن ایبسِن پزشک دانمارکی به کمک ۱۵۰۰ دانشجوی پرستاری برای درمان مبتلایان به فلج اطفال و کزاز و همچنین کمک به بیهوشی حین جراحی در بیمارستان شهرداری کپنهاگ راه‌اندازی شد، در واقع پمپ‌هایی بودند که با دست کار می‌کردند.

استفاده از موتور برقی در اتاق عمل به دلیل وجود گازهای قابل اشتعال مانند اِتِر و سیکلوپروپان با خطر انفجار همراه بود. در انگلستان به این منظور از دنده توپی دوچرخه (ونتیلاتور رادکلیف شرقی) یا موتور برف‌پاک‌کن خودرو (ونتیلاتور بیوِر) استفاده می‌شد. ونتیلاتور مارک ۱ که راجر مَنلی در ۱۹۵۲ در بیمارستان وست‌مینستر لندن با استفاده از گاز تحت فشار ساخت و مارک ۲ که توسط شرکت بلیس ساخته شد تا حدود چهار دهه معروف‌ترین مدل رایج در اروپا بود.

بِرد در استوتون، ماساچوست به دنیا آمد و از کودکی به پرواز علاقمند شد. او در ۱۴ سالگی اولین پرواز انفرادی خود را انجام داد و در ۱۹۴۱ به عنوان مربی پرواز به استخدام نیروی هوایی ارتش ایالات متحده درآمد. وی با مشاهده یک رگلاتور اکسیژن در یک بمب‌افکن آلمانی که سقوط کرده بود به فکر ساخت دستگاهی برای رفع مشکل تنفس در ارتفاع افتاد.

او در طراحی ونتیلاتور از محفظه شفاف استفاده کرد تا افراد با مشاهده اجزای مکانیکی دستگاه با نحوه کار آن آشنا شوند و اشکالات آن را به راحتی رفع کنند. نمونه اولیه ونتیلاتور بِرد از قالب‌های کیک و دستگیره در ساخته شده بود، هیچ قطعه متحرکی نداشت، و بدون برق و صرفاً با هوای فشرده کار می‌کرد.

معرفی ونتیلاتور بِرد مدل مارک ۷ که به اختصار "بِرد" نامیده می‌شد در ۱۹۵۵ یک تحول بزرگ بود و دیدگاه کلی نسبت به تهویه مصنوعی را تغییر داد. این جعبه کوچک سبز به سرعت به یکی از تجهیزات ضروری در همه بیمارستان‌ها تبدیل شد.

بِرد در ۲ آگوست ۲۰۱۵ در ۹۴ سالگی در سِیگل، آیداهو درگذشت. از افتخارات او می‌توان به دریافت جایزه انجمن دستاوردهای علمی (۱۹۸۵ و ۲۰۰۵)، نشان شهروندی ریاست‌جمهوری (۲۰۰۸)، و نشان ملی نوآوری و فناوری آمریکا (۲۰۰۹) اشاره کرد. نام وی در ۱۹۹۵ در فهرست تالار مشاهیر ملی آمریکا قرار گرفت.

📌تصویر: ونتیلاتور بِرد، مدل مارک ۸ (۱۹۶۰).

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۸ ژوئن ۱۹۴۲ تولد دوبوشه مخترع میکروسکوپ الکترونی انجمادی

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️ژاک دوبوشه بیو‌فیزیک‌دان سوئیسی، کنشگر محیط زیست، و استاد دانشگاه لوزان است که برای اختراع میکروسکوپ الکترونی انجمادی (کرایوژنیک یا کرایو-الکترونی) به‌طور مشترک با یواخیم فرانک بیوفیزیک‌دان آلمانی-آمریکایی و ریچارد هندرسون زیست‌شناس بریتانیایی برنده جایزه نوبل شیمی ۲۰۱۷ شد.

کرایومیکروسکوپی به مشاهده اجسام در دمای پایین‌تر از دمای اتاق گفته می‌شود. نمونه توسط کرایوستات و معمولاً با استفاده از مایع هلیوم (منفی ۲۶۹ درجه سانتیگراد) یا نیتروژن (منفی ۱۹۶ درجه سانتیگراد) خنک می‌شود. یک فایده کرایومیکروسکوپی مطالعه ساختمان پروتئین‌ها با آسیب کمتر به آن‌ها در مقایسه با روش‌های مبتنی بر تابش اشعه است.

همچنین تهیه شکل بلوری (کریستال) بسیاری از پروتئین‌ها سخت است، مطالعه ویژگی اَبَررسانایی در دمای اتاق امکان‌پذیر نیست، و پدیده سفیدسازی (بلیچینگ) باعث کاهش کنتراست و ریزولوشن (وضوح) تصویر می‌شود. کاهش وضوح تصویر در روش‌های قدیمی‌تر به حدی بود که اغلب در اشاره به این محدودیت از استعاره "حباب‌شناسی (بلابولوژی)" استفاده می‌شد.

کرایومیکروسکوپی و کرایوتوموگرافی طی دهه‌های اخیر با رفع این موانع به عنوان جایگزین و مکمل روش‌های دیگر مانند کریستالوگرافی اشعه ایکس، میکروسکوپ الکترونی، یا ان‌ام‌آر اسپکتروسکوپی مطرح شده‌اند. اولین بار کومای موتوی فیزیک‌دان ژاپنی در ۱۹۵۱ در داخل یک ایگلو (کومه یخی اسکیموها) به مطالعه ساختمان بلورهای یخ پرداخت.

اولین کرایومیکروسکوپ‌های مدرن در دهه ۱۹۸۰ با استفاده از کرایوستات و خلأ و فناوری رایانه‌ای ساخته شدند. ویلیام مورنر و اریک بتزیگ فیزیک‌دانان آمریکایی و اشتفان هِل فیزیک‌دان آلمانی برای اختراع کرایومیکروسکوپ فلورسانس برنده نوبل شیمی ۲۰۱۴ شدند.

دوبوشه در ایگل به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشکده پلی‌تکنیک دانشگاه لوزان، دانشگاه ژنو، و دانشگاه بازل به آزمایشگاه زیست‌شناسی مولکولی اروپا (هایدلبرگ) رفت. وی در اولین مقاله خود در ۱۹۸۰ به افزایش مقاومت کریستال‌ها در دمای پایین اشاره و اولین کاربرد موفق کرایومیکروسکوپ الکترونی را در ۱۹۸۱ گزارش کرد. او نشان دادن که انجماد سریع مانع تشکیل کریستال و آسیب ساختمان پروتئین می‌شود.

از افتخارات دیگر وی می‌توان به دریافت جایزه فیلیپسون (۲۰۱۴) و نشان پیشرفت انجمن سلطنتی عکاسی بریتانیا (۲۰۱۸) اشاره کرد. مرکز تصویربرداری دوبوشه در ۲۰۲۱ توسط انستیتو فناوری فدرال سوئیس، دانشگاه لوزان، و دانشگاه ژنو افتتاح شد. محققین این مرکز کمتر از یک ماه پس از شناسایی اولین موارد ابتلا به سویه اومیکرون کروناویروس ساختمان دقیق پروتئین سنبله (اسپایک، پره، ستیغ) آن را مشخص کردند. مستند "سیتوئن نوبل" (استفان گوئل، ۲۰۲۰) به زندگی دوبوشه به عنوان یک "شهروند نوبل" پرداخته است.

