🔮 بازگشت معشوق را در چند ساعت (فوری)
🔮 رضایت ازدواج بی چون و چرا و قطعی
🔮 بازگشت مال از دست رفته
🔮 بدست آوردن پول تا هر مبلغی از موکل(در چند ساعت)
✡ با متخصص یهود
ورود به کانال👇
https://t.me/joinchat/5cPYsoZDwU45NWI5
جهت سفارش👇
@ravesheasil
یادآوری خاطرات تلخ گذشته اغلب کار معقولی نیست. این خاطرات مثل مینهای خنثینشدهای هستند که در میدان وسیعی دفن شدهاند؛ میدانی که دور تا دور آن سیم خاردار کشیده شده است. با این حال هر لحظه ممکن است از سر بدشانسی و بیاحتیاطی محض کسی برود آن طرف سیمها و یکی از آنها منفجر شود و زندگی را -که خیلی هم چیز معرکهای نیست- حداقل برای مدتی، از آنچه هست تحملناپذیرتر کند.
📕 بهترین شکل ممکن
✍️ #مصطفی_مستور
📚 @PDFsCom
اگر از سعادت دیگران
خرسند نمی شوید،
بدانید که هرگز
سعادتمند نخواهید شد.
📕 در باب حکمت زندگی
✍️ #آرتور_شوپنهاور
📚 @PDFsCom
روح آدمی ممکن است با یکی از این سه ویران شود: با آنچه دیگران در حق تو میکنند، با آنچه دیگران وادارت میکنند در حق خودت بکنی و با آنچه خودت داوطلبانه با خودت میکنی.
📕 هیاهوی زمان
✍️ #جولین_بارنز
📚 @PDFsCom
زمانی که دیگران در حال تحلیل و تمسخر تو هستند تو در سکوت تنها سرگرم محکم کردن ریشه هایت باش.بگذار زمان همه چیز را ثابت کند.
در ابتدا چون برگ و باری در کار نیست هیچکس عمق ریشه هایت را هم درک نخواهد کرد اما دیر یا زود همه درخت تنومندی را خواهند دید که از همین ریشه های نامرئی سبز شده
📕 تمام جهان در من است
✍️ #ایمان_سرورپور
📚 @PDFsCom
شاید آدم ترجیح میداد درکش کنند تا دوستش بدارند.
📕 کتاب ۱۹۸۴
✍️ #جورج_اورول
📚 @PDFsCom
همه مىگويند من آدم شجاعى هستم. وقتى كه بينايىام را از دست دادم، همه گفتند شـجاع هسـتم. وقتى پدرم رفت، گفتند شجاع هستم، اما اين شجاعت نيست. چون من چارهى ديگرى ندارم. من از جايم بلند ميشوم و زندگى را ادامه مىدهم. مگر تو همين كار را نمىكنى؟ مگر تمام مردم اين كار را نمىكنند؟!
📕 تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم
✍️ #آنتونى_دوئر
📚 @PDFsCom
ما همیشه اختیار اتفاقات اطرافمان را نداریم؛ اما همیشه اختیار دو چیز را داریم: اول، نحوهی تفسیر چیزی که برایمان اتفاق میافتد؛ دوم: نحوهی واکنشمان به آن اتفاق.
📕 عشق کافی نیست
✍️ #مارک_منسن
📚 @PDFsCom
در کتاب «کوری» نوشته ژوزه ساراماگو آمده است که: حذف برخی آدمها از زندگی، جا را برای حضور آدمهای دیگر باز میکند.
📚 @PDFsCom
راجع به فوتبال قرار نیست حرف بزنیم. اینجا یه قصه هست راجع به تنهایی های آدم. پس بذار نقش اول قصه رو دقیق معرفی کنم.
