شرح غزل شماره ۱۱۹ #حافظ
وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
بحر غزل : مجتّث مثمّن مخبون اصلم
*
در مدت کوتاهی که شاه محمود بر شیراز مسلّط و شاه شجاع متواری بود حافظ غزلهای زیادی بر تشجیع شاه شجاع و به طرفداری از او سروده است مانند غزل:
کرشمه یی کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق بازار سامری بشکن
این غزل نیز در دلداری و تشویق و تشجیع شاه شجاع سروده شده است.
شاعر در بیت نخست در تشبیه زیبایی به شاه شجاع می گوید:
صاحب آن دلی که چون جام جمشید از اسرار اینده آگاه است مانند سلیمانی است و از اینکه برای مدت کوتاهی انگشتری اسم اعظم او مفقود شده باشد غصّه یی به دل راه نمی دهد.
منظور شاعر این است که اگر موقتاً حکومت از دست تو به در رفته است سلطنت را در اختیار فرومایگان مگذار که این امانت بایستی در دست کسی باشد که صفات شاهانه داشته باشد تا بتواند آن را به خوبی اداره کند و دربیت سوم می گوید:
کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاونر می خواهد و مرد وکهن
و محمود مردجهانداری نیست.
در بیت چهارم راه و چاه کار را به شاه می نمایاند و می گوید همانطور که گل نرگس در این فصل بهاری شش گلبرگ سفید خود را به مانند شش درم پول خرد در پای پیاله ریخته و نثار پای قدح نموده است اکنون وقت آن است که تو هم نقدینه و طلا و پولی که در اختیار داری در راه قدح آمال و آرزوی خود یعنی در راه باز پس گیری سلطنت خرج نمایی و در بیت پنجم در تأیید تمثیل بالا می فرماید که از خرج کردن پول دریغ مورز و گرنه فرصت از دست می رود و هر عاقل با تجربه یی بعدآًتو را شماتت می کند و در بیت ششم راه خیالهای موهوم را نیز بر او می بندد و می گوید مبادا فکر کنی که نصیب و قسمت چنین بوده و از مجاهدت دست بر داری که اینها قصه است و واقعیت امر این است که نه پیش نسخه جریانات روزگار آنطور که دست بشر در تعبیر آن مدخلیّت نداشته باشد.
نوشته شده و نه کسی آنجا بوده و دیده که چنین ادّعایی بکند.
ین مطلب ما را به عمق دهلیزهای قلب حافظ راهنمایی می کند.
حافظ هر جا که می خواهد از می خوارگی وعیش و نوش و اهمال در دستورات شرع از خود دفاع کند با آوردن جملات و تشبیهات جاذب ، جیری محض می شود.
اما همین یک بیت کافی است تا ثابت کند که این شاعر صنعتگر چیره دست مردی واقع بین و به کُنهِ امور واقف وعارفی است که امور دنیا و خلقت را نه از دریچه دستورات شریعت بلکه از سبب و اسباب می داند که به حکم منطق هر امری به وسیله یی صورت عمل به خود می گیرد و کوتاه سخن آنکه حافظ باطناً دل آگاهی موحّد است که امور را بر پایه اسباب و دور از از مقدرات مقسوم می داند اما در راه اثبات آن موجب نمی بیند.
بالاخره در بیت هفتم به شاه شجاع می گوید من که همیشه در فکر راحت طلبی و آسایش خیال خود بودم به خاطر تو و طرفداری از تو و به حکم وظیفه یی که به عهده دارم( و بر ما معلوم نیست که حافظ چه سمتی در دبار داشته که اینقدر مجاهدت به خرج می دهد) در حال حاضر صد جور مشغله و گرفتاری برای خود درست کرده ام.
در بیت هشتم می خواهد به شاه شجاع بفهماند که در غیاب تو شخص لایقی که بتوانم در پرتو او زندگانی راحتی داشته و از مال دنیا بی نیاز باشم و جود ندارد و بطوری که قبلاً کراراً گفته شد حافظ همیشه در بیت ماقبل آخر غزل خود از مقام ممدوح التماس دعای مادّی برای گذراندن زندگی خود در لباس کنایه و به صورت غیر مستقیم دارد تا کسی او را به امور مادّی گری متّهم نکند و بالاخره در مقطع کلام خودش ،خودش را تنفیذ می کند و از اینکه تا این پایه در راه دوستی و فداکاری شاه شجاع ( صنم) همت به خرج می دهد دور از مقام یک عارف کامل می داند.