📌تصویر: پایان حباب‌شناسی، کرایومیکروسکوپ الکترونی و شناسایی ساختار مولکولی با وضوح بالا، روش سال ۲۰۱۵، جلد مجله نیچر مِتدز، دسامبر ۲۰۱۵.

🔗درباره حباب‌شناسی
🔗تریلر مستند "شهروند نوبل"
🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

🎙 از شیب تپه‌ها تا قامت دشمن (۲)

بررسی کتاب «هنر سرسختی و تسلیم نشدن» (بخش دوم)

بخش اول

دکتر آذرخش مکری

#مکری #آذرخش_مکری

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۶ ژوئن ۱۹۱۸ تولد کرِبس کاشف فسفریلاسیون

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️ادوین گرهارد کرِبس پزشک و بیو‌شیمی‌دان آمریکایی و به‌طور مشترک با همکارش ادموند هِنری فیشر برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۹۲ برای کشف پدیده فسفریلاسیون بود. نام او اغلب با هانس آدولف کربس (بیوشیمی‌دان آلمانی-انگلیسی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۵۳ برای کشف چرخه اسید سیتریک، چرخه تری‌کربوکسیلیک اسید، یا چرخه کربس) اشتباه می‌شود.

وی در لانسینگ، آیووا در یک خانواده مهاجر آلمانی به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه اربانا شمپین، ایلینوی و دانشگاه واشنگتن، سنت لوئیز به عنوان دستیار داخلی در بیمارستان بارنز، سنت لوئیز مشغول به کار شد.

او مدت کوتاهی در اواخر جنگ جهانی دوم پزشک نیروی دریایی ارتش آمریکا بود اما دانشگاه برای ادامه تحصیل افرادی که از ابتدا در جنگ حضور نداشتند اولویت قائل نمی‌شد و کرِبس به همین دلیل نتوانست تخصص داخلی را به پایان برساند. وی تصمیم گرفت در رشته بیوشیمی و نزد کارل و گرتی کوری (برندگان نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۴۷) به تحصیل ادامه دهد.

اولین بار فیبوس لِوِن بیوشیمی‌دان روسی-آمریکایی در ۱۹۰۶ در انستیتو راکفلر به وجود فسفات در پروتئین زرده تخم‌مرغ (ویتلین، فسویتین) پی برد. وی و فریتز لیپمن در ۱۹۳۳ نشان دادند پروتئین شیر (کازئین) نیز حاوی فسفوسِرین است.

اولین آنزیم فسفریلاز در دهه ۱۹۳۰ توسط اِرل ساترلند (بیوشیمی‌دان آمریکایی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۷۱) کشف شد. کارل و گرتی کوری نشان دادند “گلیکوژن فسفریلاز” دارای دو شکل مختلف آ و ب است.

تحقیقات کرِبس درباره آنزیم فسفریلاز (گلیکوژن فسفریلاز) از ۱۹۵۳ با همکاری فیشر در دانشگاه واشنگتن، سیاتل آغاز شد. آنان نشان دادند در فسفریلاسیون بازگشت‌پذیر آنزیم پروتئین کیناز (فسفوترانسفراز) بنیان فسفات را از آدنوزین تری‌فسفات (اِی‌تی‌پی، آ‌ت‌پ) دریافت کرده و به جایگاه اختصاصی یک پروتئین دیگر متصل می‌کند.

این فرایند که منجر به افزایش وزن و بار منفی آن جایگاه و تغییر شکل و فعال‌سازی آن پروتئین می‌شود، بازگشت‌پذیر است. اتصال آنزیم فسفاتاز باعث حذف بنیان فسفات و بازگشت پروتئین به وضعیت غیرفعال می‌شود. مقاله کرِبس و فیشر تحت عنوان “آنزیم مبدّل فسفریلاز ب به آ در عضله اسکلتی خرگوش” در آوریل ۱۹۵۶ در مجله اَکتا بیوشیمیکا بیوفیزیکا منتشر شد.

بعدها روشن شد فسفریلاسیون در کنترل بسیاری از واکنش‌های سوخت‌وساز و تقسیم و حرکت سلول نقش اساسی دارد و اختلال در آن عامل انواع بیماری‌های متابولیک مانند دیابت و همچنین سرطان است.

با شناسایی توالی اسیدهای آمینه اولین پروتئین کیناز در دهه ۱۹۸۰ عملکرد ژن‌های تنظیم‌کننده مورد توجه قرار گرفت. دهه ۱۹۹۰ به دلیل کشف و تولید اولین پروتئین تیروزین کیناز و کلونینگ جانوس کیناز (جَک کیناز) دهه پروتئین کینازها نام گرفت (جانوس، یانوس، یا ژانوس، خدای دروازه‌ها و گذرگاه‌ها در اساطیر رومی و خدای آغازها و پایان‌ها، که ماه نخست سال در اشاره به همین معنی ژانویه نامیده شده است).

کرِبس در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۹ در ۹۱ سالگی در سیاتل، واشینگتن درگذشت. او بنیان‌گذار و رئیس دپارتمان بیوشیمی دانشگاه کالیفرنیا، دِیویس بود. از افتخارات دیگر وی می‌توان به دریافت جایزه لَسکِر (۱۹۸۹)، جایزه لوئیزا گراس هورویتز (دانشگاه کلمبیا، ۱۹۸۹)، و جایزه وِلش (بنیاد رابرت وِلش، ۱۹۹۱) اشاره کرد.

📌تصویر: دو “اِد” بهتر از یکی است، اِدوین کرِبس و اِدموند فیشر و طرحی از فسفریلاسیون، ۱۹۹۲.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۴ ژوئن ۱۹۰۵ مرگ میکولیکز کاشف بیماری میکولیکز

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۴ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️جان (یوهان آنتون فرایهر فون) میکولیکز-رادیکی معروف به میکو متولد ۱۶ مه ۱۸۵۰ جراح آلمانی-لهستانی-اتریشی، بنیان‌گذار مکتب جراحی کراکوف، و از شاگردان تئودور بیلروت بود که بیشتر عمر خود را در امپراتوری آلمان گذراند اما وقتی از ملیت او سؤال می‌شد به سادگی پاسخ می‌داد: جراح.

وی در چرنیوتسی واقع در اوکراین کنونی به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه وین به عنوان استاد و رئیس دپارتمان جراحی به دانشگاه یاگیلونیا (کراکوف) و سپس دانشگاه کانیگسبرگ (کالینینگراد) و دانشگاه برسلاو (وورتسواف) رفت. او از پیشگامان جراحی نوین، ازوفاگوسکوپی، و گاستروسکوپی و از حامیان روش‌های ضدعفونی و استفاده از ماسک و دستکش حین عمل جراحی بود و نقش به‌سزایی در ارتقای روش‌های جراحی سرطان به‌ویژه سرطان‌های دستگاه گوارش داشت.