کسی که توی ویدیو میبینین آقای تونی کروس هست. یه مرد ۳۴ ساله ی آلمانی که واسه کشورش هم جام جهانی آورده هم تا دلتون بخواد افتخارات باشگاهی. اینکه چقدر طرفدار توی دنیا داره بماند. و اینکه چقدر آدم میشناسنش هم بماند. این جوون جنتلمن دو ماه قبل از یورو ۲۰۲۴ به همه گفت که بعد از مسابقات میخواد که از دنیای فوتبال خداحافظی کنه.
حالا میرسیم به همین ویدیو. وقتی تونی کروس توی آخرین دقیقه ی مسابقه با اسپانیا پشت این ضربه ایستگاهی وایساد دو تا اتفاق میتونست بیافته. یا به هر شکل ممکن آلمانی ها گل میزدن و بازی میرفت واسه پنالتی و امیدوار به برد میموندن
یا اینکه این میشد آخرین باری که به عنوان بازیکن پای نقش اول قصه ی ما به توپ میخورد.
از بد روزگار این توپ رفت و گل نشد و داور هم سوت رو زد و .... تمام.
حالا بعد از این "تمام" یه قصه ی دیگه واسه جناب کروس شروع میشه.
بعد از اون "تمام" ستاره ی فوتبال دیگه بازیکن فوتبال نیست.
خدا میدونه چند صد دفعه تو فکر و خیالات خودش از روز اول فوتبالیست شدنش، این لحظه رو تصور کرده که روز آخر فوتبالیش آدما میان و بغلش میکنن و همه خوشحالن و...
ولی نه. همه چی یه جور دیگه تموم شد. هیشکی حتی حواسش هم بهش نبود. وسط زمین راه رفت و همه جا رو نگاه کرد اما هیشکی حواسش بهش نبود.
چند بار دور خودش چرخید
اما بازم نه
خودش بود، تنهای تنها.
راستش این قصه ی زندگی همه ی ماست تازه هزار درجه بدتر از این. به این فکر کردیم که اینهمه رفتن و اومدن و دویدن واسه چیه؟
این ویدیو رو دوباره ببین. این قصه ی تنهایی ما آدماست. کاش میشد لاقل با هم خوب تر بودیم.
کاش♥️
📚 @PDFsCom
انسان هرگز نمیتواند از رویاهای خود دست بکشد.
رویا خوراک روح است.
همانطور که غذا خوراک تن است.
در زندگی بارها رویاهامان را فرو ریخته،
و تمناهامان را ناکام می بینیم،
اما باید به دیدن رویا بپردازیم.
اگر نه، روحمان میمیرد...
📕 خاطرات یک مغ
✍️ #پائولو_کوئلیو
📚 @PDFsCom
این کتاب فراتر از اصول صحبت کردن است و قویترین اسرار را برای شما فاش میکند تا به کمک آنها دیگران را با سخنرانیهایتان تحت تاثیر قرار بدهید و نه تنها با دیگران ارتباط موثر برقرار کنید، بلکه با مهارت، ذهن آنها را در رابطه با مسائلی که برای موفقیتتان ضروری هستند تغییر بدهید.
📕 قدرت بیان
✍️ #برایان_تریسی
📚 @PDFsCom
همهٔ ما خودمان را نیک میپنداریم، اما این تصوری است که بسیار شکننده است. کافیست کمی بدبختی، کمی نارضایتی و کمی سرزنش از بیرون بر ما فشار آورد تا چهرهٔ واقعیمان را نشان دهیم.
چیزی که مردم دربارهمان میگویند، کمتر از آنچه در اعماق وجودمان میدانیم، اهمیت دارد.
📕 برادران کارامازوف
✍️ #فئودور_داستایوفسکی
📚 @PDFsCom
داستان دربارهی هتلی با امکانات و ویژگیهای خاص است. این هتل در واقع جایی بین دو دنیا است. این هتل مخصوص افرادی است که نه آنقدر زندهاند که بتوانند تنشان را کنترل کنند و نه آنقدر مردهاند که کاری به کار دنیای زندهها نداشته باشند. هدف نویسنده این است که به خوانندگان نشان دهد: هرکسی مسئول انتخابهای خودش است.
