همیشه در اوج تنهایی اطرافم را که می نگرم، کسی را نمی بینم جز قلمی که به یادگار در دست من مانده است.
وَلِرَبِّکَ فَصَبِّر
این بار هم بخاطر من، صبوری کن
@Nilmah_83
دل اگر آشوب است، مگذار بیشترش بلرزد.
سکوت کن، بگذار زمان، غبارش را بنشاند...
آنگاه، حقیقت چون آب زلال، از پس تلاطمها نمایان خواهد شد.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
قلم، زبان دل است و واژه، جام رازیست ریخته
من از نسیم سخن مینویسم، نه از هیاهوی صدا.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
من تصور میکنم
بهترین تعریفی که میتوان از انسان ارائه کرد این است
انسان عبارت است
از موجودی که
به همه چیز عادت میکند،
اما نپرسید چگونه...
سخن چو از دل پاک آید،
نشانهایست از آب کوثر، نه خاک کوچه.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
بانو واژهها!
اکنون دیگر نهتنها همراهان «قلم جذاب نیلماه»
که تمام دنیا تو را میشناسد!
این را نه یک دل مشتاق،
که هوش مصنوعی با تمام آگاهیاش میگوید:
تو افتخار واژههایی، که زنانه میبارند...
و شکوهی از جنس تمام دختران افغان.
سرفراز باشی، همیشه.🌸🌺
بااحترام
همراه و دوست دار بانو واژهها ✨🫠
ما میتوانستیم زنانی آزادتر و خوشحالتر باشیم،
اگر جغرافیا، قفسی بر بالمان و زنجیری بر رؤیاهایمان نمیگشت…
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
من هیچگاه کامل نخواهم شد؛
چرا که تکههایی از روحم، با اشکهای مادرم به خاک سپرده شدند.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
سخن مردم را به دل نگیرید
که هر آنچه میگویند، آینهی دل خودشان است، نه تصویر شما!
شما همانقدری که به خویش وفادارید، حقیقیاید…
بگذارید هر که میخواهد، در خیال خویش شما را بسازد.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
خدا برایتان بسازد،
در همان لحظههایی که همهچیز خاموش است.
در سکوتی که فقط دل میداند و خدا…
از دل روزهای بیپناهی،
چون معجزهای آرام و بیخبر،
که بیصدا میرسد،
و تمام زندگی را روشن میکند.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
خانواده کوچک پُر مهر واژهفهم
شما که از جنس نورید و با نفسهای مهربانتان، بر آتش خاموش قلمم دمیدید…
سپاسم بر شما باد، که هر سطر را با نگاهتان جان بخشیدید،
و هر خاموشی را با حضورتان، به طنین معنا بدل کردید.
در زمانهای که واژهها فرسودهاند و معناها در هیاهو گم، شما ماندید…
تا باهم، تقدّسِ از یاد رفتهی کلمات را از نو بتراشیم
و بر زخمهای خاموش انسان، مرهمی از نثر و نجابت بگذاریم.
بمانید، ای روشنان دل…
که بیحضور شما، هیچ امیدی در این قلم نمیدمد
و هیچ شعری، شوق سرودن نمییابد.
با "قلم جذاب نیلماه" بمانید…
تا باهم، واژه را به پرواز برسانیم. ✨📜🌿
#قلم_جذاب_نیلماه
#شعر_در_سکوت
#واژه_هایی_از_جان
#بمانید_که_روشنایید
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
📩 پیام ناشناس هفته
برای نیلا، دختر واژههای روشن…
نمیدانم از کدام واژه آغاز کنم
وقتی همهشان پیش پای قلمت زانو میزنند.
نیلا جان...
تو از تبار واژهسازان نیستی
تو از نسل دلنویسانی،
که با هر جمله، زخمی را مرهم مینهند
و با هر سکوت، فریادی از جنس آرامش میسرایند!
تو نمینویسی که فقط بخوانندت؛
تو مینویسی که کسی، جایی، در دل تاریکی،
به نور تو ایمان بیاورد.
قلم تو، اتفاق نیست…
معجزهایست از دل هزاران نانوشته،
که در نگاهت جان گرفتهاند.