از دستاوردهای میکولیکز می‌توان به انجام اولین جراحی ترمیم پارگی زخم معده (۱۸۸۵)، ترمیم مری (۱۸۸۶)، برداشتن روده بزرگ (۱۹۰۳)، و اولین جراحی قفسه سینه در اتاقک خلاء (۱۹۰۴) اشاره کرد. "بیماری میکولیکز" که اولین بار در ۱۸۸۸ توسط وی توصیف شد به ضایعه لنفواپی‌تلیال خوش‌خیم و اولیه غدد بزاقی گفته می‌شود که مشخصه اصلی آن بزرگی دوطرفه و اغلب بدون درد غدد بناگوشی (پاروتید) است.

این بیماری گاهی با گرفتاری غدد اشکی همراه است و در زمینه سایر بیماری‌ها (سل، سارکوئیدوز، لنفوم، و سندرم شوگرن) به آن "سندرم میکولیکز" گفته می‌شود. امروز بیماری میکولیکز به عنوان یکی از انواع "بیماری مرتبط با آی‌جی‌جی۴" طبقه‌بندی می‌شود.

میکولیکز به دنبال ابتلا به سرطان معده در ۵۵ سالگی در برسلاو (وورتسواف) واقع در لهستان کنونی درگذشت. از دیگر اصطلاحات پزشکی به نام او می‌توان به پیلوروپلاستی هاینکه-میکولیکز برای درمان تنگی پیلور (والتر هرمان فون هاینکه جراح آلمانی)، استریکچروپلاستی هاینکه-میکولیکز برای درمان تنگی روده کوچک، سلول میکولیکز (هیستیوسیت‌های وزیکولار در رینواسکلروما)، و درَن میکولیکز (کنترل خونریزی جراحی شکم در شرایط اضطراری با فشار دادن چند لایه گاز) اشاره کرد. هر سال جایزه فون میکولیکز-کِلی-پرایس توسط انجمن جراحی آلمان به مقالات برتر در زمینه آندوسکوپی و لاپاراسکوپی اعطا می‌شود.

📌تصویر: مرد مبتلا به بیماری میکولیکز با تورم دوطرفه پلک فوقانی، بناگوش، و زیر چانه همراه با نمای بافت‌شناسی، جان میکولیکز، ۱۸۹۲.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۳ ژوئن ۱۸۹۹ تولد بِکِشی کاشف مکانیسم شنوایی

🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۳ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️جرج (گئورگه) فون بِکِشی بیو‌فیزیک‌دان مجارستانی بود که با استفاده از پودر نقره به‌عنوان نشانگر، استریومیکروسکوپ (میکروسکوپ سه‌بعدی)، و استروبوسکوپ (دوربین عکاسی ‌از اشیای در حال حرکت) نوسان غشای قاعده‌ای (مامبران بازیلار، پرده سفت درون حلزون گوش داخلی که دو بخش پر از مایع را از هم جدا می‌کند) در پاسخ به صدا را ثبت کرد و به همین دلیل برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۶۱ شد.

وی روش نوینی برای تشریح گوش داخلی بدون آسیب زدن به اجزای آن ابداع کرد و نشان داد به دلیل ساختار خاص حلزون و غشای قاعده‌ای، صداهایی که تواتر یا فرکانس متفاوت دارند منجر به نوسان بخش‌های مختلف در طول این غشا می‌شوند: فرکانس‌های بالا در قاعده حلزون و فرکانس‌های پایین در نوک حلزون بیشترین نوسان را ایجاد می‌کنند.

بِکِشی در بوداپست به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه بوداپست و دانشگاه بِرن، در یک شرکت مهندسی مشغول به کار شد. اولین مقاله او در ۱۹۲۷ درباره الگوی نوسانات در گوش داخلی منتشر شد. وی با وجود دعوت رابرت بارانی استاد دانشگاه اوپسالا، به دلیل زمستان‌های سخت سوئد از رفتن به این دانشگاه خودداری کرد.

او کارمند اداره پست مجارستان بود و پس از جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۶ به انستیتو کارولینسکا و در ۱۹۴۷ به دانشگاه هاروارد رفت. وی پس از آتش گرفتن آزمایشگاهش در ۱۹۶۵ به دانشگاه هاوایی رفت و در ۱۳ ژوئن ۱۹۷۲ در ۷۳ سالگی در هونولولو، هاوایی درگذشت.

از افتخارات دیگر او می‌توان به عضویت در آکادمی علوم لئوپولدی آلمان و آکادمی ملی علوم آمریکا و دریافت جایزه دِنکر، نشان لایبنیز، جایزه گایو‌ت، جایزه آکادمی علوم بوداپست، نشان وارِن، جایزه شِمبا، و نشان طلای انجمن آکوستیک آمریکا اشاره کرد.

آزمایش بِکِشی در شنوایی‌سنجی برای اندازه‌گیری آستانه شنوایی انجام می‌شود و بیشترین کاربرد آن در غربالگری کم‌شنوایی ناشی از آلودگی صوتی (نویز) یا کم‌شنوایی شغلی است. معمولاً این نوع کم‌شنوایی در ابتدا محدود به فرکانس‌های بالا است.

📌تصویر: تمبر یادبود بِکِشی، سوئد، ۱۹۸۴.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 فیلم‌سازانی که به درون بدن سفر کردند (بخش هشتم)

🟠
#باشگاه_مجلات
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
🟢
azizafshari@yahoo.com

▫️این‌که بدن خود را به علم اهدا کنید و اجازه دهید تکه‌تکه شود، چه معنایی دارد؟ اصلاً در این مورد داشتن یک بدن چه معنایی دارد؟ این پرسشی بود که همه این اثر حول آن می‌چرخید، اما هرگز مستقیماً سراغ آن نرفتند. پاراول می‌گوید، “در عین حال گفتیم، ‘اوه، باید فیلمی درباره آن بسازیم،’ مانند وقتی که مجبور هستید کاری را به این دلیل که شرط بسته‌اید انجام دهید.” برای شروع، گذراندن وقت در بیمارستان راه خوبی به نظر می‌رسید. می‌خواستند فیلمبرداری را در بوستون انجام دهند اما بیمارستان‌های آمریکا در مورد دوربین سخت‌گیر هستند. فیلم ممکن است در پرونده‌های حقوقی به عنوان مدرک علیه بیمارستان به کار رود. طی یک توافق دوجانبه با رئیس یکی از بیمارستان‌های پاریس— که اتفاقاً سینمادوست هم بود— به آن‌ها کارت سفید داده شد تا از هر چه دوست دارند فیلم بگیرند.

