paeizrahimi | Неотсортированное

Telegram-канал paeizrahimi - 🍁 پاییزخوانی 🍁

1918

کتابها: #طوفان_بی_ملاحظه #دریا_در_آبکش #این_همه_گنجشک #فیروزه_۱_شعر_آیینی_دلیجان #یاد_داشت_ها_ی_بی_سر_نوشت(به زودی) و در اینجا : گاهی از خودم و بیشتر، از علائقم. (❤ ازهمراهی اعضای واقعی کانال، متشکرم ❤) @rahimi_paeiz

Подписаться на канал

🍁 پاییزخوانی 🍁

کمک کنین هلش بدیم چرخ ستاره پنچره
رو آسمون شهری که ستاره برق خنجره
گلدون سرد و خالی رو بذار کنار پنجره
بلکه با دیدنش یه شب وا بشه چن تا حنجره
به ما که خسته ایم بگه خونه ی باهار کدوم وره؟

تو شهرمون آخ بمیرم چشم ستاره کور شده
برگ درخت باغمون زباله ی سپور شده
مسافر امیدمون رفته از اینجا دور شده
کاش تو فضای چشممون پیدا بشه یه شاپره
به ما که خسته ایم بگه خونه ی باهار کدوم وره؟

کنار تنگ ماهیا گربه رو نازش می کنن
سنگ سیاه حقه رو مهر نمازش می کنن
آخر خط که می رسیم خطو درازش می کنن
آهای فلک که گردنت از همه مون بلن تره
به ما که خسته ایم بگو خونه ی باهار کدوم وره؟



(عمران صلاحی)


لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

*فرصت استثنایی برای چاپ کتاب و توزیع کتاب دربعضی شهرستان ها*

با کیفیت ماندگارو قیمت مناسب
به همراه توزیع کتاب پس از چاپ دربعضی شهرستان ها

و قراردادن اپلیکیشن کتاب در سایت های فیدیبو
یا کتابراه و طاقچه(یکماه پس از چاپ)

/////////
قرارداد به دو بصورت حضوری و یا غیرحضوری بسته می شود.
و هزینه پیش پرداخت 500هزارتومان است که بعداز قرارداد دریافت میشود.
/////////
جهت چاپ مطالب را روی فایل ورد تایپ و از طریق واتساپ یا ایمیل ارسال کنید
و اگرمطالب شعرباشد حتی الامکان میتوانید در واتساپ ارسال کنید.
//////////
هماهنگی در واتساپ👇🏻👇🏻


09188664914
برای هماهنگی تماس 👇🏻👇🏻

09371970175
همه روزه بجز روزهای تعطیل ازساعت 9 صبح الی 14



لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

آیین وفاق با تو معنادارد
نوری و چراغ با تو معنا دارد

ای گل که شکوفاشدنت ممنوع است؛
آینده ی باغ با تو معنا دارد!


#پاییز_رحیمی

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

#سه_گانی:

آن دم عیسی که‌ می‌گویند
لاعلاجان را شفا می داد،
عشق بود، ای کور مادرزاد!

#پاییز_رحیمی

👇👇👇👇👇👇👇👇
@nemounehayesegani

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺


#علی_دهباشی کتاب های کتابخانه شخصی خودش را فروخته است تا کاغذ بخرد برای انتشار شماره نوروزی مجله بخارا. الان او به بیماری کرونا مبتلا شده و بستری است.
یکم: همه ی ما آرزوی تندرستی او را داریم و امید داریم در جدال با ویروس آهَرمَنی پیروز شود و حتماً پیروز خواهد شد.
دویّم هم این: هر کدام از ما، دست کم دوتا مجلّه بخارا بخریم؛ یکی برای خودمان و یکی هم هدیه بدهیم؛ به مناسبت فرا رسیدن نوروز. یادمان باشد برای مرگ فوتبالیست ها میلیون ها نفر هشتگ زدند و عزاداری کردند. برای حمایت از بخارا به میدان بیاییم و بخارا بخریم و یادمان باشد ارزش بخارا بسیار بالاتر از آن مبلغی است که برای آن می پردازیم. بخارا نماد فرهنگ، زبان و ادب پارسی و نیاز جامعه ی فرهنگی ایران و دوستاران ادبیات پارسی است. این پیام را به اشتراک بگذاریم و از دوستان خود بخواهیم از بخارا حمایت کنند.
استاد مولوی شناس، محمدعلی موحد یادداشتی برای دهباشی نوشته اند؛ بخوانید:
ای دهباشی عزیز
شنیدم که بالأخره تصمیم گرفتی مردانه به مصاف کرونا بروی و روی‌درروی با او پنجه درافکنی. شک ندارم که پیروز خواهی شد. به محض اینکه عرق جبینت خشک شد تلفن بکن تا صدایت را بشنوم. دست و بازویت نیرومند باد و زانوانت استوار. هر صبح و شام برایت و ان یکاد می‌خوانم. دعات می‌کنم و بی‌صبرانه منتظر خبرهای خوشم.