+ به شدت قشنگ بود، بماند که همه کتاب های امانوئل اشمیت قشنگه ولی این کتاب یه جور دیگه ای جذابه که حتما پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.
📕 نمایشنامه مهمانسرای دو دنیا
✍️ #اریک_امانوئل_اشمیت
📚 @PDFsCom
سوفی!
اگر من میخواستم در این درسها
تنها یک چیز به تو یاد دهم،
آن بود که در قضاوت عجله نکن.
📕 دنیای سوفی
✍️ #یوستین_گردر
📚 @PDFsCom
تا حالا یه سوزن توی تخت خوابت گم کردهای؟ شک همونقدر ذهن آدم رو آزار میده
📕 سومین پلیس
✍️ #فلن_اوبراین
📚 @PDFsCom
حرف ها از جنس آب اند. یکجا بند نمیشوند. هرطور شده جاری میشوند و به جایی که باید برسند میرسند. ما فکر میکنیم حرفها که از دهانها بیرون میآیند در گوشها دفن میشوند، اما اینطور نیست. آنها از گوشها وارد مغزها میشوند و چرخی میخورند و دوباره از دهانها بیرون میزنند. وقتی حرف میزنیم باید مراقب باشیم از انصاف و عدالت دور نشویم چون حرفها هنگام عبور از لابهلای دندانها تیز میشوند و زخمی میکنند و باعث میشوند تلخیها و کدورتها تا دم پنجرهها جلو بیایند.
📕 دیر کردی ما شام را خوردیم
✍️ #رسول_یونان
📚 @PDFsCom
دوزخ موجودات زنده چیزی نیست که آمدنی باشد؛ اگر دوزخی باشد، هماکنون آمده است، دوزخی که ما هر روز آن را زندگی میکنیم، دوزخی که ما از با هم بودن میسازیم. دو راه برای گریز از رنج دوزخ هست؛ اولی برای بسیار کسان آسانتر است: دوزخ را بپذیرند و طوری با آن یکی گردند که دیگر از دیدنش عاجز شوند. دومی پرخطر است و مراقبت و دلنگرانی دائمی میخواهد: بگردند و بیاموزند که چه و که، در دل دوزخ، از دوزخ برکنار است و آنگاه به یاریش بشتابند و به او مجالی دیگربار دهند.
📕 شهرهای ناپیدا
✍️ #ایتالو_کالوینو
📚 @PDFsCom
مامانم زن خیلی خوبیه
از اون خوبایی که واسه خودش یه پا خانوم خونهست.
از اونا که آشپزی و کدبانوییش بیسته.
از اون زنایی که با حرف زدن با مرد غریبه لپشون گل میندازه و چادرشو سفت میگیره
مامانم خیلی زن خوبیه
از اون خوبا که بابام دوست داره و هی قربون صدقش میره و هی دورش میگرده.
چند سال پیش یه روز داداش بزرگم اومد و گفت عاشق شده!
میگفت طرف دختر خیلی خوبیه!
از اوناست که تو دانشگاه جزء نمره اولهاست!
از اونا که تَهِ منطقن و میشه یه عمر زندگیو باهاشون ساخت!
از اونا که حرف نمیزنن هرجا، و هر چیزیو نمیگن!
خلاصه اینکه خیلی دختر خوبیه!
وقتی اینا رو تعریف میکرد داداش کوچیکم اخماش تو هم بود!
وقتی ازش پرسیدم چته، با حرص گفت خب آخه چه جوری میشه عاشق همچین دختری شد؟!
یه هفته پیش واسه همین داداش کوچیکم رفتیم خواستگاری...
دختری که با سینی چایی اومد داخل، شیطنت از چشاش میریخت!
بوی عطرش کل اتاق رو گرفته بود...
از اون دختر حاضرجوابا بود که اگه تو یه جمع بود صدای قهقهاش همهجا پخش میشد!
که دل داداش کوچیکه منو با همون نگاههای دلرباش برده بود...