سخن آخر این که ، مضمون بیت دوم این غزل که شاعر مکنونات قلبی دل را به خزینه دل تشبیه کرده از نظامی اخذ کرده است.
نظامی در لیلی و مجنون می فرماید:
گنجینه مده به هر گدایی
ترسم که جهان کند خطایی
دیوان#حافظ غزل شماره ۱۱۹
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به خط و خال گدایان مده خزینه دل
به دست شاهوشی ده که محترم دارد
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام همت سروم که این قدم دارد
رسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست
نهد به پای قدح هر که شش درم دارد
زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره در این حرم دارد
دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل
به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد
مراد دل ز که پرسم که نیست دلداری
که جلوه نظر و شیوه کرم دارد
ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست
که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد
معنی لغات غزل:
جام جم : جام جمشید، جام گیتی نما، جام جهان نما و در اصطلاح صوفیه به دل و روح عارف تعبیر می شود .
غیب نما: نمایاننده اسرار غیب ، نمودار کننده مکنونات.
خاتم : انگشتری.
دمی : لحظه یی ، مدت کوتاهی.
خط وخال: موهای نورسته بر چهره و خال صورت ،کنایه از زیباییهای چهره.
گدایان: فرومایگان.
خزینه: خزانه، مخزن ، گنجینه.
شاه وش : شاه مانند،شاه وارث ، بزرگزاده
قدم داشتن : ثبات قدم داشتن ، پایداری داشتن
طرب :شادی
شش درم : شش درهم ، شش واحد پول نقره خرد و اعشار یک دینار طلا، کنایه از پول خُرد وناچیز .
عقل کلّ:عقل اول ، عقل کامل ،آنچه در بدو آفرینش توسط خدواند آفریده شده ، اول ما خلق الله العقل. متّهم:گمان بد برده شده،نسبت گناه و عیب به کسی که دارا نباشد دادن ، بهتان واردآوردن.
سرغیب:راز مکشوف، راز ناپیدا .
تجرّد: بی پیرایه ، عدم وابستگی به علایق دنیوی ، گوشه گیری.
به بوی: به امیدِ.
جلوه نظر: نگاه گیرنده و جذاب ، کرشمه ولطف نگاه.
شیوه : راه وروش ، راه و رسم.
جیب: گریبان.
طرف بستن: بهره بردن ، فایده بردن.
صمد:یکی از نامهای خدای تعالی.
صنم: بُت ، کنایه ازمحبوب ماه پیکر
خدا از حال تو آگاه است
وَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ
اوّل و آخر پیدا و پنهان اوست و او به هر چیز داناست
@ostadedalat
ادویهای عالی برای درمان ورم معده و روده
پونه کوهی (اورگانو) یک ادویه غذایی بسیار خوش عطر و قوی محسوب میشود و میتوان از این چاشنی برای درمان سرطان پروستات استفاده کرد.
صبح یعنی که خدا فرصت آغازت داد
بال و پر داد تو را، رخصت پروازت داد
صبح یعنی که خدا فال قشنگی به شما
از غزلهای خوشِ خواجهٔ شیرازت داد
@ostadedalat
حافظ شیرازی
هر بار سپیده مے زند
مے گویم
"روز از نو ...
عشق ورزیدن به تو
از نو " ...
منے ڪه
مست آغوشت
شب را به صبح رسانده ام ...!
@ostadedalat
هفت فایده کمتر صحبت کردن:
1. شما اسرارتان را فاش نمیکنید.
2. حرفهای احمقانه و بیمعنی نخواهید گفت.
3. وقتی صحبت میکنید مردم بهتر به حرفهایتان گوش میکنند.
4. برای مردم سخت است که از زندگی خصوصی و دنیای درونتان سر در بیاورند.
5. مردم شما را بالغتر، جذابتر و عاقلتر به میدانند.
6. مردم برای شما و مرزهایتان بیشتر احترام میگذارند.
7. حرفی نمیگویید که در آن توهین و بیاحترامی به دیگران باشد.
#معنی غزل شماره ۸۷#حافظ
(۱) زیبایی تو با همدستی رفتار دلپسند و جَذّابت، دنیا را مسخر کرد. بلی چنین است که با اتحاد و همپشتی میتون جهان را تسخیر کرد.