#علی_دهباشی #محمدعلی_موحد #بخارا #مجله_بخارا #زبان_و_ادبیات_فارسی
#مولوی #مثنوی #مثنوی_مولوی



@sarvesayefekan

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

رشته‌کوهی به نام پدر...‎

از یک سنی به بعد، دیگر شخص و انسان نیستند. تبدیل می‌شوند به یک مفهوم. یک مکتب، یک تفکر. بعضی وقت‌ها با یک من عسل نمی‌شود خوردشان.بعضی وقت‌ها هم از رقت قلب و مهربانی، انگارفرشته‌های مهربان سبیلویی می‌شوند که با نگاه جادویی شان،دلت رامنقلب می‌کنند. قصه خاموش کردن کولر و هدیه گرفتن جوراب و سایر خرده روایت‌هایی که در موردشان هست را نه می‌توان کامل تایید و نه می‌توان کامل رد کرد.باباها مثل خودکارند. مادرها مثل مداد. تراشیده اند
کوتاه شدن و تحلیل رفتن مداد را می‌بینی. دلت شور
‎ می‌افتد و هیچ کاری از دستت بر نمی‌آید، ولی باباها خودکارند. یکهو درست وقت امضا کردن یک چک، وقت امضا کردن عقدنامه، درست سر بزنگاهی که اوج هیجان و نیاز بهشان هست یکهو نمی‌نویسند... یکهو خالی می‌کنند...

‎روی این کره هشت میلیارد نفری، دو تا فندق هستند که من بابایشان هستم و هرچه بیشتر فکر می‌کنم، بیشتر به این نتیجه می‌رسم که چرا من برایشان شبیه بابایم نیستم. می‌دانم فرق دارم، ولی نمی‌دانم چه فرقی؟ من هر شب که خانه می‌روم فرقی ندارد خسته‌ام یا حال دارم، باید از پخ کردن پسرم که پشت در قایم شده بترسم و فرقی ندارد میل دارم یا نه، باید از شربت یا چایی که دخترم توی لیوان هلو کیتی برایم درست می‌کند، لذت ببرم و با تمام دلم این اتفاق می‌افتد.

‎بابا که باشی، گاهی حواست نیست. نشسته‌ای در پذیرایی و زل زده‌ای به شبکه خبر، ولی اگر بپرسند چه گفت، یک کلمه‌اش را یادت نمی‌آید. من تازه این سال‌ها می‌فهمم زل زدن به تلویزیون و پرز فرش فتیله کردن و یخ کردن چای لیوانی یعنی چه... باباها درست وقتی در اوج نیاز و ناتوانی هستی، برایت سنگ تمام می‌گذارند. غذا، پوشاک، آغوش محبت، عشق، قدرت و همه و همه را بی‌منت در اختیارت قرار می‌دهند و وقتی به تو نیاز دارند تا نسخه‌شان را از داروخانه بگیری و آزمایش‌شان را به دکتر نشان بدهی، تو اوج کار و گرفتاری‌ات هست و هیچ کاری از تو بر نمی‌آید.

‎من اگر برگردم به ۱۰سالگی و قرار باشد انشا بنویسم که دوست دارید در آینده چه کاره شوید، قطعا دوست دارم یک مخترع شوم. مخترع دستگاهی که بتواند لوازم یدکی بابا و مامان‌ها را درست کند. غضروف برای زانوی مامان‌ها. رگ‌های آبی و بی‌گرفتگی برای قلب باباها و ریه‌ها و موهایی سیاه و براق که مامان‌ها و باباها همیشه جایی حوالی ۴۰سالگی تافت بخورند و فیکس بمانند.