ساخت “اژدها” خسته‌کننده بود اما “دی هیومنی کورپوریس فابریکا” در نوع خود سخت‌ترین پروژه آن‌ها محسوب می‌شد. یک سال فیلمبرداری تبدیل به دو و سپس سه سال شد تا این‌که نیم دهه گذشت. از همان ابتدا نام کتاب آندریاس وسالیوس پزشک رنسانس (درباره ساختار بدن انسان) را روی پروژه گذاشتند که اولین اثر دقیق درباره تشریح انسان در پزشکی غرب بود. این کتاب که در ۱۵۴۳ منتشر شد شامل توصیف قسمت‌های مختلف بدن همراه با تصاویر حکاکی چوبی بسیار ظریف است که به خوانندگان اجازه می‌داد خودشان جزئیات را ببینند.

پاراول و کاستینگ-تیلور نیز می‌خواستند بدن را به شکل تازه‌ای نشان دهند. تصویرسازی فیلم بدیع و غیرعادی است. یک تکه گوشت که مثل استیک سوخته است ناگهان معلوم می‌شود که سرطان پستان است. یک نفر با چکش انحنای ستون فقرات را مانند ریل راه آهن صاف می‌کند. فیلمبرداری از منطق خاصی پیروی می‌کند. پاراول می‌گوید، “تلاش می‌کردیم معنی شکننده بودن و آسیب‌پذیر بودن را بفهمیم. اصطلاح بسیار قشنگی در پزشکی هست به نام تومور تصادفی (اینسیدنتالوما) یا کشفی که حاصل شانس است. شما دنبال بیماری دیگری هستید و چیز دیگری پیدا می‌کنید. هر چه بیشتر بگردید بیشتر پیدا می‌کنید.”

در کل بیش از ۳۰۰ ساعت فیلم گرفتند— بیشتر با دوربین‌هایی به اندازه ماتیک، و توسط پاتریک لیندن‌مایر فیلمبردار سوئیسی که از “علف شیرین” با کاستینگ-تیلور همکاری می‌کند. تلاش آن‌ها این بود که تا حد امکان مزاحم کسی نشوند اما دکترها علاقه نشان می‌دادند (یک متخصص کبد هر جراحی جالبی که پیش می‌آمد تماس می‌گرفت). “دی هیومنی کورپوریس فابریکا” نیز مانند “اژدها” و “علف شیرین” اثری درباره کار و سختی آن است. مثلاً در صحنه آلت شاید بتوانید حدس بزنید که عمل خارج کردن سنگ کلیه در حال انجام است، شاید هم نتوانید. چندان مهم نیست. اما گوش کنید. پزشک مسؤول در حال غر زدن است. سرعت جراحی‌ها در بیمارستان پایین است. تعداد کمک‌جراح و پرستار اتاق عمل کافی نیست. او می‌گوید، “این لعنتی خیلی خسته‌کننده است. هر هفته صد بیمار می‌بینم … من یک ربات هستم.” اضطراب دارد او را زنده‌ زنده می‌بلعد: “من نباید این قدر دلشوره داشته باشم. این طبیعی نیست. امروز حتی نعوظ هم نداشتم و این کمتر طبیعی است.” وی بدن خود را قربانی می‌کند تا بدن دیگران را درمان کند.

در تمام طول صحنه، چیزی از بیمار بجز آلت عریان او نمی‌بینیم. آیا پزشک نیز او را به همین شکل می‌بیند؟ پاراول می‌گوید، “خیلی سخت است که هر روز چالش اخلاقی داشته باشید، بدن بی‌جان دیگران را دستکاری کنید، آن را بشکافید و باز کنید و به درون آن زل بزنید.”

🔗منبع: نیویورکر
🔗بخش اول
🔗بخش دوم
🔗بخش سوم
🔗بخش چهارم
🔗بخش پنجم
🔗بخش ششم
🔗بخش هفتم
🔗بخش نهم و پایانی
🔗تریلر فیلم دی هیومنی کورپوریس فابریکا

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱ ژوئن ۱۹۶۸ مرگ کِلِر دخترک آتش‌پاره

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۱ خرداد ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️هِلِن آدامز کِلِر متولد ۲۷ ژوئن ۱۸۸۰ نویسنده آمریکایی و کنشگر حقوق معلولین معروف به دخترک آتش‌پاره (اسپیتفایر) یا اسب کوچک وحشی (لیتل برانکو) بود.

او در تاسکامبیا، آلاباما به دنیا آمد و پدرش کاپیتان کِلِر سروان سابق ارتش کنفدراسیون، نویسنده و سردبیر روزنامه "آلابامایی شمالی" بود. پس از نابینایی و ناشنوایی در ۱۹ ماهگی در پی ابتلا به بیماری مننژیت، آشنایی وی در ۷ سالگی با معلمش آن سالیوان بزرگ‌ترین اتفاق زندگی وی بود:

"مهم‌ترین روز زندگی من سوم مارس ۱۸۸۷ است، روزی که سالیوان به خانه ما آمد ... او دست مرا گرفت و نزدیک چاه آب برد ... و همان‌طور که مایع خنک روی دست من می‌ریخت بر روی دست دیگرم کلمه آب را هجی کرد. من بی‌حرکت ایستادم و ... ناگهان حس کردم حقیقت مه‌آلود آشکار شد و من به راز زبان پی بردم. فهمیدم که نام این مایع خنک آب است."

وی در کالج رادکلیف دانشگاه هاروارد به تحصیل پرداخت و اولین آمریکایی کر و لال بود که موفق به اخذ لیسانس هنر شد. او از ۱۹۰۲ شروع به نوشتن زندگی‌نامه خود (داستان زندگی من) کرد که ابتدا در مجله زنان خانه‌دار و در ۱۹۰۳ به شکل کتاب منتشر شد و بعدها با اقتباس از آن نمایش‌نامه تلویزیونی (ویلیام گیبسون، ۱۹۵۷) و فیلم سینمایی (آرتور پن، ۱۹۶۲) "معجزه‌گر" با شرکت آن بنکرافت در نقش سالیوان (برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن) و پَتی دوک در نقش کِلِر (برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن و جوان‌ترین برنده اسکار تا آن زمان) ساخته شد.

کِلِر در ۱۹۰۹ به عضویت حزب سوسیالیست آمریکا درآمد و از ۱۹۲۴ کار خود را در بنیاد نابینایان آمریکا آغاز کرد. سالیوان در ۱۹۳۶ درگذشت. کِلِر با سفر به نقاط مختلف ایالات متحده و ۳۵ کشور دیگر جهان به حمایت از حقوق معلولین پرداخت و حاصل فعالیت‌های او صدها سخنرانی و مقاله و ۱۴ کتاب درباره موضوعات مختلف از حیوانات تا حقوق زنان، کارگران، صلح جهانی، و مهاتما گاندی بود.