(۲) شمع بر آن بود که راز خلوت گوشهنشینان را برملا سازد. شکر خدای را که آتش راز درونش زبانش را شعلهور ساخت.
(۳) خورشید آسمان شعلهیی از آتش درون دل من است که در سینه آسمان در گرفته است.
(۴) گل بر آن بود که پیوسته لاف برابری با رنگ وبوی دوست بزند. خدای را شکر که باد صبا از روی غیرت نفسش را در دهانش بند آورد (او را پرپر کرد).
(۵) آسوده خاطر به مانند شاخه پرگار (در کنار این دایره مینایی) به راه خود میرفتم. روزگار به مانند نقطه مرکز دایره مرا درمیان گرفته و محاصره کرد.
(۶) از آن روزی که با چشم دل تصویر چهره ساقی (دهر) را در ساغر میدیدم، آتش اشتیاق به جام باده، خرمن هستی مرا به آتش کشید.
(۷) از دست این فتنه و آشوبهایی که دامن این دوره آخرالزمان را فرا گرفته، برآنم تا با ترک همه علائق به میخانه کوی مغان پناه ببرم.
(۸) می بنوش. زیرا هر کس که پایان کار زندگی را به فراست دریافت، شانه از زیر بار سنگین غم تهی کرده و به پیمانه سنگین شراب روی آورد.
(۹) با خون شقایق بر برگهای آن گل چنین نوشتهاند که هرکس به درجه پختگی و آزمودگی رسید به شراب ارغوانی رنگ روی آورد.
(۱۰) حافظ، در حالی که از چهره شعر تو عرق لطافت و طراوت میچکد دیگر چگونه حسود میتواند بر آن ایرادی بگیرد.
خیار بدلیل داشتن میزان قابل توجهی پتاسیم برای کنترل فشار خون توصیه میشود اما بدون اضافه کردن نمک.
آب خیاربرای بیماران مبتلا به آرتروز و نقرس مفید است و اگزما را التیام می بخشد
@ostadedalat
برای درمان تاری دید
شب قبل از خواب سرمه چشم بکشید
صبح ناشتا یک لیوان آب هویج زرد را به همراه یک قاشق غذا خوری مغز خام تخمه آفتاب گردان بخورید +مصرف هلیله سیاه به مدت(۴۰روز).
ostadedalat
شرح غزل شماره ۸۶#حافظ
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور
*
دوران حکومت شاه شجاع به دو مرحله تقسیم میشود. در یک دوره کوته مدت بوسیله تسلط شاه محمود بر شیراز دست شاه شجاع از سلطنت کوتاه و شاه پس از تمهیدات زیادی موفق شد در سال ۷۶۶ کرمان را به تصرف درآورده و دوباره به شیراز حمله و شهر را از دست برادر باز پس گیرد و این اتفاق در ماه ذیقعده ۷۶۷ اتفاق افتاد.
این غزل و غزلهایی دیگر در این موقعیت سروده شده و خوشحالی و خوشدلی شاعر از آن به خوبی استنباط میشود.
حافظ در مطلع غزل بازساقی را صدا میکند و این به آن دلیل است که شاه محمود در موقع تسلط خود به منظور جلب حمایت مقامات مذهبی، برخلاف شاهشجاع به سختگیری در امور شرع پرداخت و با رفتن او و آمدن شاهشجاع حافظ از این بابت دلشاد است.
شاعر در بیت دوم دو تشبیه زیبا به کار میگیرد. شاهشجاع را به مانند شمعی تصور میکند که در اثر سوختن مدت زمانی، فتیله آن دچار نارسایی شده بود واکنون با اصلاح کردن و سر آن را پاک کردن دوباره روشن و تابان گردیده است و خود را پیر سالخوردهیی میداند که به واسطه بهبود شرایط محیط از نو، جوان شده است.
در بیت سوم اشاره به این نکته دارد که شاهشجاع با قدرت هر چه تمامتر جلو نفوذ صاحبان شریعت را گرفته و از حافظ دلجوییی و طرفداری میکند چنانکه مخالفین و رقیبان شاعر دست از اذیت و آزار او برمی دارند.
دربیت چهارم شاعر اشاره به عبارت و سخنانی دارد که شاه در پشتیبانی ازحافظ بیان داشته و به خوبی مؤثر واقع شده و شاعر بدینوسیله از آن تمجید میکند و بلافاصله دربیت پنجم اضافه میکند مدتی بار غم بر روی شانه دل سنگینی میکرد و اکنون با فیض الهی مسیحا دمی بازگشته و مارا از رنج و محن و اذیت و آزار رقیبان نجات بخشیده است.