‎تکمله: هر از گاهی، بابا از کرمان چیزهایی می‌فرستد؛ عرق نعنا، آب لیمو، نعنا خشک و چیزهایی از این دست. یک بار زنگ زدم و گفتم: زحمتتان می‌شود. همین تهران هم پیدا می‌شود. برایتان نمی‌خواهم کار اضافه درست کنم. اذیت می‌شوید و جوابش مثل آن گوی‌هایی که به سیم فولادی وصل است و با آن ساختمان خراب می‌کنند خورد توی صورتم. بابا گفت: پسرجان! من این کارها را برای خودم می‌کنم. اینجوری فکر می‌کنم هنوز مفیدم، هنوز به درد می‌خورم، هنوز به کارتان می‌آیم و این جمله‌ها من را کشت. از من به شما نصیحت با هر درآمد مالی و سطح زندگی‌ای، اگر پدرتان در قید حیات هست زنگ بزنید یا بکشیدش کنار و مقدار کمی پول ازش قرض کنید. برق توی چشم‌هایش را ببینید و کیف کنید.

‎ آقای بابا حبیب! شما خیلی زحمت من را کشیده‌اید. می‌دانم روزنامه ما را مشترکید و هرصبح پستچی برایتان روزنامه می‌آورد. از همین تحریریه روی ماهتانرا می‌بوسم و روزتان را تبریک عرض می‌کنم.
من پسرخوبی برایتان نبوده ام، ببخشید...

💠 حامدعسگری 💠


@paeizrahimi

لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

#استرالیا
#احسان_عبدی_پور


دوستان! لطفا وقت بگذارید و این پادکست را گوش کنید. خیلی زیبا و تاثیرگذار است.


@paeizrahimi

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

مرا عاشقی و شیدا....
باصدای استاد بنان؛
آهنگساز: استاد علی تجویدی؛
شاعر : منیره طه؛
دستگاه : سه گاه.


@sarve_saye_fekan

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

این کلاس ها را از دست ندهید چون مدرس آن کسی است که در این زمینه توانمند و پرتلاش است و حرف، برای گفتن دارد.

👇👇👇👇


#پاییزرحیمی

@paeizrahimi

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

از #عشق چه می خواهیم جز این که برای لحظاتی، دلمان غنج برود. از خویش سرریز شویم و حس کنیم در این دنیای بیکران و شلوغ، چشمی ما را دیده است.

از #عشق چه می خواهیم؟
هیچ...
همین شادی عمیق کوتاه برای تمام زندگی کافیست.
همین کلمات مهربان #آتیلااصغری کودک سه و نیم ساله ای که با تلاش و هنرمندی مادر فرهیخته و مهربانشان، وکیل و ادیب محترم خانم #مینودلاوری (عضوفعال و دوست داشتنی انجمن #باحافظ_دلیجان)
می کوشد تا در دومین جشنواره منطقه ای #پیغام_دوست که به همت اداره#آموزش_وپرورش و #انجمن_باحافظ_دلیجان، امسال به #شاهنامه پرداخته است، شرکت کند و گرمابخش این جمع و انگیزه دهنده برای شرکت کنندگان باشد.
از تو ممنونم آتیلای عزیزم که کلمات محبت آمیزت بهترین هدیه و موهبت این روزهای من است و متشکرم که مرا متوجه لطف و مرحمت پروردگارم کردی تا بدانم چه نعمت ها و برکت هایی در زندگی دارم.
از خانم #مینودلاوری نازنین بابت تلاش، هنرمندی و لطفشان بی اندازه ممنونم و تشکر دارم بابت ارسال این فیلم زیبا.

لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

نوستالژی

کلمۀ نوستالژی در دنیای طب تولد یافت و تا مدتی اصطلاحی پزشکی بود. اول بار هم در ١۶۶٨ میلادی و در تزِ دکترای یک پزشکِ سوئیسی به نام دکتر یوهانِس هوفِر ظاهر شد.

او که دانشجوی دانشگاه بازِل از شهرهای سوئیس بود، تزِ دکترایش را دربارۀ دانشجوی دیگری از دانشجویان همان دانشگاه نوشت که از شهرِ بِرْن آمده بود آنجا درس بخواند. اما در غربت این قدر برای خانه¬شان احساس دل¬تنگی می کرده که مریض شده بود.

ظاهراً نه غذا می توانسته بخورد نه درس می توانسته بخواند. می گویند طوری لاغر شده بود که بیمِ آن می رفته بمیرد.

هر دارویی برایش تجویز می کرده¬اند هیچ اثری نمی کرده. آخرسر وقتی گفته بودند برود خانه شان، حالش کمی بهتر شده بود
در وسطِ راه حتی به طرز محسوسی بهتر شده بود. در خانه شان هم کاملاً خوب شده بود.