داداش کوچیکم میگفت خیلی دختر خوبیه!
میدونی...
خوبِ آدمها با هم فرق میکنه!
مردم به خوب بابام میگن آپدیت نشده!
مردم به خوبِ داداش بزرگم میگن از دماغ فیل افتاده!
مردم به خوبِ داداش کوچیکم میگن قرتی!
از من میشنوین بگردین دنبال خوبِ خودتون...
با خوبِ خودتون زندگی بسازین و زندگی کنین، نه خوبِ مردم.
نه داداشِ من میتونه با یه زن مثل مامانم به تفاهم برسه،
نه بابام میتونه کنار دختر مورد علاقهی داداشم آرامش داشته باشه!
بچسبین به خوبِ خودتون، حتی اگه از نظر بقیه خوب نباشه!
📚 @PDFsCom
داستانها ارزش اخلاقی بسیار دارند چرا که به ما تجربۀ خیالی/ غیرمستقیم زندگیهای دیگر را میدهند -تو گویی ساکن زندگی کسانی دیگر میشویم. از این جهت، داستانها میتوانند تجربۀ زندگی را در ما وسعت بسیار بخشند. داستانها به ما دریچهای میدهند که رو به روح و جان انسانهای دیگر گشوده میشود، یا میکروسکوپی که با آن عملکردهای درونیِ ضمایر درون دیگران را رصد میکنیم بیآنچنان مزاحمتی برایشان.
📕 زندگی خوب
✍️ #مارک_ورنون
📚 @PDFsCom
گاهی آدم باید اونقدر خوب باشه که ببخشه
اما اونقدر احمق نباشه که دوباره اعتماد کنه!
#جورج_برنارد_شاو
📚 @PDFsCom
روز جهانی دختر رو تبریک بگیم به دخترایی که...
توی راه مستقل شدن و کار کردن بارها قلبش شکست اما جا نزد
به دختر بزرگ خونواده که پای درددل همه بود اما کسی نمی دونست چی داره توی دل اون میگذره
به اون دختری که وقتی بچه بود جای حمایت با جملهی "چون تو دختری" محدود شد اما پا پس نکشید
بیا روز جهانی دختر رو تبریک بگیم به اون دختری که بالشت زیر سرش بیشتر از خونواده و دوستاش حال واقعیش رو میدونست
تبریک به اون دختری که برای دوستاش هم مادری میکنه و همیشه الهام بخش و حامی اوناست
روز اونایی که بهشون گفتن نمیشه، از پسش بر نمیای، کار تو نیست، اما آخرش به همه نشون دادن چقد قوی و فوق العاده ان مبارک ❤️
💬Mohamad.vzs
📚 @PDFsCom
نفسِ عمیق کشیدم و تو تاریکی نشستم به تماشای بیرون. بعد از پنج روز ، اولین بار بود که با خودم خلوت می کردم. من به تنهایی معتاد شده بودم. اگر تنهایی را اَزم می گرفتند، عین آدمی می شدم که آب و خوراکش را ازش گرفته باشند. اگر هر روز یک کمی با خودم خلوت نمی کردم، مثل این بود که ضعیف تر می شدم. چیزی نبود که فکر کنید بِهِش افتخار می کردم. اما بدجوری وابسته اش شده بودم. تاریکی تویِ اتاق، برایم مثل نور آفتاب بود.