این اشارهها و کنایهها که درموارد دیگر هم نظیر آن به صورت ایهام در غزلهای شاعر مشاهده میشود دلیل محکمی بر این است که حافظ دردستگاه شاه شجاع دارای مقامی بوده که با خلقالناس، تماس و اصطکاک داشته و عده ای وجود او را مانع امیال خود میدانسته و در نتیجه هرگاه قدرت مرکزی ضعیف میشد، او را تحت مضیقه قرار میدادهاند و تظاهر به میخوارگی و نشر سخنان بیپرده در مخالفت با ظواهر شرع و متشرعین تنها یک قسمت از این علتها و بضورت ظاهر بهانه ای بیش نبوده و مقام اداری او احتمالاً در این مخالفتها نقش بسزایی داشته است.
شاعر در بیت ششم در کمال ظرافت رقیب شاهشجاع را که برادر او بوده درمرتبهیی پایینتر از او قرار داده و در پیش او ناچیز میشمارد.
بالاخره شاعر در بیت هفتم اشاره به اهمیت تاریخی این فتح و پیروزی شاهشجاع نموده و آن را بسیار مهم میداند و از اینکه شاه محمود و طرفداران او آن را کوچک جلوه میدهند ناشی از کوتهبینی و بیدرایتی آنها میداند.
شاعر در مقطع غزل اشاره غیرمستقیمی به این نکته میکند که اثر دعاهای او (اقدامات پشت پرده او) به حدی مؤثر بوده که در بخت و اقبال شاه اثر مثبت گذاشته و او را به قدرت بازگردانیده است.
بامداد دوشنبه (مهشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان
دیوان #حافظ غزل شماره ۸۶
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
هر سروقد که بر مه و خور حسن میفروخت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت
تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت
معنی لغات غزل:
پرده برگرفت: پرده را کنار زد، حجاب را برداشت.
خلوتیان: گوشهنشینان، ازکار برکنار شدگان در اینجا معنی میدهد.
درگرفت: روشن وشعلهور شد، رونق یافت.
شمع سرگرفته: شمعی که نوک فتیلهاش اصلاح شده تا بهتر بسوزد.
عشوه داد: فریب داد، گول زد، ناز و غمزه کرد، کرشمه کرد.
مفتی: فتوی دهنده پاسخگوی سؤالهای شرعی، قائم مقام امام.
حذر گرفت: دوری کرد، دور شد.
زنهار: پناه برخدا، امان ، برحذر باش.
عیس دمی: عیسا نفسی، مسیحا دمی،کسی که به مانندحضرت عیسی مرده رازنده کند.
هفت گنبد افلاک: در گذشته معتقد بودند که آسمان هفت طبقه است وبرای هر سیاره هفتگانه، آسمان مخصوصی قائل بودند و نیز اشاره به آیه شریفه ۱۵ سوره نوح است: الم تروا کیف خلقالله سبع سماوات طباقا.
کوته نظر: تنگ نظر، پیشپا بین.
تعویذ: دعاهایی که در قاب طلا نهاده و به صورت حمایل و گردنبند و بازوبند جهت دفع چشم زخم و بلاهای دیگر به خود میآویختند. دعاهایی که سبب محافظتاند.
یادته وقتی جوون تر بودم دوست داشتم دست کم اندازهٔ اسفنج قطب جنوبی عمر کنم؟
هزار و پونصد سال.
فقط مرگ روبی کوچولو و طلاق و از دست دادن رفقا و شکست های شغلی و بدهی خفه کننده نیست، چیزهای جزئی دمار از روزگار آدم در می آرن: دندون نهفته ای که وقتی می ری کمپینگ عرض اندام می کنه، مار گزیدگی درست جایی که موبایل آنتن نمی ده.
گوش کن. نمی دونم از این خبر داری یا نه، پدر بزرگ مادریم به خاطر نیش یه عنکبوت غیر سمی مُرد، از ترس تلف شد. مادر مادرم به خاطر تشخیص اشتباه سرطانش کشته شد، یه جور تلقین پذیری نکبت غیر عادی که توی خانواده ی ما موروثیه. می دونی یونگ گفته ترس از خورده شدن و ترس از تاریکی تو ناخودآگاه جمعی ماست
#ریگ_روان
#استیو_تولتز
با خودت درست صحبت کن، وقتی درس میخونی!