دکتر هوفر اسم این حالت را در تزِ خود غمِ غربت یا بیماریِ غربت گذاشت. منتهی انگار باید معادلِ یونانی هم برایش پیدا می کرد و ظاهراً در زبانِ یونانی کلمه¬ای نبود که چنین معنایی بدهد. بنابراین خودش یک کلمۀ جدیدِ یونانی برایش ساخت:
نوستالژی، یا نوستالژیا.

او این کلمه را از ترکیبِ دو کلمۀ نوستوس و آلگوس ساخت. نوستوس در زبانِ یونانی به معنی بازگشت است، و آلگوس به معنای درد. بنابراین، نوستالژی در زمانِ تولدش چنین معنایی داشته است: دردِ بازگشت.

بدیهی است که دردش هم به معنیِ دردِ روحی بوده. چون درد همیشه دردِ جسمانی نیست، بلکه به معنایِ درد روحی و غم هم هست.
بعد از آن که پزشکان سوئیسی نوستالژی به گوششان خورد و از معنایش مطلع شدند، بعضی از آنها گفتند این «بیماری» را در میان سربازان مزدورِ خارجی که در ارتشِ سوئیس خدمت می کردند زیاد دیده¬اند.

در هر حال، طولی نکشید که نوستالژی یا نوستالژیا کلمه یا اصطلاحِ رایجی در دنیای پزشکی شد. اصطلاحی که بیان کنندۀ حالتی بود که پزشکانِ آن زمان فکر می کردند بیماری است. اما آنها کم کم فهمیدند آن چیزی که دکتر هوفر اسمش را نوستالژی گذاشته است یکی از حالت های طبیعیِ انسان است و فقط مثل هر حالتِ دیگری ممکن است گاهی شدت پیدا کند. بنابراین بیماری نیست.

این بود که نوستالژی رفته رفته از دنیای پزشکی خارج شد. اما در میانِ فیلسوفان، و همین طور نویسندگان و شاعران، بسیار مورد توجه قرار گرفت.

امروزه غمِ هر چیز زیبای دیگری که به هرشکلی ما از آن جدا افتاده یا آن را از دست داده باشیم، و شدیداً دلمان بخواهد دوباره بتوانیم این جدایی یا فاصله را از میان برداشته و آن از دست رفته را به دست بیاوریم، اسمش می تواند نوستالژی باشد.

گاهی حتی ممکن است بعضی چیزها فقط در یک قدمیِ ما باشند، اما چون دیگر مالِ ما نیستند برایمان نوستالژی بشوند.

در زندگیِ مدرن و تکنولوژی¬زدۀ امروز که تغییراتش با سرعتِ وحشتناکی اتفاق می افتد، دل های حساس در معرضِ نوستالژی های بیشتری هستند.

(دکتر عباس پژمان)

لینک کانال 🌺انجمن باحافظ دلیجان🌺 👇🏻👇🏻

https://chat.whatsapp.com/CtnC0k7NKVAFXa7Ywuz6NN

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

عشق مقوله‌ای عزیز است.
نه باید به دست عشق ناشناسان بیفتد تا محکوم و تقبیح شود و نه باید به دست آلودگان بیفتد تا آلوده شود. بر عشق باید غیرت ورزید. عشق درمانگر است و با آن، بسی بیماری‌ها، خودخواهی‌ها، اضطراب‌ها و فزون‌طلبی‌ها رفع می‌شود. عشق بیماری نیست. بلکه بیماری‌زدا ست.
عشق به معنای صحیح را، خواه به انسان، خواه به خدا، خواه زمینی، خواه آسمانی، باید ترویج و تعلیم و تحسین کرد. هم در ادبیات، هم در فیلم و هنر، باید از آن گفت و گفت و نمایش داد و داد که هیچ گاه ملال آور نیست.
غیرت ورزیدن فقط بر آبرو نیست، غیرت ورزیدن بر عشق انسانی هم هست. عشق در میان آدمیان، البته آمیخته با همه ی شئون آنان، از جمله جنسیت است. ولی جنسیت، بهانه‌ی عاشقی است. خودعاشقی برتر از آن است؛
«عاشقی» جنسیت را هم تلطیف می‌کند و همین لطف است که همه‌ی عشق‌ها را، خدایی می‌کند.