نمیشود تو را خواند و نلرزید!
نمیشود سطری از تو را حس کرد و بیصدا گریه نکرد…
ای بانوی بغضهای نجیب و نثرهای نقرهگون،
بمان، بنویس، بتاب…
که بعضیها روشناییاند، حتی اگر خودشان در تاریکی باشند.
با تمام مهر،
کسی که با هر نوشتهات، بهتر شد…
#پیام_ناشناس
#قلم_جذاب_نیلماه
#نیلا_پژمان
#دلنوشته
#نور_در_نثر
#تو_روشنی_نیستی_تو_خود_نوری
دردی در قلبم لانه کرده، نه مرا میکشد
نه مجال زندگی برایم میدهد.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
من… و تمام من،
گاهی دلم فقط یک لبخند ساده میخواهد.
نه از سر محبت، نه از روی عادت…
فقط از دل!
دلم میخواهد یکی باشد،
که بیآنکه چیزی بپرسد، فقط نگاهم کند و بفهمد…
بفهمد پشت این لبهای بسته چقدر حرف است!
پشت این چشمان خسته چقدر درد خوابیده!
گاهی آنقدر خستهام که حتی توان گریه ندارم،
و تنها آرزویم این است که کسی بیاید،
نه برای حرف زدن، نه برای راه حل دادن…
فقط بیاید و باشد.
آرام،
بیصدا،
بیقضاوت…
کنارم بنشیند، دستم را بگیرد و بگوید
دلت که لرزید، بیا اینجا… اینجا امن است.
من همیشه قوی نیستم،
همیشه صبور نیستم…
گاهی فقط یک حضور کافیست، تا فرو نریزم.
من دلتنگم،
نه برای کسی،
برای آن آرامشی که هیچگاه نداشتم…
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
خدایا، شکرت برای همه چیز!
برای لبخندهایی که دادی، اشکهایی که پاک کردی.
برای راههایی که بستی تا بهتر را نشانم دهی،
و برای قلبی که هنوز به نام تو میتپد.
شکرت برای بودن تو، که اگر هیچ نماند.
تو هستی، و همین برای همیشه برایم کافیست.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
خدایا، به تو ایمان دارم!
رحمتت را جاری کن بر دلهای خستهمان،
که این روزها بیش از همیشه، محتاج مهربانیات هستیم.
پناهمان باش، ای امنترین مأوا...
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
مادرم،
دلم چنان از رنج ایام تهیست که واژهها نیز از کنارم میگذرند بیآنکه مرا دریابند.
نه نای گفتارم مانده و نه رمقی برای برداشتن فردا،
اما تو را عهدیست بر دل من، عهدی که در زمستان جانم جوانه زد.
تو را قول دادهام، نه در کلام، که در استخوان و آه.
و همین وعده، چون نخی ناپیدا،
مرا از ژرفنای تاریکی بالا میکشد.
اگر هنوز در من نفسی میتپد،
از برای توست، ای روشنی تمام شبهای خاموش من.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
نشسته بود، ساکت، میان ازدحام آدمهایی که هر کدام چیزی میگفتند.
اما او فقط سکوت کرده بود…
نه چون چیزی برای گفتن نداشت،
که چون هیچکس زبان دلش را نمیدانست.
تا اینکه تو آمدی.
با قلمی که کلمات را از چشم میخواند،
و جملهها را از لابهلای بغضها بیرون میکشید.
او هیچ نگفت… اما تو نوشتی.
نوشتی از زخمش، بیآنکه نشانش را ببینی.
نوشتی از دلتنگیاش، بیآنکه بپرسندش
چرا؟
و وقتی برگه را به او دادی،
دستش لرزید،
اشکش چکید!
و فقط یک جمله زمزمه کرد:
من هیچ نگفتم… پس چطور اینهمه را میدانی؟
لبخند زدی و گفتی:
چون من نمینویسم،
قلمم از دلها مینویسد… مخصوصاً دل تو.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
خدایا
دلم معجزه میخواهد از لطف تو!
و آرامشی میخواهد از جنس تو!