🖊سید محمد آل عمران، رواندرمانگر و کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
یکی از تفاوت های مهم در بهره وری یادگیری، نگاه ما به خودمان است!
اگر به خودتان بگویید که ((من خنگم و هیچی نمیفهمم از درس)) بخشی از مغز شما این پیام را درونی میکند! و ظرفیتی از ذهن درگیر این پیام میشود.
پس اگر صبح تا شب به خودتان بدوبیراه میگویید انتظار معجزه در یادگیری نداشته باشید.
شما هنگام درس خواندن و مطالعه نگاه به خودتان به چه شکلی است؟
نگاهتان به این شکل است ک هچ و ((نمیتونی انجامش بدی، موفق نمیشی)) یا اینکه نه((میتونی از پسش بربیای، میتونی با نمره ی خوب قبول بشی و مهارت های یادگیری و بیشتر کنی))
در تحقیقات روانشناسی به این مسئله با عنوان ذهنیت رشد و ذهنیت ثابت پرداخته شده است.
کارول دوک روان شناسی که سال ها روی یادگیری پژوهش کرده است در مورد نتایج دو ذهنیت اشاره میکند:
فرد میتواند درمورد یادگیری و تواناییهای بالقوهی خودش دو نوع ذهنیت ثابت و رشد را داشته باشد.
در ذهنیت ثابت یادگیرنده معتقد است ویژگیهای او ثابت یا ذاتی است و بنابراین تلاش برای بهبود آنها فایدهای ندارد!
درحالیکه در ذهنیت رشد یادگیرنده میداند که ظرفیتش برای یادگیری قابلیت بهبود فعالانه دارند.
🗯 آنهایی که فکر میکنند قابلیت بهتر و قویتر شدن را دارند دستبهکار میشوند آنهایی که فکر میکنند ثابت و غیرقابل تغییرند درجا میزنند!
تمرین کنید :
امروز که خواستید پای کتاب بشینید و مطالعه کنید، موفقیت های تحصیلی قبلی خود را به یاد بیاورید، لحظاتی رابه یاد بیاورید که موفق شدید از پس امتحان های سخت با سربلندی بیرون بیایید و بجای اینکه مدام به خودتان دربارهی یادگیری بدوبیراه بگویید، با افکار مثبت جایگزین با خود صحبت کنید.
معنی غزل شماره ۱۱۹ #حافظ
(۱) دلی که مانند جام جمشید اسرار غیب را می نمایاند از اینکه لحظه یی انگشتری گم شود چه غم به خود راه می دهد.
(۲) کلید اسرار دل را در اختیار فرومایگان خوش ظاهر مگذار. به دست شاه وارثی ده که آن را عزیز و محترم دارد.
(۳) هر درختی نمی تواند بار جور پاییز را بکشد . بنده عزم و اراده سروم که این پایداری را دارد.
(۴) زمان آن فرا رسیده که هر کس شش درم پول خرد در اختیار دارد مانند نرگس در پای قدح نثار کند.
(۵) ( تو هم ) اکنون برای باده از دادن زر چون گل دریغ مکن و گرنه عقل کل تو را به داشتن صد عیب متهم می کند.
(۶) کسی از اسرار پشت پرده آگاهی ندارد.
افسانه سرایی مکن . کدام دل آگاه ِ روشن بینی به کارگاه خداوندی راه و از اسرار آن آگاهی دارد.
(۷) دل من که پیوسته از عدم وابستگی و ترک علاقه دم می زند اکنون در آرزو و به امید شنیدن بوی زلف تو کارهای زیادی با نسیم صبح دارد.
(۸) وقتی دلداری نیست که دارای زیبایی گیرا و بزرگواری و بخشندگی باشد خواسته های دل را از که بخواهیم.
(۹) از گریبان خرقه حافظ چه بهره یی عاید ما می شود ؟ چرا که ما در جستجوی خداییم و او در گریبان خود بت دارد.