در ستایش عشق زمینی
(دکتر عبدالکریم سروش)


لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF
‌‌‎‌

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

مثل داروهای خواب آور اگرچه ظاهرأ؛

مایه ی گیجی ست عشق؛

مرگ تدریجی ست عشق !!

"پاییزرحیمی"




لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

مجنون را می گفتند که: از لیلی خوبترانند، بر تو بیاریم؟ او می گفت که: آخر من لیلی را به صورت دوست نمی دارم، لیلی صورت نیست. لیلی به دست من همچون جامی است، من از آن شراب می نوشم. من عاشق شرابم و شما را نظر بر قدح است. از شراب آگاه نیستید.



#فیه_ما_فیه

@paeizrahimi

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

خواننده برتر کشوری اثر جدیدیش را با همکاری برادران هنرمند دلیجانی منتشر کرد

به گزارش پایگاه خبری دلیجان، پویا بیاتی خواننده برجسته کشور در جدیدترین اثر خود که در آستانه روز مادر بنام #مهر_مادری منتشر کرده است از شعر زیبای بهروز رحیمی شاعر و هنرمند دلیجان بهره برده است .

ملودی این ترانه زیبا بر عهده مهدی رحیمی (زمستان) شاعر کشوری شهرستان دلیجان و برادر بهروز می باشد .

انتشار این اثر زیبا را به برادران هنرمند رحیمی و خانواده فرهیخته این عزیزان و جامعه هنری شهرستان دلیجان تبریک عرض می نماییم .

این ترانه را در پست بعدی گوش کنید ...

#شهر_به_شما_افتخار_میکند
#پویش_من_ماسک_میزنم
#پایگاه_خبری_دلیجان
@delijannet

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

ماهی تو، که بر بام شکوه آمده است
آیینه ز دستت به ستوه آمده است

خورشید اگر گرم تماشایِ تو نیست
دلگیر نشو، ز پشت کوه آمده است

#خلیل_جوادی


@paeizrahimi

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

درود برتمامی شاعران و نویسندگان گرامی

*گروه ویراستاری(نگارشی و فنی) با استادان مجرب*

گروه ادبی *ققنوس غزل* با مدیریت و سرپرستی غلامرضا رضایی اصل(رضا دلمن) آماده ی ویراستاری کتاب های علوم انسانی ،نمایشنامه ادبیات ، داستان و شعر از شاعران ، نویسندگان و پژوهشگران سراسر کشور می باشد.
چنانچه تصمیم به ویرایش فنی و یا نگارش و اصلاح اشعار و متون خود به صورت حرفه ای داشتید با ما در ارتباط باشید .

ویراستارها:
دکتر حسینعلی موسی زاده
دکتر صدیقه هاشمی
سید عزیزصفوی
///////
تایپ و ترجمه هم انجام میشود
برای هماهنگی ویرایش و چاپ :(تماس یا واتساپ)
همه روزه بجز روزهای تعطیل از ساعت 9 الی 14فقط با این شماره ارتباط برقرار کنید.


تماس و واتساپ:

09371970175


...........................


لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

#مخاطبین_گوشی_ما

بعضی اسم ها در گوشی های هریک از ما هست که روزی،روزگاری بنا به مناسبتی شماره شان را یادداشت کرده ایم و بعدها درگذر زمان از خاطرما رفته اند.

بعضی اسم ها هستند که اتفاقا بخش بزرگی از زندگی فکری و روحی ما هستند.استادند،شاعرند،نویسنده اند،پزشکند و...اما ما رعایت حالشان را می کنیم که مزاحمشان نباشیم یا فکر می کنیم آنها که مارا نمی شناسند پس چه فایده برایشان پیام بگذاریم؟

بعضی اسم ها مربوط به کسانی است که روزگاری بخشی از زندگی ما را راه انداخته اند و رفته اند اما شماره شان در گوشی ما مانده است؛
کاشیکارند، کابینت سازند، فروشنده اند، گچکارند، بنا هستند،لبنیاتی اند و...

بعضی اسم ها مربوط به کسانی است که ما هر از گاهی در زندگی به شماره شان نیاز داریم؛

کارمند راه آهن یا فرودگاهند، مسوول تعاونی اتوبوس داران هستند ، آژانس دارند،صاحب آشپزخانه اند و...

بعضی فامیل دور یا فامیل فامیل دورند اما در مراسم عروسی یا عزای یکی از اقوام چند صباحی یا ساعتی باهم بوده ایم و شماره شان در گوشی ما مانده است..