وی از بنیان‌گذاران اتحادیه آزادی‌های مدنی آمریکا در ۱۹۲۰ بود و به دنبال سکته مغزی در ۸۷ سالگی در ایستِن، کِنتیکِت درگذشت. نام او در ۱۹۷۱ در فهرست تالار مشاهیر زن آلاباما و در ۱۹۹۹ در فهرست ۱۰۰ شخصیت مهم قرن بیستم مجله تایم و همچنین فهرست تحسین‌شده‌ترین شخصیت‌های قرن بیستم مؤسسه گالوپ قرار گرفت. از افتخارات دیگر وی می‌توان به دریافت نشان آزادی ریاست‌جمهوری (۱۹۶۴)، و عضویت در تالار ملی مشاهیر زن آمریکا (۱۹۶۵) اشاره کرد.

📌تصویر: داستان زندگی من، هِلِن کِلِر، ۱۹۰۳، ترجمه ثمینه پیرنظر (باغچه‌بان)، چاپ اول، ۱۳۸۴.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

🔗هِلِن کِلِر، ۱۹۵۴: "بزرگ‌ترین محرومیت من در زندگی این است که نمی‌توانم به‌طور طبیعی سخن بگویم."

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱۷ آوریل ۱۹۲۵ تولد یانوفسکی کاشف ریبوسوئیچ

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 دکتر بابک عزیزافشاری، ۲۸ فروردین ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️چارلز یانوفسکی بیوشیمی‌دان، میکروب‌شناس، و ژنتیک‌دان آمریکایی و استاد دانشگاه استنفورد بود که بیشتر برای اثبات فرضیه یک ژن یک آنزیم و کشف اولین ریبوسوئیچ معروف است.

وی در نیویورک به دنیا آمد و یکی از اولین دانش‌آموخته‌های دبیرستان علوم برونکس بود. او پس از تحصیل در سیتی کالج نیویورک و دانشگاه ییل در دانشگاه کیس وسترن رزرو و سپس دانشگاه استنفورد به تدریس و پژوهش پرداخت.

این ایده که ژن‌ها از راه تولید آنزیم‌ها عمل می‌کنند و هر ژن مسؤول تولید یک آنزیم است که خود یک مرحله از یک مسیر متابولیک را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اولین بار با مطالعه جهش‌های نوعی کپک قرمز نان (نوروسپورا کراسا) در ۱۹۴۱ توسط جرج بیدل و ادوارد تاتوم (ژنتیک‌دان‌های آمریکایی و برندگان نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۵۸) مطرح شد. پیش از آن کشف خطاهای متابولیسم مانند آلکاپتونوری (آرچیبالد گارود پزشک انگلیسی، ۱۹۰۲) تنها ارتباط بین بیوشیمی و ژنتیک بود.

نورمن هورویتز ژنتیک‌دان آمریکایی در ۱۹۴۸ اولین بار در توصیف این فرضیه که بنیان زیست‌شناسی مولکولی را تشکیل می‌دهد از اصطلاح "یک ژن یک آنزیم" استفاده کرد. بعدها روشن شد که این فرضیه ناشی از ساده‌سازی بیش از حد و نوعی مغالطه علت جعلی یا علت واحد است.

حتی فرضیه "یک ژن یک پلی‌پپتید" نیز که به دنبال کشف تفاوت شیمیایی هموگلوبین سلول داسی با هموگلوبین طبیعی توسط ورنون اینگرام زیست‌شناس آلمانی-آمریکایی در ۱۹۵۶ جایگزین فرضیه "یک ژن یک آنزیم" شد برای توصیف روابط پیچیده بین ژن‌ها و پروتئین‌ها بیش از حد ساده است.

یانوفسکی در ۱۹۶۴ نشان داد توالی ژن و توالی اسید آمینه تریپتوفان در باکتری اشریشیا کلی هم‌خط هستند و تغییر توالی دِنا منجر به تغییر توالی این اسید آمینه در جایگاه‌های متناظر می‌شود. دو مقاله تاریخی وی در شماره فوریه ۱۹۶۴ و فوریه ۱۹۶۷ مجله پیشرفت‌های آکادمی ملی علوم تا مدت‌ها بهترین شواهد برای اثبات نظریه یک ژن یک آنزیم تلقی می‌شد.

او و همکارانش در ۱۹۸۲ مکانیسم تغییر شکل رِنای پیام‌رسان در پاسخ به مولکول‌های کوچک را که منجر به تغییر توانایی اتصال آن به ناحیه تنظیمی ژن یا آپرون می‌شود کشف کردند. این مکانیسم بعدها ریبوسوئیچ نام گرفت. دو زیست‌شناس مولکولی برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۹۳ (فیلیپ شارپ آمریکایی و جان رابرتز انگلیسی) در ۱۹۷۷ نشان دادند هر ژن شامل قطعات متعددی است که در بخش‌های مختلف مولکول دِنا پخش (اسپلیت) شده است. تولید پروتئین حاصل پیرایش این قطعات (اینترون‌ها) طی فرآیند اسپلایسینگ در کمپلکس ریبونوکلئوپروتئینی موسوم به اسپلایسوزوم در داخل هسته است.

یانوفسکی در ۹۲ سالگی در ۱۶ مارس ۲۰۱۸ در پالو آلتو، کالیفرنیا درگذشت. از افتخارات وی می‌توان به دریافت جایزه لَسکر (۱۹۷۱)، جایزه واکسمن (۱۹۷۲)، جایزه لوئیزا گراس هورویتز (۱۹۷۶)، عضویت در انجمن سلطنتی لندن (۱۹۸۵)، و دریافت نشان ملی علوم (۲۰۰۳) اشاره کرد.

📌تصویر: میکروب‌شناسی، چشم‌انداز ۱۰۰ ساله، چارلز یانوفسکی و همکاران، ۱۹۹۹.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱۶ آوریل ۱۹۵۸ مرگ فرانکلین بانوی در سایه

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 دکتر بابک عزیزافشاری، ۲۷ فروردین ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️روزالیند اِلسی فرانکلین متولد ۲۵ ژوئیه ۱۹۲۰ شیمی‌دان انگلیسی بود که نقشی اساسی در شناسایی ساختار مولکول دی‌ان‌اِی (دِنا)، آران‌اِی (رِنا)، ویروس‌ها، زغال‌سنگ و گرافیت داشت.

تلاش‌های وی که منجر به کشف ساختمان اسیدهای هسته شد عمدتاً پس از درگذشت نابه‌هنگام به دنبال ابتلا به سرطان تخمدان در ۳۷ سالگی در چلسی، لندن مورد توجه قرار گرفت و به همین دلیل به عنوان قهرمان ستم‌دیده، بانوی در سایه، مبارز فراموش‌شده، نماد فمینیسم، و سیلویا پلات (شاعر و نویسنده انگلیسی که جایزه پولیتزر پس از مرگ به وی اعطا شد) زیست‌شناسی مولکولی شناخته می‌شود.

او در ناتینگ‌هیل، لندن در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد و پس از تحصیل در کالج نیونهام کمبریج و دانشگاه کمبریج به دپارتمان تحقیقات زغال‌سنگ پیوست. وی در ۱۹۴۷ به پاریس رفت و نزد ژاک مرینگ (مهندس اهل لیتوانی) در آزمایشگاه مرکزی شیمی با کریستالوگرافی پرتو ایکس آشنا شد. فرانکلین در ۱۹۵۱ به کالج کینگ لندن رفت و به تحقیق در زمینه ساختمان اسیدهای هسته پرداخت.