چند ویژگی شخصیتی امیرالمؤمنین (ع) در برخورد با فرزندان:
۱_میفرمودند گرانبهاترین ارثیه پدری ادب است
۲_نماز را از بچگی به فرزندان آموزش میدادند
۳_فرزندانشان را زیاد میبوسیدند
۴_معتقد بودند که کودکان را باید برای روزگار خودشان تربیت کرد
۵_انتخاب نام نیک را از حقوق فرزندان میدانستند
۶_میفرمودند اجازه دهید که کودکان بچگی کنند
۷_بین فرزندانشان را به عدالت رفتار میکردند
۸_بچه ها را روی دوش و زانو میگذاشتند و با آنها بازی میکردند
@ostadedalat
بهترین زمان نوشيدن آبميوه برای درمان چاقی، جوش و کبد چرب « قبل از صبحانه » است ...
درمان کبد چرب: آب هویج
درمان چاقی: آب کرفس
درمان جوش: آب سیب
حتما قبل از صبحانه بخورید.
*در یکی از محلات فقیرنشین در شهر واشنگتن دی.سی، صبح زود که مردم مستضعف آن منطقه از خانه هایشان بیرون زدند تا یک روز پر از رنج و مشقت دیگر را آغاز کنند....*
*ناگهان صدای ویولن زیبایی از گوشه یک خرابه به گوش رسید...*
*آوای ویولن آنقدر زیبا و مسحور کننده بود که پای آن مردم فقیر از رفتن به محل کارشان باز ماند...*
*اکثر آنها با اینکه می دانستند اگر دیر برسند جریمه سنگینی می شوند، بدون توجه به این مشکل در آن خرابه که اندازه یک سالن کنسرت بود جمع شدند.آخر این مردم هیچ تفریح و لذتی در زندگیشان نداشتند..*.
*بنابراین حدود دو ساعت و نیم با گوش دادن به آن آهنگهای زیبا و استثنایی اشک ریختند خندیدند و به خاطراتشان فکر کردند.*..
*سرانجام نیز ویولونیست که مردی ۳۵ ساله بود کارش تمام شد، ویولن خود را برداشت و آماده رفتن شد، اما با تشویق بی امان مردم پاهایش سست شد... **
*او همه آنها را به صف کرد و به همگی که حدود ۳۰۰ نفر بودند، نفری ۵ دلارهدیه داد...*
*سپس درحالیکه برای آنان بوسه می فرستاد، سوار تاکسی شد و رفت...*
*رفت تا مردمان فقیر از فردا این ماجرا را همچون افسانه به دوستانشان بگویند...*
*اما در آن روز هیچکس نفهمید ویولونیست ۳۵ ساله کسی نبود جز «جاشوا بل» یکی از بهترین موسیقی دانان جهان که ۳ روز قبل بلیت کنسرتش هرکدام ۱۰۰ دلار به فروش رفته بود.فردای آن روز جاشوا به یکی از دوستانش که از این موضوع با خبر شده بود گفت* : *من فرزند فقرم...*
*وقتی در کنسرتم فقط مردم ثروتمند را دیدم از خودم خجالت کشیدم که فقرا را از یاد بردم... /*
*به همین خاطر به آن محله فقیرنشین رفتم و همان کنسرت دو ساعت و نیمه را تکرار کردم... بعد هم وقتی یادم آمد اکثر آنها به خاطر من باید جریمه شوند،پولی را که از کنسرت نصیبم شده بود، میان آنها تقسیم کردم و چقدر هم لذت بردم...*
@ostadedalat
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو را میطلبد ، دیده تو را میجوید!
#صائب_تبریزی
@ostadedalat
تو کتاب "مرگی بسیار آسان" یه دیالوگی هست که هروقت خیلی قاطی میکنم بهش فکر میکنم، دختری به ماشین نعشکش که حامل جنازه مادرشه نگاه میکنه و میگه : تنها چیزی که تسکینم میدهد این است که من هم به همین راه میروم، وگرنه هیچ عادلانه نبود ...!
@ostadedalat
#شرح غزل شماره ۸۷# حافظ
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور
کمالخجند:
زلف کمند آفکنت اقلیم جان گرفت
با این کمند روی زمین میتوان گرفت
شاه نعمت الله:
سلطان عشق ملک جهان را روان گرفت
جانم فدای او که تمام جهان گرفت
این غزل به خاطر یکی از فتوحات دوره حکومت شاهشجاع سروده شده و شاعر از پیروزی شاهشجاع در یکی از جنگلهای خانگی اظهار شادمانی میکند.