بعضی را در فلان همایش ،کنفرانس یا شب شعر دیده ایم و در همان زمان موقت دوستان خوبی بوده ایم و بعد از یاد هم رفته ایم..اما شماره شان در گوشی ما مانده بی آنکه حتی اسم و خاطره شان.

بعضی ها به تازگی به فضای تلگرام پیوسته اند اما فرصت و حال و حوصله ی حضور در فضای مجازی را ندارند اما ما دوستشان داریم.
و بعضی ها از کسانی هستند که اول از همه پیامهایشان را چک می کنیم و حتی منتظریم اسمشان را در میان پیام ها ببینیم.

بعضی ها هر روز صبح به ما سلام می کنند و لبخند اول صبحشان را به ما هدیه می دهند بی چشمداشت، بی دریغ .اما ما مهربانی مکرر و همواره ی ایشان را نمی بینیم بسکه نامهربانیم.

به بعضی ها هر از گاهی بی دریغ و بدون امید به پاسخ ، پیامی می دهیم تا دوستی هایمان را در میان ناملایمات و شلوغی زندگی هم اثبات کنیم هم یادآوری.و غالبا هم فقط ما این هر از گاهی ها را ایجاد می کنیم نه آنها.



و از این بعضی ها در زندگی تک تک ما زیادند..اما همه شان دوست داشتنی و عزیزند هرچند هرگز واکنشی نسبت به پیام ها و حرفها و محبت های ما نداشته باشند. وهمین که بخشی از تاریخ یا جغرافیای فیزیکی و فرهنگی و حسی ما را ساخته اند عزیز و قابل احترامند...

سلام و ادب و ارادت خدمت همه ی عزیزانی که به هر دلیلی اسمشان در گوشی من هست اما خیلی هایشان را توفیق ندارم ببینم.


این پست تقدیم همه ی بزرگوارانی که اسمشان به نوعی در گوشی من است و بنا بر اقتضائی ، در برهه ای از زندگی به من یا خانواده ام لطف داشته اند.

همگی تندرست و شاداب باشید الهی

باسپاس:

#پاییز_رحیمی

@paeizrahimi


🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

سه پاره از متفرعات سه گانی است؛ یک سه پاره از من بخوانید با نام

"عشق یکطرفه":




مرد، طول حیاط را طی کرد
اشک، از گونه‌هاش جاری بود
صبح ِ  یک شنبه‌ای بهاری  بود.
 

شور ِ گنجشکها و رقص ِ نسیم
شهر، پر بود از هوای بهار
مرد، اما به فکر شعبه‌ی  چار
 

توی ِ کوچه ، زنان  همسایه
راز او را که بر ملا کردند
خبری تازه دست و پا  کردند.


کوچه را مثل سایه رد شد و بعد
پشت فرمان نشست و مکثی کرد:
آه ! با من چه کرده‌ای؟ نامرد!
 

توی ِ ماشین، صدای  کهنه‌ی ِ ضبط:
" شد خزان، گلشن ِ ..."  صدا را بست
اشک، در چشمهای ِ مرد نشست:


یکی از روزهای آخر دی
مرد عاشق شد و دلش لرزید
شوق ، در چشمهای زن  خندید
 

و " سعید " و "بهاره " بعد از آن
زوج ِ خوش بخت ماجرا بودند
نقل شیرین قصه‌ها بودند...
 

بوق ِ ماشین ِ روبه‌رو:  آقا!
پس، حواست کجاست؟  یک طرفه‌ست
باز هم بغض، در گلوش شکست:
 

چارده سال، عشق ِ یک طرفه
چارده سال، رنج و درد و عذاب
چارده سال، هرچه بود سراب


 سالن ِ دادگاه و صبحی تلخ
زن، به مهریه‌اش می‌اندیشید
فکر ِ تاوان ِ عشق، بود  " سعید "...


#پاییز_رحیمی


@paeizrahimi

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

🍃🍃🍃🍁🍁🍁🍃🍃

إِلَهِی !!

تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ

خدایا !!
کار مرا انگونه به سامان برسان
که تو سزاوار آنی
نه آن سان که من در خور آنم.


#حضرت_علی_ع

@paeizrahimi


لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

🍃🍃🍃🍁🍁🍁🍃🍃🍃

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

::
.
.