وی و همکارش ریموند گاسلینگ (بیوفیزیک‌دان انگلیسی) موفق به تهیه اولین تصویر پرتو ایکس از مولکول دِنا معروف به "عکس ۵۱" شدند اما به دلیل اختلاف نظر با مدیر پروژه (جان راندال بیوفیزیک‌دان انگلیسی) و همکارش موریس ویلکینز (بیوفیزیک‌دان نیوزیلندی) ناچار شد این پروژه را در نهایت رها کند.

او در ۱۹۵۳ به کالج بیرکبک رفت. "عکس ۵۱" اولین بار در شماره ۲۵ آوریل ۱۹۵۳ مجله نیچر منتشر شد. ویلکینز در ۱۹۶۲ (پس از مرگ فرانکلین) برای کشف ساختمان دِنا به‌طور مشترک با واتسون و کریک برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی شد.

فرانکلین دو شکل از دی‌ان‌اِی (دِنا) را شناسایی کرد: شکل جامد یا خشک (بلور یا کریستال) که پهن و کوتاه است و شکل مایع یا مرطوب با رطوبت بیش از ۷۵ درصد که باریک و دراز است. وی آن‌ها را به ترتیب دِنا-آ و دِنا-ب نامید و تصمیم گرفت تحقیقات خود را بر روی دِنا-آ ادامه دهد.

ویلکینز تحقیق بر روی دِنا-ب را بر عهده گرفت و نشان داد دِنا-ب دارای ساختمان مارپیچی است. اما عکس‌های فرانکلین از دِنا-آ نامتقارن بود و با ساختمان مارپیچی هم‌خوانی نداشت. فرانکلین و دستیارش گاسلینگ این یادداشت طنز را برای تسلیت نوشتند:

"با نهایت تأثر فوت مارپیچ دِنا (کریستال) در روز جمعه ۱۸ ژوئیه ۱۹۵۲ به دنبال بیماری طولانی که دوره‌ فشرده تزریق بسِلی (اشاره به تابع بِسِل برای تحلیل الگوهای تفرق اشعه ایکس) در التیام آن افاقه نکرد اعلام می‌شود. مراسم یادبود دوشنبه یا سه‌شنبه آینده برگزار خواهد شد. امید است دکتر ام اچ اف ویلکینز به یاد آن مارپیچ درگذشته سخنانی ایراد دارد [امضا روزالیند فرانکلین و ریموند گاسلینگ]."

نمایشنامه "عکس ۵۱" نوشته آنا زیگلر (برنده جایزه استیج ۲۰۰۸) که اولین بار در ۲۰۱۵ با شرکت نیکول کیدمن در نقش فرانکلین در لندن روی صحنه رفت به این ماجرا پرداخته است.

فیلم تلویزیونی "داستان زندگی: رقابت برای مارپیچ دورشته‌ای" نیز با همین موضوع به کارگردانی میک جکسون و با شرکت ژولیت استیونسون در نقش فرانکلین در ۱۹۸۷ از شبکه بی‌بی‌سی پخش و در ۱۹۸۸ برنده جایزه بفتا شد.

انستیتو ملی سرطان ایالات متحده از ۲۰۰۱ جایزه روزالیند فرانکلین را به زنان فعال در زمینه تحقیقات سرطان اعطا می‌کند. از ۲۰۰۳ جایزه‌ای به همین نام توسط انجمن سلطنتی لندن به تحقیقات برجسته در زمینه علوم طبیعی و زیست‌فناوری تعلق می‌گیرد. لوگو گوگل در ۲۰۱۳ به مناسبت نودوسومین سال تولد وی تغییر کرد.

آژانس فضایی اروپا در ۲۰۱۹ مریخ‌نورد اگزومارس را که حامل ابزار موسوم به آزمایشگاه پاستور با مأموریت شناسایی زیست‌مولکول‌ها یا آثار حیات در مریخ است، به افتخار او مریخ‌نورد روزالیند فرانکلین نامید. تصویر فرانکلین در ۲۰۲۰ به عنوان یکی از ۱۰۰ زن سال (۱۹۵۳) روی جلد مجله تایم منتشر شد.

📌تصویر: پوستر نمایش "عکس ۵۱" با شرکت نیکول کیدمن.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام
🔗صحنه‌ای از نمایش "عکس ۵۱".

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱۵ آوریل ۱۹۶۱ تولد گریدر کاشف آنزیم تلومراز

🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 دکتر بابک عزیزافشاری، ۲۶ فروردین ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️کارولین (کارول) ویدنی گریدر زیست‌شناس مولکولی آمریکایی، استاد دانشگاه کالیفرنیا، سانتاکروز، و جوان‌ترین زن برنده نوبل برای کشف آنزیم تلومراز (تلومر ترمینال ترانسفراز) و مکانیسم حفاظت از تلومر به‌طور مشترک با استادش الیزابت بلک‌برن (زیست‌شناس استرالیایی-آمریکایی) و جک ژوستاک (زیست‌شناس کانادایی-آمریکایی) در ۲۰۰۹ است.

وی در سان‌دیگو، کالیفرنیا به دنیا آمد و پدرش استاد فیزیک بود. گریدر پس از تحصیل در کالج مطالعات خلاق در دانشگاه کالیفرنیا، سانتاباربارا به دانشگاه گوتینگن رفت. اولین بار آلکسی اولوونیکوف زیست‌شناس روسی در دهه ۱۹۷۰ نشان داد که کروموزوم‌ها در دو انتهای خود قادر به تکثیر کامل نیستند (مسئله تکثیر انتها).

وی بر این اساس و در تکمیل نظریه لئونارد هایفلیک میکروب‌شناس آمریکایی مبنی بر محدودیت تقسیم سلول سوماتیک (محدوده هایفلیک)، اعلام کرد که احتمالاً طی هر بار تقسیم سلول، مقداری از توالی‌های دِنا از بین می‌رود تا این‌که به یک سطح بحرانی برسد.

تقسیم سلول سوماتیک در این نقطه متوقف می‌شود اما سلول‌های نامیرا (مانند سلول‌های رده زایا، سلول‌های سرطانی، و سلول‌های بنیادی) دارای نوعی آنزیم هستند که طول تلومر را افزایش می‌دهد. همچنین جاندارانی مانند باکتری که ژنوم حلقوی دارند، با مسئله تکثیر انتها روبرو نیستند و پیر نمی‌شوند. اولوونیکوف در ۱۹۷۳ به وجود یک مکانیسم جبرانی برای کوتاه شدن تلومر و ارتباط احتمالی آن با پیری و سرطان اشاره کرد.

باربارا مک‌کلینتاک (ژنتیک‌دان آمریکایی و برنده نوبل ۱۹۸۳) نشان داد کروموزوم‌هایی که فاقد قسمت انتهایی هستند دچار چسبندگی می‌شوند و این نظریه را مطرح کرد که نوک کروموزوم نقش اساسی در پایداری آن دارد.