چه شاعر دربیت چهارم رقیب شاه را به گل تشبیه کرده که عمرش مانند گل بیداوم و در اثر تندباد غیرت حوادث پرپر شده است و تشبیه رقیب به گل دلیل بر این است که رقیب، یک برادر میتواند باشد و احتیاط شرط کار است و نباید زیاد به طرف متخاصم تاخت زیرا از این برد و باختهای داخلی زیاد اتفاق میافتاد. در این غزل حافظ از مشکلاتی که جریانات روزگار برای او پیش آورده و او را درگیر معضلات حکومتی نموده گلایه دارد و صراحتاً میگوید من آسوده به کار وزندگی خودم مشغول بودم که دست تصادف مرا در صحنه بگیر و ببند حوادث سیاسی گرفتار ساخت و این یکی از علامتهای روشن واضحی است که خطمشی زندگی حافظ را به ما مینمایاند.
او علیرغم میل باطن به طرف سیاست و طرفداری از یک مرکز قدرت کشیده شده و در اثر این رویداد گرفتار رقابت و مشکلات و ایذاء دستجات دیگر قرار گرفته است. بیت هفتم این غزل آئینه تمام نمای وضعیت آن روزگار است چرا که شاعر آن دوره را به سبب فتنه و جنایتها و آشفتگیها دوره آخرالزمان دانسته و چاره کار خود را در کنارهگیری و بادهنوشی میداند.
مطلب دیگر آنکه در بیت مقطع شاعر از یکی دیگر از مشکلات خود صحبت به میان میآورد و آن حس رقابت و حسادتی است که در بین شعرای آن دوره وجود داشته و همیشه حافظ را رنج میداده است چرا که دشمنان چشم دیدن شعر و شهرت و محبوبیت او را نداشتهاند.
در این غزل حافظ مضامین به کار گرفته خود را از نظامی گنجوی گرفته و به نحو شایستهتری ارائه میدهد:
۱- مضمون مطلع غزل حافظ را نظامی در لیلی و مجنون چنین سروده است:
پرکندگی ازنفاق خیزد
پیروزی از اتفاق خیزد
۲- مضمون بیت سوم غزل حافظ را نظامی در لیلی و مجنون به این صورت آفریده است:
خورشید که او جهانفروز است
از آه چو آتشم به سوز است
۳- مضمون بین نهم غزل حافظ را نظامی در هفت پیکر چنین سروده است:
کاتبالوحی گل به آب حیات
برشقایق به خون نوشته برات
#دیوان# حافظ غزل شماره ۸۷
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان میتوان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعلهایست که در آسمان گرفت
میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
آسوده بر کنار چو پرگار میشدم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت
آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنهها که دامن آخرزمان گرفت
می خور که هر که آخر کار جهان بدید
از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت
بر برگ گل به خون شقایق نوشتهاند
کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت
حافظ چو آب لطف ز نظم تو میچکد
حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت
معنی لغات غزل:
حسن: زیبایی.
ملاحت: نمکین، با نمک بودن، رفتار دلپسند و جذاب.
آری: بلی، همینطور است.
اتفاق: همپشتی، سازگاری، همکاری، اجماع موافقت.
افشا: فاش کردن، برملا کردن.
سردلش: آتش حسادتی که در دلش بود، راز درونش.
آتش نهفته: سوز درون وپنهانی، کنایه از آتش عشق.
غیرت: رشک و حسد بردن، حمیت و نگاهداری از ناموس و عزت و شرف، و در اصطلاح صوفیه مراد از غیرت، حمیت محب است بر طلب قطع تعلق محبوب از غیر یا تعلق غیر، ازمحبوب و آن سه گونه است: غیر محب، غیر محبوب و غیرت محبت.
پرگار: آلت مهندسی برای رسم دایره و در این بیت شاعر از عبارت (آسوده در کنار) منظورش شاخه بیرونی پرگار است که محیط و کنار دایره را رسم میکند و منظور دوران چو نقطه… شاخهثابت پرگار است که نقطه میانی و وسط دایره را پایگاه خود قرار دادهاست.
کوی مغان: کنایه از میخانه است.
آستین فشان: ترک علاقه کردن، پشت پا زدن، با دست اشاره نفی و رد کردن، حرکات موزون دست به هنگام رقص صوفیان به معنای ترک علائق دنیا.
رطل: واحد مایعات و واحد جامدات بوده و در اینجا منظور کیل واحد مایعات است که از پیمانه بزرگتر است.