📕هزار پیشه
✍️ #چارلز_بوکوفسکی
📚 @PDFsCom
نوجوانی هفده ساله به نام «جولیت فرارس» بعد از سپری کردن 264 روز در زندان انفرادی، به سختی می تواند خاطره ای از ارتباط با یک انسان دیگر را به خاطر آورد. اما مدتی بعد، پسری در سلول او زندانی می شود و زندگی «جولیت» تغییر می کند. درست وقتی که «جولیت» احساس می کند که می تواند به «آدام» اعتماد کند، نگهبانان وارد سلول می شوند و آن ها را نزد فرمانده می برند. «جولیت» درمی یابد که «آدام» در واقع یک سرباز در خدمت حکومتی به نام «اسقرار مجدد» است: رژیمی دیکتاتوری که می خواهد از «جولیت» استفاده کند چون لمس هر چیزی توسط او می تواند مرگبار باشد. «جولیت» می خواهد از هر کسی که می تواند به او آسیب برساند یا از هر کسی که ممکن است توسط او صدمه ببیند، فرسنگ ها فاصله بگیرد—اگرچه او عمیقا امیدوار است که به طریقی، «آدام» جزو هیچ کدام از این دو دسته نباشد.
📕 خردم کن
✍️ #طاهره_مافی
📚 @PDFsCom
هیچ وقت نذار کسی بهت بگه "تو نمیتونی کاری بکنی" حتی من، باشه؟
اگه رویایی داری باید ازش محافظت کنی، مردم نمیتونن خیلی کارها رو بکنن، دوست دارن تو هم نتونی.
اگه یه چیزی رو می خوای باید به دستش بیاری. مکث نکن!
در اين دنيا، برای كفری كردن آدمهای رذلی كه می خواهند همه چيز را از آنچه هست برايت سخت تر كنند راهی بهتر از اين نيست كه وانمود كنی از هيچ چيز دلخور نيستی.
📕 در جستجوى خوشبختى
✍️ #گابريل_موچينو
📚 @PDFsCom
زندگی شبیه به یک سلف سرویس است!
میگویند "امت فاکس" نویسنده و فیلسوف معاصر ایرلندی در اولین سفر خود به آمریکا برای صرف غذا به رستورانی رفت. او در گوشهای به انتظار پیشخدمت نشست، اما کسی به او توجه نمیکرد. از همه بدتر افرادی که بعد از او وارد شده بودند همگی مشغول خوردن بودند. پس از چند دقیقه با ناراحتی از مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود پرسید: من ۲۰ دقیقه است که اینجا نشستهام، چرا پیشخدمت به من توجه نمیکند؟ درحالی که همه مشغول خوردن هستند و من درانتظار نشستهام؟ مرد پاسخ داد: اینجا "سلف سرویس"است؛ به انتهای رستوران بروید و هرچه میخواهید در سینی بگذارید، پول آن را بپردازید و غذایتان را میل کنید. "امت فاکس" بعدها دراین خصوص نوشت: "احساس حماقت میکردم؛ وقتی غذا را روی میز گذاشتم ناگهان به ذهنم رسید که زندگی هم در حکم سلف سرویس است. همه نوع رخداد، فرصت، موقعیت، شادی و غم در برابر ما قرار دارد. درحالی که اغلب ما بیحرکت روی صندلی خود چسبیدهایم و آنچنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شدهایم که او چرا سهم بیشتری دارد! ولی به ذهنمان نمیرسد از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است و برداریم !
📚 @PDFsCom
امیدوارم تو زندگی هامون به جایی برسیم که از موفقیت و سعادت بقیه خوشحال بشیم، نه اینکه ناراحت بشیم و رنج بکشیم و حسادت کنیم.
📕 در باب حکمت زندگی
✍️ #آرتور_شوپنهاور
📚 @PDFsCom
حالا دیگر هیچکس بخاطر معشوق غرقشده کنار رودخانه نمیایستد تا بید شود. میروند و فراموش میکنند، معالجه میشوند.
📕 آینههای دردار
✍️ #هوشنگ_گلشیری
📚 @PDFsCom
هر انسانی سزاوار این است که حداقل یک دوست داشته باشد که بتواند سر ترسها و رازهایش، سر احساس گناه و شادیاش به او اعتماد کند. هرکسی سزاوار یک نفر است که بتواند به چشمهایش نگاه کند و بگوید: «تو کافی هستی. تو با تمام زخمهات، بینقصی.»
📕 هوای او
✍️ #بریتنی_سیچری
📚 @PDFsCom