#تارکوفسکی می‌گه هر آدمی از کودکی باید یاد بگیره که چطور وقتش رو به تنهایی بگذرونه؛ این به این معنی نیست که باید تنها باشه، بلکه به این معنیه که نباید از تنهایی حوصله‌ش سربره. چون افرادی که حوصله‌شون از تنهایی سر می‌ره، ازلحاظ عزت‌نفس در خطر قرار دارن.

و به‌قول #عباس_کیارستمی:
تنهایی، شکوهمنده...
.

#پاییز_رحیمی
#عباس_کیارستمی
#تارکوفسکی
#تنهایی_شکوهمنده

@paeizrahimi

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی
چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیابی

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی

دل خویش را بگفتم چو تو دوست می‌گرفتم
نه عجب که خوبرویان بکنند بی‌وفایی

تو جفای خود بکردی و نه من نمی‌توانم
که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی

چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان
تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشایی

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
دگری نمی‌شناسم تو ببر که آشنایی

من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت
برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی

تو که گفته‌ای تأمل نکنم جمال خوبان
بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی

در چشم بامدادان به بهشت برگشودن
نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی

#سعدی


لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

☘موفقیت اکتسابی است...☘

آموزش «فن بیان و سخنوری» 🎙
همراه با اصول پایه « سلفژ و صداسازی».🎤

🎗مخصوص همه کسانی که به دنبال رشد،پیشرفت و ارتقاء فردی و بهبود سیستم تکلم و افزایش اعتماد به نفس در صحبت کردن میان جمع هستند.

آموزش به صورت حضوری و غیرحضوری.🍀
ارتباط: ؟

مشخصات خود را به شماره(۰۹۱۸۵۲۵۳۴۲۶)

💠آقای منصور آریانژاد 💠 پیامک کنید.



لینک کانال 🌺انجمن باحافظ دلیجان🌺 👇🏻👇🏻

https://chat.whatsapp.com/CtnC0k7NKVAFXa7Ywuz6NN

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

🌹🍃🌹🍃🌹🍃

یکشنبه یعنی یک نفر، یک عشق، یک معشوق
یکشنبه توحیدی ترین روز خداوند است!

#پاییز_رحیمى

🌹🍃🌹🍃🌹🍃

@paeizrahimi

یکشنبه تون پرخیر و برکت دوستان!

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

#همایون_جان_شجریان
محو تماشا

این مطرب از کجاست که از نغمه های او
بر خانه ی خراب دلم سیل درد ریخت
این زخمه دست کیست که بر تار می زند؟؟؟
تار دلم گسیخت...........


#هوشنگ_ابتهاج


لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

▪️عروسک کوکی


بیش از این‌ها، آه آری
بیش از این‌ها می‌توان خاموش ماند

می‌توان ساعات طولانی،
با نگاهی چون نگاهِ مردگان، ثابت
خیره شد در دودِ یک سیگار
خیره شد در شکلِ یک فنجان
در گلی بی‌رنگ بر قالی
در خطی موهوم بر دیوار

می‌توان با پنجه‌های خشک
پرده را یک‌سو کشید و دید
در میانِ کوچه، باران تند می‌بارد
کودکی با بادبادک‌های رنگینش
ایستاده زیرِ یک طاقی
گاریِ فرسوده‌ای میدانِ خالی را
با شتابی پر هیاهو ترک می‌گوید
می‌توان بر جای باقی ماند
در کنارِ پرده، اما کور، اما کر

می‌توان فریاد زد
با صدایی سخت کاذب، سخت بیگانه
دوست می‌دارم
می‌توان در بازوان چیره‌ی یک مرد
ماده‌ای زیبا و سالم بود
با تنی چون سفره‌ی چرمین
با دو پستانِ درشتِ سخت
می‌توان در بسترِ یک مست
یک دیوانه، یک ولگرد
عصمتِ یک عشق را آلود

می‌توان با زیرکی تحقیر کرد
هر معمای شگفتی را
می‌توان تنها به حلِ جدولی پرداخت
می‌توان تنها به کشفِ پاسخی بیهوده
دل خوش ساخت
پاسخی بیهوده، آری
پنج یا شش حرف

می‌توان یک عمر زانو زد
با سری افکنده در پای ضریحی سرد
می‌توان در گورِ مجهولی خدا را دید
می‌توان با سکه‌ای ناچیز ایمان یافت
می‌توان در حجره‌های مسجدی پوسید
چون زیارتنامه‌خوانی پیر