گریدر از پیشگامان تحقیق در زمینه ساختار تلومرها (بخش‌های انتهایی کروموزوم‌ها) بود و در ۱۹۸۴ زمانی که در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی دانشجوی الیزابت بلک‌برن بود متوجه شد که آنزیم تلومراز عامل محافظت از تلومر‌ها در مقابل کوتاه شدن تدریجی است. مقاله گریدر و استادش که در دسامبر ۱۹۸۵ در مجله سلول منتشر شد جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را برای آنان به ارمغان آورد.

او دچار خوانش‌پریشی (دُشخوانی یا دیسلِکسی) بود اما به نظر گریدر این مشکل احتمالاً به موفقیت وی کمک کرد زیرا باعث می‌شد تصمیم‌های غیرعادی بگیرد. نمونه آن کار با جانداران استثنایی مانند یک تک‌یاخته به نام تتراهیمنا بود که مقدار زیادی تلومر و تلومراز دارد.

گریدر در ادامه تحقیقات خود در آزمایشگاه کلد اسپرینگ هاربر در ۱۹۹۰ نشان داد تلومر نقش اساسی در پیری و ابتلا به سرطان دارد. وی در ۱۹۹۷ به عنوان رئیس دپارتمان زیست‌شناسی مولکولی و ژنتیک به دانشگاه جانز هاپکینز رفت.

از افتخارات دیگر وی می‌توان به دریافت جایزه گاردنر (۱۹۹۸)، بشقاب طلایی (۲۰۰۰)، جایزه ریچارد لاونسبری (آکادمی ملی علوم آمریکا و آکادمی علوم فرانسه، ۲۰۰۳)، جایزه لَسکِر (۲۰۰۶)، جایزه لوئیزا گراس هورویتز (دانشگاه کلمبیا، ۲۰۰۷)، و جایزه پاول ارلیش و لودویگ دارمستادر (۲۰۰۹) اشاره کرد.

📌تصویر: زنانی که تاریخ پزشکی را تغییر دادند (۱۲ زن برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی)؛ گرتی کوری (۱۹۴۷)، روزالین یالو (۱۹۷۷)، باربارا مک‌کلینتاک (۱۹۸۳)، ریتا لِوی-مونتالچینی (۱۹۸۶)، گرترود بی. الیون (۱۹۸۸)، کریستینه نوسلاین-فولهارت (۱۹۹۵)، لیندا بی. باک (۲۰۰۴)، فرانسواز باره-سینوسی (۲۰۰۸)، الیزابت بلک‌برن و کارول گریدر (۲۰۰۹)، می-بریت موزر (۲۰۱۴)، و تو یویو (۲۰۱۵).

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

به یاد کیومرث پوراحمد

به احترام اصالت و خلاقیتش، و نبودنی که هنوز باورپذیر نیست...

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱۲ آوریل ۱۹۹۷ مرگ والد کاشف مکانیسم بینایی

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 دکتر بابک عزیزافشاری، ۲۳ فروردین ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️جرج والد متولد ۱۸ نوامبر ۱۹۰۶ جانورشناس و بیوشیمی‌دان آمریکایی و به‌طور مشترک با راگنار گرانیت (فیزیولوژیست فنلاندی-سوئدی) و هالدن کِفِر هارتلاین (فیزیولوژیست آمریکایی) برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۶۷ برای تحقیق در زمینه مکانیسم‌های فیزیولوژیک و شیمیایی حس بینایی بود. پیش‌بینی معروف او در ۱۹۷۰ مبنی بر پایان تمدن بشری در عرض ۱۵ تا ۳۰ سال در صورت عدم اقدام فوری خبرساز شد.

وی در نیویورک از والدین مهاجر یهودی به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه نیویورک و دانشگاه کلمبیا به آلمان و نزد اوتو هاینریش واربورگ (فیزیولوژیست آلمانی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۳۱ برای کشف مکانیسم عمل آنزیم تنفسی) رفت. او در دهه ۱۹۳۰ موفق به شناسایی ویتامین آ در شبکیه چشم شد و نشان داد رنگ‌دانه رودوپسین (ارغوان بینایی) در مواجهه با نور به پروتئین اوپسین و یک ترکیب حاوی ویتامین آ تجزیه می‌شود و نتیجه گرفت که ویتامین آ برای عملکرد شبکیه چشم ضروری است.

والد در ۱۹۳۳ با قدرت گرفتن هیتلر به آمریکا بازگشت و در دهه ۱۹۵۰ با روش‌های شیمیایی رنگدانه‌های شبکیه را استخراج کرد. وی سپس به کمک اسپکتروفوتومتر نشان داد که جذب نوری این رنگ‌دانه‌ها مطابق با طیفی از نور است که سلول‌های گیرنده حسی چشم بیشترین فعالیت را در آن دارند. اما بیشتر این گیرنده‌ها سلول استوانه‌ای هستند و بنابراین طیف فوق بیشتر نشان‌دهنده طیف جذبی سلول‌های استوانه‌ای است. بعدها با اختراع میکرواسپکتروفوتومتر، والد موفق به سنجش مستقیم طیف جذبی این سلول‌ها و همچنین سلول‌های مخروطی شد.

او استاد دانشگاه شیکاگو و دانشگاه هاروارد و عضو آکادمی علوم و هنر و آکادمی ملی علوم ایالات متحده بود. وی در ۹۰ سالگی در کمبریج، ماساچوست درگذشت. از افتخارات دیگر او می‌توان به دریافت جایزه اِلی لیلی (انجمن شیمی آمریکا، ۱۹۳۹) و جایزه لَسکر (۱۹۵۳) اشاره کرد.

والد یک کنشگر حامی صلح و از اعضای گروه مذاکره با ایران در زمینه بحران گروگان‌گیری به سرپرستی رمزی کلارک در ۱۹۸۰ بود. سفر وی به شوروی در ۱۹۸۶ و درخواست او از گورباچف منجر به آزادی آندره ساخاروف (فیزیک‌دان روسی و برنده جایزه صلح نوبل ۱۹۷۵) و همسرش یلنا بونر شد.

📌تصویر: جرج والد، دیدار کودکان با برندگان نوبل، آمستردام، ۳۰ مه ۱۹۸۷.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱۱ آوریل ۲۰۰۵ مرگ هیلمن پیشگام واکسن‌سازی

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 دکتر بابک عزیزافشاری، ۲۲ فروردین ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️موریس هیلمن متولد ۳۰ آگوست ۱۹۱۹ میکروب‌شناس آمریکایی بود که با تولید بیش از ۴۰ واکسن علیه میکروب‌هایی چون سرخک، اوریون، آبله‌مرغان، هپاتیت آ، هپاتیت ب، مننگوکوک، پنوموکوک، هموفیلوس، و آنفلوانزا نقش به‌سزایی در کنترل بیماری‌های عفونی و نجات جان میلیون‌ها انسان داشت. او را تأثیرگذارترین واکسن‌شناس و واکسن‌ساز تاریخ نامیده‌اند.