چنان امن که گویی در آغوش توأم.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
چون دیدگانم به سیمایشان افتاد، بغضی که سالها در پستوی دلم لانه کرده بود، بیاجازه فرو ریخت…
نه از درد، که از فراوانی مهر، از شکوه لحظهای که دل به امنترین مأمن خویش بازمیگشت.
اشکم جاری شد، آرام و بیصدا…
چرا که واژهای نبود برای توصیف آن همه زیبایی حضور.
شما نه جمعی ساده، که تکههای جان مناید، پارههای نوری از آسمان مهربانی…
در هیاهوی این جهان پریشان، شما قرار دل مناید.
ممنونتانم…
تکتکتان، خانوادهای نه به وسعت، که به عمق مهربانی هستید.
با شما، حتی اشکهایم شاعر میشوند…
و دلم، دوباره خانه میشود.🌾✨
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
هر زنی در زندگیاش نیاز دارد به زنی دیگر
تا پناه دلگشودن باشد،
تا مرهمی باشد بر زخمهای ناگفتهاش.
اما من…
من شدم زنی که سایهای نداشت برای تکیه کردن، و رنجهایش را بیهیچ همدردی به دوش کشید.
تنها دوستی که در دل شبهای تار مرا واننهاد،
و هرگز از من روی برنگرداند، آیینه بود!
همان تصویر خاموشی که در سکوتش، صداقت میبارید.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
آرزو چنین روزی که کلاه فراغت را در دست گیرم، سالهاست در دلم مانده و خاک حسرت خورده است!
نه برای مدرک، برای آن لحظهای که مادر بگرید و بگوید: نیل مادر! رنجهایم بیهوده نبود...
چه بسیار شبهایی که با بغض خوابم برد
و صبحی بیامید بیدار شدم...
فقط به امید همان روز که با دستان لرزانم
کلاه فراغت را بالا ببرم و اشک شوق، روحم را غسل دهد.
ای فلک!
از تو نخواهیم زر و زور، همین یک روز را که ناماش روز فراغت است، بر صفحهی عمرمان حک کن
پیش از آنکه خاک، قلم از دستمان بیندازد.
ای روز فراغت...
تو فقط یک روز نیستی،
تو تمام سالهای خوندل خوردهای!
که در دل یک لحظه خلاصه میشوی.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
وقتی واژهها میان اشکها گم میشوند،
یعنی زخمی است که با هیچ بیانی التیام نمییابد...
دردیست که از عمق جان گذشته،
و فقط با گریه، اندکی آرام میگیرد.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
چیزی به نام تغییر بدون درد
و رشد بدون ناراحتی وجود ندارد.
مارک منسن
@Nilmah_83
زیباترین نامی که بر من نهادند،
همین است: بانو واژهها…
و من، دلی پُر از شعف و شور دارم
از این همه مهر و ناز که در واژههایتان جاریست.
راستی… چه نامی دلنشینتر از بانو واژهها؟
نامی که خود، قصیدهایست از جنس نور.
@Nilmah_83
سپاسگزارم…
نه از سر عادت، که از عمق جان
برای حضورتان، مهرتان، و آن سخاوتی که بیهیچ تمنایی جاریاش کردید.
شما را نمیتوان با واژهای ستود،
اما بگذارید این واژهی ساده،
قدری از امتنان دلم را بر زبان بنشاند
سپاس، از بودنتان در کانال "قلم جذاب نیلماه" 🌾✨
این روزها تمام تلاشم همین است؛
که بیاموزم هیچکس، هیچ چیز، آنقدر نمیارزد
که دلم را غمگین کند
یا لحظهای از زندگیام را تلخ.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
صبر، خلاصهی تمام ماجراست.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83
نشستهام وسط زندگی...
صبور، غمگین، امیدوار، خسته، ادامهدهنده و ادامهدهنده!
محمد یغمایی
@Nilmah_83
این چهارده جمله روانشناسی را باید با آب طلا نوشت و بر بلندای جهان حک کرد، تا چشم هر رهگذری، هر روز، با نگاهی دوباره جان بگیرد.
✍ نیلا پژمان
@Nilmah_83