می‌توان چون صفر در تفریق و جمع و ضرب
حاصلی پیوسته یکسان داشت

می‌توان چشمِ تو را در پیله‌ی قهرش
دکمه‌ی بی‌رنگِ کفشِ کهنه‌ای پنداشت
می‌توان چون آب در گودالِ خود خشکید
می‌توان زیبایی یک لحظه را با شرم
مثلِ یک عکسِ سیاهِ مضحکِ فوری
در تهِ صندوق مخفی کرد

می‌توان در قابِ خالی مانده‌ی یک روز
نقشِ یک محکوم یا مصلوب یا مغلوب را آویخت
می‌توان با صورتک‌ها لختی دیوار را پوشاند
می‌توان با نقش‌هایی پوچ‌تر آمیخت
می‌توان همچون عروسک‌های کوکی بود
با دو چشمِ شیشه‌ای دنیای خود را دید
می‌توان در جعبه‌ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سال‌ها در لابلای تور و پولک خفت

می‌توان با هر فشارِ هرزه‌ی دستی
بی‌سبب فریاد کرد و گفت:
آه، من بسیار خوشبختم!


▪️فروغ فرخزاد



لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

در خاطرات نيل آرمسترانگ نوشته بود:

"من آدم حساسی نيستم. وقتی خانه‌ی والدينم را ترك كردم گريه نكردم، وقتی گربه‌ام مرد گريه نكردم، وقتي در ناسا كار پيدا كردم گريه نكردم، و حتي وقتی روی ماه پا گذاشتم گريه نكردم، اما وقتی از روی ماه به زمين نگاه كردم، بغضم گرفت

با ترديد با پرچمی كه بنا بود روی ماه نصب كنم بازی می‌کردم. از آن فاصله رنگ و نژاد و مليتی نبود. ما بوديم و یک خانه ‌ی گرد آبی. با خود گفتم انسانها برای چه می جنگند؟

شصت دستم را به سمت زمین گرفتم و تمام دارایی ام و کره زمین با آن عظمت پشت شصتم پنهان شد و من اشک ریختم."



لینک 🍁پاییزانه ها 🍁 👇🏻👇🏻


https://chat.whatsapp.com/GHrmZG8VxM2KL7K30ilQwF

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

دختران تهران، خواب بازار بورس می بینند،
دختران خلیج
خواب نفتکش...

تنها دختران کویر
_اینسان که منم_
در سرداب های سرد ،می نشینند

وحباب دهان ماهی ها را می شمارند؛


تا آن هجای سرخ
فراموش نشود:

"دوستت دارم"!


#پاییزرحیمی

@paeizrahimi

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

🎼 بشنویم
آهنگ مهر مادری از بهروز رحیمی و با صدای زیبای پویا بیاتی

از چشاش به خاطر ما چشم پوشید
تو جوونی به پیری رسید
روی آرزوهاش خط کشید
جا گذاشت توی آیینه زیباییشو
ریخت تو گوش ما داراییشو
صدای لالاییشو
من هم سن چین و چروک دستای توام
من باعث راه نرفتن پاهای توام

من دیروز سیاهی موهاتم
تنها دلیل عشق فردای توام
من هم سن چین و چروک دستای توام
من باعث راه نرفتن پاهای توام
من دیروز سیاهی موهاتم
تنها دلیل عشق فردای توام
تو پای پاهام ایستادی
راه رفتن رو یادم دادی
حالا که رو پام ایستادم
من میرم و تو افتادی

حالا با پای عصا داری راه میری
ماهستیم اما تنها میری
یاد ما هستی هرجا میری
خونتم حالا شده خرج تنهاییت
دلش تنگه واسه لالاییت
تو اینه جا مونده زیباییت
تو همسن قد و قامت رعنای منی
با عصایی ولی به فکر پاهای منی
من امروز سفیدی موهاتم اما
تو هنوز فکر فردای منی
تو همسن قد و قامت رعنای منی
با عصایی ولی به فکر پاهای منی
من امروز سفیدی موهاتم اما
تو هنوز فکر فردای منی

#پایگاه_خبری_دلیجان
@delijannet

Читать полностью…

🍁 پاییزخوانی 🍁

.
.برای رفتن
‏نه خداحافظی می‌خواستم
‏نه راه و نه چمدان!
‏در سرم، دری باز بود
‏که بستم و رفتم.
.
.
#جمال_ثریا


@paeizrahimi

Читать полностью…
Подписаться на канал