نکته گرفتن: ایراد گرفتن.
✅بادام
بادام یک میان وعده عالی به حساب میآید که میتواند سلامت روده شما را حفظ کند. کارشناسان میگویند سلامت روده جز کلیدی سلامت کلی یک فرد است. در یک مطالعه جدید، محققان پی بردند مصرف میان وعده بادام میتواند سلامت روده را با افزایش تولید یک اسید چرب مهم زنجیره کوتاه تقویت کند. کارشناسان میگویند بادام منبع خوبی از فیبر و همچنین راهی برای کاهش اشتها است. به گفته محققان، هضم بادام با افزایش تولید اسید چرب با زنجیره کوتاه به نام بوتیرات همراه است. بوتیرات سوخت سلولهای پوشش روده را فراهم کرده و به سلامت روده کمک میکند.
@ostadedalat
#پند
دامــن خلــق خـدای را چـو بسـوزی
آتشـت افتــد به آستــین و به دامـان
هر چه دهی دهر را، همان دهدت باز
خــواستهٔ بـــد نمیخــرند جز ارزان
خواهی اگـر راه راسـت: راه نکـوئی
خواهی اگر شمع راه: دانش و عرفان
#پروین_اعتصامی
#معنی غزل شماره ۸۶ #حافظ
(۱) ساقی بیا که یار حجاب از سر برگفته چهره خود را نمایان کرد و دوباره چراغ مجلس گوشهنشینان، پرفروغ و شعلهور شد.
(۲) آن شمعی که فتیلهاش اصلاح شده دگر بار شعلهور شد وآن پیر سالخورده از نو، جوانی را آغاز کرد.
(۳) عشق چنان ناز و کرشمهیی ساز کرد که فقیه شهر را از راه به در برد و دوست چنان محبتی کرد که دشمن بیمناک شده دوری گزید.
(۴) پناه بر خدا از آن شیرین سخنی و دلفریبی. گویی دهان تو، سخن را در شکر آمیخته است.
(۵) خداوند کسی را که نفس عیسی داشت فرستاد و بار غم و اندوهی که سبب خستگی خاطر ما شده بود از ما دور کرد.
(۶) هر خوبرویی که به ماه و خورشید فخر و ناز میفروخت با آمدن تو به دنبال کاری دیگر رفت.
(۷) صدای این رویداد در هفت گنبد آسمان پیچیده است. کوتهبین را تماشا کن که موضوع را کوچک و بیاهمیت گرفته است.
(۸) حافظ تو این دعاها(یی را که سبب دگرگونی اوضاع شد) از که آموختی که بخت و طالع آن را در قاب زرگرفته به خود حمایل کرد.
غذا خوردن یک رفتار است، دعوا کردن یک رفتار است، دیر سر قرار رفتن یک رفتار است، خشمگین شدن یک رفتار است، غمگین و افسرده شده یک رفتار است، نگران و مضطرب شدن یک رفتار است، هذیان یک بیمار سایکوز نیز یک رفتار است.
و همه رفتارها:
از درون ما برانگیخته میشوند و معطوف به هدفیاند.
هدف هر رفتار، ارضای یکی از پنج نیاز اساسی ماست:
عشق و احساس تعلق
قدرت
تفریح
آزادی
بقا و زنده ماندن.
#تئوری_انتخاب
#ویلیام_گلسر
امام علی(ع)
سخن نیکو و مختصر بگو؛ زیرا این برای تو زیباتر است و بر فضل تو، دلالت بیشتری دارد
👈 غررالحکم، حدیث 2735
@ostadedalat
نمیتوانی هنرمند بشوی؛
کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده،
کسی که از سرما نلرزیده،
کسی که شب تا سحر بیخواب نمانده،
چگونه ممکن است از سیری،
از گرما، از پرتو آفتاب، لذت ببرد.
📕#چشمهایش
✍🏻 #بزرگ_علوی
آن زمان که ملکوتیان از زمامداری انسان بر دنیا، مایوس شده بودند، مردی از سلاله نور عَلَم عدالت برافراشت و دنیا را به حیرت وا داشت..
خمینی رحمةاللهعلیه، حقیقت همیشه زنده تاریخ،که قیام او حرکت عظیم خلقت به سمت ظهور بود..
سالروز رحلت ملکوتی امام راحل حضرت آیت الله خمینی تسلیت باد