وی در مایلز، مونتانا به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه ایالتی مونتانا و دانشگاه شیکاگو، به شرکت داروسازی اسکوئیب و پسران (بریستول-مایرز اسکوئیب کنونی) در نیویورک رفت و برای کنترل همه‌گیری آنسفالیت ب ژاپنی که در جریان جنگ جهانی دوم تهدیدی برای نیروهای آمریکایی بود اولین واکسن خود را ساخت. او سپس به مرکز پزشکی ارتش (انستیتو تحقیقات والتر رید) پیوست و رئیس دپارتمان بیماری‌های تنفسی ارتش بود.

هیلمن نخستین کسی بود که تغییرات ژنتیکی ناشی از جهش ویروس آنفلوانزا موسوم به شیفت یا حرکت آنتی‌ژنی (ترکیب ناگهانی دو سویه متفاوت) و دریفت یا رانش آنتی‌ژنی (تجمع تدریجی جهش‌های یک سویه) را در دهه ۱۹۴۰ توصیف کرد. وی در ۱۹۵۷ به ریاست دپارتمان تازه‌ تأسیس ویروس و زیست‌شناسی سلولی شرکت مِرک منصوب شد و بیشترین دستاوردهای او مربوط به این دوره بود.

وی در ۱۹۶۳ واکسن اوریون را از سویه ویروسی جدا شده از دخترش جریل لین ساخت و سپس اولین واکسن سه‌گانه حاوی ویروس زنده موسوم به ام‌ام‌آر (سرخک، اوریون، سرخجه) را تولید کرد. امروز سویه جریل لین هیلمن همچنان برای ساخت این واکسن به کار می‌رود.

او مشاور سازمان سلامت جهانی و استاد دانشگاه پنسیلوانیا بود و در ۸۵ سالگی در فیلادلفیا، پنسیلوانیا درگذشت. از افتخارات دیگر وی می‌توان به عضویت در انجمن فلسفه آمریکا، آکادمی ملی علوم، انستیتو پزشکی، و آکادمی علوم و هنر ایالات متحده و دریافت نشان ملی علوم (۱۹۸۸)، جایزه رابرت کخ (۱۹۸۹)، جایزه لَسکر، و نشان آلبرت سابین (۱۹۹۷) اشاره کرد. انجمن میکروب‌شناسی آمریکا جایزه موریس هیلمن را به دستاوردهای برجسته در زمینه واکسن اعطا می‌کند.

📌تصویر: هیلمن در حال دریافت نشان ملی علوم از دست رئیس‌جمهور ریگان، ۱۹۸۸.

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…

پزشکان گیل

📌 ۱۰ آوریل ۱۹۱۷ تولد وودوارد پیشگام شیمی آلی

🟣
#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 دکتر بابک عزیزافشاری، ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
🟢 azizafshari@yahoo.com

▫️رابرت بِرنز وودوارد شیمی‌دان آمریکایی بود که در ۱۹۶۵ برای تولید چندین ترکیب طبیعی در آزمایشگاه و شناسایی ساختمان آن‌ها، برنده جایزه نوبل شیمی شد.

مطالعات نظری او با همکاری کِنیچی فوکویی و رولد هافمن (دو شیمی‌دان ژاپنی و لهستانی-آمریکایی) درباره واکنش‌های پری‌سیکلیک در شیمی آلی و شیمی فضایی (استریوشیمی) منجر به ابداع قواعد وودوارد-هافمن شد. فوکویی و هافمن به همین دلیل در ۱۹۸۱ برنده نوبل شیمی شدند اما این جایزه (برای بار دوم) به علت درگذشت وودوارد به وی تعلق نگرفت.

اولین دستاورد مهم او در دهه ۱۹۴۰ ابداع قواعد تجربی وودوارد برای پیش‌بینی طیف جذبی ترکیبات آلی بود که با استفاده از آن‌ها امکان شناسایی ساختار مواد جدید به روش طیف‌سنجی فرابنفش فراهم شد. وی به کمک همین روش موفق به تولید داروی مالاریا (کینین، ۱۹۴۴) و سپس کلسترول، کورتیزون، استریکنین، اسید لایسرژیک (ال‌اس‌دی)، رزرپین، کلروفیل، سفالوسپورین، و کلشی‌سین در آزمایشگاه شد.

پیش از آن حتی تصور نمی‌شد تولید این مواد در آزمایشگاه امکان‌پذیر باشد. وودوارد در دهه ۱۹۶۰ با همکاری آلبرت اشنموزر شیمی‌دان سوئیسی موفق به شناسایی ساختمان و تولید ویتامین ب۱۲ شد که تاکنون پیچیده‌ترین ترکیب طبیعی تولید شده در آزمایشگاه است.

وی در بوستون، ماساچوست به دنیا آمد و پدرش از قربانیان دنیاگیری آنفلوانزا در ۱۹۱۸ بود. او از کودکی به شیمی علاقه داشت و تا هنگام ورود به دبیرستان بیشتر آزمایش‌های درسنامه دانشگاهی لودویگ گاترمان (شیمی‌دان آلمانی) را انجام داده بود. مطالعه جدیدترین مقالات منتشر شده در مجلات آلمانی که وی از طریق کنسول آلمان در بوستون تهیه می‌کرد منجر به آشنایی او با آزمایش‌های کورت آلدر و استادش اوتو دیلز (برندگان نوبل شیمی ۱۹۵۰) و همچنین واکنش دیلز–آلدر یا حلقه‌زایی در شیمی آلی شد و نقش به‌سزایی در موفقیت‌های بعدی وودوارد داشت.

وودوارد در ۱۹۳۳ به انستیتو فناوری ماساچوست رفت و موضوع پایان‌نامه دکتری وی سنتز هورمون جنسی زنان (استرون) بود. او استاد دانشگاه هاروارد و رئیس انستیتو تحقیقات وودوارد در بازل سوئیس بود و به دنبال حمله قلبی در ۸ ژوئیه ۱۹۷۹ در ۶۲ سالگی در کمبریج، ماساچوست درگذشت. از افتخارات دیگر وی می‌توان به عضویت در انجمن سلطنتی لندن (۱۹۵۶) و دریافت نشان دِیوی (۱۹۵۹)، نشان ملی علوم (۱۹۶۴)، نشان لاوازیه (۱۹۶۸)، جایزه دستاورد علمی انجمن پزشکی آمریکا (۱۹۷۱)، و نشان کاپلی (۱۹۷۸) اشاره کرد.

📌تصویر: برندگان نوبل ۱۹۶۵، از چپ رابرت وودوارد (شیمی)، جولیان شوینگر و ریچارد فاینمن (فیزیک)، فرانسوا ژاکوب، آندره لووف، و ژاک مونو (فیزیولوژی یا پزشکی)، و میخائیل شولوخوف (ادبیات).

🔗تصاویر کامل در اینستاگرام

Tel: t.me/pezeshkangil
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil

Читать полностью…
Подписаться на канал